گفتار اول: استقرار در نجف اشرف
آقامصطفی و امام خمینی(س)، از بغداد رهسپار کاظمین شدند. دو روز در این شهر در مهمانخانه جمالی که صاحبش اصالتاً ایرانی بود، توقف کردند. البته امام و حاج آقا مصطفی با اطلاع قبلی این مهمانخانه را انتخاب نکردند، بلکه راننده تاکسی که آنها را به کاظمین منتقل کرد، چون با صاحب آنجا آشنا بود، بدان علت، آنها را به آن مهمانخانه برد. صاحب مهمانخانه عبدالامیر جمالی بود که کم و بیش با علما و روحانیونی که از نجف و سایر بلاد به کاظمین می آمدند، آشنایی داشت. با توجه به این که آنها ساعت دو بعدازظهر سیزده مهر 1344 به بغداد رسیده بودند، ورودشان به کاظمین بعد از ظهر همان روز بوده است.
حاج آقا مصطفی ساعتی پس از ورود به کاظمین و کمی استراحت، چون پولی به همراه نداشتند و روحانیون و مبارزین ایرانی مقیم عراق از ورود آنها اطلاعی نداشتند، از همان مسافرخانه به نجف تلفن کرد. ایشان به منزل شیخ نصرالله خلخالی، از دوستان قدیمی و مورد اعتماد و علاقه امام خمینی تلفن کردند تا وی را در جریان امر قرار دهند. شیخ نصرالله خلخالی از مجتهدین و فقهای در مظان مرجعیت حمایت می کرد و از تمکن مالی خوبی برخوردار بود؛ اما در این روز وی در نجف نبود و به مسافرت رفته بود. حاج آقا مصطفی به ناچار به منزل آیت الله خویی تلفن کرد؛ چون آیت الله خویی و کسانی که در اطراف ایشان بودند، از دوستان شیخ نصرالله خلخالی بودند. مستخدم آیت الله خویی
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 87
مورد خطاب حاج آقا مصطفی قرار گرفت و در پایان خبر ورود امام خمینی(س) و حاج آقا مصطفی در نجف منتشر گردید. در ساعات پایانی بعد از ظهر نیز شیخ نصرالله خلخالی از مسافرت برگشت و مشتاقان امام برای اطلاع از این رخداد به مدرسه آیت الله بروجردی نجف که معمولاً شیخ نصرالله خلخالی بعدازظهرها آنجا می رفت، هجوم آوردند. یکی از دلایلی که امام و حاج آقا مصطفی تا موقع ورود به کاظمین ناشناخته مانده بودند، این بود که در گذرنامه امام، نام خانوادگی ایشان مصطفوی ذکر شده بود و اسم مشهورتر ایشان ـ خمینی ـ در گذرنامه نیامده بود. در مدتی که حاج آقا مصطفی سرگرم تماس با نجف بود، امام خمینی(س) نیز از فرصت استفاده کرده، برای زیارت حرم امام موسی کاظم(ع) رفتند. در موقع مکالمه حاج آقا مصطفی، جمالی، صاحب مسافرخانه، وی و امام را شناخته و با اصرار آنها را به خانه خودش برد تا از رفاه و راحتی بیشتری برخوردار شوند. خود جمالی نیز سعی کرد که خبر ورود آنها را به افراد مختلف اطلاع دهد. وقتی صحّت این خبر برای افراد گردآمده در مدرسه آیت الله بروجردی نجف، مسلّم گردید، با کمک نصرالله خلخالی و دیگران، بدون درنگ وسایل نقلیه برای عزیمت به کاظمین فراهم شد و مشتاقان، به استقبال امام و حاج آقا مصطفی رهسپار شدند. افرادی چون شیخ مجتبی لنکرانی، شیخ غلامرضا رضوانی، شیخ محمدحسن قدیری، شیخ نصرالله خلخالی و غیره هر یک با طرفداران و شاگردان خود در اولین فرصت خود را به کاظمین رساندند. چون شب در پیش رو بود، بقیه افراد، خود را برای روز بعد آماده کردند.
دولت عراق نیز با مشاهده جنب و جوش یاران و دوستداران امام، در روز دوم ورود امام، یکی از وزیران دولت به نام عبدالرزاق محی الدین (وزیر وحدت عراق) را به دیدن امام فرستاد. مشارٌالیه از طرف عبدالسّلام عارف، رئیس جمهور عراق، این مأموریت را انجام می داد و ظاهراً با گشاده رویی از امام و حاج آقا مصطفی استقبال کرده، و اعلام می کند که هر نوع تسهیلاتی لازم داشته باشند، دولت حاضر است آنها را تأمین کند. در روز دوم ورود امام به کاظمین، علمای طراز اول نجف نیز هر کدام، یکی از فرزندان خود
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 88
را برای عرض خیرمقدم، راهی کاظمین کردند.
در روز سوم ورود امام و آقامصطفی به کاظمین، عصر آن روز ـ پنج شنبه پانزدهم مهر 1344، آن دو به همراه کسانی که به استقبالشان آمده بودند، به اتفاق هم به سوی سامرا حرکت کردند. وضعیت در سامرا متفاوت تر از کاظمین بود. در سامرا خبر ورود آنها پیچیده بود و کاروانی نیز همراه ایشان بود؛ بنابراین با شعار «یعیش الخمینی، فلیسقط الشاه» از ایشان استقبال شد. مجلس جشنی نیز به همین مناسبت در مدرسه آیت الله میرزاحسن شیرازی، معروف به میرزای شیرازی، برپا گردید. در این جشن، علاوه بر طلاب و روحانیون، طبقات مختلف مردم و مقامات دولتی عراق نیز شرکت کردند. در این مراسم، شیخ سعید البدری، از روحانیون بزرگ اهل تسنن و دکتر محمد صادقی در تجلیل از مقام علمی، فقهی و مجاهدات امام خمینی(س) سخنرانی کردند.
عصر روز جمعه شانزدهم مهر 1344 امام، حاج آقا مصطفی و استقبال کنندگان همراه آنها، راهی کربلا شدند. در 30 کیلومتری شهر، در قصبه «مسیّب» افرادی از طلاب علوم دینی و مردم کربلا و نجف به استقبال آمده بودند.
بنابراین با استقبال شایانی وارد کربلا شدند و پیش از همه به زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) و شهدای کربلا شتافتند. مدت توقف در کربلا بیش از دو شهر قبلی، یعنی یک هفته به طول انجامید. با توجه به اکثریت جمعیت شیعه در کربلا که بسیاری از آنها نیز ایرانی الاصل بودند، استقبال بسیار خوبی، علیرغم ممانعتها و توطئه ها و شایعات منتشر شده، از امام خمینی(س) و حاج آقا مصطفی به عمل آمد.
مقصد نهایی پدر و پسر مبارز در عراق، نجف اشرف بود. شیخ نصرالله خلخالی در نجف برای آنها منزلی با اسباب و اثاثیه مورد نیاز تدارک دیده بود. عاقبت عصر جمعه 23 مهر 1344، امام و حاج آقا مصطفی همراه کاروان عظیمی، رهسپار نجف شدند. پس
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 89
از ورود به نجف، ابتدا به زیارت حرم علوی شتافتند، آنگاه راهی خانه ای که در خیابان رسول، کوچه شربه ای ها اجاره شده بود، شدند.
در نخستین شب ورود، برخی علمای بلندپایه و مطرح نجف از جمله، آیت الله شاهرودی و آیت الله خویی و شماری از علمای حوزه علمیه نجف از آنها دیدار کردند. آیت الله سیدمحسن حکیم نیز در دومین شب ورود آنها به دیدارشان رفت. در کلیه مراحل انتقال امام و حاج آقا مصطفی به عراق تا استقرار در نجف، تلاشهای پنهانی وجود داشت که ورود آنها را عادی جلوه دهد و در نهایت، نگذارند استقبال باشکوهی صورت گیرد.
به هر صورت با استقرار امام و حاج آقا مصطفی، مرحله دیگری از نهضت اسلامی شروع شد که متفاوت تر از دوره های قبل بود. در این مرحله، سید مصطفی پس از امام، نقش اول را در هدایت نهضت اسلامی بر عهده داشت. در این دوره که حدود سیزده سال به طول انجامید، در دوازده سال آن، سید مصطفی حلقه اتصال اجزای نهضت اسلامی در ایران و نقاط مختلف جهان، با کانون آن در نجف بود. در ادامه به بررسی نقش ایشان در ارتباط با موضوعات گوناگون خواهیم پرداخت.
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 90