عرفان متعالی امام خمینی (ره) پرتوی از عرفان حسینی

‏ ‏

عرفان متعالی امام خمینی (ره) پرتوی از عرفان حسینی

‏ ‏

‏حجة الاسلام والمسلمین عباس ایزدپناه ‏

‏ ‏

‏قرآن و پیامبر اکرم(ص) که کاملترین آیینۀ اسماء و صفات حضرت حق هستند از طریق محبت و نفوذ معنوی در اولیای خاص خداوند جلوه گر شدند تا آنکه تجلی اسمایی حضرت حق به ابا عبدالله الحسین(ع) رسید. چون جلوۀ اسماء از طریق اولیا بستگی به میزان معرفت و تعالی نفس و محبت اولیاء دارد، پس هر کسی که تعالی معرفتی و محبتی پیدا کند بیشتر می تواند آیینۀ اولیای حضرت حق بشود. امام خمینی(ره) چون از بعد معرفت و محبت به خداوند و سالار شهیدان در اوج بود بدیهی است که برای  انعکاس ابعاد شخصیتی امام حسین(ع) بهترین آیینه باشد؛ به همین سبب آثار و اندیشه های آن بزرگ به تجلیگاه عرفان حسینی مبدل شد. چنانکه همان ویژگیها در آیینۀ زلال روح و شخصیت یاران مخلص و مستعد امام راحل، رزمندگان خداجوی و نسل انقلاب اسلامی انعکاس یافت که در وصف آنان باید گفت:‏

‏در مصاف عشق، مردکارزار               از تبار نور نسل ذوالفقار‏

‏           بند تن از پای جان بگستگان             با خمینی عهد با خون بستگان‏

‏بنابر این، ذوب شدن در عرفان امام خمینی(ره) پلی است برای ذوب شدن در عرفان حسینی چنانکه امام در شخصیت سالار شهیدان فانی بود. این مقاله در صدد اثبات این مدعاست که: امام خمینی(ره) در قلمرو نظر و عمل، مسلک جدیدی در عرفان بوجود آورده است که باید نام آن را« عرفان متعالی» نهاد چنانکه مرحوم ملاصدرا از تلفیق قرآن و عرفان و برهان «حکمت متعالیه» را پایه گذاری کرد. امام بر اساس عرفان امام حسین(ع) بر مبنای قرآن محوری و بر مدار سنت معصومین، تعمیق و تفکر، تلازم با اجتماع و سیاست، عشق آتشین به حضرت حق و حماسۀ عرفانی، مشرب جدیدی به وجود آورد که به لحاظ برجسته ترکردن برخی از ویژگیها یا پایه گذاری جدید برخی از اصول از تمام مسلکهای متداول ‏

کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 206
‏عرفانی چون: ملامتیه، قادریه، نقشبندیه، مولویه وحتی مسلک مرحوم صدراالمتالهین و ملا حسینقلی همدانی، متمایز می شود. البته با حکمت متعالیه از جهت عنایت به برهان و قرآن و با مسلک مولوی بخاطر هماهنگی عشق، تعقل و توجه نسبی به حماسه سنخیت بیشتری پیدا می کند چنانکه از بعد ثقلین محوری به مسلک مرحوم ملاحسینقلی نزدیکتر می شود.این مسلک با نگرش و اندیشۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز به سبب برجستگی حماسه و آمیختگی آن با عرفان و اجتماع بسیار سنخیت پیدا می کند وی با این همه،مسلک عرفانی امام بخاطر دسترسی بیشتر به آبشخور زلال قرآن و مکتب اهل بیت(ع) از نوعیجامعیت و کمال برخوردار است که در هیچیک از آن گرایشها نمی توان سراغ گرفت. پس می توان گفت ‏که امام (س) در دنیای عرفان اسلامی در قلمرو و نظر و عمل، به احیاگری بزرگی، دست زده است.‏

‏مقالۀ حاضر برای دستیابی به مسلک عرفانی امام در چهار مرحله به بحث می پردازد: نخست نگاهی به مسلکهای کلان عرفان می اندازد سپس به ویژگیهای برجستۀ عرفان قرآنی و نبوی نظر می افکند و در پرتو آن اصول عرفانی سالار شهیدان را مطرح می سازد و سرانجام به تبیین اصول و ویژگیهای پنجگانۀ عرفان متعالی امام در پرتو عرفان سالار شهیدان همت می گمارد. در نهایت به دست می آید که مسلک امام، اوج قلۀ تکامل عرفان اسلامی است که در طی قرون و اعصار پیشین در کشاکش رد و قبول و اوج و حضیض بوده است. امام خمینی(س) آن کشتی طوفان زدۀ قرون را با کشتی نجات عرفان حسینی به ساحل امن رساند و با نورافکن هدایت «مصباح الهدی» فلاح سرنشینان آن را بیمه نمود. آری شور خمینی شراره ای است از آتش عرفان حسینی چنانکه شور و حماسۀ یاران امام راحل پرتوی است از عرفان آتشین قافله سالار انقلابشان. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 207