مجله خردسال 12 صفحه 10

آب نبات افسانه شعبان­نژاد بابا به خانه آمد فوری مرا بغل کرد توی اتاق رفتیم بامن اتل­متل کرد *** مادر که آمد از راه آهسته خنده سر داد او آب نبات چوبی دست من و پدر داد *** بابایم از خجالت رنگ تربچه­ها شد با آب نبات چوبی او مثل بچه­ها شد

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 12صفحه 10