پرواز در آسمان خیال تو

پرواز در آسمان خیال تو 

‏ ‏

‏در نماز پگاه رستگاری ‏

‏امام اوست‏

‏که ز دنیای آزمندان ‏

‏به گرده نانی و یک تن‌پوش ژنده ‏

‏قناعت کرد ‏

‏کسی که با شب و نخلستان و چاه ‏

‏همدم بود ‏

‏صدای باد ‏

‏راز پر آشوب توست‏

‏در گوشهای نخلستان ‏

‏که گیسوان بلند نخلها ‏

‏همه پریشان است‏

‏در شگفتم ‏

‏از استقامت زمین ‏

‏که راز تو در سینه دارد و ‏

‏از حیات و از حرکت‏

‏باز نمی ماند ‏

‏راز تو را اگر کوه می دانست، ‏

‏چون کاه جویده فرو می ریخت‏

‏و مهر، ‏

‏می پژمرد ‏

‏و ماه، ‏

‏می مرد ‏

‏و آسمان، ‏

‏طوماری می گشت به هم فرو پیچیده ‏

‏هنوز دهان خشک زمین ‏

‏- چاه - ‏

‏از حیرت صبر بزرگ تو ‏

‏باز مانده است‏

‏تو در دل شب آیا کدام مرثیه را خواندی ‏

‏که شب همیشه سیه پوش است؟ ‏

‏سکوت، ‏

‏حکایت صبر شگفت توست‏

‏و آسمان، ‏

‏اشارتی از بیکرانی تو ‏

‏برای استقامت تو ‏

‏کوه هم کنایه خوبی نیست‏

‏کفشهای پاره تو ‏

‏آبروی اسلام است‏

‏نان خشکی که می خوری ‏

‏تقواست‏

‏وقتی برادرت - عقیل - ‏

‏از عدالت تو می رنجد ‏

‏و بیت المال را که دزدانه مهر زنان کرده اند، ‏

‏باز می ستانی، ‏

حضورج. 43صفحه 292
‏معنای دقیق عدالت را می فهمم ‏

‏و می دانم، ‏

‏هر که چون تو نباشد ‏

‏بر حق نیست‏

‏عادل نیست‏

‏وقتی ز خوردن انگشتی عسل ‏

‏حذر می کنی، ‏

‏دنیا را تف می کنی ‏

‏دنیا پیش تو از عطسۀ بز ‏

‏و کفش پاره پست تر است‏

‏و آنانکه دنیای تف کرده را می خورند ‏

‏پست تر از دنیایند ‏

‏آنک ببین که فربهان چه ساده ز تقوای تو خطابه می خوانند! ‏

‏و عثمان بن حنیف ‏

‏هنوز هم در جشن است‏

‏کجاست شمشیر خشم تو ‏

‏که دیگهای غذا را به خون بیالاید ‏

‏*‏

‏شکوه تو برتر ‏

‏ز مرز اندیشه است‏

‏و بالاتر ‏

‏ز حدّ خیال ‏

‏نام کتاب زندگانی من ‏

‏پرواز در آسمان خیال توست‏

‏تو در تن پرشور آفرینش ‏


حضورج. 43صفحه 293

‏خون گرم عدالتی ‏

‏هفت آسمان ‏

‏به احترام تو برپاست‏

‏و رودها، ‏

‏ز اشتیاق تو جاری ‏

‏تو در شب سیاه تردید ‏

‏چشم سگ هار فتنه را درآوردی ‏

‏ذوالفقار تو دو سر داشت‏

‏یک سر، ‏

‏عدالت‏

‏و دیگر سر، ‏

‏باز هم عدالت‏

‏از دم تیغ تو هرکس گذشت‏

‏به دوزخ رفت‏

‏تو عین حقیقتی ‏

‏تو معیار حقّی ‏

‏ای به راههای آسمان آشناتر از راههای زمین! ‏

‏اهل کدام آسمانی ‏

‏که این همه زلالی؟! ‏

‏ای خاک‌نشین! ‏

‏ای ابوتراب! ‏

‏نام تو ‏

‏شوق پریدن از خاک ‏

‏نام تو ‏

‏معنی پرواز است‏

‏نام تو را هزار بار می خوانم ‏

‏و باز می خوانم ‏

‏و باز می خوانم ‏

‏نام تو وزن کلام من است‏

‏نام تو شعر موزونی است‏

‏که از خیال و عاطفه سرشار است‏

‏شعری فراتر از کلام بشر ‏

‏شعری رساتر از اعجاز ‏

‏ای آیه بزرگ خداوند! ‏

‏با تو راه حق، ‏

‏هماره یکی است‏

‏و حقیقت، ‏

‏همیشه بی رقیب.‏

دکتر صدیقه وسمقی

‎ ‎

حضورج. 43صفحه 294