یادها و یادمانها

مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین محی الدین فاضل هرندی

 

مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین محیالدین فاضل هرندی

 

لطفاً در خصوص سابقه و نحوۀ آشنایی خودتان با حاج آقا مصطفی(ره) مطالبی بفرمایید؟ 

‏سابقۀ ارادت این جانب به آن مرحوم، به سال 1330 یعنی اوایل ورودم به شهر قم برمی گردد. در آن روزها مقدّمات را با آقای محمد تربتی، فرزند حاج شیخ علی اکبر تربتی(ره) مباحثه می کردیم. از دیگر هم مباحثه های این جانب، آیت الله ربّانی املشی(ره) بود. در همان زمان دنبال استادی می گشتیم تا «معالم» و «مغنی» را نزد او بخوانیم. آقای تربتی از حاج آقا مصطفی(ره) این کار را درخواست نمود و ایشان هم پذیرفت؛ لذا معالم و باب رابع مغنی را خدمت حاج آقا مصطفی(ره) ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 305
‏خواندیم. ‏

‏یکی از روحیه های حاج آقا مصطفی(ره) آن بود که سعی می کرد طلبه روحیۀ تحقیق پیدا کند، مثلاً جمع صیغه های مشکل را می داد و مفرد آنها را می خواست یا بالعکس. از طرف دیگر ایشان در بحثها، به شاگرد این ذهنیّت را می داد که در برابر استاد، صاحب رأی و نظر است. حاصل این روحیه آن بود که اوّلاً: طلبه محقّق و جستجوگر بار می آمد. ثانیاً: باعث رفع حجابها و فاصله هایی می شد که در برخی مراکز میان استاد و شاگرد وجود دارد. ‏

‏ارادت ما به ایشان روز به روز بیشتر می شد، خصوصاً از سال 1337 که موفّق شدیم در دومین دورۀ بحث اصول، و اوّلین بحث بیع حضرت امام(س) شرکت کنیم. از دیگر ویژگیهای حاج آقا مصطفی(ره) سادگی و بی تکلّفی آن مرحوم بود، در خاطرم هست که یکی، دو نوبت در ایّام تابستان، با هم به اصفهان رفتیم. ایشان بدون هیچ تکلّف و اکراه در مدرسۀ ذوالفقار به حجرۀ پدرم آمد، و این که ایشان آقازاده و آیت الله زاده است، برایش اصلاً مطرح نبود. ‏

‏با رحلت حضرت آیت الله بروجردی(ره)، در سال 1340، و پیش آمدن مسألۀ  «انجمن های ایالتی و ولایتی». رابطۀ ما با حضرت امام(س) بیشتر شد. ‏

‏خاطرۀ دیگری از حاج آقا مصطفی(ره) دارم که گویای تبعبّد، تعهّد و تقیّد آن مرحوم است و آن این که: تازه قضیۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی و مسألۀ فیضیّه پیش ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 306
‏آمده بود، آیت الله خویی(ره) به منظور مبارزه با رژیم حکمی صادر کرد، مبنی بر این که؛ «خرید و فروش با دولت حرام است». آن روزها هم قند و شکر در انحصار دولت بود و هر خرید و فروشی که در این خصوص صورت می گرفت به نوعی معاملۀ با دولت محسوب می شد، هر چند واسطه هایی هم در این بین دخالت داشتند. از روزی که آیت الله خویی(ره) این فتوا را صادر کرد تا زمانی که حاج آقا مصطفی(ره) در ایران بود، در بیت حضرت امام(س)، به جای چای و شربت با «سرکه شیره» از واردین پذیرایی می شد، و این واکنش مناسب درسهای فراوانی به دنبال داشت، مثلاً: دشمن وقتی ببیند مراجع به نظر یکدیگر احترام می گذارند، قهراً حساب دیگری نسبت به روحانیّت و مرجعیّت باز می کند. از سوی دیگر، چون نظر حاج آقا مصطفی(ره) این بود که حکم یک فقیه بر فقیه دیگر نافذ است، لذا لازم بود نسبت به فتوای آیت الله خویی(ره) در خصوص مسأله ای که عرض شد، موضعی بگیرد که مطابق اعتقاد و نظر خودش مبتنی بر نفوذ حکم یک فقیه بر فقیه دیگر باشد. بنابراین مصرف قند و شکر را شبهه‏‎ ‎‏ناک تشخیص داد و به نظر آیت الله خویی(ره) عمل نمود. این مطلب میزان تعبّد و تقیّد آن مرحوم را می رساند. این نکته عین قضیه ای است که از حاج آقا مصطفی(ره) در خصوص تقیّد حضرت امام(س) به نظر و فتوای خود، شنیدم ایشان می گفت: در درس «مکاسب محرّمه» نظر پدرم این شد که: «اغتنا و نگه داشتن مجسّمه حرام است». (البته بعداً از این نظر عدول کردند و الان هم خیلی از ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 307
‏مراجع نگاه داشتن مجسّمه را جایز ولی ساختن آن را حرام می دانند) آن مرحوم‏‎ ‎‏می گفت: پدرم پس از پایان درس به خانه آمدند و فرمودند: قندشکن را بیاورید! قندشکن را آوردیم و فواره ای که در پاشور حوض بیرونی به شکل مرغابی ساخته شده بود و آب از داخل منقار آن وارد حوض می شد، با قند شکن شکستند؛ زیرا آن هم مجسّمه بود و اوّل کسی که باید به فتوای آن بزرگوار عمل می کرد، خود ایشان بودند. غرض از بیان این دو قضیه میزان تعبّد و تقیّد و تعهّد آن دو بزرگوار نسبت به نظری بود که بدان رسیده بودند. آری! در حکم خدا و رعایت حلال و حرام نباید از سرزنش ملامت کنندگان واهمه داشت و مسامحه نمود. ‏

 

لطفاً بفرمایید که چه مدّت خدمت ایشان تحصیل کردید و ضمناً از تواضع و دیگر ویژگیهای اخلاقی آن مرحوم مطالبی بفرمایید؟ 

‏به مدت یک سال (1330) به صورت خصوصی، خدمت ایشان درس خواندم. آیت الله ربّانی املشی(ره) و آقای تربتی هم به این درس می آمدند. البته آن مرحوم درس عمومی هم داشت، ولی من شرکت نمی کردم. همان اوایل که به درس حضرت امام(س) می رفتم، می خواستم «منظومۀ حکمت» را بخوانم. آن زمان در مدرسۀ حجّتیه دو مدرّس در این زمینه تدریس داشتند، حاج آقا مصطفی(ره) و آیت الله جوادی آملی (مدّ ظلّه العالی). برخی از دوستان از جمله آیت الله مؤمن (مدّ ظلّه ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 308
‏العالی) به درس آن مرحوم می رفتند و بنده به درس آیت الله جوادی آملی (مدّ ظلّه العالی) می رفتم. ‏

 

معاشرت ایشان با هم درسان و اساتید خود چگونه بود؟ 

‏ایشان خیلی آزاد منش بود، تکلّفات و تقیّدات دست و پاگیر نداشت، از روحیۀ آزادگی خاصّی برخوردار بود. آن چه عمدتاً برایش ملاک و معیار بود نظر شرع بود نه عرف؛ لذا ایشان شوخی هم می کرد ولی در محضر او غیبت و تهمت مطرح نبود. آن چه واقعاً برایش اهمیّت داشت، همان امر و نهی الهی بود. همچنین به اساتیدی که از آنها استفاده می کرد، فوق العاده احترام می گذاشت، هر چند در درس زیاد اشکال می کرد. یادم هست در درس مکاسب محرّمۀ آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری(ره) زیاد اشکال می کرد، در عین حال احترام ویژه ای برای استاد خود قایل بود. همچنین با طلبه ای هم که ایشان احساس می کرد، قایل استفاده و دارای هوش و استعداد خاصّی است، بحث می کرد و در این زمینه تقیّدات دست و پا گیر نداشت. ‏

 

آیا غیر از رابطۀ درسی، رابطۀ عاطفی خاصّی با ایشان داشتید؟ 

‏بله! در سال 1337 یا 1338 بود که بنده به دلیل مریضی، در بیمارستان ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 309
‏فاطمی بستری شدم. در آنجا مورد عنایت ویژۀ حضرت امام (قدس سره) و حاج آقا مصطفی(ره) قرار گرفتم؛ به طوری که سفارشهای لازم به مسؤول بیمارستان (آقای دکتر شکرایی) کرده بودند. حتّی محبّتهای ایشان از نجف هم به من می رسید و دوستانی که از نجف می آمدند این محبّتها را ابلاغ می کردند. ‏

 

تا زمانی که با آن مرحوم ارتباط داشتید، ایشان را از نظر علمی در چه حد بود؟ 

‏آن مرحوم از مرتّبترین طلبه ها بود. استعداد، حافظه و پشتکار عجیبی داشت. نه تنها چیزی را مانع تحصیل نمی دانست، بلکه مطالب درسی را عمیقاً بررسی می کرد. درست مثل پدر بزرگوارش که وقتی وارد بحثی می شدند، جنبه های ادبی و غیر ادبی بحث را موشکافی می کردند. آن مرحوم نه تنها به یک بحث بسنده‏‎ ‎‏نمی کرد، بلکه سعی می کرد جوانب مختلف موضوع را محقّقانه بررسی کند، از خود ابتکار و نظر داشته باشد نه این که آن چه دیگران می گویند، بگوید. ایشان سعی‏‎ ‎‏می کرد، خود مطلب را درک نماید. ‏

‏شهید مطهری(ره) جمله ای در خصوص حضرت امام(س) دارد، بدین مضمون: وقتی برای خواندن فلسفه خدمت ایشان رسیدم، ملاحظه کردم که ایشان مسایل فلسفی را با تمام وجود خویش درک کرده است، این جمله دربارۀ آن مرحوم هم ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 310
‏صادق است. ‏

 

تحقیق یا تدریس ایشان در چه زمینه هایی بود؟ همچنین در خصوص علوم غریبه چیزی از آن مرحوم در خاطر دارید؟ 

‏ایشان در قم، به ادبیات عرب خیلی اهمیّت می داد. در فلسفه هم اهل نظر بود. عرفان هم که می توان گفت، علم ارثی این خانواده است. در خصوص علوم غریبه هر چند خبر ندارم ولی بعید نیست که ایشان اطلاعاتی داشته است. فراموش‏‎ ‎‏نمی کنم که تهران منبر می رفتم، یکی از علمای بزرگ و هم دورۀ حضرت امام(س) به نام آیت الله سعید گلپایگانی(ره) می گفت: احضار روح را از حاج روح الله یاد گرفتم ولی در مدّت عمرم استفاده نکردم. حضرت امام(س) هم استفاده نکردند و‏‎ ‎‏می فرمودند: این را از یک سورچی که از اراک به تهران می رفت یاد گرفتم. و چون شرایط آن سخت است از جمله پاکیزگی لباس و پاکی واقعی بدن و غذا و... لذا ما دو نفر در مدّت عمر از آن استفاده نکردیم. البته من این را از آقای «فرید» شنیده ام. این که حاج آقا مصطفی(ره) مطالبی در علوم غریبه داشته اند یا نه، خبر ندارم. ‏

 

لطفاً راجع به اجتهاد، نظرات و احیاناً اختلافات فقهی و خلاصه وجه شاخص آن مرحوم از سایر همدرسان اگر مطالبی دارید، بفرمایید. 


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 311
‏ایشان در ایران، قطعاً مجتهد بود، دلیل آن هم اشکالات و نظراتی بود که در درس حضرت امام(س) ابراز می کرد. بسیاری از دوستان و همدرسی های آن مرحوم، قابل مقایسه با ایشان نبودند. بیمناسبت نیست از برخی از کسانی که هم بحث ایشان بودند، نام ببرم، آقایان: خلخالی، یزدی، جهانگیری، آشتیانی و صالحی و... از سوی دیگر اصولاً هر مجتهدی در یک سلسله مسایل اهل نظر اشت. حاج آقا مصطفی(ره) در مسایل فِقهیای که جنبۀ سیاسی دارد، ابتکارات ویژه ای داشت. شاید بی‏‎ ‎‏مورد نباشد اگر ادّعا کنم ایشان عصاره و خلاصه کمالات حضرت امام(س) بود. ‏

 

لطفاً راجع به ابعاد معنوی، عبادی و عرفانی حاج آقا مصطفی(ره) مطالبی بفرمایید. 

‏تقیّد به خواندن نماز در اوّل وقت، حضور در نماز جماعت فیضیّه، مانند پدر بزرگوارش، پرهیز از غیبت و... از ویژگیهای آن مرحوم بود. البته قطعاً برنامه های دیگری هم بوده است که ما خبر نداریم. در اواخر عمر حضرت امام(س) ملاحظه‏‎ ‎‏می کردیم که آن بزرگوار، برنامه هایی برای خودسازی دارند. مانند قطع مراوده به مدّت مشخّصی. طبعاً وقتی پدر مقیّد به برخی برنامه ها باشند، حتماً فرزندان آن بزرگوار حاج آقا مصطفی(ره) و حاج سیداحمد آقا (رحمةالله علیهما) نیز با آن امور ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 312
‏بیگانه نخواهند بود. ‏

 

در خصوص تقیّد آن مرحوم به خواندن ادعیّه یا رفتن به زیارت یا شرکت در مراسم عزاداری چه مطالبی دارید؟ 

‏از سال 1340 که ایشان در واقع از ارکان بیت امام(س) بود، مقیّد بود که در اعیاد و وفیات به منزل خیلی از آقایان، برای شرکت در روضه ها بروند. در محرّم و صفر لباس مشکی می پوشید؛ چیزی که شاید کمتر بدان توجّه شود یا برخی از افراد این کار را نوعی عوام‏‎ ‎‏زدگی تلّقی کنند. ‏

 

از قضیۀ 15 خرداد به بعد حضور ایشان را در کدام یک از مقاطع مختلف از نزدیک مشاهده نمودید؟ 

‏ارتباط من با بیت حضرت امام(س) از سال 1340 آغاز شد و تا زمان حضور ایشان در ایران، هفته ای یکی، دوبار خدمت ایشان می رسیدم. ‏

 

از نقش آن مرحوم در حوادث مختلف و مقاطع گوناگون چه مطالبی دارید؟ 

‏بهترین شاهد برای ترسیم اهمیّت نقش ایشان در جریانهای گوناگون این بود ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 313
‏که بعد از دستگیری حضرت امام(س) ایشان هم دستگیر شد، هر چند ابتدا از ایشان تعهّد گرفتند که کاری به قضایا نداشته باشد، ولی رژیم کم‏‎ ‎‏کم به این نکته واقف شد که با وجود حاج آقا مصطفی(ره) خلأی در ادارۀ بیت پیش نمی آید؛ هر چند حضرت امام(س) را هم دستگیر کرده باشد. البته نقش برخی افراد که از آنها انتظار نمی رفت در ایجاد این ذهنیّت برای رژیم بی‏‎ ‎‏تأثیر نبود؛ یعنی آنها احساس کردند، ایشان هم از نظر علمی و هم از نظر مدیریّت در شرایط بسیار مناسبی است. ‏

‏از طرف دیگر شهادت آن مرحوم نیز گویای نقش و مدیریّت ایشان در حوادث و جریانهای مختلف است، یعنی رژیم یقین کرد که، حتی اگر برای حضرت امام(س) حادثه ای پیش بیاید، حاج آقا مصطفی(ره) با نشاط بیشتر، حرکات را هدایت خواهد کرد لذا راه چاره را در به شهادت رساندن ایشان دیدند. ‏

 

نظر آن مرحوم نسبت به گروههای مختلف – لیبرالها، منافقین، ولایتی ها و... چه بود؟ 

‏آن مرحوم نسبت به گروههای مختلف حساسیّت داشت. آقای دعایی که از خصّیصین بیت حضرت امام(س) بود و آگاهیهای فراوانی در این خصوص دارد نقل‏‎ ‎‏می کرد که: یک روز قبل از شهادت حاج آقا مصطفی(ره)، قطب‏‎ ‎‏زاده در نجف با آن مرحوم ملاقاتی انجام داد، پس از این ملاقات، آن مرحوم به خادمۀ منزل گفته بود که ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 314
‏چمدان قطب زاده را داخل کوچه بگذارد! شاید تحمّل حضرت امام(س) در این موارد از ایشان بیشتر بود. وقتی پای اسلام در میان بود، قاطعیّت خاصّی داشت. در خصوص شنیدن حرفها و نظرات گروههایی که آن روزها به عنوان گروههای مبارز مطرح بودند، ایشان و حضرت امام(س) پس از استماع حرفها و نظرات آنها، به تصنّعی بودن و انحراف آنها پی بردند. ‏

 

راجع به آب کشیدن کوزه ای که حاج آقا مصطفی(ره) از آن آب خورده بود و حضرت امام(س) و دیگران هم اشاره ای به آن داشتند چه مطلبی در ذهن دارید؟ 

‏اصولاً آن روزها در قم و نجف حالت نفرتی نسبت به «فلسفه» به وجود آمده بود. عدّه ای واقعاً فلسفه را کفر می دانستند، چون انسان دشمن چیزی است که به آن جاهل است: «‏الناسُ اعداء ما جهلوا‏». یکی از علمای اصفهان کتابی در نقد فلسفه نوشته بود. فرد دیگری در جواب ایشان به یک جمله اکتفا کرده بود و آن این که: «جهل تو، برای تو کافی است.» دراین جوّ، یکی از کسانی که خیلی واضح و به دور از ملاحظه مطالب فلسفه را مطرح می کرد، حاج آقا مصطفی(ره) بود، حالا اگر عرفان را هم به این بیفزایید، آن وقت معلوم است که این حساسیّت مضاعفمی شود. یادم است یک نفر بالای منبر گفت: مولوی (علیه الرحمة) فرد دیگری که مجتهد و متدّین هم بود، با عصبانیبّت گفت: به جای «علیه الرّحمة»، بگو «‏علیه


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 315
اللّعنة!‏ » ‏

‏البته نمی گویم که این افراد با حضرت امام(س) عناد داشتند، بلکه بیش از این درک و فهم نداشتند. ‏

 

اگر از رابطۀ پدر و فرزندی که بین حضرت امام(س) و حاج آقا مصطفی(ره) بود، صرف نظر کنیم، از ویژگی خاصّ آن مرحوم چه در ذهن دارید؟ 

‏از دلایلی که حاج آقا مصطفی(ره) نتوانست خود را نشان بدهد همان حضور ایشان در بیت پدر بزرگوارش بود. اگر فاصلۀ زمانی میان این دو بزرگوار وجود داشت، آن وقت چهرۀ دیگری از ایشان ارائه می شد. حضرت امام(س) خورشیدی بود که ماهها در برابرش نتوانستند روشنی واقعی خود را نشان بدهند. در عین حال حاج آقا مصطفی(ره) سهم عمده ای در هدایت نیروهای انقلابی داشت، و نقش دیگران نسبت به نقش آن مرحوم قابل مقایسه نبود. ‏

 

به نظر شما مهمترین حرکت آن مرحوم در مسائل سیاسی، مبارزاتی و علمی و کلاًّ نقطۀ عطف زندگی ایشان در چه مواردی متجلّی است؟ 

‏ایشان مشعلدار و هدایت کنندۀ حرکات و جریانهای خارج از نجف بود. در حج آقایان ناصری و محتشمی را می فرستادند و شهید محمد منتظری به نوعی، از ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 316
‏طرف ایشان در لبنان و فلسطین و اروپا فعالیّت می کرد. در واقع موفقیّت حضرت امام(س) در اروپا مرهون زحمات حاج آقا مصطفی(ره) بود. ایشان محور و پناهگاه این نیروها بود. به طوری که افرادی مانند شهید محمّد منتظری که روحیه های خاصی داشتند، ترجیحاً حول محور حاج آقا مصطفی(ره) جمع می شدند. ‏

‏نقش ایشان در انقلاب بعد از نقش پدر بزرگوارش، منحصر به فرد بود. تربیت افراد در زمینه های گوناگون، آموزش نظامی، فرستادن افراد به پاکستان و هند، هدایت مسایل انجمن اسلامی دانشجویان اروپا، اعزام افراد به حج و... از اقداماتی بود که مدیریّت خاصّی می طلبید و آن مرحوم این نقش را بر عهده داشت. ‏

 

از نقش شهادت ایشان در حوادث، چنانچه مطلبی دارید، بیان بفرمایید. 

‏با شهادت آن مرحوم، زمینۀ انفجار و حرکت مردم به وجود آمد. اصولاً حوادث تاریخی به گونه ای است که برخی آمادگیها در شرایط خاصّی به وجودمی آید، بلا تشبیه مردمی که در زمان امام حسن(علیه السلام) آن گونه بودند با شهادت امام حسین(علیه السلام) در پیش روی خود با سؤالاتی مواجه شدند و حکومت بنی‏‎ ‎‏امیّه زیر سؤال رفت. شهادت حاج آقا مصطفی(ره) نقطۀ عطفی بود که رژیم پس از آن نتوانست نفس راحتی بکشد و تنها چند ماه پس از سالگرد شهادت آن مرحوم، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 317
‏این شهادت از آن جا کارساز بود که افکار را به حضرت امام(س) و انقلاب، متوجّه نمود. ‏

 

به نظر شما چرا به رغم نقش حسّاس و سازندۀ ایشان در مقاطع مختلف، آن مرحوم تا حدّ زیادی در جامعه ناشناخته مانده اند و برای رفع این مهجوریّت چه می توان کرد؟ 

‏این وضعیّت، درست مانند وضعیّت پدر بزرگوار ایشان هست، زمانی که آیت الله بروجردی(ره) زعامت امور را برعهده داشت. در واقع خیلی مسایل را حضرت امام(س) مخفیانه هدایت می کردند، ولی طبیعت قضیه این گونه بود که به اسم آیت الله بروجردی(ره) تمام می شد. از آنجا که پرچم انقلاب بر دوش حضرت امام(س) بود، لذا حاج آقا مصطفی(ره) بنا نداشت خود را مطرح کند، و این در حالی است که برخی افراد اگر کاری کنند برای خود حقّی قائل می شوند. آن چه برای ایشان ملاک بود، همان رسیدن به هدف بود نه مطرح شدن. از طرف دیگر قطعاً خداوند نمی گذارد سهم کسی را که یک عمر برای او گام برداشته است، ضایع شود، شاید اقدام شما برای احیای مجدّد نام ایشان (آن هم به فاصلۀ بیست سال پس از شهادت آن مرحوم) عنایت الهی جهت معرفی آن شخصیّت باشد. ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 318

در انتها اگر مطلب یا پیشنهاد خاصّی دارید، بفرمایید. 

‏تقاضای من آن است که جهت معرفی شخصیّت حاج آقا مصطفی(ره) با کسانی که بیشتر با آن مرحوم ارتباط داشتند مثل: آقایان محتشمی، ناصری، دعایی و... بیشتر ارتباط داشته باشید! ‏

‏*  *  *‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 319

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 320