مجله خردسال 372 صفحه 11

دیدم که توی آن بود یک کرم کوچک و زرد یک لحظه کلهاش را از توی آن درآورد در خانهی قشنگش خوابیده بود انگار وقتی که کندم آن را از خواب گشت بیدار آن را گذاشتم من آرام بین گلها آن کرم صاحبش بود پس من نخوردم آن را

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 372صفحه 11