دَهُم مٰاه مبارک رمضان

دَهُم مٰاه مبارک رمضان

‏ ‏

‏باد مرا به صحرای سینا برد. ‏

‏با همۀ توان از دریا گذر کردم.‏

‏از دریا گذر کردم. ‏

‏بر مرکب پُلهای شب سوار شدم و آهنگ دشمنان کردم. ‏

‏با شمشیرِ صبر و بردباری، موانع راه را از میان برداشتم. ‏

‏ و مرگ را بر قلب ظلم و بیداد کاشتم. ‏

‏زمین را گهگاه موسمِ ظهور قهرمانانی است که پرورش یافته اند. ‏

‏و مردم همچون درختان، فرا روی من قرار گرفته اند. ‏

‏همچون مزارع گندم پس از بارش باران. ‏

‏همچون بلبلان نغمه سرا، نغمه سر می دهند. ‏


حضورج. 22صفحه 249
‏مادرم، با توپ، این گروه یهود را به هزیمت وا می دارد. ‏

‏و برادرم در عنفوان جوانی، همچون گُلی سرخ. ‏

‏همه عمر و هستی خود را نثار می کند. ‏

‏و پدرم و من و دریا و رود نیل. ‏

‏این گروه جنایتکار و ناپاک را در عرصه های پیکار غرق شکست ساختیم. ‏

‏و پرچم افتخار را برفراز خورشید نصب کردیم. ‏

‏و به اینجا هیچ پرچمی جز پرچم اعراب باز نخواهد گشت. ‏

‏ای روز خوش اقبال، تو با خوشحالی و شادمانی که به همراهت آوردی، غمها و اندوهها را زدودی. ‏

‏آمدن تو، همچون آمدن صبحگاهان است، به همراه اشعه های پرفروغ خود در مصاف با تاریکی ها و ظلمتها. ‏

‏ای روز دهم رمضان. ‏

‏ای ندای حقّ، که فریادت را تا فراسوی زمان انتشار می دهی. ‏

‏از صحرای سینا تا بلندیهای جولان. ‏

‏آن قهرمانی که طعم شکست را به اسرائیل چشاند. ‏

‏ای لعنتِ این نسل بر اسرائیل. ‏

‏عرب همچون نیزه هائی خواهد بود که هر بامدادان از خصم خود انتقام می گیرد. ‏

‏و راه خود را به هر جائی باز می کند. ‏

‏و متجاوز و جنایتکار را هر جا که باشد به چنگ می آورد. ‏

‏هر کس که باشد. ‏

‏عرب اینجا همچون طوفان است. ‏

‏خدایا، خدایا، ای رمضان. ‏

‏جنگ کنونی عین ایمانست. ‏

‎ ‎

حضورج. 22صفحه 250