شهادت

شهادت 

 مقاله خانم دکتر طوبیٰ کرمانی

بسم رب الشهداء و الصدیقین

‏محرم ماه خون و شهادت است و خط سرخ شهادت، خط محمّد(ص) و آل محمد(ص) است. از این روست که سخن از شهادت را با سلامی به معلّم شهادت حسین بن علی(علیه‏‏ ‏‏السلام) و راهیان خط سرخ شهادت آغاز می کنیم. سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا. سلام بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا، سلام بر تو ای وارثِ ابراهیم دوست خدا، سلام بر تو ای وارث موسی همسخن خدا، سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا، سلام بر تو ای وارث محمَّد محبوب خدا، سلام بر تو ای وارث علی، ولیّ خدا، سلام بر تو ای حسین خونِ خدا، سلام و درود بر روح خدا بنده پاک خدا خمینی بزرگ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، سلام و درود بر مظلوم شهیدان و سنگرنشینانی که در ستاره باران شبها نماز خونین حماسه توحید بپا داشتند، سلام و درود بر عزیزانی که با پای شوق خویش ره سپردند و بر شانه های مردم شهر باز آورده شدند و یا در بیابانهای دشت تفتیده خوزستان و یا در زمینهای یخزدۀ کردستان مدفون گشتند. سلام بر دستان پرپر شده ای که دیگر بر گردن پدر و مادر و همسر نمی آویزد و حلقه نمی خورد و از زخم فراخ حنجره‏‏ ‏‏شان باران کلام مهربانشان برنمی‏‏ ‏‏بارد. سلام و ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 198
‏درود بر زخم بسیار پیکره ها و لبان در خون نشسته ای که عطر نجیب شور و شوق می فشاند و راز دریادلان را بازمی‏‏ ‏‏گوید تا که در روشنایی عمر، مرگ پا نگیرد و فصل سرد و زرد و گریه به فصل نور و گرما بدل شود و سلام و درود بر خانواده های شهدا، اسرا، مفقودین و جانبازان عزیز و شریفی که زیبایی و صلابت صبرشان سینه کوه می شکافد و اشکهای پاک و زلال شبانه شان، چشمه ساران را، دریاها و رودها را به نظاره می خواند و با قامتی اگر چه خمیده از درد، سینه سپر کرده اند. ‏

‏این سمینار که همه ساله به منظور برّرسی اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برگزار می شود، امسال مصادف است با عزای سالار شهیدان و سیّد مظلومان حسین بن علی(علیه‏‏ ‏‏السلام) همو که درس شهادت را به امّت اسلام آموخت معنای عظیمی که همه واژه های مهر و وفا، صبر و صفا، عشق و ایثار، عدالت و حرّیت، قسط و مساوات در آن معنا می یابند و در واقع سخن از شهادت، سخن گفتن از همه مفاهیم فوق است چرا که اگر انسانی عاشق خدا نباشد، مهر و عاطفه به همنوع خود نورزد، قاصد بر پایی حرّیت و عدالت نباشد هرگز به مسلخ شهادت ره نمی سپارد و چه زیبنده است که در ماه خون سخن از شهادت به میان آورد، ماهی که با سیمای پر فروغ سالار شهیدان تا قیام قیامت می درخشد و به بیان مرحوم شریعتی عجبا صحنه کربلا به پهنۀ تمامی زمین گسترده شده و صف هفتاد و دو تنی که به فرماندهی حسین در کنار فرات ایستاده است در طول تاریخ کشیده شده که ابتدایش از آدم- ابتدای پیدایش نوع انسان در جهان- آغاز می شود و انتهایش تا آخر الزّمان یعنی پایان تاریخ ادامه دارد. ‏

‏پس حسین سیاستمداری نیست که فقط به خاطر شراب خواری و سگ بازی یزید، با او درگیری پیدا کرده باشد و این حادثه غم‏‏ ‏‏انگیز اتّفاق افتاده باشد. او وارث پرچم سرخی است که از آدم همچنان دست به دست بر سرِِِ ِدستِ انسانیّت می گردد و اکنون به دستِ او رسیده است و او نیز با اعلام این اشعار که: هر ماهی محرم است و هر روزی عاشورا و هر سرزمینی کربلا، این پرچم را به دست همه راهبران مردم و همۀ آزادگانِ عدالتخواه در تاریخ بشر سپرده است و این است که در آخرین لحظه ای که می رود تا که ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 199
‏جان به جان آفرین سپارد و پرچم از دست گذارد به همه نسلها در همه عصرها فریاد برمی آورد که آیا کسی هست که مرا یاری کند، ‏هل من ناصرٍ ٍینصُرُنی؟‏ اما در برابر این حرکت پیوسته و رسالتِ واحد، قدرتهای ضدّ خدا، ضدّ مردم که آیات خدا را کتمان می کنند و پیامبران و نیز کسانی را که به عدالت می خوانند به ناحق می کُشند و همواره سدّ راه خدا می شوند و مردم را به بردگی و ذلّت و استضعاف می کشانند و توده ها را به جای بندگی و طاعت و پرستش خدا به بندگی و بردگی خویش دعوت می کنند و در کنار خداپرستی، فرعون‏‏ ‏‏پرستی را رواج می دهند. اینان را که قرآن در نامهای کلّی ملاء، مترف و راهب می نامندشان، همیشه در برابر رسالت خدا ایستاده اند این دو صف حق و باطل، عدل و ظلم، توحید و شرک، مردم و ملا و مستضعف و مستکبر که همه جا و همیشه در طول تاریخ رو در رو جنگیده اند با دو سلسله وراثت رهبری نیز هدایت و رهبری می شوند: هابیل و قابیل، ابراهیم و نمرود، موسی و فرعون، عیسی و قیصر، محمد و قریش، علی و معاویه، حسین و یزید، و امروز و فردا حسین و حسین های دیگر و یزیدهای دیگر در طول تاریخ در عاشوراها و کربلاهای دیگر. ‏

‏آری از نهضت اسلام به بعد تاریخ شهادت می دهد هر آنگاه آن دو رودی که از آدم دوازدهم، خشمگین و به هم کینه‏‏ ‏‏توز می آیند، یکی شدند یعنی حق و باطل، عدل و ظلم، توحید و شرک، خدمت و خیانت، خلافت و حکومت جهاد و جنایت، دین و کفر و خیر و شر با هم در آویختند فاجعه آفرین بوده است و قطعاً حسینی و رهبری و پیرو مرادی صادق و عاشورایی نو را نیاز بوده است تا که انسانها را به جهاد و دفاع از دین و حق فراخوانند تا که دیگر با خداییان یا ابلیسیان، جلاّد یا شهید یا شب با روز در ستیزد و در این میان قطعاً دامن دامن نسترنهای پرپر شده و لاله های سرخ باغهای ایثار و شهادت را خانواده ها به خاک می سپارند و آشیانه ها بر باد رفته و سقفها فرو ریخته و یاسها پژمرده و باغچه ها ویران می گردند و همه جا دود و آتش و فریاد می شود. ‏

‏امروز در سالروز ارتحال یکی از بزرگترین راهبران سلسله نجابت و تقوا و صبر و استقامت- اگر چه قصد تحلیل منطقی عقلانی شهادت را ندارم که در عرف جهان ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 200
‏امروز، شهادت از مقوله جنون است و البته ‏الّهم ارزقنا‏ چنین جنونی که:‏

هر که را دیدم در این عالم غمی دارد  دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد 

‏غم دنیادوستی، درد دنیاپرستی و خوف جدایی از دنیا و حال آنکه چنین جنونی عین فناء فی الله است - امّا اشاره به دو نکته منطقی را عین صواب می دانم:‏

‏اوّل: ذکر آثار و نتایج ارزشمند چنین گذشت، انفاق و ایثار نفسانی به نام شهادت. دوّم: سپاس و پاسداری از آن همه انفاق متعالی که‏: لَن تنالوا البر حتّیٰ تُنفقوا ممّا تُحِبّون. 

‏امّا توالی حسن و نتایج نیکوی شهادت به دو بخش اجتماعی و فردی قابل تقسیم است: ساحت فردی و در حیطه اجتماعی. ‏

الف-‏ در ساحت فردی به گواه آیات شریفه ‏و مِن النّاس مَنْ یَشری نَفسَه ابتغاءَ مرضاةِ اللهِ یا عند ربهم یُرزَقون، اولئک اعظمُ درجةً عندالله‏ و بسیاری آیات دیگر، هدف از چنین ایثاری، انسان سازی و قرب الی الله است و در عالی ترین منزل، وصال به حضرت دوست و کسب رضایت او و این همان معناست که امام راحلمان می فرمایند: «شهید به وجه الله نظر می کند» و یا می فرمایند: «شهدا شمع محفل دوستانند ‏و عند ربّهم یُرزقون‏، آنها سرود آزادی می سرایند و احرار جهان آن را زمزمه می کنند». ‏

پرستش به مستی است در کیش مهر

                                            برون اند زین جرگه هشیارها

به شادی و آسایش و خواب و خور

                                            ندارند کاری دل افگارها

ب-‏ امّا در حیطه اجتماعیش 1- انتفاع و بهره وریِ مجموعه ای به نام جامعه اسلامی از طریق صُلح و ثبات و ایجاد امنّیت که با خون شهید تأمین و تضمین می شود، 2- حفظ دین، 3- اجراء حدود و احکام الهی، 4- عدم تناسب در ارتباطات اجتماعی، 5- حفظ حدود و ثغور کشورهای اسلامی همان حقیقتی که حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) می فرمودند: «امروز حفظ جمهوری اسلامی از همه واجبات بالاتر است». 6- عدم استیلا و سلطه حکّام ظالم بر امّت اسلامی که ‏لن یجعل الله لِلکافرینَ عَلَی المؤمنین سبیلا‏، 7- بیداری ملّتهای تحت ظلم که به بیان استاد مطهری ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 201
‏«شهادت تزریق خون است به پیکر اجتماع» و چه زیباست این فراز از زیارت پر فیض اربعین ‏که بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک لِیَستَنقِذَ عبادَک مِن الجهالَةِ و حَیرةِ الضّلاله‏ خون قلب خود را در راه تو ایثار کرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد. ‏

‏در طول تاریخ معانی فوق تحقّق یافته و عالی ترین معنای آن در شهادت حسین بن علی متجلّی گشته و جلوه های تابناک آن چهره اسلام را درخشنده‏‏ ‏‏تر ساخته است و نیز تاریخ گواهی داده است که شهادت لباسی است که بر تن هر کسی زیبنده نیست و تنها رهروان حق، اولیای خدا را زیبنده است و برگزیدگان اند که شهد شیرین شهادت را می چشند. ‏

‏شهادت که یکی از جلوه های ایثار و فداکاری است و قربانی کردن در راه خدا و شاید متعالی جلوۀ فداکاری، کم و بیش در ادیان الهی و حتی در میان بت‏‏ ‏‏پرستان و حتیٰ در بین ناسیونالیست ها به گونه ای به نام سنّت قربانی شدن و قربانی کردن رایج بوده و هست که برای تقرب به اله و معبود خویش چیزی را قربانی کنند با این تفاوت که در ادیان الهی این سنّت، هدف و معنای حقیقی پیدا می کند گرچه در نزد خود آنها (بت‏‏ ‏‏پرستان) و نیز سایر آیین های غیرالهی نیز هدف و مقصودی مورد نظر است ولی فاقد ارزش است چرا که آنها پرستندۀ موجودی هستند که به بیان قرآن کریم ‏لا یعبدون من دون اللهِ ما لم یُنّزل به سلطانا. 

‏پس چیزی که مقدم بر هر چیز در بحث شهادت مورد نظر است، هدف و مقصود آن است و همین هدفداری است که سبب می شود سالک این راه از دلبستگی ها و تعلّقات دنیوی و گذرا دل برکند و به سوی معبود پرکشد و به جهت همین هدفداری والاست که اولیای خدا همواره توفیق شهادت را از خدا طلب می کنند. ‏

‏البته ظاهراً بین قربانی کردن چیزی در راه خدا و ایثار جان و مال تفاوتی است و وجه افتراقشان که وجه متعالی آن نیز می باشد، همانا قبول حق تعالی است و این سنّت قربانی کردن از زمان حضرت آدم(ع) وجود داشته است، آنگاه که خداوند از فرزندان آدم(ع) خواست تا به درگاه او قربانی بیاورند و قربانی از یکی مقبول واقع شد و از ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 202
‏دیگری پذیرفته نگشت. از طرفی ایثار جان و مال اگر چه وجوه و اهداف مشترکی دارد امّا از آنجا که مال از برای جان است و در خدمت آن پس ایثار جان قطعاً هدف متعالی تری را در بردارد و از این رو شهادت در مکتب اسلام از جملۀ والاترین ارزشها معرفی می گردد به این تفسیر که همه اهداف متعالی انفاق یا گذشت از مال در شهادت نیز نهفته است با مقصود و منظور برتر دیگری. در فرهنگ اسلامی نیز واژه شهادت به دنبال جهاد فی‏‏ ‏‏سبیل الله مطرح است و عالی ترین مرحله جهاد چرا که هم در حیطه فردی و هم اجتماعی، گذشتن از جان آثاری به همراه دارد که بس والاتر از گذشت از مال است چنانکه سیّدالشهدا(ع) و یاران با وفایش علیه حکومت جبّار یزید شورید و جان داد تا که روحی تازه در کالبد بی جان جامعه اسلامی دمید و ملّت مسلمان را بیدار کرد و اگرچه به ظاهر قیام آن حضرت با شکست مواجه شد امّا جامعه ای که با تبلیغات سردمداران اموی و تحریف حقایق اسلامی، جز نامی از اسلام نمانده بود، درس قیام و مبارزه آموخت نه فقط به جامعۀ موجود خویش بلکه به هر جامعه ای که در ورطۀ جهل و ظلم و بیدادگری فرورفته است و یا مظلوم به ظلم حکومت های جائر واقع شده اند آموخت که در همیشه تاریخ باید هشیار بود و از حریم اسلام و انسانیّت دفاع کرد. ‏

‏امّا نکته دوّم: جهت تقدیم قطره ای از دریا ارادت و احترام و اخلاص خویش به راهیان سرخ شهادت و به پرورش دهندگان این لاله های سرخ و پاس و سپاس از آن همه انفاق و ایثار، باید کار زینبی کرد. امروز که در چهرۀ نوجوان و جوان دختر و پسرمان به برکت خون شهدا که سواران صبح ظهر بودند و حصار نور را گشودند و آوای رحیلشان ما را به وادی ایمان کشید، نور علی و زهرا(ع) بر چهره‏‏ ‏‏شان درخشیدن گرفته، جهت پاسداری از حرمت آن خونها، باید گرم و گرامی داشته شوند که مباد که در جامعه منزوی گردند. ‏

‏و نیز جهت تقدیم سپاسمان به آن دریادلان در خون خفته که با کوله بار همّت بر کمر، پیشانی‏‏ ‏‏بند سبز بر سر، با لبان پر از خنده و چشمان پرامید و پرچم فتح به دست در راه اعتلای دین حق، گلبانگ عشق سردادند، مصلّیانی شدند که با خون، وضویِ میثاق ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 203
‏گرفتند و در صفوف لبیک گویان به قیام ایستادند و چون بنیانی مرصوص که محبت عیسیٰ را در دل اگر چه کینۀ صلیبیان در راه و سحر موسیٰ را در دست اگر چه فتنۀ فرعون را در پُشت و تبر ابراهیم را بر دوش اگر چه پُشته های هیزم آتش نمرودیان در پیش و زلال نگاه اسماعیل را در چشم با نعمت همراهی و همدلی هاجر تا مسلخ عشق، سالک راه حق گشتند و ما انگشت حیرت گَزیدیم که چگونه این مصلّیان از صلوة عشق به معراج مرضیه به پرواز درآمدند و شمع بزم و ضیافت الهی گشتند تا که بر ما به جا مانده ها راه حق و باطل را بشناسانند، خود سوختند تا که چراغ راه آیندگان باشند، و نیز جهت پاسداری از راهشان بگوییم و عمل کنیم که اگر مسئولیت و شغل و منصبی را صاحبیم، به بیان شهید بهشتی نه تشنگان قدرت که شیفتگان خدمتیم. جهت تقدیم سپاس و ارادتمان باید باور کنیم و مقرّ و معترف که قطره قطره هایی که از شمع وجود شهدا بر زمین ریخت سلاحی و سنگری و حافظی گشت بر ایمن داشتن دین و دنیای ما بر ایمن داشتن شرف و حیثیّت ما بر ایمن داشتن ملک و میهن ما بر ایمن داشتن از سلطه و غلبه هر چه شیطان است پس اگر راعی هستیم یا رعیّت باید پای فتاده و دست شکسته ای را یاری دهیم و بدانیم که اگر نهال نو پای انقلاب اسلامی پا گرفت و اگر دفتر و میزان و منصبی به ما واگذار شد همه از برکات این شهادت ها است که آنها را هرگز از خود نبینیم و به بیان پروین اعتصامی این شاعر آزاده که:‏

شمع خندید که بس تیره شدم            تا ز تاریکیت ایمن کردم

     ‏خوشم از سوختن خویش زانکه            سوختم، بزم تو روشن کردم

        ‏تا فروزنده شود زیب و زرت                  جان ز روی و دل از آهن کردم

‏    خرمن عمر من اَر سوخته شد              حاصل شوق تو خرمن کردم

  ‏کارهایی که شمردی بر مَن                 تو نکردی همه را من کردم

‏شهدا خوش اند از رفتن خویش امّا تحقق هدف بزرگی چون قسط، عدل، عدالت، مساوات، نیکی، احسان، آزادگی، رفاه اجتماعی و بالاخره حاکمیت احکام خدا امّا بر جای مانده ها و بویژه مسئولین که مسئولیتی به دوش کشیده اند باید بدانند که مسئولیت ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 204
‏است و خدمت و نه بر میز تکیه زدن و فخر، بدانند که اگر نهال انقلاب اسلامی پا گرفت و شغل و منصبی به ما واگذار شد و ایمن و آرام هستیم همه به برکت خون شهدا و دیگر مجاهدان راه خداست که ما کاری نکرده‏‏ ‏‏ایم که: ‏

کارهایی که شمردی بَر من                تو نکردی، همه را من کردم

‏بله اگر نماز عمود و ستون دین است که: ‏الصلوةُ عمودُ الدین‏، جهاد مجاهدان راه خدا خیمۀ دین است و اگر خیمه دین باشد نماز ستون این خیمه خواهد بود و مجاهدان راه خدا خیمه دین را بپا کردند و قنات احداث نمودند و چشمه جوشانیدند این اگر سخنران می گوید، نویسنده می نویسد، مؤلّف تألیف می کند و مصّف تصنیف می نماید، همه، لوله‏‏ ‏‏کشی از برای آبی است که مجاهدان راه خدا قنات آن را احداث کرده اند و چنین است که ‏اِنّ الجهاد بابٌ من ابواب الجنَّة فتحه اللهُ لِخاصّةِ اولیائه‏ و ما در پهنۀ بلند آسمان انقلابمان، جلوۀ زیبای گشایش چنین ابواب جنَّتی را برای یاران حقّ بسیار دیده‏‏ ‏‏ایم و بر گستره بالِ کبوتران سبز جامه، عروج والای این سبکبالان را، ما ریزش آبشار اشک را بر دامنه کوهستانِ چهره پاکان دیده‏‏ ‏‏ایم و صلابت سینه سبز کوه را در قامت بلند بی‏‏ ‏‏باکان، ما ترنّم زیبایِ سرود مرغان را در نجوایِ مناجاتِ زاهدانِ شب دیده‏‏ ‏‏ایم و غرّش تندر ابرها را در شعله آتشِ سلاح شیران روز، ما کعبه آمال دلها را در حجاز سوزانِ اخلاصِ یاران دیده‏‏ ‏‏ایم و خیمه‏‏ ‏‏گاه بینوایان را در گودال قتلگاه حسینیان زمان، ما صلابت یک ایمان را در جولانگه عشق عشّاق دیده‏‏ ‏‏ایم و حدیث استقامت یک اُمّت را در جلوۀ جمال خونرنگ شهیدان که ما از تبار شهیدانیم و جملگی حدیث یک استقامت، ابهّت نگاه زایران کربلا را در عاشورا دیده ایم و شوکت جمال عاشوراییان را در کربلا، ما پیر بُرنا دل جماران را ثابت و استوار دیده‏‏ ‏‏ایم و امّت بیدار دلش را مصمّم و پایدار و از این رو به پیام حسین بن علی خطاب به عزیز و وارث خویش زینب(سلام الله علیها) جامه عمل پوشانیدیم که فرمود ای زینب ‏عزیز لا تَشکوا و لا تقولوا بالسنتکم ما یَنْقصوا قَدَرکُم‏ هرگز شکایت نکنید و چیزی را که مقام شما را بکاهد نگویید، چیزی را که از عظمت و کرامت شما می کاهد بر زبان نرانید و اگر آزرده اید حرکتی که برخلاف ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 205
‏کرامت شما باشد انجام ندهید چه شما طلایه‏‏ ‏‏داران قبیلۀ صبر و جهادید و در محضر حق، مطیع و سینه‏‏ ‏‏تان به وسعت رحمت، چه مجاهدان راه خدا روایتِ ایمان و ایثارند و حکایت اخلاص و مقاومت و حدیث یک استقامت و بر این نمط است که گشایش درهای بهشت را مبارکشان یافتیم که ‏اِنَّ الذین قاموا ربُنا الله ثّم استقاموا، تَتنزّلُ علیهم الملائکه اَلاّ تخافوا و لا تَحْزَنُوا و اَبْشروا بالجنِّة الّتی کُنتم توعَدون‏ آن کسانی که گفتند پروردگار ما «الله» است و سپس استقامت و پایداری گزیدند و بر گفته خویش مقاوم بودند، ملایک بر آنها فرود آیند که نترسید و حزن نداشته باشید و غم مدارید که بشارت باد شما را بهشتی که وعده داده شده بودید و جان پاک شما هر آنچه آرزو کند فراهم می کنیم و این اجر همه کسانی است که در راه خدا ثابت قدم و مقاوم و مستقیم اند و دل به وسوسه های خنّاسان نسپردند و خانه های دلشان محلّ امن و قلبهایشان پر اطمینان و قوی است و یکپارچه دل به خدا دارند ‏که اِن تَنصُرُوا الله یَنصُرکم و یُثَبِّت اَقدامَکُم‏ که:‏

جان دیوان و ددان از هم جُداست         متّحد جانهای شیران خُداست

‏در پایان این سخن ناقص از شهادت به حرمت شهید و شهادت از خدای بزرگ می خواهیم که: بارالها توانمان ده که مدیون خون شهدا نباشیم. بارالها توانمان ده که مبلّغ پیام مهرآمیز پیمانی باشیم که با تو و دین تو بسته‏‏ ‏‏ایم. بارالها به مسئولینمان هشیاری و اخلاص و صداقت و به مردممان صبر و استقامت و همدلی و وحدت عطا بفرما. بارالها چنان کن سرانجام کارمان که تو خشنود باشی و ما رستگار. ‏

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 206