مجله کودک 434 صفحه 14

قسمتسوم جاروبرقی شکم پر پغورقاطی طاهرهایبد از بس پغورقاطی شب تا صبح خودش را خاراند، صبح، دیر از خواب بیدار شد. با عجله لباس پوشید و رفت اداره. بدنش بد جوری میخارید. آدامس و بیسکویت و پفک و پلو و خورشت و سبزی و سوسک مرده به موها و صورتش چسبیده بود. پغورقاطی تا اداره دوید. آبدارچی اداره، استکانهای چای را توی سینی گذاشته بود و برای کارمندها میبرد. تا چشم آبدارچی به پغورقاطی افتاد، فریادی زد و سینی را توی هوا پرت کرد و دوید. پغورقاطی محل نگذاشت و رفت توی اتاقش. تا پغورقاطی از در اتاقش رفت تو، همکارش، از جا پرید و با ترس و تعجب به پغورقاطی نگاه کرد و گفت تو چرا این شکلی شدی؟! اینا چیه رو سرت؟» پغورقاطی پشت میزش نشست و گفت از سرو صورتم یک چیزی ریخته بیرون. شاید آبله مرغون گرفتم. همه جام میخاره، بد جوری میخاره. 11 مسلسل 7/12 میلیمتری و ظرفیت بمب برابر 1814 کیلوگرم از دیگر ویژگیهای این هواپیما بود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 434صفحه 14