عاشورا، انقلاب اسلامی و رسالت ما در جهان کنونی

عاشورا، انقلاب اسلامی و رسالت ما در جهان کنونی

‏ ‏

 جعفر مرعشی

‏ ‏

‏از آغاز‏‏ پیدایش نوع بشر تاکنون همواره، همه وقت و در تمامی صحنه های حضور ‏‏د‏‏ر تاریخ، دو جبهۀ حق و باطل، توحید و شرک و عدل و ظلم، نبرد‏‏ی پیوسته و همیشگی داشته اند. نبردی که از یک سو به اوج عدالت و بیداری و‏‏ ‏‏آزادی و عزت و حریت و شرافت و کرامت و ایمان و توحید می رسد، و دیگر سو به حضیض ظلمت و جهالت و اسارت و ذلت و جنایت و خیانت و ‏‏کفر و شرک می برد، و‏‏ ‏‏آنچنان در برخی حوادث و وقایع این دو قطب با هم ‏‏گره خورده، و مرزهای دو جریان چنان به یکدیگر نزدیک می گردند که تشخیص و انتخاب راه جز با بصیرت، هدایت و پایبندی به عقیده ممکن نخواهد بود. ‏

‏رویارو‏‏یی‏‏ این دو جبهه در نهضت انبیا از‏‏ ‏‏آدم تا ابراهیم و از ابراهیم تا خاتم انبیا محمد(ص) همواره ‏‏گدازان بوده و در اسلام به عنوان نهضتی که ادامه دهند‏‏ۀ‏‏ حرکت تاریخی انبیا‏‏ی‏‏ الهی در متن بشریت و حرکتی که رسالتش در تاریخ نجات مردم، تکامل انسان و برقرار‏‏ی‏‏ قسط و عدل است، ‏‏گدازان تر. نهضتی که بشریت را به عبودیت خدای واحد می خواند و ‏‏پیام ‏آورش آمد، تا با تحقق همه جانبۀ‏ جهان بینی توحید، همۀ نژادها، ملتها و طبقات اجتماعی را وحدت بخشد. و این نه نهضتی است که با ختم نبوت خاتمه یابد که در نظام تشیع به صورت یک جریان پیوسته جهت دار به وسیلۀ‏ امامت ادامه دارد. ‏

‏وار‏‏ثان نبی ا‏‏کرم تاریخ را بازیچه هوی و هوس قدرتمندان و زورمندان نپنداشتند، که آن را تجلی اراد‏‏ۀ‏‏ خداوند دانستند، و در این مسیر حسین(ع) به عنوان وارث نهضتی که محمد(ص) برپا‏‏ ‏‏ساخت، علی(ع) ادامه داد و حسن(ع) آخرین مقاومتها را کرد، قد علم ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 289
‏نمود و بسان تک ستاره ای در حکومت سیاه امو‏‏ی‏‏ درخشید. ‏

‏او وارث پرچم سرخی بود که با شعار «هر ماه محرم و هر روز عاشورا و هر سرزمین کربلاست» پرچم خونین خود را در دست آزادگان و عدالتخواهان تاریخ بشریت سپرد و در آخرین لحظۀ وداع و نهادن بار گران رسالت در دست همۀ نسلها در همۀ عصرها فریاد ‏«هل من ناصر ینصرنی»‏ برآورد. ‏

‏حسین هفت سال نخست عمر در‏‏ ‏‏آغوش پرمهر پیغمبر جای داشت و با صد‏‏ق‏‏ و راستی، عشق و صبر، سخاوت و بزر‏‏گ‏‏منشی و ‏‏گذشت و خلق خوش آن ‏پیامبر‏ ‏‏آزاد‏‏ی‏‏ و بیداری خو ‏‏گرفت، و صورت صادقی از محمد(ص) شد. در دامن پاک کوثر پیامبر زهرای اطهر ادب، عبادت، اتکا‏‏ی‏‏ به حق و حقیقت، رحم و شفقت، قدرت روحی، امیدواری و اعتماد به نفس آموخت و در جوار پدر عقل و کیاست، علم و شجاعت، فهم و سیاست، انصاف و مروت، فراست و ذکاوت، طرفداری از مظلوم، آزادی فکر و عمل، صوت و شیوا و قدرت خطابه آموخت، و در هم رزمی با آن شیر خدا، شها‏‏مت و پایدار‏‏ی‏‏، اراد‏‏ۀ‏‏ قوی و عدالت و شرف را به یاد‏‏گار برداشت. ‏

‏اکنون که سال‏‏ 60‏‏ هجری است، زمان یکپارچه در اختیار قدرت غاصب قرار ‏‏گرفته و ارزشها و عقیده ها و افکار به وسیلۀ‏ دستگاه جبار‏‏ ‏‏تعیین می شود. ‏

«سالهایی است که بنی امیه همۀ پایگاههای اجتماعی را فتح کرده است، سالهایی است که قریش در جاهلیت جدید بر همۀ ارزشها و آورده های انقلاب اسلامی مسلط است، سالهایی است که مرکزیت حکومت انقلاب اسلامی برچیده شده و اصحاب، یاران نخستین انقلاب، پرورد‏گان مکتب شخص محمد(ص) سه ‏گروه شده اند

گروهی که این انحراف را نتوانستند تحمل کنند، فریاد کشیدند و کشته شدند. گروه دوم ‏گروهی هستند ‏که در اوضاع سختی که حق پرستی جانبازی می خواهد در کنج امن خلوت و ریاضت و عبادت نشسته اند. سومین دسته، دسته ای از جبهۀ «بدر» و» أحد» و «حنین» و از مدینه جهاد و هجرت و کنار پیغمبر اسلام، افتخاراتی را که جمع کرده بودند، آوردند صاف و راست در کاخ سبز معاویه به فروش رساندند.» ‎[1]‎

‏عصری است که در میان مردم، هیچ آوا‏‏یی ‏‏و ندا‏‏یی‏‏ بلند نیست. حسین نه نیرو‏‏یی‏‏ برای جنگیدن دارد و نه می تواند خامو‏ش و تسلیم باشد. در این میانه بار همۀ مسئولیتها را تنها به دوش دارد. اما او می داند که در مکتب رهایی بخش اسلام، انسان در اوج تنها‏‏یی‏‏ نیز ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 290
‏مسئول در برابر قادر مطلق، و نیک می داند که مسئولیت از ایمان و‏‏ ‏‏آ‏‏گاهی سر‏‏ می ‏‏زند نه از قدرت و امکان، و در‏‏ ‏‏آن عصر تاریکی خود را آ‏‏گاه تر و مسئول تر از همه می یابد. ‏

«برای اولین بار در اسلام حکومتی برقرار شد که پایه های آن زور و فشار و ترس و وحشت بود و ملت مسلمان همه چون ملکی شده بود که خلیفه آن را مانند ارثی به فرزند خود می داد.» ‎[2]‎

فساد مالی و اخلا‏‏قی، تبعیض نژادی، انتخابهای فرمایشی، ستم و زد و بندها‏‏ی‏‏ سیاسی رواج یافت و منشور حکومت اسلامی رسماً ‏‏عوض گردید. ‏

‏حسین(ع) احساس کرد که اگر این نظام رسمی شود و کسی زبان به اعترا‏‏ض‏‏ نگشاید و‏‏ ‏‏آن را رسوا نکند مسلمانان در نسلهای بعد هرگز احساس نخواهند کرد که تغییر و د‏‏گرگونی رخ داده است، و اگر حسین در این راه جان نمی باخت، هر‏‏ ‏‏آینه حکومت جابرانۀ‏ اموی در نزد جهانیان بعدی امری مشروع و موجه تلقی می ‏‏گردید. ‏

‏باری حسین(ع) عزم خود را برای ‏‏پیشتازی مصمم ساخت و هدف خود از حرکت را اینچنین اعلام داشت: ‏

«تنها برای این خروج کردم که امت اسلام را که جدم آن را بنیان گذاشت به اصلاح آرم. و آنچه در نظر دارم این است که امر به معروف نمایم و از ناروایی بازدارم. هر که مرا و هدف مرا به حق و راستی پذیرا شود و استقامت نماید، البته خدا به حق و راستی سزاوارتر است، و هرکه نظر مرا رد کند من به تنهایی مشکلات را تحمل خواهم کرد.» ‎[3]‎

‏او شبانه با تمامی خاندانش از زن و مرد و کوچک و بزر‏‏گ‏‏ از مدینه خارج شد و به مکه آمد تا در موسم حج و در میان امت مسلمان اعلام کند که رژیم غاصب را نمی پذیرد. و آنگاه حج را نیمه تمام می ‏گذارد و‏‏ ‏‏آهنگ‏ قتلگاه می کند تا با پرشکوهترین و انقلابی ترین تجلی ممکن ضربۀ رسوا‏‏ کنند‏ۀ‏‏ شهادت را فرود‏‏ ‏‏آورد. و بدین سان حماسۀ‏ عاشورا با حرکت قهرمان کربلا آغاز شد. اما آنچه که عاشورا را به عنوان نقطه عطفی در تاریخ اسلام و بلکه در تاریخ انسان مطرح نموده، ویژ‏گیهایی است که یا در این نهضت برجسته ‏‏گردید و یا به صورتی نو‏‏ ‏‏جلوه یافته است، و به سبب همین خصایص است که عاشورا در هر زمان و برای هر نسل پیامی نو دارد. ‏‏پیام و پیامهایی که در انقلاب شعارمان بود، در جنگ‏ بی خانمان با دشمن نویدمان داد و اینک در جهان پرتلاطم امروز امیدمان می دهد. ‏

‏پیام نخست عاشورا همانا دعوت بشریت به سوی توحید است. 


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 291
‏  ‏قولوا لا اله الا الله تفلحوا‏. ‏

‏همان طنینی که ابراهیم بت شکن سر داد و ذریه اش به نواختن آن پرداخت و خاتم انبیا حجت را تمام کرد و حسین پرچم توحید را با ‏‏فریاد ‏«رضاً بقضائک و تسلیما لامرک و لامعبود سواک»‏ برافراشت و با حادثه ای حماسی دین محمد(ص) را در عمل تجسم بخشید. ‏

‏او برای تحقق توحید در همۀ ابعاد و جنبه های حیات فردی و اجتماعی اسیر ضعف و تنها‏‏یی‏‏ و عدم ها نشد و در تراکم ظلمتها و در میان همۀ یأسها و ناامیدیها و با همان سلاح‏ توحید، غبار تیره و سیاهی حکومت ظلم و جور را شکافت و فلاح و رستگاری را به بشریت هدیه بخشید، و‏‏ ‏‏آنچنان عاشقانه و استوار در راه حق هنر‏‏ ‏‏آفرید که در صبح حادثه بانگ ‏‏آ‏‏ن‏‏ سر داد: ‏

«بدانید که میدان جنگ برای من محراب نماز و نیایش به سوی حق است و با همان شوق به سوی خدای خود روی می آورم.»‎[4]‎

‏و در هنگامۀ‏ نبرد خونین با دشمن و در‏‏ ‏‏آخرین مناجات خود با معبود یکتا چنین لب ‏‏گشود: ‏

«رحمتت به بند‏گانت نزدیک، وعده ات صادق، نعمتت شامل، امتحانت زیبا و به بند‏گانت که تو را بخوانند ‏نزدیک.»‎[5]‎

پیام دیگر حسین(ع) دوستی و عطوفت به انسانهاست. همان خلیفۀ خدا که این همه جانبازیها برای ‏‏پپوند او با پرورد‏‏گارش است. مهر و دوستی حسین آنچنان عمیق بود که نه تنها یار‏‏ا‏‏ن همه شیفته اش بودند که دشمن تشته نیز از رحم و شفقت او سیراب می گشت. آنچنان که «حر‏‏» ‏‏از سپاه دشمن مجذوب او ‏‏گشت و ناگهان در جدال میان برابری و تبعیض، را‏‏ستی و فریب و‏‏ ‏‏آزادی و اسارت به انتخابی آ‏‏گاهانه و شجاعانه و هجرتی عظیم دست زد. همین دوستی و محبت بی پایان بود که خدمت به بشریت را رسالتی سنگین و از جمله نعمتها‏ی‏‏ خداوند می دانست و به یارانش می فرمود: ‏

«شرف و کرامت شما در گرو آسایش و امنیت بند‏گان خداست». ‎[6]‎

‏آزاد‏‏گی پیام دیگر حسین(ع) است. امت مسلمان و بلکه همۀ آزاد‏‏گان جهان کلام معروف او را که ‏«اگر دین ندارید و از رستاخیز و معاد نمی ترسید، پس اقلاً در این دنیای خود آزادمرد باشید».‏ ‏‎[7]‎‏ ‏‏به ‏‏گوش جان سپر‏‏ده اند‏‏. ‏

‏آنچنان آزاد‏‏گی با روح بلند او‏‏ ‏‏آمیخته بود که در تمامی لحظه ها‏‏ی‏‏ برخورد با دشمن ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 292
‏زبون، این صفت بی همتا‏‏ی‏‏ خود را همواره به کار می گرفت. به طوری که در نخستین سخنان خود در روز عاشورا با صدای رسا خطاب به لشکر دشمن فرمود: ‏

«حرف مرا بشنوید و در جنگ و خونریزی شتاب نکنید تا من وظیفۀ خود را که نصیحت و موعظۀ شماست انجام بدهم و انگیزۀ سفر خود را به این منطقه توضیح بدهم. اگر دلیل مرا پذیرفتید و با من از را. انصاف در آمدید راه سعادت را دریافته و دلیلی به جنگ با من ندارید، و اگر دلیل مرا نپذیرفتید و از راه انصاف نیامدید همۀ شما دست به هم دهید و هر تصمیم و اندیشۀ باطل که دارید، دربارۀ من به اجرا بگذارید و مهلتم ندهید. ولی به هر حال امر بر شما پوشیده نماند. یار و پشتیبان من خدایی است که قرآن را او فرستاد و اوست یار و یاور نیکان». ‎[8]‎

‏این آزادمردی و این شیوه برخورد با دشمن را تا‏‏ ‏‏کنون نه در صحنه طبیعت می توان یافت و نه در پرتو هنر می توان خلق کرد. ‏

‏درس دیگر حسین، صداقت و صراحت کامل یک رهبر بود. تاریخ نشان داده است که رهبران ملی و مذهبی هر قدر هم صادقانه رهبری کنند به دلیل برخی شرایط و موانع همه دانسته های خود را فاش نمی سازند و مرزی بین خود و یاران قائل اند. از سری دیگر برا‏‏ی‏‏ تقویت روحیۀ‏ نیروهای خود وعده ها و امیدهای فراوان می دهند. ‏

‏اما حسین نقش دیگری از خود ایفا نمود. بی‏‏ ‏‏آلایش و خالی از هر‏‏گونه ‏‏قید و محدودیت و‏‏ ‏‏آزاد و رها، مرزشکن شد و تصویر حالا و‏‏ ‏‏آیند‏‏ۀ‏‏ موقعیت خود و دشمن را به طور کامل برای یاران ترسیم می کرد. نه تنها وعده ای برای نان و نام یاران نداد، که فرمود ‏«هر کس که خیال می کند ما به مقامی نائل می شویم به جایی می رسیم، چنین چیزی نیست، برگردد».‏ ‏‎[9]‎

‏هر چند برای حماسه ساز‏‏ی‏‏ به یار پایدار نیاز داشت اما با الهام از صفت آزاد‏‏گی خود و با اتکای به اصل ایمان و عقیده با ملت خویش در بیان و اظهار‏‏ ‏‏آنچه به سرنوشت آنان ارتباط داشت، صادق و صریح بود. ‏

«پس از کشته شدن مسلم بن عقیل، امام بیان داشت که شیعیان ما دست از یاری ما برداشته اند و اینک هر یک از شما که بخواهد در برکشتن آزاد است و از سوی ما حقی بر گردنش نیست». ‎[10]‎

‏صدا‏‏قت تا بدانجا بود که در شب حادثه به یاران خود فرمود: ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 293
«دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد نمود و حال شما آزاد هستید و من بیعت خود را از شما برداشتم. به همه شما اجازه می دهم که از این سیاهی شب استفاده کرده و هر یک از شما دست یکی از افراد خانوادۀ مرا بگیرد  و به سوی آبادی و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند». ‎[11]‎ 

‏همین شیو‏‏ۀ‏‏ رهبر‏‏ی‏‏ بود که یاران حسین را همواره پایدارتر و مقاوم تر و مصمم تر می ساخت. هر‏‏ ‏‏چند که آنان را در انتخاب آزاد می گذاشت و حتی در مواقع سخت جانبازی تشویق به برگشتشان می کرد، اما هیچیک ترک او نگفتند و همپای او به صحنۀ‏ شهادت شتافتند. بی شک وفاداری ها، جان نثاری ها، و بی مضایقه خدمت کردنهای اصحاب حسین در هیچ صحنه ای از تاریخ نمایان نبوده است. امام خود فرمود: ‏

«من اهل بیتی از اهل بیت خودم و ا‏صحابی باوفاتر از اصحاب خودم سراغ ندارم». ‎[12]‎

‏یارانی که یا به شهیدان پیوستند و یا به پیام‏‏ ‏‏آوران حسین همچون خواهر هم رزمش زینب. او که پس از قیام عاشورا فریاد رسوا‏‏ ‏‏کننده اش از جنایت و ننگ کاخ یزید را لرزاند و همان فریاد قهرمانانه زینب بود که پیام عاشورا را زنده داشت و به وارثان حسین جرأت داد تا ‏پیام عاشورا را تا نسل امروز و نسلهای فردا برسانند. ‏

‏نقط‏‏ۀ‏‏ بارز دیگر این نهضت شکوهمند، درایت و بصیرت و روشن بینی رهبر قیام بود. او کاملاً‏ به مسائل زمان خود محیط و‏‏ ‏‏آگاه از شرایط و موانع بود. آنچه که او می دید و می یافت در دیده و باور دیگران نمی آمد و با درک قو‏‏ی‏‏ و بصیرت نافذ خود پشت پرد‏‏ۀ‏‏ ظواهر را بروشنی می دید و حس می کرد. او همچون پیامبر(ص)، علی(ع) و حسن(ع) شیو‏‏ۀ‏‏ مبارزه را بر اساس شرایط و اوضاع و قدرت دشمن انتخاب کرد. ‏

«پیغمبر مظهر مبارزۀ دوره ای بود که در صحنه از یک سو مسلمانان پاک اعتقادند و از سوی دیگر دشمنان بیگانه و پلید و چهره های شناخته»‎[13]‎

‏اما اکنون که نوبت حسین(ع) رسیده شرایط به گونه دیگری است. ‏

«اینک پایگاه قدرت انقلابی بکلی از دست رفته، اصحاب مبارز وفادار کشته شده اند و خاموش. اصحاب پاکدامنی هم که خلوت امن و فراغت عبادت را به درد سر حق و باطل و خطر مبارزه سیاسی و اجتماعی ترجیح داده اند و مردم و سرنوشت را رها کرده اند و به لاک خودپرستی زاهدانه و آبرومندانه خود خزیده اند و دم درکشیده اند و ‏گروهی هم از اصحاب 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 294
نام آور پیامبر در اطراف کاخ سبز معاویه سر درآخور بیت المال دارند»‎[14]‎

با این شرایط حسین خود را مسئول و نگاهبان نهضت جدش می داند. 

«او می داند که ارزش هر کاری در جامعه به اندازه ای است که دشمن از آن کار ضرر می بیند. باید قیام کند، قیام مسلحانه» ‎[15]‎

‏او پس از خروج از مدینه و دعوت مردم کرفه و راهی شدن به سوی مکه می خواهد امر به معروف و نهی از منکر را از‏‏ ‏‏مرحلۀ‏ نصیحت و ارشاد و قطع رابطه با عناصر ‏‏فاسد به مرحلۀ عمل رساند. امام در طی مسیر همواره نسبت به همۀ ترفندهای دشمن آ‏‏گاه بود و مسیر خود را نیز با علم به توانمندیها و روش دشمن تعیین می کرد و ‏«برای اولین بار قیام دستجمعی مسلحانه علیه دستگاه خلافت را به پا ساخت»‎[16]‎

‏آنچه که در حرکت امام مهم بود، شیو‏‏ۀ‏‏ ابلاع ‏پیام خود بود که با همۀ محدودیتهای روز‏‏گار خویش، مؤ‏ثرترین، کارسازترین و مفیدتر‏‏ین روشها و ابزار را در ابلاغ ‏پیام به کار برد، و‏‏ ‏‏آنچه اهمیت داشت، حقانیت ‏پیام، شخصیت امام، کیفیت و ابزار رساندن پیام بود که امام همواره مورد توجه خود قرار می داد. نحو‏‏ۀ‏‏ خروج، زمان خروج، همراه بردن اهلبیت، ایجاد صحنه های حماسه آ‏‏فرینی و خون شهیدان حاکی از این توجه است. او می دانست که اگر‏‏ پیامش به خوبی نرسد، در تاریخ‏‏ گنگ‏ خواهد ماند. ‏

«برای همه قربانیان تبلیغات شبه دینی و شایعه سازیهای سیاسی دستگاههای حاکم که ارزشهای انسانی و خصایص اسلامی نهفته در عترت را که انگار شد. بود، نمی شناختند، در این هجرت از مدینه تا کربلا به رهبری حسین و هجرت از کربلا تا دمشق به رهبری زینب و آن نمایشهای حیرت انگیز از ایمان و عشق و صبر و اخلاص و طهارت، و آن همه عظمتهای ناشناخته و گوهرهای نهفته از گوشۀ خاک متروک و در بستۀ فاطمه در ‏گوشۀ مدینه بیرون آورد و بر کعبه گذر داد و در پهنۀ باز صحرا، بر عرصۀ زمان و وجدان تاریخ عرضه کرد، و آنچه را در این خانه پنهان مانده بود و در ‏توفان توطئه ها و تبلیغات و عربده جویی های قدرت طلبان و خیانتکاران انکار شد. بود، یکایک در کرانۀ فرات معرفی کرد و چهرۀ هر کدام را به عنوان یک شهید مردم در قتلگاه شهادت، یا قافلۀ اسارت بر همۀ نسلهای بی خبر و ناآگاه و همۀ عصرهای خفته و سیاه ظاهر ساخت». ‎[17]‎

‏و اینچنین حسین ‏‏پیام خود را نه د‏‏ر‏‏ لابلای اوراق که در دلها به ثبت رساند. ‏

‏و اما درس اصلی حسین‏‏؛ ‏‏درس شهادت. او قبل از عزیمت در مکه ندا داد که: ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 295
 «مرگ بر انسانها لازم افتاده همانند اثر گردنبند لازمۀ گردن دختران است. و من به دیدار نیاکانم آنچنان اشتیاق دارم مانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف. و برای من قتلگاهها معین گردیده است که در آنجا فرود خواهم آمد. بر آنچه خدا راضی است ما نیز راضی و خشنودیم. آ‏گاه باشید که هر یک از شما حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقای پرورد‏گار نثار کند آمادۀ حرکت با ما باشد که من فردا صبح حر‏کت خواهم کرد». ‎[18]‎

‏در کربلا اعلام کرد: ‏

«می بینید جداً اوضاع زمان دگرگون گردید، زشتی ها آشکار و نیکی ها و فضیلتها از محیط ما رخت بربسته است. از فضایل انسانی باقی نمانده است و مگر اندکی مانند قطرات ته ماندۀ ظرف آب. مردم در زند‏گی ننگین و ذلت باری به سر می برند که نه به حق عمل و نه از باطل رو‏گردانی می شود. شایسته است که در چنین محیط ننگین شخص با ایمان و با فضیلت، فداکاری و جانبازی کند و به سوی فیض دیدار پرورد‏گارش بشتابد. من در چنین محیط ذلت باری مرگ را جز سعادت و خوشبختی و زند‏گی با این ستمگران را چیزی جز رنج و نکتب نمی دانم». ‎[19]‎

‏حسین دریافت که تنها راه باقیمانده برای رسوا‏‏یی‏‏ دشمن شهادت است و خون خود را برای حفظ نهضت پیامبر و استمرار ولایت به ‏‏گرو گذارد. او در این راه از خود هیچ ضعف و سستی ‏نشان نداد. از هر حادثۀ‏ تلخ و نا‏‏گوار جوانمردانه عبور کرد و با شهادت ‏‏پیامی ابدی به بشریت داد. شهادت او حیات دین و بقای ایمان را تضمین کرد. ‏

‏بدین طریق حماسۀ‏ کربلا ‏‏نه همچون جنگ‏ها‏‏ی‏‏ بی شمار که حتی با فتوحات درخشان هم جز ویرانه و اجساد ‏‏گمنام و نهایت نقل در تاریخ چیز‏‏ی‏‏ برجای نمی گذارند، که با شهادت هفتاد و دو تن شهید بر‏‏گزیده ‏‏مهر مرگ بر ‏‏پیشانی تمام وارثان یزید و تکیه  کنندگان بر تکیه گاه یزید زده شد. حمیت و غیرت به وجد‏‏ ‏‏آمد، تنها از رخوت و سستی خارج و جوشش و حرکت جاری شد. ‏

‏عاشورا حس دینی مسلمانان را بیدار ساخت. فضای جامعه را د‏‏گرگون و رعب حاکمیت استبداد را شکست. ‏«عصر اموی را دچار تغییرات سیاسی و اقتصادی کرد».‏ ‏‎[20]‎‏ تبعیض نژادی را از بیخ متزلزل ‏‏گردانید و ‏«در تاریخ دنیا پرچم آزادی موالی را برای نخستین بار در عراق برافراشت»‎[21]‎


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 296
«احساسات بردگی و اسارتی را که از اواخر زمان عثمان و تمام دورۀ معاویه بر روح جامعۀ اسلامی حکفرما بود، تضعیف کرد و ترس را ریخت. احساس عبودیت را زایل کرد و به اجتماع اسلامی شخصیت داد». ‎[22]‎

«حسین یک درس بزر‏گی از شهادتش به ما داد و آن نیمه تمام  ‏گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی برد تا به همه حج ‏گزاران تاریخ، نماز‏گزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم بیاموزد که اگر امامت نباشد. اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن برگرد خانۀ خدا، با خانۀ بت مساوی است. وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خود و شهید حق و باطل جامعه ات نیستی، هر کجا که می خواهی باش. چه به نماز ایستاده باشی، چه..». هر دو یکی است. و اکنون حسین حضور خودش را در همه عصرها و در برابر همه نسلها، در همه جنگ ها، در همه جهادها، در همه صحنه های زمین و زمان اعلام کرده است. در کربلا مرده است تا در همه نسلها و عصرها بعثت کند». ‎[23]‎ 

‏و این بعثت نه تنها در تاریخ تشیع و در میان امت مسلمان روحیۀ‏ عدالتخواهی و حق طلبی و‏‏ ‏‏آزاد‏‏گی را منتشر ساخت، که حتی غیر‏‏ ‏‏مسلمانان نیز بر پاکی روح این نهضت واقفند و روحهای بلندی که خود برای آزاد‏‏ی‏‏ جان فدا کردند حسین را «سرمشق»‏‎[24]‎‏ می خوانند. ‏

‏ ‏

‏عاشورا و انقلاب اسلامی ایران‏

پیام عاشورا، داستان کربلا، حماسه‏‏ ‏‏آفرینی و شهادت حسین و صدای لرزه افکن زینب که قرنها زمزمۀ‏ مسلمان ایرانی و مایۀ‏ حیات ملت بود و احیاگران دین از‏‏ گرمی آن توان رفتن می یافتند، اینک از بستر حیات اجتماعی برخاست و در توفان انقلاب حیات اجتماعی یافت و در متن جامعه یکباره زنده ‏گردید. ‏

‏و ‏‏گو‏یی‏‏ که بیداری به ارمغان آورد. خونها را به جوشش واداشت و در روح نسل جوان امواج خروش ایجاد کرد. با یاد و نام او حرکتها آغاز شد و شور بر‏‏گرفته شده از نام حسین ملت را بر‏‏ ‏‏آن داشت تا تصویری دوباره از پایداریها و جانفشانیها‏‏ی‏‏ حسین و یارانش را به ‏‏صحنه کشانند، و با ندای رهبر‏‏ ‏‏آماد‏‏ۀ‏‏ ایثار و شهادت گشتند. ‏

‏رهبری که ‏«محرم را ماه آغاز حماسه و شجاعت و فداکاری و ماه پیروزی خون بر 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 297
شمشیر خواند. ماهی که امام مسلمین، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت و ماهی که باید مشت گره کردۀ آزادیخواهان و استقلال طلبان و حق گویان بر تانکها و مسلسلها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمۀ حق، باطل را محو گرداند».‏ ‏‎[25]‎

‏نسل خروشان انقلاب با الهام از پیام امام دانست حرکت حق طلبانه علیه استبداد و حکومت زور همواره ادامه دارد. و دانست که باید در زمان خود سیما‏‏یی‏‏ دیگر از یاران با عزت حسین، ترسیم کند. به اندیشه و تنها اندیشیدن بسنده نکرد، که با ایثار و شهادت اندیشه را جان داد. محبوس محفل سخن و تنها سخن ‏‏گفتن نشد، که هر‏‏ ‏‏آنچه در ذهن و اندیشه و گفتار داشت در صحنۀ‏ ایثار ظاهر ساخت. بی باکانه به صحنه آمد و از درون هجرت کرد. خود را از فضا‏‏ی‏‏ خموش و پرسکون و فریبنده رهانید و با دستها‏‏ی‏‏ خالی صحنه های قیام عاشورا را دگربار زنده کرد. حادثه ها‏‏ی‏‏ غرورآفرینی در خون و‏‏ ‏‏آتش با سلا‏‏ح‏‏ ایمان آفرید و ‏پیام نهضت را در فضا‏‏ی‏‏ جهان طنین انداخت. ‏

‏امام در وصف قهرمانیهای ملت، همچون هفده شهریور 57 چنین مژده داد. ‏

«مگر نه آنکه دستور آموزندۀ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» باید سرمشق امت اسلامی باشد، قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین عاشورا، قیام عدالتخواهان با عده ای قلیل و ایمان و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود. و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد. روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر و این دستور آموزنده تکلیفی است و مژده ای. تکلیف از آن جهت که مستضعفان اگر چه با عده ای قلیل علیه مستکبران، گر چه با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند. و مژده که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است. و مژده که شهادت رمز پیروزی است.»‎[26]‎ 

‏و سرانجام حکومت استبداد با ایثار و شهادت به یاد‏‏گار مانده از حسین و یارانش سرنگون شد و این یاد‏‏گار بود که قدرت رویارو‏‏یی‏‏ با حکومت پرساز و‏‏ ‏‏سلا‏‏ح‏‏ را می بخشید و نوید ‏‏پی‏‏روز‏‏ی‏‏ سر‏‏می ‏‏داد و سرانجام‏‏ پیروزی را نصیب ‏گردانید و حاکمان زور و ‏‏قدرتها‏‏ی‏‏ پرهیبت زمان که غافل از سلاح ایثار و شهادت ملت بودند در‏‏ ‏‏تصور خود سرنگونی نظام سلطنت را هیچگاه راه ندادند و ناباورانه شکست را شاهد شد‏‏ند. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 298
‏عاشورا نه تنها در انقلاب که در جنگ‏ هشت ساله با دشمن زبون نیز ‏‏پیام داشت و از شعلۀ گد‏‏ازان آن بود که سپاه اسلام مشتعل می ‏‏گشت و با عشق علی در دل و‏‏ شور حسین در سرخط‏‏ۀ‏‏ غرب و جنوب خونین وطن را صحنه ای دیگر از کربلا ساختند. و بسیجیان جان بر کف با نوای کربلا آهنگ‏ رفتن سر دادند و در بستر خونین شهادت غلتیدند. و اگر نبود این همه آثار و مجاهدت، امنیت بند‏‏گ‏‏ان که این همه حسین درباره اش سفارش کرد، برای ملت حاصل نمی شد. ‏

‏اساساً ‏در حیات اجتماعی ما تأسی به حسین است که شور می آ‏‏فریند، بسیج یکپارچه می سازد، شوق ایثار و جان فدا کردن می آورد و حضور ‏‏گسترده در صحنه را باعث می ‏‏گرد‏‏د‏‏. تنها و‏‏ ‏‏تنها با دعوت حسین از قلبهای پرتپش است که زن و مرد و ‏پیر و جوان این ملت عاشورا را پاس می دارند. ‏

‏ ‏

‏و اینک پپام عاشورا، عصر ما و رسالت کنونی ما‏

‏اینک در عصر پرتلاطم امروز عاشورا برای ما نیز به عنوان موجود‏‏ی‏‏ زنده و بیدار و برتر از‏‏ ‏‏آن وارث شهیدان به خون خفته رسالتی سن‏‏گ‏‏ین به جای ‏‏گ‏‏ذاشته. رسالتی که در سه مرحله می توان ترسیمش کرد: ‏

حفظ پیام:‏ حماسۀ‏ عاشورا با فریاد زینب و دیگر وارثان حسین زنده ماند و در تاریخ جاری شد. پس بر ما وارثان انقلاب است تا پاسدار ارزشهای به جا مانده از ایثار‏‏گریها، مقاومت ها و شهادت طلبی ها باشیم و با ‏‏گذشت زمان، و سایۀ‏ امن رفاه و‏‏ ‏‏آسایش و مصر‏‏ف‏‏ ارزشهای والای روزهای خون و‏‏ ‏‏آتش را حقیر و‏‏ ‏‏ارزشهای حقیر‏‏ ‏‏آن روز را ارج نگذاریم و با فراموشی دستاوردهای انقلاب و توجیه های مکرر قدم به ‏‏قدم به خلوت خودپرستی پا‏‏ ‏‏ننهیم و سر بر بالین بی خبری و بی تفاوتی نگذاریم. ‏

‏و بدیهی است پاسداری از ارزشها و حفظ ‏‏پیام تنها و تنها با اعتقاد راسخ به توحید و تحقق آن در همه جنبه های حیات فردی و اجتماعی است، و تحقق این امر باید در همۀ ابعاد سیاسی، اقتصاد‏‏ی‏‏ و فرهنگی نظام نهادینه ‏‏گردد تا جامعه در این بستر پرور‏‏ش‏‏ و رشد یابد. ‏

ابلاغ پیام:‏ سنت حسین به ما آموخت که همواره باید محیط بر زمان و مکان خود بود، و با شناخت و درک عمیق ‏‏ا‏‏ز شرایط درونی و نیز شرایط جهانی در همۀ ابعاد و جنبه های ‏‏گ‏‏ونا‏‏گ‏‏ون تشخیص مسیر داد و به انتخاب آ‏‏گاهانه دست زد و اعلام حضور کرد. در دنیای ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 299
‏ پپیچیدۀ‏ امروز این شناخت و طی این مسیر، علم و درایت و بصیرت افزون تر‏‏ی‏‏ را می طلبد، و این درایت و بصیرت نه در کنج خانه که با حضور ‏‏گسترده در جهان کنونی میسر خواهد شد و حضور نیز تو‏انا‏‏یی‏‏ می خواهد. ‏

‏با توسعۀ‏ ارتباطات، برا‏‏ی‏‏ حضور و ابلاغ ‏‏پیام باید به مؤثرترین و مفیدترین ابزار‏‏ی‏‏ که در جهان امروز کارساز است مجهز ‏گردید. هرچند که اخیر‏‏اً‏‏ قدمها‏‏یی‏‏ در این راه برداشته شده، اما تاکنون به شکل جد‏‏ی‏‏ و اصولی و با حساسیت تام به این مهم پرداخته نشده است. ‏

‏و این در حالی است که دنیای مسیحیت علاوه بر استفاده از روش سنتی تبلیغی ‏‏سا‏‏لهاست خود را مجهز به تبلیغات مدرن کرده است. به طوری که ‏«شورای اسقفهای ایتالیا برای به وجود آوردن یک هماهنگی ملی بین 450 ایستگاه رادیویی و 50 تلویزیون کاتولیک از کلیۀ امکانات انسانی و منابع مادی استفاده می نماید.»‏ ‏‎[27]‎

‏از این ر‏‏و‏‏، برای ابلاغ ‏پیام باید با درک کامل از اوضاع درون و بیرون به دور از شعار بدون عمل که پیام را به انحراف می کشاند و با شناخت و شعور، حضور اجتماعی و جهانی داشت و حضور را همپا‏‏ی‏‏ گسترش توانمند‏‏ی‏‏ خود و پیوند با محیط توسعه داد و برای رساندن پیام توحید، با خلق شیوه ها‏‏ی‏‏ مؤثر و استفاده از ابزار روز کمر همت بست. ‏

‏به این مهم نیز باید واقف بود که علاوه بر رسالت تاریخی ما در ابلاغ ‏‏پیام، جهان امروز‏‏ ‏‏که از یک سو با جور و ظلم و اسارت با اشکا‏‏ل‏‏ مختلف کهنه و نو حکومت و قدرت روبرو است، و از دیگر سو فریادهای حق طلبی و‏‏ ‏‏آزایخواهی و شهادت طلبی از شرق و غرب طنین انداخته، از فلسطین آن سرزمین سالها بی ملت و‏‏ ‏‏آن ملت سالها بی سرزمین، از بوسنی خونین، و از قلب دردمند ظلم ستیزانی که در پرده های اسارت و بندها‏‏ی‏‏ مدرن زمان، فریاد رها‏‏یی‏‏ سر می دهند، بیش از پیش نیاز به پیام عاشورا و حماسۀ‏ کربلا‏ ‏‏دارد. پیام حسین است که می تواند در سکوت محض و تیر‏‏گی حاکمیت زور و سلاح و سرمایه نوید استقامت و پایداری و ایثار و رفتن تا مرز شهادت را سر دهد. ‏

‏خاطرات حماسه آفرینی های حسین و یارانش در نفی حکومت غاصب یزید است که آوار‏‏ۀ‏‏ فلسطینی را جرأت می بخشد تا در برابر غاصبان امروز مقا‏وم تر باشد و تا غصب و جنایت به رسمیت شناخته شد‏‏ۀ‏‏ امروز را با خون و شهادت باطل گرداند. ‏

‏تحقق پیام‏: رسالت سنگین تر از ابلاغ، تحقق پیام است. تحقق پیام توحید، ‏انساندوستی، آزاد‏‏گی و عدالتخواهی، صبر و پایداری و ایثار و شهادت و خروج از حرف و ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 300
‏سخن تا به عمل. ‏

‏همواره بر‏‏ ‏‏آن باوریم که نهضت حسین و حرکت ذ‏‏ر‏‏یۀ‏ پاکش در عصر امامت، در تاریخ جاری است. و هم او به ما آموخت که علی رغم بزر‏‏گترین قدرتها که سرنوشت بشر و تاریخ را در اختیار دارد، تاریخ بشر پیروز می شود و ما منتظر و معتقد و مطمئن به انقلاب بزر‏‏گ‏‏ عدالت در تاریخ ستم و ظلم و جاهلیت هستیم. و بر پایۀ همین اصول است که باید حرکت‏ کرد و حرکت ساز بود. حرکت به سو‏‏ی‏‏ توحید که نیاز نسل امروز است. ‏

‏بشر مادی امروز با همه پیشرفتهای موجود در عرصۀ علم و صنعت خود را در حصار تنها‏‏یی ‏‏و پوچی می بیند. چرا که‏ نظام مادی را بر پایۀ‏ فطرت خود بنا نکرد و همپا‏‏ی‏‏ توسعۀ‏ این نظام مسلط، خلأ معنوی عمق بیشتری یافت و اینک شاهدیم که جرقه های باز‏‏گشت به خویشتن خویش از دورن همین نظام ماد‏‏ی‏‏ سرزده و این باز‏‏گشت همان تحقق توحید در همه عرصه ها‏‏ی‏‏ جهان است. ‏

‏از این رو بر ماست تا حول این محور هستی بخش که وحدت ذاتی همۀ ادیان توحیدی است، در عصر حاضر جریان ساز باشیم. جریانی که افکار و وجدانها را بیدار سازد، روح آزاد‏‏گی و حق طلبی و ظلم ستیزی و انسان دوستی بشر امروز را زنده و جاوید ‏‏گرداند، او را از بندها‏‏ی‏‏ قدرت و لذت و ثروت بیرون رهد، با پروردگار خود ‏‏پیوند یابد و جامۀ اخلاق را در همۀ جنبه های فرد‏‏ی‏‏ و اجتماعی بر خود بپوشاند و این جریا‏‏ن‏‏ را چنا‏‏ن‏‏ پویا سازیم که با آ‏‏گاهی، خودآ‏‏گاهی، بصیرت، صبر و ایمان، دوری از نفع‏ و تر‏‏س‏‏، جانفشانی و فنا شدن در راه خدا اسطوره های قدرت جهان امروز را که پایه هایش لرزان است، سرنگون سازد و برقراری قسط و عد‏‏ل‏‏ را در پهنۀ‏ عالم بشارت دهد. ‏

‏در تحقق این ‏‏پیام و بسترسازی آن وحدت ملل مسلمان که هر یک اسیر بندها‏‏ی‏‏ حقارت حاکمان قدرت ‏‏پرست منفعت طلب و وابسته و بازیچه اند، ضرورت می یابد. تقویت و توسعۀ دانش و بینش و تدبیر و عزم و ایمان مسلمانان وظیفه ای خطیر در دنیای امروز است. تلاش در جهت ایجاد و توسعۀ تشکلهای مردمی در جوامع اسلام‏‏ی‏‏ و تقویت بنیۀ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ملل مسلمان در ‏‏عصر حاضر خود یک رسالت است. چرا که پیام با درایت و‏‏ ‏‏آ‏‏گاهی و عشق و ایمان تحقق خواهد یافت. در این ‏‏گذر است که جوامع اسلامی هویت و شخصیت اجتماعی خود را که حسین با حماسۀ‏ خود به اجتماع اسلامی زمانش داد، باز می یابند و پاسدار دین حق می گردند. کلام اقبال آن احیا‏‏گر دین که ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 301
‏می ‏گوید: ‏«هیچ وقت مسلمانان اسلام را نگهداری نکرده اند، همیشه اسلام بوده است که مسلمانان را نگهداری کرده است.»‎[28]‎‏ بسی تکان دهنده است و شیپور بیدارباش را سر می دهد. ‏

‏پس باید خود را ساخت، هجرت از درون کرد، مسئول و بیدار بود، با نیروی عشق و ایمان توانمند شد، با جهاد و مقاومت و‏‏ ‏‏ایثار حرکت کرد و در جهان امروز حرکت ساز بود. نیاز بشر امروز و زبان ‏‏گفتار و عمل امروز را د‏‏ر‏‏یا‏‏فت، با فریاد حق طلبی و ظلم ستیزی و عدالتخو‏اهی و شهادت طلبی طنین افکن امروز، پرچم رهبری را برافراشت، با عطو‏‏فت و دوستی بر پایۀ‏ توحید، وحدت‏‏ ‏‏آ‏‏فرین شد، پرستش را نه در عبادت فردی که در همۀ عرصه های حضور اجتماعی با‏‏و‏‏ر داشث و به ظهور رسانید. در متن جوشش و زایند‏‏گی عاشورا که در مسیر تکامل تاریخ همواره جاری است انسان بود و همواره در زمان خود احیا‏‏گر دین محمد، حماسه آفرینی حسین و فریاد زینب شد.‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 302
پاورقیها: 

‏ ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 303

  • .  حسین وارث آدم. مجموعه آثار 19. دکتر علی شریعتی ص 136
  • . قرآن و امام حسین(ع). دکتر محمدباقر محقق. ص 61
  • . ده گفتار از امام حسین(ع). علی غفوری. ص 29
  • . منبع 2. ص 92
  • . سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا. محمد صادق نجمی. ص 326
  • . فلسفۀ شهادت امام حسین و ریشه یابی آن. محمد واصف. ص 16
  • . منبع 2. ص 99
  • . منبع 5. ص 65
  • . حماسۀ حسینی. جلد دوم. مرتضی مطهری. ص 106
  • . منبع 5. ص 130
  • . منبع 5. ص 197
  • . حماسه حسینی. جلد اول مرتضی مطهری. ص 279
  • . منبع یک. ص 133
  • . منبع یک. ص 240
  • . منبع یک. ص 149
  • . حماسه حسینی. جلد سوم. مرتضی مطهری. ص 97
  • . منبع یک. ص 186
  • . منبع 5. ص 165
  • . منبع 5. ص 181
  • . منبع 6. ص 226
  • . منبع 6. ص 233
  • . منبع 12. ص 163
  • . منبع یک. ص 204
  • . درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت. سید عبدالکریم  هاشمی نژاد. ص 447. نقل از مهاتما گاندی
  • . قیام عاشورا در کلام و پیام امام تبیان. آثار موضوعی. دفتر سوم. ص 23
  • . منبع 25. ص 60
  • . بولتن وزارت ارشاد. ص 6
  • . منبع 9. ص 77