یادها و یادمانها

مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی رازی زاده (علی پور)

 

مصاحبه باحجت الاسلام و المسلمین محمدعلی رازی زاده (علیپور)

 

لطفاً دربارۀ سابقۀ آشنایی تان با شهید آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) توضیح دهید. 

‏پیش از مشرّف شدن حضرت امام(س) به نجف، به خاطر حوادث سال 1342 من به صورت غیر رسمی از ایران خارج شده و به نجف رفتم و آنجا گذرنامه گرفتم و ماندم. وقتی حاج آقا مصطفی(ره) از ترکیه به کاظمین مشرّف شدند، با جمعی از دوستان، برای زیارت ایشان و دستبوسی امام(س) به آنجا رفتیم. در آنجا، خدمت حاج آقا مصطفی(ره) هم رسیدم و اجمالاً با هم آشنا شدیم. آشنایی ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 231
‏مفصّلتر ما از زمانی شروع شد که ایشان در نجف درس اصول را تدریس می کردند. در آن موقع، من با راهنمایی مرحوم آقای اصغر طاهری کنی با درس ایشان آشنا شدم، البته ابتدا برای این که ببینم، برای من چقدر بازدهی دارد، بعد از مدتی که در درس اصول شرکت کردم به نظرم خیلی خوب آمد. به گونه ای که دیدم اگر بعضی درسها را تعطیل کنم و اصول بخوانم، بهتر است. لذا به تدریج، مباحث درس را هم که یادداشت می کردم، خدمت ایشان می دادم و ملاحظه می کرد که گاهی هم نکاتی را مرقوم می داشت. این آشنایی به دوستی ما منجر شد. ‏

 

چه چیزی موجب گردید شما بیشتر با ایشان رابطه پیدا کنید؟ 

‏ایشان کم کم به ما لطف پیدا کردند، در حقیقت این اواخر رابطۀ ما در حد یک دوستی بود. البتّه ایشان استاد من بود و ادّعای رفاقت با استاد از سوی شاگرد کمی جسورانه است ولی ایشان گاهی به قدری نسبت به ما محبّت داشت که فراتر از برخورد معلّم و شاگردی بود؛ مثلاً، با ما مزاح می کرد تا صمیمیّتمان بیشتر شود. به طور کلّی، من معتقدم هر طلبۀ جوانی که می خواهد مجتهد شود باید استاد جوانی داشته باشد که بتواند با حوصله با او بحث کند، در معقول و منقول قوی باشد، مطلب شاگرد را زود دریابد و حاضر جواب باشد. حاج آقا مصطفی(ره) این خصوصیّات را داشت. شاگرد را خوب تحمّل می کرد و تشویق می نمود؛ مثلاً، یادم ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 232
‏هست که ایشان در اواخر دوستیمان به ما شاگردان خود می گفت: «خوب درس بخوانید و گرنه مجبور می شوید از آقای علی پور تقلید کنید». شاگردان خود را با این گونه سخنان به درس خواندن تشویق می کرد. همین که ایشان نوشته های ما رامی دید باز موجب تشویق بیشتر ما به درس ایشان می شد. این موارد موجب شد ما پس از امام(س)، که استاد اوّلمان بودند، ایشان را به عنوان استاد دوّم خود انتخاب کنیم. البته در درس برخی دیگر از آقایان مانند آیت الله خوئی هم شرکت می کردیم. ‏

 

آیا خاطره ای از معاشرت حاج آقا مصطفی(ره) با استادان یا شاگردانشان به یاد دارید؟ 

‏یک اخلاق بسیار خوبی که ایشان داشت، این بود که قبل از درس اصول همیشه یک یا دو حدیث با معنا می خواند و وقتی در منزل ایشان درس می خواندیم از کتاب «وافی» برایمان حدیث می خواند. من از همه بیشتر در بحث درگیر می شدم و گاهی جسورانه و بعد از درس حس می کردم، برخوردم جسورانه بوده است ولی ایشان تحمل می کردند. ایشان بسیار مؤدب و متین بودند مخصوصاً نسبت به اساتید خود نظیر آیت الله بروجردی(ره) و حضرت امام(س) که استاد اول ایشان بودند. ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 233

از سابقۀ علمی ایشان چه می دانید؟ 

‏حاج آقا مصطفی(ره) پیش از عزیمت به نجف، در قم درس فلسفه منظومه حکیم سبزواری را تدریس می فرمودند و بسیاری از آقایان در درس ایشان شرکت‏‎ ‎‏می کردند یعنی یک استاد رسمی منظومه بودند. یکی از آقایان معروف در قم‏‎ ‎‏می گفت که ما پیش حاج آقا مصطفی(ره) منظومه می خواندیم؛ منظومه ای که اسفار هم در داخل آن بود. طلبه هایی که اهل منظومه اند، می توانند اسفار و منقول را به خوبی بفهمند، آنها می فهمند که کسی که منظومه می گوید، به اسفار چقدر مسلط است. به هر حال ایشان کسی بود که منقول، ادبیات و حافظه اش بسیار خوب بود. در ادبیات با ایشان بسیار بحث می کردیم؛ حتی گاهی هم که با پای پیاده به کربلامی رفتیم، بحثهای زیادی مطرح می شد. در اغلب علوم جامعیت داشت ولی رشته های تخصصی ایشان فلسفه و عرفان (یه خصوص عرفان نظری) بود؛ در فقه و اصول منقول هم که واقعاً مطالعات زیادی داشت و در نجف، تدریس رسمی ایشان درزمینۀ اصول بود، رجالش بسیار خوب بود؛ مفسر خوبی به شمار می رفت و انسانی که می خواهد مفسر خوبی شود، باید به علوم متعددی مسلط باشد والّا فقط از جنبه های خاصی به قرآن نگاه می کند که کسانی که اهل فن هستند، متوجه‏‎ ‎‏می شوند که بعضی قرآن را از دیدگاه فلسفی، بعضی از دیدگاه طبیعی، بعضی از دیدگاه ادبی و بعضی از دیدگاه تاریخی می بینند. به هر حال مفسر باید جامعیت ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 234
‏داشته باشد. مرحوم آیت الله میرزا حسن بجنوردی، که از شاگردان ممتاز آیت الله نائینی بوده و بر اصول بیش از همه در نجف مسلّط بوده، دربارۀ حاج آقا مصطفی(ره)، گفته بودند که ایشان نیازی به شرکت در درس اصول ندارد و باید به دنبال توسعۀ آن باشد، امّا با وجود این، به پیشنهاد حضرت امام(س)، حاج آقا مصطفی(ره) در درس ایشان شرکت می کرد. ‏

‏خلاصه این که: حاج آقا مصطفی(ره) حدود سی چهل سال جلوتر از همدوره هایش بود؛ یک ذوق خاصی داشت؛ اهل عبادت بود، نماز شب و زیارت عاشورای ایشان ترک نمی شد. ‏

 

آیا حاج آقا مصطفی(ره) با علوم غریبه هم آشنا بودند؟ منظور از این علوم چیست؟ 

‏علمای عرفان می گویند: «کله‏‎ ‎‏سر» نام پنج علم از علوم غریبه است که عبارتند از: کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا، و ریمیا. ‏

‏به نظر می رسید که ایشان بهره هایی از این علوم دارد، امّا چون آدم زرنگی بود، در این زمینه، چیزی اظهار نمی کرد. معمولاً کسانی که به این علوم واقفند، این طور عمل می کنند و چیزی بروز نمی دهند. لکن به یاد دارم که ایشان می گفت: «وقتی به مدینه مشرّف شده بودم، در زیارت قبر ائمّۀ بقیع(علیهم‏‎ ‎‏السلام)، مردم هجوم آورده بودند ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 235
‏دست مرا می بوسیدند، ولی من دست پیرمردی را می بوسیدم که به دنبالش‏‎ ‎‏می گشتم».‏

 

شما چه تفاوتی بین مبانی فقهی حاج آقا مصطفی(ره) با دیگر علما می دیدید؟ 

‏ایشان با وجود آن که در بحث، بسیار متین بود و نسبت به حضرت امام(س) و مرحوم آیت الله بروجردی زیاد اعتقاد داشت، امّا کاملاً آزادانه تصمیم می گرفت. لذا، در بعضی از موارد، با حضرت امام(س) اختلاف نظر داشت. ایشان سی چهل سال از همدوره هایش جلوتر بود، او هم در معقول ملّا بود و هم در منقول. به این دلیل، دقّتهایی را داشت که معمولاً دیگران ندارند. ‏

 

استقبال از درس حاج آقا مصطفی(ره) در چه حدی بود؟ برخورد بیوت سایر علما با تدریس ایشان چگونه بود؟ 

‏عوامل حکومت طاغوت در آنجا نفوذ داشتند و سمپاشی می کردند، به این دلیل، جوّ غالب با امام موافق نبود، امّا معمولاً روحانیون از این مسایل مبّرا هستند. البته برخی به دلیل یک سلسله مسایل ممکن بود با امام(س) خوب نباشند، ولی مطالب علمی ایشان برایشان جالب بود. برخی هم به دلیل اجتناب از مسایل ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 236
‏سیاسی به درس حاج آقا مصطفی(ره) نمی آمدند و به او اعتقاد علمی نداشتند، امّا وقتی برخی از نوشته های ایشان چاپ شد، فهمیدند که او چه شخصیتی دارد. گذشته از آن، مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) مانند مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری و مرحوم آیت الله بروجردی به سبک قمی اصول را تدریس می کرد که این روش در نجف طرفداری نداشت و طلّاب آنجا طرفدار مبانی اصولی مرحوم آیت الله نائینی به سبک نجفی بودند. با وجود این، وقتی در درسهای مرحوم بجنوردی به ایشان اشکال می کرد که کسی نمی توانست مخالف استاد خود حرفی بزند. ‏

 

اگر در خصوص ویژگیهای عبادی و عرفانی حاج آقا مصطفی(ره) خاطراتی دارید، بفرمایید. 

‏ایشان در عبادت بسیار موفّق بود؛ چنان که گفتم نماز شب می خواند و زیارت عاشورایش ترک نمی شد، به مسجد کوفه می رفت، پیاده به کربلا مشرّف‏‎ ‎‏می شد و گاهی می دیدم برای این که می خواست دعایی را بخواند، چقدر دنبال مفاتیح الجنان می گشت. ‏

 

در زمینۀ معاشرت با دوستان خاطره ای دارید؟ 


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 237
‏یادم هست یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، سحر مهمان آقای متّقی بودیم. با ایشان دربارۀ مسأله ای بحث می کردیم. پس از این که آقای متّقی برای آماده کردن غذا رفت، حاج آقا مصطفی(ره) به من گفت: «خیلی خوب بحث کردی.به من ثابت شد که باید در این مسأله اجتماعی شد، امّا یادت باشد وقتی حرف تو را گوش نمی کنند، عصبانی نشوی».بعد به من گفت: «بحث تو«پِری» می خواهد.  «پِری»در اصطلاح فارسی فصیح، یعنی، جایزه». آن وقت پول را در پاکت گذاشتند و گفتند: «این هم جایزه شما». ‏

‏ایشان انسان خوش مشربی بود؛ در جلسات، گاهی خود ایشان لطیفه می گفت و دیگران را می خنداند. گاهی که مثلاً، پیاده به کربلا می رفتیم و هوا هم سرد بود،به شوخی، به طلبه ها می گفت هر کس در این آب شنا کند فلان مقدار به او می دهم یا برخی اوقات طلبه ها را تشویق می کرد که با هم کشتی بگیرند. ‏

 

دربارۀ ساده زیستی ایشان توضیح دهید. 

‏یکی از چیزهایی که در ایشان اثری نگذاشته بود، این بود که آقازادۀ حضرت امام(س) است؛ چیزی که بسیاری از دیگر آقازاده های علما به آن توجّه ندارند و در نتیجه، افراد پر توقّعی بار می آیند. خود حضرت امام(س) هم از ابتدا به این مسأله توجّه کرده بودند و مجالی نمی دادند تا ایشان در مسایلی مانند شهریۀ طلاّب و ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 238
‏امتحان گرفتن از آنان دخالت کند. لذا حاج آقا مصطفی(ره) در این امور وساطت هم نمی کرد. خود ایشان نقل می کرد زمانی که حضرت امام(س) در حبس بود آیت الله میلانی آمده بود و می گفت: «من دوازده نفر مشاور دارم؛ چطور پدر تو تنها مانند امیرالمؤمنین(علیه السلام) کار می کند؟ ». ایشان هرگز درکارهای امام(س) دخالت نمی کرد. به یاد دارم در شبهای ماه مبارک رمضان معمولاً به بیت امام(س) می رفتیم و از وجود ایشان استفاده می کردیم. پس از این که ایشان تشریف می بردند، ما‏‎ ‎‏می نشستیم و بحثهای ایشان را دنبال می نمودیم. شبی بحثهای ما تا دیر وقت طول کشید و ما فراموش کردیم چراغها را خاموش کنیم. صبح روز بعد از طرف حضرت امام(س) برایم پیغام آوردند که «دیشب چراغهای بیرونی را خاموش نکردید و رفتید». حضرت امام(س) با حواس جمع خود، حتّی این موارد جزیی را هم زیر نظر و بر آنها اشراف داشتند. بنابراین، نیازی نمی دیدند که کسی را در امور دخالت دهند. علاوه بر این، خود حاج آقا مصطفی(ره) هم شدیداً سرگرم درس و بحث و مشغول کار خود بود. گاهی شبها تا صبح مطالعه می کرد و پس از نماز صبح، زیارت عاشورا می خواند و تا هنگام شروع درس امام(س) می خوابید. معمولاً وقتی به اتاق ایشان می رفتی می دیدی غرق در کتاب و مطالعه است. ‏

 

نحوۀ زندگی ایشان را چگونه می دیدید؟ 


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 239
‏ما به بیرون منزل ایشان وارد می شدیم. در آنجا هیچ خبری از تشریفات و تجمّلات نبود. یک بار هم که کسالتی پیدا کرده بود و من در اندرونی منزلشان به دیدار ایشان رفتم، آنجا هم همین طور بود. خانم من که با خانوادۀ ایشان رفت و آمد داشت، می گفت که او هم ساده زندگی می کند؛ چون او در خانواده ای که به زهد و تقوا معروف بودند، بزرگ شده بود. ‏

‏حاج آقا مصطفی(ره) تا مدّتی که در نجف زندگی می کرد، مستأجر بود و خانه ای برای خود نخرید. حضرت امام(س) هم مستأجر بودند. دلشان تنها به مسایل علمی خوش بود. ‏

 

با توجّه به این که حاج آقا مصطفی(ره) زیاد سرگرم اشتغالات علمی بودند، تا چه حد به کارهای مربوط به بیت امام(س) و دفتر ایشان رسیدگی می کردند؟ 

‏همان طور که پیشتر اشاره کردم ایشان هیچ دخالتی در کارهای حضرت امام(ره) نمی کرد؛ بلکه بیشتر سرگرم اشتغالات علمی و نوشتن تحقیقات اصولی خود و سرگرم مطالعه بود. این طور نبود که چون عالم است نیازی به مطالعه ندارد. عالم بیشتر نیازمند مطالعه مخصوصاً، مراجعه به قرآن است. در این زمینۀ حضرت امام(س) برای ایشان یک الگو بود، و به نظرم می رسد از این نظر نقطۀ ضعفی نداشت. ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 240

معمولاً تفریحات ایشان چگونه بود؟ دربارۀ مسافرتهای ایشان به داخل یا خارج از عراق چیزی به خاطر دارید؟ 

‏این طور نبود که ایشان بخواهد هر چند وقت یک بار به گردش برود، امّا به مسافرت هم می رفت؛ مثلاً، به یاد دارم که ایشان یک مرتبه به سوریه و یک مرتبه به مکّه رفت. در داخل عراق، به مسجد کوفه، زیارت حضرت مسلم(علیه السلام) و کربلا هم مشرّف می شد. یادم هست یک بار روز عاشورا، به کربلا مشرّف شده بودم. حضرت امام(س) با خانم و حاج آقا مصطفی(ره) هم مشرّف شده بودند. در منزل ایشان خدمتشان رسیدم. چون ظهر شده بود، حاج آقا مصطفی(ره) من را برای ناهار نگه داشتند؛ حضرت امام(س) و خانم ایشان در اندرونی خانه بودند و من و حاج آقا مصطفی(ره) هم در بیرونی. گاهی هم حاج آقا مصطفی(ره) در حرم می نشست و با برخی از دوستان بحث علمی یا سیاسی می کرد. این هم تفریح ایشان بود. ‏

 

آیا حاج آقا مصطفی(ره) در درسشان یا پس از آن مسائل سیاسی را هم مطرح می کردند؟ 

‏آقای سیّد حمید زیارتی در زمینۀ مسایل سیاسی با حاج آقا مصطفی(ره) در ارتباط بود. او معمولاً پیش از درس زودتر می آمد ومطالب و نوشته های دانشجویان خارج از کشور را می آورد و در این زمینه با ایشان کار می کرد. امّا در اثنای درس به یاد ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 241
‏ندارم که مسایل سیاسی را مطرح کرده باشد. و چون ایشان در آن موقع اوّلین مرتبه ای بود که خارج تدریس می کرد، بیشتر به مطالعات جنبی توجّه می کرد. امّا شبها با برخی از آقایان به مباحث سیاسی می پرداخت، با افرادی مانند: آقای دعایی، آقای سیّد حمید زیارتی، آقای شیخ حسن کرّوبی  مرحوم املائی و شهید محمّد منتظری. ‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 242