حادثه کربلا و خیزش 15 خرداد در نگاهی تطبیقی

حادثه کربلا و خیزش 15 خداد در نگاهی تطبیقی

‏ ‏

‏عباس زارع‏

‏ ‏

‏مقاله حادثه کربلا و خیزش 15 خرداد در نگاهی تطبیقی از منظر مقایسه دو پدیده مذکور به بررسی پیرامون آن پرداخته و ابتدا با مروری کل بر دو حرکت، نظریات تطبیقی ارائه شده را در سه محور معرفی می نماید.‏

‏1-‏ ‏دسته ای انطباق کامل دو جریان را مطرح نموده و یکی را ترجمان دیگری می شمارند.‏

‏2-‏ ‏دسته ای دیگر بر وجود عناصر مشترک بسیار تأکید نموده و بدون ذکر تمایزات، یکی را در محتوا و اصول برگرفته از دیگری برشمرده و نهایتاً به نتیجه ای مشابه دسته اول می رسند.‏

‏3-‏ ‏نظریه نگارنده که علی رغم پذیرش پاره ای مشابهت ها آن هم با تخفیف عناصر یکی و بازگشت آن به دیگری، با برشمردن نکات فارق و وجوه تمایز، امکان انطباق را منتفی می داند. نگارنده در نقطه نظر یاد شده با به اتکا به این بینش تاریخی که هیچ حادثه ای نمی تواند بهینه تکرار پذیر باشد، و با نظری به زمینه ها و بستر وقوع، اصول و اهداف حاکم و نتایج و تبعات پی آیند در دو حرکت، تذکر به برخی تشابهات، خطوط تبانی و تمایز دو جریان را تعقیب می کند.‏

‏نگارنده ضمن طرح این انگاره که «حرکتهای اجتماعی، با تحقیق بستر و زمینه ای مستمر از وقوع ظلم در یک جامعه و ظهور رهبری متناسب با زمینه های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی آن جامعه و بویژه با وجود لایه های فرهنگی مشترک در حوزۀ باور و شناخت مردم که عامل پیوند آنان با رهبری نو ظهور گردد،در شکل پیامها و انقلابهای گسترده و گاه خونین تبلور یافتنی است» ‏

‏این انگاره را مورد توجه قرار می دهد که :«علی رغم وجود چنین فضای تحلیلی ‏

کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 91
‏مشترک در رخدادهای اجتماعی مشابه، به لحاظ تغییر و تبدیل مستمر شرایط اجتماعی،فرهنگی و تاریخی و داخل شدن عناصر و عوامل نوین در هر پدیده تازه، انطباق، ناممکن خواهد بود. »‏

‏در مجموع، نگارنده چهار فصل از مقاله را تحت عنوان کلی«تشابهات» به بررسی انگاره اول اختصاص می دهد و پس از مروری بر فرآیند وقوع دو جریان، عناصر: پیشینگی ظلم و ستم، رهبری دینی، انگیزه مذهبی در حرکت مردمی و رویکرد اجتماعی مذهب را موارد متشابه تلقی می کند؛ به گونه ای که عناصر مزبور در یک جریان، تا حدودی قابل برگشت به همین عناصر در جریان دیگر می باشند. آنگاه 4 فصل دیگر از مقاله را تحت عنوان کلی «تمایزات» به بررسی انگاره دوم اختصاص داده و در مبحث فرآیند تقابل و درگیری، تفاوت سه مقوله بستر تکوین، جهت گیری و اهداف و فرجام کار را موجب تفارق و تمایز دو جریان می داند. که در بستر تکوین جریان به لحاظ شکل گیری حادثه کربلا در داخل جامعه مسلمین در برابر حاکمیتی که خود مدعای دینی بودن داشته و عامل به ظواهر شریعت بوده و در اهداف و جهت گیری به دلیل سمت گیری حادثه کربلا به هدفهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نه توجه صرف به هدف سیاسی و در فرجام کار با نظر به شدت یافتنی تقابل به حدی که منجر به شهادت حسین بن علی(ع) می گردد، کاملا ً متمایز از خیزش 15 خرداد بازشناسی شد. آنگاه در مباحث بعدی، پس از بیان تفاوتهای موجود در «ساخت نیروها در هر سوی» عنصر «حاکم سالاری و مردم سالاری» به عنوان سومین خط فارق دو جریان مطرح شد و وجود بیدارسازی مستمر و ایجاد امکان انتخاب در مراحل گوناگون در حرکت حسین(ع)، در مقایسه با وجود فرهنگ تبعی و تقدیس گرانه در پیروان که مانع ریشه دار شدن و آگاهانه گشتن حرکت در خیزش 15 خرداد می گردد،عامل تمیز دو جریان از یکدیگر تلقی گردید. و در نهایت عامل : ((میزان بالای خود آگاهی و مشارکت فعال پیروان)) که حادثه کربلا را از تبعیتی تقلیدی و متکی بر سنتها و عادات پیشین خارج می نمود، به عنوان عنصر فارق نهایی اشارت یافت. ‏

‏سرانجام در بخش نتیجه گیری با مرور بر محتوای نتایج به دست آمده در موارد تشابه و ‏

کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 92
‏نیز تمایز دو جریان حادثه کربلا و خیزش 15 خرداد، به نتیجه ای نظری مبنی بر عدم امکان انطباق دو حادثه تاریخی مشابه اشاره نموده و آن را به تعدادی از شورشها و قیامهای پس از حادثه کربلا تعمیم می دهد. ‏

‏این مقاله در مجموع با تصویب 5 بخش و 13 فصل به پایان می رسد. ‏

‎ ‎

‎ ‎

 

کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 93