هفت پشت عطش

هفت پشت عطش

 

 محمد علی بهمنی

زنده تر از تو کسی نیست؛ چرا گریه کنیم؟ 

مرگمان باد و مباد آنکه تو را گریه کنیم

هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید

ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؟

رفتنت آیینۀ آمدنت بود، ببخش

شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم

ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر

می توانیم به جان شهدا گریه کنیم؟


کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 123
گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو

با چنین حال بمیریم، و یا گریه کنیم

ای تو با لهجۀ خورشید سرایندۀ ما

ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم؟

آسمانا! همه ابریم گره خورده به هم

سر به دامان کدام عقده گشا گریه کنیم؟

باغبانا! ز تو و چشم تو آموخته ایم

که به جان تشنگی باغچه ها گریه کنیم

 

کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 124