یادها و یادمانها

سخنرانی آیت الله حاج شیخ یوسف صانعی

 

 

سخنرانی آیت الله حاج شیخ یوسف صانعی[1]

‏گرچه اگر همۀ دریاها مرکب و همه جن و انس نویسنده شوند و در کنار «یک»، صفرهای نامتناهی بگذارند توان آمارگیری نِعَم خدا و یاد بزرگانی که منشأ همه‏‎ ‎‏ارزش های مسلمین هستند را ندارند: ‏«و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها»‏، لیکن بنده، به مقداری که وقت و توانم اجازه می دهد، چند جمله به عنوان ادای حق به اسلام و قرآن و انقلاب و ابی عبدالله(علیه السّلام) و امام امت و مخصوصاً به فقیه شهید آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) صحبت می کنم تا دِین خود را ادا کرده باشم. جای ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 39
‏بسی تشکر و سپاسگزاری از مؤسسه نشر آثار امام(س) است که کنگره ای را به عنوان احترام و تجلیل نسبت به این فقیه شهید، در دانشگاه قم برگزار می کند. ‏

‏از همه آنها تشکر و سپاسگزاری می شود و از خداوند بزرگ برای همه دست‏‎ ‎‏اندرکاران، که مقدمات آن را فراهم کرده اند که در رأس نشر آثار امام(س)، جناب حجت الاسلام آقای حاج سید حسن آقا هستند و علما و فضلا و انقلابیونی که سخنرانی می کنند و مقاله می نویسند و شرکت می کنند، تشکر می کنیم و برای همه آنها توفیق این گونه خدمت های ارزنده را خواستاریم. از خدای بزرگ‏‎ ‎‏می خواهیم که به همه ما توفیق دهد تا در برگزاری این کنگره ها و احترام ها و تعظیم شعائر سهیم شویم، خدا هم به ما ارج دهد و لطف کند و امیدواریم آن فقیه شهید و دیگران از بزرگان، برای ما الگو شوند. ‏

‏به همین مناسبت به احترام فقاهت و شهادت و به احترام امامت امام امت و به احترام حوزه های علمیه، بنده به نوبه خود مباحثه فردا را تعطیل اعلام می کنم، تعطیل برای این که هم خود بتوانم آنجا حضور پیدا کنم وهم شما اگر موفق شدید حضور پیدا کنید. یا لااقل بدانید چنین حادثه ای اتفاق افتاده و بدانید چنین کنگره بزرگداشتی در شهر مذهبی قم تشکیل شده و ما باید این تجلیل ها را نسبت به بزرگان انجام دهیم. ‏

‏این را بدانید که کار خداست و این خدا است که به ما درس می دهد و یکی از ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 40
‏مصادیق رنگ خدایی گرفتن این است که ما از بزرگان علم و فقاهت با عظمت یاد کنیم و شکوه و عظمت روحی آنها را به مردم بشناسانیم و به خود نیز تذکر دهیم. قرآن راجع به یحیای پیامبر و زکریا، در سوره مریم می گوید: «ذکر رحمة ربک عبده زکریا» خبر برای مبتدای محذوف است یعنی یا رسول الله آنچه من برای تو‏‎ ‎‏می خواهم بگویم، یادآوری رحمت خدا به بنده‏‎ ‎‏اش زکریا است. من آن قصه را بازگو‏‎ ‎‏می کنم. بنده و جناب عالی و کنگره فقیه شهید الان به جامعه و دیگران و به بنده و جناب عالی می گوید: ما یادآور رحمت خدا به بنده اش امام امت هستیم که فقیه شهید «مصطفی» را به او عنایت کرد. ‏

‏خدا یادآوری می کند، ما هم باید یادآوری کنیم: «ذکر رحمة ربک عبده زکریا» از قرآن باید درس بگیریم چه چیزهایی سبب یادآوری است؟ چه اموری سبب‏‎ ‎‏می شود که خدا یادآوری کند؟ ما هم باید یادآوری کنیم، خدا ارج می نهد، ما هم باید ارج بنهیم. ‏

‏ما می توانیم آن خصوصیات را از داستان یحیی و زکریا در سوره مریم و بعضی از آیات سوره آل عمران پیدا کنیم. ‏

‏یکی از آن خصوصیات این است که یحیی (علی نبینا و آله و علیه السلام) دعا کرد که «رب اجعله رضیّا» خدایا یحیای من که هبه تو به من است مرضی باشد، مرضی مطلق، یعنی هم مورد رضایت تو باشد، هم مورد رضایت بندگان خوب تو و ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 41
‏مؤمنین. مورد رضایت تو باشد و مورد رضایت همه مظلومین و محرومین تاریخ بشریت. مورد رضایت تو باشد از نظر عقیده و اخلاق و علم و عمل صالح، از نظر همه ابعاد و وجوه زندگی، و این صفت بسیار بالایی است. ‏

‏وقتی خداوند این فقیه شهید را به امام امت عنایت کرد، مطمئناً بلکه قطعاً او هم مرضی مطلق بوده است. دلیل بر مرضی مطلق بودنش ختم شدن پرونده زندگی او به شهادتی است که منشأ حرکت در نهضت و انقلاب شد و نهضت به نتیجه نهایی خود رسید و خداوند او را نزد خود برد: «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی». قطعاً شهید، آن هم شهیدی با فقاهت، جزء مصادیق بارز این آیه است. ‏

‏می گوید: خدایا، او مرضی مطلق باشد، او مورد رضایت همگان باشد نه مورد رضایت ستمگران، زیرا خدا با ستمکاران دشمن است. ممکن نیست کسی هم مورد رضایت خدا باشد و هم مورد رضایت ستمکاران و جباران. این رحمت خداوند یک امتیازی است که ما در حالات یحیی می یابیم. ‏

‏قرآن کریم خصوصیات دیگری را برای او نقل می کند: «یا یحیی خذ الکتاب بقوة و آتیناه الحکم صبیاً»، وحی و کتاب و برنامه ها و سطور زندگی خود و جامعه را با تقوا و قدرت علم و دور اندیشی و زهد بگیر. منظور از قوت، قوت علمی و تقوایی است، با قوت بگیر و با قوت اجراء کن، هم قوت در گرفتن و هم قوت در اجراء. ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 42
‏آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) هم قوت در گرفتن احادیث اهل بیت(علیهم السلام) و قرآن و سنت و تحقیقات فقهاء مخصوصاً پدر بزرگوارش(علیهما السلام) را داشت و هممی توانست آنها را پیاده و اجراء کند. ‏

‏دلیل بر پیاده کردنش صدماتی است که از اوایل تا اواخر زندگی متوجه او بود. اگر قدرت بر پیاده کردن و اجراء نبود و تنها قدرت بر یادگرفتن و اصطلاحات را آموختن و نعوذبالله از آن سوء استفاده کردن بود، چرا در همین قم و در همین مرکز نور و فضیلت امروز و دیروز، دشمنان اجرای احکام الهی و دشمنان آزادی و آگاهی مردم دستور می دهند ظرفی را که او از آن آب آشامیده آب بکشند؟ ‏

‏دشمن از آن روز می فهمید و می دانست این پدر و پسر در آینده سبب نابودی ستمکاران خواهند بود چنان که بعد هم می بینیم آن بزرگوار در دوران نهضت، بار مسئولیت ها را به دوش می گیرد. ‏

‏من خودم یادم نمی رود 15 خرداد 1342 که دوازدهم محرم بود، وقتی جمعیت قم و شهرستان ها بیرون ریختند و به حساب محبوبیت و فقاهت و زهد و تقوا و اعلمیت و مرجعیت امام، جمع شده بودند؛ برای ایشان در صحن مطهر منبری گذاشته بودند، کنار آن تکیه داده بود و گاه و بیگاه با مردم صحبت می کرد. در وقتی که بسیاری از فرزندان اسلام به شهادت رسیدند و شهر قم یک پارچه آتش و خون بود، ایشان مثل پدر بزرگوارشان لطف می کردند برخی از مأموریت ها را در همان ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 43
‏زمان با همۀ خطرها به بنده می دادند و بنده واسطۀ بین جنابشان و بیت مرحوم آیت الله العظمی سید احمد زنجانی بودم، که علما آنجا جمع شده بودند تا راجع به قضیه تصمیم بگیرند. مبارزاتش به جایی رسید که نظام ستمشاهی و قبل از او و سبب اصلی اش آمریکا و اسراییل و صهیونیست، او را مدت های زیادی دور از خانه  و زندگی تبعید می کنند. ‏

‏اگر انسان تکالیف و قوانین الهیه را با قدرت نگیرد، کسی کاری با او ندارد «آهسته برو و آهسته بیا، صدای پای مورچه نکن»، امّا این که تقوا و زهد نیست، این انحراف است، اگر «علی» زاهد است، این زهد نیست، مگر این که نعوذبالله بگوییم «علی» زاهد نبوده، (زبانم بریده باد)، برای این که «علی» فریاد می کشد، «علی» حاضر در صحنه است، «علی» جنگ ها و مبارزه ها دارد، و به قول امام، رسول الله (صلی الله علیه و آله) هم چنین بوده است. برخی از انبیا هم می خواستند و برخی هم توان و قدرتش را نداشتند که در رأسشان سید الشهداء(علیه السلام) است. ‏

‏سیدالشهداء ازهد الزهاد است. ازهد الزهاد شهید می شود. شهدا از هر صنفی ازهد آن صنف هستند. اگر بناست که آدم آهسته برود و خنثی حرکت کند، کسی کاری به او ندارد. اگر موسی بن جعفر(علیه السلام) آهسته می رفت و آهسته می آمد که کسی او را در زندان محبوس نمی کرد! ‏

‏اگر امام مجتبی(علیه السلام) آهسته می رفت و آهسته می آمد، کسی زهرش نمی داد! ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 44
‏تازه بسیار هم به آنها احترام و از آنها تجلیل می کردند. ‏

‏آنجا که سخن حق است، مخالفین حق، داد و فریاد می زنند و تضعیف می کنند، به خیال خودشان می توانند نورالهی را خاموش کنند. ‏

‏می گوید: «یا یحیی خذ الکتاب بقوة و آتیناه الحکم صبیا» از همان دوران کودکی ما درک، فهم و شعور دادیم؛ درک حقایق و واقعیت های جامعه و آن چه بر جامعه‏‎ ‎‏می گذرد. ‏

‏از همان دوران کودکی به حکم وراثت از پدر، این فضیلت را به او دادیم. چون پدر می داند بر جامعه چه می گذرد، نامه های پدر را بخوانید. در کتابی که زندگی خطیب بزرگ و عالم بزرگوار متعبد، آیت الله فلسفی را نوشته اند، ببینید نامه های امام در آن روزها چه می کند؟ ‏

‏ببینید در همدان است و نامه به حضرت آقای فلسفی می نویسد، بزرگان دیگر هم نامه می نویسند، اما تفاوت بین نامه ها از کجا تا به کجاست؟ در کتابخانه مرحوم وزیری همه می روند یادداشت می نویسند، امام هم می رود یادداشت می نویسد، به حکم قانون وراثت مصطفی در دوران کودکی از این پدر آگاهی، فهم و فقاهت را گرفت: «یا یحیی خذ الکتاب بقوة و آتیناه الحکم صبیا و حناناً من لدنّا و زکوة و کان تقیاً و برّاً بوالدیه و لم یکن جبارا عصیاً» این امتیازات یک انسان بالا و والا است. دلش واقعاً به حال مردم بسوزد، «حنان» یعنی مهربانی و شفقت، دلسوزی و ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 45
‏هدایتگری جامعه، انسان خود را طوری بسازد که مردم حرفش را بپذیرند و سخنش بر قلوب مردم اثر کند، «الموعظة اذا خرجت من القلب دخل فی القلب و ادا خرج من اللسان لم یخرج الاذان» اگر حرف بنده شما را اذیت می کند، چون در خودم اثر نکرده، قاعدتاً نمی تواند در شما هم مؤثر باشد. «حناناً من لدنا» او رحمتی از نزد ما بود. ‏

‏او در طول اقامتش در نجف رحمت برای همگان بود، دلسوز نهضت بود، تا جایی که گاهی بر حسب آن فکر بلند، خودش به خدمت پدر می رسد و با پدر سخن‏‎ ‎‏می گوید، اما پدر سخنی بالاتر به او می گوید و جوابی پدرانه، عاطفانه و بالاتر هم به او می دهد، چنان که برای بنده نقل شده و شنیده ام، این فقیه شهید خدمت پدر بزرگوارشان امام امت(س) رسیدند، عرض کردند: آقا، شما مرتب شهریه ها را اضافه‏‎ ‎‏می کنید، چه خوب است که مقداری از این شهریه ها را برای کمک به افرادی که در نهضت و حرکت هستند، چه در ایران و چه در عراق و چه در سایر بلاد بگذاریم. این فکر بلند شبیه فکر جابر و شبیه فکر بلند امام باقر(علیه السلام) است. ‏

‏وقتی از جابر پرسیدند: چگونه ای؟ گفت: مرض را از سلامتی، فقر را از ثروت، گوشه گیری را از عزت و اشتهار دوست تر می دارم. این سخن بسیار بلند است، که انسان به جایی برسد که فقر را از ثروت و مریضی را از سلامت دوست تر بدارد. لیکن امام باقرالعلوم(علیه السلام) بالاتر از این سخن را فرمود. فرمود: نه، ما به آن چه که ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 46
‏خدا بدان راضی باشد، راضی هستیم. اگر خدا به فقر راضی است ما به فقر و اگر به غنا راضی است به غنا راضی هستیم. ‏

‏حال وقتی مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) این جمله را به پدر بزرگوارش عرض کرد شما فکر می کنید پدر به او چه جوابی داد؟ امام در جواب هایش معمولاً بسیار ظریف اما پربار، با مغز و معنا، جواب می داد. چنان که مهندس موسوی (حفظه الله تعالی) به بنده می فرمود، ما یک وقتی خدمت امام رفتیم، برای این که نرخ گندم را بالا ببریم. وضع کشاورزی و گندم و نان به نحوی بود که سیاست دولت اقتضامی کرد که ما نرخ را بالا ببریم. جوانب قصه را برای ایشان گفتیم، تا آخر به اینجا رسیدیم و گفتیم از این نان ارزان، پولدارها و اغنیا و ثروتمندان هم استفاده می کنند. همه‏‎ ‎‏اش مال فقراء نیست. امام جواب بسیار لطیفی داد و فرمود: اغنیاء بر سر سفره فقراء هم مهمان باشند. سلام بر تو ای امام، بگذار اغنیاء هم بر سر سفرۀ فقراء بنشینند. این، هم سیاست و هم کیاست است؛ هم حکومت و هم فقه و هم اصول و هم فلسفه و هم عرفان است. ‏

‏وقتی فقیه بزرگوار به پدرش این جمله را می گوید، پدر در جواب فرزندش‏‎ ‎‏می فرماید: الان که اختیار این پول ها به دست من است، من این طور مصلحت‏‎ ‎‏می بینم. شما وقتی که مرجع شدید و پول ها در اختیارتان قرار گرفت هر طور مصلحت دانستید عمل کنید. ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 47
‏ «‏و حنانا من لدنا و زکوة‏» زکات به معنای رشد و نمّو است. مرگش گویای رشد و نمو او بود. بعد از مرگ هم رشد و نموش آشکار است، «‏برا بوالدیه و لم یک جبارا عصیا». 

‏برای انسانی همچون آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) باید کنگره و مجلس بزرگداشت برپا کرد. قرآن می گوید: «‏و کان تقیا‏» که این مربوط به خدا است و‏«و برا بوالدیه»‏مربوط به خانواده و نیکی به پدر و مادر است. ‏

‏ «ولم یکن جبارا عصیا» جبار به کسی می گویند که مایل است همه مردم حرفهای او را بپذیرند و بار خود را به دوش دیگران بیاندازند، اما حاضر نیست هیچ باری را از دوش دیگران و هیچ حرفی را از دیگران بپذیرد. ‏

‏یکی از طوایفی از دانشمندان که با خون و گوشت بدنشان در جهنم آسیاب‏‎ ‎‏می شوند، «‏من اذا وعظ آنف‏» حرف به او می زنی به دماغش بر می خورد، نصیحتش‏‎ ‎‏می کنی ناراحت می شود. بله می خواهی توهین کنی، توهین ناراحتی دارد، اما نصیحت خیرخواهانه وظیفۀ مسلمین است، ‏«النصیحة لائمة المسلمین‏» یعنی خیرخواهی و خوبی رهبران، راهنمایان و مسئولین را خواستن. ‏

‏جبار، مستبد است، می گوید فقط هرچه که من می گویم، مردم هیچ، در حالی که مردم همه کاره هستند‏«بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس * ملک الناس * اله الناس * من شر الوسواس الخناس»‏بیشتر آیات قرآن خطاب به ناس است، ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 48
‏ «ناس» یعنی مردم، نه بنده و جناب عالی، بنده و جناب عالی محترم هستیم اگر روحانی باشیم، نه فقط چهار کلمه اصطلاح بلد باشیم، که در حوزه های علمیه هست ان شاء الله، اما روحانی بودن خصوصیت دارد و آن این که اگر به در خانه اش نگاه کنی، به یاد آخرت بیافتی. ‏

‏اسلام هیچ چیز را رایگان نمی دهد، اگر می گوید: شهید خدا را ملاقات می کند، چون جانش را داده است. اگر پیامبر همیشه باید زنده بماند برای این که «‏ما اوذی نبّی مثل ما اوذیت‏» اگر لقب امام مختص به امام است و لقب امیرالمؤمنین مختص به علی بن ابی طالب است، برای این که ما خودمان فایده زیاد ببریم، آنها زحمت زیاد کشیده اند. ‏

‏در رابطه با خانواده «‏و برابوالدیه‏» نیکی به پدر و مادر. در رابطه با جامعه «‏و لم یک جبارا عصیا‏» مراد از این عصیان، عصیان خدا نیست، بلکه عصیان نسبت به مردم و تأکید برای جبار است، «و تقبا». بعد «و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاء» فقیه شهید آیت الله حاج آقا مصطفی (‏قدس الله سرک، سلام علیک و علی ابیک یوم ولادتکما و یوم موتکما و یوم بعثکما‏). ‏

‏چرا دربارۀ یحیی می گوید. «‏و یوم یبعث حیا‏» روزی که زنده برانگیخته می شود؟ چرا ما می گوییم سلام بر حاج آقا مصطفی(ره) که زنده برانگیخته می شود؟ زیرا روز قیامت روز حیات و کمال موجودات است و یا مسیر کمال. این اشاره به شهادت ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 49
‏یحیی است، برای این که قرآن نسبت به شهداء می گوید: «‏احیاء عند ربهم یرزقون‏» این حیات غیر از حیات برزخی است، حیات برزخی و حیات روز قیامت برای همه هست، امّا حیات شهداء حیات دیگری است، آنها «‏عند ربهم یرزقون‏» نزد پروردگارشان روزی می خورند، نه این که پروردگارشان یک سفره می گسترد بلکه کنار سفره می نشینند گویی یک طرف رب العالمین نشسته است و یک طرف هم فقیه شهید و بقیه شهداء. اشاره به شهادت یحیای پیامبر است، ایشان هم این خصوصیت را داشت. ‏

‏من امروز این جا گواهی می دهم با توجه به این که گواهی و شهادت دادن فردای قیامت جواب دارد.من مدارک و قرائنی دارم، به کسی نمی گویم و نزد خودم هست. حتی به امام امت (سلام الله علیه) هم عرض نکردم، و در ضمن برخوردها یافتم و مطمئن هستم به این که او به شهادت رسیده و اسوه و الگویی برای دیگران شده است. ‏

‏بر همۀ ما و کسانی که به عرض بنده راضی هستند لازم است، (چون من ولایت بر همۀ حوزه ندارم) که وقتی آثار این فقیه شهید منتشر شد، بگیریم و آثارش را مطالعه، تحقیق، بررسی، بحث و از آن استفاده کنیم و فقه و اصول و تفسیر و فلسفه او را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم. بر هر کسی در هر جا که هست و دستش می رسد لازم است این فقیه شهید را زنده نگهدارد، یکی با چاپ تمبرها، یکی با هنر و قلمش، یکی با طبع ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 50
‏عکس ایشان و تصویر آن کسی «امید آیندۀ اسلام» بوده و مظهر «لطف خفی خداوند» است، عکسش را روی اسکناسها و روی نقود رایج مملکت بیاورند، نگویید خوب بود آوردن عکس روی نقود رایج، در زمان امام(س) انجام شود،امام(س) هیچ چیز را برای خود نمی خواست. ‏

‏اما امروز ما وظیفه داریم، مرکز نشر آثار امام(س) وظیفه دارد، و برگزار کنندگان کنگره وظیفه دارند از آن شهید با عظمت و شکوه یاد کنند. بر دوستان قدیمی بیت امام(س)، دوستان قدیمی فقیه شهید است که هر کجا هستند حرکت و در این کنگره بزرگداشت شرکت کنند. ‏

‏وقتی جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا محتشمی که از یاران دیرینه امام(س) است و سوابق او از قبل معلوم بوده و نجف رفته و اینجا در تهران و قم و بخصوص از دست اندرکاران این کنگره است، بعد از ظهر با من صحبت می کرد، گفتم: آقا شما به بزرگان تلفن کنید، بگویید بیایند. اگر هم عذر دارند بگویید حضور خود را اعلام کنند. به سابقین بیت امام(س) همچون آیات و حجج اسلام آقای محمدی گیلانی و آقای محفوظی و کروبی و دیگران که از قدمای بیت امام(س) و ارادتمندان حاج آقا مصطفی(ره) هستند، بگویید بیایند و شما هم ان شاء الله به نوبه خود تعظیم و احترام کنید و به بنده و همۀ مسلمانان دعا کنید. ‏اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. 


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 51

‎ ‎

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 2) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 52

  • - این سخنرانی در تاریخ 29 / 7 / 1376 در مدرسه فیضیه قم در آغاز درس خارج فقه ایراد شده است.