یادها و یادمانها

سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی کروبی در مراسم اختتامیه کنگره

 

سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی کروبی در مراسم اختتامیه کنگره

‏با سلام و درود به روح مطهر امام راحل(س)، فرزندان بزرگوار ایشان و شهدای اسلام، ابتدا از حضار محترم و اساتید معظم و تمام بزرگانی که از تهران و قم و دیگر شهرستان ها تشریف آورده اند پوزش می طلبم. همچنین از مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(س) و بنیاد شهید انقلاب اسلامی که زحمات فراوانی را جهت برگزاری این کنگره متحمّل شده اند تقدیر و تشکر می کنم. ‏

‏من این سپاسگزاری را بر خود لازم می دانم زیرا حضرت امام(س) (با آن خلوص، معنویت و روحیه مخصوصی که داشتند) هرگز راضی نمی شدند تا از خانواده و یا ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 53
‏فرزندان ایشان چیزی مطرح شود. حتی در مورد مرحوم آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی(ره) با وجود چهرۀ ممتاز علمی و برجستۀ انقلابی و همچنین نقش ارزنده ای که ایشان در انقلاب داشتند، نه تنها راضی نمی شدند که مراکر تبلیغی و فرهنگی نظیر صدا و سیما، وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم شخصیت برجسته و خدمات ایشان را تبیین کنند، بلکه دستور می دادند برنامه ویژۀ سالگرد شهادت ایشان نیز تهیه و پخش نشود یا بسیار مختصر باشد.‏‎[1]‎‏حقیقت این است که امام(س) می خواستند عملاً به ما بیاموزند که بعد از ایشان چگونه با مسایل جامعه، به نحو اسلامی برخورد نماییم که متأسفانه ما فرا نگرفتیم. ایشان حتّی با نخست وزیری مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سیّد احمد خمینی(ره) در سالهای اول انقلاب موافقت نفرمودند و بعد از حوادث سال 60 نیز بعضی افراد مخلص و خوب، ایشان را برای مقام ریاست جمهوری پیشنهاد کردند که امام راحل(س) همچنان قبول نکردند. ایشان نسبت به برداشتن عکس های خود از مساجد واماکن عمومی هم امر فرموده بودند و حتی می فرمودند عکس مرا در ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 54
‏صفحه اوّل روزنامه ها نزنید. ‏

‏امّا اکنون که امام(س) به حسب ظاهر و از نظر فیزیکی در میان ما نیست و فضا، فضای امام(س) است و حیات انقلابی جامعه، از امام(س) و افکار و اندیشۀ ایشان ارتزاق می کند، نه تنها مؤسسه  تنظیم و نشر آثار حضرت امام(س) بلکه همۀ ما موظفیم گذشته از خود امام(س)، نقش مهم فرزندان ایشان را در پیشبرد انقلاب اسلامی تبیین کنیم تا راه امام(س) و خط اصیل ایشان و جریانی که در دنیا به وجود آوردند و انقلابی که به ثمر رساندند، حفظ شود و تداوم و اسقرار یابد و لذا بر ماست که بزرگانی چون حاج آقا مصطفی(ره) و حاج احمد آقا(ره)، را به نسلهای آینده که دوران انقلاب و جنگ را درک نکرده اند، بهتر و بیشتر شناسانده و نقش آنها را در راه ثمر رسیدن انقلاب اسلامی تبیین کنیم. ‏

‏بنده در این محفل که به نام آن شهید والامقام تشکیل شده، به عنوان یک سرباز کوچک که از آغاز، با انقلاب و حوادث آن همراه بوده ام، گرچه نقش اندک و ناچیزی داشته ام، نقش و جایگاه شهید آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) را با ذکر اسناد و شواهد عرض می نمایم. هر چند محفل ما، مجلس فضل و کمال و علم و دانش و تحقیق و مطالعه است، لیکن از باب تذکر و احیای نقش مهم این بزرگوار و انتقال آن به آیندگان، مطالبی را عرض می کنم تا روشن شود که مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) دومین شخصیت انقلاب بود و بعد از امام(س)، بزرگترین شخصیت انقلاب به شمار‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 55
‏می رفت. ‏

‏نهضت از سال 1341 هـ ش و با طرح «انجمنهای ایالتی و ولایتی» شروع شد. در آغاز، علما وارد میدان شدند و حضرت امام(س)، طبعاً با اعلامیه هایی که صادرمی فرمودند، محور و پیشتاز و مرکز مبارزه قرار گرفتند و بیت ایشان مرکز رفت و آمد نیروهای انقلابی بود، در این مرحله، حاج آقا مصطفی(ره) در ادارۀ جلسات خصوصی و ارتباط انقلابیون با امام(س) در کنار آن حضرت حضور فعال داشت و در اعزام نیروهای انقلابی به شهرستان ها بازوی کارآمدی برای حضرت امام(س) به شمار می رفت تا هفت هشت ماه بعد که حادثه پانزده خرداد 1342 هـ ش و دستگیری امام(س) اتفاق افتاد و پس از دستگیری حضرت امام(س)، کشتارها، شهادت ها و قیام ها در شهرهای مختلف نظیر قم، تهران، ورامین، شیراز و... آغاز شد. ‏

‏حکومت نظامی شهرها را فرا گرفته و موقعیّت فوق العاده ای پیش آمده بود. در این جا نقش مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) روشن می شود. ایشان همان روز دستگیری امام(س) حرکت نموده و به سوی صحن ملکوتی حضرت معصومه(علیهاالسلام) می روند. مردم هم از اطراف و اکناف شهر قم خصوصاً پایین شهر به حرم رفته و جمعیّت زیادی داخل صحن جمع می شوند، در این هنگام، حاج آقا مصطفی(ره) شروع به سخنرانی برای مردم می نمایند که در این حین تیراندازی ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 56
‏شروع و مردم شهر را به خاک و خون می کشند. هواپیماها و هلیکوپترها هم به پرواز درآمده و ایجاد رعب و وحشت می نمایند. و از طرف دیگر، جنازه هایی [از شهدای 15 خرداد] را وارد صحن می کنند و ایشان به این ترتیب، خود را سپر این بلا قرارمی دهد. ‏

‏دو سه روز بعد از حادثه پانزده خرداد، بنده به عنوان یک سرباز کوچک و یک طلبه جوان که به علّت ایّام محرّم در تهران بودم به قم مشرّف شدم. در تمام خیابان های قم سرباز ایستاده و شهر تعطیل بود. ‏

‏ما به سوی منزل امام(س) در یخچال قاضی حرکت کردیم. حاج آقا مصطفی(ره) با چند نفر در منزل بودند و با روحیه ای بسیار نیرومند و قوی مقیّد بودند که درب منزل امام(س) باز باشد، جمعیّت کمی هم در حال تردد به منزل بودند. گزارشهای ساواک گویای این حقیقت و واقعیت است و به خوبی نشان می دهد که چرا رژیم به هیچ قیمت، وجود حاج آقا مصطفی(ره) را در قم تحمل نکرد. لذا ایشان را هم تبعید نمودند. ‏

‏ایشان در قم بودند و پس از مدتی که امام(س) از زندان به حصر منتقل شدند، نقش رابط بین نیروهای مبارز را ایفا می کردند و با آنها به طور مرتب در تماس بودند؛ برای نشر و توزیع اعلامیه ها و جذب کمک های مالی برای حرکت و پشتیبانی از نیروهای زندانی شده و... در این هنگام آن شهید بزرگوار، جایگاه زعامت انقلاب و ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 57
‏فرزندی امام(س) را به خوبی حفظ کرد. ‏

‏رژیم منحوس پهلوی بعد از دستگیری امام(س)، به دو مسأله بسیار می اندیشید: ‏

‏1- شهریه امام(س) پرداخت نشود. ‏

‏2- کسی از ایشان تقلید نکند. ‏

‏لذا در زندان یکی از مهمترین سئوالات سیاسی این بود که: «مقلد چه کسی هستید؟ » آنها می خواستند به زعم خویش ایشان را از مرجعیّت خلع نموده و صرفاً چهرۀ یک عالم سیاسی به ایشان بدهند و زمینه را برای محاکمه ایشان فراهم کنند و سران رژیم در مصاحبه نیز گفتند که چند نفر محاکمه می شوند و حتی بعضی از خبرگزاری های خارجی نیز نام مبارک امام(س) را جزء محاکمه شوندگان رژیم آورده بودند. ‏

‏حاج آقا مصطفی(ره) در خنثی کردن این دو هدف رژیم نقش بسیار مهمی داشت. مخصوصاً در تنظیم شهریه تا دفتر پرداخت شهریه تعطیل و بیت امام(س) بسته نشود و ارتباط با امام(س) در دل ها محفوظ باشد و آثار آن نیز نمایان شود. ‏

‏اکنون من در این زمینه به اسناد ساواک اشاره می کنم: ‏

‏1- «طبق اطلاع واصله، اخیراً پسر آیت الله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس می باشد، چون مشارٌ الیه می تواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ، رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است.» ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 58
‏2- «بعد از دستگیری و بازداشت آیت الله خمینی، پسر وی به نام سید مصطفی که معمم نیز می باشد، امور جاریه را انجام می دهد و پول هایی هم توسط بازاریان تهران جهت پرداخت شهریه طلاب رسیده که شهریۀ ماه جاری طلاب حوزۀ علمیۀ قم به وسیلۀ نامبرده پرداخت گردیده است.» ‏

‏[معلوم می شود ساواک کاملاً توجه دارد که حاج آقا مصطفی(ره) نقش جانشینی امام(س) را به عهده دارد، سند سوم گویای پیچیدگی کار آن شهید بزرگوار است]‏

‏3- «اغلب اشخاصی، وسیلۀ تلفن با نامبرده بالا (آقای مصطفی فرزند آقای آیت الله خمینی) قرار ملاقات در نقاط مختلف که با علائمی به یکدیگر می فهمانند گذارده و با این ترتیب تماسهایی به راحتی بین آنان صورت می گیرد که چون خارج از منطقۀ این بخش بوده، به علاوه مقدورات و امکانات اجازه مراقبت بیشتری به این بخش نمی دهد... مستدعی است مقرر فرمایید ترتیبی داده شود که محدودیت و مراقبت شدیدتری صورت گیرد.» ‏

‏اواخر سال 1342 هـ ش حوادث مهمّی رخ داد و تهاجمی به تبریز شد و علمای بزرگ تبریز از جمله مرحوم شهید آیت الله قاضی طباطبایی و آیت الله خسروشاهی و جمعی دیگر از بزرگترین چهره های تبریز را بازداشت کردند، در آن موقع، امام(س) در حصر بودند. ساواک در این باره می گوید: ‏

‏ «طبق اطلاع واصله، پس از دستگیری عده ای از علمای تبریز، سید مصطفی ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 59
‏خمینی فرزند آیت الله خمینی شدیداً بر علیه دولت فعالیت می نماید و چند روز قبل گویا برای تماس با میلانی به مشهد رفته است.» ‏

‏مرحوم آیت الله العظمی میلانی از مبارزین و مراجع ممتاز انقلابی بودند، و حاج آقا مصطفی(ره) برای تشویق ایشان جهت دادن اعلامیه به مشهد مشرّف می شوند و تماس ها و ملاقاتهایی هم با دوستان از جمله مرحوم شهید عراقی در تهران داشتند تا مراجع اعلامیه بدهند و علمای تبریز پشتیبانی شوند و آزادی آنها را از دولت بخواهند. در پی آن، چنان فشاری بر رژیم وارد شد که بالاخره مجبور شد طی دو سه ماه آن ها را آزاد کند و حتی آقای قاضی طباطبایی را هم به بیمارستان بردند که شرح آن در کتب تاریخ انقلاب اسلامی موجود می باشد. ‏

‏این عبارت از نقش مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) در دوره ای بود که امام(س) در قیطریه در حصر بودند و ایشان در قم در ادارۀ بیت امام(س) و دادن شهریه و... حضور فعال داشت. ‏

‏در اردیبهشت سال 1343 هـ ش، حضرت امام(س) آزاد شدند و به قم بازگشتند، که عظمت ورود و استقبال مردم از ایشان در آن شرایط و صحبت هایی که در مدرسه فیضیه شد و قطعنامه ای که قرائت و جشنی که برگزار شد، به یاد ماندنی است. بالاخره ماجرای کاپیتولاسیون، و توطئه های رژیم موجب شد که امام(س) به ترکیه تبعید شوند. این جا نیز ضربه بسیار مهمی به حوزه وارد شد و ظهر روز تبعید ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 60
‏امام(س)، رادیو تبعید ایشان به ترکیه را اعلام کرد که زمینه های آن را نیز قبلاً رژیم فراهم کرده بود. ‏

‏جریان تبعید امام(س) توسط خادم بیت ایشان به اطلاع حاج آقا مصطفی(ره) می رسد و وقتی ایشان بیرون می آیند، مشاهد می کنند که پلیس تمام خیابان ها را برای جلوگیری از حوادث احتمالی محاصره کرده است، ابتدا به منزل امام(س) و از آن جا به منزل آیت الله میرزا هاشم آملی(ره) و سپس به منزل آیت الله نجفی مرعشی(ره) می روند و عدّه زیادی از طلاب و مردم هم همراه ایشان بودند، در این هنگام، ساواک از ترسِ به هم خوردن اوضاع قم، ایشان را دستگیر و روانه زندان قزل قلعه می نماید. ‏

‏اکنون من بعضی از بازجویی های ایشان را می خوانم و وضع آن زمان را نیز برای نیروهای جوان امروز که آن روز حضور نداشته اند شرح می دهم. ‏

‏ایشان در حالی دستگیر و راهی زندان شدند که امام(س) در تبعید بودندو سال قبل از آن ماجرای خونین پانزده خرداد رخ داده بود و هزاران نفر به شهادت رسیده و عده ای هم زندانی و اعدام شده بودند که مرحوم حاج اسماعیل رضایی (طیّب) هم از جمله آن ها بودند و عده ای را هم به بندرعباس در زندانهای سخت تبعید کردند و مجموعه ای از نیروهای انقلابی نظیر آیت الله طالقانی(ره) و اساتید دانشگاهها و روحانیان در زندانها و تبعیدگاهها و در سخت ترین شرایط به سر‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 61
‏می بردند و گذشته از این که رژیم این چنین حاکم بود و نیروهای انقلابی نیز به ظاهر سرخورده شده بودند و طوفان مبارزات سال 42 نیز فروکش کرده و عده ای هم در زندان و عده ای به شهادت رسیده بودند، با کمال تأسف، یک ماجرای داخلی و حادثه اختلاف انگیز نیز در قم رخ داد و آن این که معلوم شد بعضی اعضای برخی بیوت (نه خود بزرگان) با رژیم ارتباط دارند و همکاری می کنند. (اسناد نیز مؤید این مطلب است) با این وضع مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) وارد زندان شد. ‏

‏در آن شرایط، دوستانی که به زندان رفته اند به خوبی می دانند که بازجویی ها به چه نحوی بود و چگونه باید به سئوالات جواب داده می شد. امّا مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) با روحیه ای محکم و استوار که از تفوق و برتری بر آنها و جایگاه و عظمت روحی ایشان حکایت می کرد، در جواب آن ها که پرسیده بودند چه وقتی از تبعید امام(س) باخبر شدید، فرموده بود: منزل ما جدای از منزل امام(س) بود، مشهدی حسن یا علی به من خبر دادند که آقا را گرفتهاند! بعد می فرماید: ‏

‏ «وقتی من وارد شدم، آثار جنایت اشخاصی که شبانه حمله کرده اند و برای دستگیری ایشان اقدام کرده بودند مشاهده کردم؛ از قبیل شکستن درب منزل و شکستن درب منزل همسایه، به این خیال که شاید ابوی آن جا باشند و در اثر زدن لگد به درب همسایه، پیشانی جناب آقای فیض گیلانی شکسته...» ببینید نحوۀ بازجویی و برخورد ایشان چگونه بوده! ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 62
‏هنگامی که در بازجویی از مسألۀ «کاپیتولاسیون» سخن به میان می آید، با صراحت از آن به عنوان لایحۀ ننگین، اسارت بار، حیثیت فروش، آزادگی فروش و شخصیّت فروش یاد می نمایند و خطاب به باز پرسان رژیم می گویند این ها به خاطر وامی است که به شما داده اند و شما زیر بار ذلّت رفته اید. ایشان در این جا روحیۀ  با شهامت، شجاع، عصیانگر در برابر رژیم و منش قاطع خود را بروز می دهد. ‏

‏یکی دیگر از سئوالات از ایشان دربارۀ امام(س) است که ایشان در پاسخ‏‎ ‎‏می فرمایند: ‏

‏ «میزان تحصیلات ایشان (امام خمینی)، اعلم در علوم عقلی و نقلی و قسمت نقلی را در قم تدریس می کنند و تعداد شاگردان ایشان بیش از 1000 نفرند که در حدود 400 نفر از آنها دارای درجۀ اجتهاد می باشند». ‏

‏با این اوصاف، رژیم پی به عظمت روحی و منش انقلابی ایشان برد و دریافت که ماندن این شخصیّت در ایران فوق العاده برای رژیم خطرناک است، لذا تصمیم به تبعید ایشان به ترکیه گرفتند. ایشان نیز به خاطر عشق به امام قبول می کند، ولی وقتی به قم می آید و جمعیت هجوم می آورند و منزل مملو از جمعیت می شود و ایشان اوضاع را می بیند و دوستان انقلابی و دلسوز نظر می دهند که ایشان نباید برود، حاضر به تبعید به ترکیه نمی شود، در این حال ساواک هم در روز روشن منزل ایشان را محاصره و بعد از انتقال او به تهران، به ترکیه تبعید نمودند و ایشان تا ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 63
‏شهادت در کنار امام(س) بود. ببینید اگر ایشان در قم در بیت امام(س) باقی می ماند، با سابقه مبارزاتی و مقام ممتاز علمی که داشت، چه اوضاعی در ایران رخ می داد و چه وزنه سنگینی برای انقلاب بود و چه محوریّتی داشت. ‏

‏طبیعی است که در دوران تبعید، او چونان شیری است که به زنجیر کشیده شده و نمی تواند عرض اندام کند. لذا از دیدگاه رژیم، بردن ایشان از ایران کار کاملاً عاقلانه ای بوده است. چون وجود ایشان برای انقلاب بسیار با اهمیت و برای رژیم بسیار خطرناک بود. ‏

‏لازم به تذکّر است، وقتی که ما از آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) تجلیل می کنیم بدان معنا نیست که دیگر بزرگان، زندان رفته ها، مبارزین و خلاصه همه کسانی که در انقلاب نقش داشته اند فراموش شود یا ذکر نگردد، بلکه چون کنگره به نام و یاد ایشان می باشد، ما بیشتر از آن بزرگوار یاد می کنیم و این مطالب، باید هم گفته شود تا سرمایه و تغذیه فکری برای آیندگان باشد. ‏

‏ممکن است کسی خیال کند که چون ایشان صرفاً فرزند امام(س) یا طلبه فاضل و باسوادی بوده یا پدرش مبارز و مجاهد و انقلابی بوده، او را هم تبعید نمودند؛ در حالی که ایشان دارای شخصیّت فوقالعاده علمی، مذهبی و سیاسی بود که همگی را از پدر بزرگوارش به ارث برده و کسب کرده بود. اضافه بر این مراتب در بعد مبارزاتی، ایشان در نجف طلبه ها را دعوت می کند تا برای گذراندن دوره های ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 64
‏آموزش نظامی و پارتیزانی به لبنان بروند و چریک مسلح شوند. ‏

‏خلاصه آن بزرگوار هیچ وقت دست از مبارزه برنداشتند و حتّی در تبعید هم دائماً برای دوستان از جمله بنده پیام می دادند و راهنماییهای لازم و کمک های مالی را ارائه می فرمودند. ‏

‏بعد هم که به نجف مشرّف شدند، در سه بعد فعالیّت نمودند: ‏

‏اوّل: نیروهای انقلابی مقیم نجف را اداره می فرمودند. ‏

‏دوّم: در ارتباط بودن با اروپا و ایران و هدایت و رهبری و حفظ انسجام جریانات مبارزاتی. ‏

‏سوّم: نظارت و سرپرستی بیت حضرت امام(س). ‏

‏چنان که در گزارش های ساواک آمده است: ‏

‏1-  «در حال حاضر وضع خمینی در عراق به این ترتیب است که کلیۀ کارها و فعالیت های وی به دست پدرش مصطفی خمینی افتاده و تمام طرفداران خمینی اطراف پسرش جمع شده اند.» ‏

‏2- «عناصر موصوف (افراطی، روحانیون مخالف و ایرانیان) دور مصطفی خمینی جمع شده و علیه رژیم فعالیت می کنند و با سوریه و لبنان نیز در ارتباط اند.» ‏

‏بنابراین مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) در روند انقلاب و مراقبت از امام(س) بزرگترین نقش را داشت و از شخصیت برجستۀ علمی نیز برخوردار بود. ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 65
‏امّا دربارۀ مرگ ایشان باید گفت: مرگ ایشان مرموز، بلکه مسلماً «شهادت» است چنان که بعضی عناصر وابسته به رژیم، از آن اظهار خوشحالی می کنند و می گویند با مرگ او، اوضاع امام(س) از هم پاشیده و دیگر قابل جمع کردن نیست و مدتها زمان‏‎ ‎‏می خواهد. ‏

‏در این باره در گزارشات ساواک چنین آمده است: ‏

‏ «قرائن نشان می دهد که فعالیت های سیاسی خمینی به وسیلۀ فرزند متوفای او صورت می گرفت و با مرگ او احتمالاً این فعالیت ها مختل خواهد شد، مضافاً به این که تا زمان نامحدودی در ادامۀ فعالیت اطرافیان خمینی وقفه ایجاد می شود و احیاناً روی روشهای جاری او تأثیر می گذارد.» ‏

‏آنها نمی دانند که انسانی که کار و حرکتش برای خداست، همان طوری که حیات او موجب برکت است، شهادت او نیز موجی به وجود می آورد که قابل کنترل نیست و ریشۀ نظام فاسد سلطنتی پهلوی را از جا می کند. ‏

‏در پایان اشاره ای به موقعیت علمی و زهد و ساده زیستی ایشان داشته باشم: ‏

‏ایشان از نظر علمی، در فلسفه، کلام، فقه، اصول، تاریخ و تفسیر عالمی فوق العاده بود. مثلاً در فقه در آن موقع که هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده نظریات راه‏‎ ‎‏گشایی داده که اگر انقلاب پیروز و حکومت اسلامی تشکیل شده بود و فقه مدرسه ای با فقه حکومتی مواجه می شد، معلوم می شود ایشان چگونه با مسایل ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 66
‏برخورد می کرد. ‏

‏همچنین در آن زمان راجع به موسیقی، هنر، مجسمهسازی و... نظریاتی داده و تأثیر زمان و مکان را نیز در اجتهاد در برخی از نامه های خود به دوستان کاملاً مورد توجه قرار داده در حالی که هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود و ما در ادارۀ جامعه اسلامی با نیازها و کمبودها و مشکلات مواجه نشده بودیم. ‏

‏لذا از آن جهت که شهادت ایشان باعث پیروزی انقلاب شد، نعمت بسیار عظیمی بود، امّا از آن حیث که با فقدان ایشان قطعاً جهان اسلام یکی از متفکرین و نوادر و نوابغ و انسانهای استثنایی خود را از دست داد، خلأ عظیمی بر حوزه ها و جامعه عارض شد. ‏

‏از طرف دیگر، مقام زهد ایشان و وارستگی و عبادت و تقوی و پاکدامنی و تهجد و شب زندهداری و زیارت عاشورا، اعتکاف در مسجد کوفه و... زبانزد بود و از مطرح شدن خود بسیار اباء داشت. یادآور می شوم که امام(س) بارها خطاب به حوزویان می فرمودند: ما تا موقعی می توانیم نقش هدایت و ارشاد جامعه را ایفاء کنیم که از زیّ طلبگی خود خارج نشویم. این مهمترین سرمایه برای ماست. سراسر زندگی خود ایشان نیز مؤید این بود. ‏

‏مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) نیز در بازجویی می گوید: ‏

‏ «خانه من استیجاری است و ملکی نیز از خود ندارم. تنها یک مقدار کتاب و ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 67
‏اثاثیه دارم که آنها را ابوی یا دیگران به من داده‏‎ ‎‏اند»، در حالی که ایشان فرزند مرجعی بود که بیشترین شهریه را به طلاب می داد. و باید گفت فداکاری ها و مبارزات ایشان نیز در اثر همین مقام زهد و عدم وابستگی به دنیا بود. ‏

‏امید است با برگزاری چنین کنگره هایی، شخصیت ممتاز صاحبان انقلاب و پیشکسوتان جهاد و اجتهاد هر چه بیشتر برای جامعۀ اسلامی مخصوصاً جوانان و نوجوانان روشن شود. ‏

‏*  *  *‏

‏[لازم به ذکر است که همۀ اسنادی که در این گفتار به آنها اشاره و استناد شد، در پایان کتاب «شهیدی دیگر از روحانیت» (بخش ضمائم) که به تازگی از سوی کمیتۀ علمی کنگره شهید آیت الله مصطفی خمینی(ره) چاپ و منتشر شده آمده است. ]‏

 

‎ ‎

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 68

  • - در همین زمینه، همسر گرامی حضرت امام(س) چنین نقل میکنند: «یک روز ( به حضرت امام(س)) گفتم: امسال برای مصطفی سالگرد نگرفتید. گفت: آن هم مثل سایر شهداء. یعنی نظرش این بود که برای«مصطفی» به این عنوان که پسر اوست، برنامهای نباشد و امتیازی (بر دیگران) نداشته باشد.» (یادها و یادمانها از شهید آیتالله مصطفی خمینی(ره)، ج 1، ص 37)