شور و شناخت

شور و شناخت 

یادداشتی از حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی 

درباره هشت خصوصیت استاد شهید مرتضی مطهری

 

‏11 / 2 / 91- مرحوم‏‎ ‎‏شهید آیت الله مرتضی مطهری- که این روزها در سالگرد شهادت ایشان هستیم- را‏‎ ‎‏باید در زمره اندیشمندان بزرگی قرار داد که در حوزه اندیشه اسلامی تأثیری‏‎ ‎‏ژرف داشته اند؛ تأثیری که شاید با توجه به عمق، مدت زمان اثرگذاری و نیز‏‎ ‎‏گستره (به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی و اتکای آن بر آرای کلامی و فلسفی‏‎ ‎‏شیعه) کم نظیر باشد. شخصیت استاد شهید برای من، به عنوان محصّلی که با بخش‏‎ ‎‏وسیعی از آثار و افکار ایشان سروکار داشته ام، از جهات گونه گون ستودنی‏‎ ‎‏است‏‎.‎‏ نخست‏‎ ‎‏باید به دل باختگی و پای بندی ایشان به مبانی دینی اشاره کرد؛ بی شک مرحوم‏‎ ‎‏مطهری جهادگری دینی است و این امر در سطرسطر آن چه از ایشان بر جای مانده،‏‎ ‎‏به روشنی آشکار است. شاید این امر در آن روزگار خود یک ارزش به شمار‏‎ ‎‏می آمده است؛ لیکن اهمیت این پایبندی را وقتی با شناخت مجتهدانه ایشان‏‎ ‎‏همراه سازیم، بیشتر درمی یابیم‏‎.‎‏ نکته‏‎ ‎‏مهم آن است که مرحوم مطهری در تعهد به مبانی دینی، از یک سو اصلاح گری‏‎ ‎‏دینی است (و به همین دلیل در مواردی چون کتاب مسئله حجاب و بحث اقتصاد‏‎ ‎‏اسلامی، با اعتراض برخی روحانیون سنتی مواجه می شود) و از سوی دیگر صلاح‏‎ ‎‏جامعه را در پای بندی به اساس روحانیت می داند. کافی است به کتاب حماسه‏‎ ‎‏حسینی مراجعه کنیم و در نقدهای ایشان بر قرائت های بی ضابطه از دین و‏‎ ‎‏آیین های دینی دقیق شویم یا نقدهای ایشان را ـ که بعضاً با تندی هایی نیز‏‎ ‎‏همراه بوده است ـ بر برخی دیگر اندیشمندان آن عصر به یاد آوریم. همین امر‏‎ ‎‏دومین ویژگی ممتاز و متمایز مرحوم مطهری با دیگر مصلحان هم عصر است‏‎.‎

‏مرحوم‏‎ ‎‏مطهری را نمی توان متفکری دید که یکپارچه شور دینداری در سر دارد و شاید‏‎ ‎‏به همین دلیل برخی انقلابیون آن عصر به نقد وی پرداخته اند، بلکه در سیر‏‎ ‎‏آثار ایشان، شوری آمیخته با شناخت را به تماشا می نشینیم. به یاد آوریم که‏‎ ‎‏در دهه 30 و 40 علم گرایی، گفتمان غالب روزگار است و گروهی می کوشند تا هر‏‎ ‎‏ چه دینی است، علمی ـ به معنای علوم تجربی ـ معنا کنند یا دهه 50، سال های‏‎ ‎‏اوج گیری مبارزه در سایه اندیشه چپ است و بزرگانی در تلاش اند، تا مبارزه‏‎ ‎‏را اصل ‏

حضورج. 80صفحه 269
‏بنیادین اسلام بنمایانند؛ تا جایی که برخی گروهها به اندیشه‏‎ ‎‏سوسیالیسم اسلامی می رسند‏‎.‎

‏مرحوم‏‎ ‎‏مطهری در این سالها افزون بر آن که تلاش دارد اسلام را در جامعه آن روز‏‎ ‎‏پاسخ گو معرفی کند و مکتب تشیّع را از خرافه بپیراید و نیز خمودگی ناشی از‏‎ ‎‏قشری گرایی و تحجّر را به نقد در کشد، در برابر آنان که به نام دین، مانعی‏‎ ‎‏پیش روی جریان عدالت خواه و استبدادستیز بودند، می ایستد و همواره از‏‎ ‎‏التقاط دوری می جوید. انتقادات ایشان بر "ذرّه بی انتها" و "راه طی شده‏‎"‎‏،‏‎ ‎‏نمونه ای از این دست است‏‎.‎

‏مرحوم‏‎ ‎‏مطهری به دلیل برخورداری از چارچوب فقهی ـ فلسفی خاص خود و نیز ریشه های‏‎ ‎‏دانشی که پیش از این آموخته، در تندبادهای جامعه گرفتار نمی شود. با این‏‎ ‎‏همه ایشان هرگز نقدهای خود را به آرمان خواهی گویندگان آن سخنان متوجه نمی سازد و همین سومین ویژگی مهم ایشان است‏‎.!‎

‏در‏‎ ‎‏آن سال ها برخی به دلیل یک گفتار ناصواب، چنان بر امثال شریعتی تاخته اند‏‎ ‎‏که گویا کافری، تنها به قصد تخریب جامعه، گام برمی دارد؛ در حالی که نحوه‏‎ ‎‏تعامل مطهری با جوانان مسلمان و تحوّل خواه متفاوت است. ایشان درد دین را‏‎ ‎‏در این طیف ـ البته معمولاً ـ پذیرفته و برای اصلاح آن ها می کوشد و همین‏‎ ‎‏نکته دقیق، مطهری را به روشنفکری دینی ارتقا می بخشد و این مسئله ای است که‏‎ ‎‏در بیشتر  آثار ایشان خودنمایی می کند؛ مروری کوتاه بر کتاب علل گرایش به‏‎ ‎‏مادی گری، هر خواننده ای را بر این معنا آگاه می سازد‏‎.‎

‏با‏‎ ‎‏این وصف، شهید مطهری اسلام را تنها راه نجات جامعه می داند؛ لیکن برای‏‎ ‎‏اصلاح برداشت های ناصواب سنتی از اسلام می کوشد و در این تلاش، هرگز از‏‎ ‎‏اصول اعتقادی خویش فاصله نمی گیرد؛ به عبارتی دیگر، در اجتهاد خویش، اصول‏‎ ‎‏محکم و تغییرناپذیری را مفروض می داند؛ اصولی که با دانش ژرف خویش به آن‏‎ ‎‏دست یافته و همین چهارمین ویژگی ایشان است‏‎.‎

‏بی شک‏‎ ‎‏استاد شهید، در حوزه فلسفه اسلامی، از عمیق ترین شارحان فلسفه صدرایی است؛‏‎ ‎‏البته شاید نتوان ایشان را مبتکر نظریاتی نو در فلسفه اسلامی دانست؛ ولی‏‎ ‎‏هرگز نمی توان میزان تأثیر ایشان را در توسعه این علم و شیوع آن نادیده‏‎ ‎‏گرفت. بی تردید شرح  های ایشان بر منظومه، نشانگر فهم سالم و بیان بی نقص‏‎ ‎‏آن بزرگوار است، چنان که شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم که آن را در جوانی‏‎ ‎‏نگاشته اند، یکی از اثرگذارترین آثار در تبیین فلسفه صدرایی است.‏‎ ‎

‏افزون‏‎ ‎‏بر فلسفه، آن چه از ایشان با عنوان تفسیر یا در حوزه علم حدیث ـ مانند شرح‏‎ ‎‏ارزشمند ایشان بر نهج البلاغه ـ منتشر شده، اگرچه بعضاً برای مخاطب عام‏‎ ‎‏ارائه شده، ولی نشان گر آگاهی گسترده ایشان از مبانی دینی است. متأسفانه در‏‎ ‎‏فقه و اصول بحث منقّحی از ایشان در دست نیست و تنها ‏

حضورج. 80صفحه 270
‏رشحاتی از آن را‏‎ ‎‏می توان در برخی کتاب ها همچون مسئله حجاب مشاهده کرد؛ با این همه  و  بر‏‎ ‎‏اساس همین مطالب و برخی ورود و خروج های ایشان در سایر آثار، می توان به‏‎ ‎‏توانمندی کافی ایشان در این علوم آگاهی یافت‏‎.‎

‏نکته‏‎ ‎‏حائز اهمیت آن است که مرحوم مطهری از معدود کسانی است که در حوزه کلام‏‎ ‎‏جدید ـ از قبیل مسائل زنان، رابطه ازادی و دین، مبانی کلامی اقتصاد و حجت‏‎ ‎‏دانستن عدالت به عنوان یکی از حجت های اصولی، و هم چنین ورود به مباحثی از‏‎ ‎‏قبیل ایمان و جبرگرایی تاریخی و ... ـ گام نهاده و در مواجهه با پرسش ها،‏‎ ‎‏شجاعانه برداشت هایی نو را از متون و اصول ارائه کرده است. شاید در میان اندیشمندان برجسته مسلمان در قرن های اخیر کمتر متفکری را بیابیم که به این‏‎ ‎‏اندازه در حوزه های جدیدِ علوم اسلامی تلاش و اجتهاد کرده باشد و همین‏‎ ‎‏مسئله پنجمین شاخصه مهم آن شهید است‏‎.‎

‏نقدهای‏‎ ‎‏ایشان را بر مارکسیسم به یاد آوریم؛ بارور ساختن مفهومی چون معقولات ثانی‏‎ ‎‏فلسفی ـ که بحثی در لابلای متون فلسفی است ـ به عنوان سلاح بی بدیل در‏‎ ‎‏مواجهه با فلسفه های مضاف غربی، یکی از این نمونه هاست. ذهن مستقیم،‏‎ ‎‏تیزهوشی و نیز نظم و انضباط گسترده ای که در آثار ایشان وجود دارد، همگی به‏‎ ‎‏این متفکر برجسته کمک می کرد تا بتواند به داشته های فلسفه و کلام شیعه در‏‎ ‎‏مقیاس وسیع و در حوزه های نو، کارکردی جدید و تازه بدهد‏‎.‎

‏همین‏‎ ‎‏جا لازم است به یاد داشته باشیم که این تلاش به شجاعت و از خودگذشتگی‏‎ ‎‏بسیاری نیاز داشته است و ایشان را گاه آماج طعنه ها و دشنام ها می ساخته‏‎ ‎‏است‏‎.‎

‏ویژگی‏‎ ‎‏و‏‎ ‎‏شاخصه دیگری که شهید مطهری را از اقران خویش متمایز می سازد، گرفتار‏‎ ‎‏نشدن در فضای فلسفی است. با آنکه مرحوم مطهری اندیشمندی در حوزه فلسفه است و‏‎ ‎‏این حوزه ـ دست کم در میان فلاسفه اسلامی ـ با ورود به عرصه اجتماع و امور‏‎ ‎‏جزئی آن بیگانه است؛ با این همه ایشان «داستان راستان» می نویسد و به‏‎ ‎‏عنوان واعظ در شهر تهران به وعظ و خطابه می پردازد و در نهایت با مسائل‏‎ ‎‏مربوط به انقلاب اسلامی درگیر می شود و شاید همین مسئله عاملی است که از‏‎ ‎‏مطهری فیلسوفی روشنفکر می سازد، چرا که روشنفکر را شاید بتوان کسی دانست که‏‎ ‎‏درد جامعه خویش را می شناسد و در پی درمان است‏‎.‎

‏از‏‎ ‎‏دیگر وجوه ممیّزه مرحوم مطهری گرفتار نشدن در تکرار است. بسیاری بزرگان ـ‏‎ ‎‏به خصوص آن گاه که به وعظ و خطابه می پردازند ـ به تکرار در داشته های خود‏‎ ‎‏دچار می شوند. اگر به کسانی که خارج از موطن اصلی هر علم زندگی می کنند‏‎ ‎‏نظری بیفکنیم، می ببینیم که آن ها به دلیل آن که ‏


حضورج. 80صفحه 271
‏دانشی فراتر از سطح‏‎ ‎‏مخاطبان خود دارند، معمولاً از تولید فکر جدید باز می مانند و به آن چه‏‎ ‎‏اندوخته اند، بسنده می کنند. البته بر آن نیستم که همه آثار شهید مطهری‏‎ ‎‏یکسان و هم ارزش است، بلکه بعضی خطابه های ایشان که نام علمی جدید بر آن‏‎ ‎‏نهاده اند ـ مثل فلسفه اخلاق ـ با آثار دیگر  ایشان هم سنگ نیست؛ ولی تنوع‏‎ ‎‏مباحث و نیز تلاش برای تولید مطالب جدید، از اموری است که در کلام و قلم‏‎ ‎‏مطهری هویداست. البته این مسئله را نباید از نظر دور داشت که ـ چنان که‏‎ ‎‏شنیده ایم ـ مرحوم مطهری به کارگروهی چندان توجهی نداشته و بیشتر، حوزه‏‎ ‎‏مطالعاتی و پژوهشیِ شخصی داشته و شاید اگر امکانات انقلاب اسلامی با او‏‎ ‎‏همراه می شد، توان علمی او بیش از آن چه در دست است، بارور می شد‏‎.‎

‏هشتمین‏‎ ‎‏ویژگی استاد شهید ـ که برای هر خواننده آثار ایشان درس آموز است ـ‏‎ ‎‏بی ادعایی ایشان در مطالب علمی است. تقریباً در هیچ جا نمی توان از ایشان‏‎ ‎‏خودنمایی علمی دید که برای مثال نکته ای را یافته و آراسته اندیشه خویش به‏‎ ‎‏شمار آورد؛ به یاد آوریم که برخی با مدارج علمی پایین تر، چگونه خود را به‏‎ ‎‏سبب یافتن یا آراستن یک تفکر، شایسته تقدیر می دانند‏‎.‎

‏در‏‎ ‎‏پایان لازم می دانم با درود به روان پاک آن استاد شهید که به فرموده امام‏‎ ‎‏عظیم الشأن، پاره تن ایشان بود، و بی شک از زمره مبرّزترین شاگردان ایشان‏‎ ‎‏به حساب می آمد، از خدای متعال برای دست اندرکاران نشر آثار ایشان دوام‏‎ ‎‏توفیقات را آرزوی کنم؛ دوستانی که به حقّ تلاشی درخور تحسین و ارزشمند‏‎ ‎‏داشته اند و با انتشار مجموعه آثار استاد شهید، کاری شایسته تقدیر انجام‏‎ ‎‏داده اند. نیز لازم است از نقش برادر عزیزم جناب آقای دکتر علی مطهری و‏‎ ‎‏دیگر اعضای خانواده ایشان یاد کنم و برای ایشان نیز آرزوی سربلندی همیشگی‏‎ ‎‏داشته باشم‏‎.‎

‏سید حسن خمینی‏

‏اردیبهشت ماه 1391‏‎ ‎

‏ ‏

‏ ‏

حضورج. 80صفحه 272