مجله کودک 434 صفحه 15

همکار پغورقاطی گفت نباید میاومدی اداره. پغورقاطی داشت خودش را میخاراند که آبدارچی و آقای رئیس وارد اتاق شدند. آبدارچی گفت بفرمایید خودتون ببینید. آقای رئیس جلوتر نیامد. دم در ایستاده و خوب به پغورقاطی نگاه کرد. آبدارچی گفت ممکنه مرضش واگیر داشته باشه. آقای رئیس رو به پغورقاطی کرد و گفت بهتره مرخصی بگیری بری خونه. تو احتیاج به یک دوش حسابی داری. پغورقاطی از جایش بلند شد. آقای رئیس رو به آبدارچی کرد و گفت: قبل از این که بره، از سر تا پاش رو، جاروبرقی بکش. آبدارچی، پغورقاطی را جاروبرقی کشید. خارش پغورقاطی کمتر شد. پغورقاطی همان طور که به طرف خانه میرفت، با خودش گفت: حتماً آقای رئیس قبلاً دکتری، پرستاری، چیزی بوده. بعد همان طور که سرش را میخاراند و صورتش را میخاراند وشکمش را میخاراند و پایش را میخاراند، به طرف خانه رفت. در موقعیتهای فرود اضطراری، هواپیمای 26ـB، به خوبی از خود قابلیت نشان میداد. حداکثر سرعت هواپیما 455 کیلومتر در ساعت بود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 434صفحه 15