مجله خردسال 85 صفحه 13

سیندر مونا(1) نوشته وطرح از: مانا نیستانی روزی روزگاریسیندر مونا با دو خاهرش زندگی می کرد، سیندر مونا طفلکی ناچاربودهمه کارها را خودش تنهایی انجام بده. ببین ... باور کن ما حاضریم کمکت کنیم.! آاااااه...ناچارم همه این چاغاله بادوما رو تنهایی بخورم... حقته! متاسفم عزیزم تو مشقتو ننوشتی واسه همین نمی تونم. ببریمت مهمونی خونه خاله جان! اااا... منم می خوام بیام!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 85صفحه 13