چند نامه و پیام

 

چند نامه و پیام

‏ ‏

تاریخ: 13 / 8 / 1343

تلگراف به شهید حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مصطفی خمینی

‏  ‏

‏نورچشمی، آقا مصطفی خمینی! ایران ـ قم ‏

‏  با سلامت وارد آنکارای ترکیه شدم. به هیچ وجه نگران نباشید، حالم خوب و راحت هستم. ‏

خمینی

‏ ‏

تاریخ: 13 / 8 / 1343

نامه به شهید حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مصطفی خمینی

‏  نور چشم محترم، آقا مصطفی ایده الله تعالی و وفقه لمرضاته ‏

‏  بحمدلله تعالی و له الشکر که قبل از ظهر روز چهارشنبه وارد آنکارا ترکیه شدم به سلامت. هوای اینجا بهتر از قم است. شماها از جهت من نگران نباشید، حالم خوب است و نگرانی بحمدالله نیست. خداوند ان شاء الله خیر مقدر فرماید. آنچه لازم است تذکر دهم علاوه بر آنکه به جمیع خویشاوندان و بستگان پس از ابلاغ سلام، سفارش کنید به صبر جمیل و عدم فزع، به هیچ وجه تشبث نکنید. خداوند تعالی آنچه مقدر فرموده واقع خواهد شد. آنچه لازم است به شما تذکر دهم آن است که اگر رضای خداوند تعالی و رضای مرا می خواهید با مادر و خواهران و برادر و بستگان مطلقاً ‏

حضورج. 21صفحه 7
‏ حسن رفتار نمایید، همه محتاج به حُسن سلوک شما هستند. تقاضا می کنم به همه خوش رفتاری نمایید. وقت حرکت گفته شد که اگر میل دارید خانواده بیایند مانع ندارد، اینجا هم تکرار شد، لکن با کمال میلی که به ملاقات همه دارم راضی نیستم بیایند و بیایید زیرا به همه شماها و ایشان بد می گذرد در محل غربت. برای من وسایل راحت فراهم خواهد شد ان شاء الله تعالی. لازم است چیزهایی را که می نویسم بدهید بیاورند، بنا است از شما بیایند بگیرند و بیاورند. آنچه یادم است می نویسم و اگر چیزی را فراموش کردم شما بفرستید؛ کتاب «مفاتیح»، «صحیفه سجادیه»، «مکاسب» و «حواشی»، لباس از عبا و پیراهن و غیره. [ قیچی، ناخن گیر، قیچی اصلاح ] (لازم نیست)‏*‎[1]‎‏ مهر و جانماز، انگشترها اینجا است. حوله هم بفرستید. برای این ماه وجه پیش آقای… است بگیرید شهریه را بدهید، برای تتمه زغال هم بگیرید. ‏

 نامه به شهید حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مصطفی خمینی

  تاریخ: 19 / 8 / 1343

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

قم ـ به مصطفی خمینی برسد

‏  نور چشمی! بحمدالله تعالی با سلامت قبل از ظهر روز حرکت از قم وارد آنکارا شدم، وله الشکر حالم خوب است٬ شماها نگران نباشید. آنچه از طرف خداوند تعالی مقرر شده است جمیل است. خداوند توفیق خدمت به همه ما عنایت  فرماید. لازم است در موضوع مادر و خواهرها و احمد و بستگان به شما تأکید کنم، رضای خداوند و رضای من در حسن سلوک با آنها است. مادر خیلی احتیاج به خدمت دارد، باید از هر حیث، مادی و معنوی رضایت او را به دست آورید، نگذارید نگرانی پیدا کند، راحتی او را فراهم کنید. بنا است ما را به «بورسا» که علی المذکور یک شهر مذهبی است ببرند. اگر ممکن شد از آنجا هم اطلاع می دهم. شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید. اگر ممکن شد کتابهای درسی فقه مرا یعنی «مکاسب» و «حواشی» را به وسیله سفارت ایران بفرستید. کاغذ هم بعد به وسیله سفارت باید بنویسید. تتمه پول زغال آقای طباطبایی را بدهید، شهریه را اگر ممکن شد بگیرید بدهید. از خوراکی، خشکبار از قبیل گز و پسته بفرستید مانع ندارد. باز هم تکرار می کنم که حالم ‏

حضورج. 21صفحه 8
‏ خوب است و محتاج استراحت بوده و هستم. جزیی وجهی به دخترها می دادم از وجه خمین و تتمه را از سهم سادات بدهید، شهریه مادر را بدهید، احمد را راضی نگه دارید، شهریه اش را بدهید. به من در تهران گفتند اگر خانواده را بخواهید، می فرستیم. لکن صلاح نیست، اینجا به ایشان بد خواهد گذشت، من هم از ناراحتی ایشان ناراحت خواهم شد. لباس لازم نیست بفرستید مگر عبا. ‏

‏در خاتمه سلامت همه را طالب هستم. به همه دوستان و اصحاب سلام می رسانم و از همه امید عفو دارم. قهراً در وضع تخفیف داده می شود. از خداوند متعال حسن عاقبت و عافیت برای خودم و شماها خواستارم. به گماشتگان سلام برسانید. ‏

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی  

‏ به حضرتین اخوین محترمین لدی الملاقات سلام مخصوص برسانید. ‏

والسلام ـ خمینی 

‏«وسیله» و «حاشیه» را هم بفرستید. شاید آنها را به وسیله پست هم برای سفارت ایران در آنکارا بفرستید برسد، لکن بهتر آن است که به سازمان رجوع شود و با اطلاع آنها باشد. ‏

‏ ‏

نامه به شهید حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدمصطفی خمینی

تاریخ: 19 / 8 / 1343

بسم الله الرحمن الرحیم

‏ ‏

‏الحمدلله علی السراء و الضراء والسلام علی محمد واله الطاهرین ‏

‏   و بعد نور چشم محترم که مورد وثوق این جانب است وکیل است از طرف حقیر در کلیه امورم. آنچه از وجوه از قبیل سهمین ‏

حضورج. 21صفحه 9
‏مبارکین مطالب هستم، به ایشان بدهند برای تأمین شهریه طلاب محترم. و وکیل هستند در اخذ و دستگردان سهمین مبارکین و هر نحو وجهی که باید به من برسد و در اعطا به محال مقرر خود. و وصی این جانب هستند و وصیت نامه ام در یکی از دفاتر موجود است. قضای چندین سال صوم به عهده دارم احتیاطاً و دو سه سال هم نماز احتیاط کنند. کتب من از مصطفی است، اثاثیه خانه مطلقاً از مادر مصطفی است. بقیه وصیت نامه ام عمل شود. مراد از نور چشمی که در صدر ورقه نوشته ام فرزند بزرگم آقا مصطفی خمینی ـ ایده الله تعالی ـ است «و اوصیه بتقوی الله و اطاعه امره و ارجو منه الدعاء فی الحیوة و الوفاة».‏

روح الله الموسوی الخمینی

‏ ‏

نامه خطاب به همسرشان

 تاریخ: 15 / 12 / 1343

‏خدمت مخدره محترمه والده مصطفی ـ ابقاها الله و صبرها ـ سلام می رساند. ‏

‏   ان شاء الله تعالی شماها به سلامت و سعادت به سر برید. اینجانب بحمدالله تعالی سالم هستم، هیچ نگرانی نداشته باشید. خداوند تعالی آنچه مقدر فرموده است، صلاح است و واقع خواهد شد. «عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم». مصطفی هم بحمدالله سلامت است، جای هیچ نگرانی نیست فقط از اینکه از شماها بی اطلاعم، قدری نگران هستم. همه را به خدای تبارک و تعالی می سپارم. تمام بچه ها و متعلقین آنها را سلام می رسانم. اگر این کاغذ رسید، جواب زودتر بنویسید و بفرستید خدمت حضرت حجت الاسلام آقای حاج آقا فضل الله خوانساری، شاید ایشان بتوانند به وسیله [ای] بفرستند. اگر جواب نوشتید، تمام بچه ها به خط خودشان یکی دو کلمه بنویسند. به متعلقه مصطفی سلام برسانید، ایشان هم دو کلمه بنویسند. به حضرتین آقایان اخوان سلام می رسانم.‏

‏ ‏ روح الله الموسوی الخمینی

‏   ‏

نامه به شهید حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدمصطفی خمینی

‏ ‏ تاریخ: 23 / 8 / 1343

‏ بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏نور چشم محترم مصطفی خمینی ایده الله تعالی واعزه ‏

‏من اکنون در«بورسا» ترکیه بحمد الله با سلامت زندگی می کنم و حالم خوب است، نگران من نباشید. آنچه مقدر است از جانب خداوند تعالی جمیل و مورد تشکر است. قبلاً تلگرافی کردم و کاغذی نوشتم، شما به وسیلۀ سازمان از سلامت خودتان مطلعم نمایید و در صورت موافقت آنها کتاب «مکاسب» و «حواشی» آن را با «وسیله» و ‏

حضورج. 21صفحه 10
‏ «حاشیه» و «وسائل» را بفرستید، اگر عبای زمستانی را هم بفرستید با چند پیراهن و شلوار بد نیست. لازم به تذکر نیست که باید با مادر و متعلقین با کمال مهربانی و عطوفت رفتار نمایید، مخصوصاً خدمت کنید به مادر که رضای خدای تعالی در آن است. هوای اینجا از ایران بهتر است. در هر صورت برای من به هیچ وجه نگران نباشید و راضی نیستم به هیچ وجه تشبث به هیچ کس نمایید. خداوند تبارک و تعالی حاکم است و نعم الحکم. وصیت من همان است که در وصیتنامه نوشتم: اثاث همه مال مادر است، کتب همه مال شماست، برای من پس از فوت چند (10) سال روزه و دو سه سال نماز استیجار نمایید. از خداوند تعالی توفیق شما و تأییدتان را خواستارم. ‏

روح الله الموسوی الخمینی

‏به همه متعلقین خصوصاً مادر سلام برسانید. هیچ نگران من نباشید، حالم خوب است. ‏

‏ ‏

نامه حاج آقا مصطفی به برادرشان حاج احمد آقا

بسمه تعالی شانه العزیز

‏خدمت جناب آقای اخوی دامت افاضاته ‏

‏چندی پیش نامه پر از مهر و محبّت زیارت شد البته میدونم که اشتغال زیاد مانع از آن است که بیش از این از برادر اطلاعی بگیرید و او را با سر قلم خویش خوشحال کنید خبر تازه ای نیست جز آنکه الان اطلاع داده اند که آقای ناصری در جده هستند و ممکن است که باین نزدیکیها مشرف شوند و همگی بیش از حدّ خوشحال شویم حامل که از دوستان نزدیک می باشند و شایسته احترام هستند و از دانشمندان هندی می باشند عازم بودند آن نحو که ممکن است مهمانداری خواهید کرد و چنانکه ممکن باشد اگر چند روزی در قم بودند در منزل آقا باشند. ‏

‏خدمت همه و همه سلام مخصوص سلام مخصوص منوط به لطف شما است. ‏

‏4 جمادی 96‏

بسمه تعالی شانه العزیز

برادر عزیز را از دور می بوسم 

‏نمیدانم چرا اخیراً زیادتر از سابق در فکر و ذکر شما هستم با آنکه بعد از آنکه از صورت فرادی خارج شده و در کسوت کثرت درآمده ای باید انصراف بیشتر از شما باشد البته این بخاطر آن است که مدت هجران بطول کشید؟ و کمتر از شما نامه که بحکم معروف (الرّسالة نصف الملاقاة) میرسد چندی بود که مادر از حال اطلاع کافی نداشت و بهانه گیری می کرد و طبعاً میدانید که او به خاطر آنکه در غربت بسر می برد حساستر از دیگران می باشد و شما و خواهرها همگی سعی کنید که بهر حال مزاجی ‏

حضورج. 21صفحه 11
‏ ایشان و روحی که تا محافظت بیشتر کنید و این بسیار راحت است باید هر هفته یک نامه برای ایشان برسد و از نیات بد آن برحذر باشد خدمت مخدره محترمه سلام  وافر مقرون با تبریک خشک و خالی منوط به لطف تو است همگی سلامتند. ‏

‏  مصطفی جمعه  / 22 /  ذیقعده‏

‏ ‏

بسم الله الرحمن الرحیم

‏قربان وجود مبارکت گردم. ‏

‏دیروز یا پریروز مرقومه سرکار رسید خیلی موجب خرسندی است ولی فکر می کنم مقصود آن حضرت استقرار خاطر ما است چه آنکه از اوضاع آنجا آنچه بگوش می رسد سرکار ناراضی هستید آقایان نجف هم با همه فشاری که بعضی فضلاء بخرج داده اند اقدامی نکرده اند. ‏

‏ و هنوز بین المتردد و الشاک به سر می برند اخیراً اعلامیه ای از حوزه نجف صادر شد که من فکر می کنم که ممکن است باعث حیرت بعضی مبادی گردد و زیرا خارج از حدّ متعارف است لابد شنیده اید طلاب اینجا از بزرگ و کوچک به نجف بدبین می باشند تا آنجا که گفته می شود بجاست به ایران بنویسند که از نجف عدول کنند زیرا خاصیتی در بین نیست و اثری تصور نمی شود از انتشاراتی که راجع به ایران و شخص سرکار و آقای خوانساری اینجا بوده است بسیار اظهار دلتنگی می کرده اند و فکر می کرده اند که میشود اعلام اینجا بفکر اسلام و مسلمین بیفتند یا خیر آقای شیرازی امروز در حرم خدمتشان رسیدم گفتند از قول من خدمت ایشان سلام برسانید وضع ما بسیار خوبست دیشب کربلا بودیم و دعا گوی شما هستم خانم هم با بعضی از زنها امروز رفتند ‏

حضورج. 21صفحه 12
‏کربلا که عصر برگردند زیرا بین کربلا و نجف یکساعت راحت راه است و همیشه ماشینهای دولتی برقرار است طبق اطلاعات واصله از کاظمین اوضاع آنجا کمی شلوغ است. ‏

‏بزودی خواهد تمام شد علی الظاهر اخباری خواهید شنید که شاید خیلی از آنها اصلی نداشته باشد و علی  ای تقدیر جان ما سالم باشد که هست خدمت همگی بعرض سلام علیهم احمد عزیز را می بوسم و سلامش میرسانم از جانب او هم زیارت زیاد می کنم. ‏

‏ ‏قربانت گردم مصطفی 

بسمه تعالی شأنه وله الحمد

‏ ‏

‏فدایت شوم؛ امید است که هماره وجود ذیجود سرکار عالی از کافه بلیات محفوظ و مصون، و در ظل عنایات حق ـ جلّ جلاله و عمّ نواله ـ خوش و خرم بوده باشید. چنانچه از حالت ارادتمند جویا باشید٬ بحمدالله بهترم و فعلاً فراق دوستان و رفقا در حقیر مؤثرتر است تا جزئی کسالت؛ و هنوز هم مخلص معالجه می نمایم. مدتی بود تصمیم داشتم مصدّع شوم ولی بی حالی و کم حوصله گی و بالجمله بی توفیقی مانع بود، والاّ ارادت حقیر نسبت به سرکار محرز و معلوم، و الطاف آنجناب هم نسبت به فقیر واضح است. ‏

‏دوستان و رفقا: آقای ابطحی، آقای نوری و آقای علی آقا و آقای خلخالی و... را به عرض سلام مصدّعم. خدمت حضرت مستطاب آیت الله معظّم آقای والد ماجد ـ ادام الله حراستهم ـ از قول ارادتمند سلام ابلاغ فرمائید. در چندی قبل آقای حاج سید ابوالحسن در این جا بودند زیارتشان کردم یعنی تشریف آوردند منزل، راجع به قم مذاکره شد، همان حرفهای سابق را بدون نقیصه و زیاده تکرار فرمودند. نمی دانم این هوای آیت اللهی چه بود که متمرکز شد در مغز و مشاعر متأخّرین؟ ‏

‏آقای آقا شیخ رضا و آقای آقا فضل الله محلاتی و آقای سدهی را سلام برسانید. این مرقومه به حکم «چه خوش بود به یک کرشمه دو ناز» به جای عرض تبریک عروسی و تبریک عید و عرض ارادت و استعلام از صحتمندی مزاج عالی انشاء الله قبول خواهد شد. ‏

‏ ‏

‏  ‏السّلام علیکم و رحمت الله و برکاته 

الحقر جلال الدین آشتیانی

‏آقای آقا سید محمد و آقای آقا نجم الدین را سلام برسانید. ‏

‏ ‏

بسمه تعالی شأنه الزیز

‏اخیراً نامه ای به دستم رسید مزید مسرّت گشت. چندی پیش هم جواب مرقوم شریف را فرستادم که ظاهراً در نامه اخیرتان از وصول او بازگو شده بودم. ‏

‏از اینکه با آقای آشتیانی نزدیک شدید و ‏


حضورج. 21صفحه 13
‏اطلاع دادید خرسندم. تأسفات من از دوری دوستان زیاد است بخصوص پاره ای از آنان که می ترسم اوضاع به همین منوال بگذرد و آخرالامر هم به هم نرسیم. از... و خستگی ناپذیری تان مسرور در بکاربردن و صرف وقت پر ارزش خود را در نشر حقایق به گونه های مختلف بدهید سپاسگزارم و خوشوقت کتاب روابط اجتماعی و اقتصادی در اسلام رسید... باید سعی کنید که مارکس زده معرفی نشوید. البته چاره ای جز این هم نیست که نوعاً و قریب به اتفاق نویسندگان ما مارکسیسم زده شده اند نمی گویم اسلام زده باشید و به هر وسیله باطلی را تصحیح کنید. می گویم دقت بیشتر در مبانی حقوق اسلام داشته باشید. به مجرّد اینکه یک روایت ضعیف چشمگیر شد که مناسب آراء جدید اقتصاددانها بود و روش های اسلامی نوین روز را تائید می کرد، تصدیق کنید. چه بسیار پس پرده مطالب دیگر و مکتبهای راسخین و روشن بینانه تر وجود داشته باشد و بعداً پیدا شود و معلوم گردد که حق همانی است که مشهور به آن روایت ضعیف عمل نکرده اند. ‏

‏از بُعد مکان و بُعد زمان که از عوامل بسیار سازنده هستند غفلت نکنید. از تراکم افکار آیندگان و جبرهای تاریخ که پیش می آید نباید غفلت کرد قانون آسمانی فارغ از همه این ابعاد تأسیس شده و کامل طبعاً بر سر دارد. ‏

‏خدمت همه دوستان و نزدیکان شما سلام وافر دارم. آقای آشتیانی را می بوسم و می بویم. سعی کنید با هم سفری به دیار بکر کنید از جوار مولی بهره کافی گیرید. آقایان خامنه ای و خصوصاً سیدنا علی را سلام برسانید اینجا تازه ای نیست مگر همه چیز. ‏

‏ ‏

سه شنبه 9 صفرالمظفر ـ مصطفی  

‏ ‏

بسمه تعالی

‏  15 / 10 / 1356‏

‏والصلوة علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی‏‏ اعدائهم اجمعین ‏

‏ ‏

‏چون با کمال تأسف فرزند بزرگم که وصی بود به رحمت ایزدی پیوست لهذا وصی خود نمودم در حال صحت و سلامت در تاریخ بیست و پنجم ماه محرم الحرام 1398 فرزند خود نور چشم مکرم حاج سید احمد خمینی ایده الله تعالی را که پس از فوت و تجهیز به نحو متعارف به اموری که توصیه می کنم اقدام و عمل نماید و از خداوند تعالی توفیق و سلامت و تأیید او را خواهانم. ‏

‏1- کلیه وجوهی که در منزل و نزد آقای خلخالی و در قم نزد آقای اخوی موجود است وجوه شرعیه و سهم مبارک امام علیه  السلام و سهم سادات عظام است و یک فلس آنها از ورثه نیست و تکلیف آنها را در وصیت علیحده تعیین نموده ام و وارث اینجانب حق معاوضه با اوصایی که امر وجوه شرعیه را به آنها واگذار نموده ام ندارند و اگر ‏

حضورج. 21صفحه 14
‏نزد وکلای من در هر جا وجوهی به اسم من بوده باید برسانند به اوصیاء یا به مرجع عادل. ‏

‏2- کتب و اثاثی را که از کتابخانه اینجانب و منزل، دولت ایران به غارت برده است اگر برگردانند آنچه اهدائی آقای آقا نجفی مرعشی بوده به کتابخانه ایشان برگردانند و بقیه به همین کتابخانه یا سایر کتابخانه ها واگذار شود و کتبی که از خود اینجانب غارت شده است اگر برگشت و کتبی که در نجف دارم در اختیار وصی است هرچه مورد احتیاج اوست یا مورد احتیاج نورچشمی حسین پسر مرحوم مصطفی رحمة الله تعالی بردارند و باقی را به یک کتابخانه واگذار کنند. ‏

‏3- منزل شخصی که در قم دارم نزدیک باغ قلعه و جزئی ملکی که در کمره دارم و نمی دانم چی است و چه قدر است و آقای پسندیده اطلاع دارند بین ورثه کما فرضه الله تقسیم شود ولی ورثه موظفند مادامی که مادرشان در قید حیات است اگر مایل باشد در آنجا اقامت کند با او مزاحمت نکنند و به عبارت دیگر سکنی و منافع آن تا زمان حیات حق ایشان و واگذار به ایشان نمودم و کسی حق مزاحمت ندارد. ‏

‏4- اثاث البیت غیر از کتاب که ذکر شد واگذار نمودم پس از موت به مادر فرزندانم و کسی حق مزاحمت ندارد. ‏

‏5- دو سه سال احتیاطاً نماز و روزه از قبل اینجانب قضاء شود اگر در کمره ملکی دارم یا منافع شخصی در آن بدهند والا احمد تبرع کند و مختار است در این تبرع. ‏

‏6- کتب خطی اینجانب را در صورت امکان طبع کنند و اگر کسی خواست طبع کند دراختیار او بگذارند به طوری که ضایع نشود خصوصاً کتب اخلاقی را. ‏

‏7- فرزندان من عموماً و احمد خصوصاً موظفند از مادر خود اطاعت کنند و با احترام با او رفتار کنند و رضای او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنها در آن است و اگر خواست مستقلاً زندگی کند در صورت امکان اسباب آن را فراهم کنند. ‏

‏8- آخرین وصیت من آن است که فرزندان من با صلح و صفا و مهر و وفا عمل کنند و با فرزندان و عیال مرحوم مصطفی رحمةالله با کمال مهر و محبت رفتار نمایند و احمد از همراهی با آنها حتی المیسور و المقدور مضایقه نکند. از خداوند  تعالی توفیق و تأیید همه را خواستار و امید است که خداوند تعالی همه را از شرور خصوصاً در آلودگی به دنیا و زخارف آن محفوظ نگهدارد و امید آن دارم که پدر آلوده و عاصی و آثم خود را که با بارگران و گرفتاری فراوان دنیا را ترک و به سوی حضرت قابل التوب و غافرالذنوب کوچ نموده، از دعای خیر و طلب مغفرت فراموش نکنند. ‏

‏انه خیر معین والحمدلله اولاً و آخرا و ظاهراً و باطناً ‏

‏ ‏

  والسلام علیکم 

  روح الله الموسوی الخمینی


حضورج. 21صفحه 15
‏9 جمادی الثانیه ‏

‏ ‏

بسم الله الرحمن الرحیم

‏پس از عرض سلام و معذرت از این که نتوانستم تا به حال به هر نامه واصلی، جوابی عرض کنم، انشاء الله مزاج شریف سلامت و گذشت فصل آنکه دیگر بتوانید در این ایام به ایران تشریف بیاورید. ‏

‏راجع به اینکه جناب آقای والد شخصیت جهانی پیدا کرده اند و باید خیلی مراعات کنند عرض کردم، ولی باید عرض کنم که این جهت نباید سبب رکود و عقب نشینی باشد و نباید تمام حواس را جمع کنیم که به این عنوان صدمه نخورد بلکه باید به هر نحو که ممکن است از این حیثیت که پیش آمده است استفاده کنیم و دل خود را به این جهات خیالیه خوش نگردانیم. اوضاع ایران از این قبیل است که هنوز بچه ای به عنوان دارالتبلیغ زائیده نشده است، ولی این نطفه منعقده مفاسد زیادی در بردارد و بزرگترین مفسده آن که اساس نهضت را آلوده کرده است و ملت و دولت را مشغول این کار ساخته است، و به کلی استان آذربایجان از نهضت خارج است و این مطلب نهایت آمال دولت است ولی هنوز ما نتوانستیم مطلب را به ایشان حالی کنیم و کسی که خودش یک حادثه ای را ایجاد می کند دیگر برگشت از آن بسیار سخت است. ‏

‏ الغرض مطلبی که خیلی لازم است آنکه نطق اخیر ایشان را ترجمه خواهید  فرمود به عربی خوب، و بفرستید به بلاد عربی، شامات و بالاخص مصر چه آنکه از روزنامه هائی که از آنجا می رسد، کمال توجه به مطالب ایشان هست و کمال تمایل را به شنیدن این موضوعات دارند. بنابراین نظر به این که ترجمه نطق قبل اینجا [به] عربی شد، ولی خوب نبود و مشکل است که حمل شود ‏

حضورج. 21صفحه 16
‏به آنجا، بسیار مناسب است که دستور دهید ترجمه خوبی بشود و به چاپ برسانید به عهده جناب آقا، و سپس آنرا به بلاد نائیه برسانید، مزید تشکّر است و چند نسخه از آن را برای من بفرستید. ‏

‏محبتهای سرکار پی درپی به اینجانب سالها  هم که جبران نمی توانیم بکنیم. راجع به کسانی که سفارش فرموده بودید، به نحو احسن انجام اوامر می شود. خدمت همه به عرض سلامت مصدعم.  ‏

سیدمصطفی خمینی

‏ ‏

خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقة المسلمین والاسلام آقای حاج سید سجاد میانجی (دامت افاضاته) 

‏بسمه تعالی‏

‏به عرض می رساند مرقوم سرکار را چندی پیش زیارت کردم، امید است که این چند روز را به خوشی و خرمی گذرانیده و می توانید قیام به وظیفه سنگینی که فعلاً متوجه جنابعالی است کنید. ‏

‏نمی دانم از قضایای اخیری که دستگاهها نظر دارند، خبر دارید و می دانید. طرح تساوی حقوق به معنی جامع الکلمه بناست به مجلسین برود و چه بسا که تصویب شود. نمی دانم خبر دارید که بعضی از اعلام دارند از مبارزه خارج می شوند و اظهار مخالفت می کنند نفیاً و اثباتاً. نمی دانم از ابتلائات زیادی که پیدا شده است برای جلوگیری از قیام علیه فساد مطلع هستید یا خیر. الغرض دارند سرما را روغن مالی می کنند و مشغول دارند ما را به بعضی از امور جزئی که بعد از حفظ اصول به درد می خورد، خداوند همه ما را از بین ببرد و به جای ما قومی صالح بیاورد که بلکه به خدمت به مردم کوشا باشند. ‏

‏موضوعی که مرقوم داشتید راجع به دارالتبلیغ، از جاهای مختلفی که از ایشان سؤال شده است، ایشان نظر به این که دخالتی نداشته و اساساً اطلاعی از موضوعش ندارند و خبری هم نشده اند، قبل از اینکه این صحبت پیش بیاید می بایست که جواب داد و این به همین طرز بوده است. ‏

‏امید است که باز سرکار بتوانید در اتحاد قلمرو اسلام کوشا باشید و چنانچه میسر نشود، چاره ای جز قیام فرداها نیست. خدمت همه دوستان آن شهر معظم به عرض سلام مصدعم. ‏

  سیدمصطفی خمینی

‏ ‏

خدمت ذیشرافت جناب مستطاب 

حضرت الایةالعظمی النجفی المرعشی 

(مد ظله العالی) 

بسم الله الرحمن الرحیم

‏ ‏

‏از مراحم و الطاف پی درپی آن حضرت کمال تشکر و سپاسگزاری را دارم و امیدوارم که در اسرع اوقات ممکنه زیارت آن وجود ‏

حضورج. 21صفحه 17
‏محترم نصیب من و کلیه مخلصین گردد. البته می دانم که به شما در فراق برادر محترمتان بسیار سخت می گذرد و بالعکس، ولی تا بوده چنین بوده، تا هست چنین هست. ‏

‏دیشب ذکر خیر آن حضرت با آقای والد به میان بود و عرض کردم که آقا مدرسه ای که مشغول بنا و تأسیس بودند، به اتمام رسانیدند و افتتاح کردند و دستور داده اند که آقای وحیدی آنجا اقامه نماز کنند، و در ضمن دستور بنای مسجد (...)‏‎[1]‎‏ را هم داده اند و بنا است که آنجا را در اختیار آقای بهاءالدینی قرار دهند. ایشان واقعاً خوشحال شدند و از این که مردم ایران تا مقدار ممکن با این همه فشاری که در میان هست، مع ذلک نسبت به سرکار اظهار علاقمندی و ارادت را دارند خوشحال شدند و من هم به نوبه خود خواستارم در تحت قبه علویه که هر چه زودتر این دوری به وصال مبدل گردد و از زحمات متفاوته و فشارهای گوناگون که متوجه آن مرجع هست، به دوش دیگران همه جایگزین شود. ‏

‏خدمت همه اصحاب باوفای شما به عرض ارادت مفتخرم. حضرت آقایان، آقازاده معظم و آقای فقیه را ابلاغ سلام می کنیم، و منتظر آقای فقیه هستیم و بنا بود که آقای آقا محمود، ثانیاً، هم مشرف شوند، نفهمیدم که چرا تعویق افتاد. زیاده معذرت می خواهم. ‏

‏ ‏

‏برفرضی که آقای خطیب خدمتتان مشرف می شوند، ابلاغ سلام دارم. ‏

‏روز پانزدهم رمضان المبارک‏

‏ ‏سید مصطفی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

‏قربان وجود مبارکت گردم. دیروز یا پریروز مرقومه سرکار رسید، خیلی موجب خرسندی است ولی فکر می کنم مقصود آن حضرت استقرار خاطر ما است، چه آن که از اوضاع آنجا آنچه به گوش می رسد، سرکار ناراضی هستید. ‏

‏آقایان نجف هم با همه فشاری که بعضی فضلاء به خرج داده اند اقدامی نکرده اند و هنوز بین المتردد و الشاک به سر می برند. اخیر اعلامیه ای از حوزه نجف صادر شد که من فکر می کنم که ممکن است باعث عصبیت بعضی مبادی گردد، زیرا خارج از حد متعارف است. لابد شنیده اید طلاب اینجا از بزرگ و کوچک به نجف بدبین می باشند، تا آنجا که گفته می شود بناست به ایران بنویسند که از نجف عدول کنند، زیرا خاصیتی در بین نیست و اثری تصوّر نمی شود.‏

‏ از انتشاراتی که راجع به ایران و شخص سرکار و آقای خوانساری اینجا بوده است، بسیار اظهار دلتنگی می کردند و فکر می کردند و فکر می کنم که می شود اَعلام اینجا هم به فکر اسلام و مسلمین بیفتند یا خیر. آقای شیرازی امروز درحرم خدمتشان رسیدیم، ‏

حضورج. 21صفحه 18
‏ گفت از قول من خدمت ایشان سلام برسانید. وضع ما بسیار خوب است، دیشب کربلا بودم و دعاگوی شما هستم. خانم هم با بعضی از زنها امروز رفتند کربلا که عصر برگردند زیرا بین کربلا و نجف یک ساعت راحت راه است و همیشه ماشینهای دولتی برقرار است. طبق اطلاعات واصله از کاظمین اوضاع آنجا کمی شلوغ است، بزودی خواهد تمام شد. علی الظاهر اخباری خواهید شنید که شاید خیلی از آنها اصلی نداشته باشد و علی  ای تقدیر جان ما سالم باشد که هست. ‏

‏خدمت همگی به عرض سلام مصدعم. احمد عزیز را می بوسم و سلامش می رسانم، از جانب او هم زیارت زیاد می کنم. ‏

‏ ‏

قربانت گردم ـ مصطفی

وصیت نامۀ شهید آیت الله 

حاج سید مصطفی 

خمینی(ره) 

بسمه تعالی شانه العزیز

‏ ‏

‏فکر می کنم که قبلاً وصیتی کرده باشم ولی علی  ای تقدیر وصی خود را پدر بزرگوار خود اولاً و در مرتبه بعد مادر و مخدره جلیله و برادر احمد است بعد از اقرار بما جاء به النبی الاعظم صلی الله علیه و آله جمیع کتابهای خود را در اختیار حسین قرار می دهم بشرط آنکه تحصیل علوم قدیمه کند و در غیر این صورت به کتابخانه مدرسه آقای بروجردی در نجف اشرف تحویل دهند چه آنکه نوعاً از وجوه تحصیل شده و خلاف احتیاط آن است که ارث برده شود چیز دیگری هم ندارم مگر بعضی مختصر است آنهم دیگر احتیاج به گفتار ندارد... ‏

‏ ‏

‏... و هم چنین با جناب آقای اشکوری حسابی داریم هر چه ایشان اظهار کردند باید داده شود صغری خادمه قهراً طلبکار است حساب او هم رسیده شود. ‏

‏در خاتمه عزت همه بازماندگان را خواهانیم. ‏

  مصطفی خمینی

3 ذیقعده الحرام 1389

حاج آقا مصطفی از نگاه برادر

پیام حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد  خمینی به مناسبت سالروز شهادت آیت الله  سید مصطفی خمینی

‏تاریخ: 26 / 7 / 59‏

‏در آستانه چهارمین سال شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی فرزند رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و همزمان با شهادت خواهران ‏

حضورج. 21صفحه 19
‏و برادران مسلمان در جبهه های جنگ، بعد از ظهر دیروز این بیانیه از سوی سید احمد خمینی انتشار یافت: ‏

بسم الله الرحمن الرحیم

‏از من خواسته اند تا دربارۀ برادرم، استادم و مرادم مطلبی بنویسم. در شرایط کنونی چه چیز می توان نوشت؟ من او را از هیچ یک از شهدای انقلاب بالاتر نمی دانم، زیرا شهید با ایثار خون خویش به چنان مرحله ای می رسد که برای او بود و نبود، دانش و بینش، امتیازی نیست. شهادت مقامی است که دیگر اوصاف شهید را تحت الشعاع قرار می دهد. شهید با ایثار خون خویش به مقامی دست می یابد که ذکردیگر اوصاف جمیل انسانی برای او بیهوده است، آنچه شهید را شاهد اجتماع می گرداند وجود حالتی است که از عمق جان او برمی خیزد. دیگر فلسفه، عرفان، فقه، اصول و ادب و به طور کلی همه علوم و فنون، چنان زبون و محو به آن حالت الهی است که نامشان عارِمان است. خون شهید راهگشای اجتماعی است که در علوم و فنون غرق و گمراه شده است. ‏

‏در هر دوره عارف و فیلسوف، فقیه اصولی، ادیب همه و همه از آدم تا ما جیره خواران، قطره قطره خونهایی هستند که برای خدا و راه او بر زمین می ریزد و متأسفانه هنوز ره گمکردگان راه هدایت در حوزه های دینی و دانشگاهی به مناسبت جوّ حاکم بر محیط تنگشان که سالیان دراز به درازای جهان ماده، به الفاظی مشغول اند که شهید هر لحظه ای با عنوان کردن شهادتش از محتوا همه آنها گذشته و با خدا یکی شده است. افسوس که به مناسبت کاری که در اینجا به عهده ام است، نمی توانم غلام حلقه به گوش خاک کف پای برادران و خواهرانمان در جبهه باشم. همین مقدار بدانند که نه تنها قلب تاریک من که قلب بزرگ و نورانی امام برای یکایک آنان می تپد. برادرم همچون یکی از شهدای قبل از پیروزی انقلاب به دست عوامل شاه مسموم شد. از خصوصیات بارز این مرد خدا دشمنی پر و پا قرص با شاه و رژیم او و جهتدار بودنش در مبارزه و صراحتش در برخورد با مسائل اصولی و آَشتی ناپذیری اش در مقابل سازشکاران بود. خوب نیست شهیدی را بیشتر از شهید دیگر ستود که همه در پیش خدا یکسانند. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏پاورقی:‏

‏ ‏

حضورج. 21صفحه 20

  • * در نسخه دستخط حضرت امام روی جمله داخل کروشه را خط زده اند و عبارت «لازم نیست» به این منظور است.
  • و 2. خوانا نوشته نشده است.