گفتار چهارم: سفرهای گوناگون به کشورهای اسلامی
بخشی از فعالیتهای سیاسی سید مصطفی، پس از انتقال به عراق، سفر به کشورهای اسلامی بود. این سفرها معمولاً در ماههای فصل تابستان و گاهی نیز در موسم حج صورت می گرفت. جنبه اصلی این سفرها، فعالیت سیاسی در راستا و برای تداوم نهضت امام خمینی بود؛ ولی گاهی هم جنبه زیارتی و سیاحتی داشت.
برخی مسائل مربوط به نهضت امام با توجه به تنگناهای موجود در فضای سیاسی عراق به آسانی قابل رسیدگی و حل و فصل نبود؛ اما در فضای مساعد کشورهایی چون سوریه و لبنان و با ارتباطاتی که از طریق مبارزینی که به آن کشورها سفر می کردند، پیشبرد امور مبارزاتی، سهل و ممکن بود. در این ارتباطها، اطلاعات مربوط به نهضت مبادله می شد و نهضت تقویت و تداوم می یافت.
وجه دیگر فعالیتهای سیاسی سید مصطفی در کشورهای اسلامی، در ارتباط بااندیشه امام خمینی در مبارزه با حکّام مرتجع و نظام سیاسی آن کشورها بود که مبارزین از خط مشی امام، الگوبرداری می کردند و سید مصطفی، نقش برقراری تماس مستقیم با مبارزین را داشت. بخش عمده ای از مبارزین نیز علیه سلطه و تجاوزات اسرائیل فعالیت می کردند. در این میان، نهضت مقاومت فلسطین جایگاه ویژه ای داشت.
پس از شهریور 1349 که در اردن، واقعه سپتامبر سیاه اتفاق افتاد و طی آن ارتش اردن، فلسطینی ها و بویژه چریکهای فلسطینی را که در خاک آن کشور آموزشهای نظامی می دیدند، قتل عام و قلع و قمع کرد و به طور کلّی عرصه بر فلسطینی ها تنگ شد، فلسطینی های مبارز و مسلّح، مجبور شدند که به جنوب لبنان مهاجرت کنند. از این پس هواداران نهضت مقاومت فلسطین چه برای آموزش نظامی و چه کمکهای سیاسی و اقتصادی، متوجه جنوب لبنان شدند. سید مصطفی نیز یکی از آنها بود که بارها به سوریه و لبنان مسافرت کرد. شایان ذکر است که نهضت مقاومت فلسطین را در اردن، سازمان الفتح رهبری می کرد و در اردن و پس از آن در جنوب لبنان، مواردی نیز پیش آمد که
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 112
مبارزین ایرانی در آن پایگاهها آموزش می دیدند، تا فعالیتهای خود را در قالب مبارزه مسلحانه در ایران ادامه دهند.
در ارتباط با مبارزه مسلحانه، حاج آقا مصطفی بر خلاف امام خمینی(س)، به آن نوع مبارزه اعتقاد داشت. سید مصطفی این نوع مبارزه را، هم علیه اسرائیل پیگیری می کرد و هم بر این عقیده بود که علیه حکومت ایران، بایستی بدان شیوه نیز متوسل شد. شایان ذکر است که امام خمینی(س) مبارزه مسلحانه را نفی می کردند و معتقدین به آن را هم نهی نمی کردند. هاشمی رفسنجانی در این زمینه می گوید:
در طول تاریخ [مبارزه]، هیچ گاه امام به ما نفرمودند: که وارد مبارزه مسلحانه شویم، البته ما را نهی هم نکردند. این مسأله مهمی است. اگر ما را نهی می کردند، وارد آن نمی شدیم؛ اگر می فهمیدیم امام ناراضی اند، این کار را نمی کردیم؛ ولی ایشان تأیید هم نکردند که مثلاً فتوایی داده باشند. شاید هم دلیل این مسأله آن باشد که نمی خواستند در شکل مبارزه مداخله کنند. اصل مبارزه برایشان مهم بود. عده ای خودشان تشخیص می دادند و دنبال مبارزه مسلحانه می رفتند، عده ای دیگر هم در پی اعلامیه و سخنرانی ایشان می رفتند. هر کس به شکلی مبارزه می کرد.
سید مصطفی برای آموزش نظامی، اهمیت زیادی قائل بود. خود او نیز آموزشهایی دیده بود و به مبارزین و روحانیون ایران در نجف توصیه می کرد که در پایگاههای الفتح در جنوب لبنان یا سوریه، آموزش ببینند. در این راه تا جایی که می توانست به افراد مساعدت می کرد. سیدحمید روحانی به نقل از سید مصطفی می گوید:
... وظیفه روحانیت همان وظیفه انبیاست. چنان که وظیفه انبیا(ع) در مقابل ظلم و ستم و بیدادگری، قیام مسلحانه است، وظیفه روحانیت هم، چنین است و این حقیقت از آیه شریفه «و اَعِدّوا لَهُم مااسْتَطَعْتُم من قُوةٍ وَ مِن رِباط الخَیل تُرهِبُون به عَدُوّالله وَ عَدوَّکم» روشن و آشکار است و می توان گفت که معنای خاتمیت در اسلام مبسوط الید بودن زعمای اسلام و مراجع تقلید است.
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 113
او برای عملی کردن اهداف خود با مبارزین ایرانی تماس می گرفت و آنها را به طرف مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی، راهنمایی می کرد. گاهی نیز افراد خاصی را برای فراگیری آموزش نظامی و یا تعلیم آن مأمور می کرد. حجت الاسلام حسن مهاجر در خاطرات خود می گوید:
مأموریتی که از سوی حاج آقا مصطفی داشتم، ایشان در زمینه تربیت رزمندگان که بتوانند در مقابل رژیم طاغوت بایستند، به من مأموریت داده بود به ارتش عراق رفتم، یک دوره کامل چریکی در آنجا دیدم و با سلاحهای گوناگون از کوچک تا بزرگ آشنا شدم. بعد، از آنها سلاح کمری گرفته بودم و در کنار امام، برای جلوگیری از خطرهای احتمالی، از ایشان محافظت می کردم. در کنار این کار، برخی دیگر از دوستان از جمله آقای محتشمی را هم با اسلحه آشنا کردم.
مهاجر می افزاید: سید مصطفی با اقدامات مسلحانه ای همچون واقعه سیاهکل که یک حرکت ابتدایی نظامی بود، موافق نبود و می گفت: با اینگونه حرکتها و با ایجاد آشوب، عده ای از مردم کشته می شوند؛ بنابراین به حرکتِ از بالا به پایین اعتقاد داشت. برای رسیدن به این منظور، افراد زیادی در نجف و لبنان زیر نظر سید مصطفی آموزشهای چریکی می دیدند. مهدی کروبی نیز در خاطراتش گفته است: «در بُعد مبارزاتی، ایشان در نجف طلبه ها را دعوت می کند تا برای گذراندن دوره های آموزش نظامی و پارتیزانی به لبنان بروند و چریکِ مسلّح شوند.»
سید مصطفی بارها به سوریه و لبنان سفر کرد و در آن کشور با مبارزین ایرانی دیدار و گفتگو کرد. جلال الدین فارسی یکی از این مبارزین بود که بارها با سید مصطفی دیدار و گفتگو کرد. فارسی در خاطراتش می گوید:
شهید آیت الله حاج سید مصطفی خمینی، چند ماه پیش از شهادتش در نجف، به قصد عمره از عراق خارج شد. ابتدا به دمشق و سپس به بیروت آمد. این افتخار را به بنده داد که با حجج اسلام؛ سیدمحمد موسوی بجنوردی و حاج احمد آقا، تشریف فرما
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 114
شدم. سال پیش هم که به اتفاق آقای بجنوردی به دمشق آمدند یکی ـ دو روزی را در زبدانی و منزل بنده گذرانیدند. با آن شهید بزرگوار در مسائل لبنان و فلسطینی ها، توافق و همدلی داشتیم. از گزارشی که درباره اینگونه امور به او می دادم، خشنود می گشت و به پاداش یا سپاس آنچه کار خیر و حق می دانست، محبتی می فرمود.
چنانکه گفته شد بخشی از فعالیتهای حاج آقا مصطفی در ارتباط با نهضتهای آزادیبخش اسلامی، در قبال نهضت مقاومت فلسطین و حمایت از مبارزات آنها و شیعیان جنوب لبنان بود. جنوب لبنان محلی بود که هم چریکهای فلسطینی از آنجا به عنوان پایگاهی برای حمله به اسرائیل استفاده می کردند و هم شیعیان لبنانی در آن جا تمرکز داشته و مورد تجاوز و کشت و کشتار اسرائیلی ها قرار می گرفتند. امام موسی صدر تلاشهای گسترده ای را برای حل بحران مسائل اقتصادی و سیاسی و همچنین آموزش و تجهیز شیعیان در مقابل اسرائیل انجام داد. از جمله آنها؛ «مدرسه صنعتی جبل عامل» بود که شهید مصطفی چمران نیز به مدت هشت سال رئیس آن بود. در آن مدرسه، یتیمان، محرومان و مستضعفان شیعه که اکثر آنها خانواده شان، مورد هجوم اسرائیل قرار گرفته و پدر و مادرشان کشته شده بودند، تحصیل می کردند. شاگردان این مدرسه و فارغ التحصیلان آن از نظر علمی، فکری و مطالعات نظری، در سطح بسیار بالایی بودند. دانش آموزان در این مدرسه، با فنون مبارزاتی و جنگهای چریکی آشنا می شدند.
از سال 1349 به بعد، امام موسی صدر، جریانی سیاسی ـ مذهبی به نام «حرکت المحرومین» را به وجود آورد. شهید مصطفی چمران در این زمینه می گوید:
از سال 1971 (1349) که به جنوب لبنان وارد شدم، کلاسهایی برای درسهای ایدئولوژیک اسلامی، به سبک انجمنهای اسلامی دانشجویان، به راه انداختم. از هر روستایی یک یا دو نفر از معلمان مؤمن و مسلمان را انتخاب کردم که مجموعاً حدود 150 نفر می شدند... همۀ اینان بودند که اولین هسته های سازمان «حرکت محرومین» در جنوب [لبنان] را تشکیل دادند... شیعیان، فوج فوج وارد این نهضت می شدند و سازماندهی این حرکت نیز با این حقیر بود. آنان احزاب را رها می کردند و به این
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 115
سازمان می پیوستند. سازمانی مکتبی، براساس ایدئولوژی اسلامی، بر اساس خط علی و حسین(ع).
سازمان «حرکت المحرومین» بتدریج با احساس ضرورت مبارزه مسلحانه، سازمان مسلحانه ای بر اساس ایدئولوژی اسلامی پدید آورد که در واقع جناح نظامی حرکت المحرومین و به نام «حرکت امل» معروف شد. امل از حروف اول سه کلمه «افواج، مقاومت و لبنانیة» گرفته شده بود.
سید مصطفی با آشنایی قبلی که با امام موسی صدر داشت، پس از تأسیس سازمان مذکور، با وی تماس برقرار کرد و در جریان فعالیتهای سازمان مذکور قرار گرفت. آیت الله محمد موسوی بجنوردی که از نزدیک شاهد تماسها و فعالیتهای سید مصطفی در این زمینه بود، می گوید:
آقای موسی صدر بسیار از ایشان استمداد فکری می کرد، به خصوص راجع به حرکت المحرومین که آقای صدر، نیروهای مسلحی را در جنوب لبنان تشکیل داد و این را خود، شاهد بودم که در این مسأله حاج آقا مصطفی(ره) به او کمک کرد، اهداف کاملاً مشخص شوند که در چهارچوب مذهب باشد و رنگ سیاسی به خود نگیرد و به چه صورت و نحوه ای نیروی مسلح تشکیل گردد. حاج آقا مصطفی(ره) به آقای موسی صدر این مطلب را تأکید می کرد که اگر بخواهید تشکیلات مسلح هم درست کنید، باید تشکیلات دینی باشد که مردم احساس وظیفه کنند و بگویند: اگر کشتیم به بهشت می رویم و اگر هم کشته شدیم به بهشت می رویم. عنوان شهید برایشان مشخص شود... حاج آقا مصطفی، بسیار در شکل گیری و عمدتاً شکل دینی و مذهبی دادن این تشکّل تأکید داشت.
در یکی از گزارشهای ساواک در تایخ 17 / 5 / 1356 راجع به سفر سید مصطفی همراه برادرش سیداحمد به لبنان و سوریه آمده است:
مسافرت سید مصطفی از نجف و سیداحمد خمینی از ایران به سوریه و بیروت،
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 116
صحت دارد و نامبردگان، طبق قراری که با هم داشتند به دمشق وارد شدند و از آنجا به اتفاق، جهت برگزاری حج عمره به عربستان سعودی مسافرت کردند و پس از مراجعت به سوریه، سید مصطفی روز 15 / 5 و سیداحمد روز 16 / 5 / 36 به نجف آمدند.
نظریه یکشنبه: خبر صحت دارد. به احتمال قوی سید مصطفی در سوریه با شیخ نصرالله خلخالی، نماینده خمینی ملاقات و گفتگوهایی انجام داده و در لبنان نیز با موسی صدر، رهبر شیعیان این کشور تماس و احیاناً در مورد جنگ لبنان و آسیبهایی که به شیعیان وارد شده مذاکراتی انجام داده و با توجه به این که خمینی در بهمن ماه سال 35 [1355]، اعلامیه ای در مورد جنگ لبنان صادر و از مسلمانان تقاضا کرده، به مسلمانان لبنان کمک کنند، احتمالاً سید مصطفی در این مسافرت، کمکهایی به موسی صدر، جهت پرداخت به شیعیان نموده است.
در گزارشهای نمایندگی ساواک در لبنان به موارد دیگری از فعالیتهای سید مصطفی اشاره شده است. در یکی از این گزارشها به تاریخ 29 شهریور 1352 آمده است:
... سالیانه حدود چهار میلیون تومان پول از ایران، توسط صرافها و اشخاص مختلف برای خمینی به بیروت ارسال می گردد که این پولها در بیروت توسط مصطفی خمینی که هر چند یک بار به بیروت می آید، جمع آوری و به عراق برده می شود.
همچنین در گزارشهای ساواک به فعالیتهایی اشاره شده است که مبارزین ایرانی در ارتباط با سید مصطفی در لبنان انجام می داده اند. در گزارشی به تاریخ چهارم اسفند 1352 آمده است:
موضوع: شیخ حسن کروبی
نامبرده که از نزدیکان خمینی است، چندی قبل وارد بیروت شد و فعلاً در هتلی واقع در برج زندگی می کند. نامبرده اصولاً هر سال یک بار به بیروت وارد می گردد و اقامت وی نیز در بیروت، چند ماهی طول می کشد و امسال نیز مثل این که قصد دارد، چند ماهی در بیروت بماند.
نظریه سهراب: خبر مورد تأیید است. نامبرده مورد تأیید است. نامبرده از
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 117
نزدیکان پسر خمینی است و خود، سردسته تعدادی از آخوندهای مقیم نجف است که علیه ایران فعالیت دارند و گویا وی سردسته جمعیت آزادیبخش اسلامی ایران است.
یا در گزارش دیگری به تاریخ هجده اسفند 1352 اشاره شده که سید مصطفی با سفرهای خارج از عراق خود، که لبنان و سوریه از عمده ترین آنها بوده اند، بر فعالیت مبارزین نظارت می کند.
مصطفی خمینی که سرپرستی قسمت اجرایی فعالیتهای خمینی را به عهده دارد، در ضمن مسئولیت، ارتباطات خارج از عراق نیز به عهده وی بوده و با سفرهایی که انجام می دهد، بر فعالیتهای خارج نظارت می نماید.
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 118