مجله کودک 458 صفحه 18

پنبه هی خود را به میلهها قفس میزد و هی دستهایش را روی صورتش جمع میکرد. زیاد هم غذا نمیخورد. شاید هم دلش برای جنگل و کتابها تنگ شده بود. تورج گفت: یک وقت نرود پیش غول یا کتابها؟ مامان گفت: شاید هم رفت. شاید میخواهد با سواد بشود! تورج: باسواد! گفتم: اگر باسواد بشود؛ میرود توی ابرها. شاید هم دیگر پیش ما نیاید. رفتم کتاب غول و ساقه لوبیا را آوردم و برای تورج خواندم خیلی خوشش آمد. تورج گفت: من میخواهم از ساقه بالا بروم. یالا! یالا! مامان گفت: باید حسابی درس بخوانی مثل ایرج! تورج گفت: داداشی! من هم ببر مدرسه! من بیایم؟ همه خندیدیم. (ادامه دارد) Õ نام کشتی: پگاسو Õ کشور سازنده: ایتالیا Õ نوع: قایق اژدرافکن Õ تعداد خدمه: 50 نفر Õ طول و عرض: 50 در 5 متر Õ سلاح اصلی: دو توپ 57 و سه اژدرافکن 450 میلیمتری

مجلات دوست کودکانمجله کودک 458صفحه 18