رابطه سنت و تجدد در اسلام

رابطه سنّت و تجدّد در اسلام

 دکتر دینانی

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

‏موضوع سخنرانی بنده، رابطه تجدد و سنت است. این عنوان یکی از عناوین پرماجرایی است که یک فرضیه نیست، یک مسأله نیست که صرفاً به آن اندیشید، بلکه مسأله ای است که در عمل هم با آن مواجه هستیم و نه تنها ما به عنوان یک جامعه اسلامی یا جمهوری اسلامی، بلکه همه جوامع اسلامی و نه تنها جوامع اسلام بلکه همه ادیان عالم، اعم از ادیان آسمانی و غیرآسمانی و نه تنها ادیان، بلکه همه ملتها و نحله هایی که به عنوان یک سنت، ریشه ای در تاریخ گذشته دارند و در صحنه حیات خودشان را حفظ کردند به عنوان یک سنت کهن، ولی امروز در مقابل سیل تندرو و طوفان مهیب تجدد واقع شده اند. خوب، رابطه سنت و تجدد عنوانی است که قبل از ارتباط و کیفیت رابطه این دو با هم بد نیست که ماهیت آنها را انسان بحث کند که تجدد در ماهیت چیست و در حد ذات، تجدد چه پدیده ای است و در مقابل سنت چه پدیده ای؟ ‏

‏ ‏

از سنت تا تجدد

‏فکر می کنم که اگر بخواهیم بحث ماهوی بکنیم بحث ما خیلی به درازا بکشد. باید وارد تعریف فرهنگ بشویم، به هر حال هر سنتی بدون فرهنگ نیست. وقتی می گوییم سنت، یعنی آنچه که به گذشته مربوط است و اکنون حیات دارد و تجدد پدیده ایست که ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 162
‏امروز در جهان قد علم کرده است. ‏

‏یک سؤال در اینجا ممکن است مطرح شود که وقتی شما از سنت صحبت می کنید و سنت را به گذشته برمی گردانید یعنی آنچه در گذشته ریشه دارد کدام گذشته منظور است. اگر از شما بپرسند گذشتن «متناهی» است یا «لا یتناهی»، من نمی دانم شما چه پاسخی خواهید داد. ولی اگر از من بپرسند که گذشته متناهی است؟ من خواهم گفت نه، گذشته غیرمتناهی است. سؤال بعدی اینست که کدامیک از حوادث سنت است و اگر سنت، گذشته است تا چه حدی؟ کدام حوادث سنت و کدام دین، فراتاریخ است سنت نیستند؟ همه یکسان در گذشته اتفاق افتاده اند. مسلم است آنچه که در تاریخ اتفاق افتاده امکانی بوده که به فعلیت رسیده است. این که می گویم در متن واقعه یا بطن تاریخ به فعلیت آمده و تحقق پیدا کرده، خواستم اشاره کنم ممکن است کسانی فکر کنند آنچه که اتفاق افتاده در بطن تاریخ بوده است. تاریخی فکر کردن یعنی مربوط به همین عالم باشد. مثلاً ادیان تحقق پیدا کرده اند. ادیان آسمانی از متن نفس الامر، از متن واقعه، از مقام غیب، از مقام وحی. دین، فرا تاریخ است از تاریخ بالاتر است. فوق زمان است. جهان غیب در محدوده زمان نمی گنجد اما در تاریخ اتفاق افتاده است؛ یعنی تنزل کرده و آمده به عنوان یک واقعه تاریخی در متن تاریخ قرار گرفته است. بنابراین عرض کردم در بطن تاریخ یا متن واقعه، آنچه اتفاق افتاده، عنصر غالب سنتی را تشکیل داده است. خیلی حوادث لا یتنهی اتفاق افتاده ولی در این تاریخ لا یتنهی گذشته مسائلی بوده که برجسته است و همه را تحت الشعاع خودش قرار داده، اینها را ما سنت حساب می کنیم. ‏

‏حوادث مهم تاریخ را چند جور می شود تقسیم بندی کرد: از نظر دینی مسلماً ادیان حوادث مهمی هستند که در تاریخ اتفاق افتاده یهودیت، مسیحیت، اسلام، حتی بودایی، زرتشتی، اینها جریانات مهم تاریخی هستند که در تاریخ واقع شده اند. ‏

‏اگر از دید جامعه شناسانه خواسته باشیم تاریخ را تقسیم کنیم، تقسیم بندی معروف اگوست کنت، کل تاریخ را به سه مرحله اساسی تقسیم کرده است: مرحله اول را مرحله اسطوره نام می گذاریم. مرحله ای بوده که بشر با اسطوره زندگی می کرده یا به تعبیر دیگر ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 163
‏همه چیز را ربانی و الهی می دیده است، و بعد بشر، دید تحلیلی بیشتری پیدا کرده، بیشتر مسائل اسطوره ای را تحلیل کرده و تعقل کرده است. و دوران اسطوره تمام شد‏‎ ‎‏و دوران فلسفه آغاز شد. دوران ممتدی هم فلاسفه به صحنه وارد شدند. مسائل هستی را تجزیه تحلیل کردند و آثار بزرگی به وجود آوردند. به عقیده او بالاخره این دوره هم به پایان رسیده و دوران علم ظهور کرده است. هم اکنون دورانی که ما در آن زندگی می کنیم به عقیده او دوران علم است. از نظر او، ادیان در دوران اسطوره قرار دارند. فلاسفه، تفکر فلسفی را به سه دوره تقسیم کردند: دوران باستان، فلاسفه باستان و دوره قرون وسطی در حدود 1000 سال و دوران جدید مدرن که ما اکنون در آن واقع هستیم. باستان و قرون وسطی و جدید، اینها تقسیمات کلی است که چه فلاسفه، چه جامعه شناسان برای جریانات تاریخی کردند. ‏

‏ ‏

رابطه سنت و تجدد در اسلام

‏مسأله رابطه تجدد و سنت در اسلام هست. خود اسلام از مکتبهایی هست که این مسأله را در همان آغاز مطرح کرده است. وجود اسلام به معنی تحقق این مسأله است. چطور تحقق اسلام به معنی طرح این مسأله است و اسلام مدعی است و به واقع هم مدعی است که جاودانه است و دینی است جاودانه و یعنی تا ابد و باب خاتمیت برای همیشه بسته شده است، باب نبوت بسته شده است و خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله (ص) خاتم پیغمبران است و بعد از او برای همیشه تا ابد در نبوت بسته شد و دیگر باز نمی شود. این یک مقدمه جزو ضروریات اسلام است و همه ما به آن اعتقاد داریم. از سویی اسلام مدعی است که چون جهان متغیر است کسی نمی تواند بگوید که جهان تغییر نکند. دقیقاً این چند مقدمه که با هم جمع شوند معنی اش اینست که سنت با تجدد رابطه تنگاتنگ مستقیم دارد و خود اسلام هم وقتی تحقق پیدا کرد با سنت گذشته چنین رفتار کرد آیات بسیاری در قرآن است که حضرت ختمی مرتبت ادیان گذشته را تصدیق کرد. ‏


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 164
مدرنیزم از نگاه تجدد

‏تجدد به آن معنی که من الان درمقابل سنت عرض کردم نیست باید ببینم تجدد امروز به چه معنی است؟ مظهر تجدد امروز در چیست؟ اگر خلاصه بکنیم مدرنیزم را و تجدد را، سمبل اساسی مدرنیزم از نظر فرهنگ تجدد چه می تواند باشد؟ از ظواهر بگذریم. حتی تکنولوژی یک پدیده است، یک ظاهره است از روح تمدن فعلی. آنچه می شود در دو کلمه گفت یکی عقل است یکی دموکراسی بشر مدرن. بشر متجدد به عقل خیلی تکیه می کند. راسیونالیست است و عقل گراست و روی مسأله آزادی یا دموکراسی هم خیلی تکیه می کند این دو اصل مدرنیزم که امروز در دنیای غرب ظهور دارد و شعاعش همه جا را گرفته و یک قدرت سحرانگیز جادوئی اختاپوسی دارد نسبتش به گذشته چگونه بوده و اساساً تاریخ، چگونه حرکت کرده است؟ تاریخ تعاقب حوادث است. تعاقب حوادث یعنی حوادث تاریخ پشت سر هم واقع می شوند اما رابطه ضروری و علت و معلولی با هم ندارند. حتی تعاقب اعداد از همین قبیل اند. شما از یک شروع بکنید تا بی نهایت بشمارید تعاقب علّی بینشان نیست. حوادث تاریخ مانند مقدم و تالی هستند. یعنی یک مقدماتی که یک نتیجه ضروری را بدنبال دارد یعنی گذشته، علت آینده است. یعنی تجدد نتیجه اجتناب ناپذیر قطعی حوادث گذشته تاریخ مثل نتیجه ای که از برهان بدست می آید است که ما حوادث تاریخی را از باب مقدم و تالی بدانیم. ‏

‏ ‏

سنت، لازمه تجدد

‏ما چگونه با گذشته می توانیم ارتباط برقرار کنیم، می توانیم؟ ‏

‏در دوران جدید چگونه سنت را می توانیم حفظ کنیم آیا می شود بدون سنت، تجدد داشت؟ مسلماً نه. اعدام گذشته به هیچ وجه امکان پذیر نیست. گذشته وجود دارد. آیا می شود بدون توجه به گذشته مدرن بود؟ مسلماً نه، تجدد وقتی تجدد است که گذشته وجود داشته باشد. تجدد در ارتباط با گذشته معنی دارد، و الا اگر گذشته ای نباشد و از صفر و از عدم به وجود بیاید چگونه ادعا می کنی که این جدید است. چه بسا ناداشته را ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 165
‏به جای داشته تحویل بدهی، گذشته و ارتباط با گذشته است که میزان صحیح از سقیم و درست از نادرست و سره از ناسره است. با گذشته ما می توانیم تجدد را معنی کنیم. معدوم شدن گذشته یعنی بی هویتی، بی هویتی محض، بی شناسنامه بودن، بی معنی بودن، بی ریشه بودن در تاریخ. ‏

‏ ‏

چگونگی ارتباط با گذشته

‏اگر گذشته هست ما چگونه با گذشته ارتباط برقرار کنیم؟ سؤال اصلی من اینجاست بازگشت به قرن اول اسلام یعنی درست هنگام بعثت خاتم الانبیاء به نظر شما امکان پذیر است یا نه، مطمئناً امکان پذیر نیست. عود امکان پذیر نیست پس چه جور ارتباط برقرار کنم. من یک کلمه دیگر به کار می برم استعاده یعنی ماضی. ماضی است حال، ما متن را از نو بخوانیم و محاوره برقرار کنیم. استعاده و تماس با گذشته فقط به این وجه ممکن است. نه گذشته در حال می آید و نه حال در گذشته می رود. اما از موضع محاوره حال با گذشته ممکن است. محاوره با گذشته امکان پذیر است. ما باید با گذشته گفتگو کنیم. چگونه گفتگو کنیم؟ آیا در چارچوب اصول گذشته منجمد بمانیم انجماد است؟ ‏

‏پس چه بکنیم نه محصور و منجمد بمانیم و نه از روی اصول پرواز کنیم. اصول را بخوانیم از نو و نظر بدهیم. این است معنی اجتهاد درست. بنده در محضر حضرت امام راحل(س) اعلی الله مقام شریف امام خمینی افتخار شاگردی ایشان را داشتم. اینکه عرض می کنم در کتابی نوشته نشده است. حتماً کسانی که آن موقع در محضر درس ایشان بودند به خاطر دارند ولی من خودم شنیدم روزی ایشان در درسشان مطلبی فرمودند. این خیلی مطلب مهمی است. خواهش می کنم توجه بفرمایید حالا من بخواهم وارد باب اجتهاد بشوم که اجتهاد چیست و چگونه باید اجتهاد کرد بحثهای زیادی را باید بکنم. ایشان طلاب را روزهای آخر درس نصیحت می کردند. ایشان می فرمودند که طلاب جوانی که مراحلی از تحصیلات دارند تا حدودی به فقه و اصول وارد شده اند ولی به مرحله اجتهاد نرسیده اند و حتی ممکن است در مرحله سطح باشند اینها ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 166
‏نمی توانند بگویند ما در وظایف شرعی تقلید می کنیم درسمان را می خوانیم در مسائل علمی هم رساله عملیه هست ایشان فرمودند نه مجاز نیستند. حرام است باید خودش برود اجتهاد کند. طلبه باید مجتهد باشد ولی نیست. باید مجتهد باشد اما نیست. یعنی نمی تواند بگوید رساله اینجاست من نگاه می کنم. نه خیر باید منابع را ببینی، احادیث را ببینی، آیات را ببینی، اقوال فقها را ببینی، اجماعهای فقها را ببینی، ادله ای که در دست است مراجعه کن، جرح و تعدیل بکن، ببین خودت چه می فهمی از مسأله ای که الان محل ابتلاء شماست. هم اکنون محل ابتلای شماست ببین شما چه می فهمی همان را عمل کن. البته نه طلبه مبتدی، طلبه ای که مراحلی از تحصیل را گذرانده است. ‏

‏نه خیر شما موظفید که بروید اجتهاد بکنید. این مترقی ترین سخنی است که من در عمرم شنیده ام. این کار، طلبه را از تنبلی نجات می دهد. طلبه تنبل نمی شود. از همان موقع احساس وظیفه می کند که باید برود اجتهاد بکند و بفهمد و اگر ما این روحیه را در خود داشته باشیم رویه اجتهاد و تفحص را در پیش می گیریم و با گذشته و با سنت و با اصل سنت خودمان که قرآن مجید باشد و احادیث نبوی و اهل بیت محاوره برقرار کنیم. یعنی از نو بخوانیم خواندن از نو تقلید نیست دیگران هم خوانده اند. شما به خواندن دیگران نباید اکتفا بکنید شما باید بخوانید. بله 1400 سال است قرآن را می خوانند تو باید قرآن را بخوانی نه آنچه را که گفته اند. تو باید از نو بخوانی. رابطه سنت و تجدد به این ترتیب امکان پذیر است. باید بخوانی و به درستی هم بخوانی و تحقیق کنی. کلامی هم از سهروردی نقل کنم و به عرایضم خاتمه بدهم. فیلسوف بزرگ اشراقی ما شهاب الدین سهروردی در یکی از نصایح در اواخر حکمة الاشراق سخن عجیبی دارد می فرمایند: قرآن زیاد بخوانید وقتی قرآن می خوانید چنین فکر کنید و بیندیشید که تو گویی قرآن فقط برای شخص شما نازل شده است. توجه کنید که چه می گوید، می گوید وقتی قرآن می خوانی فکر کن یک لحظه که این قرآن فقط برای شما نازل شده است. این کلام سهروردی است که وقتی من فکر کنم قرآن فقط برای من نازل شده من به جنبه انفسی آیات بیشتر توجه می کنم، آن آیه و آیات در جان من باید پیاده بشود؛ یعنی من از ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 167
‏تقلید رها می شوم، آن آیه باید در جان و روح من تحقق پیدا کند. وقتی آیه در من تحقق پیدا کرد همین عنوانی که رابطه بحث من بود یعنی سنت و تجدد برقرار می شود. ‏

‏تو در عصر حاضری، در عصر جدیدی که قرآن در تو تحقق پیدا می کند و معنی اش در عقلانیت معنی پیدا می کند و راه به حقیقت می گشایی. این همان چیزی است که در رابطه سنت و تجدد می شود بیان کرد. من عرایضم را خاتمه می دهم و به روان پاک امام راحل رضوان الله علیه درود می فرستم و طلب مغفرت دارم و از همه شما می خواهم که صلواتی به روح پرفتوح آن بزرگ مرد نثار فرمایید. ‏

 

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 168