نسبت عاشورا با بعثت

‏ ‏

نسبت عاشورا با بعثت

‏ ‏

‏دکتر مقصود فراستخواه‏

‏ ‏

‏در آغاز سدۀ هفتم میلادی، بعثت و دعوت حضرت محمد(ص) و ظهور اسلام، به واقع یک نهضت اصلاح طلبانۀ دینی در فرهنگ رایج مذهبی مکه و وضع و مناسبات موجود آن بود، نهضتی کاملاًجدی. این نهضت مردم را به بازاندیشی ژرف در دین ، تجدیدنظر در انگاره ها و رفتارها و مناسبات منحط و زیانبار، فرا می خواند.از پرستش بتهای قبیله ای و ذهنی انتقاد می کرد،بر هدفداری حیات انسانی تأکید می نمود، به اخلاق، معنویت و انسانیت پای می فشرد، از آگاهی، عقلانیت و عدالت دفاع می کرد و آداب و رسوم و قواعد مفید را تأیید می نمود.‏

‏در کمون این نهضت اصلاح طلب دینی، مثل هر نهضت اجتماعی دیگر، آفات و تهدیدهایی بود که مشخصاً پس از پیامبر بروز کرد و به استحالۀ نهضت آرمانخواه توحیدی به نظام خلافت و «امپراتوری اسلامی» انجامید.در اثنای این استحاله،به تدریج از سیان دست اندرکاران نهضت،«طبقۀ جدیدی» در حال شکل گرفتن بود که روز به روز عطش بیمارگونۀ دنیا پرستی، مال دوستی، ریاست طلبی، سلطه جوییو چنگ انداختن انحصاری بر ثروت اقتصادی و قدرت سیاسی جامعه، در آن طبقه فزونی و حدت و شدت می یافت. خلیفۀ دوم برای دارندگان سابقۀ انقلابی (مثل هجرت و جهاد و...) منظور کرده بود. این امتیازات در دورۀ خلیفۀ سوم گسترش بی رویه پیدا کرد و موجد ثروتهای افسانه ای شد. این روال گام به گام پیش رفت تا در نهایت به تثبیت حکومت امپراتوری بنی امیه انجامید. ومثل همیشه « اجماع سکوت» پدید آمد.(الناس علی دین ملوکهم)‏

‏دو سال پیش از مرگ معاویه، حسین بن علی(ع)در منی با شخصیتهای اسلامی سخی می گوید و می فرماید:« می ترسم با وضعی که پیش آمده حق به طور کلی مندرس شده ‏

کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 134
‏از بین برود»در این زمان «نسل اول انقلاب»، به جز معدودی، در چرخۀ آلودۀ سوداگری افتاده و «نسل دوم» تجربۀ عینی و ملموس ندارند و فاقد حافظۀ تاریخ هستند و عموماً سرخورده و وازده می باشند.‏

‏در این حال فعالیت شدید دستگاه حکومتی برای جلو راه برداشتن حسین بن علی(ع) آغاز گردید. ‏

‏در مجموع جریانات مشاهده می شود، از یک سو حکومتی را شاهدیم که مذهبی است، منتخب مردم نبوده، خودکامه و مستبد است، از عدالت تهی بوده و آرای مخالف خود را تحمل نمی کند. و از سوی دیگر انسانی را شاهدیم که: می خواهد«اجماع سکوت» را بشکند، به حاکم وقت رأی منفی بدهد، برای اصلاح طلبی خروج کرده نه جاه طلبی، آزادی خواه است، زیر بار ذلت نمی رود، برای دفاع از حق و ایجاد تغییراتی ساختاری در جامعه، تن به سختی و مصیبت می دهد و همراهان و یارانش را در انتخاب را، آزاد می گذارد.‏

‏این است که فرهنگ تابناک عاشورا بر تارک تاریخ اسلام و انسان می درخشد و حسین(ع) آموزگار صمیمی و بزرگ این فرهنگ برای انسانهاست.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 135