امام خمینی و سیاست جهانی عاشورا

امام خمینی و سیاست جهانی عاشورا

‏ ‏

‏ ‏

 دکتر همایون همتی

‏ ‏

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی انبیائه المرسلین و اولیائه الواصلین و عباده الصالحین. حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم‏. ‏

‏ ‏

‏در‏‏ ‏‏آغاز سخن خدمت شما خواهران ‏‏گر‏‏امی و اندیشمند و تمای حاضران در مجلس سلام عر‏‏ض‏‏ می کنم و به روح بلند و ملکوتی حضرت امام آن پیر و مرشد سفر کرده درود می فرستم و‏‏ ‏‏این سو‏‏گ‏‏ عظیم و شهادت بزر‏‏گ‏‏ را خدمت همۀ شما سروران عزیز و سو‏‏گو‏‏ار تسلیت عرض می کنم. ‏

‏در‏‏ ‏‏آستانۀ سالگرد رحلت عارفی بزر‏‏گ‏‏، رهبر‏‏ی‏‏ فرزانه، حکیمی الهی و مبارز‏‏ی پیگیر‏‏ و نمونه ای از انسانهای کامل و کمال یافته قرار ‏‏گر‏‏فته ایم و غم هجرا‏‏ن‏‏ و فقدان آن بزر‏‏گ‏‏ اندوهی ژرف را‏‏ ‏‏بر دلهای ما می نهد و حزن ما را تجدید می کند. از سویی دیگر در‏‏ ‏‏آستانۀ شهادت امامی بزر‏‏گ‏‏، آزاده وارسته و ستم سوز قرار ‏‏گر‏‏فته ایم که از خاندان عصمت و طهارت است و برای همیشه تاریخ و همۀ انسانها درس عزت و‏‏ ‏‏آزاد‏‏گی‏‏ و ظلم سوزی و ستم ستیزی آموخته است. امام حسین(ع) معلم ایثار و پایمرد‏‏ی‏‏ و جهاد و شهادت طلبی است. همۀ این مناسبتها مبارک و درس آموز است و جا‏‏ی‏‏ این دارد که به بحث ‏‏گر‏‏فته شود و به تفصیل ‏‏پیر‏‏امون آنها سخن ‏‏گفته‏‏ شود. ‏

‏دربار‏‏ۀ‏‏ امام خمینی - رحمة الله علیه - این علاقۀ مریدانه ای که ما داریم و شیفتگی و ارادتی که نسبت به ایشان در درون جان خود احساس می کنیم راه را بر سخن ‏‏گفتن‏‏ و ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 149
‏اندیشیدن در باب آن بزرگ می بندد و سخن گفتن دربار‏‏ۀ‏‏ شخصیت والای آن بزرگ کار بسیار دشواری است. سخنوران و ادیبان ورزیده و مایه ور در اینجا احساس سنگینی و صعوبت می کنند. ‏

‏این حال شوریده و درون سوخته را مولانا در این ابیات خوش به تصویر کشیده است:‏

این زمان جان دامنم برتافتست  بوی پیراهان یوسف یافته است

کز برای حق صحبت سالها           شمه ای را گو از آن خوش حالها

من چه گویم یک رگم هوشیار نیست           شرح آن یاری که آن را یار نیست

لاتکلفنی فانی فی الفنا            کلت افهامی فلا احصی ثناء

ماجنون واحد لی فی شجون           بل جنون فی جنون فی جنون

‏دلهای مشتاقان را یاد حضرت امام و هجران آن بزرگ شعله ور می کند و به آتش می کشد و‏‏ ‏‏آنچه که مایۀ تسکین و تسلی ماست، پاس داشت یاد‏‏ ‏‏آن بزرگ، اندیشۀ او و  ادامۀ راه اوست که در برابر ما گشود تا هموار‏‏ۀ‏‏ تاریخ ما پر‏‏ ‏‏خروش و با فریاد علیه هرچه جور و ستم و نامردمی است سکوت نکنیم. همچنین خدمت مادر ارجمندمان و یار وفادار حضرت امام در سالهای سخت که خود از گنجینه ها و ذخایر این انقلاب هستند، فروتنانه و در‏‏ ‏‏مقام فرزندی خرد عرض سلام و تسلیت و خیر مقدم دارم. ‏

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر حکایتی است که از روزگار هجران گفت

‏ دربار‏‏ۀ‏‏ حضرت امام و ابعاد عرفانی، اندیشه ای و فلسفی ایشان و همچنین دیدگاههای فقهی و دید‏‏گا‏‏ههای سیاسی ایشان فراوان سخن رفته است و سخن ‏‏گفته‏‏ می شود. آنچه که مقرر است بنده در اینجا خدمت شما خواهران دانشور و عزیزان حاضر در این محفل معنوی و شریف عرضه بدارم بیشتر در باب سیاست جهانی عاشورا است. در باب خود عاشورا هم ره یافته های مختلفی وجود دارد. رهیافت تاریخی، رهیافت معرفت شناختی، رهیافت عرفانی، فلسفی، تاریخی، و از دیدگاههای مختلف و نگرشهای گوناگون پیرامون این حادثۀ شگفت و درس آموز تاریخ بشر سخن گفته اند. آنچه که بنده در اینجا انتخاب کرد‏‏ه ام ‏‏که دربار‏‏ۀ ‏‏آن بطور مختصر سخن بگویم یکی از مهمترین ‏‏پیا‏‏مدها‏‏ی‏‏ عاشورا و دستاوردهای عاشورا است و‏‏ ‏‏آن نفی جدا انگاری دین و سیاست - یعنی تفکر‏‏ی ‏‏که امروز به نام «سکولاریزم» شناخته می شود - است. لازم می دانم در این باره مقداری توضیح بدهم و مفاهیمی را که بکار می برم مقدار‏‏ی‏‏ روشن کنم و تنقیح کنم و سپس به نتیجه گیری و ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 150
‏ ‏‏ا‏‏رزیا‏‏بی‏‏ بپردازم. ‏

‏نگرش نادرستی دربار‏‏ۀ‏‏ (دین‏‏)‏‏ از دیر‏‏ ‏‏زمان وجود داشته، در روز‏‏گا‏‏ر ما هم هست که ‏‏ (‏‏دین عبارت از نوعی احساس و ‏‏ذوق‏‏ می دانند‏‏)‏‏ ذوق ایمانی، احساس وابستگی به بی کرانها و یا نوعی احساس شگفتی در برابر راز‏‏ ‏‏آفرینش. این تعریفها البته در الهیات مسیحی از قدمت و دیرینگی بسیاری برخوردار است. متکلمان و تئولو‏‏گ‏‏های بزرگ مسیحی در قرون وسطی و بعد از دور‏‏ۀ‏‏ رفرماسیون لوتر‏‏ی‏‏ و اصلاح دین، این تعریف را بکار می بردند و معمو‏‏لاً‏‏ این را به «فردریک شلا‏‏یر ماخر‏‏» نسبت می دهند که دین عبارت است‏‏ از  (‏‎the sense of bsolute dependence‎‏) ‏‏یعنی احسا‏‏س‏‏ وابستگی مطلق، اتکاء مطلق یا به  تعبیر دیگری که «فردریک شلایر‏‏ ‏‏ماخر‏‏» ‏‏دارد (‏‎cleathured - felling‎‏)‏‏ احسا‏‏س‏‏ مخلوقانه، احسا‏‏س‏‏ آفریده بودن، احساس مخلوقیت و بند‏‏گی؛ ‏‏یعنی اینکه ما خدا‏‏یی‏‏ نیستیم و هستی ما از جا‏‏یی‏‏ دیگر است به او وابسته هستیم وجود خود را مدیون و مرهون و... هستیم. این تعبیر در دین شناسی قید شده و بخش معظمی از تئوریهای دین شناسی و تعریف دین ارتباط به این مسأله دارد. در تعریف ها‏‏یی ‏‏که از دین ارائه می کنند‏‏ «‏‏تومینوس‏‏» یا «‏‏مینوی» یا «‏‏قد‏‏سی‏‏» ‏‏را هستۀ اصلی دین می دانند و دین را با مناسک معتقدند نمی توان تعریف کرد. بن بستها‏‏ی‏‏ معرفت شناختی ا‏‏ی‏‏ هم که در غرب بوجود‏‏ ‏‏آمده، بخصوص از «هیوم» به بعد و ضرباتی که «کانت‏‏» ‏‏به متافیزیک و ‏‏فلسفۀ‏‏ اولی زد این مشکل را برای تئولوگهای مسیحی بوجود‏‏ ‏‏آورد که دیگر به آن جنبه ها‏‏ی‏‏ معرفتی و شناختار‏‏ی‏‏ دین نمی توان قائل بود و نمی توان از‏‏ ‏‏آنها دفاع کرد. و مسألۀ امکان دفاع عقلانی از دین و یا عدم امکان دفاع عقلانی از دین برا‏‏ی‏‏ مسیحیان در این زمینه مطرح شد. در تعریف دین تعریفها‏‏ی‏‏ متفاوتی هست. ‏‏گا‏‏هی دین را عبارت از «متن‏‏» ‏‏می دانند، مکتوب و متنی که باید تفسیر بشود. متکلمانی که دیدگاه هرمونتیکی و تفسیر‏‏گر‏‏ا دارند‏‏ ‏‏بیشتر‏‏ ‏‏به این‏‏گو‏‏نه تعریفها پای بند هستند. ‏

‏1 - ‏‏گا‏‏هی دین را با احساس (‏‎Eexperience‎‏) یک نوع احساس دینی یا تجربۀ‏‏ ‏‏دینی تعریف کرد‏‏ه اند ‏‏که باز‏‏ ‏‏هم آن جنبۀ اعتقاد‏‏ی‏‏ و جنبۀ باورزا‏‏یی‏‏ دین در‏‏ ‏‏آن ملحوظ نشده، مغفول شده و کنار زده شده است. ‏

‏2 - ‏‏گا‏‏هی دین را یک نوع مواجهه با خداوند دانسته اند‏‏ (‏‎Encounter‎‏)‏‏ نوعی مواجهه با خدا، رویارویی شخص به شخصی (‏‎person to person counter‎‏) ‏‏که به منزلۀ یک شخص آدمی به مقامی برسد که مستقیماً به در‏‏گا‏‏ه حضرت دوست بار بیابد، با او سخن بگوید، راز ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 151
‏بگوید و سخن او را بشنود. ‏

‏3 - و گاهی دین را از طریق مناسک و معبد و سلسله مراتب روحانیت و تشکیلات اجتماعی معرفی کرده اند. تعریفهای جامعه شناختی و کارکردی اینجور‏‏ی‏‏ است به کارکردهای دین و بروزات و ظهورات دین بیشتر توجه دارد. گاهی نیز تعریفهای اسطوره شناختی میتولوژیک است. یعنی دین را از‏‏ ‏‏نظر کارکردی و از نظر محتوا و ماهیت شبیه اسطوره، دارا‏‏ی‏‏ یک پیام معنو‏‏ی‏‏ می دانند و از‏‏ ‏‏آن قبیل اسطوره ها‏‏یی‏‏ که نیازی به استدلا‏‏ل‏‏ و ا‏‏ثبا‏‏ت ندارد‏‏؛ ‏‏ولی یک ‏‏پیام‏‏ اخلاقی در اینها هست. اینگونه معرفی می کنند. تعریفهای دیگری نیز هست که من نمی خواهم در‏‏ ‏‏آن باره به تفصیل سخن بگویم. ‏

‏این نگرش و دیدگاه در مغرب زمین بیش از سه قرن بین تئولوگها و بین دین شناسان بزر‏‏گ‏‏ مسیحی مثل: «پل تیلیخ، کاربارث، نپن برگ، بولتیان‏‏» ‏‏و کسان دیگری که شاخص هستند در غرب مثل «کارل وینر»، «نیبور‏‏» ‏‏و دیگران مطرح است. در کنار این یک ایدئولوژ‏‏ی‏‏ مطرح شده است. بعنوان «سکولاریزم» که از میراثها و رسوبات عصر روشنگر‏‏ی‏‏ است. عصر روشنگری را معمولاً یا قرن هفده می گیرند یا قرن هجده گاهی نیز بین رنسانس و نهضت روشنگری تفکیک می کنند و گاهی این دو را یکی می دانند. دقیق تر‏‏ ‏‏آن است که اینها را از یکدیگر متمایز کنیم. فیلسوفانی در عصر روشنگر‏‏ی‏‏ ظهور کردند که معتقد بودند که بدون دین هم می توان زندگی را اداره کرد و نیاز‏‏ی‏‏ به دخالت کردن و مداخلۀ دین در زندگی بشر نیست. «راسیونالیزم ستبر‏‏ ‏‏دکارتی‏‏» ‏‏میراث یک چنین نهضتی است. در‏‏ ‏‏واقع دین بسند‏‏گی‏‏، عقل بسند‏‏گی‏‏، عقل محوری و عقل معیاری، یعنی کفایت عقل به تنها‏‏یی‏‏ و مستقل از وحی و اینکه آدمی می تواند تئور‏‏ی‏‏ مدیریت برا‏‏ی‏‏ جامعه بدهد و جامعه را اداره کند و نیازی به دخالت دادن دین نیست‏‏؛ ‏‏زیرا د‏‏ین‏‏ دست و‏‏ ‏‏پا گیر است و قابل توجیه و دفاع عقلانی هم نیست. کلیسا و مسیحیت به اینجا رسیده است. و البته عملکردهای غلط و نادرست کلیساییان و روحانیان مسیحی نیز در پیدایش یک چنین استنباط و تلقی منفی و محدودی از دین نقش داشت. ‏

‏متفکران غربی سرانجام به اینجا رسیدند که پس در‏‏ ‏‏واقع ما یک نوع «دئیزم» خدا انگاری طبیعی یا اعتقاد به خدا و بدون اعتقاد به شریعت خاص و نبوت، به این قائل هستیم و بس. بدین سان هم از‏‏ ‏‏نظر درون اقناع می شویم و وابسته به سو‏‏یی‏‏ و جا‏‏یی‏‏ هستیم، صانعی، مبدعی برای عالم قائل هستیم و در عین حال هم آن قید و‏‏ ‏‏بندها‏‏ی‏‏ دینی را کنار زده ایم و با عقل ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 152
‏خود‏‏ ز‏‏ندگی‏‏ را تمشیت و اداره می کنیم. این میراث و رسوب عصر روشنگری هنوز ادامه دارد. متفکران «مکتب فرانکفورت‏‏» ‏‏مثل «یور‏‏گن‏‏ هابرماس‏‏» ‏‏معتقد هستند که روشنگری یک طرح پایان نیافته است. هنوز به کلی نتایج آن مکتب استقرار نیافته، تحقق نیافته و همچنان ادامه دارد. این تفکر وارد الهیات تفکر مسیحی شد و از‏‏ ‏‏طریق ترجمه های کتابها‏‏ی‏‏ آنها و از‏‏ ‏‏طریق روشنفکرانی واسط‏‏ۀ‏‏ انتقال هستند به کشورهای خارج سفر کردند و تحصیل کردند به کشور ما برگشتند و از‏‏ ‏‏طریق هجوم تبلیغاتی دشمن وارد کشور ما هم شده است. شعار سکولاریستها این است که دین از سیاست جداست، دین از حکومت جداست، دین از رهبری جداست و دین از مدیریت جامعه جداست، زندگی را باید تعمیم عقلانی برایش گرفت. این را‏‏ می ‏‏گویند‏‏ «‏‏سکولاریزم» این یک ایدئولوژ‏‏ی‏‏ است که مدعی است خود علم کافی است برا‏‏ی‏‏ اداره زندگی بشر نیازی به عالم غیب و جهان خارج و‏‏ ‏‏آموزه ها‏‏ی‏‏ وقیانی نیست. در کنار «سکولاریزم» که یک مکتب است، یک طرز فکر است، یک ایدئولوژی تمام عیار است، پدید‏‏ۀ‏‏ دیگر‏‏ی‏‏ هست که در جامعه شناسی دین‏‎Sociogeyofreligtion‎‏ پدید‏‏ۀ‏‏ «سکولاریزاسیون‏‏» یا عوض شدن دین ‏‏نامیده می شود». سکولاریزاسیون بر خلاف ‏‏«‏‏سکولاریزم» مکتب نیست، از سنخ فکر و اندیشه نیست، معرفت نیست یک جریان و پروسۀ خارجی است و پدیده ای است که در جامعه ای یا جامعه ها‏‏ی‏‏ رخ داده است و‏‏ ‏‏آن عبارت از کاهش نفوذ دین، کاهش مظاهر دینی در جامعه‏‏؛ ‏‏شاخصهایی هم جامعه شناسان دین ذکر کرده اند‏‏؛ ‏‏مثلاً کم شدن تعداد طلبه های مدارس تبشیری و تربیت مبلغ مسیحی، کاهش بودجۀ کلیساها، کاهش درصد کسانی که شرکت می کنند در مراسم کلیسا و وقتی کاهش پیدا کرد حضور دین در متن جامعه می گویند دین «سکولاریزه» شده است. این یکی از تئور‏‏ی‏‏ها‏‏ی‏‏ رایج است در عصر ما. ‏

‏حرکت امام حسین(ع) و حرکت امام بزرگوار ما آن روح بزرگ و آن عارف پاک باز و شیفته که عرفان را با حماسه درآمیخته بود، عملاً به ما نشان می دهد که دین از سیاست، از مبارزه، از مشارکت اجتماعی و مشارکت در تعیین سرنوشت جدا نیست و بی حضور دین نمی توان زندگی کرد. دین دارانه زیستن لازمه اش این است که دین در تمام ابعاد زندگی ما رسوخ کرده باشد. ببینید از سخن خود امام حسین(ع) می توان تأییدی برای این مطلب گرفت. می فرماید ‏«الاترون ان الحق لا یعمل به وان الباطل لا یتناها عنه لیرغب المؤمن فی لقاء ربه حقا»‏ اینجا سخن از مؤمن است، سخن از شخص دیندار است مگر نمی بینید که ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 153
‏حق کنار زده شده است و باطل به میان صحنه آمده است؟ در چنین وضعیتی فرد مؤمن - نه امام معصوم - مشتاقانه به دیدار خدای خویش می رود و به مبارزه می پردازد. در سرنوشت جامعۀ خویش و امت خویش مشارکت می کند، سکوت جایز نیست، یک پیشوای دینی با یک جهان قداست و مجموعه ای از ارزشها و فضیلتهای انسانی و الهی به ارزش کار و رویارویی با ددمنشان و اهریمن صفتان و آدمخواران می رود. نفس عمل امام حسین(ع) نشان دهندۀ این است که هیچگاه تقدس، معنویت، فضیلتهای اخلاقی و الهی بودن، ایمان داشتن، با مشارکت در زندگی دنیوی، اداره کردن زندگی، دخالت کردن در زندگی و با جهاد و مبارزه تبانیی ندارد. این دو در واقع با هم آمیخته و عجینند و باید نگرش دین شناسانۀ ما و روشنفکران ما تصحیح بشود. ‏

‏یکی از دستاوردهای بزرگ قیام حضرت امام نیز این بود که نگرش انسانها‏‏ی‏‏ معاصر را نسبت به دین تصحیح می کند. از انتظارات ما از دین و نیاز ما را به دین درست تفسیر می کند. ما دین را فقط برای آخرت گرا‏‏یی‏‏ و زهد فرد‏‏ی‏‏ نمی خواهیم. دین آیین خلصه  نیست‏‏؛ گر‏‏چه برخی از ادیان در شکل کنونی شان و شکل اصیل شان در دست ما نیست چنینند‏‏؛ ‏‏مثلاً‏‏ ‏‏آیین «تائوئیزم» اینجور است. «کنفوسیوس» این جور است، آیین «شینتو» این جور است، مذاهب هند‏‏ی‏‏، «سیکها»، «جاینیزم» همه تقریباً همین طورند. یک سری دستورات فرد‏‏ی‏‏ برای خودسازی و رسید‏‏ن‏‏ به حالت جذبه و خلصه و اشراقات عرفانی اند اما در‏‏ ‏‏مورد دین اسلام نه تئوریهای‏‏ «‏‏سکولاریزاسیون‏‏» ‏‏ در جامعه شناسی دین گویا و کافی است، بلکه رنگ می بازد و نه عمل و سیر‏‏ۀ‏‏ عینی و تحقق یافته پیشوایان دین این اجازه را به ما می دهد که این دین را جدا‏‏ی‏‏ از اجتماع و سیاست و حکومت و رهبر‏‏ی‏‏ بپنداریم. ‏

‏بنده تئوری‏‏ «‏‏ولایت فقیه» را بارها در دانشگاه ها بحث کرده ام و در همین ترم هم مشغول هستم این بحث را و بحث مقایسه ای در‏‏ ‏‏مورد‏‏ ‏‏آن دارم انجام می دهم با بعضی از قله های رفیع اند‏‏یشۀ‏‏ سیاسی در غرب. الآن جای بحث نیست که ادله و استدلالها‏‏ی‏‏ کلامی و نقلی و عقلی امام (قدس سره الشریف‏‏)‏‏ را عر‏‏ض‏‏ بکنم، ولی عمل امام حسین(ع) و عمل حضرت امام، رهبر و مرشد همه ما نشان داد که از دین نباید فقط بعد عرفانی را فهمید گر‏‏ ‏‏چه یکی از برجسته ترین ابعاد دین، بعد عرفانی آن است و دین صرفاً مقوله ای از احسا‏‏س‏‏ شخصی (‏‎persomal Feeling‎‏) ‏‏نیست، بلکه محتوا‏‏یی‏‏ معرفتی دارد. یک بعد «ا‏‏پی‏‏تمیک‏‏» ‏‏و شناختاری دارد. مجموعه ای از اعتقادات و نگرشها و هستی شناسی و‏‏ «‏‏اُنتولوژ‏‏ی‏‏» ارائه ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 154
‏می‏‏ ‏‏کند‏‏. خود این در این زمینه ها ساکت نیست‏‏؛ ‏‏سخن و ‏‏پیا‏‏م دارد. علاوه بر اینکه یک نظام ارزشی است که فضیلت ها چیست، رذیلت ها چیست و چگونه باید زیست، ر‏‏فتا‏‏ر ارزشی ما چگونه باید باشد، نگرش ارزشی ما چگونه باید باشد و این نظام را در متن دین می فهمیم‏‏؛ ‏‏یعنی اخلا‏‏ق‏‏ را ما جدا‏‏ی‏‏ از دین نمی دانیم. سخنانی در باب تفکیک دین و ایدئولوژی، دین و سیاست، دین و رهبر‏‏ی‏‏ در فضا‏‏ی‏‏ ‏‏فرهنگی‏‏ جامعۀ ما امروز مطرح شده است. ‏

‏یکی از ابعادی که در ‏‏قیا‏‏م امام حسین(ع) تجلی کرده به نظر من همین بعد است که در‏‏ ‏‏وا‏‏قع‏‏ جدا انگاری و تفکیک بین دین و دنیا ناصواب است و باید در این تز تجدید نظر کرد. البته دنیا‏‏یی‏‏ که غفلت زاست، دنیا‏‏یی‏‏ که با تقدس و ‏‏قد‏‏است دینی مباین است این در خود متن آموزشهای دینی در اسلام مشخص شده و اسلام در‏‏ ‏‏وا‏‏قع‏‏ باید تقدس زدا‏‏یی‏‏ بشود‏‏؛ ‏‏خود تقدس زدایی کرده است، محتاج پروژ‏‏ۀ «‏‏سکولاریزاسیون‏‏» ‏‏نیست که می آید تقد‏‏س‏‏ زدا‏‏یی‏‏ از دین بکند. بتها را و مظاهر شرک و کفر را معرفی کرده است و‏‏ ‏‏آن مقداری که آدمی در پرستش باید توجه بکند و کسی را که شایستۀ معبود وا‏‏قع‏‏ شدن است به خوبی معرفی کرده است. در باب غفلت زدایی دنیا نیز هشدارها‏‏ی‏‏ مهم و مد‏‏بر‏‏انه ای در‏‏ ‏‏آموزشها‏‏ی‏‏ اسلامی وجود دارد که ما به دنیازد‏‏گی‏‏ و دنیاگرا‏‏یی‏‏ که معاد‏‏ل‏‏ و ترجمه ای است برای «سکولاریزم‏‏» ‏‏در زبان فارسی، مبتلا نگردیم و دنیا ‏‏فر‏‏یبمان ندهد. «راسیونانیزم» و عقل بسند‏‏گی‏‏ نیز در تفکر اسلامی سخنی نادرست است و باید تصحیح بشود. ‏

‏ما در‏‏ ‏‏عین حالی که به حجیت عقل و بدیهیات و یقینیات عقلی قائل هستیم، اما فراتر از‏‏ ‏‏آن به ساخت فرا عقلانی، ساحت شهودی و عرفانی نیز برای بشر قائل هستیم و معتقدیم که آدمی همین تن خاکی نیست، بلکه معجونی است که از ‏‏فر‏‏شته سرشته شده و از حیوان و می تواند فراتر از خاک برود، همنشین عرشیان و ساکنان عالم بالا بشود. و در‏‏ ‏‏واقع اگر دل به دنیا ببندد و اسیر دنیا پرستی بشود خود را ضایع کرده است و ارزان فروخته است. به ‏‏گفتۀ‏‏ مولانا: ‏

قدرخود نشناخت مسکین آدمی  از زیادی آمد و شد در کمی

‏یکی از نتایج قیام امام حسین(ع) که در نهضت امام خمینی - قدس سره الشریف - و در اندیشه ها و رفتار و موضع ‏‏گیر‏‏یهای ایشان هم کاملاً تجلی داشت، همین آمیختگی دین و دنیا بود. البته امام نظر‏‏اً‏‏ هم دربار‏‏ۀ‏‏ این نکته سخن ‏‏گفته‏‏اند. از‏‏ ‏‏لحاظ تئوریک و جنبه های استدلالی و معرفت شناختی هم این مسأله را مطرح کرده اند، ولی برای دیر‏‏ ‏‏باوران و کسانی ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 155
‏که به آن بحث های تئوریک دسترسی ندارند و قابل هضم برای آنها نیست، کافی است رجوع به سیر‏‏ۀ ‏‏عملی معصومین(ع) بکنند. ‏

‏بنابراین اگر قائل به امکان «سکولاریزه» شدن دین بشویم به معنایی که تئوریهای موجود جامعه شناسی دین می گویند، دربارۀ اسلام باید یک استثنا قایل بشویم؛ زیرا در متن تعالیم این دین و عملکرد پیشوایان هدایت و امامان بزرگ ما توجه به دنیا، بهره گیری از دنیا و طرد رهبانیت و زهد فردی و انزوای از خلق و گریز از جامعه مطرح شده و کاملاً نفی و طرح شده است. ‏«لا رهبانیة فی الاسلام انی رهبانیة امتی الاجهاد»‏ پس سیاست یکی از ابعاد دین است. ‏

‏در کنار این عزتمندی و غیرتمندی امام حسین(ع) در دین و ذلت ناپذیری و استواری که فرمود: ‏«والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا اقرلکم اقرار العبید»‏ مؤمن باید عزتمندانه زندگی کند و تن به ننگ بندگی نسپرد. و در فراز دیگری دارد: ‏«یا شیعه آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم»‏ آن امام برای همیشه درس آزاد مردمی و فتوت و شجاعت و وارستگی به انسانها آموخته است. ‏

‏این دو بعد از ابعاد سیاست جهانی عاشورا است که امام امت رحمة الله علیه هم در همین سمت و‏‏ ‏‏سو حرکت می کردند و از میراث داران بزرگ فتوت حسینی(ع) بودند. ‏

‏به اعتقاد ما دین اسلام با دنیا عجین و‏‏ ‏‏آمیخته است و ما تفکر «سکولاریزم» را در باب اسلام نمی پذیریم‏‏؛ ‏‏زیرا معاندت با روح تعالیم این دین دارد. و «سکولاریزاسیون» هم در باب اسلام اصلاً مجال طرح ندارد، زیرا توجه به دنیا در متن این دین مورد عنایت شارع قرار ‏‏گر‏‏فته است. ‏

‏از خدای بزرگ برای روح بلند امام رحمة الله علیه طلب علو درجات می کنیم و برا‏‏ی ‏‏همه شما عزیز‏‏ا‏‏ن‏‏ پیر‏‏وزی و نیک فرجامی خواهانم. ‏

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 156
‏پینوشت ها: 

‏این مقالۀ کوتاه در اصل سخنرانی نگارنده بوده است که در خرداد ماه سال 1375 به دعوت جمعیت ز‏‏ن‏‏ان جمهور‏‏ی‏‏ ا‏‏سلا‏‏می ایران در تالار دانشکد‏‏ۀ‏‏ حقوق دانشگاه تهر‏ان ایرا‏‏ن‏‏ شده ایست. نگارنده خود معترف است که این بحث دامن‏‏گستر هنوز نیاز به تنقیح و تفصیل دارد، اما ضیق مجال و کثرت اشتغال فعلاً‏ او را از این توفیق مانع آمده است و امیدوار ا‏‏ست‏‏ که در فرصتهای بعدی یا در دیگر سخنرانیها و مقالات خود بدین مهم توفیق یابد. بمنه و کرمه. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

منابع: 

‏ا - لهوف، سید بن طاووس. ‏

‏2 سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، محمدصادق نجفی، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ‏ مدرسین قم. 3 - چهرۀ‏‏ حقیقی قیام حسینی درآ‏‏یینۀ اسناد تاریخی، عبدالکریم حسینی قزوینی، ترجمۀ علو‏‏ی‏‏، انتشارات بدر.‏

‏3 - حما‏‏سۀ‏‏ حسینی، استاد شهید مرتضی مط‏‏هر‏‏ی، 3 جلد، انتشارات صدرا. ‏

‏5-اسلام و د‏‏نیوی ‏‏گری (سکولاریسم‏‏)‏‏ پروفسور دکتر سید محمد نقیب العطاس،ترجمۀ احمد‏‏ ‏‏آرام، مؤ‏‏سسۀ‏ مطالعات  اسلامی‏‏ دانشگاه تهران. ‏

 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 157