مجله نوجوان 185 صفحه 13

بدانيد دخوي ديروز چگونه علامه دهخداي امروز شده است . او چه در انبان انديشه دارد ؟ آيا عنوان علمي را مي توان پيشكش داد يا به واقع او شايستة چنين عنواني است ؟ دوم آنكه او ، هم به اعتقادات سنتي مذهبي وفادار مانده بود و بر زبان و ادبيات عرب تسلط كامل داشت و هم نامش در ميان افرادي كه فرنگ رفته اند و متجدد شده اند و زبان بيگانه را خوبي فراگرفته اند ، ديده مي شد . سوم آنكه او از مدرسة سياسي فارغ التحصيل شد ، كار خود را با روزنامه نگاري آغاز كرد و نمايندة مجلس شد . سپس از سياست دست شست و شخصيت فرهنگي لقب گرفت . ديوان شعري نيز داشت . در ان ديدار غزل تازة خود را نيز به آقا روح الله هديه داد . بحث از داستان هاي موش و گربه به ميان آمد و آقا روح الله گفته بود : «وقتي بچه بودم تمام داستان هاي موش و گربه را از حفظ بودم اما حالا فقط بعضي از ابياتش در خاطرم مانده است .» شايد در حين بحث و گفتگو آقا روح الله در خطوط چهره و آهنگ كلام دهخدا تأمل مي كرد تا دريابد كه آيا وقتي آدمي در ميدان سياست ناتوان مي شود و عقب مي نشيند ، دست به كارِ كار هاي فرهنگي مي زند يا سياست شور جواني مي طلبد و در سن پختگي رها مي شود با شخصيت فرهنگي شدن آخرين مقامي است كه بعضيها بدان دست مي يابند ؟ شايد اول بار اين بيت ساده و پرمعني داستان موش و گربة عبيد را كه به طنز از زبان كساني شنيده باشد كه طرفدار مشروطه بودند و نمي خواستند سه باره گول محمدعلي شاه را بخورند كه دوبار قسم خورده بود كه ديگر با مشروطه در نيفتد و توبه شكسته بود . مژده بادا كه گربه عابد شد عابد و زاهد و مسلمانا

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 185صفحه 13