مجله نوجوان 185 صفحه 3

وقتي كه قراره توي المپيك باشيم 18 فرزند خاك 20 چند كيلو خرما ، چند كيلو كيك 22 آب ، باد ، صفا ! 24 در پناه كي ؟ در قلب كي ؟ 26 سفرنامة ايران ! 28 مگر قهرمانان ضعيف نمي شوند ؟ ! 30 هيچوقت به يك زن دروغ نگوييد ! 32 دلشوره هاي من 34 كشف قفس قصير امين پور سرمقاله چرا مردم قفس را آفريدند ؟ چرا پروانه را از شاخه چيدند ؟ چرا پروازها را پر شكستند ؟ چرا آوازاه را سر بريدند ؟ پس از كشف قفس ، پرواز پژمرد سرودن بر لب بلبل گره خورد كلاف لاله سر در گم فروماند شكفتن در گلوي گل گره خورد چرا نيلوفر آواز بلبل به پاي ميله هاي سرد پيچيد ؟ چرا آواز غمگين قناري درون سينه اش از درد پيچيد ؟ چرا لبخند گل پرپر شد و ريخت ؟ چه شد آن آرزوهاي بهاري ؟ چرا در پشت ميله خط خطي شد صداي صاف آواز قناري ؟ چرا لاي كتابي ، خشك كردند براي يادگاري پيچكي را ؟ به دفتر هاي خود سنجاق كردند پر پروانه و سنجاقكي را ؟ خدا بر داد تا پرواز باشد گلويي داد تا آواز باشد خدا مي خواست باغ آسمانها به روي ما هميشه باز باشد خدا بال و پر و پروازشان داد ولي مردم درون خود خزيدند خدا هفت آسمان باز را ساخت ولي مردم قفس را آفريدند

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 185صفحه 3