بررسی حقوق زنان در ابعاد مختلف از دیدگاه اسلام و امام خمینی

‏بررسی حقوق زنان در ابعاد مختلف‏

از دیدگاه اسلام و امام خمینی

‏ ‏

‏ ‏

□ دکتر مرضیه مختاری پور (استاد یار دانشگاه اصفهان) 

□ دکتر سید علی سیادت (دانشیار دانشگاه اصفهان) 

‏ ‏

مقدمه

‏با مطالعه  تاریخ، نادیده انگاشتن حقوق انسانی و اجتماعی زنان و ظلم و ستم نسبت به آنان را در طی قرون مختلف و هم چنین در مقاطعی از زمان، پیشرفت های مثبتی درجهت رفع تبعیض و ظلم و ستم از آنان  را ملاحظه خواهیم  نمود. بحث در خصوص حقوق زنان در دوران اخیر از نهضت حقوق زنان در غرب در قرن بیستم آغاز و وارد مرحله جدید، بحث انگیز و مجادله آمیزی حتی در داخل خود کشورهای غربی شد. این جنبش ها به جنبش های فمینیستی معروف هستند. انواع نگرشهای فمینیستی، ستمدیدگی زنان را مسأله اصلی دانسته و صاحب نظران بسیاری معتقدند جنبش حقوق زنان علی رغم توفیقات و خدمات بسیارش در خصوص طرح مسایل زنان و احقاق  حقوق  آن ها به صورت عملی گرفتار تفریط و اشتباهات خطرناکی نیز شده است. به طور کلی مسأله حقوق زنان که از منظرهای گوناگون بدان نگریسته می شود، صف بندی های ویژه ای را ایجاد می کند. در این مقاله، حقوق زن  ازدیدگاه اسلام و امام خمینی  مورد بررسی قرارمی گیرد. ‏

ظهور اسلام و نجات زنان 

‏زن در عصر جاهلیت قبل از اسلام دارای هیچ گونه ارزش انسانی و اجتماعی نبود، به طوری که تنها وظیفه او خدمت به مرد و به دنیا آوردن فرزند پسر برای شوهربود. درجهالت و گمراهی این مردم و ذلت زن همین بس که اگر زنی، دختری به دنیا می آورد، گذشته از اینکه خود موردکینه مرد قرارمی گرفت و دیگران از او کناره می گرفتند و مدتها به زندگی در انزوا  ‏


حضورج. 77صفحه 36
‏محکوم می شد، در مواردی حتی فرزند دخترش را زنده به گور می کردند و مادر هیچ گونه حق یا جرأت اعتراض در دفاع از فرزندی که ماهها برای پرورش او در رحم متحمل رنج  و سختی شده بود، نداشت. ‏

‏امام خمینی موقعیت اسفبار زن را در عصرجاهلیت مورد اشاره قــرار داده، منتــی را کــه اسلام بر این قشر دارد، گوشزد می نماید: "درجاهلیت زن مظلوم بود و اسلام مـــنت گذاشت بر انسان، زن را از آن مظلومیتی که در جاهلیت داشت، بیــرون کشیــد. مــرحله جاهـلیت، مرحله ای بود که زن را مثل حیوانات  بلکه پایین تر از او، زن در جاهلیت مظلوم بود. اسـلام زن را از آن لجن زار جاهلیت بیرون کشید. "(صحیفه امام، ج 7، ص338). ‏

‏درمیـان یهــودیان‏‎ ‎‏زن جــــزئی از ارث پدر به شمار ‏‏می آمد، تولــد یک پسر جشن و سرور‏‎ ‎‏به همراه داشت، ولی تولد یک دخــتر غم و اندوه به همراه می آورد. ‏

‏درمیان مسیحیان، در دوره رواج رهبانیت و زهد افراطی، فحشا گسترش زیادی پیدا می کند تا جایی که لوتر برای اصلاح انحرافات کلیسا به پا می خیزد. زن در بعضی از جوامع ازحق استقلالی حیات نیز محروم و حیات او به حیات شوهر وابسته بود به طوری که پس از مرگ شوهر دیگر حق زنــدگی نــداشت. چنــــانکه در بسیاری از جوامع پیشرفته در گذشته و حال، زن نسبت به  اموال خویش نیز، هیچ گــــونه حق تصرف نداشته است. (ورعی1378)‏

‏اسلام با ظهورش، غبار غلیظ مظلومیت و ذلت را ازاین محلوق الهی وشریک مرد درزندگی پاک کرد و به طرق مختلف کرامت ذاتی زن را آشکار ساخت؛ سنن جاهلی و رفتارهای غیر انسانی با زنان را تقبیح نمود و آنان را به رفتار نیکو و ادای حقوق انسانی زنان تشویق کرد و موظف ساخت. اسلام، ملاکهای ارزشی را درجامعه دگرگون و معیار فضیلت را تقوا و خویشتن داری در برابر گناه اعلام کرد. قرآن کریم، زنانی شایسته چون حضرت مریم(سلام الله علیها) و آسیه همسر فرعون را معرفی کرد و از ایشان به عنوان زنان صالح و وارسته تجلیل نمود. مهم تراز همه از حضرت زهرا(سلام الله علیها) را به عنوان کوثر یادکرد و بدین وسیله شایستگی زن را در رسیدن به کمالات معنوی و الگو بودن برای همگان به اثبات رسانید. پیراستن حضرت مریم از ‏


حضورج. 77صفحه 37
‏اتهامات ناروای یهودیان، خدمتی بزرگ در حق آن زن لایق، عفیف و وارسته ودفاع از حقوق او بود. تجلیل از آسیه در دربار پادشاهی فرعون با آن جلال و شکوه مادی، ارج گذاری به قدرت و توانایی زن درمبارزه با استکبار و نیل به کمالات انسانی بود. چنانچه معرفی شخصیت والای حضرت زهرا(س) و نقش او در تاریخ اسلام، نشانگر شایستگی زن درعرصه های گوناگون اخلاقی،  اجتماعی و سیاسی است( ورعی، 1378). ‏

‏امام خمینی برای حضرت زهرا(س) شخصیتی جامع  تصویر می کند: " تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا- سلام الله علیها- جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است. یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت"(صحیفه امام، ج7، ص337). نقشی که اسلام برای زن در نظام خلقت قائل است، دقیقاً منطبق بر فطرت و جایگاه او درنظام  آفرینش است. اسلام درعین آنکه مانند مرد برای زن نیز در اجتماع نقش قایل است، اما درمیان همه مشاغل مهم ترین شغلی را که برای انسان متصور است، یعنی تربیت را برعهده او نهاده است. ‏

حقوق انسانی زن  

‏  زنان باید تمامی حقوق انسانی مترتب بر واقعیت های وجودی خود را دارا باشند. اینکه مردان از حقوق انسانی خود بهره مند باشند اما زنان از حقوق مترتب بر واقعیتهای وجودی انسانی و استعدادهای نهفته وجودی شان بهره مند  نباشند یا به طور ناقص و دست و پا شکسته بهره ای داشته باشند، عین تبعیض و مخالف اصول انسانی و سنت های الهی است. محرومیت زنان از آزادی در زندگی عمومی یا خصوصی در واقع نوعی خشونت علیه آنان است ونه تنها  از موانع رشد و پیشرفت زنان است، بلکه سبب رشد نیافتگی جامعه نیز می شود. در زیربه برخی از حقوق متساوی زنان با مردان در  ابعاد مختلف اشاره می شود: ‏

نیت، عنصر مساوی ومشترک  بین زن و مرد

‏زن و مرد در حقیقت  انسانی و آنچه وجه تمایز میان این دو حقیقت با سایر انواع می باشد، هیچ تفاوتی ندارند. هردو از یک حقیقت سرچشمه گرفته و از یک حقیقت برخوردارند و آن همان ‏


حضورج. 77صفحه 38
‏است که این موجود را از دیگر جانداران جدا می سازد و حقیقت وجودی وی قائم و بسته به آن است. آنچه آدمی را از دیگر انواع جاندار متمایز می سازد حقیقت انسانی اواست و آنچه در مرحـله تکلیف و مسئولیت، مخاطب قرار می گیرد، همان حقیقت است. به عبارت دیگر همان حقیقتی که آدمی را در‏‎ ‎‏مرحله تکوین و شکل گیری حقیقت وجودی وی، اساس هستی او و مایه تمایز او است، همان حقیقت در مرحله تشریع و مسئولیت  دهی و پاسخگویی نیزملاک و مـخاطب قــرار می گیرد و تکلیف متوجه او می شود و اعضا و جوارح تنها ابزاری برای عمل به تکلیف هستند. قرآن کریم در هر دو مرحله به صراحت تفاوت میان زن و مرد را نفی می کند، هم آنگاه که از جایگاه انسانی زن و مرد در مرحله شکل گیری حقیقت وجودی آن دو سخن می گوید، منشأیی مشترک وحقیقتی یکسان را یادآور می شود و هم در مرحله اصل تکلیف وعمل، آن دو را به عنوان عنصر انسانی مخاطب می سـازد و در مقـــام ارزشگذاری و پـاداش عمل یکسـان می نگرد (لطیفی، 1378). قرآن کریم هر دونکته را در این آیه جمع کرده است: "یاایهاالناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفو ان اکرمکم عندا. . . اتقیکم"(سوره حجرات، آیه 13). این  آیه اشاره دارد به خاستگاه  آدمیان که همه از یک نر و ماده آفریده شده اند و ملاک ارزشگذاری و برتری آنان تقوا می باشد. ‏

‏این همان حقیقت و اصل است که حضرت امام خمینی برآن تأکید دارد. آنجا که می فرماید: "تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا- صلی الله علیه و آله- به این مولود شریف ‏


حضورج. 77صفحه 39
‏[حضرت فاطمه (س)] است تا نشان دهد که زن بزرگی ویژه ای درجامعه  دارد که اگر برتر از مرد نباشد کمترنیست". (صحیفه امام، ج14، ص316 )‏

‏قرآن کریم  نه تنها بریکسانی میان زن و مرد درحقیقت انسانی تاکید دارد، بلکه اساساً آن را یکی از آیات الهی همچون آفرینش آسمان ها و زمین و آفرینش اصل آدمی می شمارد و همین همسانی را مایه سکونت و انس و الفت می شمارد: "و من آیته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة  و رحمة  ان فی ذلک لایت لقوم یتفکرون" (سوره روم، آیه  21). آیات شریفه زیر تصریح می کند که زن و مرد از نظر کرامت و حرمت یکسانند: " ومن یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنه" (سوره نساء، آیه 124). وهرکه از زن ومرد کاری شایسته کند با ایمان به خدا به بهشت(پرنعمت جاوید) درآید". من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة" (سوره نحل، آیه 97). هرکس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا به جای آورد ما او را در زندگانی خوش و با سعادت، زنده ابد می گردانیم . ‏

‏حضرت امام درتأکید برهمین حقیقت درجای دیگر می فرماید: "از نظر حقوق  انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله در بعضی ازموارد، تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد"( صحیفه امام، ج4، ص364). ‏

‏قرآن کریم هریک از زن و مرد را با توجه به کردار و ایمانشان شایسته یکدیگر می داند: "الخبیث للخبیثین و الخبیثون  للخبیثات والطیبت للطیبین والطیبون للطیبت" (سوره نور، آیه 26) زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند ولایق مردانی چنین  و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه اند. قرآن کریم حتی آثار و پیامدهای وضعی کردارنیک  وبد را برای زن و مرد برابر می داند: "الزانی لاینکح  الازانیه او مشرکه و الزانیه لاینکحها الا زان او مشرک و حرم ذلک علی المؤمنین" (سور نور، آیه 3). مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک نکاح  نمی کند  و زن زانیه را هم جز مرد زانی و  مشرک به نکاح نخواهد گرفت و این کار بر مردان مؤمن حرام است.‏

‏قرآن در مجازاتهایی چون قصاص، دیات و حدود، احکام یکسانی را برای مردان و زنان  در ‏


حضورج. 77صفحه 40
‏نظر گرفته است، مثلاً در باب حدود می فرمایند: "الزانیه والزانی فاجلدوا کل واحد منهما مائه جلده و لاتاخذکم بهما رافه. . . "(سوره نور، آیه  2). باید شما مؤمنان هریک از زنان ومردان زناکار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید. ‏

‏قرآن مرد و زن را درمقام عبادت یکسان قرار داده و برای هر دو پاداش برابر وعده کرده است که درآیات بسیاری به این حقیقت تصریح  شده از جمله: "ان المسسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین والصادقات و الصابرین و الصابرات  والخاشعین  و الخاشعات  و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین والصائمات و  الحافظین فروجهم والحافظات والذاکرین ا. . . کثیراً و الذاکرت اعداً. . . مغفره و اجرا عظیماً"(سوره احزاب، آیه 35). همانا کلیه مردان  و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان صابر  و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان خیرخواه مسکین نواز و مردان و زنان روزه دار  و مردان  و زنان با حفاظ خوددار ازتمایلات حرام و مردن و زنانی که یادخدا بسیارکنند برای همه آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است. ‏

‏در منظر امام، اسلام زنان را سربلند و شایسته می خواهد و آنچه دین گریزان برای زن قائلند، چیزی جز تباهی و ملعبه شدن نیست، ایشان می فرمایند: "مقام زن مقام والاست، عالی رتبه هستند. بانوان در اسلام بلند پایه هستند. "( ‏

‏ما می خواهیم زن به مقام والای انسانیت خودش باشد، نه ملعبه باشد، نه ملعبه در دست مردها باشد، در دست اراذل باشد"(‏

‏اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد، اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیر‏ة‏ العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند، اسلام آن ها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام آن ها را با مردان مساوی کرد. عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد"(‏

‏امام خمینی در مصاحبه با روزنامه هلندی دی ولت گرانت درپاسخ به این سؤال که مشخصاً ‏


حضورج. 77صفحه 41
‏حقوق زنان در جمهوری اسلامی چه خواهدبود، می فرمایند: "از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله در بعضی از موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد"(همان، ج4، ص364). ‏

2- تساوی  زن و مرد در دستیابی به سعادت

‏از بدیهی ترین الگوهای دین شناختی در باورهای دینی، یکسانی  زن و مرد در دستیابی به هدایتی است که درمنطق دین مایه خوشبختی واقعی است. راه سعادت به روی همه گشوده است. کالای خوشبختی در بازار ایمان و عمل، درمعرض گزینش خرید همگان است. بی هیچ تفاوتی  میان مرد و زن، قرآن خود را هدی للناس می شمارد. چه اینکه خود را هدی للمتقین می داند و تقوا پیشگی را در انحصار هیچ کس نمی داند. آدمی بی هیچ تفاوتی میان زن و مرد، مکلف به هدایت است(لطیفی، 1378). آدمی در رسیدن به سعادت، راهی جز تقوا ندارد. یکی از تعبیرهای قرآن درباره سعادت، حیات طیبه یا بهشت است. قرآن کریم درچند جا به صراحت بیان می کند که کسی که عمل صـالح  به جای آورد، چه مرد باشد، چه زن ، به آن حیات طیبه خواهد رسید و ذره ای درباره او ستم نخواهد شد. این آیات همین حقیقت تردید ناپذیر را بازگو می کند: ‏

‏" من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ماکانوا یعملون" (سوره نحل، آیه 97). ‏

‏"انی لا اضیع عمل عملٍ منکم من ذکر او اُنثی بعضکم  من بعض"(سوره آل عمران، آیه 195). ‏

‏" ومن عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنه یرزقون فیها بغیر حساب"(سوره مومن، آیه 40)‏

‏" ومن یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون نقیراً"(سوره نسا، آیه 124). ‏

‏از این روی طی مراحل رشد و ارتقای به مراتب بالاتر انسانی و دستیابی به کمالاتی که مسیر برای وصول به حیات طیبه و جزای احسن الهی است، امری انحصاری نیست. عمل صالح، عمل ‏


حضورج. 77صفحه 42
‏مردانه نیست. کما اینکه ایمان امری مردانه نیست. این سخن امام که می فرماید: "برای زن ابعاد مختلفه است، چنانچه برای مرد  و برای انسان، این صورت طبیعی نازل ترین مرتـــبه انســان است و نازل ترین مرتبه زن است و نازل ترین مرتبه مرد است. لکن از همین مرتبه نازل حرکت به سوی کمال است. انسان موجود متحرک است، از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیب تا فنا در الوهیت"(صحیفه امام، ج7، ص337-338). ‏

‏    در مکتب امام خمینی، زن بسیار تکریم شده و در اوج والایی قرار دارد. ایشان در این باره می فرمایند: "اسلام می خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زن ها را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود. آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده، خدا می داند به مردخدمت نکرده؛آنقدر که به زن خدمت کرده. شما نمی دانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده. "(همان، ج4، ص427-428) "در زمانی که پیغمبر اسلام آمد، زن ها را هیچ حساب می کردند. اسلام زن ها را قدرت داده است"(‏

‏امام به اغراض سوء دیدگاه های فمینیستی و انتظاری که از زن دارند، توجه داشته و همواره برجایگاه آنان و تاثیری که در جوامع دارند تأکید می ورزیدند: اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملتها گرفته شوند، ملت ها به شکست انحطاط کشیده می شوند. (‏

‏"اسلام به شما آنقدر احترام قایل است که برای مردها نیست، اسلام شما را می خواهد نجات بدهد، اسلام شما را می خواهد از این ملعبه ای که اینها می خواهند شما را ملعبه قرار بدهند نجات بدهد، اسلام می خواهد شما را یک انسان کامل تربیت کند. "(همان، ج6، ص358) "زن انسان است. آن هم یک انسان بزرگ. زن مربی جامعه است. از دامن زن انسان ها پیدا می شوند. مرحله ‏


حضورج. 77صفحه 43
‏اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است. . . سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن ‏‏با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می کند. مبدأ همه سعادت ها از دامن زن بلند می شود. زن مبدأ همه سعادتها باید باشد. "(‏

‏" زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش ده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن مرد به معراج می رود. دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است"(‏

‏امام خمینی در مناسبت های مختلف در بیانات شأن جایگاه و منزلت حقیقی زنان را از دیدگاه اسلام بیان داشته اند. در دیدگاه امام، زن دارای مرتبه و منزلتی است که هیچ مکتب و مرام فمینیستی که زن را تا سطح یک ملعبه و یا ابزار کار نزول داده است، یارای دسترسی به آن را ندارد. ایشان با اشاره به روز زن با بیان منزلت حضرت فاطمه علیها السلام در باره جایگاه زن می فرماید: "فردا روز زن است، روز زنی است که عالم به او افتخار دارد. روز زنی است که دخترش در مقابل حکومت های جبار ایستاد. . . و آن حرف هارا زد که همه می دانید". ‏‏(همان، ج 7، ص340)‏

‏امام در باره این روز مبارک می گویند: "مبارک باد بر ملت عظیم الشأن ایران به ویژه زنان بزرگوار، روز مبارک زن، روز شرافت عنصر تابناکی که زیربنای فضیلت های انسانی و ارزشهای والای‏ خلیفةالله‏ در جهان است. و مبارک تر و پربهاتر انتخاب بسیار والای روز بیستم جمادی الثانی است، روز پر افتخار ولادت زنی که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است"‏‏(همان، ج16، ص 192)‏

‏"من عید سعید مولود معظم حضرت زهرا سلام لله علیها را به همه شما خانم ها و زن های تمام کشورهای اسلامی تبریک عرض می کنم و از خداوند تعالی مسألت دارم که همه زن های محترمه را در راهی که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است. همان راه را بروند و به مقاصد عالیه اسلامی برسند. برای زن ها کمال افتخاراست که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است ومسؤولیت" (‏

3-عاطفه زنان مکمل عقلانیت مردان

‏قوت عاطفه و گستره احساسات در بانوان  که برخاسته از لطافت اولیه روح و متناسب با برخی موقعیت های ویژه آنان است، در مقایسه با قوت عقلانیت معاش و خطرپذیری مردان، ‏


حضورج. 77صفحه 44
‏واقعیتی است که به صورت نوعی و اجمالاً انکارناپذیر است واین خود نشان  ازحکمت بالغه الهی در تدبیر امر آفرینش و سامان یافتن معاش آدمیان و احساس نیاز متقابل و نقش پذیری تکمیلی آنان دارد. به عنوان مثال، تربیت و رشد فرزند و آمادگی برای پذیرش آن همه دشواری از نقطه آغازتا بزرگ شدن فرزند و قدم گذاشتن به جامعه، دشواریهای دوران حمل و بیدارخوابی ها و رسیدگی به امرتغذیه ونظافت وی به انگیزه و توان و تحملی بیش از آنچه عقل  تدبیر و حسابگری خرد پدید می آورد، نیاز است. تنها عشق و عاطفه است که می تواند انگیزه و توان پذیرش آن همه دشواری  را ایجاد کند. (لطیفی، 1378)‏

‏این است که درسخن زیبایی از امام باقر(علیه السلام) به نقل فرزند بزرگوارش امــام صادق(علیه السلام) این واقعیت را چنین  می خوانیم: "ان ا. . . تبارک و تعالی جعل للمراه صبر عشــره رجـال فاذا حملت زادها قوه عشره رجال اخری"(  بحارالانوار، ج103 ، ص241). خدای تبارک وتعالی به زن، صبر و تحمل ده مرد داده است و زمانی که باردار می شود، خداوند نیـروی ده مرد دیگر را نیز به وی می دهد. پرواضح است که وجه روشن این تــوان، زور بـــازو و قـدرت ماهیچه های بدن او نیست، بلکه همان لایه های زیرین روح و عمــق جــان او است که او را قوت می بخشد و درمقابل سختی ها مقاوم می سازد. این مصداقی از همان حقیقت است که حضرت امام صادق(ع) درسخن راهگشا و تأمل برانگیز دیگــری بیان فـرموده است: " ما ضعف بدن عما قویت  علیه النیه"( بحارالانوار، ج70 ، ص205 ). هیچ تنی نسبت به آنچه که نیتی استوار و اراده ای قوی برای آن وجود داشته باشد، دچار ضعف و ناتوانی نمی شود. ‏

‏آنچه مکمل خرد حسابگر مرد در راه بردن و تمشیت امر زندگی است  و موجب می شود زن در برخی صحنه ها که از توان و انگیزه مرد بیرون است به ایفـــای نقــش بپردازد. همان لایه زیرین روح و عاطفه عمیق وی است که نقطه عطف زندگی در بسیاری صــحنه ها و مراحل است و در واقع صحنه گران این نقش ها چیزی جــز همان سرپنجه قوی و استوار و نستوه عاطفه زن نیست. همان که در رهنمود امام صادق(ع) قــــوت آن تا بیست برابر مــرد شمرده شده است و درسخن امام چنان که خواهد آمد، دارای تحملی چون عرش معـــرفی گشته است. همین ویژگی روحی، ‏


حضورج. 77صفحه 45
‏وقتی در صحنه جامعه درقالب صحیح خود به ایفـــــای نقش می پردازد، جلوه هایی از آیت الهی و حکمت ربانی را هم درصحنه  و هــم در صحنه گردانی  نشان می دهد. (به نقل از لطیفی، 1378)‏

‏"عواطفی که در بانوان هست، مخصوص خودشان است درمردها این عواطف نیست و لهذا آن چیزی که در پشت جبهه از روی عواطف از بانوان صادر می شود بیشتر و بالاتر و ارزنده تر است از آن چیزی که از مردها صادر می شود. به موجب عواطفی که بانوان دارند، آنها برای جبهه ها کارهای بسیار مفید انجام داده اند و انجام می دهند و از همه مهم تر اینکه بانوان بعد از انقلاب با تمام کوشش و حفظ عفت و حفظ جهات اسلامی همقدم بلکه پیشقدم در امور کشور بوده اند. " (صحیفه امام، ج14، ص355)‏

4-زنان زیربنای فضیلت های انسانی

‏درجایگاه تربیت و رشد انسانی جامعه، تردیدی نیست بانوان نقشی تعیین کننده  و بی بدیل دارند. به روشنی پیداست که این نقش نمی تواند امری تشریفاتی و یا حتی قراردادی باشد. دست حق درنظام زیبا و حکیمانه آفرینش، زن را در چنین جایگاه و طبعاً در چنین مسئولیتی قرار داده است. جایگاهی که هیچ قانون و قراری نمی تواند کلیت آن را نادیده بگـــیرد و هیـــچ شــانه ای نمی تواند به جز خود وی، این مسئولیت را برخود نهد. این است  که از آن به نقش بــی بدیــل یاد می کنیم و این چنین است که سخن امام در این باب که بارها نیز بر آن تاکید ورزیده اند، بیانی از یک واقعیت تکوینی در نظام احسن وجود و آفرینش آدمی و مناسبات انسانی اجتماعی آدمیان است و ترجمه ای است از آنچه درمنابع دینی و نظام تشریع درشریعت مقدس آمده است. اگر خدای تبارک و تعالی با صفت" رب "، پرورش دهنده و رشد دهنده جهان و جهانیان است، زن نیز در نظام الهی چه نظام تکوین و هستی و چه دستگاه تشریع و بایستی مظهــری از همین وصف و نام می باشد. (لطیفی، 1378)‏

‏در سخن پربار و آسمانی  امام صادق(ع) آمده است: " اکثرالخیر فی النساء" بیشـــترین خیر و خوبی در وجود بانوان است. "( وسائل الشیعه، ج14 ، ص11)‏

‏جلوه ای از این کلام آسمانی در سخنان امام خمینی این گونه آمده است: " زن مربی جامعه ‏

حضورج. 77صفحه 46
‏است. از دامن زن انسانها پیدا می شوند. مرحله اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است. مربی انسانها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است . زن با تربیت صحیــح خودش. . . کشور را آباد می کند. مبدأ همه سعادتها از دامن زن بلند می شود. "(صحیفه امام، ج7، ص339 )‏

‏همین حقیقت را امام خمینی درجای دیگر با تعبیر "عنصر تابناکی که زیربنای فضیلتهای انسانی و ارزشهای والای خلیفه ا. . . در جهان است"(صحیفه امام، ج16، ص192) بازگو می کند و برخاسته از همین حقیقت است کـه پیـامبر دختـران را بهترین فـرزندان آدمی  می شمارند. "خیر اولادکم البنات" (مستدرک الوسائل، ج15، ص116)‏

‏حضرت امام با اشراف عمیق و همه سویه ای که بر شریعت مقدسه از یک سو و مناسبات اجتماعی تربیتی جامعه دارند یکی از محوری ترین آموزه های خویش را در باب مسائل زنان و جایگاه خانوادگی و اجتماعی آنان، همین موقعیت اساسی  و زیربنایی برای آنان می شمارند و سخت بر آن تأکید می ورزند. جالب است که در اشاره به اهمیت این جایگاه، آن را با مقام تربیتی قرآن نهادینه سازی می کنند، هم قرآن را انسان ساز می شمارند و هم بانوان را : قرآن کریم انسان سازاست و زنان نیز انسان ساز. اگر زنان شجاع و انسان  ساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده می شوند. (صحیفه امام ، ج 6، ص 300)‏

‏از این رو به آن دسته از گفته هایی که زنان را سرچشمه فساد و آلودگی و گناه و دریک کلمه منشا شر وتیره بختی آدمیان معرفی می کنند، حتی اگر درمیان برخی منابع دینی باشد، باید ‏


حضورج. 77صفحه 47
‏کاملاً به دیده تردید نگریست و حداقل در برابر ظواهر آن متون باید ایستادگی کرد و به گونه ای از آنها بهره جست که در تعارض آشکار با مبانی قطعی قرآنی و دینی نباشد. فضیل که از یاران امام صادق(ع) است، سخنی از مردم جامعه خود را که اینک نیز در فرهنگ ما بی رونق نیست، برای آن حضرت باز گفت، سخن این بود که مردم می گویند: در قیامت  بیشتر دوزخیان ، زنان هستند. امام در رد این گفته به پاسخی قابل فهم برای  همه اکتفا کردند و فرمودند: این چه سخن بی جایی است؟ درحالی که یک  مرد در آخرت با هزار نفر از زنان دنیا در کاخی از در یکپارچه ازدواج می کند. "قلت له : شیء یقوله الناس: ان اکثر اهل النار یوم القیامه النساء. قال: و انی ذلک  وقد یتزوج  الرجل فی الاخره الفا من نساء الدنیا فی قصر من دره واحده"(من لایحضره الفقیه، ج3، ص468). ‏

5-شرافت مادری: ارزشی بی همتا

‏شأن مادری و شرافت  و مسئولیتی که این جایگاه دارد و توجه ویژه ای که درمتون دینی به منزلت مادر، نقش و تأثیرگذاری آن و طبعاً مسئولیت های وی شده، انعکاس خاصی در بیانات حضرت امام یافته است تا آنجا که عطوفت و رحمت نهفته در دیدگان مادر را بارقه رحمت و عطوفت رب العالمین شمرده و یک شب مادر نسبت به فرزند را از سالها عمر  پدر ارزنده تر دانسته است (لطیفی، 1378). خداوند بزرگ  در قرآن کریم در دو مورد وقتی سفارش احسان و نیکی به پدر و مادر را یادآور می شود به دوران دشوار بارداری مادر و تولد فرزند و شیرخوارگی آن اشاره می کند و در یک مورد آن، از انسان می خواهد که شکرگزار او و پدر و مادرش باشد. " و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه کرها و وضعته کرها  وحمله  و فصله ثلاثون شهرا" (سوره  احقاف، آیه 15). و ما انسان را به احسان  در حق  پدر و مادر سفارش کردیم مادر با رنج و زحمت بار حمل کشید و باز با درد و مشقت وضع حمل نمود و سی ماه تمام مدت حمل و شیرخواری  بود. "و وصینا الانسن بوالدیه حملته امه وهنا علی وهن و فصله فی عامین  ان اشکر لی و لولدیک الی المصیر"(سوره لقمان، آیه14). و ما به هرانسانی سفارش کردیم که  درحق پدر و مادر خود نیکی کن خصوص مادر که چون بارحمل فرزند برداشته و تا مدت دو سال که طفل را از شیر بازگرفته ‏


حضورج. 77صفحه 48
‏نخست شکر من که خالق  و منعمم و آنگاه شکر پدر و مادر به جای آور که بازگشت خلق به سوی من خواهد بود. ‏

‏به روشنی پیداست که چرا حضرت امام شغل مادری را شریف ترین شغل می شمارند: "این مادر که بچه در دامن او بزرگ می شود، بزرگترین مسئولیت را دارد و شریف ترین شغل را دارد، شغل بچه داری. شریف ترین شغل درعالم بزرگ  کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان است به جامعه. این همان بود که خدای تبارک و تعالی در طول تاریخ برایش انبیا فرستاد. درطول تاریخ  از آدم تا خاتم انبیا آمدند انسان درست کنند"( صحیفه امام، ج 7 ، ص 464). ‏

‏و این چنین است سخن نبوی(ص) هیچ شیری برای فرزند بهتر از شیرمادر نیست: "لیس للصبی لبن خیر من لبن امه"(بحارالانوار، ج103 ، ص 323). و ارزش بارداری و شیردادن با مرزبانی  در راه خدا برابری می کند واگر این دوران دشوارمنجر به فوت مادر شود، جایگاهی چون شهید خواهد داشت و این سخنی است که به نقل امیرالمؤمنین (علیه السلام)، پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ زنی فرمود که پرسید: پس زنان  را از ارزش جهاد  چه بهره ای است ؟"فقالت امره لرسول ا. . . (ص): یارسول ا. . فما للنساء من هذا شیء؟ فقال : بلی. للمراه مابین حملها الی وضعها الی فطامها من الاجر کالمرابط  فی سبیل ا. . . فان  هلکت فیمابین ذلک کان لها مثل منزله الشهید"(من لایحضره الفقیه ، ج 3، ص561)‏

‏امام خمینی در فرازی زیبا و عرفانی- تربیتی به فرزند خود(حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی) می نویسند: " حقوق بسیار مادرها را نمی توان شمرد و نمی توان  به حق ادا کرد.  یک شب مادر نسبت به فرزندش ازسالها عمر  پدر متعهد ارزنده تر است. تجسم عطوفت و رحمت  در دیدگان نورانی مادر، بارقه رحمت و عطوفت رب العالمین است. خداوند تبارک و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبیت خود آمیخته آن گونه که وصف آن را کس نتوان کرد و به شناخت کسی جز مادران در نیاید و این رحمت لایزال است که مادران را تحملی چون عرش درمقابل رنجها و زحمتها از حال استقرار نطفه در رحم و طول حمل و  وقت زاییدن و از نوزادی تا به آخر مرحمت فرموده، رنجهایی که پدران یک شب آن را تحمل نکنند و از آن ‏


حضورج. 77صفحه 49
‏عاجز هستند. اینکه در حدیث آمده است که[قال رسول ا. . (ص): " الجنة تحت اقدام الامهات"(کنزالعمال ، ح45439 ] بهشت زیرقدمهای مادران است، یک حقیقت است و اینکه با این تعبیرلطیف آمده است برای بزرگی عظمت آن است  و هشیاری به فرزندان است که سعادت و جنت را در زیر قدم آنان وخاک پای مبارک آنان جستجو کنید و حرمت آنان را نزدیک حرمت حق تعالی نگهدارید و رضا و خشنودی پروردگار سبحان را در رضا و خشنودی  مادران جستجو  کنید. "(صحیفه امام، ج16، ص ص225) و صد البته چنان که در کلام امام صادق(ع) آمده  است: " طوبی  لمن کانت امه عفیفه "خوشا به حال کسی که مادرش پاکدامن و عفیف باشد. ( بحارالانوار، ج5 ، ص285). ‏

 6-زن و مرد: نقش تکمیلی متقابل

‏  یکی از نکات محوری در اندیشه دین شناختی حضرت امام در حوزه مسائل زنان توجه به این اصل است که زن و مرد همان گونه که در نظام آفرینش  و ساختار تکوینی زندگی آدمی نقش تکمیلی متقابل دارند و در این خصوص  و با توجه به جایگاه و نقشی که هر یک از آن دو دارند، هیچ کدام فرع بردیگری نیستند و تفاوت در نقش به مقتضای حکمت بالغه الهی و ضروت آن در نظام آفرینش به معنای اصل بودن یکی و فرعی تلقی شدن دیگری نیست، درنظام تشریع  وتنظیم مناسبات اجتماعی وجایگاه انسانی اجتماعی هریک از آن دو نیز مکمل  یکدیگرند ویک محور اساسی درتحلیل و تبیین تفاوت های قراردادی واعتباری نیزهمین نقشهای تکمیلی است که خاستگاه آن عمدتا تفاوتهای ساختاری هریک در نظام آفرینش  می باشد و در واقع یک تقسیم کار طبیعی را می طلبد(لطیفی، 1378). ‏

‏قرآن کریم به صورت عام و فراگیر همه انسان ها را در خدمت یکدیگر می شمارد، خدمت متقابلی که زاییده نیاز متقابل است: " اهم یقسمون رحمت ربک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوه الدنیا ورفعنا بعضهم فوق بعض درجت لیتخذ بعضهم بعضا سخریا ورحمت ربک خیر مما یجمعون"(سوره زخرف، آیه 32). آیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم کنند؟ درصورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کرده ایم و بعضی را بر بعضی(به ‏


حضورج. 77صفحه 50

hoghogh zanan ‏

‏مال و جاه دنیوی) برتری داده ایم تا بعضی از مردم (به ثروت) بعضی دیگر را مسخر خدمت کنند و رحمت  خدا از آنچه جمع می کنند بسی بهتر است. ‏

‏مفاد آیه شریفه تقسیم بندی جامعه به افراد  بادرجه و افراد بی درجه، یعنی افرادی که  فقط دیگران را به خدمت و تسخیر دیگران درمی آیند، نیست. نیاز متقابل است که تسخیر متقابل را درپی دارد. شرایع الهی نیز در صدد هدایت بشر به تنظیم روابط و مناسبات عادلانه اجتماعی و معرفی حقوق متقابل اعضای جامعه بوده اند. تبیین تکالیف و مسئولیتهای متقابل اجتمــاعی و تقسیم وظایف درجهت ایجاد روابط عادلانه کاری است که درحوزه مسئولیت انبیاءالهی بوده است. نمود روشن، عمیق و گسترده آن در شکلی سازمان یافته همراه با حقوق و تکالیف معین در قالب نهاد خانواده شکل می گیرد و ایفای نفش تکمیلی هر یک از زن و مرد و سمت و سوی این رابطه تسخیر آمیز نه فقط در سطح ایجاد زمینه های همزیستی مسالمت آمیز، بلکه پاسخگویی  به ندایی است که از عمق فطرت و از نهان عواطف، غرایز وجود آدمی به گوش می رسد و مایه آرامش و سکونت نفس را می طلبد. (لطیفی، 1378)‏


حضورج. 77صفحه 51
‏این است که خداوند درخصوص رابطه و نقش تکمیلی متقابل زن و مرد طبعاً در چارچوب نهاد خانواده، بر پایه  تدبیر حکیمانه خود، هریک از زن و مرد  را مایه آرامش جنس مخالف قرار داده است. بنابراین وجود زن مایه آرامش خاطر و سکونت مرد است. " و من آیته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه  ان فی ذلک لایت لقوم یتفکرون"(سوره روم، آیه   21). وباز یکی از آیات الهی آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که دربر او آرامش یافته و میان شما رافت  و مهربانی  برقرار فرمود، دراین امر نیزبرای مردم بافکرت ادله علم و حکمت حق آشکاراست. چنان که زنان و مردان لباس یکدیگر خوانده شده اند. " هن لباس لکم و انتم لباس لهن"(سوره بقره، آیه 187). زنان خود که جامه ستر و عفاف شما هستند و شما نیز لباس عفت آنها هستید. ‏

‏جلوه ای از این نقش تکمــیلی متقابل را دراین فـــراز از بیانات حضــرت امام به وضوح می بینیم: " خدمت مردها هم بسیارش مرهون خدمت زنهاست. در مردها یک حسی است که اگر ببینند زنها بیرون آمدند از خانه ها برای  یک  مقصدی، اگر  قوه شان یکی باشد، ده تا می شود و در مملکت ما این طور شد که بانوان همدوش بلکه جلوتر از مردها از خانه ها بیرون آمدند و در این راه اسلامی زحمت کشیدند و رنج دیدند، جوان دادند، شوهر دادند، برادر دادند، معذلک رنج کشیدند و ‏‏عمل کردند‏‏، پشتیبانی از اسلام کردند و مردها هم بسیاری به تبع زنها این کار را کردند"(صحیفه امام، ج 11 ، ص 510)‏

‏بنابراین زن و مرد هم در جامعه و روابط اجتماعی و هم در فضای خانه و در مناسبات خانوادگی دو وجود مکمل یکدیگرند و نه دو قطب مخالفی که وجود هر یک، عرصه را بر دیگری تنگ می کند و به ناگزیر یکی باید حذف شود و یا کاملا درخدمت دیگری باشد. از این رو در شناخت و تنظیم مناسبات اجتماعی و خانوادگی میان زن و مرد و معرفی وجهه انسانی اجتماعی آنان، حضور و نقش آفرینی هریک بدون دیگری را باید  ناقص شـمرد و صدالبته که انسان ها در موقعیت ها و شرایط مــتفاوت، وظایف و حقـــوق متفاوت دارنــد و درکسب شایستگی های ارادی چون ایمان، علم، تقوا و جهاد کسانی برترند که شایستگی بیشتری کسب ‏


حضورج. 77صفحه 52
‏کنند، چه  زن و چه مرد(لطیفی، 1378)‏

‏با ملاحظه اجمالی در گفتار و رفتارحضرت امام روشن می شود درعین حالی که ایشان به جایگاه بی بدیل زن درتربیت و نقش اساسی او در انسان سازی اصرار می ورزد، اما بنا ندارد روایت نقل شده از حضرت زهرا(سلام الله علیها) را به عنوان یک اصل کلی و قاعده بگیرد و آن را بر مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی و عبادی نیز تعمیم دهد. نقل شده است که حضرت امیر و فاطمه علیها السلام از پیامبر خواستند تا در تقسیم امور خانواده بین آن دو قضاوت کند، پیامبر اکرم(ص) نیز کارهای مربوط  به درون خانه رابرای فاطمه و کارهای بیرون  خانه را برای علی تعیین کرد و حضرت زهرا(س) در این زمینه می فرماید: جزخدا کسی نمی داند که من چقدر از این تقسیم خوشحال شدم، زیرا از شانه به شانه شدن با مردان بیگانه نجات یافتم. (وسائل الشیعه، ج14 ص 123، حدیث 25341)‏

‏همان گونه که اشاره شد، برداشت حکم فقهی و الزامی از این روایت در تقسیم کار و تعمیم معافیت زن از عمل دربیرون خانه به مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی و تعهدات اسلامی و دینی امری مشکل است و عملاً نیز خود حضرت زهرا(س) چنین نکرد و هیچ گاه به بهانه این تقسیم، خود را از وظایف اجتماعی و سیاسی معاف ننمود. این روایت در بیان یک رابطه اخلاقی خانوادگی و درحد مدیریت امور خانه و تقسیم کار درخانه و نه بیشتر مضمونی ارجمند و قابل الگوگیری دارد. بنابراین حضرت امام با همان تأکید و اصراری که بر نقش تربیتی زن در خانواده دارد معتقد است که حضور زنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی لازم و واجب و ضروری است و " زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند" (صحیفه امام، ج6 ، ص301)‏

‏تربیت انسان و کادر سازی صحیح برای آینده جامعه، اگر مهمترین موضوع سیاسی و اجتماعی نباشد، حداقل درحد یکی از مهترین امور اجتماعی است و تربیت و پرورش انسان بنیانگذاری هسته اولیه جامعه اسلامی است و ثانیاً نقش تربیتی زن منحصر در خانه نیست، بلکه حضور آنان در صحنه ها موجب تشویق و ترغیب و تقویت اراده مردان می گردد و حضرت امام می فرمایند: " آمدن شما خانمها به خیابانها و میدانهای مبارزه موجب این شد که مردها هم قوه  ‏


حضورج. 77صفحه 53
‏پیدا بکنند، تقویت بشوند، روحیه آنها هم با آمدن شما تقویت بشود. "( همان، ج9 ، ص499) ‏

‏به طورکلی جدا ساختن میدان فعالیت سیاسی و روابط اجتماعی از وظایف فردی و خانوادگی امری دشوار و در واقعیت زندگی انسان مؤمن که به حکم خدا عمل می کند و نظام هستی را توحیدی می داند، دشوارتر است. حضرت امام   شغل مادری را از همه شغــلهــا  بالاتـر می داند (صحیفه نور، ج7 ، ص 477) و یک بار به یکی از دخترانشان می گویند: " من حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت فرزندت می بری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم. "(رجایی، ج 1، ص 34). ‏

7-حقوق زنان در آموزش

‏    یکی از ارزشمندترین ویژگی های انسانی، توان و استعداد او برای کسب آگاهی و معرفت است. این آگاهی را انسان از طریق حواس، تعقل و کشف و شهود می تواند کسب کند و به میزان آن برای خویشتن کمال  وجودی به دست آورد. خداوند در قـــرآن درباره اهمیت علم و دانش می فرماید: "یرفع ا. . الذین امنوا منکم و الذین اوتو العلم درجت" (سوره مجادله، آیه 11). خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان عالم را رفیع می گرداند. "قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین  لایعلمون" (سوره زمر ، آیه 9 ). بگو آیا آنان که اهل علم و دانشند با مردم جاهل و نادان یکسانند؟. "طلب العلم  فریضه علی کل مسلم  و مسلمه"( بحارالانوار، ح 54، ج1 ، ص 177 ). آموختن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. ‏

‏هم چنین پیامبر فرمود: "نعم النساء نساءالانصار لم یمنعهن الحیاه ان یتفقهن فی الدین"( المراه فی القرآن والسنه، ص 39). زنان انصار خوب زنانی هستند؛ حیا و شرم مانع فقه آموزی آنان نیست. ‏

‏ازاینها که بگذریم شواهد بسیاری بر رواج علم  ودانش درمیان زنان در عصــر رسول خدا می بینیم: ‏

الف- پرسش زنان از پیامبر(ص)

‏تاریخ صدراسلام نمونه هایی بسیار از علم آموزی و دانش طلبی زنان درذهن خود نهفته دارد. زینب عطاره که به خرید و فروش لوازم آرایش زنان اشتغال دارد نزد پیامبر آمد ‏


حضورج. 77صفحه 54
‏و از چگونگی آفرینش جهان پرسید. رسول خدا نیز پاسخ وی را به شرح باز گفت و از ابتدای خلقت برایش سخن گفت. (التوحید، ص276). اسماء دختر عمیس وقتی از هجرت حبشه بازگشت نزد زنان رسول خدا رفت و از آنان پرسید آیا قرآنی درباره زنان  نازل شده است؟ چون پاسخ منفی شنید نزد پیامبرآمد و گفت زنان درخسران و زیانند، رسول خدا فرمود: چرا؟ گفت: زیرا آیه ای درباره زنان نازل نشده، آنگاه آیه 35 ازسوره احزاب فرود آمد(میزان الحکمه ج9 ص94-95). ‏

ب- پرسش زنان از صحابه

‏نمونه ای از تاریخ صدر اسلام برای گواهی کافی است. عبدا. . . بن مسعود گوید: چراکسانی  را که خداوند در قرآن لعنت کرده، لعن نکنم یعنی زنان خال کوبنده (واشمه) وزنانی که نزد آنان برای خال کوبی( مستوشمه )می روند وآرایشگرانی که موی برخی زنان را به سر بعضی دیگر وصل می کنند (واصله) و کسانی که  نزد آنها برای این کار می روند(مستوصله). زنی این سخن را شنید، تمام قرآن را قرائت کرد و این گفته  ابن مسعود را درقرآن نیافت. روز بعد نزد او آمد و گفت: شب گذشته تمام قرآن را خواندم و آنچه تو گقتی درقرآن نبود. ابن مسعود گفت: مگر خداوند نفرموده است: "ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا" آنچه را پیامبر آورد بگیرید و از آنچه بازداشت، بپرهیزید و رسول خدا فرمود: خداوند زنهای واشمه و مستوشمه را لعنت کرده است(مجمع البیان ج 2 ص 298)‏

ج- پرسش صحابه از زنان

‏پرسشهایی که صحابه از فاطمه(س) دختر پیامبر و عایشه داشتند، کم نیست. روزی ابن مسعود ‏


حضورج. 77صفحه 55
‏نزد فاطمه (س) آمد و گفت: آیا پیامبر چیزی از دانش نزد شما گذارده است؟ فاطمه(س) به کنیزش گفت: برگه هایی را که از پدرم برجای مانده بیاور(دایره المعارف الاسلامیه الشیعیه، ج 1 ، ص 10). همچنین پرسش صحابه از عایشه بسیار بود و نقدهای او نیز بر صحابه بسیار است. ‏

د- پرسش زنان از زنان

‏زنان در عصر پیامبر ازهمسران رسول خدا و دختر وی پرسش بسیار داشتند. زنی نزد فاطمه(س) دختر پیامبر (ص) آمد و گفت: مادر ناتوانی دارم و برخی مسایل نماز برایش مشتبه شده، مرا نزد شما فرستاد تا مسأله اش را بپرسم. حضرت فاطمه جواب داد. او دوباره سؤال کرد و جواب شنید و چند بار تکرار شد تا زن خجل شد( مستدرک الوسائل، ج 17، ص 317، ح 22). زینب دختر محمد بن عثمان دمشقی جلسه درس داشت که کمتر از پنجاه نفر در درسش شرکت نمی کردند وابن حجر یکی از آنان بود. ابن عساکر نزد بیش از هشتاد زن کسب دانش حدیث کرد(رساله الاسلام، س3، ش 1 ، ص81)‏

‏آموزش وپرورش از حقوق اساسی زنان است و عامل تعیین کننده تساوی زن و مرد و توسعه جامعه است. سواد و سطح آن در زنان نه تنها موجب رشد و توانا سازی خود آنهاست، بلکه کلید مهم سلامت و بهداشت، تعلیم و تربیت  در خانواده و رشد اعضای خانواده و حتی جامعه است: " تحصیل که در مورد مردان عامل مهمی برای تحرک شغلی است، در مورد زنان برای تحرک صعودی، متغیر سرنوشت سازی به نظر می رسد"(صفری ، 1378، ص71)‏

‏امام خمینی در خصوص آموزش، تعلیم و تعلم، علم آموزی و فرصتهای برابر آموزشی رهنمودهایی دارند که به برخی  از آنها اشاره می کنیم. : " درعلم و تقوا کوشش کنید که علم به هیچ کس انحصار ندارد، علم مال همه است" (صحیفه امام، ج19، ص 184). ‏

‏"بانوان ایران درهمه جا فعالیت کردند چه فعالیتهای فرهنگی و چه فعالیتهای اقتصادی که قشرکثیری از آنها در کشاورزی دخالت دارند و قشر کثیری از آنها در صنعت دخالت دارند و قشر کثیری در فرهنگ و ادب و علم و هنر" (همان، ج19، ص184). ‏

‏"زنان در جامعه اسلامی آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسین به هیچ وجه ‏


حضورج. 77صفحه 56
‏جلوگیری نمی شود، از چیزی که جلوگیری می شود، فساد اخلاقی است که زن و مرد نسبت به آن مساوی هستند و برای هر دو حرام است"( همان، ج5، ص 183)‏

‏"زن و مرد همه آزادند دراینکه دانشگاه بروند، آزادند در اینکه عرض می کنم رأی بدهند، رأی بگیرند"( همان، ج5، ص217)‏

   8-حقوق زنان در امور  سیاسی  و اجتماعی

‏مشارکت سیاسی زنان از متون دینی و تاریخ صدر اسلام به وضوح و‏‎ ‎‏روشنی قابل تأیید و‏‎ ‎‏اثبات است. قرآن کریم بارزترین نمودهای فعل سیاسی را برای زنان اثبات می کند. در اینجا به ذکر چند شاهد و گواه بسنده می شود. ‏

الف- بیعت

‏قرآن کریم بیعت با حکومت را برای زنان می پذیرد، آنجا که می فرماید: ‏‎”‎‏. یاایهاالنبی اذاجاءک المؤمنت یبایعنک علی ان لایشرکن بالله شیاءو لایسرقن ولایزنین ولایقتلن اولدهن ولایاتین ببهتن یفترینه بین ایدیهن وارجلهن ولایعصینک فی معروف فبایعهن  واستغفرلهن الله ان الله غفور رحیم‏‎”‎‏(سوره ممتحنه ، آیه 12). الا ای پیغمبرچون زنان مؤمن آیند که با تو بر ایمان بیعت کنند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زناکاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و برکس افتراء و  بهتان میان دست وپای خود نبندند و با تو در هیچ امر معروفی مخالفت نکنند بدین شرایط با آنها بیعت کن و بر آنان از خدا آمرزش طلب که خدا بسیار آمرزنده و مهربان  است. ‏

‏تاریخ صدر اسلام نیز نشان دهنده تحقق این عمل سیاسی از سوی زنان است. دربیعت "عقبه ثانیه"  که گروهی از مردمان مدینه پس از انجام اعمال حج با رسول الله بیعت کردند، دو زن به نام ام عماره و اسماء حضور دارند(. مهریزی، 1378). ‏

ب- هجرت

‏هجرت یکی دیگر از حرکت های اجتماعی و سیاسی است که در صدر اسلام دو بار اتفاق افتاد. زنان مسلمان در هر دو مهاجرت شرکت داشتند، این مهاجرتها دارای ابعاد سیاسی بسیار بود. از یک سو طرد و نفی نظام حاکم برجامعه را نشان می داد و از سوی دیگر ابلاغ پیام آیین جدید را ‏


حضورج. 77صفحه 57
‏به همراه داشت و از طرف سوم تدبیر سیاسی بود برای ماندگاری و پایداری مکتب نو ظهور، بدین معنا که اگر مشرکان، مسلمانان را درمکه نابود ساختند، پیروان آیین نو در مکانی دیگر به حمایت و حراست آن بپردازند (مهریزی، 1378). قرآن کریم در آیات متعددی از مهاجرت زنان مسلمان سخن گفته است: ‏

‏"ان الذین توفهم الملائکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالواکنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئک ماوئهم جهنم وساءت مصیرا. الا المستضعفین من الرجال و النساء والولدن لایستطیعون حیلة و لا یهتدون سبیلا"( سوره نساء، آیه 97-98). آنان که هنگام (مرگ) قبض روح ظالم و ستمگر بمیرند فرشتگان از آنها باز پرسندکه در چکار بودید پاسخ دهند که ما در روی زمین  مردمی ضعیف و ناتوان  بودیم فرشتگان گویند آیا زمین خدا پهناور نبود که درآن سفر کنید ماوای ایشان جهنم است و بازگشت آنها به جایگاه بسیار بدی است مگر آن گروه  از مردان و زنان و کودکان  که به راستی ناتوان بودند که گریز و چاره ای برایشان میسر نبود و راهی به نجات خود نمی یافتند.     ‏

‏"یا ایها النبی انا احللنا لک ازوجک اللاّتی آتیت اجورهنّ و ما ملکت یمینک مما افاء الله علیک و بنات عمّک و بنات عمّاتک و بنات خالک وبنات خالاتک اللاّتی هاجرن  معک"(بخشی از سوره احزاب، آیه 50) ای پیغمبر(گرامی) ما  زنانی را که مهرشان ادا کردی بر تو حلال کردیم و کنیزانی که به غنیمت خدا تو را نصیب کرد و ملک تو شد و نیز دختران عمه و دختران خالو و دختران خاله آنها که با تو از وطن خود هجرت کردند.‏

‏"یا ایها الذین امنوا اذا جاءکم المؤمنت مهاجرت فامتحنوهن الله اعلم بایمنهن فان علمتموهن مؤمنت فلا ترجعوهن الی الکفار لاهن حل لهم  و لا هم یحلون لهن"(سوره ممتحنه، آیه 10) ای کسانی که ایمان آورده اید، زنانی که به عنوان اسلام و ایمان هجرت کرده و به سوی شما آمدند خدا به ایمانشان داناتر است شما از آنها تحقیق کرده و امتحانشان کنید اگر با ایمانشان شناختید آنها را دیگر به شوهران کافرشان برمگردانید که هرگز این زنان مؤمن بر آن کفار و آن شوهران کافر بر این زنان حلال نیستند. در پیمان صلح حدیبیه مقرر بود که مسلمانان اگر به مدینه ‏


حضورج. 77صفحه 58
‏آمدند، برگردانده شوند. اما خداوند این  آیه را فرو فرستاد  و زنان  را از آن پیمان مستثنی کرد. ابن عباس گفته است آزمون زنان مهاجر این چنین بود که اعتراف می کردند: " از جهت کینه شوهـر یا تمایل به سرزمین جدید و دستیابی به دنیا مهاجرت نکردم، بلکه به جهت علاقه به خدا و پیامبر هجرت نمودم"(فتح الباری، ج11، ص345) دمیمه دختر بشر، سبیعه دخترحارث، بروغ دختر عقبه، عبده دختر عبدالعزیز از زنانی بودند که مهاجرت کردند و آزموده شدند. یکی از زنانی که در مهاجرت شرکت داشت، اسماء همسر زبیر بود. او می گوید دراین مهاجرت فرزندم عبدا... را حامله بودم  و زمان  بارداری به پایان رسیده بود. به سوی مدینه آمدم و در قبا وضع کردم. (صحیح البخاری، ج8، ص249)‏

ج- امر به معروف و نهی از منکر یا نظارت عمومی

‏فرمان به خوبیها و بازداشتن از بدیها و یکی از تکالیف اجتماعی اسلام است که هر مرد و زن بدان موظف است. در قرآن کریم یازده آیه پیرامون این فریضه نازل شده است. در یکی از این آیات امر به معروف و نهی ازمنکر به عنوان یک نوع ولایت که مؤمنان بر یکدیگر دارند، معرفی شده است. درهمین آیه تصریح شده که این وظیفه مشترک زنان و مردان است: "والمؤمنون  والمؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون  عن المنکر و یقیمون الصلوة و یوتون ‏


حضورج. 77صفحه 59
‏الزکوة و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم‏"(‏سوره توبه ، آیه 71 )  مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند خلق را به کار نیکو امـــر و از کار زشت نهی می کنند نماز به پا می دارند و زکوة می دهند و حکم خدا و رسول را  اطاعت می کنند آنان را البته خدا مشمول رحمت خود خواهد گردانید که خدا صاحب اقتدار و حکیم و درست کردار است.‏‏ ‏

د) حکومت ملکه سبا(بلقیس)

‏   داستان ملکه  سبا  و پادشاهی او درقرآن کربم به خوبی یادشده  است. از سویی دیگر آیات قرآنی، وی را فردی اهل رأی و نظر و حق طلب معرفی می کند، چرا که وقتی نامه سلیمان به او رسید با درایت به  حل مشکل  پرداخت و به سلیمان گروید. ‏

‏ابن خلدون، بلقیس را طراح و سازنده سد مارب می داند و او را دارای کشوری آبــاد دانسته که میوه هایی در آن یافت  می شد که درجمله عالم نبود. ‏

ه) جهاد

‏مشارکت زنان درجهاد در تاریخ صدر اسلام و پس از آن برکسی پوشیده نیست. در دفاع مقدس نیز زنان در جبهه های نبرد به یاری رزمندگان می شتافتند، غذا می پختند و مریضان را مداوا می کردند. ‏

‏عن انس لما کان یوم احد کانت عائشه ام سلمه تنقزان  القرب و تفرغانه فی افواه القوم. "(صحیح البخاری، ج6، ص418). عایشه و ام سلمه در زمان جنگ احد، مشکهای آب را به سرعت جا به جا می کردند و به تشنگان  می رساندند. ‏

‏"عن ام عطیه غزوت مع الرسول ا. . . (ص) سبع غزوات اخلفهم  فی حالهم و اطبح لهم الطعام. "(صحیح مسلم، ج 5، ص 199)ام عطیه گوید در هفت جنگ همراه رسول خدا بودم و  درخیمه گاه می ماندم و غذا طبخ می کردم. ‏

‏"عن حفصه بنت سیرین عن امراه من الانصار، ان زوج اختها غزا مع النبی (ص) اثنتی عشره غزوه فکانت اختها معه فی ست غزوات قالت: فکنا نقوم علی المرضی. "(صحیح البخاری، ج3، ص 122). حفصه دخترسیرین از زنی از انصار نقل می کندکه شوهر خواهرش، دوازده مرتبه در ‏


حضورج. 77صفحه 60
‏جنگهای پیامبر شرکت کرد و خواهرش در شش جنگ شرکت جست. او می گفت ما از مجروحین مراقبت می کردیم. ‏

‏"عن ربیع بنت معوذ. . . کنا نغزو مع النبی(ص) . . . . و نرد الجرحی و القتلی الی المدینه"(صحیح البخاری، ج6،  ص420)ربیع دختر معوذ می گوید: . . . درجنگهای پیامبر شرکت می جستیم  و شهدا  و مجروحان  را به مدینه بازمی گرداندیم. ‏

‏"عن انس . . . کان رسول الله (ص) یغزو بام سلیم و نسوه من الانصار اذا غزا یداوین الجرحی. " (صحیح مسلم، ج  5، ص 196) انس گوید : پیامبر درجنگها ام سلیم و زنانی ازانصار را با خود همراه می کرد برای مداوای مجروحان. ‏

‏امام خمینی نیز در باب حق شرکت زنان در امور کشور، حق رأی دادن و انتخاب شدن، حضور درمناصب سیاسی، اجتماعی و مراکز تصمیم گیری، شرکت در سازمان ها و انجمن ها بیانات زیر را می فرمایند: ‏

‏"در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن. درتمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد"( صحیفه امام، ج5، ص 189). ‏

‏"زن ها هم باید در فعالیت های اجتماهی و سیاسی همدوش مردها باشند. البته باحفظ آن چیزی که  اسلام فرموده است. "( همان، ج18، ص 403). ‏

‏"زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند. شما همان گونه که در نهضت ها نقش اساسی داشته اید و سهیم بوده اید، هم اکنون هم باز باید در پیروزی سهیم باشید و فراموش نکنید که هر موقع اقتضا کند، نهضت کنید و قیام  کنید. "( ر. ک: ج6، ص 301)‏


حضورج. 77صفحه 61
‏بدین ترتیب نه تنها رویکرد امام خمینی زنان را به هیچ عــنوان با سیاست بــی ارتبــاط نمی داند، بلکه درنظر ایشان رفتارهای سیاسی زنان درقیاس با مردان ازاعتباربیشتری نیز برخوردار است. زیرا زنان با فعالیت ها و مشارکت سیاسی  و اجتماعی خود موجب تقویت این گونه فعالیت های مردان می شوند: " شما[بانوان] هستید که علاوه بر آنکه خودتان فعالیت می کنید فعالیت را در مردها مضاعف می کنید. " (همان، ج19، ص 183). ‏

‏"پیشقدم شدن شما در همه مسائل . . . اسباب این می شود که مردها هم بیشتر وارد بشوند، مردها هم قوی تر بشوند. " (همان، ج20، ص 8). ‏

‏بنابراین وجود فرصت و  امکانات لازم برای زنان درعرصه های گوناگون سیاسی و اجتماعی و رفع هرگونه تبعیض ضروری است. ‏

  9-مالکیت زنان

‏در دهه های اخیر حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی گسترش یافته است. گرچه این اشتغال نامنظم بوده است. اما زنان توانایی وصلاحیت خود را در مشاغل گوناگون و مختلفی حتی مشاغلی چون مهندسی که شغل مردانه تلفی می شد، نشان داده اند. گرچه می توان گفت دراشتغال تنها جنبه مادی قضیه مطرح نیست، بلکه کسب تجربه، گسترش دانش و رشد فرد نیز از دیگر نتایج آن است. اما باید در نظرداشت که همواره تعدادی از زنان نه پدر و نه شوهر دارند تا از آنها حمایت شود و یا برخی به دلایل  دیگراز جمله ناتوانی پدر یا شوهر، نیاز به کار و اشتغال  دارند که جامعه مسئول تأمین شغل و حمایت از آنها می باشد. پس زنان باید دارای حق کار و اشتغال بوده و جامعه  نیز امکانات و فرصتهای  لازم را باید برای آنها تأمین نماید( مبلغ، 1380)‏

‏قرآن کریم چونان که مرد را مالک مال و ثروت خویش می داند، زنان را نیز دارای حق مالکیت و بهره برداری از  دارایی و دستاورد کار و زحمت خود می شناسد: " للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن"(سوره نساء، آیه 32) هرکه از مرد و زن  از آنچه  اکتساب  کنند بهره مند شوند. ‏

‏قرآن کریم هر یک از مرد و زن را دارای بهره از ارث می داند: " للرجال نصیب مما ترک الولدان و الاقربون وللنساء نصیب مما ترک ‏


حضورج. 77صفحه 62
‏الولدان و الاقربون"(سوره نساء، آ یه 7) برای فرزندان ذکور سهمی ازترکه ابوین و خویشان است و برای  فرزندان اناث نیز سهمی از ترکه. ‏

‏قرآن مهریه را ملک زنان دانسته و مردان را به پراختن این واجب مالی دستورداده است: "آتوالنساء صدقاتهن نحله" مهر زنان را با طیب خاطر بپردازید. همچنین نفقه زن را بر عهده مرد گذاشته و در برابرخدمات و زحمات او در خانه شوهر و نیز دربرابر شیردادن فرزند، برای او حقوقی منظور کرده است وحتی در عده طلاق، نفقه زن را بر ذمه شوهر قرار داده است. ‏

‏امام خمینی در زمینه امور اقتصادی زنان می فرمایند"تمام معاملاتشان به اختیار خودشان است و آزاد هستند، اختیار شغل را آزاد هستند. "(صحیفه امام، ج6، ص 436-437)بنابراین زنان در گستره متنوعی از مشاغل باید از امکانات لازم، امنیت شغلی، ارتقای مقام، استفاده از آموزش و دیگر مزایا بهره مند باشند. ‏

10-زنان و دفاع

‏تجاوز به حقوق بشر و برخوردهای مسلحانه و اشغال نظامی، تعدی به اصول بنیادی انسانی است. با وجود اینکه در  اکثریت قریب به اتفاق جنگ ها این مردان هستند که در حملات و درگیری های نظامی  شرکت می کنند اما زنان  نیز قربانیان و  یا مهــاجران و افــراد بی مکان و بی پناه این جنگ  ها هستند و یا مورد هتک حرمت واقع می شوند. از این رو اگرچه لازم است دولت ها و قوانین بین المللی به توقف برخوردهای مسلحانه علیه زنان همت گمارند، درعین حال لازم است زنان به آموزش های نظامی و دفاعی مجهز گردند. (مهریزی، 1378). در اینجا به بیان برخی نظرات امام خمینی که نشان دهنده موضع ایشان درباره آموزش نظامی زنان و فعالیت آن ها در نیروهای نظامی است ، می پردازیم: ‏

‏"من از آنچه تاکنون به همت مردان و زنان باشرف و رزمنده شده است، امید آن دارم که در بسیج همه جانبه آموزش نظامی و عقیدتی و اخلاقی و فرهنگی با تأیید خداوند متعال موفق شوند و دوره تعلیمات و تمرینهای عملی نظامی و پارتیزانی و چریکی را شایسته و به طوری که سزاوار یک ملت اسلامی  به پاخاسته است، به پایان  رسانند. "(صحیفه امام، ج12، ص 159)‏


حضورج. 77صفحه 63
11-آزادی زنان درنوع پوشش با حفظ حدود حجاب 

‏حجاب‏‏ از مقوله هایی است که با فطرت انسان آشناست و اختصاص به زن ندارد و فقط در باب کیفیت آن است که در این باره زن از مرد متمایز می باشد. حجاب زن در دیدگاه اسلام پوشش معقول است که ممکن است با توجه به آداب و رسوم هر ملتی کیفیت و شکل مخصوص به خود را دارا باشد. ‏‏به دلیل اهتمام بسیاری که قرآن نسبت به مقام والای زن قائل شده است، احکام و دستورات مهمی برای  او قرار داده تا  شخصیت ارزشمند و گوهر وجود او به عنوان رأفت و مایه آرامش خانواده برای اجتماع مناسب شأن وی محفوظ بماند. آیات قرآنی که درباره  حجاب زنان و مردان  بیان شده به شرح زیر است: " قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان ا. . خبیر بما یصنعون و قل للمؤمنت یغضضن من ابصرهن و یحفظن فروجهن . . . . "(سوره نور، آیه 30-31)ای رسول ما مردان مومن را بگو تاچشمها( از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارندکه این بر پاکیزگی شما اصلح است والبته خدا به هرچه  کنید کاملا آگاه است. ای رسول زنان مؤمنه را بگو تا چشمها( از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را ( از عمل زشت) محفوظ دارند. ‏

‏" یا ایها النبی قل لازوجک و بناتک  و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلبیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین. . . "(سوره احزاب، آیه 59)ای پیغمبر (گرامی) با زنان و دختران خود و زنان موؤمنان بگو که خویشتن را با چادر فرو پوشندکه این کار برای اینکه آنها شناخته شوند تا ازتعریض و جسارت(هوس رانان) آزار نکشند برآنان بسیاربهتراست. ‏

‏چنان که می بینیم حکم پوشش ونگاه به دلیل محافظت زنان مؤمن است. به رغم آنچه علیه قرآن و اسلام تبلیغ شده و احکام قرآن درباره زن را حصاری برای او و موجب پایمال شدن حقوق او دانسته اند، بسیاری از وجدانهای آگاه و بی غرض جهان از اندیشمندان یا شهروندان عادی دریافته اند که دستورات قرآن بیش از هرنظام و مکتبی با ناموس آفرینش و طبیعت مرد و زن هماهنگی کامل دارد و کامل ترین و جامع ترین نظام حقوقی برای جامعه زنان تا رستاخیز خواهد بود. ‏


حضورج. 77صفحه 64
‏امام خمینی در پاسخ پرسشی در این باره می فرمایند: "حجاب به معنای متداول میان ما که اسمش حجاب اسلامی است با آزادی مخالفتی ندارد. اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت می کنیم که به حجاب اسلامی رو آورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است، به ستوه آمده اند و به اسلام پناهنده شده اند"(‏

‏در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن می تواند هرلباسی را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. "(همان‏

‏"در وزارتخانه های اسلامی نباید زن های لخت بیایند، زن ها بروند اما با حجاب باشند مانعی ندارد بروند اما کار بکنند لکن باحجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند. "(هما‏

‏در مصاحبه یکی از خبرنگاران خارجی با امام، سؤال شد: این چادر، آیا صحیح است که این زن ها خود را در زیر چادر مخفی کنند؟ این زن ها در انقلاب شرکت کردند، کشته دادند، زندان رفتند، مبارزه کردند. این چادر هم یک رسم از قدیم است، حالا دیگر دنیا هم عوض شده، حالا این صحیح است که مثلاً اینها خودشان را مخفی کنند؟ امام با هوشیاری فرمودند: "اولاً اینکه این یک اختیاری است برای آن ها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقی دارید که اختیار را از دستشان بگیرید؟ ما اعلام می کنیم به زن ها که هر کس چادر می خواهد یا هر کس پوشش اسلامی، بیاید بیرون، از سی و پنج میلیون جمعیت ما، سی و سه میلیونش بیرون می آید. شما چه حقی دارید که جلو اینها را بگیرید؟ این چه دیکتاتوری است که شما نسبت به زن ها دارید؟ و ثانیاً اینکه ما یک پوشش خاصی را نمی گوییم، برای حدود زن هایی که به سن و سال شما رسیده اند ‏


حضورج. 77صفحه 65
‏هیچ چیزی نیست، ما زن های جوانی که وقتی ایشان آرایش می کنند و می آیند یک فوج را دنبال خودشان می کشند، اینها را داریم جلوشان را می گیریم، شما هم دلتان نسوزد. "(‏

‏"البته باید توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ آن ارزش های شماست. هر چه را که خدا دستور فرموده است، چه برای زن و چه برای مرد، برای این است که آن ارزش های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه های شیطانی یا دست های فاسد استعمار و عمال استعمار پایمال می شدند اینها، این ارزش ها زنده بشود. "(‏

‏"زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین آزادند و تجربه کنونی فعالیت های ضد رژیم شاه نشان داده است که زنان  بیش از پیش آزادی خود را در پوششی که اسلام می گوید، یافته اند. "( همان ، ج4، ص247)‏

12 – حقوق زنان در طلاق  

‏یکی از مباحثی که بازار آن گرم است و به عنوان حربه ای برای تشویش افکار زن ها از آن استفاده می شود، موضوع ازدواج و طلاق است. خرده گیران بدون توجه به اختیاری بودن انتخاب زوج با متمسک قرار دادن نمونه هایی، زنان را بنده مرد قلمداد می کنند و معتقدند اختیار طلاق در دست مردان، تبعیضی برای زنان است. امام خمینی با اشاره به این موضوع و اختیاری که اسلام برای زنان قرار داده می فرمایند‏‏: "زن هایی که می خواهند ازدواج کنند، از همان اول می توانند اختیاراتی برای خودشان قرار بدهندکه نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت خودشان، می توانند از اول شرط کنند که اگرچنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگی کرد با زن، اگر بد خلقی کرد با زن، وکیل باشند درطلاق. اسلام برای آن ها حق قرار داده است، اسلام اگر محدودیتی برای مردان و زنان قایل شده است همه به صلاح خودتان بوده است. تمام قوانین اسلام، چه آن هایی که توسعه می دهد، چه آن هایی که تحدید می کند، همه بر صلاح خود شماست، برای خود شماست. همان طوری که حق طلاق را با مرد قرار داده است، حق این را قرار داده است که شما در وقت ازدواج شرط کنید با اوکه اگر چه کردی یا چه کردی، من وکیل باشم در طلاق. و اگر این شرط ‏


حضورج. 77صفحه 66
‏را کرد، دیگر نمی تواند او را معزول کند، اگر این. . . شرط در ضمن عقد واقع شد نمی تواند او را دیگر محدود کند، نمی تواند اخلاق بد انجام بدهد و اگر مردی با زن خودش بدرفتاری کرد، در حکومت اسلام او رامنع می کنند، اگر قبول نکرد تعزیر می کنند، حد می زنند و اگر قبول نکرد مجتهد طلاق می دهد. "‏

‏ ‏

نتیجه گیری 

‏زن در دیدگاه اسلام با مرد در حقیقت انسانی و سیر تکاملی تفاوتی ندارد. بر این اساس در عرصه های اساسی هر دو دوش به دوش هم پیش می روند از جمله در عرصه کمال و رسیدن به سعادت، در دست یابی به پاداش الهی، در دست یابی به مقامات اخروی و در عرصه تقرب به خدا. تردیدی نیست که در عرصه های مورد اشاره زن و مرد در نگرش اسلامی مساوی اند، تنها دربرخی از عرصه های فرعی زندگی است که هر کدام با توجه به جایگاه ویژه ای که در نظام احسن دارند از حیث احکام اسلامی تفاوت هایی بر اساس عدالت الهی دارند که با فلسفه خلقت آنان هماهنگی کامل دارند. ‏‏باید به این اصل اساسی نیزاعتراف کرد که در نگرش وحی تشریعی و تبیین احکام تکلیفی  از لحظه ای که انسان مورد خطاب مستقیم  یاغیر مستقیم الهی قرارمی گیرد تا لحظه محاسبه و پاداش، بین زن و مرد فرقی نیست و هرحکمی که برای مرد آمده نسبت به زنان هم جاری  بوده و هرخطابی که به زنان شده نسبت به مردان هم جاری بوده است وآنچه درخطابهای تشریعی نقش ندارد جنسیت است و استثناهایی که درموارد خاص دیده می شود، به دلیل تفاوتهای زیستی و روانی بوده که طبیعتاً قوانین ویژه را نیز نیاز دارد. زیرا از یک سری تفاوتهای زیستی و به تبع و تناسب آنها تفاوتهای روانی و روحی بین زن ومرد وجود دارد که نه تنها وجود آنها خالی از حکمت نیست، بلکه نشان اعتدال نظام آفرینش و آگاهی و قانونمندی حکیمانه آن و برای تداوم نسل بشر ضروری بود است. ‏

‏شک نیست که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی، برابری آن ها در حقوق انسانی است، اما تشابه آن ها در حقوق نه. آنچه مسلم است این است که اسلام حقوق یکنواختی برای زن ‏


حضورج. 77صفحه 67
‏و مرد قائل نشده است ولی هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام اصل مساوات انسان ها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است. بنابراین  عدم تشابه حقوق زن و مرد در حدودی که طبیعت زن و مرد را در وضع نامشابهی قرار داده است هم با عدالت و حقوق فطری بهتر تطبیق می کند و هم سعادت خانوادگی را بهتر تأمین می نماید. لذا ‏‏ اسلام با ظهورش به زنان حقوق مساوی با حقوق مردان اعطاء نمود، چرا که درانسانیت تفاوتی میان زن و مرد نیست و اگر تفاوتهایی در بعضی از حقوق دارند، مربوط به ویژگی زن یا ویژگی مرد است و امری کاملاً طبیعی و عقلایی است و هیچ کدام از این حقوق ویژه، ملاک ارزش و امتیاز نزد خداوند سبحان نیست. آنچه را که ملاک کرامت و ارزش به جامعه معرفی کرد، مربوط به انسانیت انسان است  نه زن ومرد بودن انسان. امام خمینی تمامی این مفاهیم الهی را در نظر داشتند و در سخنان متعدد بر آنها تأکید کرده، با توجه به شرایط زمان و مکان در هر مورد توضیح مبسوط بیان داشته اند. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎منابع 

‏1- قرآن کریم‏

‏2- ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق). (1404). ‏‏من لایحضره الفقیه‏‏ ، ج 3، ‏‏ قم: مؤسسه النشر الاسلامی ‏

‏3- العاملی، الحر. (1414). ‏‏وسائل الشیعه‏‏، ج14، ص 123 . حدیث 25341. قم: ‏‏آل البیت(علیهم السلام). ‏

‏4- الامین . حسن (1410). دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیه؛ ، بیروت: دارالتعارف‏

‏5- بخاری، ابوعبدا. . . محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره بن بردزبه . (194-256 هجری ‏‏). صحیح بخاری‏‏، ج3، ج6، کتاب الجهاد باب غزوه النساء . قتالهن مع الرجال. کتاب الجهاد باب: رد النساءالقتلی و الجرحی، ج8، کتاب المناقب، باب هجره النبی واصحابه الی المدینه. بیروت: دار احیاء، التراث العربی. ‏

‏6- خمینی، روح ا. . . . . (1387). ‏‏شرح چهل حدیث. تهران: مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی. ‏

‏7- خمینی، روح ا. . . . ‏‏صحیفه امام‏‏(‏‏مجموعه بیانات ، مصاحبه ها، اجازات شرعی و نامه های امام خمینی)‏‏، تهران‏‏: مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، 1378‏


حضورج. 77صفحه 68
‏8- رجایی، غلامعلی، ‏‏برداشتهایی از سیره امام خمینی: ویژگی های‏‏ ‏‏فردی‏‏. ج 1، تهران: ‏‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1385. ‏

‏9-سلیمان، زهیر، «المدرسة الفیضیّه». (1404). ‏‏التوحید‏‏. سال دوم. ش 11. ‏‏بیروت: دارالمکتب العلمیه. ‏

‏10- صفری، فاطمه. (1378). امام خمینی، حقوق زنان نگاهی دوباره. ‏‏مجله پیام زن، ‏‏سال هشتم. شماره 87. ‏

‏11- طوسی، ابو علی الفضل بن الحسن. (1360). ‏‏التبیان فی تفسیر القرآن‏‏، ج 2، بیروت:  دارالاحیا الثرات العربی‏

‏12-طبرسی، امین ‏‏الاسلام ‏‏ابوعلی فضل بن حسن(1415). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. گردآوردنده: محمدرضا ضمیری. ج 2، . بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. ‏

‏13- علاءالدین، علی بن حسام (متقی هندی). (1409). کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال ، ح45439 . بیروت: مؤسسه الرساله. ‏

‏14‏‏- علاء الدین، أبو الفضل‏‎ ‎‏أحمد( حجر العسقلانی المصری)‏‎ ‎‏. فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج11، بیروت: دار المعرفه للطباعه و النشر. ‏

‏15- لطیفی، محمود. (1378). امام خمینی، شخصیت وکرامت زن، مجله پیام زن، سال هشتم. شماره 87. ‏

‏16‏‏- مبلغ، محمد حسین. (1380). بررسی تطبیقی زن درنگاه جاهلیت، ادیان، اسلام و فمینیسم . فصلنامه پژوهش های قرآنی . شماره 27 و 28، پاییز و زمستان. ‏

‏17- مجلسی، محمد باقر. (1409). بحار الانوار. ج1، 5،  70،  103،  بیروت: مؤسسه الوفا. ‏

‏18- محمدی ری شهری، محمد. (1379). میزان الحکمه. (ترجمه حمید رضا شیخی). ج9‏‏ . قم: مؤسسه فرهنگی دارالحدیث. ‏

‏19- مهریزی، مهدی. (1378). امام خمینی و گستره آزادی زن. ‏‏مجله پیام زن‏‏ . سال هشتم . شماره 87 . خردادماه . ‏

‏20- نوری، حاج میرزا حسین( خاتم المحدثین). (1408). ‏‏مستدرک الوسائل‏‏، ج15، ص116‏‏. بیروت، مؤسسه آل البیت الاحیاء و التراث، ‏

‏21- نیشابوری، مسلم. (260-261 هجری). ‏‏صحیح مسلم‏‏، ج 5، کتاب الجهاد، باب غزو النساء مع الرجال. ص 196، کتاب الجهاد، باب: النساءالغازیات یرضخن لهن ‏‏ولایسهم. بیروت: دارالفکر‏‏. ‏

‏22- ورعی، جواد. (1378). الگوی زن مسلمان، الگوی زن غربی. ‏‏مجله پیام زن‏‏ . سال هشتم . شماره 87 . خردادماه‏

‎ ‎

‎ ‎

حضورج. 77صفحه 69