آفتاب شکست

آفتاب شکست

 

 احمد زارعی

خبر این بود، آفتاب شکست

پشت ما پشت انقلاب شکست

زخم خوردیم زخم مرگ، خدا

شد ز ما روح انقلاب جدا

کاش هفتاد بار می مردیم

زخم این مرگ را نمی خوردیم

ای جماران امانت ما کو؟

یادگار امامت ما کو؟

آه، یک قرن علم و تقوا کو؟

چارده قرن شوق زهرا کو؟

وارث آفتاب عصمت کو

حامل بیرق عدالت کو؟

* * *

تو سراپا نیاز بودی و بس

تو تمام نماز بودی و بس

اشک گل ریخت تا گلابت کرد


کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 128
مهر ورزید و آفتابت کرد

نیمه شب با دو بال سبز قنوت

سفری رفته بود تا ملکوت

با تو بود و نبود با تو دمی

که شنیده وجود ی از عدمی؟

تو دگر ماه را نمی بینی

آیت الله را نمی بینی

رفت و با یاد او مرا جانی ست

در دل آتشم گلستانی ست

سخت ناباورانه برگشتیم

عشق، ای عشق، بی پدر گشتیم 

السلام ای تو تالی معصوم

السلام علیک یا مظلوم

رؤیت دوست می کنی ای ماه

السلام علیک روح الله

آید از هر نشیب و بالایی

بانگ یا سیدی و مولایی

مطمئن، شاد، با دلی آرام

در کنار حبیب کرده مقام

باغ زهراست، لاله زارِ شما

شد زیارتکده، مزار شما

آنکه این انقلاب را پرورد

بی گمان باز حفظ خواهد کرد

 

کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 129