نامه هایی به امام

نامه هایی به امام


کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 98

تاریخ: ؟ / ؟ / 1364

‏از: ‏تهران

‏نام و نام خانوادگی: ‏محمد جواد فقیه

‏سن: ‏10 ساله

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏با سلام و درود به امام زمان(عج) و نایب بر حقش، امام خمینی عزیز.‏

‏امام عزیز، من دو بار در خواب شما را دیدم و یک بار در جماران.‏

‏من می خواهم به جبهه بروم؛ اما کوچک هستم و نمی توانم در جبهه با‏‎ ‎‏بعثیها و کافران بجنگم و همان طور که شما فرمودید: «مدرسه سنگر است.»‏‎ ‎‏ما هم در سنگر مدرسه با درس خواندنمان مشتی محکم بر دهان امریکا و‏‎ ‎‏دیگر جنایتکاران می زنیم. به قول شما این صدام جز خودکشی راهی ندارد‏‎ ‎‏و می خواهد با بمبارانهای خود، مردم دلیر و شجاع ایران را بترساند؛ اما کور‏‎ ‎‏خوانده، این مردم از بمبارانها نمی ترسند و خیلی دلشان می خواهد به‏‎ ‎‏شهادت برسند.‏

‏خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عج)، خمینی را نگه دار.‏

کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 99

تاریخ: ؟ / ؟ / 1358

‏از: ‏تهران

‏نام و نام خانوادگی: ‏رسول بزرگی

‏سن: ‏10 ساله

‏به نام خدا‏

سلام علیکم

‏من یک بار با چند بچۀ دیگر حضور شما آمدیم و چند سرود برای شما‏‎ ‎‏خواندیم و شما گفتید که شما پاسداران آینده هستید، درستان را بخوانید.‏‎ ‎‏من یکی از همان بچه ها هستم و می خواهم به شما بگویم، شما مگر با ما‏‎ ‎‏قهر هستید؟ چرا به اصفهان نمی آیید؟‏

‏من با اینکه دو بار شما را دیده ام، باز می خواهم شما را ببینم. من یک بار‏‎ ‎‏شما را در مدرسۀ فیضیه دیده ام و یک بار هم با همان بچه ها.‏

‏شما به من بگویید چرا به اصفهان نمی آیید؟‏

‏من نمی توانم بگویم چقدر شما را دوست دارم، هر چه فکر می کنم‏‎ ‎‏می بینم باز هم شما را بیشتر از آن دوست دارم.‏

کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 100

تاریخ: 19 / 11 / 1358

‏از: ‏اصفهان

‏نام و نام خانوادگی: ‏پونه و حسین محلوجی، مونا و فائزه کرباسی

‏تهران، خیابان ولی عصر، جنب پارک ملت، بیمارستان قلب، امام خمینی‏

‏خمینی جان، پدر عزیز ما‏

‏آخر شما چرا مریض شدید؟ ما بچه ها خیلی گریه کردیم، به خدا خیلی‏‎ ‎‏دوستت داریم. کاش ما مریض می شدیم و شما مثل همیشه سالم می بودید.‏‎ ‎‏ما پول توجیبی این هفتۀ خود را خرج نمی کنیم، چون نذر کردیم شب جمعه‏‎ ‎‏آن را به مستمند بدهیم. تو را به خدا زودتر خوب بشوید.‏

کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 101

بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏با عرض سلام امیدوارم که تندرست و سلامت باشید. من نوجوانی پانزده‏‎ ‎‏ساله هستم از یزد، که برای شما نامه می نویسم. اسمم ابوالفضل و فامیلی ام‏‎ ‎‏نوید است. من خیلی دوست دارم که شبها در پایگاه محل، نگهبانی دهم و‏‎ ‎‏یک ماه هم این کار را انجام داده ام؛ اما بعد از آن پدر و مادرم مانع رفتن من‏‎ ‎‏به پایگاه شده اند و مدت چهار، پنج ماهی است که نمی گذارند به پایگاه‏‎ ‎‏بروم و نگهبانی بدهم، این حقیر از شما درخواست می کنم که با نامه نوشتن‏‎ ‎‏به یزد از پدر و مادر من بخواهید که بگذارند به پایگاه رفته، شبها نگهبانی‏‎ ‎‏دهم.‏

‏خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عج)، خمینی را نگه دار.‏

‏از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا، ان شاءالله‏

والسلام علیکم

ابوالفضل نوید

یزد، 16 / 12 / 1361


کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 102
بیمارستان قلب، پیشگاه امام خمینی، رهبر عزیز انقلاب اسلامی ایران

‏امام عزیز، ما دانش آموزان راهنمایی دستهای کوچک و گناه ناکرده مان را‏‎ ‎‏به درگاه خدای یکتای توانا دراز کرده و از صمیم قلب دعا می کنیم که به‏‎ ‎‏رهبر انقلابمان، ناجی ملت ایران از زیر یوغ ستم، و سرباز راستین اسلام و‏‎ ‎‏قرآن و تنها امید مستضعفان، مجاهد بزرگ، دشمن سرسخت کفر و کفار و‏‎ ‎‏ستمگران، شفای کامل و عاجل عنایت فرماید و پیروان راستین اسلام را در‏‎ ‎‏پیشبرد اهداف اسلام توفیق عنایت فرماید.‏

از طرف دانش آموزان، ویدا محمدزاده

مهران، دانش آموزان مدرسۀ راهنمایی دخترانۀ پروین اعتصامی

کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 103

بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏با سلام بر شما، ای رهبر عظیم الشأن انقلاب، ای امام والای من، من که‏‎ ‎‏شما را از نزدیک مشاهده نکرده ام و یک بار هم آمدم، ملاقات نبود؛ ولی‏‎ ‎‏امیدوارم که این کارت ناقابل را بپذیرید و همین طور امیدوارم که این عید‏‎ ‎‏سعید، سال پیروزی باشد و من به شما تبریک عرض می کنم.‏

نوروز مبارک

دختر کوچک شما، معصومه مراد نیا، 14 ساله از تهران

تهران، شمیران، 1360

کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 104

به نام خدا‏

‏با درود و سلام بر منجی عالم بشریت و نایب برحقش امام خمینی و با‏‎ ‎‏درود و سلام بر رزمندگان اسلام و شهیدان جان بر کف.‏

‏امام بزرگوار، من دختری هستم 13 ساله، من می خواهم در راه خدا قدم‏‎ ‎‏بردارم و چون از خانوادۀ مستضعف هستم، نمی توانم چیزی تهیه کنم و به‏‎ ‎‏جبهه های حق علیه باطل بفرستم؛ بنابراین من می خواهم از شما امام عزیز‏‎ ‎‏بپرسم، آیا می توانم آموزش دیده و به جبهه بروم؟ حتی اگر برای پرستاری یا‏‎ ‎‏کمک آشپز بروم.‏

‏خواهش می کنم راهنماییم کنید. خیلی خوشحال می شوم اگر امضای‏‎ ‎‏خود را روی کاغذ بزنید و بفرستید.‏

دختر کوچک شما، فرانک، الف

کلاس اول راهنمایی، مدرسۀ پروین اعتصامی

اردبیل، 15 / 2 / 1364

کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 105