عرفان امام
دکتر ناصر جان نثاری
مؤلف، ادبیات عرفانی را ابزاری می داند که دستمایۀ شناخت حقیقت محض و معشوق مطلق و کوی دوست می شود؛ وی سپس امام را انسان کاملی که مقامات سلوک را طی کرده، مطرح می سازد و پس از شرح مرحلۀ بیداری و یقظه، مقامات عرفانی را به توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا، تقسیم می کند.
چکیده ای از این مقاله در ذیل می آید:
صاحبدلان طریقت و پاکان راه شریعت و واصلان کوی حقیقت اگر در عنوان فوق بنگرند، سه محور اساسی را مشاهده می نمایند. امام، ادبیات، عرفان....
کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 34
ابن سینا در کتاب اشارات می گوید: «بدان که عارفان را اندر زندگی دنیا درجاتی و مقاماتی است خاص به ایشان که دیگران را نیست؛ و آنها را کارهایی است پوشیده اندر میان، و کارهایی است ظاهر، که هر که آن را مستنکر بود، آن را متفکّر داند و هر که بدان عارف باشد، آن را عظیم داند».
غزالی نیز در احیاء علوم الدین گفته: «مقام، صفت ثابتی است مر قلب را مقابل، حال که صفتی است غیر ثابت...».
توبه دو قسم است: توبۀ عوام و توبۀ خواص؛ توبه عوام بر سه اصل استوار است: اوّل، پشیمانی از کار گذشته؛ دوم، رجوع به خداوند توّاب؛ و سوّم، تصمیم بر ترک معاصی در آینده؛ و توبۀ خواص آن است که از خودخواهی ها و آلایش و لغزش در راه سلوک به خداوند تواب پناه ببرد...
در تمام متون عرفانی «توبه» شروع کار و فصل آغازین هر حرکتی است؛ مثلاً در صد میدان که از امالی خواجه عبدالله انصاری است، توبه میدان اوّل است، و او توبه را بر سه قسم کرده است...
حضرت امام در توبه فرموده اند: «بدان که توبه یکی از منازل مهمّۀ مشکّله است و آن عبارت است از رجوع از طبیعت به سوی روحانیت نفس، بعد از آنکه به واسطۀ معاصی و کدورت نافرمانی نور فطرت و روحانیت محجوب به ظلمت طبیعت شده و بر سالک طریق نجات و هدایت لازم است که توفیق به توبۀ صحیح کامله با حفظ شرایط آن نماید...».
فقر را دو نوع دانسته اند: فقر مادی، فقر معنوی؛ فقر مادی آن است که رسول(ص) فرمود: «کاد الفقر ان یکون کفراً»
و فقر معنوی آن است که فرمود «الفقر فخری» و این همان فقر است که در متون عرفانی مورد نظر است. آن فقر در شریعت و طریقت ناپسند و مردود است و این فقر، مطلوب عارف است...
کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 35