بخش اول: حیات فردی، اجتماعی و علمی

گفتار اول: تحصیل

‏ ‏

گفتار اول: تحصیل 

‏سید مصطفی دیرتر از معمول زبان باز کرد و تا چهار سالگی فقط چند کلمه می توانست‏‎ ‎‏حرف بزند. او از شش سالگی به مکتبخانه ای که در نزدیکی منزلشان بود، رفت و این امر‏‎ ‎‏در بهبودی حرف زدنش نیز مؤثر واقع شد. از هفت سالگی به مدرسۀ موحدی قم رفت‏‎ ‎‏و تا پایان دورۀ دبستان؛ یعنی ششم ابتدایی در آن مدرسه و مدرسۀ باقریۀ قم تحصیل‏‎ ‎‏کرد؛‏‎[1]‎‏ البته در برخی منابع آمده است که پس از پایان پنجم ابتدایی، تحصیل در مدارس‏‎ ‎‏دولتی را رها کرد.‏‎[2]‎

‏    در آن زمان مرسوم بود که خانواده های روحانی و اهل علم، ترجیح می دادند که‏‎ ‎‏فرزندان خود را به جای ادامه تحصیل در مدارس دولتی و دانشگاه، به طرف تحصیل‏‎ ‎‏علوم حوزوی سوق دهند؛ بدین لحاظ، سید مصطفی نیز در سن پانزده سالگی قدم در‏‎ ‎‏عرصۀ طلبگی نهاد و وارد حوزۀ علمیۀ قم شد. ‏

‏     او دارای نبوغ و هوش سرشاری بود و دیری نگذشت که این نبوغ شکوفا‏‎ ‎‏گردید و سید مصطفی از همردیفان خود پیشی گرفته و قدم در پله های کسب‏‎ ‎‏علم و معرفت گذاشت. آیت الله جعفر سبحانی نبوغ سید مصطفی را به شرح زیر بیان‏‎ ‎‏می کند:‏


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 23
‏از جمله خصوصیات ایشان در درس، در درجۀ اول استعداد قویشان بود؛ حافظه ای‏‎ ‎‏قوی هم داشت. بیشتر اشخاص خوش فهم و خوش فکر، از حافظه ای قوی برخوردار‏‎ ‎‏نیستند؛ ولی ایشان در عین حال که فهمی خوب و دقتی بسیار داشت، دارای حافظه‏‎ ‎‏خوبی هم بود؛ به همین دلیل با اصرار من؛ ایشان همۀ الفیۀ ابن مالک را حفظ کرد و نه‏‎ ‎‏تنها حفظ می کرد، بلکه خوب هم می خواند. گاهی که من مطلبی درباره زندگی علما‏‎ ‎‏نقل می کردم، ایشان علاقه مند شد که آن بخش از کتاب ‏‏نخبة المقال‏‏ را (کتابی در‏‎ ‎‏موضوع تراجم و رجال) که راجع به علما بود، حفظ کند. بعدها که معقول را نزد‏‎ ‎‏دیگران می خواندند، قسمتی از اشعار منظومه را هم حفظ کرده بودند و می خواندند.‏‎ ‎‏هم عمق فکری و هم ذکاوت داشت و در کنار این دو، دارای حافظه ای قوی بود. ‏

‏     یکی از مواهبی که ایشان داشت، فکر زایا بود. گاهی در یک مسأله، اگر طرف‏‎ ‎‏مقابل هم مثل ایشان حال و حوصله داشت، شاید یک ساعت و نیم بحث می کردند.‏‎ ‎‏ایشان می توانست مسأله را به صورت ممتد با طرف مقابل بحث کند.‏‎[3]‎

‏    به دلایل ذکر شده، ایشان توانست در طی دو سال و چند ماه، کتابهای ‏‏سیوطی‏‏، ‏‏معالم‏‏،‏‎ ‎‏حاشیه ملاعبدالله ‏‏، ‏‏شمسیّه‏‏، ‏‏مجموع مطول‏‏ و قسمتی از ‏‏شرح لمعه‏‏ را به پایان برساند. دیگران این‏‎ ‎‏دروس را به طور معمول در چهار الی پنج سال فرا می گرفتند و این دوره مقدماتی و‏‎ ‎‏ادبیات عرب را به پایان می بردند و پس از طی این دوره مقدماتی یا به عبارت دیگر‏‎ ‎‏پیش نیاز حوزه، به مرحله سطح وارد شدند.‏‎[4]‎

‏    او در هفده سالگی، پس از پایان دوره مقدماتی معمّم شد و به سلک روحانیت در‏‎ ‎‏آمد. فریده مصطفوی، خواهر ایشان، دراین مورد می گوید: ‏

‏در هفده سالگی به لباس روحانیت ملبّس شد. به یاد دارم در روزی که ایشان ملبّس‏‎ ‎‏شد، حضرت امام در یک مجلس مهمانی، عده ای از دوستان را برای ناهار دعوت‏‎ ‎‏کردند تا ایشان تشویق شود و با تشریفات خاصی عمامه بر سر ایشان گذاشتند. این‏‎ ‎‏برای ما یک خاطره جالب بود که می دیدیم، او با شادی و خوشحالی زیادی با لباس‏‎ ‎


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 24
‏جدید از مهمانها پذیرایی می کند.‏‎[5]‎

‏    پس از پایان دوره مقدماتی، بلافاصله وارد مرحله سطح شد. او در این مرحله، دیگر‏‎ ‎‏یک نام آشنا و شناخته شده برای طلاب و فضلای حوزه علمیه بود. فراگیری این دوره‏‎ ‎‏پنج سال به طول انجامید. ایشان با تأثیرپذیری از امام و نبوغ علمی خود، در زمان تحصیل‏‎ ‎‏در دوره سطح و دوره های بعد از آن به مرحله ای رسید که هیچ نظری را به صرف نام‏‎ ‎‏صاحب آن نظر گرچه این که شخص معروفی هم باشد، نمی پذیرفت. آیت الله ابطحی‏‎ ‎‏کاشانی در تأیید مدعای فوق می گوید: ‏

‏ابتدا در مباحث اظهار نظر می کرد و نسبت به مطالب علمی، حالت تعبّد نداشت؛‏‎ ‎‏یعنی؛ مثلاً اگر شیخ انصاری یا هر بزرگواری مطلبی را گفته است، دربست‏‎ ‎‏نمی پذیرفت، بلکه مانند حضرت امام، در مقام تجزیه و تحلیل بر می آمد.‏‎[6]‎

‏    آیت الله حائری یزدی نیز ضمن تأیید آن خصیصه علمی ایشان، می گوید: ‏

‏[او] دوستانی در مدرسه حجت داشت، مثل آقای ابطحی و... گاهی وقتها که پیش‏‎ ‎‏رفقایش می آمد، ما هم دورادور، مباحثات آنها را می دیدیم. مباحثاتی که با جرّ و‏‎ ‎‏بحث زیادی همراه بود. یکی از خصوصیات ایشان این بود که در هر جلسه ای شرکت‏‎ ‎‏می کرد، از مسائل علمی سخن می گفت و مجلس را به یک مجلس علمی مبدل‏‎ ‎‏می ساخت و دنبال هر مطلبی را که می گرفت، بسیار بحث می کرد و بحث را طولانی‏‎ ‎‏می نمود.‏‎[7]‎

‏    سید مصطفی دروس دوره سطح را نزد استادانی چون آیات عظام: سلطانی، شیخ‏‎ ‎‏محمدجواد اصفهانی، محمد صدوقی و شیخ مرتضی حائری آغاز نمود و در محضر این‏‎ ‎‏اساتید به فراگیری و آموزش فقه و اصول پرداخت. همچنین ضمن اشتغال به فراگیری‏‎ ‎‏فقه و اصول، فلسفه را نیز نزد آیت الله سیدمحمدرضا صدر آغاز کرد و ‏‏منظومه حکمت‏‎ ‎‏سبزواری‏‏ را نزد وی فرا گرفت و در پایان یادگیری این کتاب، به درجه ای از علم رسید که‏‎ ‎‏خود در مدرسه حجتیه قم، به تدریس و تعلیم آن به طلاب پرداخت. پس از آن جهت‏‎ ‎


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 25
‏فراگیری ‏‏اسفار‏‏ و تکمیل دانش فلسفی خود به حوزه درس سیدابوالحسن رفیعی قزوینی و‏‎ ‎‏علامه سیدمحمدحسین طباطبایی روی آورد. در پایان فراگیری این کتاب نیز، خود، به‏‎ ‎‏تدریس آن پرداخت و حاشیه ای نیز بر آن نوشت و بدین ترتیب دروس دوره سطح را با‏‎ ‎‏موفقیت کم نظیری به پایان رساند و آماده ورود به عالی ترین مرحله تحصیل حوزه؛ یعنی‏‎ ‎‏خارج، شد.‏

‏     تدریس توأم با تحصیل در دوره سطح، موجب تبحر وی در علوم مختلف اسلامی‏‎ ‎‏گردید. نتیجه این تبحّر و دیدگاه علمی وی در مباحث و غیره باعث شد که او با کوله باری‏‎ ‎‏از علم، اندیشه و تجربه، وارد دوره خارج شود و بتواند تا مرحله اجتهاد پیش برود. ‏

‏     سید مصطفی تحصیل دوره خارج را با حضور در حوزه درس آیت الله بروجردی و‏‎ ‎‏امام خمینی آغاز کرد. پس از درگذشت آیت الله بروجردی در سال 1340، ضمن ادامه‏‎ ‎‏درس خارج فقه در محضر پدر دانشمندش، از محضر درس آیت الله سیدمحمد داماد نیز‏‎ ‎‏بهره گرفت. از همدوره های ایشان در این مرحله می توان به آیت الله شهاب الدین اشراقی‏‎ ‎‏و آیت الله شیخ محمدفاضل لنکرانی اشاره کرد.‏‎[8]‎

‏    او به واسطه نبوغ و استعداد علمی و موفقیت در تمامی مراحل تحصیلات حوزوی،‏‎ ‎‏پنج سال پس از ورود به دوره خارج، در 27 سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد. اجازه‏‎ ‎‏اجتهاد او از طرف امام خمینی بوده است.‏‎[9]‎‏ سید احمد خمینی در مورد اجتهاد برادرش‏‎ ‎‏گفته است: ‏

‏مراتب علمی و اجتهادی ایشان (سید مصطفی) بسیار در سطحی بالا و روشن بود. در‏‎ ‎‏علم فقه، اصول، فلسفه، تفسیر، ادبیات و معانی، بیان و کلام متبحّر و در اکثر آنها به‏‎ ‎‏مرتبه اجتهاد رسیده بود و خصوصاً در زمینه فقه و اصول بسیار کار کرده، مباحث‏‎ ‎‏فلسفه را به خوبی تجزیه و تحلیل می کرد و حتی در زمانی که در قم بودند، معروف به‏‎ ‎‏اجتهاد بود.‏‎[10]‎


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 26
‏    آیت الله شهاب الدین اشراقی در خاطرات خود یادآور می شود که حاج آقا مصطفی از‏‎ ‎‏25 سالگی به مرحله اجتهاد رسیده بود. ایشان در این زمینه می گویند: ‏

‏ما با ایشان و یکی از رفقای دیگر به نام استاد محمدفاضل لنکرانی، سالها هم بحث‏‎ ‎‏بودیم و من در آن بحث دریافتم که ایشان در 25 سالگی مجتهد شده است... ایشان‏‎ ‎‏[امام خمینی] نیز معتقدند که مرحوم حاج سید مصطفی در آن سن مجتهد است و این‏‎ ‎‏را همه فضلا می دانستند. ‏

‏     به نظر من ایشان در همه علوم نه تنها عالم، بلکه متخصص بود؛ در ادبیات،‏‎ ‎‏صرف، نحو و فلسفه واقعاً تخصص داشت. در فقه و اصول هم مجتهد بود... شاهد‏‎ ‎‏بهتری برای ورزیده بودن ایشان در زمینه اجتهاد، این بود که وقتی پس از دوازده سال‏‎ ‎‏ممانعت دستگاه، موفق شدم تا به نجف بروم، ملاحظه کردم که سید مصطفی از وقتی‏‎ ‎‏که با ما هم مباحثه بود، بسیار قویتر شده و در حوزه نجف، درس خارج می گوید و‏‎ ‎‏عده زیادی از علمای حوزه نجف از درس ایشان استفاده می کنند. درس خارج گفتن‏‎ ‎‏حاج سید مصطفی در حوزه نجف، دلیل بارزی است بر این که مقام علمی ایشان، نزد‏‎ ‎‏فضلای حوزه نجف هم شناخته شده بود.‏‎[11]‎

‏    سید مصطفی علیرغم رسیدن به درجه اجتهاد، تدریس و تألیف، در دوران تبعید از‏‎ ‎‏ایران به ترکیه و عراق نیز به فراگیری علوم اسلامی ادامه داد. یکی از بهترین فرصتها که‏‎ ‎‏می توان آن را فرصت طلایی در نوع خود دانست، زمانی پیش آمد که ایشان به همراه امام‏‎ ‎‏در ترکیه دورۀ تبعیدشان را سپری می کردند. وی موفق شد در این مدت، بهره های علمی‏‎ ‎‏و معنوی بسیاری از پدرش برگیرد؛ زیرا در ترکیه تنها همدم امام بود و چون در آنجا فارغ‏‎ ‎‏از اشتغالاتی بودند که در قم داشتند؛ بنابراین بیشتر وقتشان صرف مباحث علمی و‏‎ ‎‏فلسفی شد.‏‎[12]‎‏ گاهی مباحثات علمی آن دو، چنان گرم و پر سر و صدا بود که مأموران‏‎ ‎‏امنیتی ترکیه فکر می کردند که پدر و پسر با هم دعوا می کنند؛ ولی ساعتی بعد می دیدند‏‎ ‎‏که آنها با هم چای می خورند و می گویند و می خندند. این رفتار در واقع رفتار طلبگی و‏‎ ‎


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 27
‏روش حوزوی مباحثه بود.‏‎[13]‎‏ از طرف دیگر، بیانگر این نکته بود که سید مصطفی به حدی‏‎ ‎‏از علم رسیده بود که مورد توجه و اعتماد امام خمینی بود و استدلالهایش نیز در حد‏‎ ‎‏اجتهاد بوده است. در مجموع، بیشتر فعالیتهای آن دو، در زمینه مسائل علمی بوده و هر‏‎ ‎‏دو موفق به نوشتن چندین جلد کتاب نیز در ترکیه شدند. ‏

‏     در مدت توقف دوازده ساله در نجف اشرف نیز سید مصطفی به بهره گیری از حضور‏‎ ‎‏آیات عظام خویی، شاهرودی و حکیم پرداخت و با اشکالات پرمحتوای علمی که در‏‎ ‎‏مباحث وارد می کرد، ثابت کرد که دانش آموختگان حوزه علمیه قم، از توان بالایی در‏‎ ‎‏علوم و معارف حوزوی و اسلامی برخوردارند؛ بنابراین وی در تغییر نگرش نسبت به‏‎ ‎‏طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، نقش زیادی ایفا کرد.‏‎[14]‎‏ ‏

‏    سید مصطفی از محضر درس آیت الله سید حسن موسوی بجنوردی نیز استفاده کرد.‏‎ ‎‏آیت الله خاتم یزدی در این مورد می گوید:‏

‏مرحوم بجنوردی تعبیر عجیبی درخصوص آقا مصطفی داشت و آن این بود که؛ من‏‎ ‎‏از ایشان استفاده می کنم؛ درست همان حرفی که مرحوم نراقی در مورد شاگرد خود،‏‎ ‎‏شیخ انصاری دارد.‏‎[15]‎

‏    در نجف تا پایان عمرش از درس امام نیز استفاده می کرد و در کلاسهای ایشان‏‎ ‎‏شرکت داشت. ‏

‏     در مورد ویژگیهای سید مصطفی به عنوان یک طلبه در قم و نجف و استعداد و نبوغ‏‎ ‎‏وی، گفتنیها زیاد است و بسیاری از همدوره ها و یا استادان ایشان در این زمینه، اظهار نظر‏‎ ‎‏کرده اند که به برخی از آنها در اوایل این گفتار اشاره شد. چند نقل نیز برای تکمیل این‏‎ ‎‏گفتار افزوده می شود. سیدحسین خمینی، فرزند حاج آقا مصطفی در زمینه نظریات‏‎ ‎‏پدرش در مورد ویژگیهای مباحثه و بررسی علوم عقلی و فلسفی می گوید: ‏


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 28
‏عقیده ایشان این بود که باید در تمام این مباحث به طور اجتهادی بحث کرد. من‏‎ ‎‏چهار بار این مطلب را از ایشان شنیدم که می فرمود: یک مجتهد باید در صرف و نحو،‏‎ ‎‏معانی و بیان، فقه و اصول، رجال و معقول و خلاصه در تمام علوم مجتهد باشد. فقط‏‎ ‎‏اقتصار به فقه و اصول کافی نیست. بر این اساس، تفسیر ایشان از تحقیق و توسعۀ کافی‏‎ ‎‏برخوردار است. در این زمینه، همیشه با حضرت امام هم مباحثات زیادی داشت.‏‎[16]‎

‏حجت الاسلام فردوسی پور در زمینه بعد علمی سید مصطفی می گوید: ‏

‏در بُعد علمی، ایشان در زمینه اصول ماهر بود، در زمینه فقه، یک فقیه عالی مقام و‏‎ ‎‏مجتهد جامع الشرایط به شمار می رفت؛ درخصوص فلسفه، یک فیلسوف و از‏‎ ‎‏شاگردان ممتاز حضرت امام و علامه طباطبایی بود؛ در زمینه عرفان، یک عارف به‏‎ ‎‏تمام معنا به حساب می آمد؛ در مورد علم و رجال، حافظه ای قوی داشت و هر یک از‏‎ ‎‏رجال حدیث را با درایت و دقت به خاطر می سپرد... . در جلسات درس، وقتی بحث‏‎ ‎‏علمی به میان می آمد، یکه تاز میدان بود؛ بسیار خوب بحث و مطلب را ادا می کرد. در‏‎ ‎‏درس حضرت امام یکی از مستشکلان بود.....‏‎[17]‎

‏    سید مصطفی در مبانی فقهی، در بعضی موارد با امام خمینی اختلاف نظر داشت و‏‎ ‎‏نظرهای خود را صریحاً اعلام می کرد و این برخورد حاج آقا مصطفی برای پدرش نیز‏‎ ‎‏قابل توجه و ارزشمند بود و به همین سبب ایشان به اشکالاتی که سید مصطفی وارد‏‎ ‎‏می کرد، توجه ویژه ای نشان می داد. ‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 29

  • )) «از چشم مادر» (مصاحبه با خدیجه ثقفی)؛ ویژه نامه همشهری؛ 1 آبان 1376، ص 8.
  • )) پیام انقلاب؛ ش 96 (7 آبان 1362)، ص 15 (مصاحبه با آیت الله محمدفاضل موحدی لنکرانی).
  • )) کمیته علمی کنگره شهید آیت الله مصطفی خمینی؛ یادها و یادمانها از آیت الله سید مصطفی خمینی؛ ج 2، ص 84ـ85.
  • )) «آشنایی با مهاجر شهید سید مصطفی خمینی»؛ یاد؛ س 3، ش 12 (پاییز 1376)، ص 109.
  • )) کمیته علمی کنگره شهید آیت الله مصطفی خمینی؛ یادها و یادمانها از آیت الله شهید سید مصطفی خمینی؛ ج 2، ص 376.
  • )) همان؛ ج 1، ص 102.
  • )) همان؛ ج 2، ص 113ـ114.
  • )) باقی، عمادالدین؛ «مروری بر زندگینامه آیت الله شهید حاج سید مصطفی خمینی»، ویژه نامه اطلاعات؛ 1 آبان 1374، ص 1.
  • )) کمیته علمی کنگره شهید آیت الله مصطفی خمینی؛ یادها و یادمانها از آیت الله سید مصطفی خمینی؛ ج 1، ص 35.
  • )) پیام انقلاب؛ ش 70 (8 آبان 1361)، ص 48 (مصاحبه با سیداحمد خمینی).
  • )) کمیته علمی کنگره شهید آیت الله مصطفی خمینی؛ یادها و یادمانها از آیت الله سید مصطفی خمینی؛ ج 1، ص 66ـ67.
  • )) پیام انقلاب؛ ش 18 (3 مهر 1359)، ص 44 (مصاحبه با سیدمحمود دعایی).
  • ))کمیته علمی کنگره شهید آیت الله مصطفی خمینی؛ یادها و یادمانها از آیت الله سید مصطفی خمینی؛ ج 1، ص 272.
  • )) حسینیان، روح الله ؛ ستاره صبح انقلاب؛ ص 80.
  • )) کمیته علمی کنگره شهید آیت الله مصطفی خمینی؛ یادها و یادمانها از آیت الله سید مصطفی خمینی؛ ج 2، ص 122.
  • )) همان؛ ص 82.
  • )) همان؛ ص 199ـ201.