تأملی در کاربرد تعلیم و تربیت در سیره عملی امام خمینی

‏تأملی در کاربرد تعلیم و تربیت در سیرۀ عملی امام خمینی ‏

‏ ‏

‏□عبدالمحمد مصطفایی‏

‏ ‏

‏مقدمه:‏

‏هر علمی موضوعی دارد و موضوع تعلیم و تربیت شناخت قابلیت های انسان است و به فعلیت رساندن آن است. لذا تربیت بشر در ناموس خلقت سنگ زیرین آن و هدف اساسی آفرینش و انبیاء و اولیاء الهی است.سعادت و شقاوت انسانها بستگی تام و تمام به نوع ترتیب به عنوان زیربنای شخصیتی و حیثیتی اش دارد که یا او را به اوج کمالات و در مسیر بندگی خالق می کشاند و در این مسیر آگاهانه و عاشقانه در پی شکوفایی استعدادها و شناخت خود و مسئولیت بندگی، روز به روز به کمالات خود افزوده و در این حالت چون درختی پرثمر قدر خود و بندگی را درک و خلق خدا از نتیجه کار و تلاش اش از او بهره می گیرند و باعث حرکت، انگیزه، عبرت و شوق بندگی برای دیگران می گردند.  و بدین طریق بر جبر طبیعت فائق آمده و موانع رشد بشریت را با بهره گیری از تربیت صحیح انسانی و اسلامی شناخته اند؛ و راه رهایی از آن را یافته و بستری برای رشد و شکوفایی شخصیتی و الهی خود و جامعه ساخته اند لذا راهبر و نمونه برای دیگران شده اند و یا از سوی دیگر با غفلت زدگی و عدم درک صحیح از موقعیت، شأن و کرامت انسانی و بندگی، کار را به شکلی سامان می دهند که با افتادن در دام هواها و هوسها و خودمحوری بیمارگونه، بجای خدامحوری، انسان محور و اسیر زر و زور و تزویر می گردند. ‏

‏در این مقاله سعی بر این است که فرازهایی از اهداف و شیوه های تربیتی حضرت امام خمینی را که خود یک الگوی تمام عیار و صاحب نظر در مقوله تعلیم و تربیت است در حد امکان مورد توجه بیشتر قرار دهیم. اینک بحث خود را در شش بخش به شرح ذیل پی می گیریم‏‏.  ‏


حضورج. 78صفحه 140
‏1.ضرورت و اهداف تعلیم و تربیت (تزکیه انسانها، حیات طیّبه، معرفت الهی، تعلیم کتاب و حکمت، دعوت به عدالت گرایی، رضایت خالق)؛‏

‏2.  اصول تعلیم و تربیت؛‏

‏3.  عوامل تعلیم و تربیت؛‏

‏4.  شیوه های تعلیم و تربیت؛‏

‏5.  نقش کاربردی تعلیم و تربیت بر فرد و جامعه؛‏

‏6.  پیامدهای دنیوی و اخروی تعلیم و تربیت؛‏

‏ ‏

1.  ضرورت و اهداف تعلیم و تربیت

‏با توجه به گرایش فطری و حقیقت جویی و زیبایی دوستی انسانها؛ چنانچه سیری در تاریخ و سرنوشت ملتها داشته باشیم؛ به ضرورت و بدیهی بودن آن پی خواهیم برد. ولی این ضرورت در همه زمانها و مکانها یکسان نبوده است.  افلاطون در طرح مدینه فاضله مردم را به سه طبقه تقسیم می کند: الف ـ فیلسوفان(زمامداران)، ب ـ کشاورزان و پیشه وران و ج ـ نگهبانان (سربازان)؛ اما تنها طبقه اول حق دارند از تعلیم و تربیت بهره مند شوند و به دلیل انحصاری بودن آن، دو طبقه دیگر از چنین امتیازی محروم اند. (افلاطون،ص 311-329)‏

‏جان لاک(فیلسوف و دانشمند انگلیسی) براساس بینش طبقاتی، تحصیل علم را مجاز دانسته است.  فردریک مایر در این رابطه می نویسد:‏

‏«هنگامی که لاک از تربیت طبقات پایین بحث می کند، از خود کوته بینی نشان می دهد او طرفدار طرحی است که کودکانِ خانواده های فقیر را از خانواده هایشان جدا سازد. منافع این طرح در بهره اقتصادی آن است، زیرا کودکان با انضباط بار می آیند و تبهکار نمی شوند. به آنان باید صنایع دستی یاد داده شود و به امساک و کار سخت خُو داده شوند و تربیت اخلاقی ایشان باید طبق احکام انجیل به عمل آید، لاک طرفدار تربیت علمی ‏


حضورج. 78صفحه 141
‏برای فقیران نیست و بیشتر کارآموزی به صورت شاگردی را توجیه می کند که از صبح زود آغاز می شود و تا پاسی از شب ادامه می یابد. »‏‏ ‏‏(مایر،ص 238)‏

‏از سوی دیگر در پاسخ به این سؤال که مربیان بزرگ و فیلسوفان تربیتی باید چه ویژگیهایی داشته باشند، براساس دیدگاه آرنولد گریز:‏

‏«فیلسوف تربیتی کسی است که پیرامون جهان و انسان، عقل، آگاهی، اراده و شناخت شناسی و ارزش شناسی نظر دارد و نظرات او هم بار و اثر تربیتی دارند. ». کرشن اشتاینر،مربی واقعی را کسی می داند که دستخوش شور و شوقی درونی است که مستلزم جوانی زوال ناپذیر احساسات است. او علاوه بر اینکه می تواند با صداقت کامل ادعا کند برای انجام وظیفه آمادگی دارد باید از اینکه به پیشرفت معنوی دیگران و به پیروزی ارزشهای لایزال عالم انسانیت کمک کند احساس خوشبختی نماید. » ‏‏(ژان شاتو، ص 4)‏‏ ‏

الف:نگرش امام به انسان و جهان 

‏دیدگاه امام نسبت به انسان و جهان،از نظر ماهوی برخلاف مکاتب جدید و قدیم و تجربه گرایان و حسّی مذهبان است. نظرگاه امام بسیار وسیعتر است. امام،در شرح دعای سحر ماهیت انسان و جهان را این گونه تبیین می کند: ‏

‏«. . .  بدان که انسان تنها موجودی است که جامع همه مراتب عینی و مثالی و حسی است و تمام عوالم غیب و شهادت و هرچه در آنها است.  در وجود انسان پیچیده و نهان است چنانچه خدایتعالی می فرماید خداوند همه اسماء را به آدم آموخت و مولای ما و همه موحدان علی علیه السلام فرمود: «اتزعم انک جرم صغیر،و فیک انطوی العالم الاکبر»‏‏ (ر.ک:شرح دعای سحر،ترجمه فارسی،ص34-35)‏

‏تو پنداری همین جرم صغیری ‏  ‏جهانی در نهاد تو نهان است‏

‏روایت شده از آن حضرت و حضرت صادق علیهما السلام که فرمودند «بدان که صورت انسانی بزرگترین حجت  های الهی است بر خلقش و او همان کتابی است که آن را با دست خود نوشته است و او همان هیکل است که آن را با حکـمت خود بنایش نموده و او است ‏

‏ ‏

حضورج. 78صفحه 142
‏راه راست به هرگونه خیر و نیکی و همان راهی است که در میان بهشت و دوزخ کشیده شده است. »‏‏(ر.ک:همان، ص 35)‏

‏عمق روشن بینی و دیدگاه امام نسبت به انسان و جهان با توجه به سخن اریک فروم به عنوان یک روانکاو در عرصه انسان شناسی جدید بخوبی روشن می شود. او این گونه می نویسد: ‏

‏«علیرغم شخصیتهای استثنایی نظیر نیچه و کی یرکه گارد،سنت بررسی روح آدمی با توجه به تقوی و سعادت وی در روانشناسی به کنار نهاده شده روانشناسی آکادمیک که می کوشید به علوم طبیعی و روشهای آزمایشگاهی توزین و شمارش تأسی جوید با همه چیز جز روح سر و کار داشت.  همچنین می کوشید جنبه هایی از انسان را که می توان آنها را در آزمایشگاه تحت بررسی قرار داد آشکار سازد و مدعی بود که وجدان، داوری ارزشها، شناسایی خیر و شر، مفاهیمی ماوراء طبیعی و خارج از قلمرو روانشناسی است، غالباً به مسایل کم اهمیتی می پرداخت که بیشتر متناسب با یک روش به ظاهر علمی بود تا ابداع روشهای تازه جهت بررسی مسایل عمده انسانی، بدینسان روانشناسی به صورت علمی در آمد که فاقد موضوع اصلی خویش یعنی روح انسان بود». ‏‏(اریک فروم،ص 16-15)‏

‏از نظر امام - که برگرفته از مکتب اسلام است- ضرورت تعلیم و تربیت انسان یک امر بدیهی است. ایشان در سخن روشنگرانه دیگری راه نجات را در تربیت صحیح و فقدان آن را زمینه ساز همه شرور و هلاکت انسان توصیف می کنند:‏


حضورج. 78صفحه 143
‏آنقدر که انسان غیرتربیت شده برای جوامع مضر است هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آن قدر مضر نیست و آنقدر که انسان تربیت شده برای جوامع مفید است هیچ ملائکه ای و هیچ موجودی آن قدر مفید نیست، اساس عالم بر تربیت انسان است، انسان عصاره همه موجودات است و انبیاء  آمده اند اینکه این عصاره بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجودی الهی بشود.‏‏(ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 153)‏‏ ‏

ب-اهداف تعلیم و تربیت

‏امام پیرامون هدفهای عالی تربیت می فرماید: ‏

‏«اگر برای هر علمی موضوعی است . . .  علم همه ی انبیاء هم موضوعش انسان است . . .  آمده اند انسان را تربیت کنند.  آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه ی طبیعت به مرتبه عالی مافوق الطبیعه، مافوق الجبروت برسانند.  تمام بحث انبیاء در انسان است. » ‏‏(صحیفه امام، ج 8، ص 324)‏

‏ایشان در جای دیگری می فرمایند:‏

‏«. . .  غایت بعثت این تزکیه است . . .  و دنبالش آن تعلیم.  اگر نفوس تزکیه نشده و تربیت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنه ی توحید، در صحنه ی معارف الهی، در صحنه ی فلسفه، در صحنه ی فقه و فقاهت، در صحنه  سیاست، در هر صحنه ای که وارد بشوند، اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان باطن رها نشدند، خطر اینها بر بشر خطرهای بزرگ است.» ‏‏(صحیفه امام، ج 14، ص 391)‏

‏نگرش امام در زمینه تعلیم و تربیت به افق ها و هدفهای عالی آفرینش است. ایشان با اشاره به یک حدیث قدسی می فرماید‏‏:‏

‏اگر انسان به حقیقت و عبودیت نایل و واصل شود، خداوند او را بشارت می دهد که در این صورت گوش او خواهم بود که با آن می شنود و چشم او خواهم بود که با آن می بیند. ‏‏(ر.ک:شرح دعای سحر،ترجمه فارسی،ص 135)‏


حضورج. 78صفحه 144
‏باور امام از این آیه قرآن کریم نشأت گرفته که از هدف های بنیادی آفرینش رسیدن به «حیات طیّبه» یا «زندگی برین» است ‏‏«من عمل صالحاً من ذکرا و انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه. »‏‏ ‏‏(نحل، 97)‏‏ از این آیه استفاده می شود که زندگی تنها محدود به امورات زیستی و مادی معمولی از جمله رفاه و معاش نیست. مکاتب توحیدی تلاش می کنند از طریق تعلیم و تربیت انسانها را به این هدف عالی (حیات طیّبه) به عنوان مقصد زندگی بشر برسانند. امام با توجه به این نکته مهم و آموزه دینی می فرماید:‏‏ ‏

‏«از اول در سرشت انسان هست که این انسان از عالم طبیعت سیر بکند تا برسد به آنجایی که وهم ماها نمی تواند برسد و همه اینها محتاج به تربیت است. » ‏‏(صحیفه امام،ج4،ص 175)‏

‏در این زمینه امام خمینی به دو نهاد مهم جامعه یعنی حوزه و دانشگاه توجه ویژه دارد:‏

‏«. . .  باید اشخاص متعهد چه در حوزه های علمیه و چه در دانشگاه، کمر خودشان را محکم ببندند برای اصلاح . . .  و این دو مرکز باید علم و عمل، علم و تهذیب را به منزله ی دو بالی بدانند که با یکی از آنها نمی شود پرید، قدمهای بعد تهذیب است. » ‏‏(پیشین،ج13،ص ص 418)‏

‏لذا تحول و پیشرفت جامعه از منظر امام در عرصه تعلیم و تربیت باید از این مسیر (حوزه و دانشگاه) به سطوح مختلف جامعه تسرّی و رسوخ نماید. امام نقش این دو نهاد تربیتی را به عنون دو مرکز پیشتاز و راهبردی در درجه اول اهمیت می دانستند و خواستار تحول و نقش آفرینی آنها بودند. البته در هر حال، تحول درونی خود انسانها در قدم اول است.  ‏

‏امام راهکار منحصر به فرد را اراده فردی و قوی برای تربیت خود و مداوای بیماریهای اخلاقی و قلبی می داند و فرصت سوزی در این زمینه را گوشزد می کنند: ‏

‏«باید دانست که هر کس باید خود، معالج قلب و طبیب روح خود باشد «دایه دلسوزاتر از مادر نخواهد بود».  روزهای فرصت و مهلت و موسع خود را نگذارد از دست برود و در هنگامی که ایام بیچارگی و فشار و ضیق است، از خواب غفلت برخیزد و هیچ دوایی برای او مؤثر نشود. » ‏‏(شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 53)‏


حضورج. 78صفحه 145
ج-تربیت اجتماعی از منظر امام 

‏از اهداف عالیه تربیتی حضرت امام، رهایی از منیت های فردی و دایره  تنگ آن است که می تواند جامعه ای ارزشمند با یک سیستم تعلیمی و تربیتی ممتاز و مجهز به مبانی اخلاقی و اجتماعی را فراهم نماید. ایشان با وسعت نظر و دید روشنی که داشتند، اصلاح جامعه و انسانها را هدف قرار دادند. همت و تلاش ایشان در این زمینه، نمود عینی و عملی داشت. ‏

‏در اندیشه امام از اهداف و ثمرات مهم تربیت اجتماعی قیام به قسط و عدالت اجتماعی است که دارای جایگاه ویژه ای است‏‏.«خدای تبارک و تعالی می فرماید که انبیاء را ما فرستادیم، بیّنات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم (لیقوم الناس بالقسط) غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلمها از بین برود، ستمگریها از بین برود ، ضعفا به آنها رسیدگی بشود، قیام به قسط بشود. »‏‏(صحیفه امام،ج15،ص213)‏

‏ ‏

د- معرفت خدا هدف اصلی تربیت 

‏از آن جائی که عنصر معرفت و شناخت به عنوان مبانی اعتقادات مطرح اند، قرآن کریم در این زمینه آموزش و فراگیری آنها را طی یک فراخوان عمومی به عنوان یک دستورالعمل اساسی به مردم اعلام می کند.  ‏‏«فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیقفقهوا فی الدین؛ پس چرا از هر گروهی از ایشان، دسته ای مهاجرت نمی کنند تا در دین دارای دانش (معرفت) شوند. » ‏‏(توبه، 122)‏

‏بر همین اساس آموختن و آموزش دادن علم و معرفت دینی از ویژگیها و اهداف اساسی و مهم فلسفه تربیت در اسلام محسوب می گردد.  ‏

‏امام خمینی در این زمینه در بیانی روشنگرانه و کارشناسانه می فرمایند: ‏

‏«تمام مقاصد انبیاء برگشتش به یک کلمه است و آن معرفه الله...،تمام،مقدمه این است، اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است، اگر دعوت به معارف شده است، تمام برگشتش به این است که آن نقطه اصلی را که در فطرت همه  انسانها هست، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او و او معرفت حــق است، مقصد‏


حضورج. 78صفحه 146
‏عالی همین است.» ‏‏(پیشین، ج 20، ص 438)‏

‏ایشان برای فهم درست از رابطه عالَم محسوس و عالَم معقول در فلسفه تربیتی و اعتقادی اسلام بخوبی و روشنی این ارتباط را تبیین می کنند:‏

‏ «اسلام برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبه  توحید است، تعلیمات اسلام، تعلیمات طبیعی نیست، تعلیمات ریاضی نیست، همه را دارد، تعلیمات طب نیست، همه  این را دارد، لیکن اینها مهار شده به توحید، برگرداندن همه  طبیعت و همه ظل های ظلمانی به آن مقام نورانی که آخر، مقام الوهیت است. » ‏‏(همان،ج8،ص434)‏

‏ ‏

2.  اصول تعلیم و تربیت

الف ـ اراده و تصمیم 

‏برخی از مکاتب نقش اراده را در تعلیم و تربیت خیلی مؤثر نمی دانند لذا معتقدند که نقش اصلی بر عهده عنصر وراثت و محیط اجتماعی و طبیعی است که تعیین کننده است. ولی امام نقش اصلی در تعلیم و تربیت را در گرو تصمیم و اراده قوی دانسته، معتقدند که:‏

‏ انسان با اراده قوی می تواند در بعد معنوی و مادی به موفقیت های فوق العاده نائل شود و بلکه همه موفقیت های انسان در گرو اراده اوست و مشروط بر اینکه آگاهی وجود داشته ‏


حضورج. 78صفحه 147
‏باشد. هیچ پیروزی بالاتر از تصمیم و عزم و اراده استوار برای رسیدن به حق نیست. ‏‏(ر.ک:پیشین، ج 21، ص 52)‏

‏در زمینه توجه به نقش نیرو و اراده در جوانی و بهره برداری از آن خطاب به فرزندش می فرماید:‏‏ ‏

‏اما باید توجه داشت که اقدام باید در دوران جوانی و قوت اراده باشد، زیرا اگر انسان در دوران قوت اراده اقدام نکند و به سن پیری برسد هوی و هوس قوی تر می شود و انسان ضعیف تر می شود وقتی انسان ضعیف شد اراده انسان هم ضعیف می شود.‏‏(ر.ک:پیشین،ج2،ص 40)‏

‏ایشان اصلاح فرد را برای اصلاح دیگران و جامعه ضروری و عامل موفقیت می داند: ‏

‏و ما اگر توانستیم خودمان را اصلاح کنیم، کنترل و تربیت کنیم خودمان را، مراقبت کنیم از خودمان، در همه امور موفق خواهیم شد.‏‏(ر.ک: پیشین، ج 10، ص 77)‏

‏این بیان امام مصداق روشنی است، برای کسی که رطب خورده، هرگز نمی تواند دیگران را از این کار منع کند. ‏

ب ـ  هماهنگی در نظر و عمل 

‏در آموزه های دینی تأکید شده برای اثرگذاری مربی بر دیگران بعنوان الگوی علمی و عملی، باید آنچه که خود معتقد است، دیگران آن را در عمل وی مشاهده کنند. لذا تعلیم و تربیت در محیط خانواده و جامعه به عملکرد است نه به سخن.  در این زمینه امام سخن هشدارگونه و پندآمیزی دارند و می فرمایند:‏

‏ و اگر الگو خود صالح نباشد نمی تواند دعوت به صلاح کند، کسی که خودش خدای نخواسته پایش را کج می گذارد، اگر به مردم بگوید پایت را راست بگذار مسخره اش می کنند، می گویند اگر پا راست گذاشتن صحیح بود.  خودت بگذار.‏‏(ر.ک:پیشین، ج 8،ص 487)‏


حضورج. 78صفحه 148
ج ـ تقدیم تزکیه بر تعلیم 

‏همانگونه که قرآن کریم در تبیین هدف بعثت انبیاء تزکیه و تربیت را مقدم بر تعلیم دانسته، امام نیز در برنامه تربیتی خود، به جدّ پی گیر این مسئله مهم و بنیادی بود و عالم غیرمهذب را مخل و مضرّ به حال جامعه می دانست: ‏

‏«مهم تربیت است، علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضرّ است،گاهی این باران که رحمت الهی است وقتی به گلها می خورد بوی عطر بلند می شود،وقتی که به جاهای کثیف می خورد بوی کثافت بلند می شود، علم هم همینطور است که اگر در یک قلب تربیت شده علم وارد بشود، عطرش عالم را می گیرد و اگر در یک قلب تربیت نشده یا فاسد بریزد، ...این فاسد می کند عالم را.»‏‏(ر.ک:پیشین، ج 14، ص 40)‏

د ـ نقش امیدواری در تعلیم و تربیت 

‏امید به آینده از ضرورتهای زندگی است و سبب حرکت و تلاش و انگیزه برای خودسازی و مشارکت در سرنوشت عمومی جامعه می شود. لذا برنامه ریزیهای کلان و راهبردی برای تزریق امیدواری و انرژی مثبت به روح و روان جامعه یک وظیفه خاص برای متولیان فرهنگ جامعه و یک وظیفه عمومی برای تک تک افراد تلقی می گردد. و در آیات قرآن کریم و روایات بسیاری به این مسئله مهم  اشاره و تأکید جدی شده است؛ که امید یکی از عوامل مؤثر در موفقیت ها و سرخوردگی و ناامیدی در مسائل فردی و اجتماعی از عوامل مخرب و شکست عنوان شده است.  لذا برای رسیدن به رستگاری و کمال،خداوند پیوسته دریچه امید را بازگذاشته و با ایجاد امید در دلها و برای نجات انسانها اعلام می فرماید که انسانهای آلوده و خطاکار هرگز از رحمت واسعه اش نباید ناامید باشند. برای رهایی از مشکلات باید مانند امواج دریا پرتحرک و دائماً در مسیر حرکت و تلاش و مبارزه قرار گرفت و از بار مسئولیت انسانی و بندگی و اداره امور خانواده و جامعه به بهانه های گوناگون و بی اساس نباید شانه خالی کرد.  ‏

‏امام پیوسته با کلام دلنشین و عمل خالصانه خود جامعه را سرشار از امید به آینده می کرد و می فرمود:‏


حضورج. 78صفحه 149
‏«ما باید این جنود ابلیس را کنار بزنیم و امید که از جنود الله است در خودمان زنده بکنیم به خودمان امیدوار باشیم، تکیه به اراده خودمان بکنیم.»‏‏(پیشین، ج 13، ص 536)‏

‏ایشان در مبارزه با آلودگیها و سیر و سلوک روحی و معنوی تلاش مجدانه را راهکار اساسی می دانند:‏

‏ «تو نیز مأیوس نباش که یأس از اقفال بزرگ است به قدر میسور در رفع حجب و شکستن اقفال برای رسیدن به آب زلال و سرچشمه نور کوشش کن.»‏‏(صحیفه امام،ج18،،ص 446)‏

‏در مکتب امام ایجاد یأس و ناامیدی بوسیله عملکرد نادرست و تبعیضات ناروا در جامعه معنایی ندارد. سرزندگی و امید به رستگاری و پیشرفت در بستر عدالت اجتماعی برای عموم مردم محور راهبردی مکتب تربیتی ایشان محسوب می گردد.  ‏

هـ ـ استمرار و تدریجی بودن تعلیم و تربیت

‏سعه صدر و استقامت لازمه  ورود در امر تعلیم و تربیت است.  فطرت و اندیشه پاک و بی آلایش انسانها دارای ظرفیتی است که با استمرار و تدریج می توان درون آن را با آب زلال علم و اخلاق پر کرد و یا اینکه جهل و صفات ناپسند اخلاقی را جایگزین آن کرد. همت و تلاش شبانه روزی بزرگمردان و مربیان، بیانگر پیوسته و آرام آرام بودن آموزش و تربیت است.  و قرآن کریم در این زمینه اهمیت آن و فرآیند استمرار را به عموم مؤمنین گوشزد می فرماید: ‏‏«وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»،‏‏ مؤمنان همواره باید یکدیگر را به طرفداری از حق و استقامت و پایداری در راه آن توصیه و سفارش کنند؛ بویژه در مسائل اخلاقی و سیاسی و اجتماعی، و بدیهی است که پیشرفت و انحطاط جامعه نیز بتدریج رقم می خورد.  و امام براساس آموزه آیه فوق می فرمود:‏

‏ چون تربیت امر تدریجی است باید طبقه بچه و جوان کوچک را کم کم تربیت کنیم. ‏‏(ر.ک:صحیفه امام، ج 8، ص 157)‏

‏نقطه مقابل این راهبرد تحکم‏‏،‏‏بی حوصله گی و بی برنامه عمل کردن در مسئله تعلیم و تربیت نسل جوان است که در جامعه مشاهده می شود و نتیجه معکوسی در پی داشته است.  ‏


حضورج. 78صفحه 150
‏امام پیرامون انحراف تدریجی می فرماید:‏

‏ «چنین نیست که یک دفعه انحراف واقع شود... شیطان و نفس اماره به تدریج از عمل به مکروهات و بعد از آن به صغایر و از آنجا به بالاتر انسان را منحرف می کنند.»‏‏(پیشین، ج 18، ص 202)‏

‏ایشان همه را از صدر تا ذیل نیازمند تعلیم و تربیت در تمام مقاطع سنی می دانند: ‏

‏«همه جمعیت دنیا احتیاج به تعلیم و تربیت دارند هیچ کس نمی تواند ادعا کند که من دیگر احتیاج ندارم باینکه تعلیم بشوم و تربیت بشوم، رسول خدا (ص) هم تا آخر احتیاج داشت، منتها احتیاج او را خدا رفع می کرد،ما همه احتیاج داریم.»‏‏(پیشین،ج17،ص237)‏

‏امام خطاب به فرزندش برای تنبه و بیداری و هدایت ایشان می فرماید: ‏

‏«عزیزم اول باید با قدم علم، لنگان لنگان پیش  روی و این هر علمی باشد حجاب اکبر است که با ورود به این حجاب به رفع حجب آشنا می شوی.»‏‏(پیشین، ج 20، ص 439)‏

و ـ  ایجاد اعتماد به نفس و روحیه خودباوری در نسل جوان 

‏انقلاب های بزرگ و بویژه انقلاب اسلامی ایران با استفاده از انرژی و خلاقیت نوجوانان و جوانان توانسته اند به  استقلال و خودکفایی برسند. در عرصه فرهنگ، اقتصاد و سیاست و اجتماع این دو قشر سرمایه های کارساز و بزرگی هستند که از پرورش استعداد و توان آنها نباید غفلت ورزید.  امام با درک این واقعیت و ارزش قائل شدن برای قشر جوان، آنان را به نقش آفرینی در عرصه های ‏


حضورج. 78صفحه 151
‏مختلف دعوت می کرد تا بدینوسیله روحیه خودباوری آنان را احیاء کرده تا بتوانند در پیشرفت کشور نقش پررنگ و پیشتازی داشته باشند و با تحسین از آنها می فرمود:‏

‏ «شما جوان هایی هستید که ذخایر این ملت هستید. » ‏‏(پیشین، ج 9، ص 31)‏

‏یا در جای دیگری می فرماید:‏

‏«این تحولی که در جوان های ما، در انسان ها، آنهایی که متعهد هستند پیدا شده است، اهمیتش بیشتر از آن تحولی است که در مملکت پیدا شده است. » ‏‏(پیشین، ج 11، ص 531)‏

‏و نیز می فرماید:‏

‏«برادرها ! جوانها را با اعتماد به نفس، با استقلال نفسانی بار بیاورید. »‏‏(پیشین، ج 7، ص 57)‏

‏ ‏

ز ـ تربیت دینی یک اصل مسلم و کاربردی 

‏چنانچه اندیشه دینی و بویژه اسلامی صحیح، شفاف و با منش اخلاقی توسط مربیان تعلیم و تربیت و با متدهای نوین به جامعه و جوانان عرضه شود؛ چنین اندیشه و روشی در درون خود جاذبه های لازم و اثرگذار را به همراه دارد، لذا هرگونه افراط و تفریط و اجبار در فرآیند تعلیم و تربیت سبب آسیب و انحراف می گردد. با تکیه بر مبانی صحیح می توان تغییرات، تحولات و عادت ها را براساس تعالیم دینی و اندیشه های علوی سامان دهی کرد تا هدف نهایی که تربیت دینی است محقق گردد. آنچه دائماً در این زمینه به آن نیازمندیم، دغدغه، تفکر، تیزبینی، آینده نگری و مهم تر از همه برنامه ریزی کارآمدِ متولیان فرهنگ جامعه است. حضرت علی (ع) می فرماید: ‏‏«یا کمیل ان رسول الله صلی اله علیه و آله ادبه الله عزوجل هو ادبنی و انا اودب المؤمنین»‏‏ ‏‏(بحارالانوار،ج4،ص269)‏‏ لذا کسانی می توانند در عرصه مربیگری جامعه ایفای نقش کنند که ارتباط مستمر خود را با خداوند یگانه و مربی اول حفظ کنند، با سیره نظری و عملی بزرگان آشنا و خود را با آن محک زده باشند و براساس عبارت «لامؤثر فی الوجود الا الله» تنها او را منشاء تغییر و تحول بدانند و از او طلب موفقیت و توفیق انجام مسئولیت کنند و در تلاش و حرکت خود انحصاراً رضای او را لحاظ کنند تا بتوانند تربیت دینی جامعه و به ویژه نسل جوان را عملی کند.  ‏


حضورج. 78صفحه 152
‏در راهبرد عملی قرآن کریم به این آموزه مهم و کارساز تأکید شده است که ‏‏«قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین»؛ بگو ای پیامبر نماز  طاعت و کلیه اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداست که پروردگار جهان است. » ‏‏(انعام، آیه 162)‏

‏و حضرت امام در نقش مربی آگاه و عامل با اثرپذیری از پیام این آیه، با اطمینان قلبی می فرماید: ‏

‏«تمام مقاصد انبیا و برگشتش به یک کلمه است و آن «معرفه الله» [است.]‏‏ (صحیفه امام،ج 20، ص 16)‏

‏ یا می فرمایند:‏

‏ «تمام کمالاتی که برای اولیای خدا و انبیای خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و بستن به اوست.»‏‏(پیشین، ج 17، ص 493)‏

‏ ‏

3- عوامل تربیت 

‏به نظر می رسد هر پدیده ای که زمینه رشد و تکامل و روند آن را تسهیل نماید، می توان آن را از عوامل تربیت دانست.  نوع و کیفیت آموزش نیز از عوامل اصلی و اثرگذار محسوب می گردد.  لذا عوامل بسیاری در این زمینه وجود دارد که برخی عوامل محوری و برخی عوامل جنبی هستند.  «فردریک مایر» بعنوان یکی از صاحب نظران در عرصه تربیت پیرامون عوامل اساسی برای حل مشکلات انسانی می نویسد: ‏

‏«سه روش عمده برای حل مشکلات جهانی وجود دارد، نخست تغییر ناگهانی اوضاع اجتماعی، یعنی انقلاب، دومین وسیله ای که ممکن است برای حل مشکلات جهانی متوسل شویم، جنگ است.  هراکلیتوس در یونان اظهار می کند که جنگ پدر همه چیز است و بذر ترقی را خلق می کند. هگل معتقد است که جنگ سرنوشت عالم را تعیین می کند. نیچه هم گفته است که جنگ عصاره تمدن است. ولی امروزه ما می دانیم که یک تصادم بزرگ، ‏


حضورج. 78صفحه 153
‏متضمن پایان تمدن است.  شق سوم، تربیت است. تربیت به آرامی و به صورت سیر تکاملی مؤثر می افتد. »‏‏ (مایر، فردریک، تاریخ فلسفه تربیتی،ص298)‏

‏ در این مجال تنها به عوامل اساسی تربیت به طور خلاصه می توان اشاره کرد.  ‏

الف ـ نقش عوامل تکوینی 

‏باید توجه داشت که منشاء تربیت قبل از تولد پی ریزی می شود و از دیدگاه اسلام همسرگزینی در این رابطه امر دقیق و حساب شده ای تلقی می گردد. امام جعفر صادق علیه السلام تأکید می کنند: ‏‏«هنگام انتخاب همسر، بنگر که شخصیت خویش را بدست چه کسی می سپاری و چه کسی را در مایملک خویش شریک می کنی و بر اعتقادات دینی و رازهای نهانیت چه کسی آگاه خواهد شد.»‏‏  ‏‏(لواسانی، شکوفه های سخن، ص 241)‏

‏امام خمینی در این خصوص می فرماید: ‏

‏اسلام، قبل از اینکه ازدواج بکنی، نقشه آن بچه ای را که شما می خواهید بعد از ازدواج آن بچه را تولید کنید، نقشه را قبل از ازدواج در شما ریخته است، چه جور زنی را انتخاب کنی،چه جور مردی را انتخاب کن.  برای این است که این انسان مثل یک نباتی می ماند که باید رشد بکند.  انسان هم یک همچو موجودی است از قبل اینکه کِشت شود، زمینش را ملاحظه می کند که این زمین چه جور زمینی باید باشد، آن کسی که می خواهد کشت کند چه جور باید باشد، بعد از اینکه ازدواج واقع شد، زمان تلقیح چه جور باید باشد،همه ابعاد را می خواهد درست کند.‏‏(ر.ک:صحیفه امام،ج7،ص 414-415)‏

‏نتیجه اینکه، انتظار فرزندان صالح و با شخصیت از سوی والدین، در گرو صفاتی هستند که پیشاپیش در خود باید ایجاد کرده باشند  بدیهی است که رنگ و بوی گل زیبا ثمره بهره مندی از کیفیت رسیدگی و آبیاری باغبان است لذا مسئله وراثت در خصوص تربیت فرزندان نقش عمده ای ایفا می کند و هرچه پدر و مادر در انتخاب یکدیگر با برنامه و حساب شده و بر موازین دینی و علمی عمل کرده باشند به همان نسبت از عادات شایسته، مهارتها، خلاقیت ها، و رفتارهای متین، مفید و مؤثر را می توانند در فرزندان مشاهده کنند.  ‏


حضورج. 78صفحه 154

falsafeh siyasi

 

 ب ـ شرایط و محیط خانواده 

‏نقش و جایگاه خانواده برای رشد و تکامل و بویژه برای فرزندان بر کسی پوشیده نیست.  لذا چنانچه تعامل مفید و بسترهای اخلاقی مناسب در این محیط شکل بگیرد، حرمت و جایگاه هر فرد مورد احترام قرار خواهد گرفت و نه تنها مانع برای پیشرفت و تکامل یکدیگر نمی شوند، بلکه برای رسدن به اهداف متعالی تمام امکانات و توانمندیهای خود را خالصانه در اختیار یکدیگر قرار می دهند. کارشناسان،تیپ های خانواده را به چهار گروه تقسیم کرده اند: ‏

‏الف ـ خانواده متلاشی ب - خانواده متزلزل ج - خانواده متعادل د ـ خانواده متعالی ‏

‏در تعریف و توصیف خانواده متعالی ویژگیهای آن را برشمرده اند که به برخی از آنها بعنوان پارامترهای مهم اشاره می کنیم: ‏

‏1. در خانواده متعالی، نه تنها مشکلات مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش برای حل آنها می شود بلکه ظرفیتها و استعدادهای افراد تا مرز خودشکوفایی مورد استفاده قرار می گیرد.  ‏


حضورج. 78صفحه 155
‏2. در خانواده متعالی، افراد از هویتی پرمعنا، روشن و منسجم برخوردار هستند.  ‏

‏3. در خانواده متعالی، کار و مسئولیت، به زندگی معنا و دوام می بخشد.  ‏

‏4. در خانواده متعالی تفسیر و تعبیر وقایع و رویدادهای زندگی خوش بینانه است، هر شکست، یک تجربه و فرصتی برای ارزیابی موقعیت در نیل به پیروزی تلقی می شود.  ‏‏(دانش خانواده، ص 83-84، انتشارات سمت)‏

‏چنانچه ویژگی های فوق در خانواده ها تحقق یابد، محیط خانواده همانند سرزمین خرم، شاداب و حاصلخیزی می شود که محصولات با کیفیت، متخلق به صفات برجسته، کارآمد و خلاق در آن پرورش خواهند یافت و از این محیط کوچک انسانهای بزرگ تحویل جامعه می شود.  ‏

‏و نباید این نکته مهم را فراموش کرد که محبت و دلبستگی مثبت در خانواده نقش اول را ایفا می کند و ‏‏«روش رسول اکرم (ص) در خانواده این بود که هر روز صبح، دست محبت به سر فرزندان خود می کشید. » ‏‏(مجلسی، علامه محمدباقر، بحارالانوار، ج 23، ص 114)‏

‏حاکمیت محبت قلبی در خانواده،نقش پذیری از والدین را تسهیل می کند و برنامه ریزی برای اجرای هدفهای تربیتی را امکان پذیر می سازد‏‏.  ‏

‏امام خمینی در باره شأن و منزلت والدین نظرات کارشناسانه و عملی را ارائه می دهند که خود عامل و مجری این صفات در خانواده و جامعه محسوب می گردد. امام برای رشد و شکوفایی فرزندان و خدمت به جامعه می فرماید:‏

‏ «اساساً تربیت از دامان پاک مادر و جوار پدر شروع می شود و با تربیت اسلامی و صحیح  آنان، استقلال و آزادی و تعهد به مصالح کشور پایه ریزی می شود. » ‏‏(صحیفه امام، ج15، ص245)‏

‏یا‏‏ : نقش خانواده و به  خصوص مادر در تربیت نونهالان و پدر در نوجوانان، بسیار حساس است و اگر خانواده در دامن مادران و حمایت پدران متعهد و بطور شایسته و با آموزش صحیح تربیت شده و به مدارس فرستاده شوند، کار معلمان نیز آسان تر خواهد بود.‏‏(ر.ک:پیشین،ج15،ص245) ‏


حضورج. 78صفحه 156
‏امام در زمینه کیفیت تربیت در خانواده،بیشتر بر جنبه عملی آن تأکید دارند و معتقد است: ‏

‏«چون اطفال را حشر دائم یا غالب با پدر و مادر است، تربیتهای آنها باید عملی باشد؛ یعنی اگر فرضاً خود پدر و مادر به اخلاق حسنه و اعمال صالحه متصف نیستند،در حضور طفل با تکلف، خود را به صلاح نمایش دهند تا آنها عملاً مرتاض و مربی شوند و این خود شاید مبدأ اصلاح خود پدر و مادر نیز شود. » ‏‏(شرح جنود عقل و جهل، ص 155)‏

‏عوامل تربیت درخانواده و اثربخش بودن آن،براساس مبانی تربیتی حضرت امام، می تواند برپایه اصول اساسی ذیل سامان دهی شوند: ‏

‏الف ـ  اعتقاد والدین و باور به اینکه فرزندان امانت الهی هستند و آنان امانتدار.  ‏

‏ب ـ  والدین معتقد باشند که آنان در تربیت فرزندان نقش اول را ایفا می کنند.  ‏

‏ج ـ والدین سعی کنند که از نظر روش و منش علیرغم اختلاف سلیقه و عملکردها به نقاط مشترکی برسند و از همفکری و همکاری با یکدیگر بهره بگیرند.  ‏

‏د ـ  والدین از نیازها و مقتضیات سنی فرزندان اطلاعات کافی کسب نمایند و با پایبندی به ارزشهای اخلاقی تلاش کنند رابطه ای صحیح و برپایه اعتماد متقابل داشته باشند؛ و با کسب آگاهی از شیوه های تربتیی به شکل علمی آن به تعمیق روابط در خانواده، با افزودن اعتماد به نفس خویش مؤثرتر عمل کنند. البته این فرآیندها ضروری است به طور مستمر ادامه یابد. ‏

ج ـ نقش محیط آموزشی در تربیت 

‏عامل تعیین کننده و مؤثر دیگر در مدرسه و دانشگاه و محیط های آموزشی اشخاص برجسته و ممتاز در مسائل تعلیمی معلم و استاد است. صفات اخلاقی و عملی آنها با الگوبرداری به دانش آموز و دانشجو بطور مستقیم و غیرمستقیم منتقل می شوند.  به همین علت انتخاب معلم و مربی و استاد باید با نهایت  دقت و ظرافت و نکته سنجی انجام پذیرد.  ‏

‏از منظر امام سجاد علیه السلام وظیفه معلمی و شاگردی یک رابطه دوسویه است و اینگونه توصیف می شود: ‏‏«اما حق کسانی که به شنیدن کلام تو نشسته اند این است که بدانی، خداوند تو را ‏


حضورج. 78صفحه 157
‏سرپرست و حافظ حقوق آنان قرار داده است و تکلیف تو آن است که آنان را به حداکثر بهره ممکن برسانی. » ‏‏(راه و رسم زندگی از نظر امام سجاد علیه السلام، علی غفوری، ص 100)‏

‏و درباره وظیفه شاگرد در برابر معلم می فرمایند:‏‏ «حق راهبر و مدیر زندگانی روحی تو این است که از او تجلیل کنی، مجلس و محفل او را گرامی داری، به سخنان او کاملاً گوش فرا دهی و با چهره ای گشاده به وی روی آوری، صدایت را هنگام گفتگو بلند نکنی . . . » ‏‏(پیشین)‏‏ ‏

‏شاخصه اصلی رهبری امام خمینی جایگاه معلمی ایشان است و در بهره مندی از وجود یک رهبر و مربی عامل به گفته های خود از پارامترهای مهم در هدایت جامعه است. ویژگیهای دیدگاه حضرت امام نسبت به تعلیم و تربیت را می توان به شرح ذیل مطرح کرد: ‏

‏1.‏ ‏نگاه امام به مسئله تعلیم و تربیت و به انسان و جهان نگاهی واقع بینانه است، نه نگاهی صوفی منش و نه نگاهی روشنفکرانه و وابسته به تفکرات اما نیستی و . . .  ‏

‏2.‏ ‏نگاهی جامع به همه ی ابعاد روحی و جسمی انسان دارد.  ‏

‏3.‏ ‏اصول روشن و آرا مدونی در روشهای تربیتی بیان کرده اند.  ‏

‏4.‏ ‏در بین گفتار و رفتار ایشان تناقض و تضادی دیده نمی شود.  ‏

‏ثمره تعلیمات ایشان در جامعه ملموس و قابل مشاهده است.  ‏

‏وسعت و عمق نظرات امام در بررسی بیانات تربتیی ایشان آشکار، مؤثر و راهبردی است و معلمی در کلام ایشان چنین است‏‏. ‏

‏ «اگر تربیت [شما معلمین]، یک تربیت انسانی و روی فطرت انسان باشد، بعدها هم که [شاگرد]  هر کار خوبی بکند، شما شریکید در آن کار خوب.»‏‏ (صحیفه امام،ج14،ص35)‏

‏یا ‏‏«اگر انسان متعهد درست کردید، انسان امین، انسان معتقد به یک عالم دیگر انسان معتقد به خدا، مؤمن به خدا، اگر این انسان در دانشگاههای شما و ما تربیت شد مملکتتان را نجات می دهد. » ‏‏(پیشین، ج 8، ص 67)‏


حضورج. 78صفحه 158
4.  شیوه های تعلیم و تربیت از منظر امام 

الف ـ دعوت امام به تفکر و مجاهده 

‏در زمینه ارزش تفکر، در قرآن و روایات فراوان توصیه و تأکید شده است از جمله اینکه، لحظه ای یا ساعتی تفکر از عبادت هفتاد سال بدون تفکر برتر است. نقش تفکر و مهمترین ویژگی آن تصحیح خطاها و گرایش به اعمال صحیح است و افراد را برای تصمیم سازی وتصمیم گیری در باره مسائل تربیتی آماده، تهییج و آگاه می کند. امام می فرماید:‏

‏ «بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی تفکر است . . .  و تفکر در این مقام عبارت است از آن که انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری ـ ولو کم هم باشد ـ فکر کند در این که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران می کند به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده و از طرفی هم این همه انبیاء فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنمایی ها نموده و دعوت ها کرده،آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟ آیا تمام این بساط فقط برای همین ‏


حضورج. 78صفحه 159
‏حیات حیوانی و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم یا مقصود دیگری در کار است؟ . . .  اگر انسان عاقل لحظه ای فکر کند می فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است.»‏‏(چهل حدیث، ص 7-6)‏

‏امام در زمینه تفکر راهگشا و مؤثر در کتاب آداب نماز می نویسد: ‏

‏«عمده در این باب آن است که انسان بفهمد تفکر ممدوح کدام است . . .  بهترین تعبیرها از برای آن،آن است که خواجه عبدالله انصاری قدس سره می کند، قال: اعلم، ان التفکر تلمس البصیره لاستدراک البغیه. یعنی تفکر جستجو نمودن «بصیرت» است ـ که چشم قلب است ـ  برای رسیدن به مقصود و نتیجه، که غایت کمال آن است. و معلوم است مقصد و مقصود سعادت مطلقه است که به کمال علمی و عملی حاصل آید.» ‏‏(آداب الصلاه، ص 204)‏

‏از اهداف بلند امام رسیدن به استقلال فکری عموم مردم است و این جنبه قضیه برای ایشان جنبه حیاتی و تعیین کننده داشت و پیوسته در این زمینه هشدار و آگاهی می دادند:‏

‏ «تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم،نفهمیم ما چی بودیم، در تاریخ چه بودیم،چه هستیم، چه داریم؟ تا اینها را نفهمیم استقلال نمی توانیم پیدا کنیم، تا فکر شما مستقل نباشد  کشور شما مستقل نمی شود، بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید.»‏‏(صحیفه امام، ج 10، ص 392)‏

ب ـ شیوه تشویق، سپاسگزاری و تمجید از مردم 

‏جامعه ای می تواند احساس سربلندی، مفید  ومؤثر بودن کند که در معادلات تعیین کننده جهانی اثرگذار باشد. در فرهنگ حاکم بر مردم قبل از انقلاب، احساس ناچیزی و حقارت را در عمق وجود و اندیشه جامعه ایجاد کرده بودند و جرأت و جسارت تفکر  هزینه های سنگینی داشت. امام برای پالایش این فرهنگ به جد تلاش کردند و زحمات طاقت فرسایی متحمل شدند و مردم را به رهایی از آن تشویق کردند. ‏

‏ «مهم این است که ایرانیها بفهمند که خودشان می توانند کار بکنند،در این طول زمان این معنا را همچو کرده بودند که ایرانیها چیزی نیستند و باید همه،همه چیز را بروند از خارج ‏


حضورج. 78صفحه 160
‏بیاورند. از اروپا بیاورند، از آمریکا بیاورند . . . ایران افرادش، مردمش از سایر افراد کمتر نیستند، بلکه از بسیاری از نژادها بالاترند . . . » ‏‏(پیشین، ج 13، ص 396)‏

‏شایان توجه و دقت است که در مسئله تربیت، شخص مربی چنانچه بخواهد صفات ناپسند و عملکرد افراد و جامعه را اصلاح کند ابتدا صفات برجسته و عملکرد درست افراد را بازگو می کند. امام با تأکید بر تحول روحی مردم آن را بعنوان سرمایه حرکت مردم ضروری دانسته و آن را می ستاید. ‏

‏ «ملت ما خودش راه را پیدا کرده و دارد راه را می رود، این تحول روحی که در ملت پیدا شده است و در شما جوانها، مردها، زنها پیدا شده است این موجب امیدواری است. » ‏‏(پیشین،ج10، ص 1)‏

ج- معرفی الگوهای تربیتی از سوی امام 

‏امام که خود الگویی بی نظیر در عصر حاضر بود از سرچشمه فضیلت های مربیان بزرگ بشریت تأثیر پذیرفته بود. لذا انبیاء(ص) و امامان معصوم(ع) را بهترین الگوهای عالم هستی دانسته، به معرفی سیره نظری و عملی آنها می پرداخت: ‏

‏«خدای تبارک و تعالی که برای مردم هادی می فرستد و پیغمبران را انتخاب می کند، کسی که خودش از اول عمر تا آخر عمرش یک لغزش نداشته معصوم بوده یک همچو موجودی را انتخاب می کند برای اینکه تربیت کنند مردم را تزکیه کنند و تعلیم کنند.»‏‏(پیشین،ج12، ص‏‏ 498)‏

‏«این بزرگوار [حضرت علی علیه السلام] شخصیتی است که...دارای تمام اسماء و صفات است، تمام اسماء و صفات الهی در ظهور و در بروز در دنیا و در عالم با واسطه رسول اکرم در این شخصیت ظهور کرده است و ابعادی که از او مخفی است، بیشتر از آن ابعادی است که از او ظاهر است.»‏‏(پیشین،ج19، ص 64-63)‏

‏امام همچنین به معرفی پروش یافتگان در این مکتب اشاره و نمونه های برجسته ای را در تاریخ و انقلاب اسلامی ایران برای ارائه الگوهای عملی بر می شمرد.  ‏


حضورج. 78صفحه 161
‏«نورانیت یک نفر مثل فیلسوف بزرگ اسلامی خواجه نصیر المله و الدین ـ رضوان الله علیه- و علامه بزرگوار حلی- قدس الله نفسه ـ یک مملکت و ملت را نورانی کرده و تا ابد آن نورانیت باقی است.»‏‏(شرح حدیث جنود و عقل و جهل، ص 155-154)‏

‏باید دانشگاه و فیضیه همه  آنها که مربوط به دانشگاه هستند و همه آنها که مربوط به فیضیه هستند، در رأس برنامه های تحصیلی شان برنامه اخلاقی و برنامه های تهذیبی باشد تا فرآورده های آنها امثال مرحوم مطهری ـ رحمه الله ـ را به جامعه تسلیم کند.‏‏(ر.ک: صحیفه امام ـ ج 14، ص 169)‏

د- اصل نظم و دقت در کارها از منظر امام 

‏امام ابعاد وجودی ناشناخته ای دارد که دسترسی حتی بزرگان به همه آنها امکان پذیر نیست اما با تلاش وجوهی از این ابعاد را باید آشنایان به سیره ایشان، برای جامعه و جوانان بیشتر و دقیق تر تبیین کنند. با تأمل در سیره های عملی ایشان مشاهده می شود که نظم در کارها اساسی ترین رموز موفقیت است ک به جد به آن پایبند بودند و این ویژگی زبانزد بزرگان و اطرافیان ایشان است. امام همه کارها را با صلابت و اطمنیان خاص و در عین حال متواضعانه پی گیری می کردند. یاران امام نقل می کنند که:‏

‏ «ایشان در کارهای روزمره شان بسیار منظم و دقیق بودند . . . عزیمت امام به حرم [حضرت امیرالمومنین علیه السلام] به قدری منظم است که ما می توانیم ساعتمان را با حرکت امام تنظیم کنیم. با توجه به اینکه امام سالیان درازی تدریس می کردند، هر روز در همان لحظه ای که باید، جهت تدریس حاضر می شدند، و سر ساعت حضور می یافتند. » ‏‏(ستوده، پا به پای آفتاب، ج 2، ص 258)‏

‏یکی از آقایان که متصدی امور مالی حضرت امام بودند و باید هر روز صبح به این امور رسیدگی می کردند، می گفتند: ‏

‏«در طول این نه الی ده سالی که حضرت امام در جماران تشریف داشتند، ایشان هر روز رأس ساعت مقرر آماده پذیرفتن ما بودند، چنانچه روزی به خاطر نامساعد بودن شرایط، ‏


حضورج. 78صفحه 162
‏به موقع به حضور ایشان نمی رسیدیم، امام پنج دقیقه بعد از موعد مقرر زنگ اتاق را به صدا  در می اورند و ما را برای حضور دعوت می کردند.»‏‏(پیشین)‏‏ ‏

‏اینگونه رفتار امام احترام به شخصیت انسانی والهی خود و دیگران است. و ضمناً آموزش و تربیت عملی را در پی خواهد داشت.  ‏

‏ ‏

5- نقش کاربردی تعلیم و تربیت بر فرد و جامعه 

‏با نگرش در اندیشه های تربیتی حضرت امام با اطمینان می توان اعلام کرد که در زمان حاضر وجه در آینده کارآئی و قابلیت اجرایی دارند، چرا که اندیشه های ایشان برگرفته از قرآن کریم و سیره نظری  وعملی بزرگان دین و منطبق با «فطرت» است و در زمان و مکان خاصی محدود نمی شود.  ‏

‏البته باید توجه داشت که انتقال اندیشه های امام نیازمند آشنایی بیش از پیش متولیان و مربیان با ریزه کاریهای فکری و لطافت عملی امام است که توان اثرگذاری مفید و بازدارندگی از آسیب های تربیتی را ممکن می سازد.  ‏

‏در زمینه التزام امام به رعایت حقوق دیگران، حجت الاسلام محمدحسن رحیمیان در کتاب یادداشت های خود از زندگی ایشان می نویسد: ‏

‏«در رابطه با اجاره نشینی حضرت امام در جماران به قضیه ای اشاره می کنم . . . روزی، برای تأمین نور کافی و متناسب که برای فیلمبرداری از برخی ملاقاتهای رسمی یا ‏


حضورج. 78صفحه 163
‏برنامه هایی نظیر پیام نوروزی که در اتاق کار حضرتشان انجام می شد، مورد نیاز بود، سه نقطه از گچ سقف اتاق را هر یک به مساحت 5×5 سانتیمتر زیر تیرآهن تراشیده بودند.  می خواستند نورافکن ها را به آن نقاط جوش بدهند و هنگامی که صبح، طبق معمول خدمت حضرت امام مشرف شدیم، قبل از هر چیز، با لحنی خشن و تند با قیافه ای ناراحت و مضطرب فرمودند: «این چیست؟ چرا این کار را کرده اند؟». ‏

‏به عرض رسید برای تأمین نور فیلمبرداری است.  بعد از لحظه ای تأمل و سکوت تلخ ادامه دادند: «چرا بدون اجازه صاحب خانه این تصرفات را می کنند؟»‏

‏با این برخورد تند، جرأت ادامه کار سلب شد و اصل قضیه منتفی و جای آن تعمیر شد.  ‏‏(در سایه آفتاب، ص 52)‏

الف- ساده زیستی و اثر تربیتی آن 

‏از آن جائی که مرید از مراد بواسطه رابطه قلبی و عاطفی اثر می پذیرد، چنانچه این الگو در امور مادی بی تکلف و ساده زیست باشد، بالطبع اثرگذاری بیشتر است.  لذا به برگزیده ای از بیانات امام در زمینه ساده زیستی بزرگان دین و اثر وضعی آن بر جامعه اشاره می کنیم.  ‏

‏«شما می بینید که بزرگترین افراد بشر انبیاء بودند و ساده ترین از همه هم آنها بودند.  در عین حالی که بزرگتر از همه بودند و همه، آنها را به بزرگی می شناختند، در عین حال ساده ترین افراد بودند، در وضع زندگی شان، تمام انبیاء این طور بودند و تاریخ همه آنها را نشان می دهد که با وضع بسیار ساده ای عمل می کردند.»‏‏(صحیفه امام،ج13،ص487)‏

‏امام عامل شکست را بد جلوه نشان دادن چهره ناب اسلام می دانست که با گرایش به تجمل گرایی اهل علم و کارگزاران رقم خواهد خورد. ‏

‏ «آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته،در آنها تأثیر بکند،آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.»‏‏(پیشین،ج17،ص377-376)‏


حضورج. 78صفحه 164
ب- پیامدها و آثار ساده زیستی 

‏پیرامون آثار تربیتی ساده زیستی افراد و به ویژه مربیان جامعه، به عنوان الگوهای تربیتی می توان به مهمترین ویژگیهای این منش دینی و اجتماعی اشاره کرد.  ‏

‏1. کاستن از دلبستگی های شخصی و مادی غیرضروری سبب رشد ارزشها در شکل گیری شخصیت افراد است.  ‏

‏2. در برابر بحرانها، ناملایمات و مشکلات زندگی افراد ساده زیست دچار خودباختگی نشده و توان دست و پنجه نرم کردن با مشکلات اساسی و مهم را دارند.  ‏

‏3. به جهت پرهیز از تجمل گرایی، با عدم تشویش  ونگرانی روحی و روانی، در امورات زندگی و جامعه با آْرامش روحی و قلبی عمل می کنند و می توانند به اهداف تربیتی مورد نظر برسند.  ‏

‏4.  ‏‏ساده زیستی مربیان، علما و اساتید جامعه، همدلی و همراهی و اعتماد مردم را در پی خواهد داشت. ‏‏ ‏

‏از این طریق طبقه نیازمند و ضعیف جامعه از آرامش روحی روانی بهره مند خواهند شد.  زندگی بی آلایش و پرثمر حضرت امام از احساس همدردی عملی با مردم در اوج خود قرار‏‏ داشت‏‏.  ‏

‏ساده زیستی امام، منش دینی و احساس تکلیف در برابر محرومان جامعه بود. عموم مردم خود شاهدند که امام از ثروت چیزی ذخیره نکرد و اموال امام پس رحلت ایشان تعدادی کتاب و ضروریات اندک زندگی بود. این سیره امام، تسکین بخش خاطر محرومان جامعه می شد.  ‏

‏نقل شده است هنگامی که امام درحومه  پاریس به سرمی بردند، و در ایران نفت کمیاب شد و مردم از نظر گرم کردن خانه های خود در فشار بودند، امام فرمودند:‏

‏ «من برای همدردی با ملت ایران، اتاق خود را سرد نگه می دارم.» ‏‏(آیین انقلاب اسلامی، ص 226‏‏)‏

‏در بررسی و تحلیل علل و عوامل جوامعی که سقوط کرده اند یا در راه پیشرفت و تعالی حرکت کرده اند، دیده می شود که ظلم و استداد و دیکتاتوری و عیاشی حاکمان و پادشاهان، ناشی از عدم تعلیم و تربیت صحیح آنها است. حاکمان مستبد بر مدار تمنیات نفسانی، سرمایه های ملی را خرج خوشگذرانی کرده و هرگونه ستم و جنایتی را برای حاکمیت خود جایز می دانند. طبق آموز های قرآن ‏


حضورج. 78صفحه 165
‏کریم هر پادشاه و مستبدی که حاکم بر هر سرزمینی شده اند، آنجا را جولانگاه فساد اخلاقی و مالی خود قرار داده اند و صالحین و برجسته گان در بند زندان و شکنجه و مفسدین آزاد و رها گشته اند.  ‏

‏امام در باره خودمحوری انسانها و عدم تربیت صحیح و پیامدهای اسف بار آن می فرمایند: ‏

‏«خطر حیوانات به اندازه خطر انسان نیست، آنقدری که انسان جنایت وارد می کند به همنوع خودش، هیچ حیوانی حتی سبُع هم آنقدر جنایت وارد نمی کند، این . . . یک حیوانی است که هیچ افساری ندارد . . . انبیاء آمده اند این انسانی که به این مرحله رسیده است و یک مرحله خطرناک است هم برای خودش و هم برای همنوع خودش، آنها را نجات بدهد و متوجه به نور بکند»‏‏(صحیفه امام، ج 9، ص 292-291)‏

‏امام اساس رهایی از بی عدالتی ها را تربیت افراد جامعه می دانند. ‏

‏ «مهار کنید نفس خودتان را.  اگر یک همچو تعلیم و تربیتی در یک کشوری باشد این کشور می تواند مستقل باشد، می تواند آزاد باشد، اقتصادش را می تواند تأمین کند، می تواند فرهنگش را درست کند و می تواند همه چیزش را اصلاح کند یک همچو کشوری دیگر حکومتش نمی تواند معوج باشد، ارتشش نمی تواند زورگو باشد، ژاندارمریش نمی تواند تعدی بکند، شهربانی اش نمی تواند خلاف بکند. » ‏‏(پیشین،ج9،ص 3)‏

‏از شاخصه های اصلی یک جامعه رشد یافته اجرای عدالت در درجه اول از سوی حاکمان آن جامعه است، لذا امام می فرمایند‏‏:‏

‏کسی که بر ملتی سلطه و حکومت دارد اگر یک نفر عدالت پرور باشد دستگاه او عدالت پرور خواهد شد قشرهایی که به او مربوطند قهراً به عدالت گرایش پیدا می کنند، تمام اداراتی که تابع آن مملکت و آن حکومت است خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا می کنند.  اگر همه ملت تزکیه بشوند همین دنیا بهشت آنها ست و تمام گرفتاری ها از بین می رود. ‏‏(ر.ک:پیشین،ج 9،ص135)‏


حضورج. 78صفحه 166
‏بیان امام نقش مهم و کاربردی تربیت در فرهنگ، سیاست و اقتصاد را می رساند و جهت و کیفیت مقوله های فوق را تعیین کرده، هماهنگی و ارتباط این حوزه ها را در بستر واقعی خود به حرکت در می آورد. امام با جامع نگری خواستار تحول در همه زمینه هاست که طعم زندگی سالم و لذت بخش را برای همگان فراهم می آورد.  ‏

‏اگر می بینیم که نظام تربیتی حضرت امام در کشور ایران برپایه اعتماد شکل گرفته و مستقر شد و توانست بر استبداد، زور و زر و تزویر غلبه کند، نتیجه تلاش خالصانه ایشان در پرورش و تربیت شاگردانی برجسته و مهذب و آشنا کردن مردم با آموزه های اخلاقی و دینی است.  ‏

‏امام در نامه ای که به «منشور برادری» مشهور است، دغدغه های خود را از گرفتار شدن در دام نفسانیات بیان کرده و هیچ شخص  یا گروهی را از آن مصون ندانسته؛ریاضت و مبارزه با نفس را تنها راه مؤثر برای رهایی از آن و تربیت جامعه می دانند و می فرمایند: ‏

‏«البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد ـ که همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم ـ که آن حبّ نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمی شناسد، رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر، وکیل، وزیر و قاضی و شورای عالی قضایی و شورای نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامی و غیرنظامی، روحانی و ‏


حضورج. 78صفحه 167
‏غیرروحانی، دانشجو، غیردانشجو، زن و مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است.»‏‏(صحیفه امام، ج 21، ص 179)‏

‏خودمحوری آسیب جدی برای رشد و تربیت جامعه محسوب می گردد و ضروری است که برای مصلحت حفظ نظام و تقویت بنیه فرهنگی، تربیتی نظام سیره نظری و عملی امام را بیش از پیش جدی گرفته و نگذاریم با محدودیت های مالی و تنگ نظری، عرصه کار برای معرفی اندیشه های امام در تنگنا قرار گیرد.  تلاش صادقانه و برنامه ریزی کارشناسانه در این عرصه راهگشا خواهد بود.  ‏

‏ ‏

6- پیامدهای دنیوی و اخروی تعلیم و تربیت 

‏شکل گیری شخصیت افراد رابطه مستقیم با نحوه تعلیم و تربیت و کیفیت آن دارد. سرنوشت هر کس براساس عقل و اختیاری  که خداوند در وجود او قرار داده است به دست خود اوست.  لذا افرادی می توانند هدایتگر جامعه و منشاء حرکت و خدمت گذاری برای دیگران باشند، که توان و ظرفیت آن را در اثر خودسازی کسب کرده باشند و همه افراد در هر رشته، تخصص و شغلی، برای بازدهی و کیفیت بیشتر کار نیازمند به خودسازی  وتعلیم و تربیت صحیح می باشند.  ‏

‏یکی از عوامل مهم و بنیادی تربیت در اسلام، نیایش و عبادت خدای متعال،مراقبه و محاسبه از خود است.  با نیایش و خلوت فکر و روح، احساس مسولیت در افراد بیدار می شود.  و حضور خداوند را همیشه در انجام وظایف حس می کند.  عبادت و پرستش خداوند بعنوان یک عامل درونی همیشه حس حضور را تقویت نموده و در نتیجه افراد انجام مسئولیت ها را صرفاً اجباری و به منظور رضایت مدیر بالادست خود انجام نمی دهند، بلکه به عنوان یک مسئولیت وجدانی و باطنی تلقی می کنند.  لذا برای ارائه کیفیت بهتر امور محوله احساس اجبار نمی کنند، بلکه با رضایت قلبی آن  را انجام می دهند و افراد جامعه با رضایت مندی اجرای قوانین را می پذیرند.  ‏

‏حضرت امام پیرامون اثرات نماز و عبادات در تربیت انسان و پیامدهای دنیوی و اخروی آن می فرماید: ‏


حضورج. 78صفحه 168
‏«عبادات و مناسک و اذکار و اوراد در وقتی نتیجه  کامله دارد که صورت باطنه قلب شود و باطن ذات انسان به آن مخمر گردد ودل انسان صورت عبودیت به خود گیرد و از خودسری و سرکشی بیرون آید. و نیز مذکور شد که از اسرار و فوائد عبادات یکی آن است که اراده ی نفس قوی شود و نفس بر طبیعت چیره شود و قوای طبیعت مسخر تحت قدرت و سلطنت نفس گردد و اراده  نفس ملکوتی در ملک بدن نافذ گردد،به طوری که قوا چون ملائکه الله نسبت به حق تعالی شوند که عصیان آن نکنند لمحه ای، و عمل کنند به آنچه فرمان برای آنها صادر می شود.»‏‏(آداب الصلوه، ص 32)‏

‏امام پیرامون عدم حضور قلب در عبادات و پیامدهای ناگوار و بی ثمر آن در تعلیم و تربیت صحیح این چنین هشدار می  دهند.   ‏

‏«اگر قلب در وقت عبادت غافل و ساهی باشد، عبادت او حقیقت پیدا نکند و شبه لهو و بازی است.و البته چنین عبادتی را در نفس به هیچ وجه تأثیری نیست و عبادت از صورت و ظاهر به باطن و ملکوت بالا نرود . . .  می بینید درما پس از چهل ـ پنجاه سال عبادت اثری حاصل نشده، بلکه روز به روز بر ظلمت قلب و تعصی قوا افزوده می شود و آن به آن اشتیاق ما به طبیعت و اطاعت ما از هواهای نفسانیه و وساوس شیطانیه افزون  گردد.اینها نیست جز آن که عبادات ما بی مغز و شرایط باطنه و آداب قلبیه ی آن به عمل نمی آید. و الا به نص آیه  مبارکه کتاب الهی[ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و عن المنکر] نماز نهی از فحشاء ومنکر می نماید.» ‏‏(پیشین، ص 34-33)‏


حضورج. 78صفحه 169
‏امام در سخنان بیدارگرانه و هشداردهنده ای در باره گرفتاریهای نفسانی، غفلت ها، پیچ و خم زندگی و شغلی به عنوان موانع راه کسب علم نافع و عمل صالح و عدم اقدام برای اصلاح آنها؛ و اینکه اگر فرصت کوتاه عمر را برای تعلیم و تربیت خود خرج نکنیم و زمان را بیهوده سپری کنیم جبران آنها را در سنین بالا بسیار مشکل و طاقت فرساست می فرمایند: ‏

‏«. . .  عزیز، بدان که یک سفر پر خطر لازمی در پیش است که عُدّه و عِدّه آن و زاد  و راحله ی آن علم و عمل نافع است، و وقت سفر معلوم نیست چه وقت است؛ ممکن است وقت خیلی تنگ باشد و فرصت از دست برود. . .  چه شده است که علم و عمل چهل -پنجاه ساله ما در قلوب ما اثر ضد بخشیده و دلهای ما را...چه حاصل شده؟ کو آن خوف و خشیتی که لازم علم است؟ اگر خدای نخواسته با این حال که هستیم ما را کوچ دهند، خسارتهای بزرگی و حسرتهای بسیاری در پیش داریم که زایل شدنی نیست.»‏‏(شرح چهل حدیث،ص175)‏

‏ ‏

جمع بندی

‏آنچه در مبحث و مسائل تعلیم و تربیت از دیدگاه امام به طور خلاصه به آن اشاره شد و در  حد بضاعت مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت، در یک نگاه کلان دارای سه محور و سه عامل اساسی است. شاخصه  های یک جامعه رشد یافته بر پایه تعلیم و تربیت صحیح، ریشه در: 1.  عوامل تکوین (از جمله انتخاب همسر)؛ 2.  محیط خانواده؛ 3.  نقش محیط آموزش و اجتماع و بویژه نقش مربیان در هر محیطی دارد. ‏

‏برای انتخاب مربی و انتخاب دوستان،به لحاظ اهمیت آن در شکل گیری شخصیت و سرنوشت انسان و ایجاد جامعه ای نمونه؛ می توان به موارد ذیل به عنوان مهمترین ویژگیهای مورد نظر امام اشاره کرد: ‏


حضورج. 78صفحه 170
‏1.  مراوده و همنشینی با مربیان و دوستان متقی، نیک اندیش و عامل به گفته خویش سبب عزم و اراده و حسن اندیشه و عمل و غلبه بر غرایزی است که مانع پیشرفت و تربیت انسان می گردد.  ‏

‏2.  دوستی با نیاکان، انسان را در فن و شیوه زندگی کارآمد و متبحر می کند.  ‏

‏3. تعامل با افراد خود ساخته سبب تقویت روحیه و مناسبات اجتماعی صحیح و احساس نیرومندی دربرابر مشکلات و معضلات است.  ‏

‏4.  ایجاد زمینه های روحی و روانی مناسب، امنیت حقوقی، مالی و شغلی در جامعه از مهمترین عوامل زمینه ساز برای پرورش و رشد شخصیت و خلاقیت افراد و در نتیجه گسترش و عمیق تر شدن روابط اجتماعی و امکان برنامه ریزی اصولی برای تعلیم و تربیت صحیح و موثر در جامعه و موجب رشد افزون تر مربیان وارسته در اجتماع می  گردد.  ‏

‏5.  انتخاب مربی و مشاوری که دارای سعه صدر بوده،مهذب، ساده زیست، دارای منش اجتماعی و اخلاقی در تعامل با مردم و بویژه دارای جاذبه کلام و خلوص نیت و دارای انگیزه و دغدغه در امر تعلیم و تربیت جامعه و بخصوص توانمند و آشنا به فنون و رموز تعلیم و تربیت باشد.  ‏

‏راه کارهای تربیتی امام گروه، دسته و جناح نمی شناسد، همه باید خود را در ظرف اندیشه های امام محک بزنند و نو به نو و به شکل روزآمد از این سرمایه بزرگ که حاصل تلاش و مجاهدت حدود یک قرن عمر با برکت ایشان است، استفاده نمایند و اندیشه های ناب امام را نه برای تثبیت موقعیت خود در جامعه، بلکه خالصانه برای پالایش آسیب های اخلاقی و اجتماعی، تبیین و در معرض عموم قرار دهند و مجاری استفاده از این آموزه ها را بیش از پیش فراهم نمایند. ‏


حضورج. 78صفحه 171
منابع 

‏1 . افلاطون، جمهور، بخش مدینه فاضله،ترجمه فؤاد روحانی،تهران:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،1368‏

‏2. مایر، فردریک، تاریخ فلسفه تربیتی، ترجمه علی اصغر فیاض،تهران:انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1350‏

‏3. مربیان بزرگ،ژان شاتو،ترجمه دکتر غلامحسین شکوهی،تهران:مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران،2543(1343)‏

‏4. امام خمینی،شرح دعای سحر(ترجمه فارسی)،‏‏تهران:مؤسسه اطلاعات،1366‏‏ ‏

‏5. اریک فروم، دین و روانکاوی، ترجمه آرسن نظریان،تهران:انتشارات مروارید،چاپ چهارم،1388 ‏

‏7. امام خمینی،صحیفه امام(دوره بیست و دو جلدی)،تهران:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1385 ‏

‏8. امام خمینی،شرح حدیث جنود عقل و جهل،تهران:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1377‏

‏10. امام خمینی،ره عشق،تهران:مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی،1372‏

‏11. امام خمینی،محرم راز،تهران:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1369‏

‏12. لواسانی، سیدعلی، شکوفه های سخن،تهران:انتشارات نبوی،1382‏

‏13.  محمودیان،حسین،دانش خانواده،تهران:انتشارات سمت، 1387‏

‏14.  مجلسی، علامه محمدباقر، بحارالانوار، ج 23‏

‏15.  راه و رسم زندگی از نظر امام سجاد ع، ترجمه و تنظیم:علی غفوری،تهران:نشر فرهنگ اسلامی،1396ق ‏

‏16.  مختاری، رضا، سیمای فرزانگان،قم:انتشارات بوستان،1384‏

‏17.  امام خمینی،چهل حدیث،تهران:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1382‏

‏18.  امام خمینی،آداب الصلوه،تهران:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1385‏

‏19.  ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب، ج 2،تهران:نشر پنجره،1387 ‏

‏20.  رحیمیان،محمد حسن،در سایه آفتاب،تهران:مؤسسه پاسدار اسلام،فروردین 1371(چاپ دوم)‏

‏21.  پیام رهبر انقلاب به مناسبت اربعین، انتشارات ولی فقیه در کمیته امداد امام خمینی ‏

‏22.  تعلیم و تربیت از نگاه امام خمینی(تبیان، دفتر هیجدهم)،تهران:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1378‏

‏23.  مشکینی اردبیلی،آیت الله علی، نصایح(سخنان چهارده معصوم علیهم السلام)،ترجمه آیت الله احمد جنتی،قم:نشر الهادی،1384‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 78صفحه 172