سخنرانی حضرت آیت ‏الله محمدی گیلانی

سخنرانی حضرت آیت الله محمدی گیلانی

‎ ‎

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله و الصلوة و السلام علی رسول الله و علی آله  آل الله لا سیّما علی ابی عبدالله الموعود بشهادته قبل استهلاله  و ولادته بکت السماء و من فیها و الارض و من علیها و لمّا یطأ  لا بتیها قتیل العبرة و سید الاسرة الممدود بالنصرة یوم الکرة المعوّض من قتله ان  الائمة من نسله و الشفاء فی تربته. 

‏چند ساعتی بیش نمانده است که سال 1415 هجری قمری به پایان رسد و سال 1416 هجری قمری حلول کند. امشب شب اول ماه پیروزی خون بر شمشیر است و موضوع بحث همان طوری که شنیده‏‏ ‏‏اید و خوانده اید مسأله «تأثیر نهضت کربلا و عاشورای سیدالشهدا در نهضت امام راحل و انقلاب اسلامی ایران است» دربارۀ ریشه این نهضت که از کجاست و در وجود آدمی چه مقدار نفوذ دارد، اگر عنایت بفرمایید‏ با خَیرُ الکَلامِ قَلَّ وَ دَلَّ‏ به عرض می رسانم. ‏

‏مقدس‏‏ ‏‏ترین آیین انسانی احیای کرامت و اصالت انسانهاست. قرآن کریم کرامت ذاتی و اصالت انسان را مکرراً بیان فرموده و شعور افراد انسانی را نسبت به این کرامت، ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 40
‏همیشه بیدار می کند. در آیه می فرماید: ‏وَ لَقَد کَرَّمْنٰا بنی آدم و حَمَلْنٰٰاهُمْ فِی البَرّ و البَحْر‎[1]‎‏ مطابق این آیه بنی آدم مورد اکرام باری تعالی بوده و خدای تعالی سلطنت آنها را بر گسترۀ زمین و دریاها گسترده است. همچنین آدمی مسجود ملائکه است. در چند جای قرآن، اصالت و شرافت انسان را بیان می کند که انسان مطاع فرشتگان و قرشتگان در مقابل او خاضع و ساجدند‏‎[2]‎‏ و فوق همه این حقایق بیان می کند که انسان فطرتاً خیّر آفریده شد. و به حسب قوام آفرینش محسن است. و اگر دنائت و سفالت دامنگیر انسان می شود یک امر عارضی بوده و هیچگونه ذاتیّت ندارد. خداوند قسم یاد می کند ‏والتین والزیتون * و طور سینین * و هذا البَلَدِ الأمین * لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم * ثم رددناه اسفل سافلین *‎[3]‎‏ کلمه ثمّ تراخی و عروض را می رساند بنابراین انسان برحسب آفرینش اصلی خیّر بوده و محسن آفریده شده است. ‏

‏این تذکر و ایقاظ به شعور به کرامت مکرراً در قرآن مجید آمد‏‎[4]‎‏، و اگر کرامت انسانی در معرض خطر واقع شود به سفالت و دنائت کشیده شود، قرآن کریم دستور می دهد که باید انسانها برای احیا یا حراست از این فطرت «کرامت» قیام کنند، قتال و کشتار کنند و حتی کشته بدهند مثلاً با لحن توبیخ بیان می کنند که چرا نشسته اید: ‏و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان‎[5]‎‏ تو که دیدی کرامت انسانی در خطر است و دیدی که اصالت انسانی مورد طغیان طاغیان واقع شده، چرا به کارزار دست نمی زنی؟ چرا نمی کُشید و کُشته نمی شوید؟‏

‏مقدس ترین نهضتی که در این باره تاریخ بشریت سراغ دارد، نهضتی که در برابر طغیان بپا خاست، اصالت انسانی را از خطر نجات بخشید، نهضت اباعبدالله الحسین (علیه‏‏ ‏‏السلام) است. من این چند جمله را می خوانم زیرا ارزش این نهضت والا در این جمله ها درخشان است ‏الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته‏ خدای بزرگ وعده داده بود که آزاده ای حسین نام، قیام می کند و نهضت او اسوه برای نهضتهای آینده می شود. عبارت ‏الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته‏ اشاره می کند که از دامن زهرا پایین نیامده مسأله شهادت او در بیت نبوّت روشن بوده است. آن بزرگی ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 41
‏که ‏قتیل العبرة‏ کشته شده اشک دیدگان اولیا است. آن بزرگی که خدای تعالی در عوض نهضتش ائمه را از صُلب او بعد از او قرار داد و شفا را در تربت او نهاد. در این جملات عظیم الشأن که از زبان حجّت خدا صاحب الامر(سلام الله علیه) صادر شده و در نامه ای که امام زمان نوشته اند آمده است و به عنوان زیارت حسینی در روز سوم شعبان ذکر شده است‏‎[6]‎‏ عظمت این نهضت را یادآوری می کند که نهضت حسین اسوه نهضت هاست. ‏

‏نهضت توبه کاران بعد از واقعه کربلا الهام از نهضت سیدالشهدا گرفته است. قیام علویین چه سادات و چه غیر سادات از قیام حسینی نشأت گرفته است، و حتی عبدالله‏‏ ‏‏بن زبیر که نظر خوشی با سیدالشهدا نداشت، بعد از واقعه کربلا که نهضتی کرده و مقاومت کرد وقتی به شرح حال او مراجعه کنید ملاحظه می کنید که مسأله کربلا به او همت داد و حتی مادرش اسماء اینگونه بود. وقتی حجاج، عبدالله‏‏ ‏‏بن زبیر را به دار زد، و از دار هم پایین نیاورد به او گفتند: «جنازه از هم پاشیده شده است او را پایین بیاور.» گفت: «می‏‏ ‏‏خواهم اسماء دختر ابی بکر، مادر زبیر از من خواهش کند.» وقتی به خانم گفته شد، فرمود: «ما این دنائت را نمی پذیریم.»‏

‏برادرش مصعب بن زبیر، که در جنگ با آل امیّه لشکریانش فرار کردند، وقتی از طرف عبدالملک پیشنهاد تسلیم شدن و اینکه مجموعۀ عراق را در اختیارت می گذاریم آمد، از همّت حسین الهام گرفته شمشیرش را شکسته گفت: ‏فَان العلیٰ من ال هاشمی- تأسّوا و سنّوا للکرام تأسّیَا‏ این نهضت کربلا و قیام کربلای حسین و یارانش، اسوۀ عظمت، پیشوای همّت، به ما یاد داد که در مقابل طاغی و یاغی چنین باید کرد. ‏

‏همه ما به خوبی واقفیم که قیام امام راحل نشأت از نهضت کربلا گرفت. ما نزدیک به ایشان بودیم و آن جملۀ بی باکی و پاکبازی سیدالشهدا را چند بار خواندند: ‏اَلا و ان الدعی ابن الدعی خیّرنا بین اثنتین،بین السّلة و الذلّة. و هیهات منّا الذلّة حجور، طابت و طَهُرَت. 

‏ابن ابی الحدید بابی در شرح نهج البلاغه باز کرده است بنام: ‏فَضّل فی أباة الضیم‎[7]‎‏ در ذیل کلام حسین، آنجا از امام زین العابدین نقل می کند این کلام سیدالشهدا را در ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 42
‏روز عاشورا. ‏

‏این شارح نهج البلاغه از پسر امام حسین نقل می کند و بعداً از نقیب السادات بصری این اشعاری که واقعاً اشعار اخگرین است از زبان امام حسین. یعنی خواسته که روح امام حسین را نشان بدهد که حال حسین چنین است. که اگر در زبان بیاید این است:‏

و قد کان فوت الموتِ سهلاً فرده الیه الحفاظ المر و الخلق الوعر

و نفسٌ تعاف الضیم حتی کَاَنَّهُ          هُوَ الکُفْر یَوْم الروع او دونَهُ الکفر

فاثبت فی مستنقع الموت رِجْلَهُ و قٰال لها من تحت اَخْمَصَکَ اَلحَشْر

تردا ثیاب الموت حمراً فمٰا أتی        بها اللیل الاّ وهی من سندس خضر 

‏آنهایی که نزدیک به امام راحل بودند مثل من و برادرم آقای توسلی که ایشان نزدیکتر و من هم در کنارش. اگر در قم به منزلشان مشرف شده باشید، دیده‏‏ ‏‏اید یک حیاط بزرگتر و یک حیاط کوچک است. با آقای توسلی در همین حیاط کوچک با امام نماز می خواندیم. یک شب بعد از آنکه نماز خواندیم از آن حیاط کوچک به یک اتاق رفتیم. چای آوردند، یکی از آقایان طلاب عرض کرد: «امروز فرماندار منزل آیت الله گلپایگانی رفته و عربده کنان این فرماندار بی ادب طاغی یاغی پشت به رئیس مذهب کرده، از آن بالا به طلاب که آنجا بوده‏‏ ‏‏اند شتم و ناسزا گفته است.»‏

‏آنقدر ایشان عصبانی شدند گویی حالا فرماندار کنار پنجره خانه ایشان است و می خواهد بلند بشود بزند توی سر فرماندار. امام گفت: «آنجا آدم زنده نبود! این مرتیکه پشت به رئیس مذهب می کند، و به طلاب محترم ناسزا می گوید.»‏

‏بعداً هم مطلبی را اضافه کردند و قضیه آقای حاج شیخ ابراهیم احمدی را نقل کردند. اشاره به حاج علی اصغر احمدی پسر ایشان کردند و فرمودند: «دایی من مرحوم آقای حاج شیخ ابراهیم احمدی مرد موجّهی در خمین بودند وقتی که مسئله کشف حجاب شد در منزل یکی از خانمهای خمین، رئیس نظمیّه دعوت کرد بزرگان شهر را که با مکشوفه بودن خانمشان، دست خانم را بگیرند و بیاورند. و از جمله دایی من. (آقای ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 43
‏پسندیده می فرمود که من هم همراه دایی بودم) دایی من هم دعوت شده بودند. آجودان در جلوی در بوده، دایی که خواستند بروند او دست دراز کرده عمامه دایی من و عبایش را برداشت و دایی من با همان حال وارد شد. زنهای خمین که آقای حاج ابراهیم، روحانی پاک باخته، را دیدند می شناختند و خیلی ها گریه کردند که با سر برهنه وارد شده است ولی ایشان در نهایت قوت نفس یک صندلی را برداشت، در وسط این باغچه صندلی را گذاشت و رفت روی صندلی. فرمودند: اهالی خمین! ‏مَنْ عَرَفَنی فقد عَرَفَنی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفنی ...‏ من شیخ ابراهیم هستم. صدای گریه و ضجه بلند شد از طرف نظمیه ریختند آقا را پایین بیاورند جمعیت به هم خورد.»‏

‏این نکته های زندگی امام و خاندان امام مسأله احترام به کرامت انسانی، حفاظت انسانی، حراست اصالت انسانی را خوب نشان می دهد. هر زاویه از زندگی ایشان چنین بوده تا آن موقعی که ما از نزدیک ملازم خدمتشان بودیم. یعنی نهضت امام تأسی به نهضت کربلای حسین بوده است. و آن دختر عزیز خانم مکرّمه که مقاله را خواندند و خوب هم ترتیب داده بودند کلمات امام را برحسب سنوات تا آن مقداری که برای ایشان مقدور بوده است‏‎[8]‎‏. بیان کردند که امام دنبال حسین بوده است. ‏

‏اینکه عرض کردم مقدس ترین آیین انسانی احیای کرامت انسانهاست، یک مسأله قرآنی بود. و قرآن کریم این مسأله را در سورۀ مبارکه انعام در هشت آیه هجده پیامبر را نام می برد و از این آیین تعبیر به هُدی الله می کند‏: اولئکَ الذّین هدَی الله فبهدیٰهم اقتده قلْ لا أسئلکم علیه اًجْراً إِنْ هُوَ الّا ذکریٰ لِلعٰالمی‎[9]‎‏ چون این فطرت در انسان اصیل است انبیا این ذخایر فطرت را بیدار می کردند و هوشیار می کردند. از ابراهیم شروع می کند‏ و تِلْکَ حُجتُّناٰ اٰتینٰاهٰا ابراهیم‎[10]‎‏ بعداً بیان می کند ‏و وهبنا له اسحاق و یعقوب‏. ‏‎[11]‎‏از هجده پیامبر نام می برد. تمام پیامبران برای حراست اصالت انسان و کرامت انسانی قیام کردند. از آنجایی که فرصت کوتاه است و می خواستم فشرده مطلبم را به عرضتان برسانم به دعا اکتفا می کنم. ‏

‏من دعا می کنم که ان شاءالله خداوند این قیام را که از قیام حسینی چکیده شده ‏

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 44
‏است، حفظ بفرماید. این را به من ایراد نکن اگر من بگویم امام از مخلَصین است نه از مخلِصین، من از نزدیک ایشان را دیده بودم و چه کرامتها که از آن حضرت من مشاهده کرده‏‏ ‏‏ام، ایشان مخلَصند و دارای عصمت اکتسابی بودند؛ عصمت اکتسابی را من و شما هم اگر در سیر و سلوک وارد شویم می توانیم معصوم اکتسابی بشویم، قرآن نشان می دهد که می شود خانم و آقا معصوم بشود آن جایی که قرآن می فرماید که ما ایمان را زینت قلب مؤمنین قرار دادیم ‏و کرّه الیکم الکفر و الفسوق و العصیان‎[12]‎‏ این همان عصمت اکتسابی است. ‏

‏خدایا بحقّ این انسان متعالی سوگندت می دهیم ما را در این صراطی که در برابرمان قرار داده اند ثابت قدم نگه‏‏ ‏‏دار. روان تابناکش از همه ما خشنود بگردان. از مؤسس این برنامه ما تشکر می کنیم و از خدای تعالی مسئلت داریم همانطور که عزیز قلوب ما آقای حاج احمد آقا بدنش به بدن پدرش ملحق شد، روان تابناکش با روان نورانی پدرش محشور و معاداً با ارواح انبیا محشور بفرماید. ‏

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

‎ ‎


کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 45

پی نوشت:

کتابمجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375، تهرانصفحه 46

  •  - اسراء / 70
  • - و اذا قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابلیس کان من الجن ... (کهف / 50) و نظیر این تعبیر در بقره / 34 و اعراف / 11 و اسراء / 61 آمده است.
  • - التین /  آیات 5- 1
  •  - تعابیر مختلفی دربارۀ کرامت انسان در قرآن وجود دارد رجوع کنید به فجر / 15 و حجرات / 13 و انبیا /  26 و یس / 27
  • - ـ نساء / 75
  • - رجوع کنید به مفاتیح الجنان، اعمال روز سوم شعبان
  • - شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1 / 302.
  • - مقصود مقاله سرکار خانم کشوادی است
  • - انعام / 90
  • - انعام / 83
  • - انعام / 84
  • - حجرات / 7 کلام قبل از آن چنین است: الله حبّب الیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم