بررسی اصول اندیشه های فرهنگی امام(س)

بررسی اصول اندیشه های فرهنگی امام

 حجت الاسلام و المسلمین دکتر شیخ الاسلام

‏ ‏

‏به پیشگاه حضار محترم، خواهران و برادران مکرم، بخصوص بیت معظم حضرت امام‏ ‏(اعلی الله مقامه) تسلیت عرض نموده و بدون هیچ مقدمه ای اشاره می کنم که زمینه بحث من، اصول دیدگاه های حضرت امام در مباحث مسائل فرهنگی است. از این‏‏ ‏‏جا وارد بحث می شوم که، هر انسانی مشکلی دارد و شاکله ای مشخص دارد و شخصیتی و وجهی دارد و وجهه ای؛ شکل و وجه و شخص انسان ها، همان رویه زندگی آنها، اندام آنها، چیره آنها و بالاخره، آن بخش از وجود آنها است که در معرض دید و شناخت می باشد. به همین دلیل، در ایام سالگرد ارتحال امام و در دیگر ایام سال، در و دیوار این کشور و بسیاری از کشورهای اسلامی، به انواع و اقسام تمثال ها، تصویرها، عکس ها و نقش های گوناگون امام زینت و زیور می یابد که به دست چیره‏‏ ‏‏دست هنرمندان ما رقم زده شده است که برای هر انسانی، این وجه بیرونی، این چهره خارجی و این جنبه مشخص ایشان، قابل شناخت و تصویر و رقم زدن و دیدن و به تماشا نشستن است. البته، انسان علاوه بر این رویه ظاهری از یک وجهه باطنی نیز برخوردار است. به تعبیر قرآن در برابر این شکل، شاکله دارد و در کنار شخص، شخصیتی دارد. قرآن می فرماید: ‏«قل کل یعمل علی شاکله»‏ یعنی: بگو هر کس بر مبنای شاکله و شخصیت درونی خویش رفتار می کند. گویی، دنباله آیه اشاراتی دارد که شناخت این شاکله ها در انسان ها، آسان نیست، بلکه ‏«و بکم علی بمن هو اهدی سبیلا»‏ آن چهره درونی افراد و آن وجهه ای که در کنار وجه است و قرآن درباره اش می فرماید‏: «و لکل وجهة هو مولیها»‏ آن وجهه، نه قابل به تصویر کشیدن است و نه به این زودی ها، آن را شناختن و به تماشای زیبایی ها و زشتی های آن در انسان ها نشستن. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 58

شاکله و وجهه درونی امام

‏آن چیزی که به عنوان اصول دیدگاه های فرهنگی حضرت امام مطرح است شناخت  اکله و وجهه درونی امام (اعلی الله مقامه)، همان زیربناها و همان سرچشمه هایی است که رفتار و گفتار و نوشتار و دعوت ها و هدایت های بیرونی امام را نشان می دهد. از مقام تفصیل ـ که بعد از مجموعۀ اعمال و افعال و هدایت ها و دعوت های امام هست ـ باید به مقام اجمال و کانون شخصیت امام برگردیم و ببینیم از دیدگاه فرهنگی آیا می‏‏ ‏‏توان شخصیت ایشان را در مباحثی محوری و در اصولی اساسی خلاصه کرد. ‏

‏بدیهی است مطالبی که در این‏‏ ‏‏جا مطرح می شود منحصراً یک تلقی شخصی است. به نظر بنده، اگر بنا باشد ما شاکله و وجهه درونی امام را از باب فرهنگ رقم بزنیم دست کم در چهار اصل بسیار مهم می توان خلاصه کرد: ‏

‏1ـ اسلام‏‏ ‏‏خواهی. ‏    

2 ـ ولایت مداری. ‏

‏3 ـ پیراستگی و آراستگی. ‏   ‏ 

4 ـ قدرت و عزت برای ملت. ‏

 

اسلام خواهی امام

‏آنچه را که من برگزیده ام از اصول اندیشه ها و دیدگاه های فرهنگی امام است. اسلام‏‏ ‏‏خواهی، از اصول مسلم شخصیت امام است و اگر شما در مجموعه مأثورات و آثار به جا مانده از امام آمارگیری کنید خواهید دید که از کلمات و حقایق مسلم مورد عنایت امام، که تکیه گاه همه دعوت ها و همه حمایت های ایشان می باشد مسأله اسلام است. نوع این اسلام‏‏ ‏‏خواهی نیز به عنوان یک چشم‏‏ ‏‏انداز تفکر، همان است که در قرآن به عنوان ‏«ممن یرد الله ان یهدیه شرح صدریه فی الاسلام»‏ می باشد. شرح صدر در اسلام، یعنی فضای سینه از تعلق به اسلام پر بودن ـ آنچنان که حتی از خویشتن تهی شدن که به راستی در مورد امام این بیت حافظ صادق است «‏فضای سینه پر شد از عشق از شیفتگی‏ ـ (از تعلق از تکیه اسلام)  ‏ـ آنچنان که یاد خویش گم شد از ضمیرم‏» این اسلام همان است که در قرآن تکیه می شود. اگر از مجموعه های صحیفه نور آمارگیری کنید می بینید که از تکیه گاههای مورد تأکید در تمام سخنان امام ـ که از درون و عمق نشأت می گیرد ـ اسلام محوری و اسلام‏‏ ‏‏خواهی است. ‏


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 59

توجه امام به ولایت

‏بحث از ولایت و اندیشه بلند امام در این زمینه، نه بحث تازه ای و نه احتیاج به توضیح دارد. اما آنچه بنده می خواهم در اینجا به عنوان یک دیدگاه فرهنگی ناب و اصیل مطرح کنم این است که امام، ولایت را از شاکله به شکل و از وجهه به وجه آورد. اصل ولایت فقیه از مباحث اصیل فقاهت اسلام است؛ ولی بسیاری از فقهای ما، نه به این عمق و نه به این وسعت، به ولایت نمی اندیشیدند و بسیاری از فقهای ما به این اطلاق و به این عمق به ولایت، در فقاهت نمی اندیشیدند. آنان که چنین تفکری داشتند این تفکرشان، فقط شاکله بود؛ یعنی شخصیت فقیه و اندیشه فقاهت او را می ساخت و هرگز نه در خودش، نه در مقطع تاریخیش و نه در توجه زمانش تصور، این که فقاهت، باید از درون به بیرون منتقل شود و از مرز تفکر به دنیای تحقق درآید وجود داشت. هزار سال است که ولایت در دوران نیابت، به عنوان یک آرزو و نهایتاً یک وجهه علمی در مباحث فقهی ما مطرح است. امام تنها انسان کامل و متعالی که این حقیقت را از دنیای شاکله، از دنیای آرمان، از دنیای آرزو به دنیای عین، به دنیای شکل، به دنیای تحقق، به دنیای بیرون منتقل کرد حضرت امام (اعلی الله و قداس) بود. توجه به تفاوت هایی که میان شاکله و شکل در تحقق است و تفاوت هایی که میان آرزوها و عینیت یافتن این آرزوها است ما را به اهمیت ولایت‏‏ ‏‏مداری امام آشنا می کند. ‏

 

قدرت و عزت برای ملت

‏نکته سوم، قدرت و عزت ملت است. فرهنگ حاکم بر شخصیت امام «‏خذ الکتاب بالقوه‏»، شخصیت معنوی امام «‏لاتکن عبد غیرک‏» بود. امام «‏شاکله لاتهنو و لا‏ ‏تحزنو‏» بود و «‏و انتم الا علون و ان کنتم المؤمنین‏» داشت. امام، خدایی را عبادت کرده بود که از جمله اسماء او قوی است، مقتدر است، عزیز است، حکیم است و خود مظهریت برای این عزت، مظهریت برای این قدرت، مظهریت برای این اقتدار و حکمت شد تا ثابت کند «‏العزه لله و للرسول و ان المؤمنین‏ و اگر امروز می بینیم امت اسلامی ما این چنین راست قامت در برابر قدرت ها به پا ایستاده اند، مدیون آن شاکله ای است که وقتی رنگ شکل چهره بیرونی به خود می گیرد در اولین پیام های امام می شود ‏«قل انما اعظکم بواحده ان تقومو الله مثنی و الفردی». 


کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 60
پیراستگی و آراستگی امام

‏از این فراز هم می گذریم تا به چهارمین اصل از دیدگاه امام پیرامون فرهنگ بپردازیم که اصل پیراستگی و آراستگی امام است. امام شخصیتی است که اگر بخواهیم زُهد را نه در معنای اخلاقی، که در معنای عرفانی اش برایش معنا کنیم او مصداق این زُهد است؛ زُهد یک معنای اخلاقی دارد؛ جاذبه های دنیوی و تعلقات مادی را نادیده گرفتن است. یک معنای عرفانی و علوی دارد؛ در معنای عرفانی زُهد، خواجه عبدالله انصاری در منازل‏‏ ‏‏السائرین می گوید: زهد جاذبه های مادی و دنیوی را ندیده است، نه به آن معنا که جاذبه هست و نبینیم، به این معنا که دنیا ارزش آن را ندارد که دل خوش کنیم. امیرالمؤمنین این زهد عرفانی را در بهترین تعبیر نشان می دهد که‏ «الزهد کله بین الکلمتین من القرآن الکیلا تاسوا علی فاتکم و لاتفرحوا بما آتیکم»‏ زهد دریا دلی است ـ یعنی نه در برابر اقبال ها و نه در برابر او بارها تحت تأثیر قرار نگرفتن، تأثر، خاصیت آب قلیل است و تأثیر خاصیت دریا است. ‏

خاصان ره نرفته ندانند سرّ عشق  دریادلی بجوی دلیری سرآمد

‏اکثر وارستگانی که حتی در عرفان و در اخلاق چهره کرده اند راه وارستگی را در عزلت و خلوت کناره گیری از ماجراها، دور بودن جوع و طهارت دائم، ذکر دائم و خلوت دانسته اند، اما هنر این است که: ‏

در میان قعر دریا تخته بندم کرده اند باز می گویند دامن تر نکن هشیار باش

‏این پیراستگی و وارستگی، از خصوصیاتی است که ما در فرهنگ امام، به تمام معنی تجربه کرده ایم و آیا این چنین فرهنگی، تداوم یافتنی و مستمر نخواهد بود؟ چرا. عرض من تمام شد و آیا این چهار محور، یعنی اسلام‏‏ ‏‏خواهی و ولایت مداری، پیراستگی و آراستگی و قدرت و عزت ملت همان نیست که در حدیث شریف امام صادق آمده است: «‏من کان من الفقها طبائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفاً» لهواه لطیف لامر مولاه ان بقلدوه.‏»‏

‏والسلام علیکم و رحمةالله‏

کتابمجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1373، تهرانصفحه 61