هایکوهای جبهه

هایکوهای جبهه

‏ ‏

taz15

چه کیفی دارد

جیر جیر

آشپزخانه صحرایی

**

نگاه کن!

بالای برجک سوخته

علف رونده را

**

لبخند می زند

محو و دوردست

آنکه می رود با موج.

**

ثروتی است در خلوت سنگر

رادیوی موج کوتاه

با صدای فیروز.

**

گل کوچک بازی کنیم

سوت داور است

یا سوت خمپاره.

در خم جاده گم شد

با مردی که یک پا نداشت

آمبولانس!

**

ماه 

بالای سر

مجنون!

**


حضورج. 77صفحه 176
تمام نخلستان می سوزد

باز خواهیم گشت


taz9

من و شکوفه ها

**

جز ساعت و تفنگم

پوتین ها خیس

عکس تو نیز

**

مار و موش

خس و خاشاک

همسایه من اند سوسنگرد

**

میگی فرو افتاد

لانۀ خرگوشی 

سوخت!

**

مانده

در چنبرۀ گل و لای

تانک بی نفس.

**

خفته اند

در آغوش هم

ژ3 و سرباز

**

هوا بارانی

شادند گنجشگها

حمله ای نخواهد بود

**

پایی 

می خارد

که نیست!


حضورج. 77صفحه 177
**

یک دم آذرخش


taz17

کمین

لو رفت.

**

مرگ کاشتند

دشت میشان را

لاله درو کردیم

**

کسی از یاد رفته

در سنگر خاموش

غروب سوسنگرد

**

با دوربین دید در شب

چه سبز است

جبهه سومار

**

زیبایند

منورها

آسمان مجنون

**

لوله توپ

ماهت را دو نیم کرده 

هویزه

**

از خاک بیرون

دستی

شاید برای چیدن گل

بستان!

 سوسن های شلمچه

چشمهایت را وام گرفتند


حضورج. 77صفحه 178
برای دیدن ماه

**

taz16

عمامه سپید

نور بالا می رود

روحانی دسته!

**

این جا

پلها شناورند

چون اروند گریز پا

**

صدایت 

به زلالی کارون

آهنگران!

**

با باد می رود

سرسبز

پاییز فکه

**

فریضه مشو!

کنار آن زیبا

خفته ست مینی

**

مرده اند همه،

حتی کلاغان

آسمان حلبچه.

**

می ترسند از نام تو

تانک های جهان

فهمیده!

**

در این جنگ ناگزیر


حضورج. 77صفحه 179
پروانه ای هم بمیرد

خونش پای "صدام" است

**

بقچه در دست

کودکی بر دوش

زن تنها

**

دشت سبز

سه لکه سیاه

تانکها می آیند

**

دیوار فرو ریخته مدرسه،

کودکی نوشته:

صدام خر است!

علی اصغر بیک وردی

(از کتاب ماه بالای سر مجنون)

 

 

 

taz11

 

حضورج. 77صفحه 180