وحدت از دیدگاه امام خمینی
متن سخنرانی حجةالاسلام والمسلمین
حاج سید احمد خمینی در هفتمین
کنفرانس وحدت اسلامی
شهریور 1373 – تهران
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی نبیه سید المرسلین و علی آله و صحبه اجمعین.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم: و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرّقوا
میلاد امین وحی الهی، پیامبر رحمت و منادی وحدت بر همﮥ پیروان ادیان الهی و بر رهروان آن رسول گرامی و بر شما حضار محترم مبارکباد.
طبعاً پژوهشگران و اندیشمندان در این گردهمائیها ابعاد و زوایای مختلف مقولﮥ وحدت را مورد نقد و بررسی قرار داده و اهمیت و نقش عامل وحدت در حل مشکلات جهان اسلام را از جنبههای مختلف به ارزیابی نشستهاند. من سعی خواهم کرد در این مجال کوتاه پس از ذکر یک مقدمه، مروری بر اندیشه و آراء بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام رضوانالله تعالی علیه در این زمینه داشته باشم.
شناخت مواضع و دیدگاههای مردی که خود منادی وحدت امت اسلام در عصر خویش بود و بر همین مبنا نیز موفق به پایهگذاری نظام الهی در بخشی از قلمرو سرزمینهای اسلامی شد، راهگشای مطمئنی برای رهروان این مسیر خواهد بود.
فطرت الهی بشر بر گرایش به توحید استوار است و عقل و خرد آدمی نیز در تمامی ادوار زندگی بشر آنجا که به غرضها و تمایلات نفسانی و شیطانی آلوده نگشته است بر همین گرایش حکم کرده و منازعات و پراکندگیها و تفرقهها را خلاف مصلحت جوامع انسانی و گامی در مسیر انحطاط دانسته است. انبیاء الهی از آدم تا خاتم صلوة الله علیهم اجمعین نیز اساس دعوت دینی خویش را بر توحید و نفی مظاهر شرک و ثنویت و تثلیث و نفاق در همه ابعاد آن قرار دادهاند. اعتقاد به توحید، نهاییترین مرز اسلام و کفر است.
حضورج. 8صفحه 85
تمامی مشربهای فلسفی، عرفانی و اخلاقی و کلامی و تربیتی اسلام وحدت نگری در عالم هستی و اجزاء آن را جزئی تفکیکناپذیر از نحلﮥ خویش قرار دادهاند. و البته بر اهل تحقیق پوشیده نیست که گرایش به وحدت حقیقی در جامعه انسانی از جلوههای اعتقاد به توحید است و در نقطه مقابل آن کثرتگرایی از ویژگیهای بارز مادهپرستی و شرک به شمار میآید.
در قرآن کریم تشکیل امت واحده بمنزله زمینه و بستر عبادت واقعی الله معرفی شده است «ان هذه امتکم امة واحده و انا ربّکم فاعبدون» تقابل دائمی جریان حق و باطل در طول تاریخ در تمامی اشکال و سطوح و عوامل و زمینههای مختلف آن در نهایت به تقابل همین دو جریان باز میگردد. حضرت امام میفرمود: «تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است». افسوس که سلطﮥ غرب بر سرنوشت بسیاری از ممالک جهان اسلام امکان توسعه رشتههای مختلف علوم انسانی را بر اساس دیدگاههای وحیانی باز ستاند و گرنه دیدگاه فوق میتوانست افقهای جدیدی در مباحث اجتماعی و سیاسی بگشاید و راهحلهای واقعبینانهای برای چارهجویی مشکلات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی ارائه نماید. امروز غالب جامعهشناسان و روانشناسان و متخصصین امور پرورشی و کارشناسان امور سیاسی در ممالک اسلامی
با اصول و روشهایی سراغ ارزیابی مسائل جامعه خویش میروند که ریشه در مکاتب مادهپرستِ غربِ معاصر و بیگانه از روح ادیان الهی دارد.
حضورج. 8صفحه 86
کشمکشها و منارعات گذشته و کنونی جهان علیرغم تلاشهای گسترده رهبران جوامع و دولتها همچنان رو به تزاید نهاده و
هر روز بر میزان قربانیان اختلافات و منازعات داخلی، منطقهای و بینالمللی افزوده میگردد، و به موازات آن حجم بیشتری از سرمایههای مادی و معنوی ملتها قربانی مطامع جنگافروزان و تفرقهانگیزان میشود. استمرار این واقعیتهای تلخ ثابت کرده است که هیچ یک از عوامل و ابزارهایی که تاکنون در مکتبهای مادی به عنوان عوامل و ایجاد اتحاد و رفع تنشها تعریف شده و به کار گرفته شدهاند کارآیی لازم را برای حل اختلافات خانمانسوز نداشته و بلکه خود نیز در نقش عوامل تشدیدکنندۀ بحرانها و افزایشدهندۀ تنشها و کشمکشها ظاهر شدهاند.
امروزه دانشمند اصلاحطلبی که به گذشتﮥ تاریخ اقوام و ملل و وضعیت کنونی جهان آشنایی دارد بخوبی واقف است تکیه بر عواملی همچون قومیتگرایی و ناسیونالیسم، زبان و گویش واحد، نژاد و رنگ و تاریخ و منافع مادی مشترک سرابی بیش نیست و بسیاری از رنجهای گذشته و کنونی معلول امیدهای واهی است که به اتحادیههایی از این دست چشم دوخته بودند.
اگر عقل و فطرت توحیدگرای آدمی به جای اغراض و هواهای نفسانی و مادی مجال حکمرانی مییافت و اگر زورمندان مادهپرست با انواع دسیسهها و خصومتها راه را بر منادیان توحید نمیبستند زندگانی
حضورج. 8صفحه 87
بشر داستانی دیگر مییافت و این شعار و ادّعا نیست. بشریت در طول تاریخ خویش بارها اعجاز تأثیر اعتقاد به توحید و خداگرائی را در ارائه عالیترین نمونههای حیات انسانی تجربه کرده است. آیا پهنهای از حیات بشریت را سراغ دارید که از ارزشهای قابل دفاع برخوردار باشد بی آنکه اثرگذاری ادیان الهی و تعالیم انبیاء را در تمام سطوح آن مشاهده کنیم؟ و آیا میتوان در این واقعیّت تردید کرد که ظلمتها و کدورتها، کشمکشها و خونریزیها و هزاران هزار مشکل لاینحلی که جهان معاصر از آن رنج میبرد از همان جایی آغاز شده است
که آدمی راه خویش را از مسیر فطری توحید و صراط مستقیمی که پیامبران الهی نشان دادهاند جدا کرده است؟
آیا براستی رابطﮥ معکوس پیشرفتهای مادی و تکنولوژیک با انحطاط اخلاقی و ذبح روزافزون ارزشهای انسانی در جوامع کنونی بهترین دلیل بر اثبات این حقیقت نیست که سعادت را در نگاهی دیگر باید جستجو کرد. آری تکامل ابزار و تسلّط انسان بر طبیعت و رفع نیازمندیهای مادی آنجا که نه وسیلهای برای گام نهادن در حیات معقول بلکه خود هدف غایی بشمار آیند و انسان و جایگاه او و نیازمندیهای روحی وی فراموش
حضورج. 8صفحه 88
شود و نقش و ربط او با دیگر اجزاء و مقوله های بیکران عالم هستی نادیده گرفته شود و همه چیز حتی وجدان و فطرت و روح و روان از منظر محاسبات مکانیکی نگریسته و تعریف و ارزیابی شوند، نتیجهای جز بن بستهای کنونی در پی نخواهد داشت. مکتبهای خودساختﮥ بشری کدام یک از رنجهای بیشمار بشر را حل کرده و کدام نیاز اساسی انسان را پاسخ گفتهاند؟
تردیدی نیست که بحث از وحدت و راههای تحقق آن و مقولههایی از این قبیل نیز نمیتواند جدای از مسائلی که اشاره کردم مورد ارزیابی قرار گیرند. ما شاهد آن هستیم که سازمانهای بینالمللی که شعار و فلسفه وجودشان اتحاد ملتها و دولتها و کاهش تنشها و تشنجات بوده است در اغلب موارد توفیقی به دست نیاوردهاند و حتی خود به عنوان ابزاری در خدمت تشنج آفرینی صاحبان قدرتهای بزرگ بکار گرفته شدهاند. صدها اتحادیه و قراردادهای همکاری و پیمان وحدت بین دولتها که در دهههای گذشته با تبلیغات فراوان آرزوها و امیدهای بسیاری در گوشه و کنار جهان بوجود آوردهاند پیش از آنکه اثری قابل توجه بر جای بگذارند متلاشی شدند و کمکی در حل منازعات و تنشها نکردند.
دیر زمانی است که در جوامع اسلامی وحدت مسلمین و اتحاد میان کشورهای اسلامی بر سر زبانهاست، و احزاب سیاسی
در بسیاری از بلاد اسلامی با همین شعارها قدرت را به دست گرفته و حکومت میرانند. صدها کتاب و مقاله در این باب نوشته میشود و خطبا و گویندگان و نویسندگان بر اهمیت و ضرورت آن تأکید میورزند اما در عمل گامی مثبت و تعیین کننده برداشته نمیشود. به نظر من ریشﮥ این ناکامیها را باید در مبانیای جستجو کرد که بدون توجه به آنها همﮥ تلاشها همچنان بی نتیجه خواهند ماند.
مشکل اصلی در خود انسان و باورهای اوست. وقتی که روح تفکر توحیدی و اصول اخلاقی و ارزشی که لازمﮥ گرایش عمومی به وحدت است بر جوامع بشری حاکم نباشد تلاشها ثمری نخواهد بخشید. وحدت و لزوم حفظ آن صرفاً یک توصیﮥ اجتماعی و نیاز
حضورج. 8صفحه 89
مقطعی و تاکتیک سیاسی و اقدامی عملی برای حفظ منافع مادی مشترک نیست که بتوان بر این اساس اتحادی نیرومند و پایدار بنا نهاد. به نظر من مهمترین رسالت این گونه مجامع آن است که رابطه تفکیکناپذیر میان اعتقاد به وحدت و لوازم آن را با جهان بینی و نوع نظامهای فکری و اصول عقیدتی و ارزشی و اخلاقی تبیین کنند. مگر میتوان تفکر توحیدی داشت، خدای یگانه را پرستید، ارادۀ الهی را در همﮥ اشیاء و عالم هستی ساری و جاری دانست اما در میدان عمل و ارتباط با خلق خدا نسبت به سرنوشت دیگران بیتفاوت ماند؟
مگر میتوان موحّد بود و در سپاه اصحاب تفرقه قرار گرفت؟ چگونه است که در صدر اسلام وقتی آوای توحید به گوش جان آنانکه از ظلمت حاکمیت شرک و بت پرستی به ستوه آمده بودند میرسد عصبیتهای جاهلی، فخرفروشیها و قوم گرائیها و افتخار به عشیره و نام و نسب فرو میریزند و همﮥ آنچه که زمینههای اختلاف و تفرقه بودند حتی روابط سببی و نسبی نیز در مقابل اعتقاد به خدای واحد و نور عبودیت رنگ میبازند و جامعهای پدید میآورند که خیر امّت لقب میگیرد و آنچنان کانونی از وحدت و همدلی تشکیل میشود که در آن بردگان سیهچردۀ پابرهنه در کنار رجال برجسته و ذینفوذ قریش ارزش و نقشی همسان و بلکه افزون مییابند و
چنان تمدنی را پایه میگذراند که امپراتوری قدرتمند ایران و روم در مقابلش تاب مقاومت نمیآورد؟ و دیرزمانی نمیگذرد که اقوام و ملتهای مختلف بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و خصیصههای قومی و ملّی خویش به استقبال حقیقت میشتابند. براستی چرا امروز مفهوم امّت با همۀ اهمیتی که در قرآن و سنّت داشته مورد بیمهری قرار گرفته و دوباره سوابق باستانی، محدودۀ جغرافیایی و مسائلی از این قبیل منافع ملّی مسلمانان را به صورت جداگانه و مجزای از سرنوشت دیگر برادران همکیش خود تعریف و مشخص میکنند.
اگر به حق دریافتهایم راه بازگشت به مجد و عظمت گذشته اسلام در وحدت تمامی نیروها و فرقهها و ملتهای مسلمان است باید پیش از هر چیز به بازنگری مسائلی بپردازیم که ما را از باورداشت مفهوم امّت جدا کرده و زمینههای تجزیﮥ بلاد و تفرقﮥ صفوف مسلمین را فراهم نموده است. باید یکبار دیگر به سنت و قرآن به عنوان منشور هدایت امت و استوارترین محور وحدت بازگشت. مشکل اساسی آن است که نه تنها عموم مسلمین بلکه بسیاری از خواص و اندیشمندان عالم اسلام از توجه به تفکیکناپذیری مجموعﮥ بینشها و ارزشهای دینی به عنوان یک مکتب فکری منسجم و به هم پیوسته غفلت ورزیدهاند. التقاط و وام گرفتن از مکتبهای متضاد با
حضورج. 8صفحه 90
بینش وحیانی در مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنچنان شرایط دشواری را پدید آورده است که فهم و هضم ضرورتهایی همچون وحدت را غیر عملی ساخته و تلاشها را بینتیجه گذارده است. اگر روح تعالیم پیامبر اکرم و آموزشهای قرآن بر جوامع اسلامی حکمفرما میشد وحدت در عالیترین سطوح آن قابل حصول بود. در قرآن کریم احیای نفس واحده و یا قتل یک نفس محترمه معادل احیا و یا قتل تمامی نفوس بشری شناخته شده است. این معادله یک تعبیر سمبلیک نیست. بیان یک حقیقت ساری در متن نظام هستی است.
جامعهای که انبیاء الهی و قرآن کریم در صدد تشکیل آن بودهاند، واحدِ به هم پیوستﮥ حقیقیای است که مفهومی بسیار فراتر از قوم، ملت و دولت با تعاریف متداول مییابد. فهم و هضم این مسائل بدون پشتوانﮥ مبانی اعتقادی ممکن نیست و تا این مبانی در جوامع اسلامی تحکیم نیابند فروع و نتایج آن نیز دستنیافتنی خواهند ماند. باید به خویشتن خویش و فرهنگ اسلامی خویش بی هیچ التقاط و اختلاطی بازگشت. تلاش برای حفظ و تحکیم وحدت را باید از خود آغاز کرد.
چنانکه در آغاز سخن از زبان حضرت امام گفتم «تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه از رحمان» تاریخ ثبت کرده است که ندای وحدت حقیقی از ناحیﮥ کسانی از
سوی فطرتهای توحیدگرای مردم اجابت میشود که خود بیش از هر کسی اعتقاد به توحید را در میدان عمل تجربه کرده باشند. و چنانکه اشاره کردم «لزوم حفظ وحدت» یک حرکت سیاسی مقطعی برای تحکیم قدرت نیست، تلاش برای حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه یک واجب عینی است که ریشه در اعتقاد به وحدانیت خالق هستی دارد. اصحاب تفرقه اصحاب شیطاناند و منادیان و عاملان به وحدت در سلک رحمانیاناند. هرگاه جامعهایی به چنین اعتقادی رسید وحدت حقیقی شکل می گیرد و بیتفاوتی نسبت به سرنوشت آحاد امت و تفرقه و نفاق در مقابل حرکت نیرومند امت واحده رنگ میبازد و این همان حقیقتی است که انقلاب اسلامی عملاً آنرا ثابت کرد. تاریخ فراموش نمیکند که مردی خداخواه با دستهایی به ظاهر خالی از همﮥ سلاحهای مادی ندای وحدت سر داد، انسانهای مؤمن اجابت گفتند، دنیای پیشرفته با تمام وجود در مقابلش قد علم کرد، صاحبان بزرگترین زرادخانههای جهان در حمایت از دشمنانش رسماً و علناً متحد شدند امّا وحدت کلمﮥ ملت در مقابل اتحادیﮥ نیرومند مبتنی بر منافع مادی اصحاب قدرت پیروز شد. روزگاری که انقلاب اسلامی بر دشمن رو در روی خود غلبه کرد و ارکان نظام سلطنت را در هم کوبید، تعداد گروههایی که به مقابله با نظام
حضورج. 8صفحه 91
نوپا برخاستند و از ناحیﮥ قدرتهای بزرگ حمایت شدند آنچنان گسترده بود که حتی ذکر نام آنها نیازمند تدوین کتابی قطور است. عَلَمهای مخالفت افراشته شد. قطب کمونیستی جهان علیرغم خصومتها و تنشهایش با قطب سرمایهداری برای نابودی انقلاب اسلامی متحد شد. عرصهای به پهنای تمامی جهان، جولانگاه تبلیغات شبانهروزی علیه انقلاب گشت؛ انزوای سیاسی، محاصرۀ اقتصادی و تحمیل جنگ خارجی در دستور کار قرار گرفت. اما همۀ اینها نتوانست در مقابل توحید کلمﮥ ملتی که احساس میکرد رسالت پیشاهنگی مبارزه برای وحدت امّت را بر دوش دارد مقاومت کند. راز این مقاومتِ اعجازگونه فقط و فقط در همان چیزی نهفته است که رهبر انقلاب اسلامی در جای جای نوشته و خطابههایش و در آغاز و انتهای اغلب سخنانش بدان تأکید میورزید یعنی وحدت کلمه و پرهیز
از تفرقه. علت اثرگذاری شگفت این توصیه ها آن بود که او خود قبل از دیگران بدان مؤمن بود. او در مکتب عرفانی خویش که برگرفته از قرآن کریم و آموختههای عارف اکمل حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله صلیالله علیه و آله و سلم و ائمة طاهرین بود وحدت حقیقی عالم خلق و امر را برای خویش حل کرده بود و در مشرب فلسفی خود نه تنها از وحدت وجود بلکه حتی در مجامع خصوصی که اهلش حضور داشتند از وحدت حقیقی موجودات سخن میگفت.
شعر عرفانی امام نیز آوای وحدت را در مجموعه نظام هستی تکرار میکرد بدان پایه که حتی فریاد انا الحقِ منصور را نشان انیِّت و ثنویت میدانست و میفرمود:
بر فراز دار فریاد انا الحق میزنی
مدعی حقطلب انیّت و انّا چه شد؟
حضورج. 8صفحه 92
و یا در سرودهای دیگر گوید:
«فریاد انا الحق ره منصور بود یارب
مددی که فکر راهی بکنیم»
حضرت امام در میدان مبارزه نیز یکی از پیشگامان دعوت به وحدت بود. بخش مهمی از نخستین اعلامیه تاریخی ایشان که بیش از 50 سال قبل از این با آیﮥ مبارکه (قل انما اعضکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی) آغاز و صادر شده بود وحدت امت را به عنوان بستر قیام لله تشکیل میداد.
او در کتاب سرالصلوة و در بیان مقامات معنوی علماء بالله پس از ذکر مقدمات سه گانه نخستین میفرماید: چهارم مقام اصحاب تحقق اکمل اولیاء است که محقق به مقام وحدت صرف شوند و کثرت «قاب قوسین» از میان برخیزد و به هویت ذاتیه با جمیع شئونات آن، مستهلک در عین جمع و متلاشی در نور قِدم و مضمحل در احدیت و فانی در غیب هویت شوند. و در جایی دیگر میفرماید: اصحاب صحو بعد المحو را حجابی از غیب و شهادت نباشد. وجود خود
آنها وجود حقانی باشد و عالم را به وجود حقانی مشاهده کنند و «ما رأیت شیئاً الاّ و رأیت الله قبلَه و بعدَه و معه» فرمایند. تجلیات ذاتیه و اسمائیه و افعالیه هیچیک، آنها را از دیگری محجوب نکند. حضرت امام در کتاب شرح چهل حدیث که برای استفادۀ عموم نوشته شده در بیانی تاریخی و اخلاقی از معنا و ماهیت وحدت کلمه میفرماید: یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیاء عظام – سلامالله علیهم – که علاوه بر آن که خود مقصود مستقلّ است، وسیلﮥ پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تامّ در تشکیل مدینﮥ فاضله میباشد، توحید کلمه و توحید عقیده است، و اجتماع در مهامّ امور و جلوگیری از تعدّیات ظالمانﮥ ارباب تعدّی است، که مستلزم فساد بنیالانسان و خراب مدینﮥ فاضله است. و این مقصد بزرگ که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایﮥ وحدت نفوس و اتّحاد همه و الفت و اخوّت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری و افراد جامعه به طوری شوند که نوع
حضورج. 8صفحه 93
بنی آدم تشکیل یک شخص دهند، و جمعیّت به منزلﮥ یک شخص باشد، و افراد به منزلﮥ اعضاء و اجزاء آن باشد، و تمام کوششها و سعیها، حول یک مقصد بزرگ الهی و یک مهمّ عظیم عقلی که صلاح جمعیّت و فرد است، چرخ زند. و اگر چنین مودّت و اخوّتی در بین یک نوع یا یک طایفه پیدا شد، غلبه کنند بر تمام طوایف و مللی که بر این طریقه نباشند، چنان چه از مراجعﮥ به تواریخ خصوصاً تاریخ جنگهای اسلام و فتوحات عظیمﮥ آن مطلب خوب روشن میشود ... مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودّت و اخوّت. و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است، و آنچه این عقد مواصلت و اخوّت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ او است. و پر واضح
است که این کبیرۀ موبقه اگر رایج شود در بین جمعیّتی، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشﮥ فساد، در جمعیّت بدواند. درخت نفاق و دورویی در آنها ایجاد کند و برومند نماید، و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته کند و پایﮥ دیانت را سست کند و از این جهت بر فساح و قبح آن افزوده گردد. حضرت امام وحدت را از سنخ رحمت و محصول مقدماتی دانسته که بدون آنها حاصل نخواهد شد. او فرموده است: باید کوشش کنید، باید کوشش کنیم که این رحمت ادامه پیدا کنید و کوشش این است که اولاً الهی بشویم، در راه خدا خدمت کنیم خودمان را فرمانبر از خدا بدانیم و خودمان را از او به سوی او بدانیم و دنبال همین معنا آنوقت آن مسألﮥ دوم که وحدت و انسجام است حاصل میشود. برای اینکه تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و
حضورج. 8صفحه 94
اتحاد از رحمان است. حضرت امام در موارد متعددی میفرمود انبیاء اگر همه با هم در یکجا و یک عصر مجتمع شوند هیچ اختلاف و نزاعی نخواهند داشت چه همه آنها بر نفس خود مسلط و فرمانبردار خدایند.
حضرت امام، در جوامع اسلامی وحدتی را پایدار و مقدس میدانست که بر محورهای خدشهناپذیر استوار باشد و میفرمود: با وحدت اسلامی زیر تعالیم قرآن مجید با هم مجتمع باشیم. مهم این نیست که همه با هم در یک امری مجتمع باشید و متفرق نباشید. امر خدا به این است که همه با هم اعتصام به حبلالله کنید. انبیاء نیامده اند که مردم را در امور با هم مجتمع کنند انبیاء آمدهاند که همه را در راه حق مجتمع کنند. اگر از من سؤال کنند که از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب اسلامی راز پیروزی ملت مسلمان بر دشمنانش چه بود همان پاسخی را میدهم که در اکثر پیامها و بیانات ایشان و در متن وصیتنامﮥ آن حضرت بارها تأکید و سفارش شده است یعنی عمل کردن به امر الهیِ «واعتصموا بحبلالله جمیعاً و لاتفرقوا». امام در همین رابطه میفرماید: اگر ما وفا کردیم به این امر خدا و عمل کردیم به امر خدا و با هم شدیم، همﮥ قشرهایمان با هم شد، خارج و داخل، دانشجو و طلبه، شک نکنید که پیروز هستید ... کلید پیروزی دست خود ملت است ملت باید بفهمد که آن چیزی که او را پیروز کرد همین بود که همه با
هم بودند و اعتصام بحبلالله بود. امام، وحدت را یک تکلیف الهی و وظیفهای شرعی رای آحاد امت میدانست و در این میان مسئولیتی مضاعف برای علما و روشن فکران و رؤسا و حکام قائل بود و فصلی خاص از پیامهای عمومی ایشان به همین مهم اختصاص داشت.
حضرت امام معتقد بود که برای تحقق وحدت و تحکیم آن میبایست بهای لازم پرداخت شود و خود پیشقدم این راه بود. طبعاً در این جا مجال بازگوئی فرازهای منتخب از رهنمودهای آن حضرت دربارۀ هر یک از ابعاد و مراتب وحدت وجود ندارد. من جزوهای که مجموعﮥ رهنمودهای ایشان در باب وحدت و ابزار و لوازم آن را استخراج کرده است مرور کردم. در یک جمعبندی اجمالی پس از تأکید به مواردی که قبلاً اشاره کردم میتوان گفت که ابعاد و عرصههای وحدت در دیدگاه حضرت امام فراگیر بوده و از مراتب فرا ملیّتی تا واحدهای مختلف ملی را شامل میشود. توجه به اولویتها و تلاش برای شناخت زمینه های وحدت و تحقق آن در همﮥ ابعاد و عرصههایش قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد عنایت و تأکید ایشان بود. در جنبﮥ فراملیّتی، امام معتقد به تلاش برای وحدت مستضعفان جهان علیه مستکبران، وحدت پیروان ادیان و انبیاء علیه شرک و الحاد و استکبار، وحدت امت اسلامی و
حضورج. 8صفحه 95
کشورهای اسلامی برای مقابله با تهاجم دشمنان جهان اسلام، وحدت شیعه و سنی و فرق و مذاهب اصیل اسلامی در داخل جهان اسلام، وحدت ملتها با دولتهای اسلامی در چهارچوب حفظ اصول و ارزشها بود.
در بعد وحدت ملی در داخلﮥ مرزهای جغرافیائی نیز حفظ وحدت و تحکیم آن در تمامی اقشار جامعه را گام نخستین برای پیروزی در سایر زمینهها و ابعاد میدانست. سفارش اکید و دائمی امام به لزوم وحدت حوزههای دینی با مجامع دانشگاهی که دو قشر پیشتاز و آگاه جامعه را تشکیل میدهند به عنوان پیششرط حصول وحدت در سایر اقشار و سفارش به وحدت درون جامعه روحانیت و درون گروههای دانشگاهی، وحدت روحانیون با مردم، وحدت روشنفکران با مردم، وحدت نیروهای نظامی و انتظامی با مردم، وحدت دولت با ملت، وحدت مجلس و دولت، وحدت در درون تشکیلات شورای سهگانه و اتحاد میان آنها، وحدت گروههای قومی و نفی مرحلهای
تمایزات قومی و منطقهای، وحدت نیروهای داخل و خارج کشور، وحدت گروههای اجتماعی و قشرهایی نظیر کارگران و کشاورزان، وحدت و همگرایی احزاب سیاسی و گروههای فرهنگی، بخشی وسیع از آثار عمومی امام را به خود اختصاص داده است. و چنانکه گفتم رمز موفقیت در برابر آنهمه تهاجم و خصومتی که شرق و غرب پدید آوردند نیز همین روشنگریها و اجابت آنها از ناحیه بخشی وسیع از قشرهای ملت ایران بود.
حضرت امام در مواضع خویش در باب وحدت به همان اندازه که به ضرورت و اهمیت آن سفارش کرده است بر توجه به لوازم آن نیز تأکید داشت و معتقد بود که اتحاد بدون تحقق زمینهها و راهبری جامعه بدان سمت شکل نمیگیرد و یا آنکه پایدار نمیماند. بعد از توجه به مبانی عقیدتیِ وحدت، بطور اجمال میتوان موارد زیر را به عنوان لوازم و عواملی که امام به عنوان پیش شرطهای تحقق وحدت مد نظر داشت و بر همین مبنا نیز جامعه را هدایت میکرد،
حضورج. 8صفحه 96
برشمرد.
1ـ اهتمام بیش از پیش به خودسازی و تعمیق اخلاق و ارزشهای معنوی در زندگی خود و جامعﮥ پیرامون.
2ـ باورداشت و تعمیم سعﮥ صدر و پذیرش و تحمل اختلاف سلیقهها و دفاع از آزادی اندیشه و حمایت از تشکلهای سیاسی و فرهنگیای که در اصول و مبانی مورد اعتقاد امت و جامعه اسلامی اتفاق نظر دارند.
3ـ اعتقاد عمیق و اعتماد به نقش و آثار معجزهآسای وحدت در حل معضلاتِ به ظاهر لاینحل سیاسی و اجتماعی.
4ـ هوشیاری و توجه طرفین وحدت نسبت به نقش خنّاسان و وسوسهانگیزان و تذکر دائمی به کارگزاران و عموم مردم در همین رابطه.
5ـ حفظ مواضع اصولی و دفاع از معتقدات و ارزشهای منطقی غیر قابل خدشه در عین احترام و توجه به وحدت فراگیر.
6ـ توجه به تفاوتهای اساسی روشهای تحقیق در نظام دروس حوزوی و دینی با نظامهای جدید دانشگاهی برای یافتن زبان مشترک در تفهیم و تفاهم مسائل اساسی جامعه و پرهیز از اختلافات.
7ـ تلاش همهجانبه برای یافتن نقاط مشترک بیشتر و کاستن از اختلافات آراء در مبانی و اصول صرفاً از طریق نقد در مجامع
علمی و گسترش روح مباحثه و مناظرۀ علمی و پرهیز جدّی از به میان کشیدن پای عوام در اختلافات فکری و فرهنگی که حل آنها تنها از مسیر احتجاجات علمی و روشهای پسندیده عقلانی و شرعی قابل حصول می باشد.
8ـ احیای فرهنگ توحیدی و وحدت گرایی در جوامع اسلامی و احیای سمبلها و عوامل و مظاهر وحدت که بسیاری از احکام اجتماعی و سیاسی و عبادی اسلام بر همین فلسفه تشریع شدهاند نظیر بازیابی فلسفه و روح واقعی کنگرۀ عظیم و جهانی حجّ، نماز جمعه، نماز جماعت، روح تعاون و اهتمام به امر مسلمین، امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه همگانی و احکام شعائری از این قبیل.
9ـ آگاهی بخشیدن به آحاد امّت اسلامی برای دریافت تصویری روشن از ابعاد تمدن گذشته اسلام و علل سقوط و انحطاط مسلمین در سدههای اخیر.
10- جهاد و تلاش برای فراگیر شدن نهضت فرهنگی جهان اسلام براساس ترویج روحیه خودباوری و نفی غربزدگی حاکم بر اغلب جوامع اسلامی.
11- شناسایی و معرفی دشمنان اصلی و جلوگیری از دشمنتراشیهای فشل کننده.
12- ترویج و تبلیغ فرهنگ جهاد و شهادتطلبی برای تضمین موفقیت پیشگامان مبارزه با دشمنان وحدت.
حضورج. 8صفحه 97
13- مقابله با خرافهپرستی و زدودن پیرایههای تفرقهانگیزی که به نام آداب و رسوم دینی و مذهبی از سوی مغرضان و ناآگاهان به مرور زمان در فرهنگ سنتی ملتها و قشرهای جوامع اسلامی ریشه دوانده است، و کوشش برای کاهش تعصبهای کورکورانه و عوامانه.
14- تلاش برای یکسانسازی قول و فعل منادیان وحدت و کارگزاران و مسئولین نظامی که وحدت را شعار خویش قرار دادهاند.
یکسانسازی بدان حد که وقتی از ناحیه مصلحان و رهبران جامعه سفارشی بر سکوت و یا وحدت و حمایت و بسیج میرسد. آحاد جامعه حتی اگر این سفارش را مغایر با آداب و رسوم سنتی خویش ببینند، آنرا عین مصلحت خود بدانند و بدان عمل کنند. نظیر آنچه که در دوران پرفراز و نشیب نهضت امام صدها بار شاهد بودیم که چگونه جامعه اسلامی با درکی روشن از لوازمی که گفته شد، در مقابل ارزشهای معنوی فراموش کردۀ خویش حساس شد و جانانه به احیاء آنها پرداخت. حج را حج ابراهیمی کرد. نمازهای تعطیل شده و متروک جمعه را به عنوان تجمع هفتگی مسلمین احیاء کرد. نماز جماعت را معنا بخشید، حرب و مقاتله با دشمنان دین را از محراب و مسجد آغاز کرد. دفاع از حقوق مظلومین فلسطین را کانون اتحاد مسلمین در مقابله با
توسعهطلبی آمریکا و رژیم صهیونیستی در بلاد اسلامی مورد حمایت قرار دارد. عشق مقدس و فراگیر امت اسلامی را نسبت به ساحت رسول گرامی اسلام در ماجرای توطئه کتاب آیات شیطانی بنمایش گذاشت و این واقعه را به صحنهای از اتحاد امت در برابر دشمنان دین خدا مبدل ساخت، و موجی از بیداری در پهنﮥ بزرگ جهان اسلام پدید آورد. آری انقلاب اسلامی و ره آوردهای آن حجت را بر ما تمام کرده است. پیروزیهای امام و نهضت جهانی اسلام مصداقی کامل بر این کریمﮥ شریفه است که (کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذنالله) حضرت امام بارها در شرایط سخت و به ظاهر نومید کننده مبارزه به ما آموخت و گوشزد کرد که کمیّتها و آمار عوامل مادی و ظاهری در میدان تقابل حق و باطل تعیین کننده نیستند. آنچه که مهم و اساسی است آگاهی و بیداری و انگیزه و اخلاص، و عمل به تکلیف است. اگر امروز جوامع اسلامی به درستی تشخیص دادهاند که چاره دردها و تنها راه حل نجات از بنبستها و عقب ماندگیهای کنونی بازگشت به هویت اسلامی خویش و تشکیل دوبارۀ امت واحده به معنای واقعی آن است پس هراسی به خود راه ندهیم و مأیوس نباشیم. بیائید پیشگامان این جهاد مقدس باشیم. این ننگ بزرگی است که پیروان پیامبر رحمت و وحدت با جمعیتی انبوه و منابعی سرشار و موقعیتهایی
حضورج. 8صفحه 98
استثنایی در آتش تفرقه و اختلاف بسوزند و دشمنان دین خدا و انسانیت بر این پراکندگیها بخندند و بر امّتی که قرنها طلایه دار تمدن و فرهنگ واقعی بود فخر فروشند و منابع آنان را به یغما ببرند. امروز کتاب خدا بیآنکه حتی حرفی بر آن افزوده و یا کاسته شود در میان فرق اسلامی است، آئین و سنت پیامبر اکرم(ص) منشور هدایت و راهنمای عمل ماست. قبلﮥ واحد، شعار واحد، نماز و مناسک واحد و صدها شعائر بزرگ اسلامی مورد اعتماد همه مذاهب اسلامی است که میتوانند محورهایی استوار و جاودانه برای تشکیل امتی نمونه و واحد باشند. مردم مشکل و گناهی از این ناحیه ندارند این علما و روشنفکران و زمامداران بلاد اسلامی هستند که میبایست رسالت خویش را در این شرایط خطیر ایفا کنند. من با آن دسته از دولتهای اسلامی که
به جای تکیه بر پیمان اخوت با ملتها و دولتهای اسلامی همجوار و همکیش خویش به پیمانهای صلح با دشمنان دین و ملت خود امید بستهاند با صدای بلند اعلام می کنم که اشتباه فاحش را در محاسبات خود مرتکب میشوید و تجربههای مکرر و به بنبست رسیده گذشته را تکرار میکنید. آمریکا و اسرائیل به چیزی کمتر از محو اسلام و سلطه بر همه بلاد اسلامی راضی نمیشوند. بیائید به جای دل بستن به این پیمانهای عنکبوتی و سستی که تا مرحله حفظ منافع غاصبان قدس و حامیان آن حمایت میشوند به پیمان گسستناپذیر اخوت اسلامی دل ببندید. بیائید خاطره امت واحده را دوباره تجدید کنید.
دولتها و جریانات و اشخاصی که با حمایت از تألیف و انتشار کتاب و مقاله و فیلم آتش اختلافات را دامن میزنند و به
حضورج. 8صفحه 99
تکفیر و تفسیق پیروان دیگر مذاهب و فرق اسلامی میپردازند به گمان آنکه منافع خویش و موجودیت خود را حفظ کنند سخت در اشتباهند. دشمن به کسی رحم نخواهد کرد. سود اصلی در این معرکهها را همان کسانی میبرند که اتحاد اسلام را مانع جدی سلطهطلبیها و زیاده خواهیهای خود میدانند.
من با تأسی به حضرت امام و به سهم خویش اعلام میکنم مردم ایران و مسئولین نظام جمهوری اسلامی دستهای خویش را برای عقد اخوت و پیمان وحدت با عموم
ملتهای مسلمان و دولتهائی که منافع و منفعت دشمنان دین خدا را بر منافع امت اسلام ترجیح نمیدهند، دراز کرده و آماده است همچون گذشته بهای لازم را برای پیشخدمتی در این راه بپردازد.
در پایان سخن بار دیگر خود و شما و همه دلسوختگان مسلمان را نسبت به خطیر بودن شرایط کنونی جهان اسلام هشدار میدهم و این تذکر رهائیبخش الهی را یادآور میشوم که: «واذکروا نعمةالله علیکم اذ کنتم اعداءً فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها».
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
حضورج. 8صفحه 100