نتیجه گیری

‏ ‏

‏ ‏

نتیجه گیری

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 169


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 170

‏ ‏

نتیجه گیری

‏ ‏

‏ ‏

‏آیت الله سید مصطفی خمینی در خانواده و محیطی مذهبی و علمی رشد و نمو یافت و‏‎ ‎‏تحت تأثیر این محیط، پس از سپری کردن دورۀ مکتبخانه و ابتدایی، بنا به مصلحت امام‏‎ ‎‏خمینی(س)، وارد حوزه علمیه قم شد و قدم در راه فراگیری علوم اسلامی نهاد. دیری‏‎ ‎‏نگذشت که سید مصطفی در اثر نبوغ و فعالیتهای علمی، از اقران خود پیشی گرفت و‏‎ ‎‏توجه استادانش را به خود جلب کرد. در شکوفایی نبوغ و جدیت وی در تحصیل،‏‎ ‎‏نظارت و تشویقهای امام خمینی(س) نیز، مؤثر بوده است. استادان وی از هوش و‏‎ ‎‏ذکاوت وی با عنوان «فکر زایا» نام برده اند. ‏

‏     در اثر نبوغ و تلاشهای ذکر شده، او دروس دوره مقدماتی را که به طور معمولی‏‎ ‎‏بایستی بین چهار تا پنج سال فراگرفته شود، در مدتی کمتر از دو سال و نیم آموخت و با‏‎ ‎‏موفقیت وارد دوره سطح شد. همزمان با پایان دوره مقدماتی به سلک روحانیت نیز‏‎ ‎‏درآمد و معمم شد. در دوره سطح، او نامی آشنا و شناخته شده برای طلاب علوم دینی و‏‎ ‎‏استادان حوزه بود. این دوره را نیز در طول پنج سال به پایان برد. در این دوره از حالت‏‎ ‎‏تعبّد در پذیرش مباحث و علوم به کلی بیرون آمد و تحقیق و استدلال و عقلانیت را‏‎ ‎‏جایگزین آن ساخت. حتی نظریات و گفته های بزرگان علوم دینی را به صرف نام‏‎ ‎‏صاحبان آنها نمی پذیرفت و به تجزیه و تحلیل آنها می پرداخت. سید مصطفی در پایان‏‎ ‎‏ فراگیری برخی علوم مثل فلسفه و به طور مشخص ‏‏منظومه حکمت سبزواری‏‏ و ‏‏اسفار‏‏ به‏‎ ‎


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 171
‏تعلیم و آموزش آن پرداخت. بلافاصله وارد دوره خارج نیز شد و در پنجمین سال این‏‎ ‎‏دوره، در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید و از تقلید بی نیاز گشت. اجازه نامۀ اجتهاد‏‎ ‎‏وی از طرف امام خمینی(س) بوده است. شایان ذکر است که ادامه تحصیلات سید‏‎ ‎‏مصطفی به اینجا ختم نشد و در سالهای دهه 1340 و 1350، یعنی در زمان تبعید امام‏‎ ‎‏خمینی(س) به ترکیه و عراق، همچنان ادامه پیدا کرد و در این مرحله، بُعد تألیفی نیز بر‏‎ ‎‏تعلّم و تعلیم وی، افزوده شد. حاصل چندین سال تألیف وی، امروزه به صورت چندین‏‎ ‎‏عنوان کتاب به زبانهای فارسی و عربی چاپ و منتشر گردیده است. بُعد تدریس و تألیف‏‎ ‎‏وی از نظر کمّی مربوط به دورۀ اقامت اجباری در نجف می باشد. ‏

‏     بخش دیگری از زندگی اجتماعی و فردی سید مصطفی، ساده زیستی، ویژگیهای‏‎ ‎‏عبادی، عرفانی و مذهبی می باشد. ساده زیستی، روش پایدار و همیشگی زندگی وی‏‎ ‎‏بود. وی از پایگاه آقازادگی و سایر زمینه های موجود نیز سعی در تغییر وضعیت زندگی‏‎ ‎‏خود نکرد و ترجیح داد که ساده و بی پیرایه باشد. بارزترین گواه ساده زیستی وی،‏‎ ‎‏وصیّتنامه اش می باشد که در آن از اموال دنیا فقط به کتابهایش اشاره شده است و حتی در‏‎ ‎‏این مورد نیز یادآور شده که احتیاط شود که ممکن است برخی از کتابها با وجوه شرعی‏‎ ‎‏خریداری شده اند. ‏

‏     در بُعد معنوی و عرفانی نیز، دائم الذکر، اهل نماز شب، تقید به قرائت همه روزه قرآن‏‎ ‎‏و انس دائمی با آن، الفت با ادعیه فردی و جمعی و از شیفتگان خاندان عصمت و طهارت‏‎ ‎‏بود. زیارت مشاهد متبرکه؛ حرم ائمه اطهار و زیارتگاههای اسلامی، بخش دیگری از‏‎ ‎‏بُعد معنوی سید مصطفی بود. در مجموع در امور عبادی و معنوی دارای وحدت در نظر‏‎ ‎‏و عمل و همچنین تداوم بود. ‏

‏     بُعد دیگر شخصیت سید مصطفی، بُعد سیاسی می باشد. سید مصطفی در این بُعد‏‎ ‎‏نیز همچون بُعد اجتماعی و فردی، دارای انسجام، وحدت نظر و عمل، آینده نگری و‏‎ ‎‏ثبات بود. او پیش از آغاز نهضت امام خمینی(س)، کم و بیش با جریانهای سیاسی فعال‏‎ ‎‏در جامعه آشنایی داشت و بدون شک و تردید، به جریان مذهبی ـ سیاسی تمایل داشت؛‏‎ ‎‏اما نقطه عطف در این زمینه، شروع نهضت امام خمینی(س) و ورود کامل و همه جانبه‏‎ ‎


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 172
‏وی به متن نهضت می باشد. ‏

‏     حیات سیاسی سید مصطفی با حیات سیاسی امام خمینی(س) و نهضت اسلامی‏‎ ‎‏کاملاً آمیخته و تفکیک ناپذیر می باشد. از ابتدای نهضت تا پایان زندگی وی، همیشه و در‏‎ ‎‏همه حوادث اصلی و فرعی تاریخی و سیاسی، همراه و همگام با امام بوده و در متن‏‎ ‎‏جریانات و رخدادها قرار داشته است. تنها استثنا، در مورد واقعه مدرسه فیضیه قم در‏‎ ‎‏فروردین 1342 بود که به همراه مادرش به زیارت عتبات عالیه رفته بود. گرچه امام‏‎ ‎‏خمینی(س) همیشه جدّیت سید مصطفی را در تحصیل بر سایر امور و مسائل مقدم‏‎ ‎‏می دانستند؛ اما سید مصطفی عملاً، ضمن برآوردن آن خواسته به صورت کامل،‏‎ ‎‏تلاشهای مضاعفی در مورد مراقبت از تغذیه و سلامتی امام، ارتباطات افراد مختلف با‏‎ ‎‏ایشان، مبادله اطلاعات مربوط به نهضت اسلامی، بویژه در دوران تبعید در ترکیه و‏‎ ‎‏عراق، سفرهای سیاسی به کشورهای اسلامی، ارتباطات گسترده با مبارزین ایرانی و‏‎ ‎‏غیره به منصّۀ ظهور رسانید. ‏

‏     یکی از موضوعات قابل ملاحظه در رفتار سیاسی سید مصطفی، در ارتباط با دولت‏‎ ‎‏عراق می باشد. او در طول اقامت دوازده ساله در نجف، همواره کانون توجه دولت عراق‏‎ ‎‏بود و آن دولت از طرق مختلف در صدد جلب موافقت سید مصطفی و از طریق وی، امام‏‎ ‎‏خمینی(س) برای همکاری مشترک علیه دولت ایران بود؛ اما اسناد و مدارک موجود‏‎ ‎‏اثبات می کنند که دولت عراق به هیچ موفقیتی در این زمینه دست نیافته است. دولت‏‎ ‎‏عراق از روشهای مختلفی همچون تحبیب، تطمیع و تهدید در این زمینه استفاده کرد.‏‎ ‎‏همچنین مقامات بلندپایه عراقی با امام و ایشان ملاقات کرده، دیدگاههای خود را‏‎ ‎‏آشکارا اعلام کردند؛ اما هیچ یک از روشهای ذکر شده، تغییری در رویّه و اراده سیاسی‏‎ ‎‏سید مصطفی پدید نیاورد. او رویه ای همسو و کاملاً هماهنگ با امام خمینی(س) داشت‏‎ ‎‏و امام نیز هیچ گاه حاضر به همکاری با دولت عراق نبودند. ‏

‏     رابطه دولت عراق با امام خمینی(س) و سید مصطفی، از روابط آن کشور با دولت‏‎ ‎‏ایران متأثر بود. تا زمان امضای قرارداد سال 1975 م.  /  1354 ه . ش . الجزیره با دولت‏‎ ‎‏ایران، روابط دو کشور تیره بود و در این دوره، دولت عراق به اقدامات مختلفی دست زد.‏‎ ‎


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 173
‏یکی از مشخص ترین آنها، تبلیغات گسترده علیه دولت ایران بود. در این راستا از‏‎ ‎‏مخالفین سیاسی دولت ایران و مبارزین ایرانی دعوت کرد که از طریق رادیو بغداد، علیه‏‎ ‎‏حکومت ایران تبلیغ کنند. گروهها و افراد مختلفی نیز چنین کاری را انجام دادند. دولت‏‎ ‎‏عراق به حاج آقا مصطفی نیز چنین پیشنهادی را داد. ایشان که از جوانب امر و احتمال‏‎ ‎‏سوء استفاده و تبلیغات منفی علیه امام و پیامدهای مشابه، بیمناک بود و از طرف دیگر‏‎ ‎‏نمی خواست این فرصت خوب از دست برود، به صورت غیرمستقیم، از این فرصت‏‎ ‎‏استفاده کرد. بدین ترتیب که از سیدمحمود دعایی، از مبارزین ایرانی مقیم نجف و از‏‎ ‎‏یاران نزدیک امام خواست که از طریق رادیو صدای روحانیت که از طریق رادیو بغداد‏‎ ‎‏پخش می شد، در انطباق با اهداف نهضت اسلامی، علیه رژیم پهلوی تبلیغ کند. هدف‏‎ ‎‏این بود که اگر واکنش و پیامد منفی به دنبال داشت، آن را یک اقدام شخصی قلمداد کنند‏‎ ‎‏و پای امام خمینی(س) و نهضتش به میان کشیده نشود. اگر هم پیامدهای مثبتی داشت،‏‎ ‎‏از آن به نفع نهضت استفاده کنند. چنین نیز شد و به مدت هفت سال از این رادیو به نفع‏‎ ‎‏نهضت تبلیغ شد. این امر، هوشیاری سیاسی حاج آقا مصطفی را می رساند که «سر مار با‏‎ ‎‏دست دشمن می کوبید».‏

‏     مورد دیگر در ارتباط با دولت عراق، آموزش عده ای از مبارزین ایرانی و آموزش‏‎ ‎‏مبارزه مسلحانه توسط دولت عراق بود. حاج آقا مصطفی در این مورد نیز با هوشیاری‏‎ ‎‏کامل عمل کرد و بدون اینکه پای خودش و امام خمینی(س) در میان باشد، موفق به‏‎ ‎‏استفاده از این فرصت شد و افراد آموزش دیده در خدمت نهضت اسلامی قرار گرفتند.‏‎ ‎‏عده ای از اینها، مأموریت محافظت از جان امام را نیز در نجف، انجام دادند. حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی در ارتباط با فراگیری آموزش نظامی وآموزش مبارزه مسلحانه، اقدامات‏‎ ‎‏دیگری نیز انجام داد. خود، آموزش نظامی را فرا گرفت و عده ای از مبارزین، در‏‎ ‎‏پایگاههای سوریه و لبنان (پایگاه های الفتح)، آموزش دیدند. ‏

‏     در سالهای پس از انعقاد قرارداد الجزایر که به ظاهر روابط دو کشور ایران و عراق‏‎ ‎‏عادی شد و از تیرگی روابط کاسته شد، عرصه بر مبارزین تنگ گردید و محدودیتهایی بر‏‎ ‎‏امام خمینی(س) و حاج آقا مصطفی نیز پدید آمد؛ زیرا عراقی ها گرچه برای حفظ ظاهر‏‎ ‎


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 174
‏نمی توانستند اجازه دهند خطرناکترین دشمن حکومت پهلوی به فعالیتهای خودش ادامه‏‎ ‎‏دهد؛ بنابراین در این سالها شایعات و خبرهای مختلفی در مورد تغییر محل تبعید یا ترور‏‎ ‎‏امام و حاج آقا مصطفی مطرح گردید. به طور مسلم این مدت، جزو سخت ترین دوران‏‎ ‎‏تبعید امام و سید مصطفی می باشد. یکی از زمینه های مهاجرت امام خمینی(س) در‏‎ ‎‏مهر 1357 به پاریس، ریشه در تحولات سیاسی این دوره دارد. ‏

‏     موضوع مهم دیگری که در ارتباط با آیت الله سید مصطفی و زندگینامه وی و تاریخ‏‎ ‎‏نهضت امام خمینی(س) دارای اهمیت فراوان و جایگاه قابل ملاحظه در تاریخ انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی می باشد، درگذشت اسرارآمیز و رازگونۀ وی در اول آبان 1356 می باشد. این‏‎ ‎‏اهمیت، هم ریشه در شخصیت و عملکرد حاج آقا مصطفی در چهارچوب نهضت امام‏‎ ‎‏خمینی(س) و هم شباهت شخصیت، تفکر و رویّه سیاسی وی با امام خمینی(س) و‏‎ ‎‏همچنین اوضاع سیاسی ایران و ماهیت حکومت پهلوی دارد. حاج آقا مصطفی در طول‏‎ ‎‏فعالیتهای سیاسی دهه های 1340 و 1350 که مراحل مختلفی نیز داشت، ثابت کرد که به‏‎ ‎‏اصول محکمی تکیه دارد و به آنها پایبند می باشد و مشکلات روزگار و فشارها،‏‎ ‎‏نمی توانند در اراده وی خللی وارد کنند. محور فعالیتها، نهضت امام خمینی(س) بود و‏‎ ‎‏هیچ مصلحتی فراتر از مصالح نهضت، قابل تصور نبود. در واقع تفکر امام خمینی(س)‏‎ ‎‏در وی که جوانتر و پویاتر بود شکل گرفته، تداوم داشت. بر این اساس بود که امام‏‎ ‎‏خمینی(س) نیز از سید مصطفی به عنوان «امید آینده اسلام» یاد کرده اند. ‏

‏     اوضاع سیاسی و عملکرد چندین دهه حکومت پهلوی برای از میان برداشتن و یا‏‎ ‎‏ایجاد محدودیتها و موانع جدّی برای مخالفین و مبارزین، این ذهنیت را ایجاد کرده بود‏‎ ‎‏که در هر واقعه و رخدادی علیه مبارزین، اعم از حذف آنها از صحنه سیاست و اجتماع،‏‎ ‎‏رواج شایعات و غیره، ساواک و حکومت پهلوی، نقش دارد. ممکن بود حوادث‏‎ ‎‏مشکوک نیز در این چهارچوب در جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. درگذشت دکتر‏‎ ‎‏علی شریعتی در خرداد 1356، چنین تحلیل و برداشتی را در سطح گسترده ای به دنبال‏‎ ‎‏داشت. در حالی که امروزه اسناد و مدارک ثابت می کنند که مرگ وی به دست ساواک‏‎ ‎‏نبوده است. درگذشت رازگونۀ حاج آقا مصطفی در اول آبان سال 1356 نیز چنین‏‎ ‎


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 175
‏واکنشها و تحلیلهایی را به دنبال آورد. ‏

‏     بررسی خاطرات نزدیکترین افراد به حاج آقا مصطفی که تا آخرین روز حیات وی با‏‎ ‎‏وی بودند، نشان می دهد که مرگ وی به طور عادی نبوده و در اثر مسمومیت رخ داده‏‎ ‎‏است. آنها با ذکر دلایلی که مشاهده کرده اند، معتقدند که حکومت پهلوی به تنهایی یا با‏‎ ‎‏همدستی با حکومت عراق، دست به این اقدام زده، تا مانع بزرگی را از سر راه خود بر‏‎ ‎‏دارد و از این طریق، آسیب جدی به فعالیتها و اقدامات امام خمینی(س) بزند. بر این‏‎ ‎‏اساس، اعضای خانواده و یاران نزدیک وی معتقدند که حاج آقا مصطفی به شهادت‏‎ ‎‏رسیده است؛ اما آن حادثه به دلیل عدم اجازه امام خمینی(س) به کالبد شکافی، کاملاً‏‎ ‎‏قابل اثبات نبوده، تعیین دقیق صحّت و سقم آن غیرممکن می باشد و برای همیشه‏‎ ‎‏به عنوان یکی از موضوعات رازناک تاریخ، باقی خواهد ماند. آنچه در این میان مهم‏‎ ‎‏است، این است که واقعه درگذشت رازآلود ایشان، مرگی موج آفرین بود که در اندک‏‎ ‎‏زمانی به طوفان عظیم و فزاینده ای تبدیل شد و عمر سلسله پهلوی را درنوردید. مراسم‏‎ ‎‏عزاداری زنجیره وار برای مرحوم حاج آقا مصطفی، فرصت بی نظیری برای مبارزین‏‎ ‎‏پدید آورد که در ضمن آن به معرفی بیشتر امام خمینی(س) و نهضت اسلامی و انتقاد از‏‎ ‎‏حکومت پهلوی و اقدامات آن بپردازند. این وضعیت در شرایطی بود که افکار عمومی‏‎ ‎‏جامعه نیز آمادگی فراوانی برای درک انتقادها از حکومت خاندان پهلوی و همگامی با آن‏‎ ‎‏داشت. بدین ترتیب است که تحلیل گران تاریخ این مقطع، مرگ اسرارآمیز حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی را از علل تامّه پیروزی انقلاب اسلامی دانسته اند. ‏

‏     در مجموع، دین مداری و حاکمیت اسلام، انگیزۀ اصلی فعالیتهای سیاسی و‏‎ ‎‏اجتماعی آیت الله سید مصطفی خمینی بود و برنامه های سیاسی و اجتماعی وی بر‏‎ ‎‏اساس قاعده ها و معیارهای اسلامی پی ریزی شده بود. او برای رسیدن به هدف نیز، به‏‎ ‎‏هیچ نوع راه حل غیراسلامی متوسّل نشد. معیار ارتباط وی با مبارزین و مخالفین سیاسی‏‎ ‎‏حکومت پهلوی نیز، اسلام بود. روی این اصل، درگذشت ایشان، همچون حیات‏‎ ‎‏پربارشان، برای حاکمیت اسلام و پیروزی نهضت اسلامی مردم ایران، کمکهای شایان و‏‎ ‎‏انکارناپذیری کرد. ‏

‎ ‎

کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 176