
امیرمحمد لاجورد
حرفهای واجب
خیلیها فکر میکنند اگه آدم کوچکترین فرد خانواده باشه خیلی خوبه و خیلی عزیز میشه. اما
چی بگم؟ علاوه بر این که خیلی وقتها همین کوچک بودن
باعث شده تا خیلی از کارها رو من مجبور بشم انجام بدم،
باعث شده تا خیلی از چیزها رو هم به گردن بگیرم.
مامان: «دارن زنگ میزنن. آقا برید ببینین کیه؟»
بابا: «سحاب جان، بپر برو در رو باز کن ببین کیه؟»
سحاب: «سحر، یه دقیقه برو دم در ببین کیه؟»
سحر: «سبحان، مگه نمیبینی زنگ میزنن...»
توجه فرمودید، این فقط یه نمونهشه. اصلا بذارین
یه قصه واقعی که همین چند روز
پیش اتفاق افتاد رو براتون بگم.
برادرم سحاب میخواست بره
بیرون که دید لای در قبض تلفن
را گذاشتن. سحاب همینطور
داشت به عددهای روی قبض
نگاه میکرد و وای وای میگفت.
سبحان: «چیه؟ چقدر اومده؟»
سحاب: «بفرمائین سحر خانم.
خیالتون راحت شد؟ حالا هی
بشین و با نگار حرفای
غیر واجب بزن.پول تلفن
اومده سی و هشت هزار
تومن. حالا جواب بابارو
چی میخوای بدی؟»
سحر: «به من چه؟ مگه
فقط من حرف میزنم؟ چرا خودتو نمیگی که
هر دم به دقیقه با سعید حرف میزنی؟ حتما
حرفای شما خیلی واجبه، ها؟»
سحاب: «من نمیدونم که شماها فک درد
نمیگیرین؟ گوشتون درد نمیگیره اینقدر حرف
میزنین؟ اصلا شما به هم هی چی میگین که
تمومی نداره؟ من که با سعید فقط دو کلمه در روز
اگر حرف داشته باشم بهش تلفن میکنم.»
سحر: «دو کلمه؟ وقتی حرف میزنی یه نگاهی به ساعت بنداز آقا!» سحاب: «خلاصه که من نمیدونم. این تو و این...
شکاری بمبافکن «کورسر U 4F» یکی از بهترین هواپیماهای متفقین برای نبردهای هوایی بر فراز اقیانوس اطلس بود.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 434صفحه 38