جامعه فاقد عدالت، جامعه مرده است

جامعه فاقد عدالت، جامعه مرده است

عدالت اجتماعی، ثمرۀ حمایت از مستضعفان

 خانم شجاعی

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلامُ عَلیک اَیّهَا العَبُد الصّالِح المُطیعُ لله وَ لرِسوله و للائمه الطاهرین اشهد انک صبرتَ و احتسبتَ و فی العین قذی و فی الحلق شجی و اَشهد اَنَّ الله انجز وعدَه و مَنَّ علی المستضعفین بجعلک اماماً. 

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

‏پنجمین سالگرد ارتحال جانسوز و عروج ملکوتی رهبرکبیر انقلاب اسلامی و منجی مستضعفان جهان و حامی پابرهنگان و امام محرومان و مظلومان بر خلف صالحش و بیت شریفش و شما حضار محترم تسلیت باد. ‏

‏تبیین افکار بلند و اندیشه های الهی آن ابرمرد تاریخ معاصر ایران و احیاگر فرهنگ اصیل اسلام ناب محمدی(ص) که بحق باید او را محی الدین لقب داد، نه در فرصت کوتاه این سخنرانی می گنجد و نه بضاعت مزجاة ما توانایی درک و بیان آن را دارد. قطعاً باید اعتراف کرد، مطالبی که بیان می شود با وضع روحی و سرمایه علمی و معنوی گوینده تناسب دارد و طبعاً از غنای درخور توجهی برخوردار نیست، اما حاصل تلاشی است برای قرار گرفتن در صف خریداران یوسف زمان! ‏

‏در این مقال ابتدا با ذکر مقدمه ای به تبیین عدالت اجتماعی، ابعاد و آثار آن خواهیم پرداخت و سپس فرهنگ حمایت از مستضعفان با ارائه تعریفی از مستضعف و انواع آن و ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 143
‏ویژگیهای خط اصولی حمایت از محرومان و مستضعفان تشریح خواهد شد. ‏

‏ ‏

مقدمه: 

‏انقلاب کبیر اسلامی ایران و پیروزی آن نه تنها سبب تحولات اساسی در سرنوشت ملت ایران شد، بلکه غرور ناشی از پیروزی اسلام و احیای فرهنگ اصیل اسلامی، یکباره جهان اسلام را تکان داد و جان افسردۀ مسلمانان تحقیر شده و مأیوس، از آفتاب انقلاب اسلامی گرما گرفت و اسلام به عنوان مهمترین عامل حرکت و مبارزه مردمی با حکومت های وابسته جائر و غاصبان حقوق ملتها در جهان معاصر مطرح شد و مسلمانان آزاده در همه جا به مسلمانی خود مباهات و برای احقاق خویش به انحاء مختلف قیام کردند و به جاست که این قرن را «قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران» بنامیم. ‏

‏ ‏

امام، احیاگر فرهنگ اصیل اسلامی

‏اگر فضل شخصیت امام را در عرفان و معرفت اسلامی همه جانبه و پرهیزگاری بی نظیر و مجاهدت و ستم ستیزی آن بزرگوار می بینم بی تردید باید کمال شخصیت امام را در بینش وسیع و جهان شمول و آراء راهگشا و دوران ساز ایشان جستجو کنیم که در سالهای آخر عمر پربرکتشان بیان شد و به برکت تجربه عملی هدایت یک نظام اسلامی، غنا و صفای بیشتری یافت و امام را در رأس احیاگران فرهنگ اصیل اسلامی و در صدر مبارزان ضداستکباری و بزرگترین حامی محرومان و مستضعفان و منادی عدالت اجتماعی در جامعه و جهان قرار داد. ‏

‎ ‎

عدالت اجتماعی و ابعاد آن

‏عدالت اجتماعی در جهان بینی اسلامی ما از جایگاه ویژه ای برخوردار است که هیچ امر دیگری با آن قابل مقایسه نیست. این عدالت، برخاسته از عدلی کلی است که حاکم بر همه چیز است. ‏


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 144
‏عدل به معنای «وضع الشی فی موضعه»، بقول مولانا‏

عدل چه بود وضع اندر موضعش  ظلم چه بود در ناموقعش[1]

‏قیام همه امور به عدل و استواری همه چیز به آن است ‏«بِالعدلِ قامت السمواتُ و الارضُ.‎[2]‎»

‏شهید استاد مطهری در این زمینه می فرمایند: ‏

«عدل قرآن، همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است.‎[3]‎»

‏عدالت، اصلی اساسی است که ارسال رسل و انزال کتب برای آن است. ‏

«لَقَدْ اَرسَلنٰا رُسُلَنٰا بالبَیّاتِ وَ اَنْزَلنٰا مَعَهُم الکِتابَ و المیزانَ لِیَقومَ النّاس بِالقسط.»‎[4]‎

‏عدالت، ارزش ذاتی دارد و سلامت همه چیز به اوست. از این جهت است که خداوند دستور می دهد که برپا کننده قسط و عدالت اجتماعی باشید. ‏

«یا اَیُّهَا الّذینَ اٰمَنُوا کُونوا قَوّامینَ بِالقسطِ»‎[5]‎

‏مرحوم طبرسی، مفسر بزرگ قرآن در ذیل این آیه می فرماید: ‏

«اَی دائمین علی القیام بالعدل و معناهُ و لتکنْ عادتُکم القیام بالعدل فی القول و الفعل»‎[6]‎

‏یعنی پیوسته برپادارندگان عدل باشید و معنای این سخن این است که باید عادت و سنت شما برپا داشتن عدالت در گفتار و کردار باشد. ‏

‏خداوند به برپا داشتن عدالتِ همه جانبه و همیشگی دستور داده است. قیام برای عدالت در همه ابعاد آن و پیوسته. ‏

‏عدالت اجتماعی، عدالتی است فراگیر و مراد از این عدالت، عدالتی است که کلیه جنبه های فردی و اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را دربر می گیرد. ‏

‏در همه اقوال و کلیه افعال، خداوند به چنین عدالتی را‏‏ ‏‏خوانده است و چنین برپادارندگان قسط و عدالت را دوست دارد. ‏

«اِنَّ الله یُحِبُّ المُقْسِطینَ»‎[7]‎


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 145
‏قطعاً کسانی مصداق این محبت الهی هستند که برای او قیام کنند و عدالت خواهیِ شان از سر حق خواهی باشد. ‏

‏حضرت امام در مکتوبی در تاریخ 11 جمادی الاولی 1363 قمری، در ذیل آیه شریفه: ‏

«قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی»‎[8]‎

‏می فرماید: ‏

«قیام برای خداست که خاتم‏ ‏النبیین(ص) را یک تنه بر تمام عادات جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قاب قوسین او ادنی رساند.»‎[9]‎

‏آنان که برای خدا قیام کرده و مبارزه می کنند و حکومت تشکیل می دهند، قیام و مبارزه و حکومتشان از سنخ عدالت است، حکومت انبیاء و اولیاء برای خدا و تحقق عدالت و حق بوده است. ‏

‏عدالت جان شریعت است، جان دین است ‏«اَلعدلُ حیاةُ الاحکام.»‎[10]‎

‏جامعه فاقد عدالت، جامعه مرده است. جامعه ای که در مسیر عدالت حرکت نمی کند ارزشها در آن واژگونه شده، ضد ارزشها حاکم می شوند. اگر عدالت برقرار نشود عرصه جامعه، جولانگاه زور و ستم و غارت و چپاول می شود. در چنین میدانی فضیلت ها و ارزشها به باد فراموشی می رود. ‏

‏امام علی(ع) می فرماید: ‏

«چهار چیز نشانه تیره‏ ‏بختی و انحطاط دولتهاست. واگذاشتن کارهای اصلی و پرداختن به کارهای فرعی و جنبی جلو انداختن فرومایگان و پس‏ ‏راندن صاحبان فضل.»‎[11]‎

‏بدترین جامعه، جامعه ای است که پذیرای این عوامل انحطاط زا شده باشد. حضرت امام در پیامی که به مناسبت سالگر کشتار خونین مکه و پذیرش قطعنامه دادند، عدم اجرای عدالت اجتماعی را گناهی بزرگ و خیانتی عظیم می دانند: ‏


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 146
«عدول از حمایت از محرومین و پابرهنه ها، عدول از عدالت اجتماعی است و اگر کوتاهی بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم.»‎[12]‎‏ ‏

‏همه ارزشهای اجتماعی در گرو عدالت است. اگر در جامعه ای عدالت رنگ بازد همه ارزشها رنگ می بازد. عدالت مایه بقا و حیات و صحت ارزشهاست، عدالت موجده و مبقیّه ارزشهاست. ‏

‏ ‏

پایگاه عدالت در دین

‏حضرت امام در مورد پایگاه عدالت در دین و رابطه آن با قرآن می فرمایند: ‏

«اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهری قرآن، به همان بعدی که قرآن برای اداره امور بشر آمده است، برای رفع ظلم از بین بشر آمده است. یعنی یک بعدش این است که ظلم را از بین بشر بردارد و عدالت اجتماعی را در بشر ایجاد کند، ما اگر کوشش کنیم یک بعد از قرآن که بعد عدالت اسلامی است، در جهان پخش کنیم، آن وقت یک دنیایی می شود که صورت ظاهر قرآن می شود.»‎[13]‎

‏اگر هدف ارسال رسل را براساس آیۀ‏

«لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط.»‎[14]‎

‏برپایی قسط بدانیم و در عین حال با استفاده از آیه‏

«یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیراً.»‎[15]‎

‏دعوت به حق و عبودیت را هم هدف این ارسال بدانیم می توان چنین استنتاج کرد که عدالت برای عبودیت مقدمه است، اما مقدمه متّصله نه مقدمه منفصله، عدالت اجتماعی گذشته از ارزش ذاتی و والایی که دارد، بهترین زمینه و وسیلۀ دستیابی به عبودیت (برترین کمال انسانی) است که جز با آن نمی توان به این رسید. ‏

‏حضرت امام در سال 65 در دیدار با مسئولین به مناسبت عید سعید غدیر خم می فرماید: ‏


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 147
«خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید، انجام بدهد. آن طوری که دلخواه است انجام بدهد، مأمور می کند رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند یک حکومت الهی داشته باشد این را نصب کن.»‎[16]‎

‏بنابراین انبیاء عظام و معصومین علیهم السلام که به برپایی قسط و عدالت اجتماعی امر شده بودند عدالت را در عمل و گفتار و در تمام ابعاد آن پیاده می کردند چرا که: ‏

«سیرتُهم القصد و سنّتُهم الرشد و کلامهم الفضل و حُکمهم العدل.»‎[17]‎

‏ ‏

شهادت، در راه عدالت

‏اوصیای پیامبر که ادامه دهندگان سیرۀ او بودند همگی در راه برپایی عدالت به شهادت رسیدند. آنها مقصدی جز این نداشتند که بندگان خدا را از عبودیت غیر خدا آزاد سازند و به عبودیت حق واصل کنند و خوب می دانستند که برای این مقصد، راهی جز عدالت نیست. ‏

‏امام سجاد، این «زیباترین روح پرستنده» در ادعیه خویش می فرماید: ‏

«اللهم صل علی محمد و آل محمد و حَلِّنی بحلیه الصالحین و البسنی زینة المتقین فی بسط العدل.»‎[18]‎

‏گسترش عدالت، اصلی بود که پیشوایان حق، سخت بدان پای بند بودند و آن سختیها و محرومیتها را در راه آن به جان خریدند. ‏

‏حضرت امام در این رابطه می فرمایند: ‏

«خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه‏ ‏دارها گردد و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار گردند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین(ع) سازگار نیست. 


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 148
دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است و تا ابد هم باید منزه باشد و این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ماست که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است.»‎[19]‎

‏بنابراین، همانگونه که اشاره شد عدالت اجتماعی، عدالتی فراگیر و در همه جنبه های زندگی بشر است که از مهمترین ابعاد آن عدالت اقتصادی است. عدالتِ مطلوب دین، بریده از عدالت اقتصادی و فارغ از تحقق مناسبات سالم اقتصادی معنا نمی یابد. رسول مکرم اسلام وجود فقر و مسکنت را نشانه بی عدالتی اقتصادی می داند ‏«اِنَّ الله جَعَلَ ارزاق الفقراء فی اموال الاغنیاء فاِن جاعوا و عَرُوا فبذنب الاغنیاء و حقّ علی الله اَن یکبهم فی نار جهنم.»‎[20]‎

‏خداوند روزی فقیران را در اموال ثروتمندان قرارداده است. پس اگر گرسنه و برهنه ماندند، از گناه اغنیاء است و حقی است بر خدا که آنان را در آتش جهنم سرنگون سازد. بنابراین وجود فقیر و محروم در یک جامعه دلیل بر جنایت و بهره کشی ثروتمندان است. به همین سبب است که در منطق قرآن کریم، تکاثر، کنز و اسراف آن چنان با شدت منکوب شده است که باید با شمشیر آخته این غده های چرکین را شکافت و با نصیحت و پند و اندرز نمی توان مبارزه با تکاثر و کنز و اسراف پرداخت. چه زیبا می فرماید امام المحرومین: ‏

«آنهایی که تصور می کنند سرمایه‏ ‏داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه و رفاه طلبی، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیا خواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان واقعی انقلاب ها هستند.»‎[21]‎

‏عدالت اجتماعی آثار و نتایج شگفت فردی، اجتماعی، تکوینی دارد که هیچ امری چون آن از چنین پیامدهایی برخوردار نیست. ‏


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 149
رحمت الهی، پیامبر عدالت

‏با عدالت است که رحمتهای الهی سرزمینها را به وفور دربر می گیرد. ‏

«من عدل فی البلاد نشر الله علیه الرحمه.»‎[22]‎

‏به سبب عدالت برکتها دو چندان می شود، ‏«بالعدل تَتَضاعَفُ البرکات.»‎[23]‎

‏یعنی سلوک به عدالت باعث اثرهای تکوینی شده، رفاه و امنیت خلق را به تمامه تأمین می کند و کار مردمان اصلاح می شود. ‏«العدل یَصْْلِح البریة»‎[24]‎‏ و امور خلایق به صلاح در می آید ‏«بِالعدلِ تصلح الرعیّة.»‎[25]‎

‏در نتیجه عدالت، مردم به بی نیازی می رسند و فقر و ناداری از میانشان رخت برمی بندد. ‏

«لو عدلَ فی الناس لاستَغنوا»‎[26]‎‏ و جامعه و مردمان و حکومت به امنیت و عزتی تام و تمام دست می یابند. ‏

‏عالم جلیل القدر شیعه ابن فتّال نیشابوری که در سال 508 هـ به شهادت رسید، در خبری زیبا این حقیقت را بازگو کرده است. ‏

‏ذوالقرنین نبی پس از پایان بردن سد به شهری وارد می شود که مردم آنجا را در رفاه و امنیت و عزت کامل می بیند. علت را جویا می شود. آنها ثمرات و نتایج عدالت را بازگو می کنند، که به دلیل طولانی بودن، علاقمندان را به کتاب روضة الواعظین ارجاع می دهم. ‏

‏ ‏

حمایت از مستضعفین

«ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورت ممکن خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم.»‎[27]‎

‏در قرآن کریم، عنوان مستضعف به سه صنف اطلاق شده است: ‏

‏1- کسانی که تحت سلطه فکری، سیاسی، نظامی مستکبران و ستمکارانند و شدت سلطه و فشار و خفقان و سانسور و اختناق به گونه ای است که فرد به هیچ وجه امکان دسترسی به حق فکری و عقیدتی ندارد و نیز هیچ راه چاره ای برای نجات از این ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 150
‏وضعیت نیز ندارد. ‏

«الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیعون حیلة و لا یهتدون سبیلاً.»‎[28]‎

‏2- مستضعفینی که تابع نظام کفر و استکبارند، تحت سلطه نظام ستمند، اما امکان نجات برای آنها وجود داشته است و به سوء اختیار خویش، یا بر اثر ترس، یا به خاطر عافیت طلبی به هیچ عمل انقلابی برای نجات دست نزده اند، اینها هم مستضعفند. ‏

«اِنَّ الّذینَ تَوَفیّهُمُ الملائکة ظالِمی أنفُسِهِم قالوا فیم کُنتُم قالُوا کُنّا مُستَضْعَفینَ فیِ الأرضِ قالُوا ألَم تَکُنْ ارض الله واسِعَة فَتُهْا جِرُوا فیها فَاُولٰئک مَاوئهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَآءَتْ مَصیراً.»‎[29]‎

‏البته برخی از مفسرین از جمله علامه طباطبائی، الا المستضعفین را مستثنای منقطع دانسته اند و خداوند قبول ندارد که اینها مستضعف هستند. اما مفسرین دیگر با استناد به آیات دیگری از قبیل 33- 31 سوره سبا که مخاصمه میان مستکبرین و مستضعفین است، اطلاق استضعاف را پذیرفته است. ‏

‏3- مستضعفینی که تحت سلطه اند، اما بیدارند و ولایت خدا و رسول خدا را پذیرفته اند و آماده مبارزه در راه استکبار هستند، یا دست به این مبارزه می زنند. آیات فراوانی درمورد این گروه است از جمله ‏«وَ ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان، الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریهً الظالم اهلها و جعل لنا من لدنک نصیراً.»‎[30]‎

‏اینها کسانی هستند که به ظلم پی برده اند، مشتاق نجات از این نظام ستم بنیادند و خواستار ولایت خدایند. ‏

«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین.»‎[31]‎

‏وجه مشترک در میان این مستضعفین، این است که همه اینها از همه یا بخشی از حقوق مادی و معنوی خود محرومند و سدی میان شخصیت آنها و هدایت و ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 151
‏برخورداری آنها از حقوقشان وجود دارد که همان نظام اجتماعی است. به هر صورت، در هر حال، استضعاف به عنوان یک آفت و بیماری اجتماعی مطرح شده است. ‏

‏استضعاف گاهی فکری، فرهنگی، علمی است و گاهی سیاسی، اجتماعی است و ممکن است اقتصادی هم باشد، بنابراین مستضعفین اقتصادی یک وجه از وجوه مستضعفان هستند. ‏

‏از نکات برجسته در بینش فرهنگی حضرت امام، حمایت و دفاع از محرومان و مستضعفان در منطق عملی آن حضرت و مبارزه با مستکبران و جهانخواران است. ‏

‏دست یابی به یک فرهنگ مستقل و حفظ هویت اصیل فرهنگی جز در سایه اهتمام به امور مستضعفان و تکیه به این نیروی عظیم که پشتوانه حرکت انبیاء و اولیاء هستند میسر نخواهد بود. ‏

‏ ‏

پیامبران، از مستضعفان بوده اند

‏همه پیامبران الهی از مستضعفان بوده اند، خاستگاه آنان از این قشر بوده است و به بیان حضرت امام: ‏

اسلام برای همه است. اسلام از توده پیدا شده است و برای توده کار می کند، اسلام از طبقه بالا پیدا نشده است. پیغمبر اکرم از همین جمعیت پایین بود. از همین جمعیت پا‏ ‏شد و قیام کرد، اصحاب او از همین مردم پائین بودند، از این طبقه سوم بودند، آن طبقه بالا مخالف پیغمبر اکرم بودند. پیامبر اکرم برای همین جمعیت، برای جمعیت قیام کرده است به نفع همین جمعیت قیام کرده است.»‎[32]‎

‏و یا در جای دیگر در بیان اهمیت و ارزش این قشر می فرماید: ‏

یک موی سر این کوخ نشینان و شهید‏ ‏دادگان به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.‎[33]‎

‏و در همین کلام خدمت به آنان را از افتخارات می شمارد. ‏

‏مستضعفان مورد بحث کسانی هستند که خوی استکبار و بزرگ بینی، خودبینی، تکبر ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 152
‏و برتری جویی ندارند. این مستضعفان مقابل مستکبرانند. آنان که دنیا در چشمشان کوچک و حقیر و حق، بزرگ و عزیز است. امیر مؤمنان در وصف ابوذر غفاری او را با عنوان مستضعف توصیف می کند و رسول خدا(ص) بهترین بندگان خدا را ‏الضعیف المستضعف‏ می دانست که ملوک اهل بهشت اند و فرمود که خداوند در شب معراج به من فرمود: ‏

«یا احمد(ص) دوست داشتن من، دوست داشتن فقیران است به فقیران و مجلسشان نزدیک شو تا تو را به خود نزدیک کنم و از ثروتمندان و مجلسشان دور شو که فقیران دوستان من اند.»‎[34]‎

‏و چه زیبا، این سلیل رسول خدا در توصیه به مسئولین و کارگزاران می فرماید: ‏

«همه مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین. در کنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن افتخار بزرگی است که نصیب اولیاء شده و عملاً به شبهات و القائات خاتمه می دهد، که بحمدالله در جمهوری اسلامی ایران، اساس این تفکر و بینش در حال پیاده شدن است.»‎[35]‎

‏و در جایی دیگر از دخالت ثروتمندان در امور حکومت برحذر می دارد: ‏

صاحبان مال و منال در حکومت اسلامی هیچ امتیاز و برتری از این جهت به فقرا ندارند ... 

و تذکر این مطلب که ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالی خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامی نفوذ کنند و مال و ثروت خود را بهانه فخرفروشی و مباهات قرار دهند.‎[36]‎

‏ ‏

ویژگیهای خط اصولی دفاع از مستضعفان در اندیشه حضرت امام

1‏- خط اصولی حمایت از مستضعفان، از دیدگاه حضرت امام جهان شمول است ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 153
‏همانگونه که استکبار جهانی است. اسلام و خط دفاع و حمایت از محرومان و مستضعفان نیز فراگیر است و هیچ مرز جغرافیایی نمی شناسد. ‏

امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی که درسراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند می بوسم و سلام و درودهای خاضعانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم.‎[37]‎

‏ ‏

2‏- حمایت از محرومان و مستضعفان باید از اصول سیاست خارجی باشد‏

«ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان جهان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش کنیم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم.»‎[38]‎

‏ ‏

3‏- دفاع و حمایت از مستضعفان جهان نیازمند یک تشکل جهانی است‏

«به راستی اگر بسیج جهانی مسلمین تشکیل شده بود کسی جرأت این همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوی رسول الله(ص) داشت؟»‎[39]‎

و یا

«امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهد برد.»‎[40]‎

‏ ‏

4- حمایت از مستضعفان یک حمایت علمی است نه حمایت لفظی

‏حضرت امام حمایت و پشتیبانی از محرومین و مستضعفان را در قالب صدور قطعنامه یا بیانیه و یا اظهار نظرهای لفظی نمی دانند. بلکه یک حمایت عملی و همه جانبه می دانند ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 154
‏که نیاز به برنامه ریزی و سرمایه گذاری دارد، و ایران را مأمن همه مبارزین و مسلمانان آزاده جهان اعلام می کند و حتی تأمین نیازهای مادی و معنوی، تربیت نیروهای سیاسی و نظامی را تقبّل می فرمایند: ‏

«ما اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزادۀ جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر، نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روشهای مبارزه علیه نظام های کفر و شرک آشنا می سازد.»‎[41]‎

‏ ‏

5آرمان حمایت از مستضعفان و محرومان، احیای هویت اسلامی مسلمانان جهان است 

من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان سراسر جهان سرمایه‏ ‏گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد.‎[42]‎

‏ ‏

6- مبارزه در راه این آرمان و خط اصلی حمایت از محرومان با سرمایه داری و رفاه طلبی سازگاری ندارد و این امر نیازمند ملازمه عملی در این خط است

ملت عزیز ما، که مبارزان حقیقی و راستین ارزش های اسلامی هستند به خوبی دریافته اند که مبارزه، با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه اند.‎[43]‎

‏ ‏

7- نیل به آزادی و کرامت انسانی مستضعفان، گرچه یک حرکت الهی است اما این حرکت از مجرای اراده انسان، باید تحقق یابد، زیرا که «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»‎[44]‎


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 155
‏البته اگر انسانهایی به حق گرویدند و بیدار شدند، آنگاه امدادهای غیبی نیز به مدد آنها خواهد آمد که ان ‏تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.‏ ‏

هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران به پاخیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خدا، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است.»‎[45]‎

‏ ‏

8- برای نجات مستضعفان باید آماده پذیرش سختیها و نامردمی های گوناگون از جانب مستکبران دنیاپرست بود، زیرا آنان هر کس را که درجهت منافع نامشروع خود ببینند، به انحاء گوناگون از سر راه برمی دارند، بنابراین فرهنگ دفاع از مستضعفان، فرهنگی شهادت طلبانه است. حضرت امام در رابطه با توطئه های دشمنان و استکبار در جهت ممانعت از پیاده شدن خط دفاع از محرومان و مستضعفان می فرماید: 

«از آنجا که‏ ‏محرومیت‏ ‏زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ماست، جهانخواران در این مورد هم ما را آرام نگذاشته اند و برای ناتوان ساختن دولت و دست اندرکاران کشور ما حلقه های محاصره را تنگ‏ ‏تر کرده اند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمی و تاریخی تا مرز هزاران توطئه‏ ‏سیاسی- اقتصادی ظاهر ساخته اند و بدون‏ ‏شک جهانخواران به همان میزان که از شهادت طلبی و سایر ارزشهای ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند و مسلّم، هر قدر کشور ما به طرف فقرزدایی و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملت های جهان به اسلام زیادتر می شود.»‎[46]‎ 

‏و یا در جای دیگر می فرماید: ‏

«پشت کردن به فرهنگ دنیای دون امروز و پایه‏ ‏ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با آمریکا و شوروی فشار و سختی و شهادت و گرسنگی به دنبال دارد ... این روشن است که شکستن فرهنگ غرب و شرق 

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 156
بی شهادت میسر نیست.»‎[47]‎

و یا

«امروز غریب ترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آنان قربانی می خواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانی های آن گردم.»‎[48]‎  

‏امید است همچنانکه فریاد رسای آن ابرمرد تاریخ اسلام و هم ندایی ملت قهرمان و سلحشور ایران به گوش ملت های محروم و مستضعف و ستمدیده جهان رسید و خروش آزادی و حق طلبی را در دل مردم فلسطین، افغانستان، آفریقا و کشمیر و لبنان و بوسنی و ... برانگیخته، امواج پرتلاطم و خروشان دریای بیکران انسانهای محروم و دربند با یکدیگر متحد شده و با انسجام و وحدت بیشتر، «بسیج جهانی مسلمین» که آرزوی محقق نشده آن حضرت بود تشکیل گردد و صالحان زمین، وارث آن گردند و مقتدای خود را بطلبند تا آن حکومت حقه عدالت گستر جهانی به دست منجی جهان بشریت برقرار گردد. ‏

‏در پایان، کلام را با ذکر قسمتی از وصیتنامه آن امام عارفان و حامی مستضعفان به پایان خواهیم برد که جان کلام در کلام جانان است. ‏

«شما ای مستضعفان جهان و  ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان به پا خیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوهای تبلیغاتی ابرقدرتها و عمال سر‏ ‏سپرده آنان نترسید و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم می کنند از کشور خود برانید و خود و طبقات خدمتگزار، متعهد زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل پیش روید که با تحقق آن همه مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند.‎[49]‎

‏به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است‏


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 157
هرگز نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

که اگر سر برود از دل و جان نرود

هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است

برود این دل من و ز دل من آن نرود

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند

تا ابد سرنکشد وز سر پیمان نرود


کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 158
‏پی نوشت ها:‏

‏ ‏

کتابمجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 159

  • ـ مثنوی معنوی. دفتر ششم. ج 3. ص 42.
  • ـ حدیث نبوی. تفسیر صافی. ج 2. ص 638.
  • ـ عدل الهی. انتشارات حکمت. 1357. ص 38.
  • ـ سوره حدید. آیه 25.
  • ـ سوره نساء. آیه 135.
  • ـ مجمع البیان فی تفسیر القرآن. ج 1. ص 1.
  • ـ سوره حجرات. آیه 9.
  • ـ سوره سباء. آیه 46.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام . ج 1. ص 21.
  • ـ غررالحکم. ج 1. ص 25. مستدرک الوسائل. ج 11. ص 318.
  • ـ غررالحکم. ج 2. ص 376.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 99- 100.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 434.
  • ـ سوره حدید. آیه 25.
  • ـ سوره احزاب. آیه 45- 46.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 112.
  • ـ نهج البلاغه. خطبه 185.
  • ـ صحیفه سجادیه. ترجمه صدر بلاغی. انتشارات حسینیه ارشاد. 1355. دعای بیستم. ص 234.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 341.
  • ـ مستدرک الوسائل. ج 7. ص 24.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 86.
  • ـ شرح غررالحکم. ج 5. ص 337.
  • ـ شرح غررالحکم. ج 3. ص 205.
  • ـ غررالحکم. ج 1. ص 29.
  • ـ غررالحکم. ص 292.
  • ـ الکافی. ج 1. ص 542.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 86- 87.
  • ـ سوره نساء. آیه 98.
  • ـ سوره نساء. آیه 97.
  • ـ سوره نساء. آیه 75.
  • ـ سوره قصص. آیه 5.
  • ـ در جستجوی راه از کلام امام. دفتر اول. مستضعفین و مستکبرین. چاپ اول. انتشارات امیر کبیر. 1361. ص 14.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 342.
  • ـ ارشاد القلوب. ج 1. ص 1. ص 201- 200. بحارالانوار. ج 77. ص 23.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 341.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 340.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 85.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 91.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 89.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 87.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 91- 92.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 91.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 86.
  • ـ سوره رعد. آیه 11.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 171.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 341- 342.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 327.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 160.
  • ـ وصیت نامه حضرت امام.