مجله کودک 455 صفحه 12

Õوقتی به مغازه برگشتید استادتان دعوایتان کرد یا به شما افتخار کرد؟ بعد از آنکه پیروزمندانه کارم را انجام دام مسئول سینما گفت اگر دوست داری برو توی سینما و فیلم را ببین. من هم که عاشق فیلم و سینما بودم. Õ و مغازه هم ماند به امان خدا و آقا یدالله؟ با پیشنهاد دیدن یک فیلم در سینما آن هم بدون خرید بلیت وسوسه شدم. جذب فیلم شده بودم و اصلاً مغازه یادم رفته بود. استادم که به مغازه آمده بود و جریان را فهمیده بود به دنبالم به داخل سالن سینما آمده بود و مرا صدا میزد. آنقدر غرق فیلم و ذوقزده بودم که تا او را دیدم گفتم شما هم بنشین و فیلم را ببین و شروع کردم به تندتند تعریف کردن ماجرای فیلم. همانطور که داشتم تند تند قصه فیلم را برایش تعریف میکردم گفت هزار تا کار داریم و آنوقت تو اینجا نشستهای و فیلم تماشا میکنی؟ Õ پنجههای استاد نگذاشت تا پنجههای مرگبار را ببینی؟ نه، آن موقع دیگر نشد فیلم را ببینم اما چند روز بعد، باز هم یک صبح زود بود که یک کامیون در مغازه نگه داشت و صاحب کامیون میخواست نوشتههایی روی در ماشین خود بنویسد. به او گفتم باید صبر کند تا استادم بیاید اما او خیلی عجله داشت. خلاصه اینکه باز هم خودم قلم به دست گرفتم. یادم میآید باران شدیدی هم میبارید و صاحب ماشین یک چتر روی سرم گرفته بود تا بتوانم روی در کامیونش چیزهایی را که میخواست بنویسم. کارم تمام شده بود که استادم رسید. کمی خرده گرفت که باید صبر میکردی تا خودم میآمدم اما صاحب کامیون گفت که او به اصرار من این کار را کرد چون خیلی عجله داشتم. استادم به آنچه نوشته بودم نگاه کرد و گفت بد نیست اما در حد و اندازه مغازه ما هم نیست. اما خود صاحب کامیون خیلی از کار انجام شده راضی بود، آن قدر که بعد از پرداخت اجرت کار به استادم، دو تومان هم به من انعام داد. با همان دو تومان بود که دو نفر از دوستانم را دعوت کردم و به سینما رفتیم و همان فیلم را از اول تا آخر دیدیم. البته از ما که پول بلیت را نگرفتند، دو تومان صرف خرید خوراکیها شد. Õ یاد استادتان را میکنید؟ بله خیلی زیاد. بالاخره هرچه یاد گرفتهام از او بوده است. اتفاقاً هنوز گاهی به من سر میزند. Õ خودتان هم در طول مدت کاریتان شاگرد داشتهاید؟ بله، پنج شش نفری میشوند. Õ درآمدتان چطور است؟ روزی چند تا پارچه را مینویسید؟ روزی را که خدا میرساند و هر چقدر هم که باشد شکر میکنیم. در مورد تعداد کاری هم که انجام میدهیم باید بگویم پایین و بالا زیاد دارد. کلاً زمینه چنین کارهایی مقداری کم شده است و با آمدن وسایل جدید روز به روز هم کمرنگتر میشود. بنرها مقدار زیادی از حجم کار را به خود Õ نام کشتی: فالکو Õ کشور سازنده: ایتالیا Õ نوع: شناور رهگیر Õ تعداد خدمه: 150 نفر Õ طول و عرض: 94 در 9 متر Õ سلاح اصلی: سه توپ 152 میلیمتری

مجلات دوست کودکانمجله کودک 455صفحه 12