از «شمسۀ عرفان» تا «محمّدِ وجود» (نشستی در آستانۀ انتشار دیوان اشعار امام خمینی با حضور آقایان: سهراب هادی، حسین کیا تنکابنی، علی اکبر ملکی و ارسلان عبدالرحمانی)

از «شمسۀ عرفان» تا «محّمدِ وجود»

‏ ‏

(نشستی در آستانۀ انتشار دیوان اشعار امام خمینی با حضور آقایان:

سهراب هادی، حسین کیا تنکابنی، علی اکبر ملکی و ارسلان عبدالرحمانی)

‏ ‏

ابوالفضل مروی

اشاره:

چندی قبل دیوان اشعار امام خمینی که در شمار پرفروشترین کتابهای مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی است، با شکل و قطع رحلی در دستور تجدید چاپ قرار گرفت. گروهی از همکاران مجرب برای چاپ دیوان در شکلی نو و متناسب با مضامین اشعار حضرت امام مشغول به کار شدند. کار این گروه نزدیک به اتمام است و بزودی چاپ جدید دیوان اشعار حضرت امام را شاهد خواهیم بود. برای اطلاع از کم و کیف کار مصاحبه ای گروهی با همکاران اقدام کننده داشتیم که حاصل آن در پی به نظر خوانندگان گرامی می رسد. ضمناً از همکار عزیزان آقای مرادی که از این میزگرد عکسهای خوبی تهیه کردند تشکر می کنیم. 

‏ ‏

حضور: چندی قبل باخبر شدیم که تعدادی از همکاران مؤسسه در زمینه چاپ مجدد دیوان اشعار حضرت امام مشغول فعالیت هستند و تلاش می کنند تا این اشعار به صورت زیبا و هنری به جامعه عرضه شود. در ابتدا از همه دوستانی که دعوت ما را پذیرفتند و در این میزگرد شرکت کرده اند تشکر می کنم. چاپ هر کتابی اساساً یک رویداد محسوب می شود، بخصوص چنین کتابی. هدف از این جلسه این است که از چگونگی روند این رویداد باخبر شویم و این کتاب و کم و کیف کار را بشناسیم. در ابتدا از آقای هادی که مسئولیت کار را بعهده دارند می خواهم توضیحاتی دربارۀ چگونگی شروع و انجام مراحل کار بیان بفرمایند.


حضورج. 43صفحه 270
سهراب هادی:‏ متشکرم. مسئلۀ اصلی این است که فرم و شکل کتاب به صورتی تهیه شود که با مبنا و مفاهیم مندرج در آن منطبق باشد و ما بتوانیم از جهت نگاه به ارزش هنری کار، پیوندی برقرار کنیم میان شکل کتاب و محتوای آن. در سالهای گذشته خوشنویسی اشعار حضرت امام را استاد جلیل رسولی عهده دار بودند و کتاب برای اولین بار در قطع وزیری و با فضای تذهیب که کار آقای آقامیری بود به مرحله چاپ رسید و تا آنجا که من به خاطر دارم 37 بار چاپ شده است و این کتاب جزء پـُرفروش‌ترین کتابهای مؤسسه است و تاکنون 000 / 700 تیراژ داشته است. ‏

‏بعداً به این نتیجه رسیدیم که خوب است با توجه به توانمندیهای مؤسسه، دیوان حضرت امام را با یک ارائه تازه ای تجدید چاپ کنیم. بحث و بررسی زیادی صورت گرفت که اساس آن این بود که مجموعۀ هیئت و شکل کتاب منطبق باشد با فضای هنری و اندیشه حضرت امام و آن خلوص و صمیمیتی که در مجموعۀ تفکر و جهان بینی شعری امام وجود دارد. مبنای چنین کاری می بایست برگرفته از هنر سنتی ایران باشد. به دلیل اینکه این هنر از دیدگاه غربی و تأثیر هنر غرب بر آن در امان بوده است و قادر است جنبه های تصویری انسان متعالی و انسان الهی را ارائه کند. ‏


حضورج. 43صفحه 271
‏در کشور ما هنر تذهیب و نگارگری پشتوانه و ذخیره عظیم و ارزشمندی دارد که مبتنی بر هویت تاریخی است و میراث فرهنگی ماست. همان طور که اندیشه های حضرت امام پاسدار و بیانگر هویت تاریخی، نگاه عرفانی مشرق زمین است. این دیدگاه، زاویۀ مناسبی بود برای شروع کار. بعد از آن با هنرمندان و دست اندرکاران و مراکز هنری و موزه های ایران ارتباطها و نشستهایی داشتیم و به این نظر رسیدیم که از ذخایر موزۀ رضاعباسی که یکی از موزه های بی نظیر در مجموعه عرضۀ هنر دوران اسلام و حتی معاصر است استفاده کنیم. رضا عباسی خود یکی از بزرگان تاریخ هنر ایران است و ما از بی نظیرترین کارهای او - حالا «آقای تنکابنی» بیشتر توضیح خواهند داد - انتخاب کردیم از جمله، شمسۀ رضا عباسی را و بعد مسئله این بود که چگونه مراحل هنری و فنی کار را پی گیری کنیم. جلسات متعددی با دوستان حاضر داشتیم و همگی با صمیمیت و عشق و علاقه ای که به حضرت امام دارند تمام توانمندیها و تجارب خود را بکار گرفتند تا این کتاب به نحو احسن آماده سازی شود و ان‌شاءالله بتوانیم در نمایشگاه کتاب آینده آن را به بازار نشر عرضه کنیم. چاپ و نشر این کتاب، یک رویداد خوب در عرصه هنر ایران است. ‏

حضور: آقای تنکابنی، حالا شما دربارۀ نگارگری و اصطلاح «شمسه» که به نظر می رسد همان طرح خورشیدی وسط تذهیب کاری سنتی باشد توضیح بفرمایید. 

حسین کیا تنکابنی:‏ بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر. ابتدای این کار، فضای شکل شناسی براساس نسخه های چاپ شده قبلی بود. با توجه به اینکه ما فضای محدودی برای کار داشتیم - از لحاظ شمسه و حاشیه - براساس همین فضا به تفکیک کار پرداختیم. این شکل شامل یک شمسه و یک سرلوح می شد. شمسه طوری طراحی شده که در قالب یک مرجع گنجانده می شود. پیرو شمسه چهار تا لچک طلا دارد و بعد از آن هفت فضای رنگی میان طرح شمسه هست که عناصر رنگی آن جوری است که فضای مربع را به فضای دایره که نماد آسمان است پیوند بدهد. ‏

‏یادداشتهای زیادی در حین کار برداشتیم تا بتوانیم تبدیل فضای مربع به دایره را با ترکیب بندی فضای رنگی که بسیار دشوار بود انجام دهیم. لچک بیرون کار را با طلا کار کردیم. بعد تمام فضای داخل را ریزکار کردیم. ریزکار کردنش هم به این علت بود که ‏


حضورج. 43صفحه 272
‏می خواستیم حتی الامکان به اصل کار - که اوج تعادل روحی را نشان می دهد - نزدیک شویم. مشکل ترین قسمت کار همین بود. چون چاپهای تفکیکی معمولاً از اصل کار دور می شوند. بعضی ها عقیده دارند یک کار چهار رنگ بهتر جواب می دهد. البته زحمت زیاد این کار را آقای عبدالرحمانی کشیدند، چون کار کامپیوتری زیادی داشت. من حاشیه را قلم گیری و تفکیک کردم. ضمنا طلا گذاری در اصل کار بوده است. در تفکیک، فضاها برای رنگ گذاری باز می شود. ‏

حضور: شما دربارۀ واژه شمسه توضیحی ندادید. 

تنکابنی:‏ بله، طرحهای تذهیبی که در قالب دایره می گنجد، شمسه نام دارد. البته همان طور که اشاره کردم کمتر کار تذهیبی جامعیت این شمسه مورد نظر ما را دارد، چه از لحاظ طرح و چه از لحاظ مفاهیم عرفانی که در آن هست. ‏

حضور: واژۀ شمسه، انسان را به یاد شمس یا خورشید می اندازد که از لحاظ عرفانی جنبه نمادینی دارد. به هر حال یک نکته قدری برای من مبهم 


حضورج. 43صفحه 273
ماند و آن اینکه اصل کار که در موزه است رنگهای اصیل خود را دارد، شما به چه صورتی این رنگها را با حفظ اصالت تهیه می کنید؟ 

‏ ‏

تنکابنی:‏ در رنگ گذاری چاپ تفکیکی معیار ما این است که هر رنگ جداگانه ساخته شود و داخل دستگاه ریخته شود. ما، در اینجا نمی توانیم فضای چهار رنگ داشته باشیم. بنابراین باید فضا را طوری باز کنیم و طوری قلم‌گیری کنیم که بشود در کامپیوتر رنگ فرضی را مشخص کرد و بعداً در زینک آن را ببندیم. توجه داشته باشید که بعضی از رنگها مثلاً رنگ طلا را نمی توانیم با استفاده از چاپ چهار رنگ به آن برسیم. همین طور خیلی از رنگهای دیگر مانند شنگرف و لاجورد و غیره. اصولاً رنگهای نگارگری ایرانی این طوری است. این است که خیلی ها سعی می کنند با روش تفکیک، تذهیب را چاپ کنند ولی مشکل اینجاست که معمولاً از اصل کار دور می شوند. ما می خواستیم به اصل کار نزدیک شویم. ‏

حضور: کار مرحلۀ لیتوگرافی چه صورتی دارد. بالاخره این رنگها در لیتوگرافی چگونه اصالت خود را حفظ می کند. خیلی اوقات می بینم 


حضورج. 43صفحه 274
طرحهایی که ما برای مجلۀ حضور کار می کنیم - با دیسکت یا تهیۀ فیلم از روی اصل کار - در لیتوگرافی آن شفافیت و قوت خود را حفظ نمی کند و در چاپ تیره و زمخت می شوند فکر می کنم آقای ملکی که سالهاست لیتوگرافی حضور را انجام می دهند و جزو گروه شما نیز هستند بهتر می توانند توضیح دهند. 

علی اکبر ملکی:‏ بحثهای اصلی را آقای هادی و آقای تنکابنی گفتند. ما هم از ایشان ایده می گیریم. در ابتدا آقای تنکابنی که خودشان تذهیب‌کار هستند با ما صحبت کردند و درباره نحوۀ قلم گیری و نحوه رنگ گذاری هماهنگی شد. بعداً تکه کوچکی از کار را به عنوان نمونه آزمایش کردیم. وقتی رنگها ترکیب می شوند در چاپ افست که ما داریم ممکن است جواب ندهد. چهار رنگ اصلی که ما داریم نمی تواند جوابگوی بعضی از رنگها باشد. ناچار باید رنگهای مستقلی را انتخاب کنیم، بخصوص رنگهای این کار که مناسب تذهیب است و قوت بالا دارد. با توجه به اهمیت هنری - تاریخی این کار تذهیب و همچنین شعر حضرت امام که در این چارچوب ارائه خواهد شد و برای ما بسیار ارزشمند است، بایستی ظرافتهای لازم را در نظر می گرفتیم. به همین خاطر حدود یکماه قبل از شروع کار دربارۀ انجام آن بحث و تبادل نظر داشتیم. بعداً به لطف خداوند کار شروع شد و الحمدالله خوب پیشرفت. در مجموع بخش عمده کار شامل 13 رنگ می شود. چهار رنگ اصلی (زرد، قرمز، آبی و‏


حضورج. 43صفحه 275
‏مشکی) و 9 رنگ مکمل. ‏

‏لازم به توضیح است که رنگ طلای طرح بایستی با عیار بالا تهیه شود نه نوعی فرمول شیمیایی به عنوان آب طلا. در واقع فلز طلا را به صورت خمیر در می آورند و با قلمهای مخصوص در فضاهایی که مشخص شده می کشند. در نتیجه ما باید همان رنگ یعنی طلا را روی چاپ هم داشته باشیم. از طرف دیگر طلا یک بازتابهایی دارد، نور را منعکس می کند و اگر دقت نشود یا جوری براق می شود که اصلاً رنگی روی کاغذ باقی نمی ماند و یا آن قدر کدر می شود که دیگر رنگ طلایی نیست و حتی سیاه می شود. از این جهت در این جور کارها هر قسمت از رنگ نیاز به تفکیک و دورگیری دارد که آقای تنکابنی بخوبی این قسمت را انجام دادند و کار به ما تحویل شد. بعداً ما تفکیک رنگ را انجام دادیم و با اسکنر که در اختیار ماست و سیستم پیشرفته ای دارد کار را فرستادیم به بخش کامپیوتر که در آنجا هم با ذوق و سلیقه و صبر و حوصله آقای عبدالرحمانی این کار ادامه پیدا کرد. ‏

‏بعد از کار کامپیوتری و با تأیید آقای هادی که مدیریت کار را به عهده داشتند و همین طور آقای تنکابنی، فیلم و زینک کتاب را تهیه کردیم و زینکها را فرستادیم چاپخانه. چاپخانه ای هم که در نظر گرفتیم دارای دستگاههای چاپ بسیار پیشرفته هستند که توانایی چاپ چنین کارهایی را دارد. نمونه های چاپ شده هم مورد پسند دوستان قرار گرفته است که امیدواریم بقیه مراحل آن نیز بزودی به پایان برسد. ‏

حضور: فکر می کنم حالا نوبت آقای عبدالرحمانی است که توضیح بفرمایند این زحمتی که دوستان می گویند شما کشیده اید چگونه بوده، چکار انجام شده و کلاً چقدر وقت برده است؟ 

ارسلان عبدالرحمانی:‏ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. با تشکر از مجله حضور که چنین نشستی را فراهم کرد و با تشکر از دوستانی که کار بنده را تأیید کردند. البته با توضیحاتی که حاج آقای ملکی و سایر دوستان دادند، من دیگر حرف زیادی ندارم فقط چند نکته کوتاه است که بد نیست محض اطلاع عرض کنم: این کار تذهیب و روش تفکیک و آماده سازی اولین کار از این دست بود که ما با کامپیوتر انجام می دادیم و مدت زمانی که روی این تذهیب و این شمسه کار کردیم حدود 250 ساعت بود. چنین کاری را من قبلاً نه جایی دیده بودم و نه خودم انجام داده‏


حضورج. 43صفحه 276
‏بودم. البته این کار پر زحمت و سختی بود. نیاز به دقت زیاد داشت ولی ما خودمان را کارمند امام می دانیم و اگر کاری در رابطه با حضرت امام باشد با جان و دل می پذیریم و معتقدیم که این تلاشها باقی می ماند. ‏

تنکابنی:‏ من هم اگر اجازه بدهید می خواستم در تأیید صحبت آقای عبدالرحمانی به خاطره ای یا به رویایی که داشتم اشاره کنم. شاید باور نکنید من در این چند ماه اخیر در دل دغدغه ای داشتم که به هیچکس نگفته بودم ولی ذهن مرا مشغول کرده بود. از بعضی ها می شنیدم که چه لزومی دارد کار امام که خود به ساده زیستی معروف است، با چاپ ترکیبی 13 رنگ انجام شود. آیا این هزینه و این کار نفیس ضروری است؟ آیا امام راضی است؟ با خودم می گفتم بیشتر ذخایر خطی ما که الان در حوزه های داخل و خارج هست و از شاهکارهای هنر ایران است و نگارگری ایرانی و ادبیات ایرانی و عرفانی را گسترش داده همه با تذهیب کاریهای ارزشمند بوده است؟ ولی خوب وجدانم راضی نمی شد و کمی نگرانی داشتم تا اینکه شبی خواب دیدم انگار نماز عید فطر است و همۀ مردم به طرف مصلا می دوند. من هم با آنها به آن سمت دویدم. در مصلا دیدم امام به نماز ایستاده و آقای ‏


حضورج. 43صفحه 277
‏انصاری هم پشت سر امام هستند. من رفتم دست راست آقای انصاری، پشت سر امام سجاده ام را پهن کردم و آماده نماز شدم. امام از سر سجاده بلند شدند رفتند آن طرفتر از توی دستمال دو تا اسکناس درآوردند و آنها را به من دادند و گفتند این مال شما. ‏

‏این رویا خیلی باعث آرامش خاطر من شد و من فکر می کنم پاسخ سئوالم را از خود امام گرفتم. ‏

حضور: رویای جالبی بوده. ما هم اعتقاد داریم امام ناظر ماست، شهدا ناظر ما هستند. اما توضیحات آقای عبدالرحمانی ناتمام ماند. من می خواستم بدانم شما چه کاری را در کامپیوتر انجام دادید و چرا آن قدر طول کشید؛ با چه برنامه ای کار کردید؟ البته آقای عبدالرحمانی از همکاران مجله حضور هستند و در مؤسسه عروج چاپ همواره در مراحل اجرایی مجله حضور با صمیمیت همکاری دارند و تا حدودی با نوع کار ایشان آشنایی داریم ولی چون این کار مورد بحث از نوع خاص و نادر بوده به نظر می رسد نیاز به توضیح بیشتر دارد. 

عبدالرحمانی:‏ ما با امکانات کامپیوتری این کار تذهیبی را چندین بار تفکیک، رسامی و رنگ سازی و قلم گیری کردیم. قلم کاریهایی که آقای تنکابنی انجام داده بودند دوباره پرداخت کردیم. برای اینکه بتوانیم به آن 13 رنگ مورد نظر برسیم این رنگها را جدا کردیم، رنگ گذاری را هم انجام دادیم تا بتوانیم به اصل کار حتی المقدور نزدیک شویم. چون کار وقت زیادی لازم داشت و حدود سه ماه طول کشید. ‏

حضور: بله، واقعاً انتشار یک کتاب یک رویداد مهم است. تا یک کتاب به چاپ برسد و روانۀ بازار اندیشه شود علاوه بر نویسنده، گروه بزرگی از ویراستار و حروفچین و نمونه خوانی گرفته تا بخشهای مختلف لیتوگرافی و چاپ و غیره همکاری می کنند و زحمت می کشند. اگر این کتاب چیزی باشد که به درد انسانها بخورد و انسانها را رشد بدهد، معنویت را گسترش بدهد، کمتر خدمتی به پای آن خواهد رسید. انشاءالله همگی مأجور باشید. بد نیست در این قسمت با صحبت آقای هادی مجدداً بحث را ادامه بدهیم و اگر به یک 


حضورج. 43صفحه 278
جمعبندی هم برسیم بد نیست. 

هادی:‏ توی این فرصت ارزشمندی که ما برای تجدید چاپ دیوان حضرت امام داشتیم، به لحاظ ارتباط کاری چندین بار اشعار حضرت امام را مطالعه کردم. آن حالتی که آقای تنکابنی اشاره کردند به صورتهای دیگر برای من هم بود. در اینجا بخشی از یکی از غزلهای حضرت امام را برایتان می خوانم: ‏

«رخ نما تا همه خوبان خجل از خویش شوند» 

«گر کشی پرده ز رخ کیست که رسوا نشود» 

«چاره ای نیست به جز سوختن از آتش عشق» 

«آتشی ده که بیفتد به دل و پا نشود» 

«ذره ای نیست که از لطف تو هامون نبود» 

«قطره ای نیست که از مهر تو دریا نشود» 

«سر به خاک سر کوی تو نهد جان ای دوست» 

«جان چه باشد که فدای رخ زیبا نشود» 

‏این رخ زیبا، این خجل شدن، این آتشی که بر دل می افتد، این لطفی که همه سختی ها را به هامون تبدیل می کند و این سر بر سر کوی دوست نهادن و فدای رخ او شدن، یعنی به «جلال» رسیدن و از جمال گذشتن و همان عالم حضرت دوست را فهمیدن، همان محمد وجود است که در نگارگری ایران وقتی باب تصویرگری بسته می شود، باب نگارگری باز می شود تا محمد وجود. ‏


حضورج. 43صفحه 279
‏این اشعار به ما اطمینان روحی می بخشید. امام یک عارف بود که حیات را برای «حق» به سمت «حق» هدایت کرد. و در عین حال جوان نگری خاصی داشت و در همه اقدامهای بزرگ و مسئولیتهای بزرگ به جوانها توجه داشت. از ابتدا که این طرح را بررسی می کردم ظرایف کار ذهن مرا مشغول کرده بود. یکبار به یاد صحبتی که با شما داشتم افتادم، با هم دربارۀ نوری که به نقاط تاریک کار می افتد و راه را برای انسان روشن می کند صحبت کردیم. در چاپ این کتاب یاد حضرت امام نور راه ما بود. یکی از دغدغه های من هم این بود که فرمی را در بیان جهان بینی حضرت امام عرضه کنم که حالت هنری، زیبا، متناسب و منطبق با فرهنگ ما باشد و در عین حال اشرافیت نداشته باشد. ما با همکاران در این زمینه ها بسیار صحبت کردیم تا به این معنای بصری رسیدیم و با هماهنگی هایی که با آقای تنکابنی به عنوان یک هنرمند جوان داشتم به اطمینان لازم رسیدم و سپس با دوستان کار را شروع کردیم. ‏

‏در اینجا خوب است یادی هم از آقای «جواهرپور» داشته باشیم که در سال 1368 اشعار حضرت امام را تحریر و خوشنویسی کردند و در جریان چاپ جدید کتاب، ایشان آقای تنکابنی را معرفی کردند. مؤسسه هم‏


حضورج. 43صفحه 280
‏زمینه های لازم را فراهم آورد و این کار بزرگ صورت گرفت. ‏

‏در کار استاد بلند آوازه ایران (رضا عباسی) رنگ آفتاب مشرق زمین را می شود حس کرد. رنگ خاک مشرق زمین را می شود حس کرد. من بارها کارهای او را در موزه دیده بودم. رنگهایی که بکار برده. رنگ اخرا، نیلی، فیروزه ای و حتی طلا، همه اینها هست ولی هیچ جهت اشرافیت ندارد، بلکه بیان هویت عرفانی شرقی است. گویی این کارها بیانگر تصویری اشعار حضرت امام هستند، این گونه کارها را در نقاشی ایرانی و در معماری ایرانی به وفور داریم. این رنگها و این خطوط ارتباط انسان با خلقت را نشان می دهند. عناصر اقلیمی ما در این کارها هست، جهان‌بینی ما، در آنها هست و حالا می بایست همه اینها را به صورت و در یک قاب تنظیم می کردیم که هیچ نقطه ای کم یا زیاد نداشته باشد و شعر امام را عرضه کند. ‏

‏مجموعۀ هستی شناسی حضرت امام به عنوان یک عارف، یک فیلسوف و یک متفکر دینی در اشعار او، در قالب کلاسیک متجلی است و تنها فرمی که به این نوع کار می خورد تذهیب سنتی ایران است که یک فضای روحانی را ایجاد می کند. ما، در کار خود هم پیر راه داشتیم که آقای ملکی بودند و هم جوان که آقای تنکابنی و عبدالرحمانی بودند و همه با تمام توان وارد عرصه کار شدند و دیدیم به حول و قوۀ الهی هیچ مشکلی نداریم. وقتی کار پیش می رفت ما می دیدیم که در هیچ مورد هیچ برگشتی به عقب نداریم در حالیکه کارهایی از این دست همیشه اشکالاتی ایجاد می کند، برگشت به عقب دارد و این هم برای ما حیرت آور بود که چه سرّی در کار هست که همه چیز با یک خط روحی برای ما فراهم می شود. در مرحله چاپ هم آقای عبدالرحمانی چاپخانۀ ستارۀ سبز به مدیریت آقای قاسمی و آقای میرهاشمی را ‏


حضورج. 43صفحه 281
‏معرفی کردند که امکانات خوبی دارد و خود ایشان هم فردی هوشمند و توانمند است و کار در آن مرحله هم بخوبی پیش می رود. ‏

حضور: شما به تمام جوانب امر اشاره کردید. فکر می کنم اکثر پرسشهایی که من در ذهن داشتم پاسخ داده شد فقط در یکی دو مورد می خواستم دوستان توضیح بیشتری بدهند، یکی قطع کتاب و زمان دقیق انتشار آن است. 

هادی:‏ قطع کتاب رحلی است و انشاءالله در نمایشگاه کتاب در اردیبهشت ماه سال آینده (1382) عرضه خواهد شد. ‏

تنکابنی:‏ من نکتۀ دیگری را اضافه کنم که چون قطع اصلی شمسه 25 سانتیمتر بود - و بعضی ها اجرای آن را به این صورت غیرممکن می دانند - قلم زدن تکه ای از آن دشواریهای خاصی دارد. در طی مدت شش ماه به هر جای اتاقم که نگاه می کردم این طرح جلوی چشمم بود، موقع خوابیدن، موقع بیدار شدن. اینکه ما بتوانیم این طرح را به تفکیک برسانیم مهمتر از اجرای خود کار است چون صنعت تفکیک چاپ هم این اجازه را نمی دهد که البته تلاشهای آقای عبدالرحمانی در اینجا بسیار مؤثر بود. ‏

حضور: از چند تا از کارهای موزۀ رضا عباسی استفاده کردید؟ 

تنکابنی:‏ از سه تا. ابتدا شمسه مقدمه، بعد سرلوحه با حاشیۀ مشترک صفحات. البته فضای کارها می باید با فضای خط نستعلیق اشعار ترکیب بندی مناسبی داشته باشد که توی کار رعایت شد. ‏

‏نکته دیگری را دربارۀ شمسه که شما هم به نماد بودن آن اشاره کردید اضافه کنم. جمال شناسی در طرح شمسه اشاره دارد به بنیادی ترین اصل عرفان یعنی مقوله وحدت و کثرت. واقعیت پیروی آن مستلزم شناخت واقعیت ذاتی و درونی انسان است که نهایتاً به مرحله وصول به دریای وحدت یا ذات حق‌تعالی که به «محمد وجود» موسوم است منتهی می شود. ‏

‏در واقع حاشیه شمسه نماد زندگی انسان است و جریانهای روزمرۀ او که از رنگ خاکی استفاده شده و طرحهای اسلیمی و چرخشی که معرف زندگی است. انسان از این مرحله اگر بتواند، عروج خود را به مرکز دایره (شمسه) آغاز می کند و مراحل دشواری را باید بگذراند تا به حق یعنی مرکز شمسه برسد. مرکز شمسه از رنگ طلای خالصی است که همان رنگ خاک است که مهر خورده باشد یعنی صیقلی شده باشد. ‏


حضورج. 43صفحه 282
‏همچو آهن گرچه تیره هیکلی ‏

‏صیقلی کن صیقلی کن صیقلی ‏

‏تا در او انوار قدسی رو نهد ‏

‏عکس حوری و پری در وی جهد ‏

‏تمام ذهنیت عرفانی امام در رنگ و شکل شمسه متجلی است. شمسه نماد عرفان شرق است. هر فضاسازی و هر شکلی در شمسه نماد مرحله ای از عرفان و وجود است. مثلاً هشت طرح فضای اسلیمی انتزاعی نزدیک به مرکز علامت هشت فرشته ای است که می توانند به آن مرحله برسند. ‏

حضور: مقولات نمادین شمسه را خیلی خوب بیان کردید. آیا این شمسه را خود رضا عباسی که از نگارگران دوران صفویه است کار کرده است، همین طور سرلوح و حاشیه را؟ 

تنکابنی:‏ شمسه رقم ندارد. یعنی معلوم نیست نقاش آن چه کسی است. البته اصل تابلو که در موزه است ریختگی زیادی دارد و بنده لازم بود مرتباً به موزه سر بزنم و اسلاید آن را بررسی کنم و ریختگی ها را در طرح ترمیم کنیم و علاوه بر آن مهم بود که اصالت رنگ حفظ شود. اما سرلوح و حاشیه توسط ابن وصال داوری (از خوشنویسان دوران قاجار) و فرزندانش تهیه شده و مربوط به تصاویر شاهنامه ای است که به شاهنامه داوری معروف است. همۀ این تصاویر در موزه رضا عباسی موجود است و به همین دلیل ما مثلاً می گوییم شمسۀ رضا عباسی. البته خود رضا عباسی از نگارگران معروف ایران است. ‏

‏ما از روی اسلاید، طرحهای اورژینال و چهار رنگ را تهیه کردیم و مابقی رنگها را پس از اسکن کامپیوتری آقای عبدالرحمانی با کامپیوتر طراحی و آماده کردند. البته دربارۀ نوع رنگ مطالعات لازم صورت گرفته بود. ‏


حضورج. 43صفحه 283
حضور: نکته دیگر جلد کار است. آیا جلد چاپ جدید دیوان مثل چاپهای قبلی است یا صبغۀ سنتی و تذهیب دارد؟ 

هادی:‏ توضیحی عرض کنم. با اینکه بنیانهای هنر تذهیب و هنر کلاسیک ایران در این کار در خدمت ارائه اندیشۀ حضرت امام قرار دارد و تناسب کاملی با هم دارند معهذا ما فکر کردیم از مفاهیم هنر مدرن نیز بتوانیم استفاده کنیم. طبعاً هنرهای تجسمی هم در جریان زمان دچار تحولاتی شده اند. ما نمی توانیم بگوییم تمامی آنچه در هنر مدرن هست جنبۀ منفی دارد. بالاخره مخاطب امروزی هم سلیقه ای دارد. بر همین مبنا تصمیم گرفتیم جلد و کاور را از فرمهای انتزاعی و آبستر استفاده کنیم. فکر می کنم در ایجاد رغبت نسل جوان که به هر حال با سنتهای هنری ایران ممکن است کاملاً وصل نباشند، بی تاثیر نباشد. در واقع این جلد که از قابلیتهای هنر نو استفاده می کند مدخلی است به فرم و شکل هنر کلاسیک ایران و محتوایی که در آن بستر ارائه می شود، یعنی نوعی تلفیق نگاه هنر معاصر با هنر کلاسیک ایرانی. ‏

حضور: اتفاقاً موفقیت حضرت امام در رهبری انقلاب، بنیانگذاری جمهوری اسلامی و ادارۀ آن مبتنی بر توجه به عنصر زمان و مکان بوده است که متأسفانه خیلی ها به آن توجه ندارند. به هر حال پرسش دیگری که به نظر می رسد اینکه این نمونه هایی که شما در اینجا ارائه کردید جوری است که هر برگ آن خود به خود تابلو جالبی از اشعار حضرت امام به خط زیبا و قاب دل انگیز و بسیار جالب توجهی است، آیا می شود بعداً بعضی از غزلیات حضرت امام را در یک ورق به صورت پوستر و تابلو عرضه کرد؟ 

عبدالرحمانی:‏ اگر به صورت مجزا هم بخواهیم از هر ورق کار به صورت تابلو، پوستر تهیه کنیم اشکالی ندارد و امکانپذیر است. چون اینها در کامپیوتر با وضوح بالا تهیه شده و اگر دو برابر هم بزرگ شود افت کیفیت ندارد. ‏

حضور: از شرکت دوستان در این میزگرد سپاسگزارم.

‎ ‎

حضورج. 43صفحه 284