
قصههای مثنوی معنوی مولوی
قسمت دوم
محمدعلی دهقانی
طوطی کچل و شیشه روغن
مرد، بعد از این حرف، چوب گردگیری را برداشت و با آن یک ضربه ی محکم روی سرِ طوطی کوبید. پرنده ی بیچاره فقط یک جیغ بلند کشید و دیگر چیزی نگفت.
ضربه ی چوبِ بقال، سرِ طوطی را زخمی کرد و همه ی پرهای کاکل قشنگش ریخت. چشم های پرنده ی بیچاره از درد پُرِ اشک شد و ساکت و غمگین در گوشه ای نشست و دَم نزد. مرد بقال، چند لحظه ی بعد آرام شد و وقتی فهمید که چه بلایی سرِ طوطی آورده، به سختی از کارش پشیمان شد و غصه خورد. پیش طوطی رفت و او را در دست هایش گرفت و پرهایش را نوازش کرد، با مهربانی و محبت با او حرف زد و سعی کرد از پرنده های غمگین دلجویی کند. اما طوطی
Õ نام کشتی: آلمیرانت
Õ کشور سازنده: شیلی
Õ نوع: ناوشکن
Õ تعداد خدمه: 266 نفر
Õ طول و عرض: 122 در 13 متر
Õ سلاح اصلی: 4 تفنگ 102 میلی متری- موشکهای اژدرافکن
مجلات دوست کودکانمجله کودک 452صفحه 8