جوانان، ارزش های انقلاب و مبارزه با تهاجم فرهنگی

جوانان، ارزش های انقلاب و مبارزه با تهاجم فرهنگی

 خانم اکرم مهربان


‏سپاس افزون از شمار، پروردگار جهانیان را سزاست که خلقت انسان را در بلندای مقام ‏فی احسن تقوِیم‏ آراست و بر تخت رفیع‏ «و لقد کرمنا بنی آدم» ‏نشانید و به تناسب تعادل و جمال ظاهر، تخلق به اخلاق و تأدب به آداب جمیل و تمایل به خصال والای انسانی را معظور و جبلی وی ساخت و قرآن، این کتاب هدایت آیین را، برای تقدیر و تنظیم زندگی فردی و جمعی او، خزینه علم بی‏‏ ‏‏منتهایش نازل فرمود و کانون سراسر رحمت و مهر و سوز حضرت ختم‏‏ ‏‏المرسلین(ص) و ذوات پاک و تابناک ائمه معصومین (ع) را هادیان راه و مربیان اندیشه و کردار انسان قرار داد و نعمت خطیر تربیت انسانی را به عهده لایق آنان سپرد. ‏

‏و سپاس و ستایش، ایزدمنان را که به لطف و کرمش، دریچه های نور و روشنایی و خزاین بیکران علم و معرفتش را به روی انسان ها گشوده و در پرتو انوار و الطاف پرفیضش، پریشان نموده است. تا در جهت رسیدن به کعبه مقصود و قبله معبود و رهانیدن از جهان ظلمانی و حصول مرتبه کمال انسانی و کسب فیوضات و ارتقای به مقام والاتر و شناختن شخصیت و هویت خود، مراحل ضعف و نقص و سستی را پشت سر گذاشته و بر مرکب تلاش نشسته و با ایقان اعمال صالح و اندوختن علم و معرفت و بصیرت به نور الهی منور شوند و به سرچشمه حیات راه یابند. ‏

‏سپاس و درود فراوان بر معلمان دلسوز و مهربان و اساتید گرام و والدین گرامی و محترمی که همچون گوهری گرانبها و شمعی پرفروغ، خود می سوزند و عالمی را به نور ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 115
‏علم و معرفتشان روشن می نمایند و عمر گرانبهای خود را در جهت پیشبرد اهداف اسلام و قرآن و رشد و شکوفایی استعدادهای جوانان میهن اسلامی صرف می نمایند، و سلام و درود بر رهبر و بنیانگذاز جمهوری اسلامی که با رهبری حق‏‏ ‏‏منشانه خود سرنوشت جوانان را دگرگون ساختند و چراغ هدایت و سعادت را در مسیر زندگی شان روشن نمودند. ‏

‏ ‏

مقدمه

الحمدالله علی نعمه وافره و آلائه المتواتره و الصلوة و السلام علی نبینا محمد و آله الطاهره. 

‏با توجه به اهمیت نقش جوانان در مسائل اجتماعی و پیروزی ها و موفقیت های سیاسی ـ اجتماعی آنان در صحنه های مختلف جامعه، باید به روحیات و خصوصیات و شناخت این قشر حساس جامعه توجه خاصی مبذول داشت. ‏

‏روحیه جوان مخصوص خود اوست. جوان با عواطف پرشور، حادثه‏‏ ‏‏جو، تنوع‏‏ ‏‏طلب و ماجراجو و ایده‏‏ ‏‏آلیست و خواهان احراز شخصیت است و به دنبال زیبایی ها و قطب های قوی است که به نیازمندی‏‏ ‏‏های او پاسخ دهد. پس با توجه به ویژگی های جوان باید اولاً، مشکلات اعتقادی و ایدئولوژیکی و مبهات فلسفی او را توسط دانشمندان و معلمان دلسوز و اهل فن از همان اوان کودکی ـ خصوصاً دوران جوانی ـ چاره‏‏ ‏‏جویی کرد و ثانیاً با ایجاد وسائل و لوازم مؤثر، ضمن حفظ شور و توجه به ارضای غرایز و نیازهای مذکور در حد مطلوب، این نیروهای کار آمد و ارزشمند را در جهت نیل به اهداف عالیه اسلام هدایت نمود. به همین جهت اخلاق آنان با معیار ارزش های زندگی توسعه می یابد و شخصیتشان بر همان اساس رشد می کند. پس آن‏‏ ‏‏چه برای جوان مهم است جهت‏‏ ‏‏دهی و ارائه هدف های ارزنده و همساز به نوجوان و جوان است که باید شور و شوق جوان را با توجه به اصول و ضوابط اسلامی و با استفاده از طرق و زمینه های مشروع جهت‏‏ ‏‏دار، زمینه رشد او را فراهم نمود و موانع رشدش را برطرف و از نیروی ایشان بهره گرفت. ‏

‏لذا بر این اساس است که در این مجموعه بررسی کامل و نسبتاً جامعی در خصوص بررسی جوان و محیط خانوادگی و آموزشی و اجتماعی با توجه به موضوعات ارائه گردیده و بر مسائل فعلی جوانان در رابطه با تهاجم فرهنگی و نظرات و بیانات حضرت امام در خصوص نقش جوانان و نوجوانان در بیدارگری و حفظ ارزش ها تأکید شده است و در خاتمه از جهات مختلف فرهنگی، اجتماعی، تفریحی ارائه طریق می گردد که ان‏‏ ‏‏شاءالله برای رفع مشکلات جامعه و جوانان مفید افتد و این حرکت ناچیز و تحقیق و ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 116
‏بررسی، در یک حرکت سازنده مقبول درگه حق گردد. ‏

‏ ‏

خصوصیات نسل جوان و تأثیر محیط بر آن

‏در آغاز هر بحثی با نگرشی کلی بر موضوع مورد نظر تقسیمات مربوطه را بهتر می توان مورد بحث و تفحص قرار داد: لذا موضوع نسل جوان و بررسی آن از دیدگاه های مختلف خصوصاً از دیدگاه اسلامی و تفکر مذهبی احتیاج به دقت نظر و بررسی خصوصیات در روحیات جوان و نگرش رشد شخصیتی او در محیط های مختلف جامعه دارد. بدین جهت در ابتدای بحث اشاراتی کلی به مطالب زیر خواهیم داشت: ‏

‏زندگی اجتماعی فرزندان بشر با سپری شدن دوران بلوغ و فرارسیدن ایام شباب آغاز می شود و جوانان به محیط وسیع جامعه قدم می گذارند، ضرورت زندگی اجتماعی ایجاب می کند که جوان با طبقات مختلف مردم بیامیزد و مسئولیتی را به عهده بگیرد و برای جامعه کار کند جامعه نیز او را به نام یک فرد مفید و فعال بشناسد و عضو زنده ای در پیکر اجتماعش بداند. نیل به این هدف بزرگ و اساسی، مستلزم احراز شخصیت و به دست آوردن صفات پسندیده و متناسب برای سازگاری با اجتماع است. لذا جوانان باید تحت مراقبت و تربیت والدین و مربیان لایق مزین به صفات حمیده قرار گردند تا بتوانند خود را با جامعه وفق دهند. ‏

‏در اینجا لازم است به تعریف شخصیت از نظر روان‏‏ ‏‏شناسان بپردازیم. ‏

‏«شخصیت در نظر روان‏‏ ‏‏شناسان عبارت از وحدت مخصوصی است که از مجموع صفات طبیعی و اکتسابی بالنسبه ثابت هر فردی به وجود می آید و او را در سازش های عمومی و برخوردهای اجتماعی از سایر افراد متمایز می سازد.» ‏‎[1]‎

‏«منظور از شخصیت، وحدتی است که از صفات ظاهری و انگیزه های نهایی به وجود آمده و ما از همه صفات مختلف فرد، آن صفات را جزء شخصیت او می شماریم که نوعی پایداری داشته باشد. اگر شخصی عادتاً آرام است و گاهی برانگیخته می شود آرامی، صفت شخصیت اوست نه انگیزش‏‏ ‏‏پذیری.»‏‎[2]‎‏ ‏

‏«شخصیت تألیف ساختمان و نوع رفتار و علاقه ها و وضع روانی نفسانی و استعدادها و توان های فرد است که به خصوص از لحاظ سازگاری با اوضاح اجتماعی در نظر گرفته ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 117
‏شود.»‏‎[3]‎

‏در آیین اسلام به شخصیت اجتماعی افراد توجه فراوان شده است. منشأ شخصیت به درستی مشخص نیست. صفات اختصاصی از دو منشأ اساسی سرچشمه می‏‏ گیرد: یکی وراثت طبیعی و دیگری محیط تربیتی به عبارت دیگر صفات و ممیزات شخصیت آدمی بر دو نوع است: یکی صفات طبیعی و دیگر صفات اکتسابی. ‏

‏کلیه صفات موروثی از قبیل عقل و هوش، حافظه، زیبایی، لحن بیان و ... در سایر افراد باعث رفتارهایی متفاوت می شود. مسلم آنان که گشاده‏‏ ‏‏رو باشند به راحتی در اجتماع پذیرفته می شوند؛ به عکس اگر شخصی نسبت به خود احساس حقارت و به اصطلاح «خود کم‏‏ ‏‏بینی» از بابت نقایص جسمانی داشته باشد انزوا طلب شده و کمتر با گروه های اجتماعی همکاری می کند. اما باید دانست که بسیاری از صفات آدمی، اکتسابی است و مستقیماً تحت تأثیر محیط طبیعی و تربیتی شکل می گیرد. صفت فطری با سرنوشت آدمی ترکیب شده و صاحبش به طور طبیعی نمی تواند به غیر آن متصف باشد. ولی خلق اکتسابی از راه مجاهده و بردباری به دست آمده است و هر صفت پسندیده ای که با کوشش و صبر به دست آید بر صفت طبیعی برتری دارد. ‏

‏خصایص موروثی هر جوانی در ساختن شخصیت و کیفیت سازش های اجتماعی اثر عمیق دارد و منشأ یک قسمت از صفات شخصیت اجتماعی جوانان، وضع ساختمان طبیعی و عقل و جسم آنان است. اگر آن صفات معتدل و در حدود طبیعی باشد جوان به آسانی شخصیت خود را احراز می کند و اگر صفات طبیعیش بر اثر عیوب و نقایص، دون حد عادی باشد یا بر اثر نبوع و کمال، فوق حد عادی باشد جوان در اثبات شخصیت خود با مشکلات گوناگونی مواجه می گردد. ‏

‏آب و هوا، سرما و گرما، پدر و مادر، مدرسه و اجتماع، فقر و غنای خانوادگی، سلامت یا همیاری و خلاصه مجموعه عوامل طبیعی و اجتماعی محیط، قسمت دیگری از شخصیت جوانان را تشکیل می دهد. ‏

‏عوامل اقتصادی و مالی در تسهیل امکانات رشد عامل مؤثر دیگری برای پرورش شخصیت افراد است. ارضای نیازهای مادی جوان در حد اعتدال، زمینه را برای رشد اجتماعی و تطبیق او با محیط های اجتماعی فراهم می آورد. غالباً پدر و مادری که وضع اقتصادی مناسبی دارند جدا از توجه به تغذیه مناسب و رشد جسمانی جوان امکانات رشد معنوی و نیز زمینه برای پرورش استعدادهای مختلف او را نیز فراهم می آورند. ‏

‏و لیکن باید دانست که با وجود تأثیر مستقیم محیط تربیتی خانواده بر شخصیت افراد، ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 118
‏محیط اجتماعی و کیفیت حکومت زمامداران بر تکوین شخصیت انسان ها تأثیر به سزایی دارد. ‏

«قال علی(ع): الناس بابرائهم اشبه منهم بآبائهم: ‏مردم در روش های اخلاقی و صفات اجتماعی به حکومت های خود بیشتر شباهت دارند تا به پدران خود.»‏‎[4]‎

‏مهم‏‏ ترین عامل اجتماعی مؤثر در کودک، ارتباطی است که بین او و پدر و مادرش برقرار می شود. اگر پدر و مادر کودک سخت‏‏ ‏‏گیر و کم‏‏ ‏‏مهر باشند کودک اغلب درون گرا شده و از جهان واقعی به جهان خیالبافی پناه می برد و در آنجا آن‏‏ ‏‏چه را که در زندگی عادی نیافته است جستجو می کند. از طرف دیگر ممکن است والدین محبت بیش از حد به کودک ابراز دارند و او را وادارند که پیوسته خودنمایی کند و بیش از آن‏‏ ‏‏چه واقعاً هست برون‏‏ ‏‏گرا شود و نیز ممکن است او را وادارند که برای اخذ هرگونه تصمیمی به آنها اتکا نماید و در نتیجه وی را وابسته به دیگران بار آورند. بعضی از پدران و مادران ممکن است در خانواده ایجاد کشمکش و اختلاف کنند، این نوع عوامل همه در تکوین و تحول شخصیت کودک مؤثر است. ‏‎[5]‎

‏«عن پیغمبر علیه السلام قال: یحفظ الاطفال بصلاح آبائهم‏‏فرزندان‏ ‏بشر با صلاحیت اخلاقی پدران خود از خطر انحراف مصون می مانند.»‏‎[6]‎

‏آدمی از هنگام کودکی، به تقلید از اعمال پدر و مادر و سایرین دست می‏‏ زند و در جوانی، بسیاری از افعال مورد تقلید دوران کودکی به صورت پایدار در رفتار فرد جلوه می کند. بنابراین چگونگی روابط بین پدر و مادر و نیز والدین و فرزند بسیار حائز اهمیت است. به طوری که صفات خشونت و ملایمت، تندخویی یا مهربانی، حسن معاشرت یا سوء برخورد، شجاعت یا جبن، سخاوت یا بخل، تواضع و تکبر، عزت نفس یا تملق و ... کلیه صفات اخلاقی پدر و مادر در خمیره فرزندان نفوذ می کند. ‏

‏فعل و انفعال های بلوغ، منشأ بزرگ ترین تحول طبیعی در جسم و جان نوجوان است. پدیده بلوغ، مزاج نوبالغان را آشفته و طوفانی می کند و بر اثر آن تمایلاتی گوناگون و متضاد و خواهش هایی حاد و ناپایدار در نهادشان شکفته می شود. به هر تمایلی وا می دارد و به هر راهی سوق می دهد، ولی طولی نمی کشد که تغییر عقیده می دهد و از مسیری که رفته است بر می گردد. ولی همین تصمیم ها و تغییر عقیده ها، پیشروی ها و عقب‏‏ ‏‏نشینی ها، قدرت سنجش و تشخیص نوجوانان را تقویت می کند. به فکرشان نیرو می بخشد و بیش از ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 119
‏پیش موجبات رشد شخصی شان را فراهم می آورد. ‏

‏جوان در این سنین سعی در تطبیق با اجتماع دارد و مدرسه و اولیا و مربیان، بهترین مسئولیت در امر تربیت را بر عهده دارند. ‏

‏باید دانست که نسل جوان، گرچه سعی در تطبیق با محیط دارد اما حاضر نیست بدون قید و شرط از تمام روش های بزرگسالان پیروی کند و بی چون و چرا، کلیه صفات شخصیت خود را با آنان هماهنگ سازد، در بین تمام ملل و اقوام، همواره یک نوع مخالفت و تضاد بین نسل جوان و نسل کهن وجود داشته و دارد و در بعضی از مواقع آن مخالفت ها به صورت جنگ و ستیز در آمده و منجر به طغیان و عصیان نسل جوان گشته است. ‏

‏یکی از تمایلاتی که در همه جوانان به طور طبیعی وجود دارد و روی شخصیت شان اثر می گذارد علاقه به کارهای نو و افکار جدید است. جوانان با حفظ تمام ممیزات و صفات ثابت دوران شباب، منعکس کننده اوضاع و احوال اختصاصی زمان خود هستند. جوانان شیفته مطالب و مقالات تازه و سبک های نوین روزگار خود می باشند. به سخنان جدید در کمال دقت گوش فرا می دهند و پیرامون مطالب نو با علاقه فراوان گفت‏‏ ‏‏و گو می کنند. در پوشیدن لباس و انتخاب کفش و کلاه و آراستن موی و روی و خلاصه در تمام حرکات و سکنات، پیرو مدهای تازه و روش های نوین هستند و مایلند در زندگی برنامه های جدیدی را برای خود انتخاب کنند و روش هایی را غیر از روش بزرگسالان برگزینند. ‏

‏از این روست که علی(ع) به پیروان خویش توصیه کرده است که آداب و رسوم زمان خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید و آنان را به اعمال روش های عصر خودتان ملزم ننمایید. چه آنها برای زمان دیگری آفریده شده اند. وظیفه شما این است که با تحولات تکاملی جهان پیش بروید و فرزندان را با مقتضیات زمان خودشان تربیت نمایید تا بتوانند خود را با شرایط زمان، تطبیق دهند و به شایستگی با جامعه همکاری و سازش نمایند ولی هرگز به آنان اجازه ندهید که به نام تغییر شرایط زمان سنن اساسی و سعادت اجتماع را نادیده انگارند و از حدود مقررات قطعی اسلامی که در همه ادوار پایه سعادت و رستگاری انسان هاست قدمی فراتر بگذارند. ‏

‏پذیرفتن آداب و رسوم جدید که ناشی از تکامل علمی جامعه و باعث بهتر زیستن است نشانه شخصیت و آزادگی و حاکی از قدرت سازگاری با روش های نوین اجتماعی است. بر عکس، ترک گفتن سنن انسانی و تن دادن به پلیدی‏‏ ‏‏های گناه، علامت فرومایگی و زبونی و نشانه ضعف نفس و هوا پرستی است. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 120
‏یکی از مسائل تربیتی مورد توجه، عادات است که خوبی و بدی آنها تابع تربیت های اولیه و محیط پرورشی است وقتی عادت غلطی در جامعه رواج یافت به صورت یک مسأله عادی در می آید و بر عکس اگر عادات خوب و شایسته در گروه های اجتماعی باب شود به عنوان صفت پایدار ملتی جلوه گر می شود. ‏

‏به طور کلی، عوامل و موانع رشد در محیط خانواده از ناحیه والدین به شرح زیر است: بیگانگی با فرزندان، بی‏‏ ‏‏اعتمادی، محیط خفقان، بدخلقی و رنج، بدجنسی و لجاجت، رفتار ناپسند، تبعیض در خانواده، توبیخ، سرکوب و تحقیر فرزندان، نفرین های ترس‏‏ ‏‏آور و وحشت‏‏ ‏‏زا، سخت‏‏ ‏‏گیری ها و منع و جبر بی حساب، بد دهنی های والدین، بدآموزی ها، گریز پدر و مادر از خانواده، تنبیه جاهل‏‏ ‏‏منشانه تضاد اخلاقی پدر و مادر، نابسامانی‏‏ ‏‏های روحی در خانواده و اوضاع جهنمی، محرومیت های عاطفی از جمله طلاق و ازدواج مجدد و ... ، اهانت به جوان و تحقیر جوانان در حضور دیگران، مقایسه های غلط فرزندان، ارجحیت دختر بر پسر یا پسر بر دیگری، بی‏‏ ‏‏حالی والدین در عبادت، بی‏‏ ‏‏حجابی مادر، احساس استثمار و حاکمیت زور، جدایی های طولانی والدین از یکدیگر یا از فرزندان خویش، اخراج ازخانه، منع از تحصیل، تحمیل ها، بی‏‏ ‏‏توجهی و سخت‏‏ ‏‏گیری در امر ازدواج و عدم توجه به امور جنسی و فشار روحی برایشان... از جمله عوامل اختلالات روحی و سردی و بیگانگی جوانان با اجتماع و عدم رشد و پرورش صحیح و نابسامانی های دیگر چون اعتیاد به مواد مخدر، آلودگی به فساد اخلاقی، پناه آوردن به گروه های مخرب اجتماع و از بین رفتن نیروهای مستعد و کارآمد قشر جوان و در زمره موانع رشد جوانان محسوب می گردد. ‏

‏و از جمله عوامل رشد و پیشرفت جوانان و نوجوانان در محیط خانواده؛ گرمی کانون خانواده و روابط حسنه والدین، گشاده‏‏ ‏‏رویی با فرزندان ، سخن گفتن و همنشینی و گرمی با ایشان، تغذیه عاطفی، بوسیدن و در آغوش گرفتن فرزندان، افتخار به فرزند، احترام در میان جمع، برخورد متین و آرام و رفتار عاقلانه با جوانان، کنترل خشم و پرهیز از تنبیه جاهل‏‏ ‏‏منشانه، حل مسائل با اخلاق اسلامی، رازداری و حفظ اسرار فرزندان، وفای به عهد و حفظ آبروی ایشان در جمع، موضع‏‏ ‏‏گیری صحیح، شکیبایی والدین و وفای به یکدیگر، انتقادپذیری از فرزندان، توجه به نیازهای مادی و معنوی ایشان در حد معقول، پای‏‏ ‏‏بندی مذهبی پدر و مادر، گذشت و فداکاری در بخشش خطای فرزندان، انتخاب معلم و مدرسه و موقعیت نیکو برای فرزندان، تشیخص و راهنمایی و نصیحت به موقع، شرکت دادن فرزندان در امور اجتماعی و اجتماعات مذهبی و توجه به نیاز جنسی و اقدامات لازم جهت تأمین زندگی آینده ایشان و ... می باشد. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 121

‏در پایان این بخش، فرازی از فرمایشات امام علی‏‏ ‏‏بن‏‏ ‏‏الحسین(ع) که گویای کامل مطلب می باشد را می آوریم: ‏

«و اما حق ولدک فان تعلم انه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره و انک»

‏«مسئول عما ولیته به من حسن الادب و الدلالة علی ربه عز و جل و المعونه له علی طاعته فاعمل»‏

«فی امره عمل من یعلم انه مثاب علی الاحسان الیه معاقب علی الاسائة الیه»

‏حق فرزندت به تو این است که بدانی وجود او از توست و نیک و بدهای او در این دنیا وابسته به توست. بدانی که در حکومت پدری و سرپرستی او، مؤاخذه و مسئولی، موظفی فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی. او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی و در طاعت و بندگی پروردگار یاریش نمایی. به رفتار خود در تربیت فرزندت توجه کنی. پدری باشی که به مسئولیت خود آگاه است. می‏‏ داند اگر نسبت به فرزند خود نیکی نماید در پیشگاه خداوند اجر و پاداش دارد و اگر درباره او بدی کند مستحق مجازات و کیفر خواهد بود. ‏

‏ ‏

تأثیر دین بر روحیات جوان و نوجوان

‏نوجوانی، دوره ای از زندگی است که از بلوغ شروع می شود و تا جوانی ادامه دارد و شخص، در پایان این دوره بالغ شناخته می شود. آغاز و پایان این دوره در جامعه های مختلف متفاوت است. ‏

‏نوجوانی که به پایان می رسد. فرزند قالب شخصیتی خود را به نوع دیگری ساخته است. در این نقطه است که کار تربیت و تأدیب تمام می گردد و هر چه پیش از این انجام شده ثمر می دهند. از آن به بعد جوان خود را صاحب نظر و صاحب اختیار می یابد. در همین وقت است که اعتقاد هم در او معنا یافته است. خیر و شر خود را تمیز می دهد و می خواهد که با آن اعتقاد و این تمیز به هر نظری از دیگران و به هر عملی از سایرین انگشت بگذارد و داوری نماید و بسنجد و مقبول یا مردود اعلام کند. او دیگر معرفت فطری خود را در طول فاصله تولد تا مرز جوانی به فهم و علم و تمیز تبدیل کرده است. ‏

‏لذا باید بکوشیم که قالب های فکری و عاطفی، احساسی و حرکتی و حتی قالب های خلقی و حالی او در مرز بلوغ و شدن، به گونه ای درآید که پذیرنده درستی ها و نیکویی ها و تناسب ها و فضیلت ها و کمالات باشد. بدین ترتیب ساخت قالب های تربیت به شدت ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 122
‏مؤثر است. ‏

‏چون سلامت و کمال و عافیت و سعی برای تحول و حرکت و سیر به سوی تعالی و کمال در جوان بیش از پیش وجود دارد، پس امکان دینداری و کمال دیانت شخصی نیز در جوان و جوانی بیش از همه کس و همه حال ملاحظه می شود و اسلام نیز به دیانت جوان و دینداری ایام جوانی بسیار اعتنا نموده، آن را ارزنده و حقیقی شمرده است، جوان مطلوب اسلام در عبادت خدا و عبودیت حق پرورش می یابد و توبه جوان مانع از سقوط در پرتگاه گمراهی است. ‏

‏«پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: محبوب تر از هر کس در نزد خداوند آن جوانی است که از گناه توبه می کند و در پیشگاه الهی طلب آمرزش می کند.» ‏

در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است ‏        ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار

‏آری، به محض بلوغ جهش حس مذهبی شروع می گردد و تعلم و آنگاه تأمل و تدبر و تفکر همپای با عمل لازم ترین امور جوان در این دوره است تا فهم و معرفتی حاصل شود و بر اساس آن اعتقادی درست و دیانتی صحیح و ایمانی بایسته و تقوایی مناسب، جان را فرا گیرد که پایگاه اصلاح باطن و کمال‏‏ ‏‏بخش آن باشد. ‏

‏در بیانیه کلیسای کاتولیک آمریکا گفته شده است که:حذف برنامه تعلیمات دینی در مدارس آمریکا باعث تزلزل در جوانان و سطح اخلاقیات آنان شده است. البته این سرعت تأثیر در جوان، بلایی نیز برای وی در کمین دارد که باید پیش‏‏ ‏‏بینی نمود و چاره اندیشید و دین، این امکان را فراهم می سازد تا محیط فاسد او را از پای در نیاورد و سرزنش ها او را نکوبد و صحنه های فریبنده او را از راه به در نبرد. ‏

‏دین به او علم زندگی صحیح را می آموزد و حقیقت خیر و جمال را بر او نمایان می سازد تا نظر او را علم معاش و دنیا چنان نگیرد که از دید حق و خیر محروم گرداند. اساس دیانت، در حقیقت تقوا و اساس تقوا، عقل است و اساس عقل، معرفت و اساس معرفت، هدایت و ارشاد الهی است و آمادگی‏‏ ‏‏بخش جان، برای این همه، ارادت معنوی است. ‏

‏تقوا یعنی: فهم خیر و شر، حق و باطل، روا و ناروا و ترجیح حق و خیر و روا بر غیر آنها و میل به پرهیز از خلافشان و این فهم، حاصل تحول است و همین معرفت می تواند مقدمه قبول مسئولیت و تکلیف باشد. ‏

‏آنچه می تواند برای پرورش دینی کودک مؤثر باشد فضای مساعد پرورش دینی از جمله محیط خانواده، نماز، مسجد (خانه خدا)، مجالس مذهبی اعم از سخنرانی یا سوگواری، دیدار افراد سلیم‏‏ ‏‏النفس و صاف دل است. اساس کار آموزش های دینی را در ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 123
‏همان دوازده یا سیزده سال اول عمر فرزند باید نهاد و این سنین، وقت مناسب پرورش حس دینی، خداشناسی و مؤمن بار آوردن اوست. ‏

‏مهم ترین اثر را مادر می گذارد و اوست که در همان هفت سال اول پایه های توجه فرزند را به مبدأ، می تواند با زبان کودکی و نمایش های مادرانه در وجود او بگذارد. البته باید این نکته را متذکر شد که اسلام به احکام اولیه تشکیل جنین و دوران بارداری مادر و رعایت نکات اخلاقی در این مرحله و حتی انتخاب همسر و تأثیر شخصیت مادر بر فرزند تأکید و توجه بسیاری مبذول داشته است. ‏

‏تربیت مذهبی کودک دارای سیر منطقی و منظمی است. آموزش ها و تعلیمات مذهبی به کودک و این‏‏ ‏‏که چه مفاهیمی را در چه سنینی باید به او آموخت و رعایت تناسب بین مفهوم آموختن و سن کودک در مکتب اسلام مطرح شده است. ‏

‏اصولاً قرار گرفتن فرد در نقش پدری و مادری از دیدگاه تربیتی اسلام، نوعی مسئولیت‏‏ ‏‏پذیری است و به صراحت می گویم آن کس که لیاقت و یا امکان انجام چنین مسئولیتی را ندارد حق دارد ازدواج کند اما حق تولید نسل را ندارد. والدین در جریان تربیت فرزندان و اداره آنها در برابر وضعیت پرماجرایی قرار دارند. بار وظیفه سنگین است و سنگینی آن بر دوش پدران و مادران می باشد. و در سنین نوجوانی و جوانی، مسئولیتشان سنگین تر و انجام وظیفه درباره آنها ضروری تر است. ‏

‏برای یک جوان، پدر تنها نان‏‏ ‏‏آور خانه نیست بلکه صاحب یک شخصیت فوق العاده، مدیر و گرداننده خانه نیز به حساب می آید. از سوی دیگر جوانی سن قهرمان‏‏ ‏‏پرستی است. آرمان های عالی و بی‏‏ ‏‏مانند، او را به خود مشغول می دارد. اگر پدر قهرمان فضیلت باشد فرزند به همان سو، میل می کند و اگر خلاف آن باشد متوجه خلاف می شود. به عقیده جامعه‏‏ ‏‏شناسان، شخصیت هر کس انعکاس رفتار اطرافیان اوست و این امر درباره فرزندان کاملاً صادق است. مسأله الگو، در تربیت نقش فوق العاده ای دارد و در جنبه سازندگی و یا ویرانی بنای حیات، کار صد واعظ و ناصح، یا مفسد و خرابکار را خواهد نمود. از این جهت، والدین و به خصوص پدر، باید اخلاق مجسم باشند. ‏

‏اخلاق پدر در گرم کردن کانون خانواده و در ایجاد امید و یا یأس در دل فرزندان، نقش فوق العاده ای ایفا می کند. حکومت اخلاقی پدر باعث آن می شود که فرزندان وارث میراث ارزنده و یا تأسف‏‏ ‏‏انگیز گردند. اگر شخصیت پدر، بدخوی و بدرفتار و فاسد و بد دهن و یا فردی سخت‏‏ ‏‏گیر باشد جوان از وجودش احساس ننگ می کند و شرمش می آید که او را در میان دوستان، پدر خود معرفی کند. او می خواهد پدرش یک قهرمان باشد؛ قهرمان در قدرت، قهرمان در کار و تلاش، و در اخلاق و رفتار از او درس زندگی ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 124
‏بیاموزد و یا نکات مثبت او را به عنوان درسی به دیگران معرفی کند. ‏

‏از جمله حقوق واجبه فرزندان، همدمی و رفاقت با آنهاست. بخصوص که اگر فرزندان ما، در سنینی باشند که بدان شدیداً نیازمندند. نسل جوان در موقعیت و فرصتی است که پدر و مادر باید به آنها برسند و آنان را همچون وزیر و مشاوری در کنار خود نگهداشته و هدایت زندگیشان را بر عهده گیرند. والدین با رفاقت با فرزندان جوان خود، ضمن این‏‏ ‏‏که به آنان راه زندگی را می آموزند در آنها اثر گذارده و اگر زمینه انحراف و فسادی در آنان باشد از میان بردارند وآنها را از شر و گرفتاری نجات دهند. ‏

‏زیان بیگانگی با فرزندان این است که آنان کمبود رفاقت و در نتیجه محبت را با دیگر افرادی که احیاناً ناشناخته و یا فاسد هستند جبران می کنند و سعی می نمایند خود را با آنها تطابق دهند که این امر در مواردی زیان‏‏ ‏‏بخش است. صرف اوقاتی با فرزندان، یک ضرورت مادی و در عین حال معنوی است. باید با آنها رابطه صمیمی برقرار نماییم وگرنه دچار معضلات گوناگونی از جمله بزه کاری و انحرافات جامعه می گردند که از موانع مهم رشد جوانان است. ‏

‏ ‏

تأثیر و نقش محیط های آموزشی در رشد جوان

‏بدون شک هماهنگی سیستم آموزشی با روش پرورش والدین، موجب رشد حقیقی جوان می شود. نوجوان، بعد از دریافت الگوهای موجود در خانواده خویش، به دنبال یافتن الگوهای جدید در محیط اجتماع و خصوصاً در محیط تحصیلی خود می باشد. در این جاست که نقش مهم معلم و مربیان لایق معلوم می گردد. معلم به عنوان آموزش دهنده علوم مختلف به جوان و مهم ترین مرجع پاسخگویی به سؤالات بی شمار وی، نه تنها در قالب آموزگار بلکه در مقام اصلاح و جهت‏‏ ‏‏دهی فکری و استحکام جهان‏‏ ‏‏بینی وی، نقش ارزنده ای را ایفا می کند. پس باید تمام مربیان بیدار باشند و از این موقعیت استفاده کنند و روح نا آرام و متحرک و مواج جوانان را برای تعلیم و تربیت صحیح جلب نمایند و بدانند بهترین روش تربیت جوان، نصیحت و عرفان و بحث کلامی نیست؛ بلکه دیدن مدل و الگو و رهبر است آن هم رهبر شایسته و برتر و نوجوان و جوان، از همه برای تربیت مهیاتر است. ‏

‏بهترین دوره برای علم آموزی، جوانی است. کسی که در جوانی نیاموزد آموخته های او مانند نقشی است که بر سنگ حجاری شده است؛ یعنی ثابت و پایدار باقی نمی ماند. اسلام توجه زیادی به علم آموزشی دارد و برای علم ارزش فراوان قایل است. توصیه ها و ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 125
‏تأکیدهای بسیار از سوی ائمه(ع) در مورد تعلم در جوانی شده است. سرمایه گرانبهای دین و دینداری و علم است که مخصوصاً جوان، باید دارای آن باشد تا از انحرافات و خطرات مصون بماند. بالا رفتن آگاهی و دانش جوان در مورد دینش و عالمانه گام برداشتن در راه دیانت، قدم او را استوار می دارد و در پیمودن راه، راسخ تر می گرداند. معلم، جوانان را با آموزشی دینی در جوانی، بزرگان و سروران نسل آینده خواهد کرد. ‏

‏وظیفه مربیان نسل جوان این است که برنامه آموزش و پرورش جوانان را طوری تنظیم نمایند که از طرفی حاوی تمام ارزش های ایمانی و اخلاقی، علمی و عملی، جسمی و روانی و مادی و معنوی باشد و از طرفی دیگر، کیفیت و کمیت مواد برنامه را طوری اندازه‏‏ ‏‏گیری کنند که اجرای آن برای جوانان مفید و سازنده بوده و همچنین سنگین و طاقت‏‏ ‏‏فرسا نباشد؛ به طوری که وجد و نشاط آنان را درهم نشکند و نیرو و قدرتشان را در جهات مثبت تقویت نماید. ‏

‏ ‏

جوانان ما چه بیاموزند؟ 

1 ـ علم فقاهت و دیانت: ‏مهم ترین علمی که باید هر جوانی بیاموزد علم دیانت و فقاهت، یعنی فهم احکام مکتب است. این علم و فهم در رابطه است با تمام آنچه زندگی او را معنا می دهد و سعادت او را تأمین می کند. جوان بیگانه با دین هیچ ارزشی ندارد و جوانی خود را ضایع کرده است. دیانت جوان به مدد تفقه دین‏‏ ‏‏شناسی حفظ می شود و تفقه در جوانی، آن قدر مهم است که روا دانسته اند تا جوان متخلف را یعنی جوان شیعی که به دنبال دین‏‏ ‏‏شناسی نمی رود تنبیه کنند و یا شماتت نمایند. ‏

2 ـ آشنایی با قرآن و علوم قرآنی: ‏قرآن کلام وحی الهی مسلمانان است و انس با آن وظیفه هر مسلمانی است. قرآن باید در متن زندگی هر جوان باشد. او باید با قرآن و احکام و علوم دینی آشنا شود. جوان باید قلب خود را برای پذیرش حقایق مذهبی ـ مکتبی صیقل دهد. چون انس با قرآن منافع سرشار معنوی را نصیب وی خواهد کرد. ‏

3 ـ آشنایی با سخنان و احادیث بزرگان: ‏نوجوان و جوان باید با احادیث اسلامی آشنا باشند و دل پاک خود را به این گوهرهای گرانبها بیارایند. فرهنگ جوان را باید مجموعه این احادیث تشکیل دهد و در هر قضاوتی و اتخاذ هر تصمیمی، برای عمل باید راهنما و راهگشای آنان، همین آموخته ها باشد. ‏

4 ـ علومی که در بزرگ سالی مورد نیاز هستند: ‏علوم دیگری که لازم و لایق است جوانان یاد بگیرند تمام دانش هایی است که در بزرگ‏‏ ‏‏سالی مورد نیازشان خواهد بود تا در ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 126
‏زندگی اجتماعی از آنها استفاده کنند. علوم تجربی که نیاز مادی آنان را تأمین می کند و در خدمت جامعه کارآیی خواهند داشت، علوم ادبی و انسانی که مورد نیاز فرد و جامعه است و مهارت های فنی، خانه‏‏ ‏‏داری، آداب اخلاقی و معاشرت های اجتماعی، از جمله آداب همسرداری، معاشرت در مشاغل اجتماعی و آداب تربیت فرزند ... آگاهی های لازم برای جوانان ماست. ‏

‏اساساً هدف فلسفی آموزش و پرورش باید بیرون آوردن افراد از حالت انفرادی و پیوستن آنان به یک جامعه و یا گروه های انسانی باشد. بزرگ ترین وظیفه آموزش و پرورش آن است که به مردم کمک کند تا مفهوم زندگی خویش را به طور صحیح درک نموده و نسبت به زندگی مردم دیگر حساس گشته و خود را کاملاً با آنان مربوط بدانند و در مقابل سرنوشت جامعه احساس وظیفه نموده و خود را مسئول بدانند. در امور اجتماعی فعالانه شرکت جویند و از علم و تخصص خویش در جهت صلح و آرامش و سازندگی و پیشرفت اجتماعی و تعالی معنوی بهره گیرند. به قول «ابن مقفع»: «زیادی دانش و تکامل آن بدون آیین و دین موجب هلاکت و ویرانی است و ادب و تربیتی هم که در جهت سود جامعه و خشنودی خدا نباشد راهنمای گمراهی است. عقل و خردی هم که نگهدارنده انسان از گناهان نباشد سرمایه اهریمن است.» ‏

‏اگر عقل جوانان از نیروی ایمان استمداد کند. اگر مذهب و خرد با هم فعالیت سعادت‏‏ ‏‏بخش خود را آغاز نمایند نفس سرکش رام می شود و جوانان می توانند احساسات و عواطف را مطیع خویش سازند و موجبات سعادت حقیقی خود را فراهم آورند. ‏

‏و امام عزیزمان در این‏‏ ‏‏باره می فرمایند: «آن دو رکن آموزش و رکن پرورش اگر با هم در یک جمعیتی و در یک بنگاهی، در یک مدرسه ای و در یک دانشگاهی، اینها همدوش هم رفتند و جلو رفتند آن وقت است که ما از دانشگاه استفاده می کنیم.» ‏

‏«و علم هم یک چیزی است که مورد نظر همه بوده و هست لکن این ها باید با هم باشند، این ها یک دو بالی هستند که اگر یک ملتی بخواهد پرواز کند به طرف سعادت با دو تای اینها باید پرواز کنند. یکی اش ناقص نمی شود هر دو باید با هم پرواز کنند.» ‏

‏«اگر این دو جبهه، یکی جبهه روحانیون و (دیگری دانشگاهها) تربیت صحیح شوند در کنار تحصیل علم، تربیت نیز صحیح باشد دست آنها (اجانب) از منافع آنها کوتاه خواهد شد.» ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 127

«شناخت مختصری از فرهنگ غرب» و «تهاجم فرهنگی»

‏به طور کلی نمودار اصلی فرهنگ غرب، در انقلاب صنعتی که پدیده جدید عصر حاضر می باشد متجلی می گردد این پدیده به انضمام اهداف غرض‏‏ ‏‏ورزانه و سالوس‏‏ ‏‏صفتانه زمامداران غرب، استعمار فرهنگی و صنعتی را در جوامع مختلف به دنبال داشته است. ‏

‏انقلاب صنعتی در تمام مظاهر مادیات و معنویات بشر اثر عمیق گذاشت. اساس زندگی انسان ها را دگرگون ساخت و برنامه فعالیتهایشان را به کلی تغییر داد. انقلاب صنعتی و پیشرفت علوم طبیعی زوایای تاریک خلقت را روشن کرد و استعدادهای درونی بشر را یکی پس از دیگری به فعلیت در آورد و قدم به قدم انسان را به پیش راند. انقلاب صنعتی، بشر را به مقیاس وسیعی بر علل و معالیل نظام آفرینش آگاه نمود، طبیعت را مسخر و مقهور وی ساخت و شعاع حکومتش را بر کره زمین گسترش داد. تحولاتی که اقتصاد صنعتی به بار آورد در روابط خانوادگی و اخلاق عمومی و نیک و بدهای اجتماعی و بالاخره در عقاید ایمانی و مذهبی بشر نتایج نیک و بد بسیاری به جای گذارد و جوامع بشری را عموماً و نسل جوان را خصوصاً با زیبایی ها و زشتی های گوناگونی مواجه ساخت. ‏

‏اصول فنی پیشرفته اجتماعات جهان از بیشتر انسان ها یک شیئی ساخته و برنامه ای زیرکانه برای تطبیق انسان ها با سیستم خویش طرح کرده است و سعی دارد که با وجود رشد تکنیکی، از راه اثرگذاری بر آداب و رسوم و تعیین خواسته های مصرفی بسته‏‏ ‏‏بندی شده در چارچوب اجتماعی به وسیله افراد محافظه کاری که از ارزش های کلیشه شده اجتماع غرب حمایت می کنند جامعه ها و خصوصاً جهان سوم را تحت استعمار فرهنگی و صنعتی خود قرار دهد و با این روش، فضایل اخلاقی و سجایای انسانی و عدل و انصاف را عملاً لگدکوب گردانیده و در نتیجه نیروی علم را در اختیار غرایز و شهوات نفسانی و جنایت و تجاوزکاری و سبعیت و درندگی و نابودی انسان ها و کشتارهای دسته جمعی و خلاصه تمامی پلیدی های ضدانسانی به کار گرفته و تهاجم فرهنگی خود را نیز در جوامع مختلف آغاز نموده است. ‏

‏بدون شک نظام امپریالیستی برای تحمیق و تخدیر انسان ها تلاش فراوانی می کند تا زهرهای نهانی خود را در رگ و ریشه ملت ها بدواند و با استفاده از وسایل مختلف (مستقیم و غیر مستقیم) جوامع بشری را به سقوط و انحطاط فرهنگی، ملی و مذهبی بکشاند، تا بتواند از منابع و گنجینه های مادی و انسانی آنها بهره برد. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 128

نقش جوانان در مقابله با تهاجم فرهنگی

‏دفاع، از خصیصه های فطری و ذاتی کلیه موجودات است و باید گفت ملتی که از موجودیت و حریت خود دفاع نکند آن ملت مرده است و با توجه به این‏‏ ‏‏که دفاع در مقابل هر هجوم باید متناسب با آن هجوم باشد برخورد هوشیارانه و آگاهانه با دسیسه های دشمنان ضروری است. ‏

‏با توجه به نقش جوانان در مبارزات ملت ها و خصوصاً حضور آنها در صحنه های انقلاب که موجب پیشرفت و پیروزی های سیاسی و اجتماعی شگرفی گشته است به اهمیت نقش ایشان در حفظ و حراست از فرهنگ اسلامی و میراث ملی و ... می توان پی برد. ‏

‏اگر از روحیه قوی و جسورانه برخوردار نباشیم قادر به دفاع و مبارزه با تهاجم دشمن نخواهیم بود؛ پس باید جوانان که به فرموده امام(قدس سره) دارای نیروی عظیم جوانی هستند، با استفاده از اعتقادات راسخ، با پدیده‏‏ ‏‏های غرب و انحطاط و انحرافات فکری و قصور در انجام وظایف مبارزه کنند و جامعه را به سمت تعالی و سازندگی سوق داده و میهن اسلامی را به اوج عظمت بکشانند. ‏

‏حسن برتر دانستن بیگانه، که از طرف غرض‏‏ ‏‏ورزان عالم تلقین می شود روح جوانان ما را مسموم و آنها را نسبت به خود بدبین و حقیر می سازد. امروز، وظیفه جوانان این است که با افکاری نظیر برتر داشتن بیگانه و خود کم‏‏ ‏‏بینی که زمینه تسلط دیگران را بر ما فراهم می سازد با گسترش آثار و افکار والای پیشوایان دین و دانش خود، این بیماری روانی را درمان نموده و پی‏‏ ‏‏گیرانه در این راه پیکار علمی نمایند. ‏

‏رسالت امروز جوانان ـ به ویژه ایرانیان که وارث تمدن و ایمانی عمیق و ریشه‏‏ ‏‏دار هستند ـ تقلید کورکورانه و هر روز به رنگی در آمدن و دنبال هوس های مادی رفتن نیست. اگر سازندگان آپولوها، برای خود و برای تاریخ تکنیک و صنعت آدمیان، افتخاری به دست می آورند جوانان ما نیز می توانند با گسترش آرا و افکار مافوق انسانی و تکامل‏‏ ‏‏پرور آیین جاودانی، قهرمانان میدان انسانیت و شرف انسانی باشند. ‏

‏در دنیایی که ده ها میلیون آفریقایی و آسیایی با گرسنگی و قتل و غارت و تجاوز، دست به گریبان هستند و در جهانی که برای پیروزی و آدم‏‏ ‏‏کشی مسابقه می گذارند و حیات میلیاردها بشر، هر لحظه در معرض خطر حملات اتمی و هیدروژنی قرار دارد هرگز پرواز به کرات دیگر، روان انسانیت را شادمان نخواهد ساخت و آسمان‏‏ ‏‏پیماها، پاسخی برای مردم گرسنه و تحت ستم نخواهند داشت. در این جاست که ندای پیامبران و رهبران عالم انسانیت، ایشان را به دوستی و یگانگی و مبارزه با جهالت و نادانی و خودخواهی ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 129
‏می خواند. پس بر ماست که برای آرمان های مقدس بشریت ارزشی مافوق منافع فردی خود قائل باشیم. و بر این اساس است که امام عزیزمان فرمودند: «بر شما جوانان ارزنده اسلام که ما یه امید مسلمین هستید لازم می باشد که ملت ها را آگاه سازید و نقشه های شوم و خانمان‏‏ ‏‏سوز استعمارگران را بر ملا نمایید. در شناسایی اسلام، بیشتر جدیت کنید. تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و در نشر و تبلیغ و پیشبرد آرمان های بزرگ اسلامی بکوشید» و «بر مسلمین غیور و خصوصاً نسل جوان روشنفکر است که با کمال جدیت از این نغمه ناموزون خانمان‏‏ ‏‏سوز اظهار تنفر کنند ... و مشتی محکم به دهان عمال استعمار بکوبند.» ‏

‏امام همچنین فرمودند: «حس مسئولیت نسل جوان و کوشش های بی‏‏ ‏‏شائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید در خور تقدیر و امیدواری است و مجاهدات و کوشش های خستگی‏‏ ‏‏ناپذیر شما جوانان روشن‏‏ ‏‏ضمیر مسلمان در راه درک صحیح اسلام و شناسایی حقیقت قرآن کریم، موجب امیدواری و خرسندی مسلمانان بیدار است.» ‏

‏ ‏

گفتارهای امام پیرامون مسایل فرهنگی جوانان

‏«این که نقشه های بزرگ برای نفوذ کردن در دانشگاه ها و تربیت کردن جوانهای ما به یک تربیت هایی که برخلاف مصالح کشورشان است، این برای این است که اگر دانشگاه فاسد بشود، یک کشور فاسد می شود ...»‏

‏«ما در طرف روحانیت و شما در طرف دانشگاه های مسئول این جوانها هستیم تا اشخاصی که به درد مملکت بخورند و خدمتگزار به اسلام و به کشور خودشان باشند، امین باشند و خیانتکار نباشند، بار بیایند.» ‏

‏«دانشمندان باید به طور شایسته دانش خودشان را به دانشجویان منتقل بکنند و باید جدیت کنند که روی خودشان را از فرهنگ غرب و شرق بگردانند و به صراط مستقیم به سوی کعبه آمال، به سوی خدای تبارک و تعالی توجه کنند و جوانان را بسازند برای آتیه کشور.» ‏

‏«بر اساتید دانشگاه است که جوانان ما را از آنچه زیر پرده است مطلع کنند» «بر شما جوانان روشنفکر است که از پای ننشینند تا جوانها را از این خواب مرگبار برانگیزانید و با فاش کردن خیانت ها و جنایت های استعمارگران و پیروان بی‏‏ ‏‏فرهنگ آنها را آماده کنید.» ‏

‏«امید است طبقه جوان که به سردی ها و سستی های ایام پیری نرسیده اند با هر وسیله که بتوانند ملت ها را بیدار کنند با شعر و نثر و خطابه و کتاب و آن‏‏ ‏‏چه موجب آگاهی جامعه ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 130
‏است حتی در اجتماعات خصوصی از این طبقه غفلت نکنند.» ‏

‏«شما جوانان باید اسلام را معرفی کنید تا رژیم ها و حکومت ها معنای حکومت و پاسداری از ملت را بفهمند تا جوامع بشری بدانند اسلام چه نحو حکومتی می خواهد، تا افکار غلطی که به واسطه عمال استعمار بر جوان های ما تحمیل شده است تغییر کند.» ‏

‏«رواج روز‏‏ ‏‏افزون فرهنگ اجنبی استعماری در سال های بس طولانی، جوانان ما را با افکار مسموم پرورش داده، باید کوشش کنید مفاسد فرهنگ حاضر را بررسی کرده، و به اطلاع ملت ها برسانید.» ‏

‏«اگر قشرهای جوان از هر طبقه که هستند جهت حکومت اسلام را که با کمال تأسف جز چند سالی در زمان پیغمبر اسلام صلواة الله علیه و آله و در حکومت بسیار کوتاه امیرالمؤمنین(ع) جریان نداشت بفهمند، حکومت های ظالمانه استعماری و مکتب های منحرف کمونیستی و غیره خود به خود برچیده می شود.» ‏

‏«عوامل و ایادی استعمار که می دانند با آشنایی ملت ها به‏‏ ‏‏خصوص نسل جوان تحصیل کرده به اصول مقدسه اسلام سقوط و نابودی استعمارگران و قطع دست آنان از منافع ملت ها و کشورهای استعمار شده قطعی خواهد بود به کارشکنی پرداخته و می کوشند که با سمپاشی ها و مشوب ساختن اذهان و افکار جوانان از جلوه گر شدن چهره تابناک اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتب های رنگارنگ جوانان ما را منحرف سازند.» ‏

‏«بر شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره اصالت های اسلامی را در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همه مکاتب دیگر جدا می سازد فراموش نکنید.» ‏

‏«بر شما جوانان ارزنده اسلام که مایه امید مسلمین هستید لازم است که ملت ها را آگاه سازید و نقشه های شوم خانمانسوز استعمارگران را بر ملا نمایید. در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید، تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار ببندید و با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان های بزرگ اسلام بکوشید.» ‏

‏«چشم امید من به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص، مطالعات و تحقیقات وسیع دامنه‏‏ ‏‏داری را در زمینه شناخت احکام اسلام و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند. اسلام واقعی را بشناسند و بشناسانند. به دوستان عزیزم، طبقه جوان، روحانی، دانشگاهی، بازاری، دهقان و سایر طبقات پس از ابلاغ تذکر دهید، نیرویی که خداوند تعالی به شما عطا فرموده در راه رضای او صرف کنید.» ‏

‏«شما اکنون دارای نیروی عظیم جوانی هستید. به نیرویی که می توانید میهن و اسلام ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 131
‏خود را به لوح عظمت و سرافرازی رسانید و دست جنایتکاران را از ممالک اسلام و کشور خود قطع کنید. انقلابی که می خواهد فرهنگ استعماری را تا دورترین قراء و قصبات کشانده و نوجوانان کشور را آلوده کند.» ‏

‏«سلام من بر طبقات اهل علم و خطبای محترم، سلام من بر جوانان غیرتمند دانشگاه های ایران، سلام من بر جوانان و دانشجویان غیرتمند ایران خارج کشور که با کوشش ارزنده خود به اسلام و برادران مسلم خود خدمت می کنند و فجایع استعمار و عمال آن را بر ملا می سازند» ‏

‏ ‏

نقش جوانان در حفظ ارزش های انقلاب

‏نقش و جایگاه جوانان در حفظ و انتقال باورها و ارزش ها و بخصوص ارزش های انقلاب پس از پرورش مذهبی و دادن آگاهی ها و اطلاعات لازم به جوانان توسط والدین و مربیان، خود به خود شور و شوق جوانی به سوی ارزش ها و آرمان های مقدسی جهت می یابد که درون پرتلاطم جوان را در جهت صلاح جامعه سوق می دهد. بر این اساس، جوان آرامش خود را زمانی به دست می آورد که به محیط سالم و فضای مناسب و یا به قولی به مدینه فاضله خود دست یابد و در جهت نیل به این مقصود، خواه‏‏ ‏‏ناخواه از هر گونه تلاشی دریغ نمی ورزد و از استعدادها و نیروی پرتوان خود در جهت شناختن و شناساندن ارزش های متعالی خود بهره می گیرد. در این‏‏ ‏‏جاست که به نقش فعال و مؤثر قشر جوان در جهت حفظ و انتقال باورها و ارزش ها ـ خصوصاً باورها و ارزش های انقلاب اسلامی ـ می توان پی‏‏ ‏‏برد و از آن بهره گرفت. ‏

‏با توجه به نکات بالا و ضرورت اجرای ارزش های اسلامی، می توان این انتظار را داشت که نسل جوان ما، ارزش های اسلامی را درک نموده و برای ساختن آینده ای روشن بر اساس اصول مکتب اسلام تلاش می نمایند. ‏

‏جوان، که حادثه‏‏ ‏‏جو، فضیلت‏‏ ‏‏طلب و با سختی و شور مأنوس است و اقدام به کارهای دشوار را می پسندد و از انجام آن احساس قهرمانی و توانایی می کند، دارای چنان قدرت اندیشه ای است که قاصد ذهن را به سوی مجهولات عملی هدایت می نماید و یا دانسته ها را به ایمان و ایمان ها را به یقین بدل سازد. ‏

‏همین تلاش ها را سعی و جهاد می نامند و دین‏‏ ‏‏داری و کمال، مرهون سعی و جهاد است که جهاد در راه مبارزه، با نفی و نقص و سعی در راه تحول و تعالی همراه است. ‏

‏تحولات اصلاحی و دگرگونی های مفید محیطی، همیشه با رهبری انبیا و مدد نسل ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 132
‏جوان همراه بوده است. به حضرت موسی(ع)، جز نوجوانان ایمان نیاوردند و وقتی پیامبران گذشته علیه مشرکین قیام کردند بیشتر، جوانان راه حق را پذیرفتند. همان‏‏ ‏‏طور که پیغمبر اکرم(ص) نیز فرمودند: رسالت مرا جوانان قبول کردند ولی پیران از آن سر باز زدند. ‏

‏پس از سه سال دعوت اولیه، پیامبر چون به ابلاغ علنی پرداخت باز هم جوانان استقبال کردند که اکثراً از مهاجران جوان بودند: همچنین در مسیر انقلاب اولین پذیرندگان حق علیه طاغوت، جوانان بودند که با پیروی از رهبری انقلاب، حرکت و جوشش های انقلابی از خود نشان دادند و انقلاب را به ثمر رساندند. ‏

‏جوان، طبعاً دشواری‏‏ ‏‏طلب و فضیلت‏‏ ‏‏جو است. لذا، نه از فداکاری و جهاد روی گردان است و نه به آن‏‏ ‏‏چه دارد و آن‏‏ ‏‏چه هست قانع می شود؛ لذا اصلاح طلب و تحول پسند است و قبول مسئولیت و تکلیف برای او آسان است و تمامی تلاش خود را در این مسیر می گذارد. ‏

‏پس جوان است که با این شناخت می تواند بیدارگر و روشنفکر بوده و خط بطلان بر باطل بکشد و ارزش های صحیح را در میان جامعه مبین و مبلغ باشد و ضدارزش ها و ناهنجاری های جامعه را با روح تلاشگر و فعال و پرتلاطم خویش با جدید تمام به جامعه بشناساند و با شناخت صحیح، متفکرانه و مدبرانه خود، بر ارزش های صحیح ارج نهد و در شناخت و شناساندن آن‏‏ ‏‏ها به جامعه، نقش مفید و مؤثر داشته باشد. ‏

‏تمام پیامبران، نمونه های بارزی از مقاومت فرد در برابر جامعه فاسد و منحرف بودند و نه تنها توانستند به پرورش و تربیت خود همت گمارند بلکه جامعه ای را متحول و دگرگون ساختند. ‏

‏در داستان ابراهیم و نمرود و داستان ابراهیم و اسماعیل و یوسف و زلیخا و موسی و دختران شعیب و داستان داوود و جالوت و داستان لقمان و فرزندش و داستان مریم و عیسی و یحیی و داستان اصحاب کهف، صحنه هایی است که خوبی، ارزش نیروی جوانی را مجسم می سازد. باید توجه داشت که تأئید وجود این جوانان، که همگی افراد برگزیده خداوند بوده اند تا آنجا دنبال می شود که با ایام جوانی آن‏‏ ‏‏ها بستگی داد. ‏

‏تاریخ نشان داده است که همیشه دگرگونی های بزرگ را افرادی با اراده و فداکار به وجود آورده اند که بیانات امام نیز اشاره به همین مطلب و نقش روشنفکرانه جوانان دارد که منشأ تحولات بزرگی بوده اند. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 133

نفوذ فرهنگ منحط غرب در جامعه و شیوه های مقابله با آن

‏رسوخ فرهنگ غرب در جوامع مختلف، متناسب است با ویژگی های خاص آن جوامع و آداب و رسوم بومی آن کشورها. از این رو، شناخت نقاط قدرت و ضعف فرهنگ یک ملت در رأس مستشرقین می باشد. که بر اساس آن، راههای نفوذ خود را انتخاب می نمایند و بارزترین آنها در ایران اسلامی، تلاش برای تضعیف نیروی ایمان در نسل جوان و تباهی استعدادها و نیروهای افراد در جهت مطامع پلید خود می باشد. ‏

‏ ‏

1 ـ تشکیل گروه های سیاسی مخرب و التقاطی‏ و عوامل گرایش نسل جوان به این گروه ها

‏جوان، همواره «اوتوپیست» است. طالب ساختن مدینه فاضله است. از این رو، گاه برای تحقق عینی اعتقادی که در ذهنش جزم می شود از جان و مال و ... دریغ نمی ورزد و بدین ترتیب جوان برای یافتن شخصیتی که مطابق اعتقادات و ایده آل های خود باشد به زودی جذب گروه های اجتماعی که بعضاً دارای جاذبه و انحرافات اعتقادی و یا فکری هستند می شود تا بتواند ویژگی های خاص خودش را در این عرصه به نمایش بگذارد. خصوصیات جوان اوتوپیست، متعصب، سیاسی، عصیان‏‏ ‏‏کننده، آفریننده، تفنن‏‏ ‏‏جو، منتظر و انتقادکننده می باشد و بر اساس نیازهای عاطفی و روانی و انگیزه های مذهبی و بعضاً نیازهای مادی، به گروه های اجتماعی پناه می برد که گاه این گروهها در قالب یک گروه سیاسی، با انگیزه های متفاوت در مقابل روند جامعه ایستادگی و مقاومت می‏‏ ‏‏کنند. ممکن است یک گروه سیاسی با انگیزه‏‏ ‏‏های مذهبی شکل گیرد و بعداً انحرافات درونی سازمان با وسایل متعددی توجیه شود این امکان هم هست که فرد با انگیزه های مذهبی و روحیه خدمت به خلق، به یک گروه سیاسی وارد شود و از جان‏‏ ‏‏گذشتگی کرده تا ایده آل هایش تحقق عینی یابد، اما پس از گذشت مدتی از مسیر اصلی منحرف شده و توجیهات غیر منطقی رهبران گروه را قابل قبول بیاید. ‏

‏جوانان همواره به یافتن الگویی مشخص و کامل برای تقلید علاقمند هستند. متأسفانه اغلب اوقات و ‏ادخلتم حقکم فی باطلهم‏: از فرمان کسانی که به دروغ مدعی پیروی از روش رسول اکرم هستند اطاعت ننمایید. آنان که شما را وادار داشتند تا آب صاف چشمه ایمان خود را با رشحات تیره افکار آنان بنوشید و سلامت خویش را با بیماری آنها بیامیزید و حق خود را در باطلشان وارد سازید. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 134

2 ـ گسترش و رواج اعتیاد به مواد مخدر و علل گرایش نسل جوان

‏اعتیاد به داروی مخدر، در حقیقت مسمومیتی است که به طور تدریجی بر اثر مصرف مکرر آن برای فردی به وجود می آید. چنین فردی تمایل شدیدی به افزودن مقدار دارو پیدا می کند و در سر وقت معین به هر نوع کوشش و تلاش و یا جنایتی دست می زند و در صورت لزوم از شکستن تمام موانع روگردان نیست تا به این وسیله، نیاز فراوان روحی و جسمی و وابستگی شدیدی را که به ماده مخدر پیدا کرده برطرف کند. از این طریق است که استکبار جهانی این سهم مهلک را بر پیکره جوانان جوامع مختلف ـ خصوصاً جهان سوم و جوامع اسلامی ـ وارد می نماید. به طور کلی علل گرایش جوانان به اعتیاد به شرح زیر است: ‏

‏1 ـ ضعف ایمان و ضعیف‏‏ ‏‏النفس بودن شخص. ‏

‏2 ـ اضطراب ها و نگرانی ها و عوامل روانی و فشارهای عصبی. ‏

‏3 ـ نابسامانی های زندگی و بیکاری. ‏

‏4 ـ مشکلات خانوادگی، محیط نامساعد و عدم صمیمیت در بین اعضای خانواده. ‏

‏5 ـ شکست های اجتماعی و خانوادگی و نداشتن مصاحب خوب. ‏

‏6 ـ فرار از مشکلات و یا عدم توانایی از روبه‏‏ ‏‏رو شدن با آنها. ‏

‏7 ـ کسب لذت و وسیله ای برای تفنن و سرگرمی. ‏

‏8 ـ ناپختگی و کنجکاوی جوان. ‏

‏9 ـ اعتیاد والدین. ‏

‏10 ـ آزادی و سهولت تهیه مواد. ‏

‏11 ـ تبلیغات سوء و وسوسه‏‏ ‏‏انگیز. ‏

‏12 ـ اعتقاد ناصواب درباره ازدیاد لذت جنسی با مصرف مواد مخدر. ‏

‏مدل های کاذب، آنان را به خود جلب می کند. عدم ارائه الگوی صحیح اسلامی و یا عدم شناخت کافی نیز غالباً باعث جذب جوانان به گروههای اجتماعی مخرب می شود. ‏

‏به طور کلی عوامل جذب جوانان به گروهک های منحرف، پس از تحقیقات لازم به شرح زیر است: ‏

‏1 ـ میل به خدمت مذهبی و استقلال‏‏ ‏‏طلبی. ‏

‏2 ـ ضعف ایدئولوژیکی خانواده و عدم تربیت صحیح و اسلامی خانواده. ‏

‏3 ـ عدم مطالعه و شناخت کافی. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 135

‏4 ـ سرخوردگی ها (عدم دریافت پاسخ قانع‏‏ ‏‏کننده از انجمن ها و شوراها و مجامع اسلامی). ‏

‏5 ـ طرد اجتماعی و زودباوری جوانان. ‏

‏6 ـ عدم ظرفیت و تحمل روحی. ‏

‏7 ـ عقده ها و اغتشاش درونی و بیماری های روحی. ‏

‏لازم به تذکر است که بسیاری از لغزش های سیاسی جوانان، بدان خاطر است که خانواده ها خط سیاسی خاص و روشنی ندارند، قادر به دادن پاسخ روشن به سؤالات سیاسی فرزندان خود نیستند. در برابر شبهه ها و اشکالات آنها صحبت و موضع صحیحی ندارند و نمی دانند که در برابر جریانات گوناگون سیاسی چه موضعی باید اتخاذ کنند. ‏

‏نتیجه آن که جوانان به مسائل سیاسی علاقه وافری دارند و آن را از ارزش های مهم زندگی می دانند. اگر در این راه تندروی نکنند و تصمیم های مضر نگیرند می توانند با بررسی مسائل سیاسی و مطالعه نظریات سیاستمداران، فهم خود را تقویت کنند و موجبات رشد شخصیت خویش را فراهم آورند. برعکس، اگر دچار زیاده‏‏ ‏‏روی و افراط گردند و از کارهای اساسی یا تحصیل باز مانند، یا عناصر فاسد آنان را آلت دست خود سازند، در راه خطا قدم گذارده اند و ممکن است مایه تباهی و سقوطشان گردد. ‏

قال علی(ع): لاتطیعوا الاوصیاء الذین شریتم بصنوکم کدرهم و خلطتم بصحتکم مرصهم‏بنابراین عدم توجه به وضح روحی جوانان و عدم کنترل و مراقبت لازم، اهمال در مورد معاشرت ها و دوستان آنها و عدم اطلاع و شناخت تأثیرات مواد مخدر بر روی ارگانیسم بدن و تأثیر ناروا بر روابط اجتماعی جوان و عدم تربیت صحیح والدین و فقدان پرورش روحیه شکیبایی، تسلط بر نفس و خویشتن‏‏ ‏‏داری از جمله عوامل خانوادگی است که باعث انحراف جوانان می شود. ‏

‏ ‏

3 ـ رواج فساد و فحشا

‏می دانیم که تحریک غریزه جنسی و ارضا نشدن صحیح آن، موجد بیماری های درونی فوق العاده ای می باشد و در روح، ایجاد کمپلکس های روانی خواهد کرد. یک فرد شکست خورده در ارضای تمایلات غریزی، شکست خورده در روح نیز محسوب می شود. حالت ناکامی و یأس ممکن است او را از دیگران بیزار کند و به گوشه تنهایی بکشاند و سپس یک حالت شدید انتقام‏‏ ‏‏جویی در او به وجود آورد و او را به تفکر درباره دیگران ـ که همه به خیال او دشمن هستند ـ مشغول دارد. شخص شکست‏‏ ‏‏خورده، در ‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 136
‏شهوت جنسی، ناچار است تمایلات ارضا نشده خود را در عالم خیال تحقق بخشید و همین حالت خیالبافی به زودی قطب های منفی را در او پرورش داده. و زیان های فوق‏‏ ‏‏العاده‏‏ ‏‏ای به بار خواهد آورد. با افزایش بیماری‏‏ ‏‏های روانی و همچنین به وجود آمدن روح شرارت و سرکشی در جوانان و نسل های داغ اجتماع، پر واضح است پرونده‏‏ ‏‏سازی در مراکز جزایی افزایش می یابد و با کمال شدت، سطح جرایم بالا می رود. دزدی، آدم‏‏ ‏‏کشی، تجاوزهای گوناگون خلاف عفت، انتقام‏‏ ‏‏جویی و غیره زیاد می گردد و خود این گناه ها و سرکشی ها نقش مهمی را در به‏‏ ‏‏وجود آوردن جرایم دیگر به طور مستقیم ایفا خواهد کرد. ‏

‏ ‏

اثرات مخرب زنا در جامعه

  ‏1 ـ فرزندان نامشروع.  

 2 ـ کودکان سرراهی.    

   3 ـ سقط جنین.

   ‏4 ـ خودکشی.     

5 ـ تقلیل میزان ازدواج. 

6 ـ از هم پاشیدگی خانواده ها. 

7 ـ بیماری های آمیزشی از جمله ایدز و نهایتاً سقوط اجتماع. 

‏بزرگ ترین عواملی که جوانان را به سقوط و بیماری و هیجان می کشد فیلم های شهوانی و برنامه های مبتذل تلویزیونی و صحنه های محرک غریزی و موسیقی های مبتذل و متداول بین جوانان است که امروز، متأسفانه هم جا به چشم می خورد. اشاعه فحشا و سکس و برهنگی، میل به تجمل‏‏ ‏‏گرایی برای و ارزشمند جلوه ندادن اصول مذهبی، ایجاد نارضایتی و بدبینی در اقشار جامعه، ایجاد روحیه بی‏‏ ‏‏تفاوتی و بی‏‏ ‏‏اعتمادی نسبت به وقایع و حوادث اجتماعی و سیاسی، از جمله عوامل نفوذ تهاجم فرهنگی در جامعه ایران است. ‏

‏ ‏

راه حل های مبارزه با تهاجم فرهنگی

‏ ‏

در زمینه فرهنگی و آموزشی: 

‏1 ـ ارائه الگوهای صحیح به قشر جوان و رفع مشکلات اعتقادی و ایدئولوژیکی و مبهمات فلسفی توسط دانشمندان و معلمان اهل فن. ‏

‏2 ـ ارتقای سطح فرهنگی دانشگاه ها و بالا بردن سطح آگاهی های عموم، خصوصاً قشر تحصیل کرده جوان. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 137

‏3 ـ تربیت مربیان و معلمان کارآزموده و تبلیغ اخلاق نیک و عواطف انسانی با فرهنگ صحیح و مذهبی. ‏

‏4 ـ گسترش انتشارات و نشر کتب و تأسیس مراکز عرضه کتاب و آموزش های فرهنگی و هنری مخصوص جوانان و نوجوانان. ‏

‏5 ـ تهیه و استفاده از وسایل سمعی و بصری، تدارک وسایل آموزشی، تولید، خرید، توزیع و نمایش و فروش فیلم های سینمایی سالم در تبلیغ فرهنگ اسلامی. ‏

‏6 ـ ایجاد واحدهای کتاب‏‏ ‏‏رسانی سیار، جهت عرضه کتاب به جوانان و نوجوانان خصوصاً در روستاها ‏

‏7 ـ کمک به توسعه و ترویج ادبیات و هنر از طریق تشویق نویسندگان و طراحان و هنرمندان و ناشران و محققان و فراهم آوردن امکانات و همکاری با آنها. ‏

‏8 ـ همکاری با کلیه مؤسسات ایرانی و غیر ایرانی که اهداف فرهنگی جمهوری اسلامی را پذیرا باشند. ‏

‏ ‏

ورزش

‏1 ـ کسب آگاهی های لازم از نظر کمی و کیفی ورزش کشور به عنوان یک الگو برای سال های آتی و برنامه‏‏ ‏‏ریزی و ارزشیابی امور. ‏

‏2 ـ گسترش فعالیت های فرهنگی، ورزشی، برگزاری کلاس های آموزشی و گردهمایی های مختلف. ‏

‏3 ـ انجام مسابقات و رقابت های سالم و گسترده در شرایط نوین کشور. ‏

‏4 ـ فعالیت های مؤثر در زمینه های عمرانی و توسعه اماکن ورزشی. ‏

‏5 ـ ترویج مفاهیم تربیتی و ارزش های والای اسلامی انسانی در بین مربیان و ورزشکاران. ‏

‏6 ـ جذب اقشار و توسعه و گسترش بیشتر امکانات ورزشی متنوع در سطح شهرها و روستاها. ‏

‏ ‏

تفریحات سالم

‏1 ـ کسب آگاهی های لازم از قرآن مجید بر اساس «‏یرتع و یلعب‏» سوره یوسف و تفهیم موافقت اسلام با تفریحات سالم و سازنده به نسل جوان. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 138

‏2 ـ ایجاد کانون های سالم تفریحی و توسعه امکانات و سرگرمی های سالم و سازنده مناسب قشر جوان. ‏

‏3 ـ پخش برنامه های شاد و سالم تلویزیونی و تهیه و پخش فیلم های کمدی و شاد مناسب شور و نشاط جوان‏

‏4 ـ پخش فیلم های سالم دارای هیجان های جنگی و پلیسی مناسب روحیه جوان و در جهت برانگیختن شور انقلابی علیه دشمنان اسلام. ‏

‏5 ـ گسترش امور سینمایی و تولید تأتر و نمایش های جالب و جاذب ‏

‏6 ـ توسعه و گسترش ادبیات و هنر و بهره گیری صحیح از آن در جهات مختلف ‏

‏ ‏

مسائل اجتماعی

‏1 ـ  فراهم آوردن زمینه فعالیت فرهنگی ـ هنری، علمی و ورزشی برای جوانان. ‏

‏2 ـ نقش تربیتی دولت بر محیط خانواده و ایجاد کانون های آموزش و تربیت صحیح جهت والدین آگاهی های لازم. ‏

‏3 ـ کمک جدی و بیشتر دولت در جهت فراهم آوردن تسهیلات لازم تزویج جوانان از جمله وام بیشتر و رفع موانع ازدواج. ‏

‏4 ـ ایجاد کار و جلوگیری از بیکاری در جامعه از طریق راه‏‏ ‏‏اندازی کارخانجات و کارگاه های فنی. ‏

‏5 ـ بهره‏‏ ‏‏برداری صحیح و استفاده منطقی و به جا از جنبه های مثبت غرب. ‏

‏6 ـ دادن آگاهی های لازم از مضرات و خطرات اعتیاد به مواد مخدر از طریق رسانه ها. ‏

‏7 ـ جلوگیری از پخش و گسترش مواد افیونی به وسیله دستگیری و محاکمه و اعدام رهبران بزرگ قاچاق مواد مخدر. ‏

‏8 ـ بازپروری معتادان و به وجود آوردن مراکز بازپروری ‏

‏9 ـ از بین بردن مراکز فساد و کانون های اشاعه فحشا و برخورد سخت و قاطع ‏

‏10 ـ مسأله برخورد قاطع با مشروبات الکلی و مراکز احتمالی سازنده آن. ‏

‏11 ـ توسعه و گسترش نهضت سواد آموزی و ارتقا و دادن اگاهی های لازم به عموم. ‏

‏سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران با دیگر دستگاه های دولتی و نهادهای انقلابی، همواره سعی بر آن داشته تا در جهت رسالتی که پس از شکوفایی و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در اجرای وظیفه خطیری که قانون اساسی بر عهده آن محول کرده است، تربیت بدنی و ورزش را تا حد امکان در اقصی نقاط کشور گسترش دهد. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 139
‏جذب اقشار کثیری از جوانان که طبیعتاً با وجود انرژی فراوان نیاز به تحرک، نشاط و نیرومندی، استعدادهای جسمی و هنری آنان، نیاز به جذب و هدایت دارد. برای سالم‏‏ ‏‏سازی و کمک به سلامت جامعه، می بایست اولویت های ویژه ای در نظر گرفته شود. ‏

‏علی‏‏ ‏‏هذا، آن‏‏ ‏‏چه تاکنون از فعالیت ها و وضعیت موجود ورزش کشور برای مردم گفته یا نوشته شده، کمتر توأم با آمار و اطلاعات متکی به یک سلسله تلاش های مجدانه بوده است. ‏

‏صرف نظر از این‏‏ ‏‏که اقرار داریم مسلماً این مجموعه آمار، دارای نواقص و اشکالاتی می باشد. لیکن برای اولین بار کارنامه سازمان تربیت بدنی در سال 1366، علاوه بر عملکرد، آگاهی های جالبی از وضع کمی و کیفی ورزش کشور به دست می دهد که می توان به عنوان یک الگو برای برنامه‏‏ ‏‏ریزی و ارزشیابی امور مورد استفاده قرار گیرد و به همین میزان می توان آمارهای سال های آینده را نیز مدنظر گرفت و با بررسی دقیق، میزان پیشرفت ورزش را در سطح کشور گسترش داد. ‏

‏همچنین آمار مختصری از فعالیت های نهضت سوادآموزی را از بدو تشکیل تا سال 66 و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و یکسری از عملکردهای فرهنگی این دو نهاد و همچنین نموداری از عملکرد کمیته انقلاب اسلامی در زمینه مواد مخدر، بر حسب بعضی از استان ها مورد بررسی قرار گیرد که میزان گرفتاری جوانان ما در دام اعتیاد را نشان می دهد و بدین ترتیب آمارهای مختلفی را می توان مورد تفحص و بررسی قرار دارد. ‏

 

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 140

  • ـ گفتار فلسفی آقای محمدتقی فلسفی.
  • ـ اصول روان شناسی مان صفحه 150.
  • ـ اصول روان شناسی مان صفحه 183.
  • ـ بحار 17 صفحه 129.
  • ـ اصول روان شناسی مان، صفحه 157.
  • ـ بحار 15 صفحه 175.