مصاحبه با مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی(ره)

مصاحبه با مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی(ره)

‏ ‏

‏آنچه که من در برادرم دیدم و آن را در کمتر کسی یافتم، صراحت لهجه ایشان بود. به این معنا که حاج آقا مصطفی(ره) در مسایل اسلامی به هیچ وجه با کسی تعارف نداشت و خیلی صریح صحبت می کرد. مثلاً در طول مبارزات 16 - 15 ساله امام(س) از سال 1342 هجری شمسی، کسی  را اگر می دید که زمانی رفیقش بوده و از راه راست منحرف شده و با دستگاه همکاری می کند یا سکوت کرده است، صریحاً به او می گفتند من دیگر نمی توانم با تو باشم، تو آن طرف جوی و ما این طرف، و این صراحت به حدی بود که گاهی بعضی از این دوستان وقتی او را صدا می زدند، هرگز جوابی نمی شنیدند. به همین مناسبت به قول امروزی ها خیلی ملاکی بود زیرا هرگز نمی خواست که در مسایل مختلف مماشات کند. از صفات ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 49
‏بارز ایشان عشق و علاقۀ زیاد به پدرم بود. من گاهی می گفتم که این محبت از صورت علاقه فرزند و پدری خارج شده است. رابطه ایشان با پدرم فوق العاده بود و در زندگیش هم نشان داد که نسبت به امام چقدر از خود گذشتگی دارد، در تمام سختی ها با امام(س) بود و هرگز در مقابل مشکلات امام(س) بی تفاوت نمی ماند، خلاصه همه جا با ایشان بود.‏

‏از دیگر صفات او، خصوصیت ضدشاهی اش بود. من هیچ کس را مثل ایشان ندیدم که تا آن حد با شاه بد باشد. البته من موفق نشدم در زمینه های مختلف با ایشان به اندازه کافی گفتگو داشته باشم، چون وقتی که ایشان را تبعید کردند، من کلاس ده بودم. من به صورت مخفیانه به نجف رفتم و دوباره به ایران برگشتم. مدت 8 - 7 سال در ایران بودم که دوباره سفر دیگری به نجف داشتم و باید اقرار کنم که غیر از این سالهای آخر نتوانستم دقیقاً با او تماس پیدا کنم. او این را خوب درک کرده بود که تمام بدبختی های ما از شاه است، دولت و مجلس و این گونه نهادها را بازیچه او می دانست. من این دو خصیصه را در او از همه چیز قوی تر می دانم. خصوصیت دیگر ایشان این بود که در عین حالی که این مسایل را جدی می گرفت، هرگز خونسردی خود را از دست نمی داد. یادم نمی رود همان موقعی که پدرم را گرفته بودند، ایشان به منزل آمده و خیلی عادی نشسته بود، با این که می دانستم به واسطه علاقه ای که به پدرم دارد تا چه حد ناراحت است ولی بسیار آرام و خونسرد بود و با حرف هایش به بقیه روحیه می داد و از این نظر ممتاز بود.‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 50
 شکل پذیری  شخصیت ایشان از شخصیت قاطع و کم نظیر امام(س) به چه اندازه بوده است؟

‏ عقیده من این است که به خاطر خصوصیات امام(س) او نیز بسیاری از این خصوصیات را کسب کرده بود و یک حالت کینه انقلابی داشت و هرگز در مقابل مسایل و مشکلات، حالت مماشات نداشت.‏

‏ ‏

 مبارزات و مجاهدات ایشان را در رابطه با حرکت های انقلابی روحانیت مبارز چگونه می بینید؟

‏ ایشان دو نوع فعالیت داشت: اولاً فعالیت مخفیانه که به صورت پول دادن، اعلامیه منتشر ساختن، سخنرانیها و... بود و ثانیاً کارهای علنی ایشان در حفظ بیت حضرت امام(س) در زمان زندان و تبعید امام(س)، البته خود ایشان هم به ترکیه تبعید شدند، که در هر بعد خوب عمل می کردند. دوستان و برادران ایشان در این زمینه از او کاملاً راضی هستند. از دیگر خصایل بارز ایشان قاطعیت در برخورد با مسایل بود.‏

‏ ‏

 به عنوان برادر شهید حاج آقا مصطفی(ره) مطالبی در مورد روابط خودتان با ایشان بیان کنید؟

‏ واقعاً از این که چنین برادری را از دست داده ام، به شدت ناراحت هستم.  ایشان یک مجتهد عالم اصولی، فقیه، فیلسوف خوبی بود. ادبیات عرب و تاریخ را ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 51
‏به خوبی می دانست. وقتی برای آخرین بار به نجف رفتم، معمم بودم و در آنجا نزد ایشان مدتی درس خواندم بنا بر این علاوه بر احساس برادری نسبت به ایشان احساس شاگردی هم دارم و با از دست دادن ایشان ضربه بزرگی خوردم. من فکرهای زیادی داشتم که چگونه از علم ایشان بهره مند شوم و در مورد استفاده هایی که ایشان می توانست به حوزه های علمی و محیطهای دیگر برسانند، با برادران صحبت می کردیم. ایشان را بسیار دوست داشتم و این محبت به صورت برادری نبود، چون این اواخر دیگر من با ایشان رفیق شده بودم و هر شب می بایست او را حتّی به اندازه نیم ساعت می دیدم و با ایشان صحبت می کردم. شهادت ایشان خیلی ناگهانی بود و به احتمال قوی دولت وقت ایران او را از پای درآورد.‏

‏ ‏

 واکنش امام پس از شنیدن خبر شهادت حاج آقا مصطفی(ره) چه بود؟  

‏ صبح زود حدود ساعت 5 صبح با تکانهایی که به پایم داده می شد، چشمهایم را باز کرده و امام را دیدم که می گوید: «بلند و برو خانه مصطفی، گفته اند بروی آنجا، فکر کنم معصومه خانم  (همسر حاج آقا مصطفی(ره)) ناراحت است» چون ایشان مریض بوده و شب قبل هم دکتر رفته بودند. من با عجله به آنجا رفتم. دیدم یک تاکسی مقابل خانه ایشان  (مرحوم حاج آقا مصطفی(ره)) است. وقتی به داخل منزل رفتم، آقای دعایی و یک برادر افغانی که در آنجا درس می خواند و آقای دیگری را دیدم، وقتی به قسمت بالای منزل رفتم، دیدم زیر بغل و ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 52
‏پاهای برادرم را گرفته اند و از پله پایین می آورند. دستم را بر پیشانی ایشان گذاشتم و گرمایی احساس کردم. او را در تاکسی گذاشتیم، ولی انگار کسی در همان لحظه به من گفت که او مرده است.‏

‏بعد از معاینه دکتر در بیمارستان و خبر فوت ایشان، من به خانه برگشتم و نمی دانستم که به امام(س) چه بگویم ولی می بایست طوری قضیه را به امام می گفتم.  ه قسمت بیرونی بیت امام(س) جایی که مراجعه کنندگان عمومی می آمدند رفتم و دو نفر را خدمت ایشان فرستادم که بگویند حال حاج مصطفی(ره) بد شده است و ایشان را به بیمارستان برده اند. بعد از چند لحظه، امام گفتند: «بگویید احمد بیاید» من خدمت ایشان رفتم و گفتند: «من‏‏ می خواهم به بیمارستان بروم و مصطفی را ببینم». با ناراحتی زیاد بیرون آمدم و به آقای رضوانی  (که الآن در شورای نگهبان است) گفتم که ایشان چنین مطلبی گفته اند، خوبست به ایشان بگوییم، دکتر ملاقات با حاج آقا مصطفی را ممنوع کرده است که حتی المقدور امام دیر از جریان مطلع شوند. قرار شد، این طور مطلب را بگویند در حالی که آنها هم از طرح این قضیه وحشت داشتند. در طبقه بالا از پنجره ای که در طبقه بالا بود امام مرا دید، صدا زد و گفت «احمد» من به خدمت ایشان رفتم، گفتند: «مصطفی فوت کرده»؟‏

‏من هم بسیار ناراحت شدم و در حال گریه چیزی نگفتم. ایشان همان طور که نشسته بود و دستهایش روی زانو قرار داشت، چند بار انگشتانشان را تکان دادند و سه بار گفتند «انّا لله و انّا الیه راجعون» تنها عکس العملشان همین بود، هیچ واکنش دیگری نشان ندادند و بلافاصله آمدن افراد برای تسلیت امام شروع شد. ‏

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 53

‎ ‎

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 54