مجله کودک 136 صفحه 23

این چه حرفی است علی جان؟ همه می دانند که پدربزرگ عاشقانه ترا دوست دارد. باید فکر کنم ببینم چه چیزی باعث این تصمیم شده است؟! چرا پدر بزرگ نخواست مرا ببیند؟ نکند دیگر مرا دوست ندارد؟ عجیب است! قبل از آن که علی به دنیا بیاید. امام ضمن تلاوت قرآن و رسیدن به سوره یوسف دعای مخصوص می خواندند و بر سیبی می دمیدند و آن را به مادرش می دادند بعد از تولد علی هم مدام مراقبت از او را به ما توصیه می کردند. مثلا زمانی که علی را به سفر برده بودیم. اما تلفنی سفارش کرده بودند که لباس مناسب تن بچه کنیم تا سرما نخورد ... شاید ... شاید مربوط به حکایت آن مرد عارف باشد ... باید همان باشد ! ادواردو در حرم امام رضا (ع) برای اولین بار که به مشهد رفته بود دوستی به او گفت که چون اولین بار است که به زیارت می روی هر آرزویی داشته باشی بر آورده می شود. وقتی به سفر مشهد رفت و برگشت دوستش از او می پرسد که از امام رضا چه خواستی؟ او می گوید: «از امام رضا خواستم که قلب پدرم را نسبت به من مهربان کند».

مجلات دوست کودکانمجله کودک 136صفحه 23