ویژگی های جلوه های قیام عاشورا و انقلاب اسلامی

ویژگی های جلوه های قیام عاشورا و انقلاب اسلامی

‏ ‏

‏ ‏

 الهه  هادیان رسنانی

‏ ‏

«وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوُا فی سَبیلِ اللهِ أمواتاً بَلْ أحیآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحینَ بِمآ ٰاتٰیهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ ألاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ. یَسْتَبْشِروُنَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضْلٍ وَ أنَّ اللهَ لاَیُضیعُ أجرَ المُؤْمِنینَ»‏. ‏‎[1]‎

«کُلُّ یومٍ عاشورا و کُلُّ ارضٍ کربلا»‏ کلمۀ بزرگی است که از آن اشتباه می فهمند. آنها خیال می کنند به این معناست که هر روز باید گریه کرد، لکن محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد؟ ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد؟ همۀ زمینها باید این طور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهدا - سلام الله علیه - با چند نفر معدود به کربلا آمدند و در مقابل ظلم امپراتور زمان، یزید، ایستادند، فداکاری کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند و یزید را شکست دادند. باید همه جا این طور باشد، ملّت ما باید این معنا را که امروز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا کربلاست و ما باید نقش کربلا را پیاده کنیم، هر روز داشته باشد، انحصار به یک زمین ندارد و به یک سری افراد منحصر نمی شود، همۀ زمینها و همۀ روزها باید این نقش را ایفا کنند و ملّتها از اینکه باید همیشه مقابل ظلم بایستند، غفلت نکنند». ‏‎[2]‎

قیام بحق برای تکامل معنوی واَشکال مختلف قیام در سنت پیشوایان اسلام تا انقلاب حضرت ‏صاحب (عج)

«‏قل إنما أعِظُکُمْ ‏بواحِدَةٍ أنْ تقوموا لله مثنی و فُرٰادیٰ ثم تتفکروا ما بِصَاحِبِکُمْ  مِنْ جِنَّةٍ ۚ  انْ هُوَ

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 304
‏‏ إلاّ نَذِیرٌ  لَکُمْ بَیْنَ  یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ.» ‎[3]‎

‏«‏‏بگو به امت که من به یک سخن شما را پند می دهم و‏‏ ‏‏آن سخن این است که شما خالص برای خدا، دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید و دربار‏‏ۀ‏‏ من عقل و فکرت کار بندید تا دریابید که صاحب امت را جنون نیست. او رسول خداست و شما را از عذاب می ترساند». ‏

‏حکومت در اسلام، مقام خلافت الهی است و انسان به عنوان خلیفة الله باید بر اساس احکام الهی و بنا بر مصالح جامعه‏ اسلامی عمل نماید. ‏

سنت الهی بر این اسا‏‏س‏‏ بود که خلقی بیافریند و‏‏ ‏‏آنها را به وسیله‏ انبیای خویش به سو‏‏ی‏‏ کمال مطلوب راهبری ‏نماید و‏‏ ‏‏آن خلق در‏‏ ‏‏تمام ازمنه قیام کنند تا به موفقیت نها‏‏یی‏‏ برسند. حضرت آدم ابوالبشر تا حضرت نوح، موسی و عیسی - علیهم السلام - و تا ‏‏پیامبر گرامی اسلام، حضرت خاتم(ص) نیز ‏‏قیام بحق نموده اند، چه آنکه قیام از وظایف انسان است. این ‏‏قیام و اثربخشی آن، نسبت مستقیم با شخصیت افراد دارد، چنانکه قیام امام حسین(ع) با ‏قیام سایر مردان جنگی یکسان نیست، چه آنکه نهضت مقدس امام حسین(ع)، علاوه بر ابقای حق و حقیقت و شناساندن خاندان علی(ع) به مردم و بالا بردن محبوبیت آنها و نیز بر ملا‏ ‏‏ساختن ماهیت کثیف و منفور بنی امیه، الهام بخش نهضتها و قیامهای اصیل دیگری نیز در طول تاریخ ‏‏گشت. و قیام آل محمّد، حضرت مهد‏‏ی‏‏ (عج) نیز برا‏‏ی‏‏ ایصال به مطلوب و رهبری به کمال است. اوست که قائم به حق است و با شجاعت و صولت حیدریه‏ علی(ع) و عصمت و عفت فاطمه(س)، و حلم امام حسن مجتبی(ع)، و عشق حسین(ع) و عبادت سجاد(ع) و مآثر علمی امام با‏‏ق‏‏ر‏‏(ع)‏‏ و علوم جعفر‏‏ی‏‏ امام صادق(ع) و ریزه کاریهای علمی باب الحوایج و علوم کاظمی و احتجاجات رضو‏‏ی‏‏ وجود و بخشش تقوی و نقاوت نقوی و هیبت عسکری، اکنون دست قدرت خود را در پس پرد‏‏ۀ‏‏ غیب نگاهداشته است. او می آید با عشق حسین(ع) و شمشیر علی‏‏(ع)‏‏ و پرچم مظلوم امام. او ‏‏قیام می کند تا بشر را با تعدیل تمدن مادی به سرحد کمال معنوی برساند. ‏

‏ ‏

‏علل و موجبات قیام امام حسین(ع)‏

‏مهمترین علت قیام امام حسین(ع)، انحرافاتی بود که در دستگاه حکو‏مت آن روز پدید‏‏ ‏‏آمده بود. حزب امو‏‏ی‏‏ که در رأس آن ابوسفیان قرار داشت و تا قبل از فتح مکه علناً ‏‏بر ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 305
‏ضد اسلام فعالیت می کرد و سالیان دراز با پیامبر اسلام(ص) به دشمنی و نبرد پرداخته بود، پس از فتح مکه به ظاهر اسلام آورد، اما در زیر چهر‏‏ۀ‏‏ ظاهری خود، ریشه های نفاق و کفر را در دل خویش محفوظ داشته و در لباس و حکومت اسلامی ظاهری خود، شنیع ترین اعمال را مرتکب می شد. ‏

‏در دوران حکومت یزید،حکومتی که باید مجر‏‏ی‏‏ قوانین اسلام باشد، به دست مرد‏‏ی‏‏ افتاده بود که حتی مانند پدرش معاویه، ظاهراً نیز پایبند به اسلام نبود. او‏‏ ‏‏آشکارا شراب می نوشید و به مقدسات اسلام توهین می کرد. چنانکه بر طبق شواهد تاریخی: «یزید بر اسا‏‏س‏‏ تعلیمات مسیحیت پرورش یافته بود و قبلاً تمایلاتی به آن داشت، و از طرفی جوانی ناپخته، شهوت پرست، خودسر،‏‏ خوشگذران، عیاش، فاقد دوراندیشی و احتیاط بود. دربار یزید کانون فساد و گناه بود و‏‏ ‏‏آثار شوم آن حتی به جوامع‏ مقدسی همچون مکه و مدینه رسیده بود.» ‏‎[4]‎

‏بنابراین در زمان امام حسین(ع)، دین به این دلیل در معرض خطر بود که شخصی چون یزید بر سر کار بود، و امام حسین(ع)، با آن وضعیت می دید که دین جدش در معرض خطر است و بدعت ‏‏گذاری می شود. می دید کسی بر خلافت نشسته است که ‏‏مبانی اسلام را ز‏‏یر سؤا‏‏ل‏‏ می برد. ‏

‏در هر جامعه ای نیاز است که عده ای از انسانها، وَ‏هم سیاسی و دینیشان بیشتر از دیگران باشد. در حقیقت، عده ای موی بینند و عده ای پیچش مو‏‏ی‏‏. چه آنکه در پیچش مو‏‏ی‏‏ بسیار‏‏ی‏‏ از واقعیتها روشن می ‏‏گردد. و لذا امام حسین(ع) با دیدن آن واقعیتها در جامعه برای امر به معروف و نهی از منکر ‏‏قیام کرد. این هدف بود که به نهضت حسین(ع) ارزش داد و امام حسین(ع) نیز به آن ارزش بخشید. ‏

‏امام حسین(ع) زمانی که در‏‏ ‏‏آن برهه‏ حسا‏‏س‏‏ می دید اگر قیام نکند، قضیه به این صورت خواهد بود که یزید همچنان بر سر کار خواهد ماند و سرانجام نیز او را خواهد کشت. کما اینکه به حاکم مدینه دستور داده بود که اگر حسین بن علی(ع) بیعت نکرد او را به شهادت برساند. و یا اینکه در مکه می خواستند او را به شهادت برسانند. بر این اسا‏‏س‏‏ امام حسین(ع) حتی حج اصلی را رها نمود، زیرا می خواست بگوید‏‏ ‏‏آنجا‏‏یی‏‏ که طاغوت بر سر کار است حج نیز مورد قبول نیست. آنجا‏‏یی‏‏ که کعبه به عنوان یک بت جدید مورد پرستش است و خدا‏‏یی‏‏ که کعبه را بنا‏‏ گذاشت در حال فراموش شدن است، چگونه ممکن ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 306
‏است که حج قبول شود. پس باید این فریضه‏ اصلی را قربا‏‏نی‏‏ نمود، چنانکه امام حسین(ع) از عر‏‏فه حرکت کرد و با این حرکت، حقیقتی را به دنیا تعلیم داد. ‏

‏ ‏

‏ننایج قیام امام حسین(ع)‏

‏اکنون در سیر عاشورا باید دید که آیا امام حسین(ع) توانست دین جدش را احیا کند؟ آیا وا‏‏قعاً‏ ‏‏هر کس که کشته می شود، شکست خورده است؟ آیا نهایت و غایت، احیای یک مسأله است یا اینکه همیشه زنده بمانی و‏‏ پیروزی را ببینی؟ آیا واقعاً امام حسین(ع) در‏‏ ‏‏آن مقطع‏، به قول آنها شکست خورد؟ و آیا دین با شهادت امام حسین(ع) احیا شد؟ و اگر امام حسین(ع) قیام نمی کرد‏‏ ‏‏آیا دین احیا نمی شد؟‏

‏امام خمینی(س) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این باره می فرمایند: ‏

‏«این حسین بن علی(ع) است که جهت حفظ‏‏ ‏‏ آیین آسمانی اسلام، واژ‏‏گون ساختن کاخ استبداد و دیکتاتوری و قانون شکنی، درهم کوبیدن کاخ خیالی و ‏پوشالی نژاد‏‏پرستی، که اسلام خط بطلان رو‏‏ی‏‏ آن کشیده بود و مجدداً به دست بعضی از حکام سیاسی اسلام زنده گردیده بود، و بالاخره احیا‏‏ی‏‏ اصول حق و عدالت که با ‏گسترش سلط‏‏ۀ‏‏ بنی امیه خوف آن می رفت بکلی برچیده شود، قیام کرد و جهت بر‏‏قرار ساختن نظام عادلانۀ‏ اسلامی، توسعه و بسط عدالت اجتما‏‏عی‏‏ شهید ‏‏گردید. در‏‏ ‏‏آن روز‏‏های‏‏ سیاه، مردم ظاهربین حضرتش را شکست خورده و دشمن وی را غالب می پنداشتند، ولی حوادث بعدی ثابت کرد و ‏‏نشان داد که سرور شهیدان سوخت و ساخت و چراغی تابنده و پرضیا فرا راه مسلمانان با خون طاهر و مقدس خویش برافروخت. راه و رسم فداکار‏‏ی‏‏، آزادگی، شهامت، جانبازی و تسلیم نشدن در برابر ستمگران را به نسلهای مسلمان آموخت. پرده از چهر‏‏ۀ‏‏ منحوس و قیافۀ‏ وحشتناک و هول انگیز دشمن خدا و خلق خدا بر‏‏گر‏‏فت. هر‏‏ ‏‏چه بیشتر او را رسوا ساخت تا مسلمانان ماهیت دودمان ننگین بنی امیه را به خوبی شناختند و با الهام گرفتن از مکتب نهضت و یاران با وفایش، دست به قیامها و حرکتهای پی در پی زده و پس از مدتی کوتاه  آخرین بقایای شجر‏‏ۀ‏‏ خبیثه را از بیخ و بن برافکندند. شهدا‏‏ی‏‏ عظیم کربلا، سرود ‏‏پی‏‏روزی خونرن‏‏گ‏‏ خود را در خیم‏‏ۀ‏‏ تاریخ نواختند و بزر‏‏گ‏‏ترین سرمشق را به جهان اسلام بلکه همۀ آزادیخواهان و مصلحین عالم دادند. ارواح بزرگ و باعظمت آنها بر بال و پر فرشتگان در ابدیت و در فروغ جاویدان به حرکت در‏‏ ‏‏آمده و با خون مقدس خود سطوری درخشان بر ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 307
‏پی‏‏شانی تاریخ اسلام نوشتند که برای انقلابها، حماسه ای جاوید و پرشور باشد.» ‏‎[5]‎‏ ‏

‏امام حسین(ع) با ‏‏قیام خویش، بذر همت در جهان افشاند و بر اهل جهان معلوم نمود که مر‏‏گ‏‏ با عزت از زند‏‏گی در ذلت بهتر است و به قول استاد شهید مرتضی مطهّری: ‏

«حسین بن علی(ع) با آن جانبازی که کرد اسلام را تجدید حیات و درخت اسلام را با ریختن خون خود آبیاری نمود. أشْهَدُ أنَّکَ قَدْ أقَمْتَ الصَّلوة و ٰاتَیْتَ الزکوة و أمَرتَ بالمعروف و نَهیتَ عَنِ المنکرِ و جاهدتَ فی اللهِ حَقَّ جهادِهِ: شهادت می دهم که تو اقامۀ نماز کردی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و در راه خدا جهاد نمودی و حق جهاد را به جا آوردی. اما چه رابطه ای میان شهادت حسین بن علی(ع) و نیرو گرفتن اسلام و زنده شدن اصول و فروع دین وجود دارد؟ اگر شهادت حسین بن علی(ع) صرفاً یک جریان حزن آور می بود، اگر صرفاً یک مصیبت می بود، اگر صرفاً این می بود که خونی به ناحق ریخته شده است، و به تعبیر دیگر صرفاً نفله شدن یک شخصیت می بود ولو شخصیت بسیار بزرگی، هرگز چنین آثاری را به دنبال خود نمی آورد. شهادت حسین بن علی(ع)، حیات تازه ای در عالم اسلام دمید. بعد از شهادت امام حسین(ع) رونقی در اسلام پیدا شد. این اثر در اجتماع از آن جهت بود که امام حسین(ع) با حرکت قهرمانانۀ خود روح مردم مسلمان را زنده کرد.» ‎[6]‎

‏امام حسین(ع) یک هدف بیشتر نداشت. او خدا را داشت و می دانست که خدا خون او را بیهوده نخواهد ‏‏گذاشت. ‏

‏حکومت خونخوار ابوسفیان گمان می کرد که با کشتن امام حسین(ع) و یارانش و اسب تازاندن بر پیکرهای پاک و مطهر آن آزادمردان، هیچ نشانی از آنها برای نسل آینده باقی نمی ماند و خاطرۀ خاندان وحی برای همیشه محو و فراموش می گردد. در حالی که غافل از این بود که نام حسین(ع) و قیام خونین او تا ابد به صورت مکتبی الهام بخش زنده خواهد ماند و این چراغ فروزان الهی هیچگاه به خاموشی نخواهد گرایید. ‏«یُریدُون أنْ یُطْفِؤُا نورَ اللهِ بِأفْواهِهِمْ وَ یَأْبیَ اللهُ إلاّ أنْ یُتِمَّ نورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الکافِروَُن.»‎[7]‎‏: «کافران می خواهند که نور خدا را به نفس تیره و گفتار جاهلانۀ خود خاموش کنند، و خدا نگذارد تا آنکه نور خدا را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند، هر چند کافران ناراضی و مخالف او باشند». ‏

‏انسانیت و تاریخ هیچگاه این حادثۀ‏ عظیم را فراموش نکرده و جلوه های عظمت ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 308
‏حسین(ع) تا ابد حرکت زا بوده و اصیل ترین قیامها‏‏ی‏‏ خونین جهان به نام این حرکت برپا می شود و هر سال بر عظمت و شوکت حسین بن علی(ع) افزوده می شود. چنانکه در روز یازدهم محرم هنگامی که کاروان اسیر حسین(ع) را از ‏قتلگاه امام عبور دادند حضرت سجاد(ع) منظر‏‏ۀ‏‏ دلخراش پیکر شریف را از نزدیک دیدار نمود و سخت منقلب‏‏ گردید. در آنجا زینب کبری(س) نزد برادرزاد‏‏ۀ‏‏ خویش آمد و عرضه داشت: ‏

«این منظرۀ دلخراش شما را بی تاب نکند. خداوند جمعی از این امت را خواهد فرستاد که ستمگران زمین آنها را نمی شناسند، ولی فرشتگان آسمان با آنها آشنا هستند، آنها این بدنهای پاره پاره را جمع می کنند و آنها را دفن می سازند و بر این زمین نشانه ای برای قبر سیدالشهدا نصب می کنند که اثر آن محو نخواهد شد و ‏گذشت تاریخ، آن را که نه نخواهد ساخت و هر چند که جباران و پیروان ضلالت برای نابودی آن کوشش کنند بر عظمت و شوکت آن افزوده خواهد شد.»‎[8]‎

‏در مجلس ابن زیاد، هنگامی که عبیدالله به زینب(س) گفت: ‏«کیفَ رَأیْت صنعَ اللهِ باخیک؟»‏. حضرت زینب(س) می دید که ابن زیاد با این سخن، گویی می خواهد شهادت حسین(ع) و یارانش، و پیروزی سطحی و موقتی خود را به حساب اراده و خواست خدا گذارد. از این روی زینب(س) پاسخ داد: ‏«ما رَأیْتُ اِلاّ جمیلاً»‏ یعنی: «من از خداوند دربارۀ برادرم مگر نیکویی و جمال ندیدم.» چه آنکه از نظر امام حسین(ع) و یارانش زیباترین لحظه همین بود. آنها به هدف رسیده بودند. در فرهنگ عشق اگر کشته شوی، پیروزی. و اگر پیروز شوی، باز هم پیروزی. و فرهنگ عاشورا، فرهنگ عشق بود. و این فرهنگ هم انقلاب ما را پیش برد و هم حسین(ع) را عاشقانه اسطوره ای کرد. ‏

‏آنچه که نام حسین(ع) را جاودانه ساخت و او را در صدر اعلای انسانیت قرار داد تنها هدف عالی او نبود، بلکه همان اساسی بود که او هدف خویش را بر پایۀ‏ آن استوار ساخته و برنامه ریزی کرده بود. او صفحات ارغوانی تاریخ زند‏‏گانی و ماجرای قیام خود را سرمایه ای اساسی برای ملتهای مسلمان ‏‏قرار داد تا از‏‏ ‏‏آن، درس عظمت و بزر‏‏گی و فداکاری و عدم تمکین در مقابل ظلم و‏‏ ‏‏ستم را بیاموزند، و چون حسین(ع) در مقابل دستگاه جابر و ستمگر زمان قیام کنند. ‏

‏حسین بن علی(ع) و یاران پاک او کشته شدند و ز‏‏نان و فرزندانشان  به اسارت رفتند تا آنکه نام خدا ز‏‏نده بماند و زحمات انبیای الهی فراموش نشود، امتهای بعد از او تن به ذلت ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 309
‏و برد‏‏گی ندهند و عدالت‏‏ پیروز ‏‏گردد. آری، این است هدف عالی حسین(ع)، یعنی امر به معروف و نهی از منکر،‏‏ مبارزه با ظلم و ستم، تسلیم نشدن در برابر بیداد‏‏گری حکومت ظالم زمان، و زنده ساختن حق و نابود کردن باطل و نجات دنیای انسانیت از جهل و نادانی و ضلالت و گمراهی.خون حسین(ع) ریخته شد تا آن امت گمراه بصیرت یابند و از ضلالت و ‏گمراهی نجات یابند. ‏

‏د‏قیقاً‏ ‏‏به همین دلیل است که فرهنگ‏ حسین(ع) هنوز حرکت زاست و شور می آفریند. هنوز در‏‏ ‏‏آن سو‏‏ی‏‏ قار‏‏ۀ ‏‏آفریقا کشته می دهند و بعد نام حسین(ع) را بر زبان می آورند و به قول استاد شهید مرتضی مطهر‏‏ی‏‏: ‏

«حسین بن علی(ع) در آن زمان یک سوژۀ بزرگ بود، هر کسی که می خواست در مقابل ظلم قیام بکند، شعارش «یا لَثاراتِ الحُسَین» بود. امروز هم حسین بن علی(ع) یک سوژۀ بزرگ است، سوژه ای برای امر به معروف و نهی از منکر، برای اقامۀ نماز، برای زنده کردن اسلام، برای اینکه احساسات و عواطف عالیۀ اسلامی در وجود ما احیا بشود.»10‎[9]‎

‏ ‏

‏دید‏‏گ‏‏اه برخی دانشمندان و رهبران جهان دربار‏‏ۀ‏‏ قیام امام حسین(ع)‏

‏مکتب حسین بن علی(ع) دانشگاه وسیعی است که شاگردان مکتبش با ذکر مجد و عظمت نام او شور می آفرینند و با زنده نگاه داشتن پرچم بر حق عاشورا و نثار خون خود، امضای حق بر دفتر تاریخ ثبت می نمایند. آری، صدای مجاهدت حسین(ع) تا قیامت به گوش همگان خواهد رسید و از دین دفاع خواهد کرد. ‏

‏امام حسین(ع) اسطوره ای بود که حتی رهبران و دانشمندان مذهبی، علمی و سیاسی و غیر‏‏ ‏‏مسلمان جه‏‏ان‏‏ نیز دربار‏‏ۀ ‏‏آن بزرگوار و فداکاری شگرف او در راه حمایت از حق و عدالت، سخن به ستایش ‏‏گشوده و زندگی و قیام خونین او را سرمشق قیامها و نهضتهای خویش ‏‏قرار می دهند. چنانکه «مهاتما ‏‏گاندی‏‏» ‏‏می گوید: ‏

«من زند‏گی امام حسین آن شهید بزرگ اسلام را بدقت خوانده ام و توجه کافی به ‏صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد بایستی از سرمشق امام حسین پیروی کند.»11‎[10]‎

‏و یا قول مسیو ماربین آلمانی که در مورد حسین بن علی(ع) می ‏‏گوید: ‏

«در تاریخ دنیا، هجوم اینگونه مصائب پی در پی مخصوص حسین(ع) است. این 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 310
است که به مجرد اینکه حسین شهید شد و زن و فرزند او را اسیر کردند و آن وقایع درد انگیز ‏پیش آمد یکمرتبه قبایح و فجایع اعمال بنی امیه ظاهر شد و یکمرتبه جنبش و نهضت عظیمی در مسلمانان پیدا شد و علیه (حکومت) یزید و آل امیه قیام کردند و بنی امیه را مخرب اسلام دانستند و آنها را ظالم و غاصب نامیدند، و بر عکس، بنی هاشم را مظلوم و شایستۀ خلافت دانسته و حقیقت اسلام را در آنها شناختند. از این به بعد مسلمانان زند‏گی نوینی به وجود آورده و روحانیت اسلام را رونقی تازه دادند، مسلمانانی که جنبۀ روحانیت اسلام را به یکباره فراموش کرده بودند با یک جنبش روشنی به دنبال حق و حقیقت رفتند و نهضتهای عظیم اسلامی شروع شد و دنبالۀ آن تا به امروز امتداد یافت و روز به روز واقعۀ بزرگ کربلا اهمیت و درخشند‏گی بیشتری یافت.»12‎[11]‎

‏ ‏

الگوهای تربیتی و اخلاقی در قیام امام حسین(ع) و ابعاد ‏‏گ‏‏وناگون حضور فرهنگ عاشورا در ‏‏شخصیت‏‏ امام خمینی‏

‏تربیت امام حسین(ع) از خردسالی، بر این اساس بود که از حق و حقیقت دفا‏‏ع کند؛ چنانکه حرکت او در مقابل یزید نیز برا‏‏ی‏‏ ابقا‏‏ی‏‏ ملیت و قومیت مسلمین بود. فرزند فاطمه(س) با فداکاری و‏‏ ‏‏جانبازی خویش اسلام و تعالیم آن را از سقوط حتمی نجات بخشید. امام حسین(ع) با قیام عظیم خویش، انقلابی بزرگ پدید‏‏ ‏‏آورد و خون او چنان سریع ا‏‏ثر کرد که چیزی نگذشت که محیط را بر قاتلان او تنگ‏ نمود و علمهای انقلاب علیه آنها بلند شد. ‏‏قیام خونین او تحول عظیم فکری در مسلمین به وجود‏‏ ‏‏آورد و خط سیر آنها را عوض کرد. ‏

‏چهارده قرن است که خون سرخ حسین(ع) بر دشت کربلا از نظرها محو نشده و خونخواهان او به پاس نهضت یک روزه اش، هر سال نهضتی بزر‏‏گ‏‏ را برپا می دارند. نهضت مقدس حسین(ع) علاوه بر‏ شناساندن خاندان علی(ع) به مردم و بالا بردن محبوبیت آنها و نیز برملا ساختن ماهیت کثیف و منفور بنی امیه، الهام بخش نهضتهای اصیلی در طول تاریخ ‏‏گشت. چنانکه امام خمینی(س) به نام حسین(ع) به پا خاست و قیام نمود. ‏

‏امام حسین(ع) در تمام مسیر راه خود هر‏‏گز نوید دروغ به کسی نداد، بلکه هدف خویش را اجرای امر به معروف و نهی از منکر بیان می فرمود. چنانکه در وصیتنامه ای که آن بزر‏‏گوار برای محمد حنفیه می نویسد با صراحت مقصد اصلی و سیاست کلی خویش را ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 311
‏شر‏‏ح‏‏ می دهد: ‏

«این وصیتی است از حسین بن علی برای برادرش محمد حنفیه که شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمد(ص) می دهد و اینکه بهشت و دوزخ و قیامت حق است و اهل قبور همه برانگیخته می شوند. اینک من از مدینه بیرون می روم، ولی نه برای ریاست و حکومت و جاه و منصب بلکه برای امر به معروف و نهی از منکر؛ برای اصلاح اجتماع مسلمین، برای ایجاد یک حرکت فکری و نمودن راه سعادت. من به سیرۀ جدم قیام می کنم و هر کس با من به مخالفت برخیزد و از دین سرپیچد صبر می کنم و شکیبایی می نمایم تا خداوند میان ما قضاوت فرماید. اینک من و توفیق الهی و قیام برای اثبات حق و حقیقت.»13‎[12]‎

‏امام خمینی(س) نیز چون مولایش حسین بن علی(ع)، در مسیر راه خود هرگز نوید دروغ به کسی نداد. او تنها برای مصلحت اسلام و جامعه قیام کرد و همیشه نفع عمومی را بر منافع شخصی ترجیح می داد. ‏

‏امام حسین(ع)، شب عاشورا که اصحاب و اهل بیتش را جمع می کند می فرماید: ‏بدانید که از همۀ شما متشکر و ممنونم، ولی بدانید که دشمنان با شما کاری ندارند، و اگر بخواهید بروید، مانع شما نمی شوند. من هم از نظر شخص خودم که با من بیعت کرده اید بیعت خودم را از دوش شما برداشتم. هر کس می خواهد برود، آزاد است‏. ‏

‏امام خمینی نیز در‏‏ ‏‏آن لحظاتی که نیاز داشتند ‏‏گروهی ایشان را پشتیبانی کنند اعلام فرمود که من احتیاج به هیچ ‏‏گروه خاصی ندارم، چه اینکه این ملت قیام می کند. ‏

‏امام اگر اهل مصالحه و سازش بود، بنی صدر را در آن شرایط حساس برکنار نمی کرد. شرایطی که آبادان، خرمشهر، قصر شیرین، سر پل ذهاب و... در اشغال دشمن بود. در آن شرایط، اگر امام، یک «بله» به آمریکا می گفت، صدام برای تمام عمرش عقب نشسته بود. اما چون مولایش حسین(ع)، خود و ملت را در برابر دشمن ذلیل ننمود و برنامه های زور بیگانه را اجرا نکرد. او با شعار ‏«هیهات منا الذلة» ‏چون حسین بن علی(ع) سر تعظیم جز به خالق یکتا فرود نیاورد و تن زیر بار ذلت دشمن نداد و طومار بردگی ملت را امضا نکرد و حکومت ننگین و پوشالی زمان را تأیید نکرد، چنانکه مولایش حسین(ع) شهادت را بر ننگ و ذلت بیعت با یزید ترجیح داد و با صراحت فرمود: ‏«لا والله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید.»14‎[13]‎‏ : «نه به خدا قسم، من دست ذلت به این ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 312
‏ناپاکان نخواهم داد و مانند بندگان در برابر آنها تسلیم نمی گردم.»‏

‏امام خمینی(س) آنجا‏‏یی‏‏ که می بایست یاران حقیقی خود را تعیین کند، تعیین کرده دقیقاً همان کاری که امام حسین(ع) در شب عاشورا انجام داد و به ابوالفضل العباس(ع) فرمود: نزد دشمن برو و به آنها بگو که امشب را به ما مهلت دهند. چه آنکه امام می خواست در‏‏ ‏‏آن شب، یاران حقیقی خویش را تعیین نماید. ‏

‏در مسلخ عشق جز به عشق نتوان رفت. حسین(ع) اسطوره ای بی همانند بود؛ ‏‏چنانکه امام خمینی نیز شخصیتی بود که بعد از ائمه اطهار - علیهم السلام - کمتر نظیرش را در تاریخ می توان سراغ داشت. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای، از شخصیت امام خمینی(س) این ‏‏گونه یاد می کنند و می فرمایند: ‏

«امام خمینی شخصیتی آنچنان بزرگ بود که در میان بزر‏گان و رهبران جهان و تاریخ - بجز انبیا و اولیای معصومین(ع) - به دشواری می توان کسی را با این ابعاد و این خصوصیات تصور کرد. آن بزر‏گوار قدرت ایمان را با عمل ‏صالح، و ارادۀ پولادین را با همت بلند، و شجاعت اخلاقی را با حزم و حکمت، و صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، و ‏صفای معنوی و روحانی را با هوشمندی و کیاست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، و ابهت و صلابت رهبری را با دقت و عطوفت، و خلاصه بسی خصال نفیس و کمیاب را که مجموعۀ آن در قرنها و قرنها بندرت ممکن است در انسان بزر‏گی جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصیت آن عزیز یگانه شخصیتی دست نیافتنی و جایگاه والای انسانی او جایگاهی دور از تصور و اساطیرگونه بود.» 15‎[14]‎

‏ ‏

‏امام خمینی احیاگر فلسفۀ‏ عاشورا‏

‏امام خمینی چون حسین بن علی(ع)، پرده های اوهام را برید، ظلمات جهالت و بیداد‏‏گری را برطرف ساخت و چهر‏‏ۀ‏‏ زیبا‏‏ی‏‏ حق را به همگان نمود. او حسینی بود که در صحنۀ کربلا، آرایش عشق کرده و در صحنۀ‏ عاشورا، عاشورا را به ‏‏ملائک عرضه داشته بود. مردی که چون کوه، دامن به کمر زد و چون مولایش حسین بن علی(ع) خنجر به خنجر بیداد‏‏گران داد، اما ‏‏گردن تسلیم در برابر‏‏ ‏‏آنها فرود نیاورد. و به قول رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ا‏‏ی‏‏: ‏

«او آن روح الله بود که با عصا و ید بیضاوی موسی و بیان و فرمان مصطفوی به نجات 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 313
مظلومان کمر بست. نخست فرعونهای زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت. او به انسانها کرامت و به مؤمنان عزت و به مسلمانان قوت و شوکت، و به دنیای مادی و بی روح معنویت، و به جهان اسلام حرکت، و به مبارزان و مجاهدان فی سبیل الله شهامت و شهادت داد. او بتها را شکست و باورهای شرک آلود را زدود».16‎[15]‎

‏امام خمینی(س) با استوار ساختن احکام دین، امر به معروف و نهی از منکر، ایجاد اتحاد در میان جوامع اسلامی، تجدید عهد نسبت به مقام شامخ امامت و قیام برای دفاع از حق و حقیقت، سنت جدش حسین بن علی(ع) را زنده نمود و فرهنگ‏ عاشورا را احیا کرد و به قول شهید ابوالقاسم جوادی: ‏

«... در روزگاری که می رفت تا در زیر چکمۀ استعمار، مکتب رهایبخش اسلام محو و نابود گردد و در زمانی که خفقان و شکنجه به حد نهایت خود رسیده بود و بهترین فرزندان این امت را به ‏کام مرگ فرو می برد، نا‏گهان صاعقه ای رعد آسا بر آسمان کفر و جهالت زده شد و ریشه های ظلم و فاسد را سوزاند و شب تاریک مستضعفین سراسر جهان را، چون روز روشن کرد. و از این میان فرزندی شایسته از تبار حسینیان، یعنی خمینی بت شکن ظهور کرد و با قیام خود چنان لرزه ای بر اندام فرعونیان تاریخ انداخت که هیچ طا‏غوتی را یارای مقابله با او نماند. آنگاه ندا سر داد که ای جوانان عزیزی که چشم امیدم به شماست، با یک دست قرآن، و با دست دیگر سلاح برگیرید و آنچنان از حیثیت و شرف خود دفاع کنید که قدرت هر گونه تفکر را از آنان سلب کنید...» 17‎[16]‎

‏انبیا محییانی هستند که در طول تاریخ به بشر جان می دهند، و دیگر محییان به دنبال آنها می آیند. در طول تاریخ، کوششها و حرفها و بحثها و تلاشهای زیادی راجع به دین شده است، اما هر تلاشی در دین را نباید به حساب احیا ‏‏گذارد. ‏

‏در نظر‏‏ی‏‏ به احیاگری دینی ایران توسط حضرت امام، و تفاوت آن با انواع کوششهای احیا‏‏گرانه دیگر، ملاحظه می شود که کار حضرت امام حاصل تمام تلاشهای مثبت احیاگران دیگر و از قوه به فعل، و از نظر به عمل درآوردن اندیشه های مثبت بود. او نقشه ای نظری را که سالیان دراز در اذهان بسیاری خطور کرده بود، به تصویر کشید و به آن روح و جان بخشید. امام اسلام را به مرحلۀ‏ عمل درآورد. او راهی را با شناخت اندیشه های ولایت و فقاهت و جهاد و شهادت باز کرد و اسلام را دوباره به عرصۀ‏ ‏‏قدرت کشاند، و از این راه ‏گشوده شده توسط امام، هزار باب ‏‏گشوده شد و هزاران باب‏‏ گشوده خواهد شد. ان شاءالله. ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 314
‏امام خمینی به عنوان احیاگر عاشورا، با الهام از حرکت و قیام امام حسین(ع)، بنیاد ظلم زمانه را فرو‏‏ ‏‏ریخت و با احیای تفکر دینی و زنده کردن جنبه های ظلم ستیزی و عدالتخواهی، ابعاد ‏‏و‏‏ جنبه های حقیقی قیام امام حسین(ع) را ر‏‏و‏‏شن ساخت. او فرهنگ‏ عاشورا و تفکر دینی متأثر از‏‏ ‏‏آن را احیا کرد و ارزشها‏‏ی‏‏ متأثر از فرهنگ‏ عاشورا را در درون مسلمین جا انداخت. او به عنوان یک انسان تکامل یا‏‏فته و ادامه دهند‏‏ۀ‏‏ راه حسین بن علی(ع)، وظیفۀ‏ سنگین حراست امت و پاسداری و احیای شریعت اسلام را در عصر حاضر با مقتضیات و شرایط آن به خوبی انجام داد و پیام عاشوراییان را به امت منتقل نمود. او چون مو‏لایش حسین بن علی(ع) تجسم عینی احیا بود که با ‏‏قیام و ‏‏نهضت عظیم خویش، سند تداوم سنت احیای دین را امضا نمود و در تعظیم شعائر عاشورا و حفظ و تداوم و تبیین شریعت اسلام و استمرار بخشیدن به آن تلاش فراوان کرد. ‏

‏فاصلۀ زمانی امام حسین(ع) تا امام خمینی(س) چهارده قرن بود، و این فاصله را امام خمینی(س) در نوردید، زیرا عشق به قرن بستگی ندارد. امام فاصلۀ بین عرش و فرش را طی کرد و چون امام حسین(ع) آداب و رسوم دینی را زنده نگه داشت. انقلاب امام حسین(ع) و انقلاب امام خمینی(س) هر دو برای احیای دین بود. در آن زمان حسین بن علی(ع) رهبری امت را بر عهده داشت و در این زمان امام خمینی نایب برحقش، و این سرزمین همان کربلا و این انقلاب، همان انقلاب حسین(ع) است: ‏«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»

‏ ‏

‏تعالیم عاشورا‏‏یی امام خمینی(س) در رابطه با انقلاب اسلامی‏

‏امام خمینی(س) در مکتب حسین بن علی(ع) درس خوانده بود، چنانکه مکتب فضیلت اخلاقی او را افتتاح کرد و با ذکر نام و مجد و عظمت او قیامی مردمی و افتخاری عظیم را در طول تاریخ بنیان نهاد، و نهضتی را در سرزمین قفر فقر به وجود‏‏ ‏‏آورد، و به قول استاد شهید مرتضی‏ مطهری: ‏

«او با صراحت اعلام کرد تنها اسلام نجات بخش شماست. او جهاد اسلامی را مطرح کرد، امر به معروف و نهی منکر را مطرح کرد. وظیفۀ نوعی و دینی و بالاخره اجر و پاداش شهیدان را مطرح کرد، و مردمی که سالها این آرزو را که در زمرۀ یاران امام حسین(ع) باشند در سر می پروراندند و هر صبح و شام تکرار می کردند، «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزاً 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 315
عظیماً» به ناگاه خود را در صحنه ای مشاهده کردند، آنچنان که گویی حسین(ع) را بعینه می دیدند.»18‎[17]‎

‏امام خمینی(س) هنگامی که می فرمود: سیدالشهدا شور‏‏ ‏‏آفرید. اگر می ‏گفت: هر روز ما عاشورا و هر زمین ما کربلا است، برای او دیگر فلسطین و اریتره و لبنان و عراق ‏‏فرقی نمی کرد، اسلام برای او مرز نداشت، قدس هم جزو وجودش بود. هدف اسلام بود که امام بارها و بارها اعلام کرده بود که ما فقط به خاطر اسلام قیام می کنیم. ‏

‏رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای می فرمایند: ‏

«اولین کار بزرگ امام خمینی(س) احیای اسلام بود. دومین کار بزرگ امام خمینی(س)، اعادۀ روح عزت به مسلمین است. سومین کار بزرگ امام خمینی احساس درک امت اسلامی را به مسلمانان داد. چهارمین کار بزر‏گی که امام خمینی انجام داد، یکی از مرتجع ترین و پلیدترین رژیم های جهان را از بین برد. پنجم، ایجاد حکومتی بر مبنای اسلام بود، چیزی که به ذهن مسلمانان و غیر مسلمانان خطور نمی کرد. ششم، ایجاد نهضت اسلامی در عالم بود قبل از انقلاب اسلامی. هفتم، نگرش جدید در فقه شیعه بوده است. هشتم، ابطال باورهای غلط در باب اخلاق فردی حکام در دنیا پذیرفته شده که آن کسانی که در طبقه حکومت و رأس اجتماعات قرار می ‏گیرند، اینها اخلاق فردی خا‏صی را داشته باشند. نهم، احیای روحیۀ غرور و خودباوری در ملت ایران است. دهم، اثبات اینکه نه شرقی و نه ‏غربی یک ا‏صل عملی و ممکن است، حال آنکه به تصور دیگران می بایست در ادارۀ کشور یا به شرق متکی بود و یا به ‏غرب، هر‏گز فکر نمی ‏کردند که یک ملت بتواند هم به شرق و هم به ‏غرب «نه» ‏بگوید و در مقابلشان بتواند ایستاد‏گی نماید و هر روز بر قدرت و ثبات خویش ‏بیفزاید19‎[18]‎

‏چنانکه امروز مسلمانان جهان به یمن نهضت خونین حسین بن علی(ع) و به برکت انقلاب امام خمینی و دیگر انقلابهای جهان به مسلمان بودن خود افتخار می کنند. ‏

‏ ‏

‏نقش امام خمینی در احیای ‏‏فرهنگ‏ شهادت‏

‏جسم را می توان تحت ‏فرمان درآورد، اما روح بشر را هر‏‏گز. مگر‏ ‏‏آنکه روحت را با آن ‏‏ر‏‏و‏‏ح‏‏ اصلی ‏‏گره زده باشی. و امام این را با آن ‏‏گره زد. امام فاصلۀ‏ بین عرش و فرش را درنوردید و‏‏ بشر را به عرش برد. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 316
‏  فرهنگ‏ حسین(ع)، فرهنگ‏ عشق بود، و این امری بود که امام خمینی(س) در وجود فرز‏‏ندان ما ایجاد کرد. چنانکه نوجوان سیزده ساله خود را به زیر تانک می افکند در حالی که به کمر خود نارنجک بسته ‏‏و‏‏ عاشقانه به شهادت می رسد. امام خمینی(س) در کسانی تحرک ایجاد کرد که حتی در‏‏ ‏‏آستانۀ‏ شهادت می ‏‏گفتند: ‏

«... اگر بارها خونم در صحرای گرم کربلای خوز‏ستان و یا در کوهها و تپه های سر به فلک کشیده سرد و برف زدۀ کردستان عزیز ایران و یا در آبها و دریاها و یا در هورهای مرزی کشور جمهوری اسلامی ایران، به زمین ریزد و بدنم تکه تکه شود، باز هم هر ذره ای و هر تکه ای از ‏گوشت بدنم فریاد بر می آورد: اسلام - اسلام - خمینی - خمینی...» 20‎[19]‎

‏این همه برا‏‏ی‏‏ آن بود که امام، چیز‏‏ی‏‏ جز سخن امام حسین(ع) بر زبان نمی آورد. اصلاً امام شده بود‏‏ ‏‏آیۀ‏ ‏‏منزل. وحی منزل از زبان امام خارج می شد. او بر قلبها حکو‏مت می کرد همچنان که حسین(ع) بر قلبها حکومت می کرد. به ‏‏قول شهید ناصر‏‏ ‏‏آشور‏‏ی‏‏:«... پدر و مادر چشمان من هستند ولی امام قلب من، بدون چشم می شود زند‏‏گی کرد، اما بدون ‏‏قلب هر‏گز...»‏21‎[20]‎

‏ما اگر بخواهیم عرفای شهید را بررسی کنیم، باید بین عرفای شهید خودمان جستجو نماییم، ‏‏کسانی که با چشم خودشان ‏‏فاطمۀ زهرا‏‏(س)‏‏ را دیدند. کسانی که د‏‏قایق آخر عطر می زدند و می ‏‏گفتند: هنگامی که خونم می ریزد و بوی خون بدنم را فرا می ‏‏گیرد، نکند فاطمۀ‏ زهرا(س) بر مزارم حاضر شود و بوی خون، او را ناراحت کند. او به این اعتقاد رسیده بود که فاطمه زهرا(س) بر مزارش می آید و این تحرک را امام در فرزندان ما ایجاد کرده بود. ‏

‏جوانانی که در راه اسلام جان می دادند، هر یک محیی اسلام و دین بودند. هیچ لطمه بزر‏‏گی به هیچ دینی از خارج آن دین وارد نشده است، چنانکه دین مسیحیت از درون، تضعیف شد. و‏‏ ‏‏آن مانع بزر‏‏گ‏‏ که سبب تضعیف دین می شود، «منیت» است‏‏؛ ‏‏منیتی که‏ به صورتهای مختلف ظهور می یابد‏‏؛ ‏‏منیتی که در عالم تجدد دارد، اما دل دینی ندارد. و امام این مانع بزر‏‏گ‏‏ را در میان امت و ملت ما از‏‏ ‏‏بین برد. امام، ملت را تبدیل به یک «ما‏‏» ‏‏نمود و منیتها را با جایگزین کردن دین در دل مردم، تبدیل به ما بودن کرد. ما بودن، بسیار ‏‏مشکل تر از منیت است، زیرا در راه آن باید بسیاری از منیتها را کنار ‏‏گذارد. و امام این دو فاصله را در دل ملت ما درنوردید. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 317
‏راهبرد‏‏ها‏‏ی‏‏ اجرا‏‏یی‏‏ در جهت دفاع از انقلاب اسلامی و اشاعۀ‏ فرهنگ‏ عاشورا‏‏یی‏‏ امام:‏

‏ ‏

1- تبیین فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر

‏مسأله امر به معروف و نهی از منکر در نظام ارزشی اسلام، از جایگاه ویژه و خاصی برخوردار است. و احیای تمام ارزشها‏‏ی‏‏ اسلامی و ارزش حکومت اسلامی، به احیای این سنت الهی بستگی دارد، و چرخهای انقلاب در سایۀ احیا‏‏ی‏‏ امر به معروف و نهی از منکر با سرعت بیشتری به حرکت خویش ادامه خواهد داد و اسلام ناب محمدی به تمام جهان صادر خواهد شد. به همین جهت است که اهمیت امر به معروف و نهی از منکر،‏‏ از جهاد نیز بالاتر است، چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرمایند: ‏

«امر به معروف و نهی از منکر همانند نماز یک واجب دینی است و در مقیاس وسیع و عمومی آن، از جهاد بالاتر است.» 22‎[21]‎

‏بنابراین بر همۀ آحاد ملت و علی الخصوص دانشگاهیان و روحانیون و روشنفکران جامعۀ اسلامی واجب است تا به این تکلیف الهی و شرعی خود عمل نموده و با صداقت و احسا‏‏س‏‏ مسئولیت بیشتری توجه به این امر را توجّه به تمام ارزشها‏‏ی‏‏ اسلامی بدانند. چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرمایند: ‏

«مسألۀ امر به معروف، تکلیف همیشگی مسلمانهاست. جامعۀ اسلامی با امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند. قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر است.» 23‎[22]‎

‏ ‏

2- صدور انقلاب

‏یکی از مهمترین راهها‏‏ی‏‏ تبیین اسلام ناب محمد‏‏ی‏‏، صدور انقلاب و نظام اسلامی به سراسر جهان است. امروز مسلمانان و روشنفکران اسلامی باید با طرد اسلام آمریکا‏‏یی‏‏، راه پرفراز و نشیب د‏‏گرگون نمودن نظام سرمایه دار‏‏ی‏‏ را بپیمایند. چنانکه ملت ایران، با اینکه تحت سلط‏‏ۀ‏‏ ابرقدرتها بود، اما با بسیج عمومی مردم و رهبری مردی از تبار حسین، از‏‏ ‏‏تحت فشار ظالمین بیرون آمد و در جهت اعتلا ‏‏گام برداشت و بر می دارد، و با صدور مکتب خویش به تمام ممالک اسلامی، بشر را نیز به سوی اعتلا ‏‏پیش خواهد برد. چه آنکه انقلاب تنها محدود به ایران نیست و ما موظفیم اسلام  و انقلاب خویش را به همۀ دنیا معرفی کنیم. ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 318
‏صدور انقلاب چنانکه امام راحل فرمودند یعنی: ‏

«ا‏سلام را آن طوری که هست، آنطوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، آن طوری که در روایات و در قرآن ما هست، آن طور به مردم ارائه بدهیم و به دنیا ارائه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر می تواند مؤثّر باشد.»24‎[23]‎

‏آری، صدور انقلاب یعنی صدور معنویت اسلام در سراسر جهان، صدور انقلاب یعنی صدور روح بسیجی در جهان اسلام تا خواب از دید‏‏ۀ‏‏ جهانخواران سلب ‏‏گردد. معنی صدور انقلاب این است، و انقلاب صادر نخواهد شد مگر با اخلاق اسلامی و تبیین اسلام ناب محمدی به معنای واقعی آن در سراسر جهان. ‏

‏ ‏

3- اتحاد ا‏مت اسلامی

‏توحید و یکتاپرستی که مشترک بین تمام ممالک اسلامی است و پیغمبر اسلام(ص) نیز سعی در تبیین آن داشتند، پایۀ‏ وحدت ‏‏کلمۀ‏ مسلمین است. امروز تکلیف اسلام این است که سران ممالک اسلامی، اختلافات جزئی را کنار ‏‏گذارده و همه تحت لوای اسلام ‏‏گرد‏ ‏‏آیند تا سران صهیونیسم و ممالک غرب نتوانند مانع ترویج فرهنگ اسلام باشند. اسلام را باید آنگونه که هست معرفی و به جهان صادر کرد، و این ممکن نیست مگر‏ ‏‏آنکه یک میلیارد مسلمان جهان، دست اخوت و برادری به یکدیگر بدهند و از حدود و ثغور دین و فرهنگ‏شان د‏‏فاع نمایند، اسلام ناب محمدی را تبیین نمایند و در مصالح اسلامی که بین همۀ آنها مشترک است چون برادر باشند. ‏

‏مصداق واقعی و خارجی توحید، در سایۀ وحدت کلمه است. اگر ممالک اسلامی جهان با یکدیگر وحدت کلمه داشتند، اگر مسلمین جهان، یکدیگر را چون برادران دینی خود دانسته، غم و رنج آنها را غم و رنج خود دانسته، و تجاوز به آنها را، تجاوز به خانه و سرزمین خود تلقی می نمودند، امروز دیگر شاهد نبودیم که یک مشت صهیونیست متجاوز به سرزمین مقدس فلسطین تجاوز نمایند و دیگر ممالک اسلامی، تنها زانوی غم و ماتم در بغل بگیرند. اگر مسلمین جهان ‏‏فریادهای دل خویش را یکپارچه بر سر‏‏ ‏‏آمریکا و مزدوران او می کشیدند و هر چه تظاهرات داشتند بر ضد‏‏ ‏‏آمریکا نم‏‏و‏‏ده و قوای خود را در مقابله با سران‏‏ کفر و الحاد مجهز می کردند، امروز شاهد این همه تجاوز و ظلم در منطقۀ بوسنی هرز‏‏گوین، چچن و مناطق ‏‏گوناگون آ‏‏فریقا نبودیم. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 319
‏اگر برنامۀ تمام ممالک اسلامی و مسلمین جهان، برنامۀ حقیقی اسلام، و وحدت آنها، وحدت کلمۀ‏ اسلامی و برادری و همپیمانی آنان در برابر صهیونیسم و دول استعمارطلب بود، دیگر در جهان، چهر‏‏ۀ‏‏ فقر و گرسنگی و بینوا‏‏یی‏‏ و بی عدالتی این چنین خودنما‏‏یی‏‏ نمی کرد و علما‏‏ی‏‏ اسلام را رنج نمی داد. اگر مسلمین با یکدیگر مجتمع بودند و دست وحدت و برادری به یکدیگر می دادند و به ‏قول امام راحل: ‏

«هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند او را سیل می برد» 25‎[24]‎

پس هان ا‏‏ی‏‏ مسلمین قدرتمند، بیدار باشید، خود را بشناسید و به ‏جهانیان بشناسانید، و بدانید که به حکم قرآن کریم «إ‏‏ن‏ ‏َّما المؤمنون إخْوَةٌ» همۀ شما با یکدیگر برادرید. امروز اختلاف شما، به نفع استکبار جهانی است، چه آنکه آنان از کوچکترین اختلاف شما سوءاستفاده نموده و سعی در ایجاد تفرقه در بین ملل اسلامی می کنند. ‏

‏امروز روز‏‏ی‏‏ است که به دستور اسلام و ‏‏قرآن کریم، مسلمین باید بیدار شوند و با یکدیگر متحد باشند که اگر چنین نباشد، سلطه های شیطانی دفع نخواهد شد، و توطئه دشمنان اسلام روز به روز علیه مسلمین شدیدتر خواهد شد. ‏

‏ ‏

4 - تهاجم متقابل فرهنگی

‏والاترین عنصر‏‏ی‏‏ که به هویت هر جامعه، رنگ‏ بخشیده و اساس ملیت و استقلال یک ملت را تشکیل می دهد، فرهنگ ‏‏آن جامعه است. ‏

‏دولتها‏‏ی‏‏ استکبار‏‏ی‏‏ در طول تاریخ سعی در استعماری کردن فرهنگ‏ اسلام داشته اند که از جملۀ‏ این تلاشها در جهت نابود‏‏ی‏‏ فرهنگ‏ اسلامی، سعی در بی اعتقاد کردن نسل جوان نسبت به ا‏‏نقلا‏‏ب اسلامی است. چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای با اشاره به این مهم می فرمایند: ‏

«هدف قدرتهای استکباری از تهاجم فرهنگی علیه انقلاب اسلامی، بی اعتقاد کردن نسل نو به دین، اصول انقلابی و تفکر فعالی است که دشمنان اسلام را به هراس ا‏نداخته و قلمرو قدرت آنها را در معرض خطر قرار داده است.»27‎[25]‎

‏لذا ممالک اسلا‏‏می‏‏ باید به منظور حفظ فرهنگ‏ غنی ا‏‏سلامی خویش، علاوه بر مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن، دست به یک تهاجم فرهنگی علیه او بزنند. چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه می فرمایند: ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 320
«ما در زمینۀ فرهنگی، برای اینکه بتوانیم در برابر تهاجم سیل آسای فرهنگ غربی... مقاومت کنیم و آن را پس بزنیم، آن مظاهر غلطی که در آن فرهنگ بر ما تحمیل کردند، بتازیم... یعنی احتیاج به یک تهاجم فرهنگی علیه دشمن داریم. و فکر می کنم این کار به یک سیاستگذاری همه جانبۀ پختۀ سنجیده احتیاج دارد.» 28‎[26]‎

‏اگر مفهوم حقیقی اسلام در میان دانشگاهیان، حوزویان و به یک معنی در بین تمام امت اسلام جریان یابد، ارزشهای حقیقی انقلاب شناخته شده و عشق، آن عشقی که بسیجیان شهید با به جریان انداختن شط خون خویش، به گنجینه های عشق در کنار جمال یار دست یافتند و تمام افکار جهانیان را مبهوت جانبازی های عاشقانۀ خویش نمودند، در کالبد تمام امتهای اسلامی دمیده شود، و پرچم سترگ ‏«یا الله»‏ با غرش رعد آسای توحید و خداپرستی در جهان به اهتزاز درآید، و بسیج امت اسلام به سوی خصم بستیزد، نه تنها تهاجم فرهنگی در مورد ممالک اسلامی مصداقی نخواهد داشت، بلکه فرهنگ غنی اسلام صادر و استقلال امت اسلامی تأمین خواهد شد. ان شاء الله. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

منابع: 

‏1- بحار الانوا‏‏ر،‏‏ علامه مرحوم باقر مجلسی. ‏

‏2-  ‏‏پیرامون انقلاب اسلا‏‏می‏‏، استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا. ‏

‏3-  تاریخ طبری، ج ‏‏6‏‏، ‏‏چاپ‏ مصر. ‏

‏4- جلو‏‏ه ها‏‏ی نور، تهیه و‏‏ ‏‏تنظیم: مجید زمانپو‏‏ر،‏‏ چا‏‏پ‏‏ صا‏‏د‏‏ق، مرکز فرهنگی ‏‏سپاه‏. ‏

‏5- ‏‏ حماسۀ‏ حسینی، استاد شهید مر‏‏تضی مطهری‏‏، ا‏‏نتشارات صدرا. ‏

‏6- د‏‏ربا‏‏رۀ‏‏ فلسطین، بنیانگذار جمهور‏‏ی‏‏ اسلامی ایرا‏‏ن‏‏ حضرت امام خمینی(س). ‏

‏7- ‏‏د‏‏رسی‏ که حسین به انسانها آموخت، عبدالکریم  هاشمی‏ ‏‏نژ‏‏اد، ‏‏چاپ‏ هفتم، م‏‏ؤ‏‏سسه انتشارات ‏فراهانی. ‏

‏8- ‏‏ر‏‏و‏‏زنامه اطلاعات. ‏

‏9-  ‏‏روز‏‏نامه‏ جمهوری ا‏‏س‏‏ل‏‏ا‏‏می. ‏

‏10- ‏‏روزنامه‏سلام. ‏

‏11- صبح آزاد‏‏گ‏‏ان. ‏

‏12- صحیفه‏ امام.‏

‏13- ‏‏قرآن کریم. ‏

‏14-‏‏ کامل ابن ا‏‏ثیر‏، ‏‏ج 4، ‏‏چا‏‏پ‏‏ مصر سال 1303. ‏

‏15- مجموعه مصاحبه های رهبر انقلاب اسلامی در د‏‏ور‏‏ان ریا‏‏ست‏‏ جمهوری، سال ‏‏64‏‏. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 321
‏16 - مروج الذهب، ‏‏ج‏‏3. ‏

‏17- نا‏‏سخ التوار‏‏یخ، حالات سیدالشهدا، ج 3. ‏

‏18- نفس المهبوم، ‏‏چاپ‏ تهران. ‏

‏ ‏

پاورقیها:

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 322

  • . آل عمران، 169- 171.
  • . ر.ک: صحیفه امام ، ج 10، ص 122- 123.
  • . سباء / 46.
  • . مروج الذهب، ج 3، ص 77.
  • . دربارۀ فلسطین، امام خمینی، ص 15- 13.
  • . حماسه حسینی، شهید مطهری، ج ا، ص 163 - 161.
  • . توبه / 32.
  • . ترجمه از: نفس المهموم، ص 242. 9. ناسخ التواریخ، حالات سیدالشهدا، ج 3، ص 61 و تاریخ طبری، ج 6، ص 262 چاپ مصر.
  • 10 . شهید مطهری، حماسۀ حسینی، ج 1، ص 175.
  • 11 . مجلۀ نور دانش، شماره 3، سال1341  به نقل از کتاب: درسی که حسین به انسانها آموخت، ص 247.
  • 12 . قیام حسین و یارانش، به نقل از: ریدرز دایجست چاپ نیویورک، به نقل از: درسی که حسین به انسانها آموخت، ص 5  - 44.
  • 13 . ترجمه از: بحارالانوار، ج 10، ص 174، چاپ سنگی سال 1301.
  • 14 . کامل ابن اثیر، ج 4، ص 26، چاپ مصر، سال 1303.
  • 15 . روزنامه جمهوری اسلامی، 2 / 3 / 68.
  • 16 . روزنامه اطلاعات، 24 / 4 / 68.
  • 17 . جلوه های نور، تدوین: مجید زمانپور، تبلیغات و انتشارات سپاه، ص 80
  • 18 . شهید مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 120.
  • 19 . جلوه های نور، ص 26.
  • 20 . شهید عبدالرحیم صحراییان، جلوه های نور، ص 110
  • 21 . جلوه های نور، ص 60
  • 22 . روزنامه جمهوری اسلامی، 23 / 4 / 71.
  • 23 . همان، 8 / 5 / 71.
  • 24 . ر.ک: صحیفه امام ، ج 18، ص 363- 364.
  • 25 . ر.ک: صحیفه امام ، ج 9، ص 274- 275.26. حجرات / 10.
  • 27 . روزنامه سلام، 26 / 10 / 70.
  • 28 . مجموعه مصاحبه های رهبر انقلاب در دوران ریاست جمهوری، سال 64، ص 377.