زمینه های اعتقادی - اجتماعی قیام امام حسین(ع)

‏ ‏

زمینه های اعتقادی - اجتماعی قیام امام حسین(ع)

‏ ‏

‏دکتر جمال موسوی‏

‏ ‏

‏با ظهور اسلام، نظام اعتقادی و اجتماعی عرب عصر جاهلی که بر شرک و بت پرستی و تعصب قومی قبیلگی استوار بود فرو ریخت و نظام جدیدی مبتنی بر وحی و فطرت انسانی (عقل) جای آن را گرفت.‏

‏قریش که از حدود 200 سال پیش از بعثت در مکه مسکن گزیده بود در واقع وارث یک دوره چندین هزار ساله جاهلی است. ‏

‏آنچه که برای عرب عصر جاهلی اهمیت داشت یکی حسب و نسب قبیلگی بود و دیگری تعصب روی معتقدات آبا اجدادی.‏

‏با علنی شدن دعوت اسلامی از سال سوم بعثت اشراف قریش به تکاپو افتادند تا به هر طریق ممکن(آزار و شکنجه نو مسلمانان بی دفاع، اتهام ساحری و شاعری به پیامبر (ص)، وعد و وعید، محاصره اقتصادی و اجتماعی و...) نگذارند دین اسلام تبیین شود و حضورش گسترش یابد. دین اسلام در میان همان مردم، کاملاً آموزه های فکری- اجتماعی مرسوم و معمول را نفی می کرد.‏

‏در آستانه ظهور اسلام، تیره بنی امیه- یکی از دو تیره معروف بنی عبد مناف و رقیب سرسخت بنی هاشم- گویی سبقت را از دیگران ربوده بودند. سر نخ این رقابت و- سپس- دشمنی آشکار را می توان در مناظره بین هاشم امیه- که به محکومیت و تبعید ده ساله امیه به شام انجامید، مشاهده کرد و ادامه آن را با مخالفتهای مکارانه معاویه با علی(ع) و امام حسن(ع) و دست آخر پرده دریهای بی حد و حصر پسر معاویه- یزید- که اسلام و ‏


کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 161
‏آموزه های آن را چون موم، بازیچه دست خود کرده بود، دریافت. ‏

‏بنی امیه به رهبری ابوسفیان و دیگر پیروانش- که در واقع نماینده نظام جاهلی اند- لجوجانه نمی خواستند تعالیم روشن و سعادت بخش اسلام را بپذیرند زیرا:‏

‏1-‏ ‏هر گونه تغییر و دگرگونی در ساختار اجتماعی و اقتصادی وی و دیگر اشراف قریش را بر هم می زد.‏

‏2-‏ ‏اگر دعوت پیامبری حضرت محمد(ص) پا می گرفت- به زعم اینان و با دید تنگ قبیلگی شان- یک حسب متعالی برای همیشه نصیب خاندان بنی هاشم- رقیب دیرینه بنی امیه- میشد.‏

‏   ‏‎ ‎‏دوره 25 ساله سه خلیفه اول خصوصاً عثمان بن عفان که خود از تیره بنی امیه بود، این فرصت را برای حزب جاهل فراهم کرد تا آشکار و پنهان تعالیم اسلام را کنار زنند و آموزه های عصر جاهلی را به جای آن بنشانند.‏

‏قاطعانه می توان گفت که فقط علی(ع) و شمار اندکی از شیعیان واقعی او بودند که همچنان به اصول اسلام وفادار مانده بودند و رو در روی نمایندگان حزب جاهلی ایستادند.‏

‏گویی جز علی(ع) و چند تن دیگر از این«قهقرا » خون دل نمی خورد.حجاز تقریباً خود را از صحنه سیاست کنار کشید و شام و عراق رو در روی هم ایستادند و علی(ع) هم در میان انبوه شیعیان سیاسی(نه اعتقادی اش) تنها ماند.‏

‏نوبت به حسین(ع) رسید. این امام می خواهد کار نیمه تمام پدر و برادر را به انجام برساند.‏

‏اینک شرک لباس توحید بر تن کرده و نظام جاهلی به نام خلافت اسلامی و جانشینی پیامبر، ساری و جاری گشته است.اینک از نسل پامبر چه کسی مانده است؟جز حسین(ع) تا پیامبروار در این جاهلیت جدید فریاد برآورد که: ‏

‏قولوا لااله الا الله تفلحوا ‏

‏آری، حزب جاهلی اینک بر اریکه قدرت استوار شده است. و منتهای مقصودش این است که اسلام را یا به کلی از صحنه خارج کند یا آن را از درون تهی نماید و برای رسیدن ‏


کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 162
‏به این مقصود، لازم بود خاطرش از جانب حسین(ع) آسوده شود... پس، از حسین(ع) خواست که بدون قید و شرط بیعت کند.‏

‏بر فرض بیعت حسین، حزب بنی امیه هم به آرزوی دیرین جاهلی شان- یعنی منقاد کردن بنی هاشم می رسیدند و با دست بازتری می توانستند آموزه های جاهلی را یکی پس از دیگری جایگزین آموزه های تعالی بخش اسلامی کنند.‏

‏امام حسین(ع) بنابر وظیفه خطیر اسلامی مسئولیت سنگین امامت، تن به این کار نداد و برای احیای اسلام و اصلاح بدعتها قد علم کرد و جان شریف خود و 72 تن از خوشان و یاران را به پای درخت حیاتبخش اسلام ریخت.‏

‏گرچه عوامل سیاسی- اجتماعی آن روز (همچون: قلت دینداران واقعی، احیای دوباره ارزشهای جاهلی، انزوای حجاز، رقابت و دسته بندیهای قومی- قبیلگی عرافیان و شامیان و عهد شکنی و ظلم پذیری عراقیان) اجازه نداد تا امام حسین(ع) به پیروزی ظاهری دست یابند...ولی چه موفقیتی از این بالاتر که همیشه درس«دینداری»،«آزادگی» وپای بندی به اسول و ارزشهای اسلامی را برای نسلهای بعد از خود به ارمغان گذاشت.... که یکی از ثمرات آن همانا قیام عاشورایی امام خمینی(ره) است.‏

‏ ‏

‏ ‏‏ ‏

‏ ‏

 

کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 163