پیام عاشورا: حرّیت، شهادت، ولایت

پیام عاشورا: حرّیت، شهادت، ولایت 

 خانم دکتر مکنون

بسمه تعالی

‏از آنجا که بشر فطرتاً پرستنده است، لهذا توقف و رکود برای او محال است و حرکت وی به معنای یک جریان تکاملی است که ناچار از برقراری ارتباط و ایجاد نسبتهای جدید و ملزم به حضور در جامعه است. ایجاد ارتباطات نیز باید مرتباً در تمدّن بشر توسعه پیدا کند که آن نیز نیازمند ابزار سرعت است که امروز تکنولوژی این نقشق را به عهده گرفته است. در مقابل، باید شرایط تحرک اراده در میدان تمایلات اجتماعی با سرعت ابزار ارتباط هماهنگ باشد تا توسعه تفاهم اجتماعی حاصل شود. امّا اگر تأمل مختصری در این امر نماییم، مشاهده می کنیم که هماهنگی ارتباطات انسانی به افقی که توسعه تفاهم اجتماعی در آن قرار دارد نرسیده و با آن فاصله دارد. ‏

‏ ‏

نگرش مادّی به جهان اصالت مصرف

‏وقتی در مبنای پرستش انحراف پدید آید و توصیف بشر از جهان مادّی گردد، مانند جهان مادّی امروز که رفاه‏‏ ‏‏پرستی و هواپرستی بشر به اوج خود رسیده، زمینه به وجود ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 171
‏آمدن ابزاری را ایجاد نموده (تکنولوژی امروز) که خود از کنترل آن عاجز است، نهایتاً هواپرستی که در کنه آن افزایش اضطراب است قدرت هماهنگی با تمایلات اجتماعی در این مقیاس را ندارد و لذا نارسایی های آن روز به روز آشکارتر می گردد. ‏

‏در استراتژی مادّه‏‏ ‏‏پرستی، تحریص به دنیا، و رفاه‏‏ ‏‏طلبی، و ضرورتاً بروز محرومیت امری قهری و غیرقابل اجتناب است. چگونگی عملکرد نظام سرمایه‏‏ ‏‏داری خارج از بحث این مقاله است ولی حاصل آن که در جامعه نمود پیدا می کند دارای مراحل زیر است:‏

‏1ـ ایجاد حرص در افراد جامعه. ‏

‏2ـ تبدیل شدن تحریص از فردی به نظام تحریص اجتماعی. ‏

‏3ـ ضرورت تخصیص امکانات بهره‏‏ ‏‏وری و مصرف (لازمۀ نظام مادّی). ‏

‏4ـ تحقیر در الگوی جامعه توسط الگوی مصرف، برای گروهی از افراد از یک طرف و تجلیل از طرف یگر برای قشر آخر. ‏

‏5ـ اصل شدن تفاخر و تجمل و آبرومندی اجتماعی به وسیلۀ مصرف بیشتر. ‏

‏6ـ افزایش تحریص اجتماعی با ایجاد فاصله مستمر بین احساس نیاز و ارضای نیاز. ‏

‏7ـ در نتیجه بازگشت تعریف امنیت به فرار از موضع موجود و احساس نیاز به تأمین مادّی. ‏

‏8ـ بروز اضطراب و عدم امنیت در فرد و ظلم و ستمگری در جامعه. ‏

‏نتیجه اصالت مصرف و حرص اجتماعی، اخلاق پذیرش ذلّت طبقاتی در برابر قدرت تأثیر مادّی جهان در شکل اخلاق سرمایه‏‏ ‏‏داری عمومی و اجتماعی می گردد و باعث از بین رفتن گستاخی شده و لذا تحقیر اجتماعی در اثر تحریص اجتماعی در جامعه پدید می آید. در مقابل احساس حقارت به دلیل وابستگی به تنوع لذّت مادّی؛ رهایی و آزادگی قرار دارد. حرّیت و مناعت می تواند رفاه را متناسب با تکامل اجتماعی عمومی نماید، همانگونه که تحریص و حقارت آن را طبقاتی می کند. رفاه با توسعه ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 172
‏زندگی عمومی باید همزمان باشد نه به عنوان ابزار سلب قدرت اجتماعی از یک دسته و انتقال دادن به دسته دیگر. ‏

‏ ‏

منزلت تکاملی انسان

‏اگر مفهوم رفاه عمومی به تعمیم قدرت در جهت منافع عمومی تعریف گردد، کلیه اقشار می توانند در بهره‏‏ ‏‏وری از تکامل اجتماعی، (چه در توسعه امنیت و چه در توسعه تصمیم‏‏ ‏‏گیریها و ارتقای زمینه تصمیم گیری و چه در تولید و توزیع اطلاعات) مشارکت عمومی داشته باشند. به عبارتی تولیدات با سفارشات عموم بوده و تولید تکامل و تسخیر طبیعت با مشارکت عام و توزیع و بهره‏‏ ‏‏وری در جهت عموم قرار می گیرد. ‏

‏به بیان دیگر، صیانت لقبی اعتباری نیست مانند اینکه به جهان غرب لقب مترقی و برتر داده شود، بلکه صیانت خصلت جامعه ای است که هماهنگ روند تکامل و کرامت انسان به صورت اجتماعی ایجاد شده باشد. اگر در جامعه ای مفهوم تکامل هماهنگ با دنائت تعریف شده باشد، آن نظام اجتماعی برتر نیست، هر چند به کمک ابزار و تکنیک، قدرت تصمیم گیری را از اراده ها سلب نموده و به وسیله ابزار، اطلاعات را از یک طبقه به طبقه دیگر انتقال داده باشد. اینها همه جلوه ای ظاهری در برتری است ولی قطعاً یک برتری کاذب است زیرا قدرت دوام تاریخی ندارد و تاریخ شاهد آن است که ستمگری در تاریخ هرگز دوام نداشته و مرتباً درهم شکسته است. ‏

‏بنابراین اگر منشأ نیاز و خواستن انسان رفاه باشد، هر چند به نرخ محرومیت دیگران، یعنی به قیمت ظلم و تجاوز رفاه‏‏ ‏‏طلبی به عنوان یک اخلاق پذیرفته شود، نتیجۀ طبیعی و ضروری آن پذیرش ستمگری و ستمکشی است. شکستن این ستمگری و ظلم به دلیل مقابله با حرص یک قشر، و نجات محرومین هرگز حاصل نمی گردد مگر با نخواستن و مقابله با ستمگر. ‏

‏اگر این نخواستن به نقطۀ اوجی برسد که تمام حیات خود را در همۀ ابعاد و شئون ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 173
‏در مقابله با ستمگر قرار دهد، و ستمگر در شرایطی قرار گیرد که چاره ای نبیند جز اینکه تمام فشار و قدرت خود را یکباره بر مظلوم وارد سازد تا اثر موضعگیری اجتماعی مقابله را محو کند، «توسعه شهادت» شکل می گیرد. توسعه شهادت یعنی نه تنها کیفیّت و کمیّت، بلکه همه خصوصیّات شهادت موضوعاً ارتقا می یابد. ‏

‏قرآن می فرماید:‏

 ... فَلا یُسرف فی القّتل، اِنَّهُ کان منصوراً. (اسراء- آیه 33) 

‏منظور از اسراف در قتل در همه ابعاد کشتن و کشته شدن است و این کشته شدن خاصّ حضرت اباعبدالله است. ‏

‏ ‏

قیام سیّدالشهدا(ع): 

‏فردی که به جهانیان نشان داد که اگر کسی مقابل ستمگری و ستم کشی بایستد، گستاخی عمومی را به جامعه تعلیم می دهد به گونه ای که می گوید می توان نخواست، و مقابل همۀ مظالم ایستاد تا جایی که ظالم را از پا درآورد. این مفهوم و معنای عبارت‏ پیروزی خون بر شمشیر است «نخواستنی» ‏که به دلیل نتوانستن نیست بلکه برای مقابله با ستمگر است. چگونه می توان این نخواستن را تا از پا درآوردن دشمن ادامه داد؟ لازمۀ این نخواستن تکامل در جهتگیری در میدان پرورشی است. منظور از توسعۀ بستر و میدان پرورشی ارتقای توسعه حساسیّتهای جامعه، (پیدایش گستردگی تمایلات اجتماعی در ابعاد گوناگون) توسعه تفاهم و قدرت ارتباط بشر با یکدیگر در نظام اجتماعی و ارتقای قدرت عملکرد اجتماعی، (توسعه تحرک عینی و تسخیر هر چه بیشتر میدان عملکرد) است. که این خصوصیّات وسعت میدان پرورشی با مقیاسهای سرعت، دقّت، و انضباط می تواند قابل اندازه گیری باشد. ‏

‏پرورش انسانیّت انسان، رهین ارتقای جهتگیری این میدان پرورشی است. اگر تکامل میدان پرورش تاریخ با ارتقای جهت گیری هماهنگ نباشد، لزوماً کرامت انسان ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 174
‏محور این بستر پرورشی نمی گردد و متغیر اصلی جامعه که مجموعه ای از انسانها، ابزار، و روابط است، به نفع تکامل انسانیّت انسان حلّ نمی شود. تنها زمانی تکامل به نفع انسان حلّ می شود که محور توسعه و تکامل کرامت انسان باشد. ‏

‏ظرافت این بحث که انسان به عنوان متغیر اصلی تکامل شناخته شده و محکوم آثار محصولات (سرمایه یا ابزار) نیست، درخور بحث این اجلاس نیست. فقط به طور خلاصه اشاره می شود که اگر انسان اسیر سرمایه و ابزار گردد کرامت اخلاق وی در تاریخ توسعه نمی یابد و اگر ‏توسعه محصولات‏ محور ‏توسعه جامعه‏ قرار گیرد، انسان به صورت کالا درخواهد آمد.‏‎[1]‎‏ ‏

‏در مقابل این دو فرض (محوریت ابزار یا محصولات) محور قرار گرفتن کرامت انسان و اخلاق امری است که آزادی و حاکمیّت انسان و ارتقای منزلت او را بر ابزار و محصولات جاری می سازد، رسیدن به این سطح تنها در شرایطی ممکن است که نیازمندی تکامل تاریخ را نسبت به ارتقای جهت گیریهای تاریخ در جامعه‏‏ ‏‏شناسی و انسانشناسی قابل طرح بدانیم و تکامل تاریخ را بر مبنای تکامل ‏ولایت و خلافت‏ ارزیابی کنیم. یک قدم بالاتر ‏پیدایش جهان‏ را بر پایه ربوبیت مطلقه الهی تحلیل نماییم. در نتیجۀ این نگرش، ربوبیت و پرورش اساس و مبنای ضرورت حرکت و تکامل می گردد. ‏

‏ ‏

ابزار حکومت بر تاریخ: زبان عمل

‏پایگاه تعریف ‏توسعه‏ و تکامل آزادی تا ارتقای ‏جهت گیری‏ مطرح گردید. حال باید ابزار و عوامل ارتقای جهت گیری در نظام ولایت بر تاریخ و حکومت بر زمان و مکان را شناسایی نماییم. با کدام زبان می توان به تاریخ سخن گفت؟ چه زبانی، رسایی لازم را در تغییر انحراف جهت گیری تاریخ داراست؟‏

‏اگر زبان را به چند سطح تقسیم کنیم، خواهیم دید که ‏زبان علایم‏ از ایما و اشاره ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 175
‏گرفته تا علایم صوتی و ترسیمی و اصطلاحات و مفاهیم که مخصوص هر یک از دانش هاست، هیچکدام زبان عمومی تاریخ نیست. تغییر هنر و تحریک و تکامل آن در تکامل نظام حساسیّت ها و ارزشها در جریان تکامل تاریخ هرگز به پای ‏شهادت‏ نمی رسد، زبان عمل، زبان عمومی و زبان وجدان تاریخ همان ‏شهادت‏ است. ‏وَ کونوا دَعاة الناس بغیر اَلْسِنتکُم‏ شهادت کشته شدنی نیست که برای دنیاطلبی به انواع گوناگون ظاهر شود. شهادت ندای وجدان تاریخ و ندای نظام ولایتی است که ‏جهت گیری‏ تاریخ را ارتقا می بخشد. ‏شهادت‏ نه تنها زبان حرّیت است، و نه تنها زبان رهایی از وابستگی هاست، که بالاتر، زبان آزادسازی وجدان بشر از ستمگری هاست. انتخاب ‏موضوع‏ و ‏موضع‏ ضروری ترین امر برای این سخن گفتن و سخن شنیدن وجدان تاریخ است. ‏

‏وجود مبارک حضرت سیّدالشهدا(ع) با تمام ابعاد حیات تاریخی و با نسبتش به رسول‏‏ ‏‏الله(ص) و همه کرامتهای آن وجود مبارک از انتساب به پیغمبر خدا گرفته تا مظلومیت طفل شیرخواره همه وسایل سخن گفتن حسین(ع) با وجدان تاریخ بوده اند. انقلابی که امام حسین(ع) در جهت گیری تاریخ ایجاد نمود، مفهوم ‏پیروزی خون بر شمشیر ‏را به عنوان برترین وسیله ارتقای جهت گیری تاریخ قابل لمس نمود. تمدّن نو پای اسلامی که مورد تهاجم فرهنگ دنیاپرستانه اخلاق جاهلیت و یهود گردیده بود و می رفت تا در تمدّنهای پیشین خود منحل گردد، با ‏زبان عمل‏ حسین و شهادت او و نیز انتخاب ‏موضع‏ تاریخی و ‏موضوع ‏مورد حساسیّت تاریخ چنان شکوفا گردید که چهرۀ کریه مظالم در پرتو این درخشش در معرض دید همه دلباختگان دنیا قرار گرفت. و تنفر‏ وجدان تاریخ‏ از مظالم آشکار گردید. ‏

‏بدین گونه متغیر اصلی بودن انسان در ارتقای جهت گیری تکامل به نحوی ظاهر گردید که «تکنولوژی ادارۀ اخلاق» برترین منزلت اداره را به دست آورد. ولایت و سرپرستی اخلاق اجتماعی در این منزلت قابلیت مقایسه با مراتب نازلۀ اخلاق را ندارد. مفهوم خلافت و تقرّب الهی آنگاه اجتماعی می گردد که قدرت رهایی از وابستگی به رفاه تحقق پیدا نماید و این امر رهین‏ شهادت‏ است. ‏


کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 176
جایگاه شخصیّت حضرت اباعبدالله(ع) در پیروزی تاریخی 

‏علاوه بر شایستگی موضوع و منزلت تاریخی، روشن است که ویژگی شخصیّت انقلابی نیز نقش حساسی را داراست. زیرا بدون ‏آزاد بودن‏ و ‏حرّیت‏ از تنعم محصولات اجتماعی و ابزارهای مدیریت تولید محصولات، هرگز نمی توان تمایلات جامعه را اداره نمود. اگر شخص، خود اسیر میل باشد، هرگز حاکم بر ارتقای جهت گیری میل نمی گردد. ‏

انّی لا اَرَی الموت الاّ السَعادة و لا الحیاة مع الظالمین الاّ بَرَ ما‏ مرگ را نمی یابم مگر خوشبختی و حیات و زندگی با ظالمین را مگر ذلّت و باز می فرماید: ‏اَلا و اِنّ الدعی ابنَ دَعی قدرَ کَز بین اثنتین، بین السُلَّةِ و الذِلّه و هیهات مِنّالذلّه ‏آگاه باشید این زنازاده فرزند زنا مرا بین دو امر مخیّر می نماید؛ کشته شدن و پذیرش ذلّت. هرگز مباد که ذلّت را بزرگ اختیار کنیم.‏‎[2]‎

‏پاکی ها را در مقابل ذلّت طرح کردن، و پذیرش ذلّت، و فرومایگی ها را هم عنان و هماهنگ با خودکامگی های تاریخی قرار دادن، سخن گفتن با ‏وجدان تاریخ‏ است، پذیرش محرومیت برای مقابله با ذلّتها و اسارتها، پذیرش محرومیتی عاجزانه نیست. پذیرش محرومیت از موضع قدرت است. ‏نخواستن‏ است نه نتوانستن. زبونی نیست، مقابله با جور و استکبار است. ‏

‏این نخواستن یک رزم است ولی نه رزمی برای احراز منزلت خودکامگی برتر، که رزم جنگ‏‏ ‏‏آوران تاریخ است. بلکه رزمی است با بدیها و نیرنگها که پیروزی در آن جهت گیری توسعه جامعه را اصلاح می کند. آن هم نه با خودکامگی که با ‏شهادت‏. شکسته شدن سلطه‏‏ ‏‏پذیری و ستم کشی و ستم‏‏ ‏‏پذیری (که به دلیل وابستگی به صورت یک بیماری و مانع برای تکامل ظاهر می گردد) جز با شهادت زدودنی نیست. شهادت به معنای حیات عندالرب است. زیرا در ربوبیت حیات، تکامل تاریخ مشارکت می یابد و به منزلت رفیع خلافت الهی در ایجاد حیات اجتماعی منتهی می گردد. حیات عندالرّب ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 177
‏منحصر به حیات برزخی و حیات قیامت نیست بلکه خلافت در ربوبیت حیات اجتماعی حیات عندالرّب است و طبیعتاً مرزوق نزد خدای متعال به رزق خلافت و ولایت. (که به این منزلت تاریخی منتهی گردیده است). ‏

‏ ‏

انقلاب امام خمینی(قدس سره) پاسخ به پیام حسین(ع) 

‏پیروزی خون بر شمشیر که نشأت گرفته از پیام ‏ حرّیت عاشورا‏ست به دست شخصیّتی که وارستگی از وابستگی ها را یافته و حکومت بر حوادث سیاسی یعنی زمان و تکامل وجدان تاریخ و منزلت ارزشهای جامعه را پیدا نموده و توانسته منزلت رفیع شهادت را به جای ایسم های وارداتی بنشاند و صولت ستمگران را در مقیاس جهان بشکند، ظرفیتی را نشانگر است، که در ارتقای تکامل تاریخی موفّق گردیده است. شخصیّتی که با برخورد سنگین خود در طول جنگ تحمیلی هشت ساله که از دید نزدیکبین خردنگران به عنوان زیان تحمیلی به شمار می آید و در مقیاس جهانی و تاریخی به عنوان سرمایه‏‏ ‏‏گذاری در بهترین جهت و بهترین زمان و بهترین موضوع قابل ارزیابی است، و نهایتاً در وقت پذیرش صلح به گونه ای نیرومند عمل کرد که از تنگنای جنگ برای خود و ملّتش برای بار دوّم پیروزی ساخت. هرگز دشمن هم نتوانست او را به عنوان رهبر شکست خورده طرح نماید، زیرا در منزلت قدرت، حکومت بر شرایط زمان و مکان می فرمود و توان آن را داشت که مرتباً از جایگاه قدرت به هر شرایطی برخورد نماید و هرگز حتّی در یک مورد در موضع گیری تردید نکرد. پیرمردی که دانش سیاسی را به معنای روز نخوانده بود ولی به گونه ای روحیه اضطراب را به دامن دشمن و استکبار انداخت و دولت امریکا را تحقیر کرد که به اذعان دشمنان، امام (قدس سره) دو رئیس جمهور را در امریکا تعویض نمود. ‏

‏این مرد قدرتمند و با نفوذ، (‏امام خمینی‏ قدس سره) با هدایت جنگ تحمیلی پرچمدار دین نسبت به حرّیت بود و با این مظلومیت، مسلمین جهان، نظیر بوسنی و ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 178
‏هرزگوین و فلسطین را بیدار ساخته بود. انقلاب امام خمینی(قدس سره) به دنیا درس شهادت و ایستادگی داد. بدانگونه که در انقلاب جوانانی که تا چند سال پیشتر، در کاخ جوانان به دنبال تفریحات دنیایی بوده، یا به انواع فساد کشیده شده بودند، سه سال بعد در خط مقدّم جبهه ها شهید می شدند یا سخت‏‏ ‏‏ترین مشکلات را تحمل می کردند. ‏

‏حاکمیّت مظلوم بر ظالم و ‏خون بر شمشیر‏ به گونه ای تحقق عینی می یابد که در برابر قدرت مدیریت بر ابزار تولید محصولات اجتماعی رنگ می بازد و چهره درخشان مدیریت بر وجدان بشر و ولایت و سرپرستی آن با ابزار شهادت تاریکیهای مظلوم را که ضرورت تکامل می نمود می شکند، این استراتژی انقلاب بوده و هست هر چند استکبار قدرت درک آن را نداشته و با پندار مقایسه این انقلاب با انقلابهای مادّی موضع گیری نماید. ‏

والسّلام

‏ ‏

‏ ‏

‏پی نوشتها:‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 179

  • - محور شدن ابزار، به محور شدن محصول ابزار منتهی می گردد و لذا خود ابزار به عنوان محصولی تاریخی قابل ارزیابی است. هر چند ابزار نسبت به محصولات درجه بالاتری دارد، لکن نسبت به حاکمیّت انسان، و ابزار سازی انسان همانگونه طرح می شود که کالایی شدن فرض می گردد.
  •  - اللهوف علی قتلی الطفوف (آهی سوزان بر مزار شهیدان) تألیف سیّد بن طاووس، ترجمه سیّد احمد زنجانی 1348.