نقش مراکز آموزشی در ارتقاء فرهنگ عمومی از دیدگاه امام خمینی (ره)

نقش مراکز آموزشی در ارتقاء فرهنگ عمومی از دیدگاه امام خمینی(ره)

  دکتر قراملکی

‏ ‏مقدمه: ‏

خرد هر کجا گنجی آرد پدید 

زنام خدا سازد آنرا کلید

خدای خردبخشِ بخردنواز 

همان ناخردمند را چاره ساز

‏این گفتار مشتمل بر چهار فصل است‏‎[2]‎‏: فصل اول در بیان جایگاه خاص مراکز آموزشی در رهنمودهای حضرت امام(ره). فصل دوّم در بیان اینکه آموزش و پرورش در دیدگاه حضرت امام به منزله یک فرآیند است. فصل سوّم در ابعاد مختلف نقش مراکز آموزشی در ارتقاء فرهنگ عمومی، فصل چهارم در بیان توصیه های کلیدی امام در بهینه سازی نهاد آموزش و پرورش.‏

حضورج. 12صفحه 164
الف ــ جایگاه خاص مراکز آموزشی در رهنمودهای حضرت امام(ره)

‏حضرت امام خمینی(ره) با بصیرت پیامبرانه خویش همه ارگانها و نهادهای اجتماعی کشور، اعم از نهادهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... را مشفقانه مورد راهنمایی و هدایت نورانی خویش قرار می دادند. امّا، در این میان نهاد مهّم آموزشی که هرگز نباید از عنصر تزکیه و تربیت خالی باشد، در کلام ایشان جایگاه ویژه ای دارد. سیری هر چند اجمالی، در آثار مکتوب و کلام حضرت امام(ره) نشان می دهد که نهاد آموزش و پرورش به معنای عام کلمه و بویژه مراکز آموزشی کشور از سایر نهادهای اجتماعی به لحاظ اهمیت، تمایز اساسی دارد.‏

‏برای تائید سخن می توان به این نکته اشاره کرد که رهنمودهای ایشان در خصوص نهادِ آموزش و پرورش محدود به دیدارهایی نیست که مسئولین این نهاد با حضرت ایشان داشته اند و نیز منحصر به ایّام و مناسبتهای ویژه مربوط به مراکز آموزشی (مانند سیزده آبان، شانزده آذر، هفته معلم و...) نیست بلکه حضرت امام، در موارد متعدد از آثار مکتوب مانند کشف الاسرار و چهل حدیث و در مواضع مختلف از پیام و کلام خویش در تأکید بر اهمیت و نقش مراکز آموزشی و رهنمود در این زمینه فروگذار نشده اند. به ‏ 

حضورج. 12صفحه 165
‏همین جهت است که در پیام بسیار مهم ایشان به مناسبت پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (22 / 11 / 1362) و نیز در وصیت نامۀ الهی – سیاسی ایشان، نهاد آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهمترین محورهای مورد تاکید، طرح شده است. این مسئله، ظاهراً، خاص مسائل فرهنگی به ویژه مراکز آموزشی است. سایر نهادهای اجتماعی، غالباً در ایام و مناسبتهای خاص خود از رهنمودهای امام(ره) بهره مند می شدند، در حالی که رهنمودهای خطاب به مراکز آموزشی و پرورشی، به زمان خاص و یا مناسبت و موقعیت ویژه ای منحصر نیست. در بیانات امام راحل در جمع اعضای ستاد انقلاب فرهنگی (23 / 3 / 1360) با همین مسئله (جایگاه خاص مراکز آموزشی در پیام و کلام امام) مواجه هستیم:‏

 «من با اینکه در روز شنبه بنای صحبت نبوده است و نداشته ام ولکن برای اینکه آقایان دانشگاهی هستند و دنبال مسائل دانشگاهی و انقلاب فرهنگی صحبت کردند، من هم به سهم خودم چند کلمه ای عرض کنم.»‎[3]‎

ب ــ آموزش و پرورش به منزله یک فرآیند

‏یکی از بارزترین نکاتی که از کلام نورانی حضرت امام درباره نهادهای آموزشی به دست می آید، این است که مراکز آموزشی در دیدگاه امام راحل(ره) به منزله یک فرآیند ‏‎(‎Process)‏مطرح است. حقیقتی که امروزه در پرتو تحقیقات وسیع روانشناسانِ آموزش و پرورش قابل فهمتر است.‏‎[4]‎

‏به عبارتی روشنتر، نهاد آموزش و پرورش از نظر حضرت امام(ره) مهمترین رکن حیات فرهنگی و مؤثرترین عامل رشد اجتماعی ‏

حضورج. 12صفحه 166
‏است. هیچ عنصری از پدیدارهای اجتماعی بی تأثیر از آثار سازنده و یا مخرب مراکز آموزشی نیست. نقش مراکز آموزشی در حیات جامعه از نظر امام(ره) در حدی از دقّت ترسیم شده است که تصریح می فرمایند: «دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح بشود، آن کشور اصلاح می شود و با انحراف دانشگاه، کشور منحرف می شود.»‏‎[5]‎

‏حضرت امام(ره) به همین دلیل، در مقام انتقاد از وضعیت اجتماعی أسف بار دورۀ ستم شاهی بر این نکته تأکید دارند که فساد جامعه در آن دوران از طریق تباه کردن دانشگاهها و مدارس انجام شد:‏

«همان طور که آنها انگشت روی دانشگاه می گذاشتند و با تمام قدرت دنبال این بودند که دانشگاه را به دست خودشان بیاورند.»‎[6]‎

‏از جهت آسیب شناسی فرهنگی، قابل تأمل است که حضرت امام(ره) در بیاناتی که پس از فاجعه کشتار نوزدهم دی سال پنجاه و شش داشته اند، بر انحطاط دانشگاه توسط زمامداران حکومت ستم شاهی به منزله عامل اساسی انحطاط جامعه تأکید کرده اند:‏

«اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیح استقلالی بود، مستقل بود، و اشخاصی که در آنجا (اگر صالحی هم در آنجا  

حضورج. 12صفحه 167
باشد) می توانستند کاری را که می خواهند و صلاح است انجام بدهند، روزگار مملکت ما به اینجا نمی رسید... دانشگاه ما را اشخاصی قبضه کردند که اینها خودشان انگل هستند و خودشان استعماری هستند...»‎[7]‎

‏به زبان تمثیلی، اگر جامعه را مانند ارگانیسم بدانیم، نهاد آموزش و پرورش به منزله قلب آن است و پویایی و سلامت مسیر اعضاء و جوارح به پویایی و سلامت آن وابسته است. به همین دلیل است که امام راحل می فرماید: «دانشگاه در رأس امور هست و تقدیرات یک کشوری مقدرات یک کشوری بسته به وجود آنهاست.»‏‎[8]‎

‏حضرت امام (قدس سره) با صریح ترین بیان، نقش حیاتی مراکز آموزشی را تبیین فرموده اند بیانی که در خصوص سایر نهادهای اجتماعی با آن مواجه نیستیم: «آنچه که دانشگاه در یک کشوری نقش دارد، از امور مهمه ای است و نقش بزرگی دارد که این نقش بزرگ را اگر ایفا کند، به طور صحیح ایفا کند، کشور را به مقصد اعلاء خودش می رساند.»‏‎[9]‎

ج ــ ابعاد گوناگون نقش مراکز آموزشی در ارتقاء فرهنگ عمومی

‏سرّ این همه تأکید بر اهمیت نهاد آموزش و پرورش در جامعه، این است که تأثیر مراکز آموزشی و تربیتی در ارتقاء فرهنگ عمومی اضلاع و ابعاد گوناگونی دارد. غالب ساده انگاران در تحلیل مطالب تنها به آثار مستقیم این نهاد توجه دارند: مراکز آموزشی تربیت کنندۀ آینده سازان هستند و رقم زنندگان تفکر و فرهنگ جامعه. امّا آنچه در کلام و پیام امام راحل اهمیت می یابد، ‏

حضورج. 12صفحه 168
‏ ابعاد دیگر تأثیر است که غالباً غیر مستقیم، تدریجی و ناپیدا هستند.‏

‏مهمترین بُعد تأثیر مراکز آموزشی، نقش الگویی آنهاست. تودۀ مردم با غریزۀ فطری خویش اهل علم را ارج می نهند و برای تحصیل کردگان و دانشمندان منزلت خاصی قائلند به گونه ای که خواسته و ناخواسته از آنها تأثیر می پذیرند. این امر در خصوص مراکز آموزشی با شدت و پیچیدگی بیشتری صدق می کند. دانشجو بیش از آنکه نکته ای علمی را از استاد اخذ کند و پیش از آنکه تحقیقی نظری را از معلّم اقتباس کند، خلق و خوی و منش و فرهنگ او را می پذیرد. به گونه ای که به تعبیر حضرت امام معلّم غیرمهذب اگر هم درس اخلاق بدهد، تأثیر سوء اخلاقی خواهد داشت. اگر معلمین و اساتید مهذب باشند، دانشگاه اصلاح می شود و اگر مراکز آموزشی اصلاح شود، جامعه رستگار می گردد:‏

«همۀ معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند. باید خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند. معلمین و همۀ کسانی که در شغل معلّمی بسر می برند باید بدانند که شغلشان بسیار مهمّ است. باید توجه کنند که بچه ها را از ابتدا خوب بار بیاورند که دانشگاه دیر است. معلمین باید احساس کنند که پیش خدا 

حضورج. 12صفحه 169
مسئول اند، اگر بچه ها بد تربیت بشوند، اینها هم مسئولند اگر در این مورد من و شما هم سکوت کنیم، مسئولیم.»‎[10]‎

‏این امر، در جهت تخریبی هم صدق می کند: انحراف در جامعۀ علمی و انحطاط در اخلاق معلمین آغاز انحطاط اخلاقی و فرهنگی کشور است. به همین جهت یکی از رهنمودهای کلیدی حضرت امام، برخورد قاطع و بدون مسامحه است با کسانی که به دلیل تربیت های غیردینی و یا غرض ورزی ها در کمین آن نشسته اند تا ذهن و روان دانشجو را به انحراف بکشانند:‏

«حتی اگر یک استاد هم منحرف باشد، ممکن است اثرش برای یک کشور چشمگیر باشد و جمعی از جوانان را منحرف کند و در درازمدّت یک غائله ای بزرگ درست شود.»‎[11]‎

‏ به دلیل نقش کلیدی و تأثیرگذاری الگویی معلم در جامعه است که هر گونه تسامحی در اخلاق معلمان، تسامح در اخلاق جامعه است. به همین جهت است که حضرت امام (قدس سره) به عنوان پدری دلسوز، فقیهی اسلام شناس و رهبری مشفق با تأکید، تمام مسئولین را از تسامح در این باب برحذر می فرماید:‏

«باید سعی کنیم تا کسانی را که فرزندان ما را فاسد بار می آورند به مدارس و دانشگاهها وارد نشوند و در این امر مسامحه نباید کرد. ممکن است الان کاری نتوانند بکنند ولی تا ده سال دیگر کارشان را انجام می دهند.»‎[12]‎ 

‏در مبحث توصیه های حضرت امام در این باب به تفصیل سخن خواهیم گفت و نشان خواهیم داد که بر مسأله اخلاق معلمی که نزد‏ 

حضورج. 12صفحه 170
‏محققین و پژوهشگران مسائل اخلاقی به صورت اسفباری مغفول عنه واقع شده است، تا چه اندازه ای مورد تأکید حضرت امام(ره) بوده است.‏

‏بیان حضرت امام از جهت دیگری نیز قابل تأمل است: در مدیریت آموزشی غالباً دو نظریه اصالت فرد و اصالت جمع مورد نزاع واقع می شود. از کلام امام می توان برداشت کرد که در مقام داوری بین این دو نظریه باید بین مقام اصلاح و مقام تخریب تمایز قائل شد. اخلال و تخریب در نظام آموزشی و در نتیجه تباه ساختن فرهنگ عمومی کشور با اصالت فرد نیز قابل تفسیر است. «حتی اگر یک استاد هم منحرف باشد...»‏

‏اشاره به همین حقیقت دارد. بنابراین، نباید به دلیل اصالت جمع نگریستن در مدیریت آموزشی، بر چنین انحرافهای فردگرایانه بی توجه بود.‏

‏ابعاد مختلف نقش نهاد آموزش و پرورش در جامعه، در این کلمه قصار حکیمانه حضرت امام که امروز به صورت شعار مقدس و زیبای معلمین (از آموزگار گرفته تا استاد دانشگاه) در آمده است، تجلی دارد:‏

‏«معلمی شغل انبیاء است». بیان حضرت امام در اینجا، بیان بسیار ظریفی است. اگر بخواهیم مدلی ارائه دهیم که ابعاد مختلف نقش معلم را تبیین کند، کاملترین و گویاترین آنها، نبوت خواهد بود. جایگاه معلم در جامعه و نقش او، مانند جایگاه انبیاء ‏

‏ ‏

حضورج. 12صفحه 171
‏است. اگر بخواهیم برای نبوت نیز مدلی ارائه کنیم، سخن حضرت امام تفسیر روشنی خواهد داشت و برای تبیین ابعاد مختلف نقش نبی در جامعه از چه مدلی می توان استفاده کرد؟‏

‏آیا نبی چوپان است و امت رمه و وحی ابزار  چوپان؟‏

‏آیا نبی سلطان است و امت شهروند و وحی قانون اساسی؟‏

‏آیا نبی طبیب است و امت مریض (بالقوه و یا بالفعل) و وحی داروی درمان و یا پیش گیری؟‏

‏آیا نبی مادری است مهربان و امت فرزندی است نونهال و وحی تغذیه کودک؟‏

‏آیات قرآن کریم مبین این واقعیت است که گویاترین مدل برای تفسیر نبوت این است که بگوئیم:‏

‏نبی سراج روشنی است و امت چشمانی هستند محتاج روشنایی و وحی نور است.‏‎[13]‎

‏بنابراین می توان گفت همان گونه که انبیاء سراج منیر هستند، معلمین نیز نقش روشنگری و نورافکنی دارند و این نقش غالباً به صورت ناپیدا عمل می کند.‏

د ــ توصیه های کلیدی حضرت امام در جهت بخشی به نقش مراکز آموزشی

‏توصیه های حضرت امام(قدس سره) در مواضع متعدد برای اصلاح و هدایت و جهت یابی مراکز آموزشی از چند جهت حائز اهمیت است. اولاً از جهت کاربردی که گرانبهاترین یادگار حضرت امام برای مسئولین نهاد است. ثانیاً از جهتِ شناخت اهمیت و ابعاد نقش نهاد آموزش و پرورش ثالثاً از جهت اینکه، همین توصیه ها از مهمترین عناصر و عوامل ارتقاء فرهنگ عمومی جامعه است. به اجمال، اهمّ ‏

حضورج. 12صفحه 172
‏توصیه های حضرت امام را گزارش می کنیم:‏

‏یک ــ «دانشگاه را درستش کنید. دانشگاه را اسلامی اش کنید.» مهمترین توصیه امام، همین نکته است: اسلامی کردن دانشگاه. «مگر می شود با دانشگاه اسلامی، اسلام را شکست داد.»‏

‏مراد از اسلامی کردن در درجه اول به روح دانشگاهها مربوط است. آرمانها، اهداف و خلق و خوی دانشگاهها باید اسلامی گردد. امروز ما دانشگاهیان باید عوامل اصلاح و یا افساد اخلاق در جامعه علمی را بشناسیم حضرت امام در مواضع مختلفی بر اخلاق اهل علم تأکید کرده اند. متأسفانه امروزه معرفت مستقل و مدوّنی به نام اخلاق معلمی نداریم. بر پژوهشگران علم اخلاق است که در این باب سعی خود را بذل کنند. امام (قدس سره) در کتاب شریف‏ چهل حدیث‏ در ذیل حدیث هشتم به یکی از آسیب های مخرّب اخلاق معلمی یعنی «عصبیت در اهل علم»، اشاره کرده و می فرماید:‏

«... پس بر اهل علم خیلی لازم است که این مقامات را حفظ کنند و خود را کاملاً از این مفاسد، پاک کنند تا هم اصلاح آنها شود و هم اصلاح جامعه را کرده... فسادِ عالم موجب فسادِ امت شود»‎[14]‎

‏دو ــ جامعه اسلامی، جامعه ای است که با شتاب تمام در جهت کمال و تعالی در تحول مستمّر است. مراکز آموزشی باید با این تحول هماهنگ باشد. به همین دلیل، حضرت امام خمینی(ره) در عید سعید قربان بر این نکته تأکید کرده اند که دانشگاه باید هماهنگ با تحول همه جانبه ای که به برکت انقلاب اسلامی به وجود آمده است متحول باشد.‏‎[15]‎

‏سه ــ استقلال شخصیتی امت و عدم وابستگی جامعه اسلامی معلول استقلال جامعه علمی است به همین جهت حضرت امام دانشگاه مطلوب را دانشگاه مستقل می دانند.‏‎[16]‎

‏چهار ــ علاوه بر استقلال، محیط علم باید محیط آزاد باشد.‏‎[17]‎‏ این توصیه حضرت امام، هم شامل آزادی جامعه علمی از جبر بیرون می شود و هم شامل آزادی عالمان در درون خویش و رهایی از اسارتهای درونی، دگمهای نقابدار روانی می باشد.‏

‏پنج ــ طبیعی ترین توقع از دانشگاه در جامعه اسلامی، تربیت اسلامی است. در باب این کارکرد اصلی مراکز آموزشی توجه به چند دیدگاه حضرت امام ره گشا است:‏

‏1- ترتیب اسلامی این است که در مقابل اجرای احکام خدا هیچ ملاحظه از کسی نکند.‏‎[18]‎

‏2- در صدد این باشید که منحرفین را اصلاح کنید و نه راضی کنید.‏‎[19]‎‏ این نکته بسیار مهم است که حضرت امام بر آن ‏

حضورج. 12صفحه 173
‏تأکید دارند. متأسفانه در برخی از مراکز آموزشی به دلیل ضعف مدیریت، راضی نگه داشتن جای ارائه طرحهای اصلاحی و تربیتی را گرفته است. و این یکی از آفتهای مهلک در فرهنگ جامعه می تواند باشد. ‏

‏3- حضرت امام روش اصلاح انحرافات از طریق مراکز آموزشی را با این جمله بیان کرده اند. انحرافات را با نور هدایت اصلاح کنید.‏‎[20]‎‏ قبلاً اشاره شد که مفاد جمله معروف حضرت امام که معلمی شغل انبیاء است به معنای سراج منیر بودن آنهاست.‏

‏4- همچنین می فرمایند: «با محبت می شود منحرفها را مستقیم کرد.»‏‎[21]‎‏ زیرا «در مسائل، ملایمت و جهت رحمت بیشتر از خشونت تأثیر می کند.»‏‎[22]‎

‏شش ــ حضرت امام(ره) به منزله یک عامل مهّم در تحوّل هماهنگ دانشگاه با تکامل جامعه اسلامی توصیه کرده اند که «باید در دانشگاه همانطوری که علوم مادی تدریس می شود، علوم معنوی نیز تدریس بشود.»‏‎[23]‎‏ از نظر ایشان تدریس چنین دروسی باید «به دست اشخاصی باشد که بدانند تربیت اسلامی یعنی چه و بدانند اسلام چه هست... متخصص لازم است.»‏‎[24]‎

‏هفت ــ مراکز آموزشی، ظاهری دارند و باطنی. اصلاح ظاهر اگر شرط لازم تحول دانشگاهها است امّا به هیچ وجه کافی نیست. اگر دانشگاه باطن بارور و آکنده از ایمان نداشته باشد، چنین دانشگاهی به هر گونه ظاهری که آراسته باشد، در عمل موجب گمراهی و تباهی فرهنگ جامعه است.‏

‏«آن چیزی که ملت را می سازد، فرهنگ صحیح است. آن چیزی که دانشگاه را بارور می کند که برای ملت مفید است، برای کشور مفید است، آن عبارت از آن محتوی دانشگاه است نه درس است. صنعت ماعدای ایمان فساد می آورد. علم ماعدای ایمان فساد می آورد.»‏‎[25]‎

‏بنابراین باید به این نکته مهمّ توجه کرد که صرفاً تدریس معارف اسلامی در دانشگاهها، مشکل را حل نمی کند  اگر تدریس معارف اسلامی و اخلاق اسلامی توأم با ایمان نباشد و صرفاً به صورت واحدهایی طرح بشود که مدرس  را از تدریس آنها حق التدریسی حاصل می گردد و دانشجو را از ارتقایی در مدرک، این همان است که امام می فرماید علم ماعدای ایمان فساد می آورد، اگر چه علم توحید و یا علم اخلاق باشد.‏

‏مولوی در مثنوی داستان نیکویی را مطرح کرده است که متضمن همین نکته است داستان پادشاهی در جهودان که دشمنِ عیسی بود و نصرانی گداز و به بهانه این که پناه دین موسی هستم صد هزاران مؤمن مظلوم را از دم تیغ  گذرانید. وی وزیر مکّار نیرنگ سازی داشت که گفت دین از مقوله ای نیست که با شمشیر بتوان با آن ‏

حضورج. 12صفحه 174
‏مبارزه کرد:‏

گفت ترسایان پناه جان کنند

دینِ خود را از مَلِک پنهان کنند 

کم کُش ایشان را که کشتن سود نیست

دین ندارد بُوی مشک و عود نیست

‏وزیر مکّار به پادشاه جبار آموخت که ایمان را با شمشیر نمی توان از بین برد بلکه ایمان را با تبلیغ و ترویج (در ظاهر) و توأم با نفاق و بی اعتقادی (در باطن) می توان تباه کرد. وی پیشنهاد کرد که پادشاه گوش و دست و بینی وی را ببرد و به اعدام محکوم کند و به نصرانی بودن متهم سازد و چون وزیر از دست پادشاه فرار کند، عیسویان به او دل می بندند و او را قطب خویش می کنند و چون گرد او آیند و او تبلیغ دین عیسی کند، این تبلیغ مبتنی بر نفاق، دینِ عیسی را تباه خواهد کرد:‏

ناصح دین گشته آن کافر وزیر 

کرده او از مکر در لوزینه سیر 

نکته ها می گفت او آمیخته 

در جُلابِ قند زهری ریخته 

ظاهرش می گفت در ره جست شو

وز اثر می گفت جانرا سست شو‎[26]‎

‏این بیت مثنوی از نظر روانشناسی و جامعه شناسیِ آموزش و پرورش یکی از شاهکارهای مولوی است درس معارف و اخلاق اسلامی اگر توأم با ایمان، خلوص و تهذیب نباشد، علی رغم ظاهرش که تحریک بر تهذیب و ایمان است و در عمل اثری جز سستی قدم و ناتوانی نفس در مقام تهذیب نخواهد بود.‏

‏هشت ــ توصیه هشتم در خصوص اعتماد ‏

حضورج. 12صفحه 175
‏به نفس و استغناء است که مهمترین ممیزها رشد و تعالی جامعه است و این چیزی است که دانشگاه و مراکز آموزشی آن را به فرهنگ عمومی می دهد. بنابراین مراکز آموزشی، پیش از همه باید به این خودباوری برسند که می توانند، به تعبیر حضرت امام(ره):‏

«به خواست خداوند تعالی در سایه کوشش و به کار انداختن افکار عالیه خود و اعتماد به نفس احتیاج علمی دانشجویان عزیز را آن گونه برآورند که از رفتن به خارج مستغنی شوند و این امری است شدنی.»‎[27]‎

‏توصیه های حضرت امام را به نحو اجمالی مورد تحلیل روانشناختی قرار می دهیم تا روشن شود که حضرت امام بر اساس چه مبانی و از چه منظری به مسأله مراکز آموزشی نظر می کنند. برونر از متخصصان روانشناسی آموزش و پرورش معتقد است: «آموزش موضوعی به فرد، به معنای انبار کردن نتایج در مغز او نیست، بلکه آموختن این نکته است که با شرکت در این فرآیند استقراء دانش امکان پذیر است. آموزش یک موضوع برای این نیست که کتابخانه زنده کوچکی از موضوع درست کنیم. بلکه برای این است که دانش آموز برای خود تفکر منطقی پیدا کند و موضوعات را مانند یک مورخ بررسی کند و در جریان کسب دانش شرکت داشته باشد. یک فرآیند است و نه نتیجه.‏‎[28]‎

‏امروزه، متخصصان آموزش و پرورش به این نتیجه رسیده اند که مراکز آموزشی باید خلاقیت و آفرینندگی را هدف خود قرار دهند. غالب این متخصصان در عصر حاضر، مراکز آموزشی مغرب زمین را مورد انتقاد جدی قرار داده اند: «یک نیاز مبرم اجتماعی جهت ایجاد رفتار آفریننده برای افراد آفریننده وجود دارد. بسیاری از انتقادهای جدی درباره فرهنگ ما و جریانهای مربوط به آن را می توان به بهترین وجهی از لحاظ کمیابی آفرینندگی فرمول بندی کرد.»‏‎[29]‎

‏مقایسه توصیه های حضرت امام و به طور کلی دیدگاه ایشان در خصوص مراکز آموزشی با آنچه منتقدین نظامهای آموزشی مغرب زمین در این باب گفته اند، به خوبی نشان می دهد که حضرت امام با دریافت الهام آمیز خویش از آینده مراکز آموزشی مقلد از مغرب زمین، سعی داشته اند مراکز آموزشی را از همه آن خطرات و نقصانها نجات دهند. از جمله می توان انتقادهایی که حضرت امام در حدود بیست الی سی سال پیش از مراکز دانشگاهی ایران داشته اند را با انتقادهایی که امروز متخصصان مراکز آموزشی از نظامهای آموزشی مغرب زمین ‏

حضورج. 12صفحه 176
‏دارند،‏‎[30]‎‏ مقایسه کرد. راجرز می گوید:‏

«پاره ای از این کمبودها به اختصار چنین هستند: گرایش ما در آموزش و پرورش، تبدیل افراد به اشخاص همرنگ متحجری است که تحصیلاتشان تکمیل شده است نه افرادی که دارای آفرینندگی آزاد بوده و یا اندیشمندانی اصیل باشند».

‏وی در ارتباط همین مسأله با فرهنگ عمومی تأکید می کند:‏

«چنانچه انسان نتواند با همان سرعتی که علوم می توانند محیط را دگرگون سازند، سازگاریهای نوین و اصیل را ایجاد کنند، فرهنگ ما نابود خواهد شد. افزون بر ناسازگاریهای فردی و تنشهای اجتماعی، نابودی بین المللی نیز بهایی خواهد بود که برای نبود آفرینندگی خواهیم پرداخت.»‎[31]‎

اختتام سخن 

‏آنچه بیان شد، برداشتی از سیره نظری یعنی آثار مکتوب، پیامها و کلام حضرت امام خمینی قدس سره القدسی است در اهمیت و نقش مراکز آموزشی در ارتقاء فرهنگ عمومی و نکاتی از توصیه های حضرت امام در بهبود چگونگی آن. آنچه گفتنی است هماهنگی سیره عملی ایشان است. حضرت امام در عمل، با اعتقاد به اینکه تحول جامعه مرهون تحول مراکز آموزشی است، خود به روش پیامبر، تحول اجتماعی را از پی ریزی تعلیم و تربیت راستین آغاز کرد. ابتدا با تربیت و تعلیم شاگردانی توانست برای حوزه های علمیه و دانشگاهها، اساتید فاضل و مهذب تربیت کند و از این طریق حوزه های علمیه و آنگاه جامعه اسلامی را به لحاظ فرهنگی متحول سازد. انقلاب اسلامی ایران در واقع محصول همین انقلاب فرهنگی است که حضرت امام در طول بیست سال تلاش مستمّر، به تدریج ایجاد کرد. روحش شاد و راهش مستدام و پررهرو باد.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

 

حضورج. 12صفحه 177

  •  - بدون تردید، این بحث نیازمند طرح دو سوال اساسی است. نهاد آموزش و پرورش چیست؟ و مراد از فرهنگ چیست؟ ولی بدلیل اختصار از طرح آن دو صرف نظر شده است.
  •  - دیدگاهها و رهنودهای امام خمینی قدس سره درباره مسائل فرهنگی، ص 168
  •  - در این زمینه مراجعه شود به مقاله پرسود راجا رایسینگ متخصص آموزش و پرورش هندوستان در:Raja Raysingh, Education AS a Process oc- casional Papers, No17, Bangkok, 1989
  •  - بیانات امام در جمع هیئت امنای روسای دانشکده های دانشگاه ملی (22 / 9 / 60)
  •  - دیدگاهها و رهنمودهای امام خمینی(ره) درباره مسائل فرهنگی، ص 169
  •  - دیدگاهها و رهنمودهای امام خمینی(ره) درباره مسائل فرهنگی، ص 154 و 155
  • - بیانات امام در جمع گروهی از کارکنان صنایع دفاع ملّی (26 / 10 / 1361)
  •  - بیانات امام در جمع گروهی از دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور (6 / 9 / 61)
  •  - بیانات امام در جمع مسئولین آموزش و پرورش ... (28 / 12 / 63)
  •  - بیانات امام در جمع هیئت امناء روسای دانشکده های دانشگاه ملی و ... (22 / 9 / 60)
  •  - بیانات امام در جمع مسئولین آموزش و پرورش (28 / 12 / 1363)
  •  - تفصیل این نکته را مراجعه کنید به: قراملکی، دروس کلام عالی، دانشگاه امام صادق،73-1372
  •  - حضرت امام خمینی، چهل حدیث، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، 1368، ص 131
  •  - رجوع کنید به بیانات امام در جمع روسای مجلس شورای اسلامی و دیوان عالی کشور - 5 / 6 / 1364
  •  و 16 - دیدگاههای فرهنگی امام، ص 155
  •  - اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، 1372، ص 709
  •  - اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم ص 712
  •  - اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، ص 713
  •  - اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی، ص 714
  •  - اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی، ص 715
  •  - بیانات امام در جمع ستاد برگزاری نماز جمعه تهران 18 / 9 / 60
  •  - بیانات امام در جمع ستاد برگزاری نماز جمعه تهران 18 / 9 / 60
  •  - بیانات امام در دیدار با فرماندهان سرپرست مربیان و... 28 / 9 / 61
  •  - مولوی، مثنوی، دفتر اول بیت های 324-726
  •  - پیام امام خمینی(ره) به مناسبت پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی 22 / 11 / 62
  • See: Robert Biehler, Psychology Ap--  plied to Teaching, Houghton Miffin co- many, 1954
  •  - کارل راجرز، درآمدی بر انسان شدن، ترجمه قاسم قاضی، ص 371
  •  . برای آشنایی با اهم این انتقاد ما از جمله مراجعه کنید به ارگان سازمان بین المللی پژوهشی – یونسکو: IBKO News, volume 23 Number 1 1995
  •  - کارل راجرز، درآمدی بر انسان شدن، ترجمه قاسم قاضی، مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ص 371-372