قیام عاشورا و قیام 15 خرداد

قیام عاشورا و قیام 15 خرداد

 دکتر احمد علی افتخاری

‏ ‏

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

                                           ‏کز هر زبان که می شنوم نامکرر است


‏حدیث عاشورا، حدیث عشق است. حدیث راه پرخونی که در‏‏ ‏‏آن هزاران هزار مجنون بی نام و‏‏ ‏‏نشان قصۀ اشتیاق و لهیب مجمر پر‏‏ ‏‏آتش قلوب خود را حکایت کرده اند. راه پرخونی که از‏‏ ‏‏آغاز تا به انجام بشریت در دشت پهناور تاریخ مبارزات خط سرخ کشیده است. حدیثی که با کملۀ «نه» به همۀ ذلت و ضلالت در سایۀ زلات و عثرات تحمیلی حکام جور پشت پا می زند. و عزت و سعادت را در ظل پذیرش «‏فناء فی الله‏» ‏‏هدیۀ احرار ‏‏عا‏‏لم می کند. حدیثی که هر‏‏ ‏‏جا به میان آید دلهای پاک را غرقه به خون می سازد. آری!‏

راست گفتی عشق خوبان آتش است سخت می سوزاند ام دلکشاست 

ازخدا خواهیم که افزونش کند   دل اگر دم زد پر از خونش کند

‏با فرا رسید‏‏ن‏‏ عاشورا، میقات پاک باختۀ جما‏‏ل‏‏ و جلا‏‏ل‏‏ معبود پاک، این قصۀ عشق که یادآور شکوه و عظمت روح بزرگوار و حماسه ساز رادمرد عرصۀ‏‏ پیکار‏‏ و ستم ‏‏ستیز‏‏ بشریت است، در خاطر عاشقان سرور شهیدان تجلی آتش عشق در درخت طور سینا را تداعی می کند. ‏

‏داستان عشق حسین - علیه السلام - را در قالب هزاران دستان به شورانگیزترین الحان خوش روایت کرده و غزلها سروده اند. ‏

‏ما نیز به این بهانه و تجدید خاطره و میثاق با این پاکترین عشقبازی اهورا‏‏یی‏‏، سر بر ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 80
‏آستان تغزلات امام خمینی - رضوان الله تعالی علیه - داستانسرای صدیق حدیث راه پرخون عاشقان لقاءالله می ‏‏گذ‏‏اریم، و از ‏‏گلز‏‏ار پرطراوت و شکوفه های افکار بلند و حدیث شیوای او که عشق به حسین - علیه السلام - را با نهضت حماسی خود حکایت نمود، دسته ‏‏گلی‏‏ نثار صاحبدلان خلوت انس عشا‏‏ق‏‏ می کنیم، دسته ‏‏گلی‏‏ با عطر روح پرور عشق، با عطر حیات بخش شهادت، تا شاید از این ارمغان و مشعلهای عشق فروزان و قلبهای عشق ‏‏بی‏‏ امان  و با ایمان، ره به سوی استمرار حرکت ظلم زدا‏‏یی‏‏ و ستم برانداز قهرمان عظیم مکتب عاشورا نهند، و تمهیدی بر تحقق و استقرار حکومت عدل در زمین، به زعامت آخرین سفیر انقلاب انسان ساز الهی (مهدی موعود - عجل الله تعالی فرجه الشّریف -) که همانا وعد‏‏ۀ‏‏ محتوم الهی است قرار بگیرد. ‏

‏ ‏

‏عوامل زمینه ساز قیام عاشورا‏

‏در این مبحث ما در جستجوی ریشه ها‏‏ی‏‏ اصلی و موجبات نهضت خونین کربلا به طور اختصار هستیم. ‏

‏ ‏

حکومتهای قبل از امامت حسین بن علی - علیه السّلام - 

‏بعد از رحلت پیامبر عظیم الشّأن اسلام و تشکیل سقیفه و تضییع حق مسلم مظلومی ‏‏گمشده‏‏ در سقیفه را که پیامبر از اولین اقدام رسالت خود توصیه های مؤکد کرده بود، و تجسم اسلام راستین را در وجود او خلاصه می کرد، علی ‏‏رَ‏‏غم همۀ این وصایا انحراف از صراط مستقیم حق و قرآن آغاز می شود. چون عترت ‏‏پیا‏‏مبر از قرآن جدا شد و زمانی که مفسرین واقعی ‏‏قر‏‏آن که همانا اهل بیت عصمت و طهارت هستند در صحنه نباشند ما نمی توانیم از قرآن پاسخ مسائل و مشکلات عدید‏‏ۀ‏‏ خود را بدون راهنما‏‏یی‏‏ اهل بیت(ع) بیابیم. و به اذعان می بینیم که ا‏‏قد‏‏امات تدریجی که بعد از پیامبر انجام شد زمینه سازی انحراف از حدود و مقررات الهی را پایه ریز‏‏ی‏‏ کردند، و این سیاست ‏‏گا‏‏م به گام از رواج بیشتری برخوردار شد. در حالی که قادر نبودند‏‏ ‏‏آشکارا برخلا‏‏ف ‏‏سیره و سنت نبوی اقدام مؤثّری نمایند، اما ردپاهای آنها در جاد‏‏ۀ‏‏ انحراف نقش راهنما را داشت، که با تحریف و ‏‏گر‏‏یز از اصل اسلام و تفسیر برای قرآن و تعطیل حدود الهی و... واقعیت عینی به خود ‏‏گر‏‏فت. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 81
‏تعدی به بیت المال مسلمین، استخدام عمال فاسد و متظاهر به فسق و فجو‏‏ر‏‏، به سقوط کشانیدن جامعه از نظر سیاسی، فرهنگی، دینی و اخلاقی و انحراف اساسی در ‏‏بعد‏‏ تبعیض نژاد‏‏ی‏‏ بنی امیه، رفتار سوء با مردمان عجم به عنوان سنت، تبعیضات مالی، مسکونی و مقامها و منصبها در جامعۀ نو‏‏ ‏‏پای اسلامی مشهود بود. چشم پوشی و عفو و اغما‏‏ض‏‏ ا‏‏قوا‏‏م و خویشان در حکومت عثمان به اوج خود رسید. حدود الهی تعطیل شد، به طوری که حدّ زنا در مورد شخصی به نام «مغیره‏‏» ‏‏به اجرا در نمی آید. بیت المال به غارت اطرافیان می رود، دشمنان خدا و پیامبر از احترام ویژه ای بهره مند می شوند. ابن مسعود و عمار یاسر مورد خشم قرار می ‏‏گیر‏‏ند. اباذر تبعید می شود. ولید بن عقبه به سمت استاندار منصوب می شود، که اکثر اوقات مست به مسجد می آید، و روزی نماز صبح را از روی مستی چهار رکعت می خواند، و زمانی که با اعترا‏‏ض‏‏ مردم مواجه می شود اعلام می کند، امروز با نشاط هستم، اگر مایلید بیشتر بخوانم! و در محراب عبادت قی می کند. انحرافات بی شمار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی خلیفه در حد اعلا ظاهر می شود. بدعتهای ‏‏گوناگو‏‏ن وضع می شود. اذان سوم در روز جمعه اضافه می شود. خواندن نماز در «منا‏‏» ‏‏چهار رکعت می شود. ‏

‏از اسبها زکات گرفتن به قانون متعلقات زکات اضافه می شود. رأ‏‏ی‏‏ خا‏‏ص‏‏ خود را در جنایت به اجرا درمی آورد و... مورد خشم و اعترا‏‏ض‏‏ ملت قرار می گیرد و مسلمین برای خاتمه دادن به این همه جنایت در ‏‏قا‏‏لب اسلام و در نقش خلیفۀ مسلمین خانه او را محاصره می نمایند و او را به دست قهر انتقام خویش ‏‏گر‏‏فتار ساخته و به حیات پر از ذلت و  ‏‏گمر‏‏اهی توأم با انحراف و بدعتهای تعمدی او خاتمه می دهند. بخشی از موجبات قیام جاویدان کربلا در عصر خلافت عثمان ‏‏پی ‏‏ریزی می شو‏‏د‏‏. بعد از خلافت عثمان دوران حکو‏‏مت‏‏ عدل امام علی - علیه السّلام - این راز ناشناختۀ جهان هستی می رسد. اما برنامه های عدل‏‏ گستر‏‏ او با طبع ددمنشان و دینارپرستان و... واقع نمی شود، و امام همام توفیق کامل را در اصلا‏‏ح‏‏ امور و احیا‏‏ی‏‏ سنت ‏‏پیا‏‏مبر و کشف حقایق را با مخالفت و توطئه ناکثین و مارقین ‏‏قا‏‏سطین و... به دست نمی آورد، و در پایان شهید عظمت خویش می گردد. ‏

‏بعد از شهادت این رادمرد توحید و عدالت، دوران امامت سبط اکبر پیامبر، امام حسن ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 82
‏مجتبی - علیه السّلام - ‏‏فرا‏‏ می رسد و با همۀ رشادتها‏‏یی‏‏ که به کار می بندد، با سست‏‏ پیما‏‏نی مردم مواجه می شود، و ناچار از در صلح وارد شده و برا‏‏ی‏‏ حفظ اسلام مصالحه می کند، با آن شروطی که قید می کند. ‏

‏به هر حال به طور عملی مو‏‏فق‏‏ به اصلا‏‏ح‏‏ و‏‏ پیرا‏‏یش انحرافات رایج در جامعه نمی شود و ز‏‏نگا‏‏ر جهالت مردم نسبت به وضع احکام و واقعیت اسلام و قرآن همچنان با‏‏قی‏‏ می ماند و با دست نفاق به شهادت می رسد. آنگاه معاویة بن ابی سفیان بدون رقیب یکه تاز میدان خلافت مسلمین می شود، و در قدم ا‏‏وّ‏‏ل همت می ‏‏گما‏‏رد تا نام پیامبر را از افواه و السنه مردم، و اذهان و قلوب مردم محو سازد. «مغیرة بن شعبه» می گوید: روزی معاویه به من ‏‏گفت‏‏: با ز‏‏ند‏‏ه بودن نام این مرد (محمد«ص‏‏»)‏‏ کدام عمل باقی است؟ بخدا قسم چاره ای نیست، مگر اینکه نام او دفن شود. ‏

‏معاویه در اولین اقدام خود نقل ‏‏گفتار پیا‏‏مبر اسلام را ممنوع کرد، سخنان ‏‏پیا‏‏مبر را به استهزا ‏‏گر‏‏فت. مصداق شجر‏‏ۀ‏‏ ملعونه در قرآن همانا، اهل نفاق است که معاویه مظهر‏‏ ‏‏آن است، چون او با اختیار اسلام را قبول نکرد، بلکه از‏‏ ‏‏ترس شمشیر بود که به ظاهر پذیرفت و اکنون با تیشه عداوت خود جملات ‏‏پی‏‏ در ‏‏پی‏‏ را با پوشش فریب و نیرنگ به ریشه اسلام می زند. در ‏‏پی‏‏ جامۀ عمل پوشاندن به اهداف پلید خود دست به کشتن مردان خدا و‏‏ پیر‏‏وان راستین ‏‏پیا‏‏مبر و شیعیان علی می ز‏‏ند‏‏. حجر بن عدی و یاران او را به شهادت می رساند. به مبارزه با علی بر‏‏ می ‏‏خیزد. امام حسن را با خدعه و نیرنگ و‏‏ ‏‏زور و تزویر و اجیر کردن سپاه او وادار به صلح مصلحتی می نماید. ‏

‏فرهنگ استعماری خویش را در جعل احادیث در مدح بنی امیه و ذم آل علی به اجرا درمی آورد. سبّ علی را در تعقیبات نمازهای یومیه رواج می دهد، اسلام معاویه پسند حاکم می شود، با تبلیغات شوم خود، اهلبیت عصمت و طهارت را مخالف و معاند با اسلام و ‏«صَدّ عَن سَبیلِ الله»‏ معرّفی می نماید. نماز جمعه در روز چهارشنبه خوانده می شود! علی رغم مواد صلح با امام حسن برای یزید بیعت می گیرد و ولیعهد معرّفی می کند و حکومت اسلامی را موروثی قرار می دهد. ‏

‏امام حسین - علیه السلام - در خطبه ای که می خواند با اشاره به اوضاع حاکم بر جامعۀ مسلمین می فرماید: ‏

«می ترسم که دین خدا محو گردد و نابود شود.»


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 83
‏اما شرایط حاکم بر جامعه در خلافت سراسر نیرنگ معاویه آنچنان حاد است که اجاز‏‏ۀ‏‏ یک ‏‏قیا‏‏م را به امام حسین نمی دهد. علاوه بر اینکه به صلح برادر با دید‏‏ۀ‏‏ احترام می نگریست. بعد از اینکه زاد‏‏ۀ‏‏ معاویه، یزید پلید روی کار‏‏ ‏‏آمد، شرایط و موجبات نهضت به کمال خود رسید. یزید برخلاف اسلاف خرد علی رغم عداوتی که با اسلام و قرآن داشت در حفظ ظاهر نیز موفق نبود و‏‏ ‏‏آشکارا مرتکب قبایح و رذایل می شد. ‏

‏حاصل همۀ عمر یزید در وجود زن، شراب و شعر و در ستایش این دو خلاصه می شد. او در جوانی علاقۀ خاصی به دختر‏‏ی‏‏ به نام‏‏ «اُرَ‏‏ی‏‏نِبْ» پیدا ‏‏می کند، که این دختر در کوفه از نظر زیبا‏‏یی‏‏ و لطافت شهرت بسزایی داشت. زیبا‏‏یی‏‏ او عشق ها‏‏یی‏‏ را ‏‏پیرا‏‏مونش افروخته بود. اشعار مختلف، غزلها، داستانها و.. ورد زبانها شده بود. از جمله یزید در ا‏‏یام‏‏ نوجوانی خویش برای او شعر می ‏‏گفت‏‏: «او صدای داوود و زیبا‏‏یی‏‏ یوسف و حکمت لقمان و پاکدامنی مریم را دارد. و من حزن یعقوب،اندوه یوسف، ر‏‏نجهای‏‏ ایوب و بیم آدم را دارم، او اگر دامان پیراهنش به زمین نمی سایید، تیمم با خاک برایم جایز نمی شد. و..». ‏

‏علاقۀ برخاسته از هوا‏‏ی‏‏ نفس او نسبت به این دختر تا جا‏‏یی‏‏ است که بعد از شنیدن ازدواج او با پسر عمویش، یزید بی اختیار ‏‏گر‏‏یه می کند، و تا صبح به میگساری اشتغال می ورزد. می گفت: «اگر به آیین محمدی شُرب خمر حرام شده شراب را به آیین مسیح به من دهید! و شور و شیدا‏‏یی‏‏ یزید نسبت به ا‏‏ر‏‏ینب به گوش معاویه می رسد، و او برای تحقق آمال و هوسهای شوم و نافرجام یزید، با حیله و نیرنگ عبدالله (همسر ارینب‏‏)‏‏ را به کارها‏‏ی‏‏ حکومتی می ‏‏گما‏‏رد تا پس از مسمومیت آن با نقشه های شیطانی، همسر او را به چنگ فرزند ناخلف خود درآورد، که پس از مدتی وادار به طلاق می نماید و با دخالت امام حسین(ع) این خدعه خنثی می شود، و هر دو به زندگی خویش مراجعت می نمایند. ‏

‏«یزید کسی است که هر‏‏گز‏‏ به مصالح عمومی نمی اندیشد، سرلوحه همه فعالیتهای او همانا عشقبازی، سگ‏‏ ‏‏بازی و رقصانیدن میمون، شعر، میگساری و... است»، شبها‏‏ی «‏‏قبۀ خضراء‏‏» ‏‏نقطه سیاهی است در تاریخ حکومت بنی امیه به عنوان خلفای اسلام. یزید در اشعارش الحاد می ورزد و تکفیر می شود. اعمال زشت او در کشور سرمشق می شود. او صریحاً می ‏‏گو‏‏ید: «بر محمد وحی نازل نشد بلکه می خواست با ادعای دروغ پیامبری به قدرت برسد». اعلام می کند به شهادت رساندن حسین برای انتقام خون کشته شدگان در جنگ بدر است. یزید برخلاف خلفای قبل از خود، تحت نقاب نفاق عمل نمی کند، بلکه ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 84
‏پر‏‏ده از رو‏‏ی‏‏ اعمال و نیات ناپاک نیاکان خود در برانداز‏‏ی‏‏ اسلام و محو اسم ‏‏پیا‏‏مبر بر می دارد. جنایات بی شمار او در مدت کوتاه حکومت نشان از روح پلید اوست. امام و یاران او را با فجیع ترین وضع به شهادت رسانده و اهل بیت او را به اسارت می برد. فاجعۀ کشتار مدینه و غارت اموال و نوامیس مردم و مباح کردن آنچه در مدینه است برا‏‏ی‏‏ سپاهیان خود و به آتش کشیدن خانۀ کعبه و سنگباران آن از ‏‏جمله‏‏ اعمال زشت این حاکم ددمنش در چهر‏‏ۀ‏‏ خلیفۀ مسلمین است. ‏

‏در این شرایط است که اسباب و علل برای نهضت عاشورا مهیا می شود، علاوه بر اینکه از دوران خلفای قبل از یزید نیز شرایط مساعد عدیده ای به وجود آمده بود، ولی جنایات و فسق و فجور یزید شدت بخشید و گذشتگان با استمداد از اسم دین و نقاب نفاق و توسل به زر و زور و تزویر بهانه ای جدی برای مبارزه به دست کسی ندادند. اما این جرثومۀ فساد و شجرۀ خبیثه با تمام توان سعی و اهتمام خود را در اشاعۀ فساد و فحشا و محو اسلام و قرآن به کار گرفت. در این موقعیت حساس، امام به محض اطلاع از خلافت یزید می فرماید: ‏«وَ علیَ الاسلام وَ السَّلامْ»‏ در جایی که یزید حاکم جامعۀ اسلامی شود فاتحه اسلام خوانده است. ‏

‏تا اینجا به اختصار شرایط و مسببات نهضت خونین عاشورا و پایه ریز‏‏ی‏‏ آن پس از رحلت پیامبر(ص) و رونق آن اقدامات انحرافی در خلافت عثمان و ترویج فرهنگ استعماری معاویه در جعل احادیث و... و تحریف اسلام راستین و حاکم ساختن اسلام معاویه پسند و... و همچنان روی‏‏ کا‏‏ر‏‏ ‏‏آمدن یزید این جرثومۀ تباهی و ذلت با لغزشهای بی شمار و‏‏ ‏‏آواز‏‏ۀ‏‏ فسق و فجور و کسی که تمام عمرش با سگ و میمون و زن و شراب و شب زنده داری و.. بود شرا‏‏یط‏‏ قیام بطور کامل محقق می شود. ‏

‏ ‏

‏ویژ‏‏گیها‏‏ی رهبر و قیام عاشورا‏

‏حسین علیه السّلام کیست؟‏

‏او تنها مولودی است که با ولادتش تهنیت و تعزیت را‏‏ ‏‏به همراه دارد. ‏‏پیشوایی‏‏ است که شهادت او ‏‏پی‏‏ در ‏‏پی‏‏ جهت آماد‏‏گی‏‏ افکار عمومی ‏‏گو‏‏شزد می شود. سبط پیامبر و پاره تن اوست. فوز و فلاح در دوستی و حبّ او خلاصه می شود. از ناحیۀ پرورد‏‏گا‏‏ر در‏‏ ‏‏آیۀ تطهیر به مقام عصمت معر‏‏فی‏‏ می شود. خون او خون خداست. مظهر‏‏ ‏‏آزاد‏‏گی‏‏، شرف و عزت و ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 85
‏عظمت است، کشتی نجات است. ‏

‏حسین - علیه السّلام - روح حماسه است. بزر‏‏گ‏‏ترین شخصیت حماسی همۀ ادوار  تاریخ است. اما نه چون شخصیتهای حماسی دیگر جهان، او در حصار جنبۀ نژادی، قومی و... نیست، شخصیت او در قالب ملت و قوم و نژاد نمی گنجد. شخصیت حماسی امام شخصیتی است بشر‏‏ی‏‏ و انسانی، همه چیز امام هیجان است و عشق است و القا‏‏ی‏‏ نیرو ا‏‏ست‏‏. ‏

‏حماسه ای مانند حماسۀ حسین - علیه السلام - چه از نظر قدرت، چه از نظر قوّت و چه علو و چه شور و چه عشق و چه جذبه، در تمام تاریخ نظیر ندارد. ‏

‏او عاشق پیکار و جهاد است، در برابر هیچ تجاوزی ساکت نمی نشیند، در عنفوان جوانی به خلیفۀ ثانی اعتراض می کند، در جنگ طبرستان وارد معرکه می شود، در جنگ عظیم طرابلس شرکت می جوید، و... ‏

‏کلید‏‏ ‏‏شخصیت حسین - علیه السلام - حماسه و‏‏ ‏‏شور، عشق و عظمت، صلابت و ایستادگی و‏‏ ‏‏حق پرستی است. ‏

‏شعر زیبا‏‏ی‏‏ او در جوانی معروف است: «در ایمان و عقیده بی باک باش و در این راه رزم کنان پیش برو.» خطابه و وصایای او، عمل او، بیانات او، همگی حکایت از روح بزرگوار و حماسی او دارد. قهرمان حماسی می گوید: ‏

«جمیع آنچه خورشید بر آن طلوع می کند، (دنیا و مافیها) دریا و خشکی آن، کوه و دشت آن، نزد کسی که با خدای خود آشنایی دارد، و عظمت الهی را درک کرده و در پیشگاه آن سر سپرده، مانند یک سایه است. ای مردم! بجز خدا چیزی یافت نمی شود که این ارزش را داشته باشد، که شما جان و مال خود را به او بفروشید، آزاد مرد باشید». 

‏این ‏‏امام همام با این عظمت روح و... حماسۀ جاویدان کربلا را (که رازی در دل پنهان دارد. و آن تجسم و تحقق اسلام در همۀ ابعاد است‏‏)‏‏ بر‏‏ ‏‏پا می دارد به صورت یک قیام زنده و با روح. و سر اینکه ائمۀ اطهار - علیهم السلام - فرمودند: «حادثه کربلا فراموش نشود‏‏». ‏‏همین است که اسلام فراموش نشود. از خصایص این حماسه این است که زن و مرد، کودک و شیرخوار، سیاه و سفید، عرب و غیرعرب در‏‏ ‏‏آن نقش دارند، محدود به قشر خاص، نژاد و ملیت و سایر انحصارات نیست. حماسۀ عاشورا صیقل روح است، که روح سلحشوری و مقاومت، و دفاع از عقیده را در انسان ایجاد می کند. شخصیت ممتاز ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 86
‏حما‏‏سی امام - علیه السلام - در‏‏ ‏‏آدمی روحیۀ متموجی از عظمت و غیرت، حمیت،  شجاعت و عدالت و.‏‏.. ‏‏بیدار می کند. ‏

‏حماسۀ عاشورا سراسر فعّالیت است و جنبش، نمای گاه علو است و سربلندی و مکارم اخلاق، که قهرمانش حسین بن علی - علیه السلام - اسو‏‏ۀ‏‏ جوانمردیها و مردانگی‏‏ ها‏‏ست. قهرمان دیگرش حضرت زینب کبری - سلام الله علیها - شیر ز‏‏نی که‏‏ مظهر صبر و استقامت و رشادت است. و ‏‏قهر‏‏مانان پاکباخته و‏‏ ‏‏آزاد‏‏ۀ‏‏ دیگر از کوچک و بزر‏‏گ‏‏ هر یک در افقها‏‏ی‏‏ اعلای شجاعت و رشادت، ایثار و اخلا‏‏ص‏‏ درخشیدند. ‏

‏ذکر منشور این نهضت مقدس را بگشاییم، به اذعان در‏‏ می ‏‏یابیم که دو صفحه دارد: یکی سفید و نورانی و دیگر‏‏ی‏‏ سیاه و ظلمانی، که هر دو در نوع خود بی نظیر یا کم نظیرند. ‏

‏آنچه که این حادثۀ عظیم را در دنیا بی نظیر می کند، کیفیت حادثه است. فجایع در تاریخ بسیار رخ داده است و می دهد، ولی با ‏‏گذ‏‏شت بی باز‏‏گشت‏‏ زمان از شکوه و عظمت آن کاسته و از یادها محو می شود. اما کیفیت جنایات حادثۀ عاشورا شبیه و نظیر ندارد، و برای همین، بعد از قرون متمادی بر شکوه و صلابت آن افزوده می شو‏‏د‏‏، و در خاطره ها زنده تر می شود. چون صفحه جنا‏‏یی‏‏ این حادثه کشتن بیگناه از پیر و جوان تا طفل شیرخوار، اسب بر بدن شهدا تاختن، آب بروی انسان بستن، شلا‏‏ق‏‏ بر بدنهای نحیف زنان ‏‏و‏‏ کودکان نواختن، نشان دادن سربریده پدر به دخترک خردسالش است، که از مفارقت پدر بهانه می ‏‏گر‏‏فت و با ‏‏گریۀ ‏‏خود راه خواب بر دید‏‏گا‏‏ن جانیان این حادثه بسته بود. قهرمانان این صفحه، یزید، عبیدالله زیاد، عمر سعد و شمر بن ذ‏‏ی‏‏ الجوشن، اما صفحه دیگر این حادثه، حماسه است. هرچه هست افتخار است ‏‏و‏‏ نورانیت و تجلی انسانیت و حق پرستی است. فرشتگانی که در مورد خلقت آدم اعترا‏‏ض‏‏ داشتند، صفحه سیاه بشریت را می شناختند و خداوند فرمود: «من از حقایق امور‏‏ ‏‏آ‏‏گا‏‏هم که شما را به آن آ‏‏گا‏‏هی نیست.» ‏

‏این صفحه نمایشگر حماسۀ حسینی است، که برا‏‏ی‏‏ رضای خدا، خود و خانواد‏‏ه اش ‏‏را فدا می کند. برخلاف مردان حماسی تاریخ که دارای یک ‏‏بعد‏‏ حماسی هستند، ولی بعد دیگرشان جنایت است. این همه لشکرکشی ها‏‏یی‏‏  که غداره‏‏ ‏‏بندان و تهی مغزان نامدار تاریخ انجام داده اند، حماسه ای جز خودپرستی و نفع طلبی نداشته اند. اما در حماسۀ مقد‏‏س‏‏، روح حماسه آفرین برای خود و ملت و کشور موج نمی زند. هدف در حماسۀ مقدس پاک کردن است، همچنان که خورشید پاک کننده است. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 87
‏جهت دیگر تقدس این حماسه، انفجار نا‏‏گها‏‏نی آن، همچون ا‏‏نفجا‏‏ر نور در ظلمت ظلم و بیداد بود. شرایط خفقان‏‏ ‏‏آور‏‏ ‏‏آن زمان به ‏‏گو‏‏نه ای بود که راویان اهل بیت، روایات را در صندوق خانه ها برا‏‏ی‏‏ هم نقل می کردند، و یکدیگر را سوگند می دادند، تنها برای کسانی باز‏‏گو‏‏ نمایند که از جهت اطمینان و اعتماد، مانند خود به آنها مطمئن باشند. ‏

‏بعد‏‏ دیگر عظ‏‏مت‏‏ این حماسه رشد فکری و ‏‏بینش‏‏ فوق العاده رهبر‏‏ ‏‏آن بود. مرد حماسی، امور‏‏ی‏‏ را به صورت عین الیقین مشاهده می کند، که دیگرا‏‏ن‏‏ از این بصیرت برخوردار نیستند. برخی از یاران با خلو‏‏ص‏‏، امام را از حرکت تاریخی به کربلا منع می کردند، و از نظر منطقی که خود می انگاشتند نیز ناحق نمی گفتند. در عین حالی که نه به انداز‏‏ۀ‏‏ امام - علیه السلام - خطر را احساس می کردند، و نه به ابعاد فاجعه آ‏‏گا‏‏هی داشتند. طبیعتاً از ابعاد جهان شمول اثرات آن در طول تاریخ نیز به هیچ وجه اطلاعی نداشتند. بارها امام - علیه السلام - فرمود: «به خدا قسم اینها مرا خواهند کشت و به خدا ‏‏قسم‏‏ با کشته شدن من اوضاع اینها زیر و رو خواهد شد.»‏

‏امام می خواهد این حماسه به صورت حماسه باقی بماند، که از‏‏ ‏‏آن بتوان نمایشنامه ها‏‏ی‏‏ جاوید ساخت. بعد از رد تقاضای بیعت یزید، کاروان 21 نفر‏‏ۀ‏‏ اهل بیت خویش را بعنوان اعتراض عازم مکه می کند، و در وصیتنامۀ خویش هدف مقدس خود را بیان می کند و می فرماید: ‏

 «هدف من از این سفر امر معروف و نهی از منکر، و خواسته ام از این حرکت چیزی جز اصلاح مفاسد، و زنده کردن سنت جدم رسول خدا - صلی الله و علیه و آله - نیست». 

‏حرکت تاریخی امام به سو‏‏ی‏‏ مکه، خود ایجاد شور و هیجان در جامعه و تبلیغی مؤثر بود، زیرا بیعت نکردن امام همه جا‏‏گیر‏‏ شد. امام - علیه السّلام - با حرکت دادن اهل بیت خویش به کار تبلیغی بی نظیر‏‏ی‏‏ دست می ز‏‏ند‏‏. امام اهل بیت را به عنوان نیروها‏‏ی‏‏ فرهنگی - تبلیغی دل سوخته و صدیق طوری به کار می گمارد که پس از شهادت، تا قلب دشمن نفوذ می کنند، و در کاخ ظلم یزید، رسالت خویش را انجام دهند. امام در این حماسه به نسل خود و نسلهای آیند‏‏ۀ‏‏ تاریخ تعلیم می دهد، که انسانی شایسته است که در هیچ حال از مروت خوددار‏‏ی‏‏ نکند. و امام در برخورد با لشکریان حر‏‏ ‏‏آب ذخیر‏‏ۀ‏‏ خود را در اختیار سپاه تشنه و اسبان آنها قرار می دهد، و این اقدام امام اوج عظیم دیگر‏‏ی‏‏ از پروازهای بلند روح انسانی است. وقتی روح بزر‏‏گ‏‏ شد تن به زحمت می افتد. زیرا باید به دنبا‏‏ل‏‏ روح حر‏‏کت‏‏ ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 88
‏کند، روح که کوچک شد، در اختیار‏‏ ‏‏آسایش بدن قرار می ‏‏گیر‏‏د. روح عظیم شب زنده داری می کند، و آرزو‏‏ی‏‏ شهادت دارد، فرق سرش که بشکافد خدا را شکر می ‏‏گو‏‏ید، قهرمان حماسۀ عاشورا سیصد زخم می بیند و بدن مبارکش زیر سم اسبان لگدما‏‏ل‏‏ می شود و او رضایت به رضای الهی می دهد. ‏

‏امام روز سوّم شعبان، یعنی روز میلاد خویش وارد مکه می شود، و تولدی دیگر می یابد. و چهار ماه تمام در حریم حرم، شور و هیجان می آفریند، خطبه می خواند، توطئه یزید را برملا می کند، و مردم را از وضعیت حکومت و سونوشت اسلام آگاه می سازد، و تحولی عمیق در قلوب مردم پدید می آورد، و سیاست موفقی را برای بهره گیری از شدت انقلابات درونی مردم پس از شهادت اعمال می دارد، و تا هشتم ذی الحجّه در مکه اقامت می گزیند، و تمام دورۀ عمرۀ مستحب را که مردم از هر دیار به کعبه روی می آورند در خانۀ خدا می گذارند، تا همه اینها اعتراض امام را بشنوند. و ناگهان قبل از پایان مراسم حج با اطلاع از توطئۀ شوم یزید و غداره بندان زیر لباس احرام حکومت، به سوی کوفه حرکت حسابگرانۀ خویش را آغاز می کند. بسیاری از افراد، این عمل امام را غیر منطقی تلقی می کنند، امّا در پاسخ می فرماید: ‏«من از شهادت خود آگاهم. اما اگر بنی امیّه مرا در مکۀ به قتل برسانند حرمت الهی شهر و ماه حرام نقض خواهد شد»‏ و همچنین امام در پاسخ محمّد بن حنفیه که بی وفایی و پیمان شکنی مردم کوفه را نسبت به امام علی - علیه السلام - و امام حسن مجتبی - علیه السلام - یادآور می شود، می فرمایند: ‏«رسول خدا را در خواب دیدم و به من دستور دادند، از مکۀ خارج شو یا حسین!‏ ‏(فَأنَ اللهَ شآء اَنْ یراکَ قَتیلاً)

‏امام در برپا‏‏یی‏‏ این نهضت ابعاد‏‏ی‏‏ چون عدم تسلیم در مقابل قدرت جابر بنی امیه، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح و‏‏ پیرا‏‏یش دین و سنت ‏‏پیا‏‏مبر اسلام از بدعتها و خرافات، ابداعی حکومتهای قبل از امام علی - علیه السلام - و امامت حسین - علیه السلام - - و طول دوران خلافت معاویه و یزید، و اتمام حجت و ابلاغ پیا‏‏م‏‏ توحید را تعقیب می کند و می داند اگر پیام عقلی و منطبق بر احساس بشر‏‏ی‏‏ باشد موفّق است، و با شهادت خویش این ‏‏بعد‏‏ را ترسیم و به جهانیان تبلیغ کرد. در پی جامۀ عمل پوشاندن به این مهم و پاسخ به 18 هزار نفر‏‏ی‏‏ که با سفیر عظیم الشأن وی در کوفه بیعت کرده بود‏‏ند‏‏، راهی سرزمین خدعه و نیرنگ (کوفه‏‏)‏‏ می شود، تا حجت را بر مردم تمام نموده و قضاوت تاریخ را عو‏‏ض‏‏ کند. در ‏‏بین‏‏ راه از فرزدق و بشر بن غالب اوضاع کوفه و عراق را جویا می شود، اظهار می دارند: ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 89
‏«قلوب مردم با شما و شمشیرهایشان با بنی امیه است.» همچنین خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را در میان راه می شنود، اشک در دید‏‏گا‏‏ن مبارکش جمع می شود استرجاع جاری - می کند و می فرماید: ‏«مِنَ المؤمنینَ رجال صَدقُوا ما عاهدوُا الله...»‏. و خللی در اراده اش حاصل نمی شود. دختر خردسال مسلم را روی زانو می نشاند و می فرماید: ‏«من جای پدرت را می گیرم»‏ و سپس به خیمه ها رو کرده می فرماید: ‏«در خانوادۀ عقیل یک مسلم کافی است، شما اگر می خواهید برگردید.»‏ عرض می کنند: ‏

 «تا حال که مسلمی شهید نداده بودیم، در رکاب تو بودیم، حال که طلبکار خون مسلم هستیم تو را رها کنیم؟ ما در خدمت شما هستیم تا سرنوشت مسلم نصیب ما نیز بشود.»

‏ امام وارد کوفه می شود و کوفیان با ورود پسر زیاد از بیم جان خود می ‏‏گر‏‏یزند، و پیمان شکنی می نمایند. امام با وجودی که پایان کار را می دیدند، ماندن یاران را تحریم نکردند، و حبیب بن مظاهر را به میان بنی اسد اعزام می کنند تا جمعی از سپاه فریب خورده را جذب کند. در اینجا نیز به یکی از ابعاد عظیم روح پاک و ملکوتی امام معصوم بر‏‏ می ‏‏خوریم. ‏

‏آیا امام نمی دانست که ‏‏پا‏‏یان کار قطعی است؟ و حضور چند تن بیشتر در صف مؤمنان تغییری در نهایت کار نمی دهد؟ هدف امام از این روش این بود حتی الامکان دستهای کمتری علیه حق به کار افتد، و در ضمن هر چه خون شهید بیشتر ریخته شود ندا‏‏ی‏‏ این حماسه در جهان پر‏‏ ‏‏طنین تر خواهد بود. و تعهد امام بر این بود که رسالت خود را با رنگ زوال ناپذیر خون در تاریخ بشر به ثبت رساند. و امام مانند مکتبش بعد از شهادت جاودانه و زنده تر شد. همه اعمال و بیانات و حرکات و سکنات امام در طول نهضت تا آخرین لحظه، حق خواهی، حق پرستی و موجی از حماسه است. افسوس که و هزار افسو‏‏س‏‏ که کارپذیری و حالت انفعالی، از امام و خاندان جلیل وحی چهره ای مظلوم و لایق همدردی و اشک و‏‏ ‏‏آه ساخته است. ‏

‏چرا امام، تنها از جنبۀ مظلومیت و مورد جنایت جانیان قرار ‏‏گر‏‏فته مطرح می شود؟ چرا برداشت ما از کربلا و نهضت خونین حسین - علیه السلام - از صفحۀ تاریک و سیاه آن است؟ در حالی که قدر مطلق نورا‏‏نیت‏‏ و حماسی بودن عاشورا صدها برابر بیش از جنا‏‏یی ‏‏بودن آن است. ‏

‏سوگواری حسین - علیه السلام - خوب است، اما مرثیه باید حماسی باشد، اشک باید ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 90
‏د‏‏ر رثای قهرمانی و حماسه آفرینی امام باشد نه مظلومیت و‏‏ی‏‏. ابتدا باید مقام و منزلت والا‏‏ی‏‏ این قهرمان حماسۀ پرخون را که به شرافت، شرف، و به جلالت، شکوه و جلال می بخشد شناخت، و بعد در رثایش ‏‏گر‏‏یست، تا این هیجان روحی و اشک شیعه، امام را در جهت قهرمانی و عدالتخواهی و... سوق دهد و عزت و کرامت نفس را به ارمغان آورد، و الاّ تا قیامت زاری کنی قادر نخواهی شد تا رفته به زار‏‏ی‏‏ باز‏‏ ‏‏آر‏‏ی‏‏. ‏

‏باور کردنی نیست با وجود روح عظیمی که در همه دهور نمی ‏‏گنجد‏‏، و با صراحت لهجه و قاطعیت با صدای بلند، امیر را نکوهش می کند و از پستی های او می ‏‏گو‏‏ید، در لحظه ای که تیر زهرآلود ستمکاری بر سینه اش اصابت می کند به خواهش بیفتد و دست به تمنا بردارد، یا تن به ذلت دهد! یا برای اطفای عطش، استدعای آب کرده باشد. بلکه امام در واپسین دقایق حیات سعادتمند و ‏‏پر‏‏برکت خویش داغ تازه ای به دلشان می ‏‏گذ‏‏ارد، و به در‏‏گا‏‏ه پروردگار متعا‏‏ل‏‏ عرض می کند: ‏

 «خدایا راضی به رضای تو و تسلیم امر تو هستم و معبودی جز تو ندارم ای پناه دهنده پناه جویان»

‏این است حماسۀ الهی و این است حماسۀ انسانی. ‏

‏ ‏

‏شخصیت‏‏ امام در کلام امام‏

‏در این ‏‏گفتار‏‏ قبل از تمسک به بیانات گُهربار امام، نکته ای از فضایل آن حضرت را در ‏‏بعد‏‏ مروت و مساوات یادآور می شویم: صبح عاشورا شمر به سوی خیمه ‏‏گا‏‏ه روان می شود.  وقتی خندقهای پشت خیمه را پر از‏‏ ‏‏آتش می بیند لب به ناسزا می ‏‏گشا‏‏ید. یکی از اصحاب رخصت می طلبد تا او را به سزای اعمال زشتش برساند. امام اجازه نمی دهد، چون میل ندارد که اولین تیر از ار‏‏د‏‏و‏‏گا‏‏ه حق رها شود. با این همه جوانمرد‏‏ی‏‏ درس بزر‏‏گی‏‏ به جهان بشر‏‏یت‏‏ دادی حسین جان. زنده و جاودانه باد‏‏ ‏‏آرمان متعالیت!‏

‏امام در ‏‏بعد‏‏ مساوات نیز شخصیتی بارز بود. نقل است یکی از یاران امام خدمتکار سیاهپوستی بود که تقاضای ‏‏قتا‏‏ل می کند، امام می فرماید: «تو باید بعد از ما آزاد باشی.‏‏» ‏‏عرض می ‏‏کند‏‏: آری، سیاهپوستی چون من با بوی نامطبوع تن کجا و شهادت در رکاب شما کجا؟‏

‏امام اجاز‏‏ۀ پیکا‏‏ر می دهد و در لحظ‏‏ۀ‏‏ شهادت بر بالین وی می آید و دعا می کند که ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 91
‏خدایا او را با ابرار ما محشور فرما. امام بر بالین خدمتکار دیگری حاضر می شو‏‏د‏‏، و با دست مبارک خویش خون از چهره اش می زداید و صورت بر صورتش می نهد. (امام تنها دو بار صورت بر چهره شهدا نهاد، یکبار بر چهر‏‏ۀ‏‏ فرزندش علی اکبر و بار دیگر بر چهره این خدمتکار غیر عرب تا جان بر جان آفرین در دامان حسین - علیه السلام - تسلیم می کند‏‏)‏‏. ‏

‏ غیر این از روح پرورش یافته به نیایش مستمر حسین - علیه السلام - انتظار نیست. حال بیانات امام را در بعد عرفانی و حماسی، دستاویز معرفت بیشتر اسو‏‏ۀ‏‏ کما‏‏ل‏‏ و فضیلت و... قرار می دهیم: ‏

‏ ‏

الف: کلام امام در چهرۀ حماسی

‏کلام آن حضرت بعد از تصمیم حرکت به مکه معظمه که می فرماید: «خروج من از برای راحت طلبی و نه از روی ترس و بیم است، بلکه برای مصلحت مردم و امر به معروف و نهی از منکر می باشد. من برای چنین شهادتی بزرگ با جان و مال آماده شد‏‏ه ام»‏‏. ‏

‏این کلام، نشان از درایت ویژه و آمادگی کامل روحی امام است. او در پاسخ به سخنان برادرش محمد حنفیه که پیشنهاد می کند؛ حال که قصد سفر داری، در یک جا رحل اقامت اختیار مکن تا گشایشی شود می فرماید: ‏«یا اَخی وَ الله لَوْ لم یَکنْ فی الدُّنیا ملجَأً و لا مَأویٰ لَمٰا بٰایعَتُ یزید بن مُعٰاویه»‏ - برادرم! به خدا سوگند. اگر در همۀ جهان هیچ پناهگاهی  برایم نباشد با یزید بیعت نمی کنم. ‏

‏بیانات امام در طول مسیر حرکت توأم با اشکها‏‏ی‏‏ تفویض و شوق به خدا که از دید‏‏گا‏‏نش جاری بود و می فرمود: ‏«اگر دنیا گرانبهاست، پاداش و ثواب او گرانبهاتر است. اگر بدنهای آدمی برای مرگ ساخته شده، پس کشته شدن او با شمشیر در راه خدا با ارج تر است. من می روم و مرگ برایم عار نیست. چون هدفم بر حق و اندیشه ام جهاد است. مردان نیک جان خود را فدا می کنند تا به همکاری با مجرمان و تبهکاران مبتلا نشوند. اگر کشته شوم پشیمان نخواهم شد، و اگر زندگی کنم ملامتی ندارم، زیرا مرگ را برای آدمی سعادت و بهتر از زندگی با خواری و بندگی می دانم.»

‏و یا در خطاب به مردم کوفه می فرماید: ‏«اگر به عهد و پیمان خود وفا کنید خود را ثابت قدم نموده و به خوشبختی واقعی رسیده اید، زیرا من حسین بن علی فرزند فاطمه هستم. و اگر بیعت خود را دور افکنید، کار تازه ای نکرده  اید. شما با پدر، برادر، و پسر عمویم این 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 92
چنین کرده اید. فریب خورده آن کسی است که به گفتار و رفتار شما مغرور و متکی شود».‏ ‏

‏یا اینکه امام بعد از تسلیم نامۀ ‏‏گستا‏‏خانه ابن زیاد برا‏‏ی‏‏ بیعت می فرماید‏‏ ‏«قومی که رضای مخلوق را با سخط و نارضایی خالق به دست آورد هرگز رستگار نمی شود.»

‏در میدان ‏‏پیکا‏‏ر نیز خطاب به لشکریان سیاه د‏‏ل‏‏ می فرماید: ‏

 «اِنْ لم یَکَنْ لکم دینٌ وَ.. فکونوا اَحراراً فی دُنیاکم»

 «ای پیروان خاندان ابوسفیان! اگر دین ندارید، و از روز جزا نمی هراسید، لااقل در  دنیای خود آزادمرد باشید، و شرف انسانی خود را حفظ کنید. 

 «اَلٰا ترونَ انَّ الحقّ لٰایعمل به وَ انَّ البٰاطِل لٰا یتناهیٰ عنه...»

آیا نمی بینید، به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی شود. در این شرایط من  مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز ملامت نمی نگرم».

«لیس شَأنی شَأنُ من اَخٰافَ الموت... اَفَبِالْموتِ تَخُوفنی...؟!»

 «شأن و مرتبه من شأن کسی نیست که از مرگ بترسد. چقدر مرگ در راه وصل به عزت و احیای حق سبک و راحت است. مرگ در راه عزت جز زندگی جاوید نیست، و زندگی با ذلت چیزی جز ملامت و خواری نیست. آیا مرا از مرگ می ترسانی؟ تیرت به خطا و  گمانت واهی است. من کسی نیستم که از مرگ بترسم. نفس من از این بزرگتر است، و  همت من عالی تر است از ترس مرگ بار ستم را بر دوش کشم. آیا شما بیش از کشتن من توانایی دارید؟!

مرحبا به کشته شدن در راه خدا، ولیکن شما نمی توانید مجد و کرامت مرا نابود، عزت و شرت مرا محو نمایید. پس در این صورت من باکی از کشته شدن ندارم». 

موتٌ فی عز خیر مِنْ حیات فی ذلٍ»

مرگ در راه عزت و شرف بهتر از زندگی توأم با ذلت و خواری است. 

قسم به خدا که چون ذلیلان دست ذلت به شما ندهم و مانند بردگان بار ظلم و ستم  شما رابه دوش نکشم. 

‏ ‏«هیهاتْ مِنّا الذّلِةْ وَ...»‏ ‏این نامرد نانجیب مرا بین دو چیز مخیر کرده است یا جنگ و  شهادت و یا خواری و ذلت. و چقدر ذلّت از ما دور است، خداوند ذلّت و زبونی را بر ما  نمی پسندد. و دامنهای پاک که ما را در خود پرورش داده نمی پسندند، و سرهای پرحمیت و نفسهای استواری که ابداً زیر بار ظلم و تعدی نمی روند بر ما نمی پسندند، که اطاعت 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 93
 می فرومایگان و زشت سیرتان را بر قتلگاه کریمان و شرافتمندان ترجیح دهیم.‏ ‏

اِنْ کٰانَ دینُ مُحمْدٍ لَمْ یستَقِم الاّ بِقتلی فَیٰا سُیُوف خُذیْنی»‏ ‏اگر دین محمّد - صلی الله  علیه و آله - جز با قتل من پایدار نمی ماند پس از شمشیرها مرا دریابید. در همۀ این بیانات  روح حماسه ساز امام متبلور است، و چون خورشید در آسمان قلوب آزادگان جهان  می درخشد، گرما می دهد، نورانیت می بخشد، رشد و تعالی را به ارمغان می آورد، پاک  می کند، حیات را معنا می دهد، و طریق سیر الی الله را روشن می کند و... 

‏ ‏

‏ ‏

ب: بیان امام در چهرۀ عرفانی آن حضرت

‏در این مجال برای جلو‏‏گیری‏‏ از تطاول کلام فرازها‏‏یی‏‏ از دعای عر‏‏فۀ‏‏ امام را که اوج راز و نیاز به در‏‏گا‏‏ه بی نیاز معبود است جهت تیمن نقل می نماییم. ‏

 «خدایا! به من آن مقام خشیت از جلال و عظمتت را عنایت فرما که گویی تو را می بینم... و قضا و قدرت را بر من خیر و مبارک گردان تا در مقدراتت آنچه بر من دیرتر  می خواهی زودتر نخواهم و آنچه زودتر می طلبی دیرتر متمایل نباشم... تویی که به انوار  تجلی دل اولیا و خاصانت اشراق کردی تا به مقام معرفتت نایل شدند، و تو را به یکتایی شناختند. تویی که از دل دوستانت و مشتاقان خود توجه اغیار را محو کردی تا غیر تو را دوست نداشته باشند، و جز به درگاهت به جایی پناه نبرند... 

تو یاد کنی بندگانت را قبل از آنکه بندگان به یاد تو باشند، و تو ابتدا به احسان کنی پیش از آنکه عابدان به تو روی آورند... 

ای خدا! چگونه نومید باشم در حالی که تو امید و آرزوی منی؟ یا چگونه کسی خوارم  تواند کرد؟ با آنکه توکل و اعتمادم بر تو است؟

ای آنکه به رحمت واسعه و تجلی نور جمال، بر همه عالم احاطه کردی، ای آن که در  سراپرده های نور عرش جلالت، از دیده پنهان گشتی، ای آنکه به کمال بها و نورانیت ظهور کردی، تا به عظمت و جلال تمام مراتب وجود مرا فرا گرفتی، چگونه پنهانی؟ با وجود اینکه  تو تنها پیدایی!

یا چگونه غیبی؟ با اینکه تو تنها در همه جا حاضر و همه را نگهبانی، و بر همه چیز  توانا و مقتدری، ستایش تنها مخصوص خدای یکتاست. ای خدا! ای مهربانترین! در حوادث بر ما گشایش فرما و در پیشامدها بر ما خلاص عنایت فرما.»


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 94

‏شهادت امام و یارانش‏

‏پس از اینکه مسالمت و مصالحه از میان لشکریان یزید و یاران امام رفت، و پند و اندرز امام در روحیۀ سپاه ‏‏کار‏‏گر‏‏ نیفتاد، بجز تعداد‏‏ی‏‏ اندک که دارا‏‏ی‏‏ ‏‏فطر‏‏تی پاک و ضمیری بی‏‏ ‏‏آلایش بودند، کسی به سوی نور هجرت نکرده و اصحاب امام در تدارک جهاد می شوند. شب عاشورا دشمن حمله می کند و امام،حضرت ابوالفضل را می فرستد تا کارزار را به فردا موکول کند. چون تکالیفی باقی است، دستور می دهد سلاحها به بهترین نحو‏‏ ‏‏آماده گردد. خیمه ها را طوری به هم نزدیک نمایند که عبور از میان آنها میسر نباشد، پشت خیمه ها خارها و خاشاکهای زیادی انباشند و‏‏ ‏‏آتش زدند، تا امکان هر‏‏گو‏‏نه حمله از پشت سلب ‏‏گر‏‏دد، و دشمن بتواند فقط از روبر یا چپ و راست هجوم آورد. ‏

‏آنگاه امام پس از ا‏‏قامۀ‏‏ نماز مغرب در شب عاشورا در جمع یاران می فرماید: ‏«خدا را به بهترین وجه ستایش می کنم؛ و در شدائد و آسایش و رفاه، مقابل نعمتهای او سپاسگزارم. خدایا تو را می ستایم که بر ما خاندان با نبوت کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و به  دین و آیینمان آشنا ساختی، بر ما گوش حق شنو، چشم حق بین، و قلب روشن عطا  کردی... من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود ندیده ام و اهل بیت و خاندانی باوقارتر و با  وفاتر از اهل بیت خود سراغ ندارم. خداوند به همۀ شما جزای خیر عطا فرماید... اینک وقت شهادت رسیده است، من بیعت خود را از شما برداشتم و به همۀ شما اجازه می دهم از تاریکی شب استفاده کنید و جان خود را نجات دهید.» 

‏یاران صدیق امام ‏‏گفتند‏‏: اگر ما را هفتاد بار بکشند و‏‏ ‏‏آتش بزنند، خاکسترمان را به باد دهند دست از تو برنمی داریم. امام خدا را شکر می کند و مژد‏‏ۀ‏‏ شهادت به همه می دهد. در  این بین طفل 13 ساله ای که در نیل به مقام شهادت خود شک دارد سؤال می کند: عموجان! من هم شهید خواهم شد؟ ‏‏ا‏‏مام می پرسند: مرگ پیش تو چگونه است؟ نوجوان می ‏‏گو‏‏ید: از عسل شیرین تر! امام می ‏‏فر‏‏ماید: «بلی فرزند برادرم تو هم پس از یک ابتلای بسیار سخت شهید می شوی.» و روز عاشورا زره به تن این نوجوان راست نمی آید. نوجوان، دست و پای امام را بوسیده و اجازه می خواهد، امام او را در‏‏ ‏‏آغوش کشیده و هر دو  می ‏‏گر‏‏یند. به سوی دشمن بدون چکمه و کلاه خود می تازد، ناگهان فریاد او بلند می شود و امام را می طلبد. امام بر سر بالین او حاضر می شود، و حدود دویست نفر سپاه دشمن که او را محاصره کرده بودند می ‏‏گر‏‏یزند، و فرار را برقرار ترجیح می دهند. غبار که می نشیند امام را ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 95
‏را محاصره کرده بودند می ‏‏گر‏‏یزند، و فرار را برقرار ترجیح می دهند. غبار که می نشیند امام را می بینند سر جوان را به دامن ‏‏گر‏‏فته و جوان از شدت درد پا‏‏ی‏‏ در زمین می کوبد. ‏

‏امام در‏‏ ‏‏آن لحظه می فرماید: ‏«پسر برادرم! چه دشوار است بر من که تو عمویت را به کمک بخوانی و از من کاری ساخته نباشد.»‏ و بدینگونه حضرت قاسم شربت شهادت می نوشد و چهره در افقها‏‏ی‏‏ ملکوتی درهم می کشد. برای این است که می ‏‏گو‏‏ییم نهضت عاشورا در تمام ابعاد اسلامی، اخلاقی، اجتماعی، اندرز و پرخاشگر‏‏ی‏‏، توحید‏‏ی‏‏ و عرفانی و حماسی تجسم کامل است، و ایفا کنندگان شهادت طیفی گسترده از شیرخوارگی تا هشتاد سالگی دارند. اگر شخصیت بارز امام را در شب عاشورا بنگریم خواهیم یافت که او قطعاً می داند خود و یارانش به دست دشمن کشته می شوند، و تمام راههای قوَت و غلبۀ ظاهر‏‏ی‏‏ بر دشمن بسته است، ولی زبان به شکایت نمی گشاید. اگرچه تاریخ از این شکایات زیاد شنیده است، امام در چنین شرایط عهد خود را از یاران بر‏‏می ‏‏دارد و ا‏‏جازۀ‏‏ کناره ‏‏گیر‏‏ی از صحنۀ نبرد را می دهد. بعد یارانش را به شهادت تشجیع می کند. چنانکه ‏‏گویی‏‏، روحش بیش از هر شخص موفقی که فتح و ‏‏پیر‏‏وز‏‏ی‏‏ بر خصم را قریب الوقوع می داند، موج می زند. در چنان حالی می فرماید: ‏«خدا را با بهترین ثناها حمد می گویم  خدایا! در رفاه و آسایش و شدت و سختی حمد تو را گویم که ما را نبوت کرامت دادی و...»

‏سخن امام مانند سخن کسی است که همۀ شرایط محیط برایش مساعد باشد. البته شرایط به بهترین وجه مناسب بود، چون امام هدف حکومت دنیوی نداشت. و همه چیز را  برای حق می خواست، برای حق می دید و قدم بر‏‏می ‏‏داشت. و این راه پیروزی حق را جز به شهادت خود و اسارت خا‏‏ند‏‏ان وحی نمی دید. اینچنین محیطی با همۀ شرایط برا‏‏ی‏‏ امام و هدف مقد‏‏س‏‏ او بغایت مناسب بود. ‏

‏حقیقت این است که شهادت برای امام پیروزی بود که خود در خطبه ای فرمود:  ‏«خَط  الموت علی وُلَدِ آدم مُخَطٌ القلادة علی جیدِ الفتٰات»‏. ‏مرگ برای آدمیان مانند گردنبندی بر  گردن دختران جوان است، و اشتیاق من به دیدار نیاکانم مانند اشتیاق یعقوب است به دیدار  یوسف. برای من قتلگاهی معین است که در آنجا فرود خواهم آمد، و گویا با چشم خود  می بینم که درندگان بیابانها (لشکریان کوفه) در سرزمین کربلا اعضای مرا قطعه قطعه و شکمهای گرسنۀ خود را سیر و انبانهای خالی خود را پر می کنند. از پیش آمدی که قلم قضا 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 96
و قدر نوشته است چاره و مفری نیست. بر آنچه خدا راضی است ما نیز راضی و خشنودیم. و در مقابل بلا و امتحان او صبر و استقامت می ورزیم...»

‏این کلام امام ریشه در بیانات امیرالمؤمنین - علیه السلام - به هنگام ضربت خوردن دارد که فرمود: ‏«به خدا ضربه و مرگ ناگهانی که بر من وارد شد، ذره ای مکروه من نیست. مثل من مثل عاشقی است که به معشوق خود رسیده باشد، و مثل مردمی ست که در شب تاریک در صحرایی به دنبال آب باشند و به آن برسند.»‏ ‏

‏امام مر‏‏گ‏‏ را جز پلی که از سختی و رنج عبور داده و به نعمات بهشتی برساند نمی بیند. و دنیا را زندان مؤمن و بهشت کافر می داند، و سخن رسول خدا - صلی الله علیه وآله - را ‏‏گو‏‏شزد می کند در این مقام. ‏

‏به هر حال روز عاشورا فرا می رسد و حماسۀ کربلا با تیر عمر سعد آغاز می شود. او  سپاهیان را گواه می گیرد که حضور امیر شهادت دهند که او اولین کسی بود که به سوی امام  تیر انداخت. آنگاه آسیاب مرگ و خون به گردش نابرابر خود درآمده و سر و دست و پا و بدنها، به دست داس اجل درو می شوند، و خرمن دشت کربلا را با خون رنگین می کنند. یاران امام یکی پس از دیگری به میدان می روند و جام شهادت سر می کشند، و حضرت بر بالین آنها حاضر و بر آخرین نجوای آنها گوش فرا می دهد، و با قامتی استوار، شهادت برادر، فرزند، برادرزاده و همه را می بیند و خللی در ادارۀ آهنین او پدید نمی آید. تا اینکه  فریاد «استنصار» سر می دهد. ‏«هَل مِنْ ناصِرٍ ینصرنی»‏، کمک برای نجات 72 تن در مقابل هزاران درنده؟! نه! بلکه فریاد امام برای نجات انسانهایی که فریب خورده و مقهور ارادۀ یزید بودند. چون امام سرا پا محبّت است، عشق است، تکلیف او هدایت است. ‏

‏فریاد استنصار امام ‏‏پیا‏‏می است برای همه نسلهای پس از حماسۀ عاشورا، که حق در  همه اعصار مورد تجاوز و تعدی است. آیا کسی یافت می شود به یاری حق برخیزد؟‏

‏با شنیدن پیام امام نالۀ اهل بیت بلند می شود، امام رو به خیمه ها می کند و زینب – سلام الله علیها - طفل شیرخوار و بزر‏‏گ‏‏ سرباز مجاهد این صحنۀ خونین را با لب تشنه برای امام حجت ملحدین به آغوش برادر می دهد، تا شاید رأفتی در قلوب مهر شده به مهر قساوت اعدا حاصل آید. اما تیری به ‏‏گلوی‏‏ لطیف طفل اصابت می کند. پدر مشت خود را از خون فرزند پر کرده و به آسمان می پاشد. که ای آسمان تو شاهد باش و رفعت را از علی اصغرم فرا‏‏گیر‏‏. ‏

‏سپس امام یکه و تنها بر نیز‏‏ۀ‏‏ خود تکیه داده با صدا‏‏ی‏‏ حزین می ‏‏فر‏‏ماید: ‏«ای مسلم، ای 

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 97
هانی، ای حبیب بن مظاهر، ای عبّاس و ای... یکی یکی اصحاب را به اسم صدا می زند.» «شما کجایید؟ آیا صدای مرا می شنوید؟ و مرا می بینید؟ ای ارواح مقدسه، شما قیام کنید و  ستمگران پست را ببینید... حیات دنیا همین است. قطعاً زندگی جاودان از آن مردان عقیده و مجاهدان با گذشت است. گذشت از جان فناپذیر و...»‏ ‏‏امام مشغول پیکار می شود و در اثر ضربات زیاد رو‏‏ی‏‏ زمین می افتد، روی زانو حرکت می کند و به زمین می افتد و ضربتی بر‏‏گلو‏‏ی مبارکش اصابت می نماید. دست مبارک را از خون پر کرده و بر سر و صورتش می مالد، زیرا می خواهد با چهر‏‏ۀ‏‏ به خون خضاب شده به ملاقات پرورد‏‏گا‏‏رش بشتابد. این نمایشها نام امام را ثبت جاوید، و اشک حق جویان تاریخ را برا‏‏ی‏‏ همیشه جار‏‏ی‏‏ می سازد. ‏

‏ در این مقام یکی از راویان قتال می گوید: من در نزدیکی حسین - علیه السلام - بودم که او جان می داد، سوگند به خدا که من در تمام عمرم، هیچ کشته ای را ندیدم که تمام پیکرش غرق به خون باشد، و چون حسین صورتش نیکو و چهره اش نورانی باشد، به خدا  قسم لمعات نور چهرۀ او مرا از تفکر در کشتن او باز می داشت. لحظات آخر فرا می رسد در آن حالات سخت و شدید، امام چشمان خود را به آسمان می گشاید، و در دعا به درگاه حضرت ذوالجلال عرضه می دارد: ‏«صَبْراً علی قَضائک یا رَبّ لا اله سواکَ... یٰا غیٰاثَ مَن لا غیاثَ لهُ و...‏ ‏

‏ ‏- خدایا، در برابر قضا و قدر تو شکیبا هستم، ای پروردگار من جز تو خدایی نیست. ای فریادرس دادخواهان که مرا جز تو معبودی نیست. بر حکم و تقدیر تو صابر و شکیبا  هستم و...‏ ‏‏و‏‏ سپس چهره خون آلود به خاک نهاده و‏‏ ‏‏آخرین کلام را در واپسین دقایق حیات به یاد معبودش متر‏‏نم‏‏ می شود: ‏

 «بسم الله و بالله، وَ فی سبیل الله وَ علی ملة رسولِ الله»

السلام علیک یٰا ابٰا عبدالله وَ علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله، اَبَداً مٰا بقیت وبَقِی اللیلُ و النهار... فَلَعن الله اُمةقتلتک وَ لعن الله اُمَّةً ظَلَمَتکَ وَ لَعن الله اُمةً  سَمِعَت بذٰلک فَرَضِیت بِهِ

‏ ‏

‏ ‏

‏دستاور‏‏د‏‏ها‏‏ی‏‏ عاشورا‏

‏چون شهادت امام و یارانش به صورت حماسۀ بزر‏‏گ‏‏ الهی و اسلامی جلوه ‏‏گر‏‏ شد، در کام اول در روح انسانها موج و هیجان به وجود‏‏ آ‏‏ورد. حمیت، شجاعت، غیرت، آزاد‏‏گی‏‏ و ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 98
‏صلابت آموخت. رخوت و بی حالی و افسرد‏‏گی‏‏ را محو، ترس و بیم اجتماعی، احسا‏‏س ‏‏برد‏‏گی‏‏ و‏‏ ‏‏حقارت را نابود کرد. به جامعۀ اسلامی شخصیت داد، و شخصیت بالاترین سرمایۀ‏‏ ‏‏جامعه است. ‏

‏جامعه باید احساس منش کند، و ایده داشته باشد و نسبت به جوامع دیگر حس استغنا و بی نیازی کند. به ‏‏فرهنگ‏‏ و فلسفه و اقتصاد و‏‏ ‏‏آرمان و... مستقل خود ببالد، اگر جامعه شخصیت خود را از دست بدهد بیمار است. اگر جمع، منش و ‏‏فلسفۀ‏‏ مستقل خود را از دست بدهد و به استقلال و آزاد‏‏گی‏‏ خود مؤمن نباشد، همه چیز را از دست می دهد. ا‏‏گر‏‏ شخصیت و کیان خود را حفظ کند همه چیز خواهد داشت. اگر ملتی همه چیز داشته باشد، ولی شخصیت خود را ببازد، هیچ چیز ندارد و جذب ملتهای دیگر خواهد شد. خودباختگی بد دردی است. انسان از خودباخته دیگر از خود هیچ چیز ندارد. خدا و اعتقادش را نیز دیگران تعیین می کنند، فرهنگش را هم همینطور. نظام اجتماعی و سیاست و اقتصاد و.‏‏.. ‏‏را از او می ‏‏گیرند‏‏، جامعه ای می شود بدون ماهیت و هویت، بدون هیچ... ‏

‏ حسین - علیه السلام - به مردم در‏‏س‏‏ غیرت و تحمل و بردباری و تحمل شدائد و  سختی داد. با دمیدن روحی تازه در کالبد افسرد‏‏ۀ‏‏ جوامع، امتها‏‏ی‏‏ اسلامی را زنده کرد و خونها را به جوش آورد. عزت و حمیت را تحریک کرد. عشق داد، اید‏‏ه ‏‏آل داد، استغنا داد. نا‏‏گها‏‏ن همان مردم ترسو شجاع شدند. مکتب حماسی عاشورا به صورت یک سوژ‏‏ۀ‏‏ همیشگی اجتماعی است، می آموزد‏‏ ‏‏آنچه که بر شمشیر ‏‏پیر‏‏وز می شود شخصیت است. (در زمان حاضر‏‏ ‏‏توپ و تانک جا‏‏ی‏‏ شمشیر را ‏‏گر‏‏فته است‏‏)‏‏. الجزایر مسلمان پس از یکصد و  پنجاه سال مبارزه، فرانسه را از خاک خود بیرون کرد چون صاحب حماسه و منش شد. ‏

‏این درس را امام در مکتب توحید‏‏ی‏‏ ‏‏پیا‏‏مبر‏‏ ‏‏آموخته است. رسول خدا که یتیم فقیر و مغضوب قبیله به عرب جاهل شخصیت داد‏‏؛ ‏‏چنان شخصیتی که اعلام کرد: ‏«من باید جهان  را از اسارت و پرستش غیر خدا نجات دهم.»‏ و با شعار ‏لا اله الا الله‏ آموخت که به همۀ اله ها، وآله های زمان پشت کنند. و سر بر‏‏ ‏‏آستان «ا‏‏لله» ‏‏نهند. امویان نیز از همین روش در سیاست خود بهره جستند. سلب شخصیت نمودند، حقارت و برد‏‏گی‏‏ را نصیب جامعه کردند، و در کار خود موفّق شدند. عراق که مرکز ارتش اسلام بود‏‏ 18‏‏هزار نفر با مسلم  بیعت می کنند و 12 هزار نامه ‏‏گسیل‏‏ می دارند. از امام دعوت می کنند و همه خواهان هجرت ایشان می شوند. ولی تا سر و کله پسر زیاد ظاهر می شود، همه ترسیده و فرار ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 99
‏می کنند. چون «زیاد ابن ابیه» که در کوفه حکومت می کرد‏‏ ‏‏آنقدر چشمها درآورده بود و  دست و پاها بریده بود که مردم بکلی شخصیت خود را از دست داده بودند، و به محض ورود ابن زیاد همۀ عهدها را فراموش کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند. بالاخره همۀ شیعیان علی - علیه السلام - بودند، و هم اینها امام را به شهادت رساندند. و لذا از همان زمان می گفتند قلوبشان با اهلیت و شمشیرهایشان علیه ایشان بود. زیرا شخصیت آنها  بکلی خرد شده بود، دیگر کسی شخصیت اسلامی و انسانی داشت. ‏

‏اما همان کوفه غدار و ترسو سه سال پس از شهادت امام (حماسه آفرین کربلا‏‏)‏‏ انقلاب کرد و بیش از پنج هزار از توّابین بر سر مزار‏‏ ‏‏آن حضرت گرد‏‏ ‏‏آمدند و عزادار‏‏ی‏‏ کردند و ‏‏گر‏‏یستند و گفتند‏‏: «‏‏انتقام خون حسین را خواهیم گرفت». و قاتلین عاشورا را هم همانها به سزای اعمال خود رساندند. از لحظ‏‏ۀ‏‏ شهادت امام - علیه السلام - به مردم شخصیت داد. ‏‏(‏‏یا به آنها برگرداند‏‏)‏‏. و غبار روی شخصیت اسلامی را با خون خود زدود. به مردم عشق داد. در بدن بی روحشان روح دمید. به مردم بی نیاز‏‏ی‏‏ و استغنا بخشید، و این اولین رکن شخصیت بود. ‏

‏امام در حرکت از مکه سخن از شهادت به میا‏‏ن‏‏ می آورد، و مرگ را چون گردنبند زیبا بر گردن دختر جوان معرفی می کند، و اعلام می دارد هر کس آماد‏‏ۀ‏‏ جانباز‏‏ی‏‏ است، و حاضر  است خون قلب خود را در راه ما بریزد و تصمیم به ملاقات حق تعالی گرفته، فردا صبح با  من حرکت کند. در شب عاشورا یاران و اهل بیت خود را جمع می کند و پس از تمجید و تشکر از‏‏ ‏‏آنها می فرماید: ‏«دشمنان با شما کاری ندارند، شما با من بیعت کرده اید، و من  بیعت خود را از دوش شما برداشتم. هر کس می خواهد برود آزاد است.»

‏به اهل بیت و یارانی که بهتر از‏‏ ‏‏آنها ‏‏سرا‏‏غ ندارد نیز استغنا نشان می دهد، نمی فرماید مرا تنها نگذارید، من غریبم، مظلومم و... بر عکس آنچه که ما با القای این روحیه حماسۀ او را به دست خود شهید می کنیم و در رثایش به جای تحریک حس قهرمانی و... تخدیر و  د‏‏ل‏‏ ضعفه و غش و اغما را زنده می کنیم‏‏).‏‏ این استغنای امام بعد از شهادت آن استغنا را به  وجود می آورد. ‏

‏نتیجۀ مهم دیگر حاصله از خون شهدا به عهد‏‏ۀ‏‏ کاروان تبلیغی (اسرا‏‏)‏‏ امام است. اینها  وارثان بحق، و ناظران صدیق، و خبرنگاران امین عاشورا هستند. پاسداری از‏‏ ‏‏آرمان شهدا تکلیف بزرگ و رسالت عظیم آنهاست. فلسفۀ همراهی اهل بیت در این رسالت نهفته ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 100
‏است. در شام غریبان تبلور درخشنده ترین تحمل و مقاومت بشر‏‏ی‏‏ در راه عقیده و ایمان  در اسو‏‏ۀ‏‏ استقامت، بانو‏‏ی‏‏ بزر‏‏گ‏‏ و قهرمان خستگی ناپذیر کربلا حضرت زینب - سلام الله علیها - جلوه ‏‏گر‏‏ می شود. ‏

‏حسین - علیه السلام - حماسه آفرین عاشورا به خواهرش حماسه آموخت. زینب - سلام الله علیها - در دامان زهرای مرضیه - علیها سلام - و مکتب بلاغت و فصاحت علی - علیه السلام - پرورش یافته است. ا‏‏گر‏‏چه زینب بیش از همه مصیبت دیده است (چون رحلت ‏‏پیا‏‏مبر‏‏،‏‏ شهادت مادر و فر‏‏ق‏‏ شکافته پدر می بیند، جگر پاره پاره امام مجتبی - علیه السلام - را می بیند، شهادت ابوالفضل و علی اکبر و فرزندان و قاسم و حسین - علیه السلام - را در عاشورا می بیند و بدنهای در ‏‏گو‏‏دال قتلگاه را نظاره گر می شود. حوادث نا‏‏گو‏‏ار‏‏ ‏‏آتش زدن خیمه را با دامنها‏‏ی‏‏ سوخته کودکان بی سرپرست می بیند‏‏)‏‏، و رسالت عظما‏‏ی‏‏ خویش را فراموش نمی کند، دست از تهجد بر‏‏نمی ‏‏دارد. خللی در اراد‏‏ه ا‏‏ش پدید نمی آید. و در وداع یاران با کلماتی که از اندیشه های ژرف او منشأ یافته بود بر زبان جاری می کند:‏«خدایا! بر سرنوشتی که برایم معین کرده ای راضی ام.»‏ ‏‏این زینب بعد از عاشورا با زینب ‏‏قبل‏‏ از عاشورا تفاوت دارد. زینب - سلام الله علیها - شب عاشورا نتوانست جلوی ‏‏گریۀ‏‏ خود را بگیرد و یکبار رو‏‏ی‏‏ دامن برادر از فرط ‏‏گر‏‏یه بی هوش می شود، ولی بعد از حماسه، دیگر احدی در مقابل زینب - علیها سلام - شخصیت ندارد. امام سجاد - علیه  السلام - می فرماید: «ما ‏‏12نفر‏‏ بودیم و همه به یک زنجیر بسته بودیم، یک سر ز‏‏نجیر ‏‏به  بازوی من و سر دیگرآن به بازوی زینب بسته بود‏‏». ‏

‏کاروان اسرا به عنوان خارجی معرفی می شوند. مردم در شهرها آذین می بندند، و فتح و نصرت یزید را در جلو‏‏ی‏‏ این داغداران جشن ‏‏گر‏‏فته و پایکوبی می کنند. اینجا زینب - علیها سلام - رسالت خویش را ایفا می کند و از اجتماعات عظیم مردم بهره می گیرد. خطبه می خواند. همچون زبان علی در کام جنایات آل امیه را برملا می کند، آرمان شهدا را ابلاغ می کند، مردم را به عمل زشتشان نکوهش می کند، و خود را معرفی و اهل بیت را معرفی می نماید. پرده از حقایق کربلا بر می دارد، و نگاههای تحقیرآمیز مردم کوفه و شام را به احترام و تکریم مبدل می سازد. فضایل خاندان نبوت را باز‏‏گو‏‏ می کند. اشکها‏‏ی‏‏ منشأ یافته از ندامت مردم را بر ‏‏گو‏‏نه ها‏‏ی‏‏ شرمسارشان جار‏‏ی‏‏ می سازد. انقلاب به وجود می آورد، و بذر کینه و عداوت را نسبت به عاملین این فاجعه برای همیشه در قلوب مردم کشت می کند. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 101
‏می فرماید: ‏«شما گناهی عظیم مرتکب شدید، گاهی که زمین را پر کرده و آسمان را فرا  گرفته است. آیا تعجب می کنید اگر آسمان خون ببارد و... بدانید خداوند در کمینگاه است.»

‏با این بیان مردم را به جنایتهایشان آ‏‏گا‏‏ه ساخت و مردم بهت زده اشک می ریختند، و از شدت غم دستها بر دهان و انگشت به دندان گرفته و ضجه و شیون می زدند.اوضاع  سیاسی یزید یکباره متزلزل شد، و بعدها مختار با استفاده از همین نفرت و انزجار مردم پرچم قیام خونخواهی را به دست گرفت. ‏

‏کاروان عزادار اسرا را بعد از 22 روز به کاخ سبز معاویه آوردند. یزید روی تخت مرصع و اعیان و اشراف و اعاظم و سفرای خارجی رو‏‏ی‏‏ کرسی های طلا نشسته بودند که  نا‏‏گها‏‏ن زینب - علیها سلام - لب به سخن گشوده و خطبه ایراد می کند: ‏«ای یزید از اینکه ما را اسیر کردی خیلی سرمستی می کنی و گمان داری اینکه تمام اقطار زمین را بر ما گرفته ای و ما اسیر نوکران تو هستیم، نعمتی از خداوند به تو است. به خدا قسم در نظر من الآن بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستی، و من برای تو یک ذره شخصیت قائل نیستم، ای یزید! اگر تو کشتن و اسارت ما را غنیمت می شماری بزودی باید غرامت گران این غنیمت را بپردازی... ما از بیدادگریهای تو به خدا شکایت می کنیم و او پناهگاه ماست. ای یزید آنچه می توانی در راه دشمنی با ما انجام ده... اما هرگز نمی توانی یاد ما را در دنیا محو کنی و نمی توانی وحی ما را خاموش سازی. آنچه نابود شدنی است تو هستی.»

‏انقلاب زینب - علیها سلام - در کوفه و شام و در کاخ ظلم یزید، تحول عظیم فکری را در مردم پدیدار ساخت، و زمینۀ سقوط بنی امیه را آماده کرد و عباسیان با بهره گیری از همین کینه و عداوت و افکار عمومی ‏‏مر‏‏دم قادر به سرنگونی آل امیه شدند. ‏

‏زینب - سلام الله علیها - طور‏‏ی‏‏ سخن می ‏‏گو‏‏ید که یزید معروف به فصاحت و بلاغت در مقابل آن حضرت لال، و مجبور به تبری می شود و می گوید: خدا ابن زیاد را لعنت کند  من چنین دستوری به او نداده بودم. ‏

‏تأثیر کلام حضرت زینب در مجلس یزید‏‏ ‏‏آنچنان است که ابو‏‏ ‏‏برید اسلمی، در مجلس علیه یزید زبان اعترا‏‏ض‏‏ می گشاید و او را لعنت می کند. ولی ضربه مؤثر را بر پیکر فرسوده خلافت سراسر ننگ و خباثت آل امیه امام زین العابدین - علیه السلام - در مسجد جامع دمشق در مجلس تدارک یزید طی خطبه ای‏‏ کو‏‏بنده و پر صلابت وارد می کند. اهل بیت را ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 102
‏معرفی و مردم را از ماهیت کثیف این حکومت آ‏‏گاه‏‏ می سازد، و پندارها‏‏ی‏‏ ناروا را نسبت به آل علی دگرگون می کند، و عدم بیعت امام حسین - علیه السلام - را نزدن مهر تأیید به فسق و مجوز او قلمداد می کند. ذهنیتها‏‏ی‏‏ غلط را‏‏ پیرا‏‏مون تارک الصلاة بودن علی - علیه السلام  می زداید، و ماجرای شهادت پدر و‏‏ ‏‏یاران او را در کربلا به عرضۀ نمایش می ‏‏گذ‏‏ارد. به نحوی که مردم با فریاد بلند شروع به ‏‏گر‏‏یه و زاری می کنند، و مو‏‏قعیت‏‏ حکومت را بیش از هر زمان متزلزل می سازد. ‏

‏اثرات خطابۀ امام تا جا‏‏یی‏‏ است که «ابن جوری» در تذکره می نویسد: به خدا قسم در بین مردم کسی نبود، مگر اینکه به خاطر کشتن حسین - علیه السلام - به یزید ناسزا نگوید و او را توبیخ نکند و از او فاصله نگیرد. یزید برا‏‏ی‏‏ تسکین خشم و نفرت مردم متوسل به عاملین آن (اسرای اهل بیت‏‏)‏‏ می شود، و با احسا‏‏س‏‏ خطر جدی قیام عمومی از در رأفت و مهربانی به اسرا ظاهر می شود. ابن اثیر از مورخین اهل سنت می نویسد: هیچ شب و روزی بر ‏‏یزید‏‏ نمی ‏‏گذ‏‏شت مگر آنکه امام سجاد - علیه السلام - را نزد خود می خواند و با آن حضرت به سر می برد. یزید دستور استمالت از اسرا را می ‏‏دهد، ‏‏از خرابه ها بیرون آورده و مردم مغازه ها را به احترام آنها تعطیل می کنند، به عزاداری می پرداز‏‏ند‏‏، به دستور یزید ‏‏قر‏‏آنها را جزء به جزء شده و برا‏‏ی‏‏ قرائت و نثار‏‏ ‏‏ثواب آن به روح حسین - علیه السلام - در بین مردم پخش می کند. در چهار راهها سقاخانه بنا می شود. و مأمور ‏‏گما‏‏رده می شود تا بعد از نوشیدن آب بگوید خدا لعنت کند قاتلان حسین را (یعنی من یزید او را نکشتم‏‏)‏‏. یزید در مسجد سخنرانی نموده و از امام سجاد - علیه السلام - عذرخواهی می کند و ‏‏پیشنهاد‏‏ می کند، اگر مایلید اینجا بمانید و اگر می خواهید به مدینه باز ‏‏گر‏‏دید. ‏

‏امام درخواست سو‏‏گو‏‏اری می کند، یزید برای اعمال نفوذ و کنترل در مجلس زنان ابی سفیان را مطرح می کند. اما تأثیر چنان است که «کامل بها‏‏یی‏‏» می نویسد: وقتی زنان اسیر برای سو‏‏گو‏‏ار‏‏ی‏‏ وارد می شدند زنان ابی سفیان اشک می ریختند و ضجه زنان استقبال می کردند و دست آنها را می بوسیدند. ‏

‏در این مجالس نفوذ معنوی حسین - علیه السلام - به حدی است که ‏‏قا‏‏بل تحمل برای حکومت نیست. اهل بیت بعد از انجام رسالت خود راهی مدینه می شوند، و‏‏ ‏‏مردم مدینه استقبال بی نظیر را به عمل می آورند و زنان و کودکان به محض شنیدن صدای بشیر که: «ای اهل مدینه الآن خاندان حسین نزدیک شماست. و پشت دیوارهای شهر است. ضجه ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 103
‏ز‏‏نا‏‏ن از خانه به در‏‏ ‏‏آمده و رهسپار استقبال و مشایعت می شوند. امام از این شور و هیجان نیز بهره ‏‏گیری‏‏ می کند و پرده از فجایع حکو‏‏مت‏‏ بر‏‏ می ‏‏دارد، و شیو‏‏ۀ‏‏ خاصی را در مدت حیات خود در مدینه اعمال می دارند که همۀ حرکات و سکنات اهل بیت در زنده نگه داشتن  خاطر‏‏ۀ‏‏ عظیم عاشورا و اهداف مقدس شهدا خلاصه می شود. بعد از چند روز عبدالله بن حنظله برا‏‏ی‏‏ خونخواهی قیام می کند، و حماسۀ حسینی آنچنان مؤثر در انزوای حکومت بود که بعد از مدتی احد‏‏ی‏‏ جرأت نداشت نسبت خود را به آل امیه آشکار نماید. ‏

‏جنبش های سادات برای دفاع از‏‏ ‏‏آرمان نهضت عاشورا و صیانت از کیان اسلام هر یک ‏

‏در زمان خاص خود حائز اهمیت بودند. نهضتهای خونخواهی توابین، زیدبن علی، عبدالله بن زبیر و قیام ایرانیان الهام گرفته از حماسۀ عاشوراست. ‏

‏همچنان بعد از ‏‏قر‏‏نها شیعیان و‏‏ ‏‏آزادگان مسلمان با اقتدا به سرور شهیدان حرکتها‏‏ی‏‏ کفر ستیز خود را ادامه می دهند، و مصداق بارزش نهضت تشیع که به رهبری مجاهد کبیر از سلاله حسین - علیه السلام - بر حکومت اهریمنی زمان غلبه کرد ‏‏و پیر‏‏وز‏‏ی‏‏ حق جویان عالم بر مستکبرا‏‏ن‏‏ جها‏‏ن‏‏ نوید داد. ‏

‏شعار برخاسته از شعور رهبری قیام این بود: «ما هر چه داریم از عاشورا است.» ‏

‏ ‏

‏قیام پانزده خرداد، پرتوی ازعاشورا‏

‏نهضت کربلا، با این که کوچکترین انقلاب جهان، از نظر جمعیت، محدودترین انقلاب از نظرگاه جغرافیا‏‏یی‏‏ و کوتاهترین انقلاب (در یک نیمروز‏‏)‏‏ تاریخ جهان است، اما با گذشت بی بازگشت زمان، رنگ، شور و تأثیر‏‏ ‏‏آن اندیشه ها بر جانها و جنبش های اصلاحی بشری، رو به فزونی بود. نه تنها فراموش نشده بلکه ‏‏بعد‏‏ جاوید و جهانی یافته است. ‏

‏و از این پویا‏‏یی‏‏ و ابد‏‏ی‏‏ شدن، ‏‏پیر‏‏وی از اصل بندگی خدا‏‏ی‏‏ سبحا‏‏ن‏‏ و جلب رضا‏‏ی‏‏ او بوده است، چون در این قیام خود نقش نخست را دارد، و همۀ امور بدو سپرده شده بود. عشق، عرفان، توکل، شکیبا‏‏یی‏‏، پارسا‏‏یی‏‏، شهادت، هجرت و جهاد، تسلیم قضا و رضای الهی شدن و پرورش انسان بر‏‏ ‏‏اساس بند‏‏گی‏‏ خداوند و... از دیگر وجوه این نهضت عظیم است. ‏

‏عاشورا، رنجی ستر‏‏گ‏‏ در راه رسیدن به رضا‏‏ی‏‏ خداوندی و دیدار اوست. و این آرمان متعالی در کلام امام متجلی است که می فرماید: «هر کس آماده جا‏‏نبا‏‏ز‏‏ی‏‏ و آماد‏‏ۀ‏‏ دیدار معبود ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 104
‏سرمدی است، با ما همسفر ‏‏گر‏‏دد». ‏

‏بلکه پیام امام، دعوت انسانها به دل کندن از دنیاست. دنیا مانع تجلی و ظهور حقیقت آدمی است. منشأ همۀ لغزشه‏‏ای بشر‏‏ی دوستی دنیاست، و امام خروج از مدار هوای نفس و سیر در‏‏ ‏‏آفاق و انفس و فضای بیکران بندگی را صلا می دهد، و رها‏‏یی‏‏ از ذلت  و رسیدن به عزت اسلامی را، در قالب قیام خویش طرح می کند. و در واپسین لحظه های زند‏‏گی‏‏، با علم به شهادت، در حفظ نظم و عبادت و.‏‏.. ‏‏به تمام می کوشد. ‏

‏عاشورا برگ ز‏‏رّ‏‏ین تاریخ مبارز‏‏ۀ‏‏ توحید و شرک است. بلکه عرصۀ ابد‏‏ی‏‏ تجّلی ‏‏پیو‏‏ند عدالت و حیات، حماسه و رسالت، ایمان و شهادت، هجرت و مجاهدت، نیایش و عرفان و عینیت و دیانت و انسانیت است. ‏

‏فرهنگ عاشورا، فرهنگ متعالی و نقط‏‏ۀ‏‏ اوج اخلاق دینی و عروج انسان کامل به چکاد هستی شناسی دینی و رفتار مکتبی است. ‏

‏عاشورا، ‏‏پیام‏‏ ‏‏پیا‏‏مد تحقیر مرگ است، تفسیر بارز معنی و مفهوم مر‏‏گ‏‏ در هنگام غفلت زد‏‏گی‏‏ از مر‏‏گ‏‏ است. ‏

‏در این حادثه تلخ، که دا‏‏س‏‏ اجل، سر و دست و جانها را یکی پس از دیگری درو می کند. امام و یارانش اگرچه آغازگر جنگ نیستند، ولی برا‏‏ی‏‏ مر‏‏گ‏‏ با عزت آماد‏‏ه اند‏‏. هجرت و مجاهدت امام - علیه السلام - برای بیان «نه حکومت، نه ز‏‏ندگی» ‏‏و نمایاندن راه زند‏‏گی‏‏ نبود. بلکه تعلیمات آن حضرت، چگونه مردن بود. نه فقط راه را بنمود، بلکه چگونه رفتن را بیاموخت. چگونه حرکت کردن را، با آرامترین روح، در مقابل تلخ ترین و اضطراب انگیزترین حادثه ها، در‏‏س‏‏ عملی داد. فهماند‏‏ ‏‏آنچه را که فهمیدنی بود، و نمایاند آنچه را که دیدنی بود، و شناساند‏‏ ‏‏آنچه را که... ‏

‏قیام امام، اگرچه به ظاهر در‏‏ ‏‏آن روز، بی نتیجه ماند، اما نتیجه نه، که نتیجه ها ‏‏در پی‏‏ داشت. و الگویی موفق برای تمام حرکتهای اصلاحی و جنبشهای حق طلبانه، در همۀ دورانها و بر تمام نسلها ‏‏گشت‏‏، به قول علامۀ اقبال: «تا قیامت قطع استبداد کرد». عاشورا رسالت احیا‏‏ی‏‏ دین، اصلاح امت اسلام و افشای ماهیت ضد دینی حکومت اموی را به انجام رساند. و بخش بزر‏‏گی‏‏ از قرآن کریم را تفسیر و مصداقهای آیات «لوح محفوظ‏‏» ‏‏را برلوح وجود‏‏ ‏‏تصویر و عینیت بخشید. ‏

‏نهضت امام، نمایشی عظیم از حرکتها‏‏ی‏‏ بزرگ مُصلحا‏‏ن‏‏ و سفیران خدا‏‏یی‏‏ بود‏‏؛ ‏‏چون ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 105
‏آن حضرت وارث پیامبران است. امام - علیه السلام - بسان موسی برا‏‏ی‏‏ رها‏‏یی‏‏ از ‏‏قو‏‏م ستمکار از مدینه خارج می شود، همچو شعیب در موضع یک مُصلح توانای اجتماعی ظاهر می گردد، چون یحیی و انبیای بنی اسرائیل، خود را آماده شهادت می کند، مانند ابراهیم، اعلام بیزاری از مشرکین می نماید، بسان عیسی روح عزت و حیات و‏‏ ‏‏آزاد‏‏گی‏‏ در کالبد جامعه های افسرده می دمد، و ابتلا به ذبح اسماعیل و قتل مسیح را، که هر دو تصویر نامر‏‏یی‏‏ از قربانی بودند، در دشت نینوا (طفماریه‏‏)‏‏ به منصۀ ظهور می رساند، و بسان خاتم پیامبران پاسخ سپاه اعزامی یزید را به مکه می دهد. ‏

‏از این رو، عاشورا، از لحظ‏‏ۀ‏‏ آغازین تا به امرو‏‏ز‏‏ مرزها را در‏‏ ‏‏هم نوردیده و از حصار قوم و نژاد و زبان و ملیت و جغرافیا و زمان و مکان و باور و... خارج گشته، و هماره الگوی زندگی سربلند و سرشار از عدالت، پیش روی خوارشد‏‏گا‏‏ن بسیط زمین و شکنجه دید‏‏گا‏‏ن آتش خشم حاکمان خیره سر و عذاب کشان کجرویهای حکومتهای خودکامه است. چون به انگیز‏‏ۀ‏‏ الهی مرزبانی از جامعه دینداران و صیانت از شریعت اسلام و پاسداری از حریم ولایت را، آرمان متعالی خویش قرار داده و چکامه اش را با خون نگاشته است. ‏

‏امام ندا‏‏ی‏‏ ‏‏پیر‏‏وزی شایستگان زمین را (که وعد‏‏ۀ‏‏ محتوم ایزد‏‏ی‏‏ است‏‏)‏‏ منوط به کیفیت مبارزه و نه کمیت (عده و ‏‏عده)‏‏ سپاه دانست. و بر تارک شفق های به خون نشستۀ منتظران جهان ثبت فرمود. و پرچم عاشورا، به ‏‏گسترۀ‏‏ تاریخ و کربلا به ‏‏گسترۀ‏‏ زمین را، در بلندای شرف و‏‏ ‏‏آزاد‏‏گی‏‏ به جنبش جاوید در‏‏ ‏‏آورد. ‏

‏امام برای نتیجه ‏‏گیر‏‏ی از‏‏ ‏‏آرمان شهدا و ثبات و صدور‏‏ ‏‏آن ارزشها و عظمتها، عنصر‏‏ پیام‏‏ و سوگ را با پرشکوهترین و زیباترین هیأت موزن درهم تنید، و افسانه ها‏‏ی‏‏ به حقیقت ‏‏پیو‏‏ستۀ بشری را، به صورت تراژدی غم انگیز خود، بر داستان راستان جهان نگاشت. از‏‏ ‏‏آ‏‏ن‏‏ پس عاشقان و شیعیان دلداده، دردها‏‏ی‏‏ درونی خود را با خوش الحان ترین نغمه ها سرودند و در قالب چکامه های بلند ریختند و با سوزناکترین تعبیرها، مظلوم بودن امام خویش را به ‏‏گو‏‏ش دیگران رساندند، و نوحه گرا‏‏یی‏‏ با فرمان امام سجاد - علیه السلام - به «بشیربن جذلحم» در عزا‏‏ی‏‏ شهدای کربلا آغاز شد. و از درون خانه ها، رفته رفته، به مسجدها و حلقه های عزا کشید. سپس به عرصه شعر و سرود، ‏‏نغمه ها‏‏ و نمایشها ره یافت، جانها را شرر افکند، سوزها برانگیخت، شوقها پدیدار ساخت، ‏‏گر‏‏دنها به امامت و ولایت در‏‏ ‏‏آورد، هاله ای از عشق به خاندان پاک ‏‏پیا‏‏مبر را به ارمغان آورد. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 106
‏به‏‏ بهتر زیستن و خوب مردن رهنمون ساخت، ارزش داد، یکدل و یکزبان ساخت. افشا‏‏گر‏‏ی در راه اصلاح جامعه های ستم زده و به فساد کشیده شده (و‏‏ ‏‏آگاه ساختن انسانهای ‏‏غفلت‏‏ زده و خفته و برانگیختن نیروها‏‏ی‏‏ در درون نهفته‏‏)‏‏ را آموزش داد. استواری جوانمردی و سازش نا‏‏پذ‏‏یری را با خونها درآمیخت. به جهان شیعه نقش تهاجمی و توان ذهنی داد، که با سلاح کارآمد امربه معروف و نهی ازمنکر، می توان به ا‏‏قا‏‏مه و اعتلای حق و بسط و توسعۀ عدالت اجتماعی در پرتو تشکیل حکومت پرداخت. و پیامد این باور دینی و اندیشۀ سیاسی عاشورا، را در جهان اسلام و تشیع پس از رخداد‏‏ ‏‏آن، اینگونه می یابیم: ‏

‏به سال 63 هجری مردم مدینه، با الهام از فرهنگ عاشورا، به رهبری «عبدالله حنظله»‏‏ ‏‏برای مبارزه با کارهای زشت و ناپسند یزید قیام معروف به «‏‏حر‏‏ه» را به وجود می آورند و زمینۀ سقوط پایه های کاخ ستم اموی را فراهم می سازند. ‏

‏مردم مکه به رهبری «عبدالله زبیر‏‏» ‏‏علیه حکو‏‏مت‏‏ جور شورش ‏‏گستر‏‏د‏‏ه ای ‏‏را ‏‏پی ‏‏ریزی نموده و عملی می ساز‏‏ند‏‏. به سال 65 هجری قیام توابین به رهبر‏‏ی‏‏ «سلیمان صرد خزاعی‏‏» ‏‏به وقوع می ‏‏پیو‏‏ندد، و خواب را از چشمان غفلت زده حکومت می رباید. و در سال 121 هجری زیدبن علی بر حکومت «هشام بن عبدالملک‏‏» ‏‏و کار‏‏گز‏‏اران تبهکار او قیام می کند. سپس «یحیی بن زید‏‏» ‏‏بر ضدحکومت امویان در خراسان شورش می کند. علویان در طبرستان (مازندران‏‏)‏‏ با شورش علیه دربار حاکم فرمانروا‏‏یی‏‏ شیعی را تشکیل می دهند سربداران در سال هشتم هجری علیه مغولهای خون‏‏ ‏‏آشام، در باشتین دست به جهاد‏‏ی‏‏ عظیم می ز‏‏نند‏‏، و جنبشهای کوچک و بزر‏‏گ‏‏ زیادی در ‏‏گو‏‏شه و کنار جهان به ‏‏پیر‏‏وی از تعالیم عاشورا رخ می دهد که می توان به اندیشه های اصلاحی سیدجمال، علامه اقبال، محمد عبده، مشروطیت و پس از چهارده ‏‏قر‏‏ن، بازتاب اندیشه های سیاسی شیعی در قالب یک نهضت عظیم و بی سابقه در 15 خرداد ‏‏42‏‏ تجلی می یابد، و پرتوی از بازیابی پیام عاشورا، چگونگی تجدید، روح، ‏‏پیام‏‏، نقش و کاربرد حادثه کربلا می ‏‏گر‏‏دد. و اندیشۀ‏‏ ‏‏سیاسی و ادای تکلیف احیاگری توانمند و فرهیخته ای از مکتب عاشورا، تحولی ژرف در اندیشه، عمل ‏‏و ‏‏آرمان شیعه پدید می آورد. سکوت را می شکند، نگرشها را اصلاح و مسیر مبارزه را هموار و روشهای نظری و عملی آن را تصحیح می فرماید. ما به اختصار تأثیرات فرهنگ عاشورا بر قیام 15 خرداد و انقلاب اسلامی را در چند محور کلی بیان می داریم: ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 107
1. تأثیرات سیاسی: ‏ایجاد ‏‏پیو‏‏ند و رابط‏‏ۀ‏‏ دین و سیاست، سست نمودن پایه های حکومت ستمگر زمان با طرح و بیان چهره حماسی، افشاگری و اصلاحی عاشورا، طرح و  عرضۀ اندیشه حکومت اسلامی در پرتو ولایت فقیه بر نظام سلطه و سیاسی جهان  استکباری، احیای اندیشۀ سیاسی اسلام، تجدید حیات معنو‏‏ی‏‏ - سیاسی تشیع، القای روح حماسی، سازش ناپذیر‏‏ی‏‏، عدم تسلیم زر و زور، استفاده بهینه از تشکل های سیاسی و سازماندهی نخبگان، ارج‏‏گز‏‏اری به بیان حق در برابر فرمانروای ستمکار، هجرت برا‏‏ی‏‏ ایجاد آماد‏‏گی‏‏ اندیشه ها، بیان ماهیت و هو‏‏یت‏‏ کارگزاران و‏‏ ‏‏آسیبها‏‏ی‏‏ آشکار جامعه، پیکار بی امان و با ایمان با همه توان، در پایان انتخاب شهادت آگاهانه و... ‏

2. تأثیرات اجتماعی:‏ اصلا‏‏ح‏‏ و درمان آسیبها‏‏ی‏‏ اجتماعی، مبارزه با فسا‏‏د‏‏های  دامن ‏‏گستر‏‏ و بلاهای خانماسوز اجتماعی، اجرای احکام اسلامی، بسط و توسعه عدالت اجتماعی، مبارزه با فساد دستگاههای اداری، اجرا‏‏یی..‏‏. مبارزه با استضعاف، نظارت عمومی بر مسائل جار‏‏ی‏‏ ‏‏جا‏‏معه، احیای تکلیف گرا‏‏یی‏‏ و روح مسؤولیت پذیر‏‏ی‏‏، حفظ کیان و حوزه مسلمین و... ‏

3. تأثیرات فرهنگی:‏ بیان چگونگی حرکت، چگو‏‏نه‏‏ زیستن، چگونه مردن، القای روح آزاد‏‏گی‏‏، حمیت اسلامی،دفاع از حریم ‏‏قر‏‏آن و عترت، عدم تقیه در بروز خطر جد‏‏ی‏‏ برای محو یا تحریف و... احکام اسلام و اصول دین و ضروریات آن،ایفا‏‏ی‏‏ نقش اساسی در تعیین سرنوشت، رشداندیشۀ دینی و بینش متعالی. اصالت بخشی به بند‏‏گی‏‏ خداوند، به کار‏‏گیر‏‏ی شیوه ها‏‏ی‏‏ بهینه و مؤثّر تبلیغی در راه بیان هدف و نیل به آ‏‏ن‏‏، و.. ‏

4. تأثیرات اخلاقی: ‏خودسازی، اهتمام به امور مسلمین، اخلاص، فداکار‏‏ی‏‏، شجاعت، رادمردی، تهجد و عرفان، اهمیت بخشی به برپا‏‏یی‏‏ نماز (ذکر بزر‏‏گ‏‏ الهی‏‏)‏‏ نظارت عمومی (امر به معروف و نهی از‏‏ ‏‏منکر‏‏)‏‏، بردبار‏‏ی‏‏ در راه اهداف بزرگ، ثبات و استواری اندیشه، عزم راسخ در هدف، راستی و درستی در‏‏ کر‏‏د؟ انسانهای خفته، پرورش روح، تقویت اراده، ادای تکلیف، جلب قرب و رضای الهی، تمرین پارسا‏‏یی‏‏ و نظم، ایثار و خضوع، امید و خشوع، تو‏‏کل‏‏ و استغنا، از جمله اثرهای مطلوب و مشهود فرهنگ ‏‏پر‏‏بار عاشورا بر قیام و انقلاب اسلامی، از نقطه آغازین تا فجر ‏‏پپر‏‏وزی و بلکه تداوم، ثبات و صدور‏‏ ‏‏آن می توان شمرد. اینک به زمینه های قیام 15 خرداد و ر‏‏یشه‏‏ ها‏‏ی‏‏ انقلاب اسلامی نگاهی اجمالی می افکنیم‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 108
‏زمینه‏‏ ها‏‏ی‏‏ قیام 15 خرداد، یا ریشه های انقلاب اسلامی‏

‏پیش از تأثیرگذاری فرهنگ، تعالیم و سیاستهای عملی حماسۀ عاشورا، بر نهضت اسلامی ملت مسلمان ایران، می توان چنین نگاشت که؛ روح و نشاط پیکار و توان ذهنی و عملی انقلاب، در متن و بطن احکام اسلامی، جایگاه ویژه ای دارد. مانند: آیات: دخالت انسان بر تعیین سرنوشت خویش در طول اراده خداوندی ‏(انّ الله لا یُغیِّر مابقومٍ حتی یغیِّروا  ما بأنفسهم)‏ و فضیلت مجاهدین بر قاعدین ‏(فضّل الله المجاهدین علَی القاعدینَ اجراً عظیماً)‏. و احادیث فراوان در این بخش: ‏«الجنة تحت ظلالِ السیوف»‏، ‏«اَفَضَل الجَهٰاد کلمةُ حق عِند امام جٰائر»‏، ‏«الجهاد باب من ابواب الله فتحهَ الله لخاصة اولیائه...»،‏ ‏«لکل مذهبِ رهبانیة و رُهبّانیة هذا المذهب الجهٰاد»‏، ‏«اُغزوا تورثوا ابنائکم مجداً»‏، ‏«فرضَ الله الجَهٰاد عِزّاً لِلأسْلام»‏ و... ارزش والای شهادت و دیگر سجایای الهی که هر یک نقش حرکت زایی در جامعه اسلامی را دارد، که این نوشتار را، گنجایش نیست و جایگاهی دگر می طلبد. ‏

‏آری، قیام پانزدهم خرداد را می توان، حلقه ای از زنجیرهای بهم پیوسته ای دانست که یک سر‏‏ ‏‏آن در سقیفۀ سلطنت و سر دیگر‏‏ ‏‏آن در دست مظلومی ‏‏گمشد‏‏ه در سقیفه و کربلای  ایران، بلکه به ‏‏گستر‏‏ه جهان تشیع بود. که امام راحل رادمرد‏‏ی‏‏ از سلاله حسین - علیه السلام - با مشاهد‏‏ۀ‏‏ زمینه های عقیدتی، سیاسی و اجتماعی - فرهنگی، جامعۀ‏‏ ‏‏خداجوی ایران و الهام از فرهنگ و سیاست عاشورا، آسیبهای وارد‏‏ ‏‏شده بر ‏‏پیکر‏‏ مکتب، باو‏‏ر،‏‏ فرهنگ و اخلاق عمومی و‏‏... (‏‏به جهت نفوذ دست نشاند‏‏گا‏‏ن استکباری و دشمنان ‏‏قسم‏‏ خورد‏‏ۀ‏‏ اسلام، ‏‏گر‏‏ایشهای مستبدانۀ دولتمردان، توسعۀ سلطه های اقتصادی، وابستگی های سیاسی و فرهنگی، تفرقه داخلی، ‏‏فسا‏‏د شایع در دستگاه رهبری، تبهکاری و سرسپرد‏‏گی‏‏ کار‏‏گز‏‏اران، حبس و تبعید و به شهادت رساندن بزر‏‏گا‏‏ن دینی و سیاسی، ‏‏بی‏‏ محتوا سا‏‏ختن‏‏ تعالیم اسلام و قرآن در شؤون زند‏‏گی‏‏ مردم، رواج ‏‏گر‏‏ایشها و جهان بینی های ما‏‏دّ‏‏ی، شعار جدا‏‏یی‏‏ دین از سیاست، کنار زدن روحانیت از مباحث و فعالیتهای سیاسی، به انزوا کشاندن روشنفکران متعهد، فروا‏‏فکند‏‏ن حق و نشاندن باطل به جای آن، انحراف از ولایت، ترک قوانین سیاسی - اجرا‏‏یی ‏‏اسلام، خودباختگی سران جامعه، بر‏‏ ‏‏افروخته شدن شعله های ‏‏فسا‏‏د، مهجور ماندن اسلام، استماله دین ‏‏پیا‏‏مبر به دست ر‏‏و‏‏شنفکرنمایان غربزده،  قرار ‏‏گر‏‏فتن جامعه در شُرف تغییر ماهیت اساسی و ‏‏گر‏‏یز جامعه از اخلاق، معنویت و ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 109
‏فضیلت و...) بنای نارضایتی از وضع موجود را در سیاست مبارزاتی خویش می گذارد. و  با نگارش کتاب توفان برانگیز «کشف اسرار‏‏» ‏‏بعد از واقعۀ شهریور 1320، راه عملی مبارزه را هموار می سازد. در ادامه با مخالفت قانون تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ‏‏1340‏‏، مخالفت علنی با احیا‏‏ی‏‏ قانون کاپیتولاسیون، اعلام عزای عمومی در نوروز ‏‏42‏‏ و  ا‏‏فشا‏‏گر‏‏ی‏‏ فساد دربار و سران مملکت و اعترا‏‏ض‏‏ به برگزاری جشنهای دو‏‏ ‏‏هزار و پانصد ساله و‏‏... ‏

‏شعله ها‏‏ی‏‏ خشم دیرین مردم و انقلاب را فروغ می بخشد. و با الهام از روح سازش ناپذیری و حماسی سرور شهیدان، با جرأت و جسارت هر‏‏ ‏‏چه تمام، سکوت خشم‏‏گینانه ‏‏جامعه را درهم می شکند. و محتوا‏‏ی‏‏ سیاسی اسلام را زنده می کند. دیانت و سیاست را‏‏ پیوند‏‏ی تازه بخشیده و در طرحی نو در می اندازد، و به ذکر‏‏ ‏‏آسیبهای اجتما‏‏عی‏‏ و غلبه هواهای نفسانی و شیوع فساد و تباهی می پردازد. وابستگی و غارت اموال بیت المال را از‏‏ ‏‏آسیبهای اقتصادی می داند، و ترویج ظواهر فریبنده غربی و غربزدگی، دور‏‏ی‏‏ از اخلاق و معنویت اسلام را، از جمله ضعفها و انحرافات اعتقاد‏‏ی‏‏ و فرهنگی بر‏‏ می ‏‏شمرد. و درمان این آسیبها را، اصلا‏‏ح‏‏ اندیشۀ دینی، تغییر نگرش مردم نسبت به دین، نفی سازش با حکومت جو‏‏ر،‏‏ عدم سکوت در برابر کجرویهای زمامداران، اهمیت دادن به نقش مردم و شخصیت بخشی به جامعه، بیان و تصریح ارزشهای اسلامی، افشا‏‏گر‏‏ی ماهیت فرمانروایان  بی کفایت، و تشکیل حکومت اسلامی در پرتو قرآن و سنت معرفی می کند، می فرماید: ‏«... باید کوشش کنیم که دستگاه اجرای احکام و ادارۀ امور برقرار شود و مبارزه در راه  تشکیل حکومت اسلامی لازمۀ اعتقاد به ولایت است.»‏ (حکومت اسلامی ‏‏ص‏‏ 22‏‏)‏

‏و از این زاویه، به احیای اندیشه دینی و سیاسی - اجرا‏‏یی‏‏ اسلام همّت می ‏‏گما‏‏رد و توفیق می یابد بخش عظیمی از‏‏ ‏‏توده های جامعه را در لوای اسلام و ولایت به وحدت کلمه  و عمل و اندیشه فرا‏‏ ‏‏خواند. و بسیاری از انزواجویان و پارسایان متحجر که «تقیه‏‏» ‏‏را سپر  جان و نان و بهانۀ سکوت و سازش خود قرار داده بودند، با مبنا‏‏ی‏‏ فقهی خود درهم  می شکند، می فرماید: «تقیه برا‏‏ی‏‏ حفظ دین است، در جا‏‏یی ‏‏که دین در خطر نابودی است  تقیه حرام است.» (به این معنا‏‏؛ ‏‏که تکلیف همیشه دایر مدار حصول نتیجه نیست‏‏)‏‏. بلکه امام با نگرش سیاسی به عاشورا، تحوّلی ژرف و نگرش کلی به رابطه دین و سیاست ایجاد می کند. و عاشورا مدخلی بر فعّالیتهای سیاسی اسلام محسوب ‏‏گشته‏‏. و موجب مشروعیت ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 110
‏مبارزه با سلطان ستمکار می ‏‏گر‏‏دد. و روحانیت که یا منزوی بودند و یا از صحنه های علمی سیاسی ‏‏و...‏‏ کنار زده شده بودند، با احیای سنت ‏‏گسستۀ‏‏ عاشورا محلی از اعراب می یابند. و با فرا‏‏ ‏‏رسیدن عاشورا، روشهای بهینۀ مبارزاتی، شیوه ها‏‏ی‏‏ کارآمد تبلیغی با بیان‏‏؛ ‏‏اهداف، دستاوردها، عمل به تکلیف، عدم‏‏ ‏‏سازش، ارزش حماسه و جهاد‏‏ و...‏‏ حیات معنوی -  سیاسی اسلام و قرون و نفوذ روحانیت شیعه تجدید می شود. و امام در رهنمودهایش می ‏‏فر‏‏ماید: «حیات اسلام به ز‏‏نده‏‏ ماندن محرم و صفر است‏‏» ‏‏و این دید‏‏گا‏‏ه سیاسی امام نسبت به عاشورا، برخاسته از ادای تکلیف الهی، به هنگام بروز خطر است. (و انگیزه تکلیف ‏‏گر‏‏ا‏‏یی‏‏ امام بسی حائز اهمیت است. که معظم له هدف از عاشورا و نهضت حسینی را نیز، ادای تکلیف می دانست‏‏)‏‏. می ‏‏فر‏‏مود: «ما مأمور به ادای تکلیفیم نه مأمور به نتیجه‏‏» (‏‏و  آ‏‏ثا‏‏ر این دید‏‏گا‏‏ه احساس ‏‏پیر‏‏وز‏‏ی جا‏‏وید بود، در هر حال‏‏)‏‏، و هدف از این کنش نیز کسب رضای الهی است و شیوه آن سازش ناپذیری، و نتیجه اش شهادت (فوز عظیم‏‏)‏‏ یا بر‏‏قر‏‏ار‏‏ی‏‏ حکومت عدل اسلامی در پرتو ‏‏قر‏‏آن و ولایت است. ‏

‏و این سازه های رفتار سیاسی پس از یک فرایند یادگیری خود آگاهانه از سوی حضرت امام صورت گرفته و تلاش برای بسط و تعمیق آن تحقق یافته، که بر اساس این نگرش عاشورا رخدادی تکرارشدنی جلوه می کند. و چه بسا امام از عاشورا، دو جریان حق و باطل را برداشت می کند و الگوی سیاسی قرار می دهد و «حجّت مبارزه» تلقّی می کند.  می فرماید: «حجّت ما، جواز و لزوم عمل ما عمل سیدالشهداست» (ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص  323- 324). و از جنگ عاطفی سیاسی عاشورا بهره گیری نموده و جریان مبارزه را در بستر تاریخ سیاسی اسلام جاری می سازد. و مبنای حرکتش را از آغاز جوانی تا پایان عمر پر برکتش این آیه شریفه قرار می دهد: ‏«قُلْ انِّما اَعِظُکم بواحِدَة اَنْ تَقوُموُا لله...»‏. ‏

‏و این اندیشۀ پویا را القا و قوت می بخشد که‏‏؛ ‏‏یک مسلمان نباید زیر بار ظلم برود. نباید تن به ذلت دهد. نباید به خود اجازه دهد که خوار شود و... و شایان ذکر است که همه این شعارها را در لوای مفاهیم اسلامی طرح و بیان می کند، و به آزادی، به صورت یک مسألۀ سیاسی نمی نگرد. و با موازین دینی درهم آمیخته و رنگ اسلامی به آن می بخشد و به بیانات آزادیبخش پیشوایان اشاره دارد: ‏«لا تکُن عبد غیرک فقد جعلک الله حرّاً،... کوُنوُا احراراً فی دُنیٰاکُم، الموت فی حیاتِکُم مقهورین و الحیٰات فی موتِکُم قاهرین».

‏و راز توفیق را، امام - رحمة الله علیه - در این تدبیر جست و‏‏ ‏‏جو می کند که نهضت 15 ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 111
‏خرداد را با عاشورا پیوند نا‏‏گسستنی‏‏ بزند. و‏‏ ‏‏آتش خشم و کینه مردم را، همراه با عشق به اهل بیت درهم آمیزد. و استاد شهید مطهری - رضوان الله تعالی علیه - قافله سالار پرورش  یافتگان این مکتب، در‏‏ ‏‏این باره می فرماید: ‏«رمز توفیق امام و انقلاب، پی ریزی مبارزه در  قالب مفاهیم اسلامی بود. و اگر نبود که مردم حس کنند، که این ندای پیامبر و علی و امام حسین است که از دهان این مرد، خارج می شود. محال بود نهضت به این وسعت در این  مملکت به وجود آید»‏. (‏‏انقلاب اس‏‏ل‏‏امی، ص 52‏‏)‏‏. ‏

‏و با فرا‏‏گیر‏‏ شدن فرهنگ حرکت زا‏‏یی‏‏ عاشورا در میان روشنفکران شیعی، زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، هدفدار بودن، خود‏‏ ‏‏آگاهی، جهت گیر‏‏ی‏‏ عقیدتی تکلیف ‏‏گرایی‏‏ و‏‏ پیوند‏‏ مستحکم مردم با رهبری را، هر چه بهتر فراهم ساخت. و پس از عوامل مؤثر(مکتب، رهبر‏‏ی‏‏ و مردم‏‏)‏‏، قیام 15 خرداد، همسان قیام عاشورا، بر‏‏ ‏‏پایه باور خدا‏‏یی‏‏ اصل بند‏‏گی‏‏ و جلب رضای الهی استوار ‏‏گر‏‏دید. و هر لحظه بر فروغ و نور‏‏ ‏‏آن افزوده ‏‏گشت‏‏. و توده های عظیم عاشوراییان درهم‏‏ پیو‏‏ند خوردند. و به نمونه حیات سربلند، عشق و ایثار و انسانیت و وحدت رسیدند و با تمسک به سفارشها‏‏ی‏‏ رهبر‏‏ی‏‏ وارسته و عار‏‏فی‏‏ به کعبه عشق رسیده،انقلاب فرهنگی و تحو‏‏ل‏‏ مقد‏‏س‏‏ درو‏‏ن‏‏ را فر‏‏ض‏‏ راه شمر‏‏د‏‏ند. و در خودساز‏‏ی‏‏ و غلبه بر خصم نفس به کمال کوشیدند تا که از تزکیه به عنوان اهرم کنتر‏‏ل‏‏ قدرت و عرضه آرمانها‏‏ی‏‏ اخلاقی در میان سیاست بهره ‏‏گیر‏‏ند. و ساختار نظام سیاسی کشور را با شکست نفس خصم جامۀ عمل پوشانند. ‏

‏از این ر‏‏و‏‏ به شورانگیزترین باورها‏‏ی‏‏ دینی تمسک جستند و علیه سلطه سلطنت شوریدند. و یاران امام، با الهام از رستگاران مکتب عاشورا، با دلی پر از عشق و اخلاص لب ‏‏گشا‏‏دند، بی واهمه از تبعید و قتل، به زبانی که همه توفان انگیز بود، با سینه ای ‏‏گشاد‏‏ه آماد‏‏ۀ‏‏ هر بلا، فریاد بر‏‏ ‏‏آوردند‏‏ ‏‏آن عزیز را چرا؟! و این ‏‏فر‏‏اق چرا؟! مبادا سکوت! مبادا دلارام در‏‏ ‏‏سکوت و رضا به این حال! هرگز‏‏..‏‏. ‏

‏بدین سان عاشورا‏‏ی‏‏ دیگر‏‏ی‏‏ در کربلای ایران بر‏‏ ‏‏پا نمودند و حرکتی را ایجاد کردند که ‏‏«‏‏انفجار نور» نام گرفت و همین نو‏‏ر‏‏ در فجر سینه آفا‏‏ق‏‏ شکافت... ‏

‏ ‏

‏نقش مکتب، رهبری و مردم در قیام 15 خرداد‏

‏اینک به نقشهای کارآمد هریک از نیروهای پدیدآورند‏‏ۀ‏‏ انقلاب، هر‏‏ ‏‏چند کوتاه اشارتی ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 112
‏می رود، تا در ثبات، صدور و بقای آن، از عوامل (مُحدثه و موجده) مؤثّر مدد جوییم. و جاودانگی آن را بر لوح تضمین بنگاریم و  تمهیدی بر حکومت صالحان زمین گردانیم. ‏

الف - مکتب:‏ انقلاب، ایجاد دگرگونی و تحول در یک ساختار را گویند. و از مقولۀ عصیان و طغیان مردم یک ناحیه و سرزمین بر وضع حاکم به منظور برپایی وضع مطلوب دیگر است. و این دیدگاه تغییر ساختاری، از ویژگیهای احکام و آموزشهای متعالی اسلامی است. چون اسلام راستین، دین سیاست، دولت، جهان بینی، هستی شناسی، فلسفه، قوانین فردی و اجتماعی، جهاد، حدود و قضاوت است و مجاهدتهای نبی اکرم – صلی علیه و آله – در تشکیل حکومت و پایگاه قدرت آن حضرت، جنگلهای عدالت گستر امام علی – علیه السلام – و مبارزه و شهادت همۀ پیشوایان الهی گواه این اصل اساسی و آرمان برتر اسلامی است. و در این باره امام حسین – علیه السلام – می فرماید: ‏«اِنَّ الله ندُبنٰا لِسیٰاسَة الأمَّة»‏ «خداوند متعال را برای ادارۀ امور امّت برگزیده است»، و این پوستگی دین و سیاست و رهبری بر امت، نمایشگر قدرت عظیم دینداران بر تغییر ساختار نظام سیاسی جامعه، بر پایۀ اندیشه های دینی است. ‏

‏و با نگرش در تاریخ انقلابهای جهان، نظر ما به انقلابهای سیاسی، عقیدتی، صنعتی، کارگری، علمی، فرهنگی و طبقاتی، و... معطوف می گردد مانند انقلاب اکتبر، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب فرهنگی چین و انقلابهای علمی و صنعتی و جنبشهای اصلاحی فراوان ملّتهای مختلف. امّا انقلاب اسلامی ملّت ایران، بسان هیچ یک از انقلابهای جهان نیست. ویژگیهای آن منحصر به خود است. چون هدف، رسیدن به آزادی، شکوفایی اقتصادی، طرحهای سیاسی و منافع طبقاتی و... نبوده است. و به طور ویژه، در هیچکدام از این حصرها گنجانده نشده است. و با الهام از کتاب عاشورا، همۀ این موارد، در قالب مفاهیم ارزش اسلام طرح گردیده است و رنگ اسلامی به خود گرفته، و هدف از پیدایش آن حاکمیت معنویت اسلام بوده و تعلیم اسلام و فرهنگ قرآن و عاشورا، عاری از این ارزشها نیست، بلکه انقلاب، صرفاً اسلامی و متّکی بر باورهای الهی و قدرت سرمدی ایزد منّان است. و هرگز چون سایر انقلابها قایم به شخص نبوده است. و اصلی ترین عامل پیدایش شکل گیری و تداوم نهضت، القای نیروی معنوی اسلام بود. که توانست خودباختگی جامعه را در برابر غرب از بین ببرد. و به جامعه روح استقلال داد و جامعۀ وابسته را زنده گرداند. و یکجا به حرکت اصلاحی (و تغییر ساختاری) درآورد. و برای دریافت هوّیت اسلامی و ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 113
‏حیات معنوی به تلاش مستمر وا‏‏ ‏‏دارد. ‏

‏و همچنین بینش تکلیفگرا‏‏یی‏‏، احساس مسؤلیت و ا‏‏جر‏‏ا‏‏ی‏‏ موازین اسلامی باعث شد، همسان نهضت کربلا طیف ‏‏گستر‏‏د‏‏ه ای ‏‏که در انحصار هیچ ‏‏گر‏‏وه، طبقه، نژاد، ملیت، زبان و رنگ‏‏ و... ‏‏نگنجد و فریاد‏‏گر‏‏ان آن مجموعه ای از همه ‏‏گر‏‏وههای شهری، روستا‏‏یی‏‏، فرهنگی، سیاسی، بازار‏‏ی‏‏، مذهبی، و مرد و زن، کوچک و بزرگ با اراد‏‏ه ای سترگ‏‏ و مشتی آهنین و گامهای ثابت و بلند و... به خروش آیند، و در نفرت از هیأت حاکمه به وحدت اندیشه و عمل رسند. و با شعارها‏‏ی‏‏ توفند‏‏ۀ‏‏ برخاسته از عمق جان و ایمان، ره رستگاری را ‏‏پیمو‏‏دند و همه با هم، یکصدا و پرطنین گفتند: ‏«الله اکبر خمینی رهبر، لا اله الا الله - رهبر ما روح الله، حزب فقط حزب الله - رهبر فقط روح الله، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»،‏ نه در پرتو دیگر... و..؟‏‏!‏‏. ‏

ب - رهبری:‏ در انقلاب اسلامی، برخلاف سایر انقلابها. رهبر‏‏ی‏‏ به صورت گزینش و‏‏ ‏‏انتخاب از میان نامزدهای رهبر‏‏ی‏‏ در جریان مبارزه صورت نگرفت، بلکه گرایشها‏‏ی‏‏ مردم نیز، نه فقط از روی این بود که‏‏؛ ‏‏رهبری نهضت صرفاً، انسانی شجاع، آگاه، صدیق، مدیر، دارا‏‏ی‏‏ بینش و قاطعیت است. و دیگران یا دارا‏‏ی‏‏ این امتیازات نبودند و یا شدت و ضعف داشتند. بلکه می توان تأثیرات متقابل نهضت و رهبری بر یکدیگر را، در کمار این شرایط لازم و کافی، در وجود امام راحل اشاره کرد. که موجب شد ایشان به رهبری بلا ‏‏معا‏‏رض در صحنه مبارزاتی بر‏‏گز‏‏یده شود. ‏

‏ایشان ضمن داشتن مزایای یک رهبر موفق، وفادار، آینده نگر و امیدوار. بیش از هرکس در مسیر فکری، روحی و نیازهای جامعه، و درمان آسیبهای وارده بر‏‏ پیکر‏‏ دین و اجتماع قرار داشت. و از سو‏‏یی‏‏ عشق و محبت و اعتماد و انس مردم به اسلا‏‏م‏‏ و‏‏ ‏‏اهل بیت موجب شد که مردم حس کنند، این ندای ‏‏پیا‏‏مبر و امام حسین علیه السلام است که از دهان این مرد بیرون می آید. و از این رو‏‏ پیر‏‏وی او را، فرض راه دانستند. (علاوه بر این که پیروی از او در طول اطاعت ‏‏پیا‏‏مبر و ائمۀ هد‏‏ی‏‏ محسوب می شد. چون آن حضرت فقیهی مجاهد، مجتهدی اعلم، سیاستمدار‏‏ی‏‏ موفق و زعیمی عالیقدر و.. بود‏‏)‏‏ زیرا امام تنها کسی بود که منطقی را که به کار برد، شیو‏‏ۀ‏‏ مبارزاتی که برگزیده، شعاری که داد، اهرمها‏‏یی‏‏ که روی آنها فشار‏‏ ‏‏آورد، تشخصی که به جامعه بخشید. از نیروها و نخبگانی که مدد جست. مد‏‏یر‏‏یت اجتماعی که اعمال کرد، همه و همه در سایه اسلام و رنگ و بویی از اسلام داشت. و این همان ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 114
‏خواستۀ ملت مسلمان و انقلابی ایران بود که دیگران این توفیق و برتری را به کمال نداشتند و حذف شدند. ‏

‏پس امام با درک صحیح و درایت کافی از جامعۀ مستعد ایران و تزلزل ساختار سیاسی، امنیتی و وابستگیهای اقتصادی، ‏‏فرهنگی‏‏ نظام سلطه و سلطنت، هدایت مد‏‏برانۀ‏‏ خویش را آغاز می کند. و پس از چهارده قرن با همه بدعتهای ناروا، فسادهای اجتماعی، کم رنگ شدن جلوه های مکتبی و شعائر اسلامی و...، هدف سیاسی - الهی، احیا‏‏ی‏‏ دین و‏‏ ‏‏اصلا‏‏ح‏‏ امت عاشورای حسینی را، تعقیب می کند - و در مراحل برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت و پیگیر‏‏ی‏‏، از مکتب عاشورا تأثیر می ‏‏گیر‏‏د. و در نخستین گام، با‏‏ ‏‏مشخص کردن اهدا‏‏ف‏‏ مبارزه به عنوان اصلاح امور ا‏‏مت‏‏ اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با غارتگر‏‏ی‏‏ و ستم، ‏‏پیرو‏‏ راستین امام علیه السلام - ظاهر می شود - و در روبرو‏‏یی با مرگ‏‏، دچار شوک، وا‏‏کنشها‏‏ی روحی، روانی، چانه زدن و کنار‏‏ ‏‏آمدن با سازش و نجات خود برنمی‏‏ ‏‏آید. همانند «ثارالله‏‏» ‏‏مر‏‏گ‏‏ را سعادت و نجات و سازش خود را با ستمگران خواری می شمرد. می فرماید: «من اکنون قلب خود را برای سرنیزه ها‏‏ی‏‏ مأمورین شما حاضر کرد‏‏ه ا‏‏م. ولی برای قبول ز‏‏و‏‏ر‏‏گو‏‏ییها و خضوع در مقابل ستمگریها‏‏ی‏‏ شما حاضر نخواهم ‏‏کرد» ‏‏دربار‏‏ۀ‏‏ فاجعۀ فیضیه، فروردین ‏‏42‏‏ به نقل از زند‏‏گینا‏‏مه امام ج اوّل ص ‏‏4)‏‏. و در جا‏‏ی‏‏ دیگر می فرماید: «ما در انتظار حبس و زجر و اعدام نشسته ایم» (‏‏چهلم‏‏ شهدای فیضیه به نقل از مدرک با‏‏لا).‏

‏بلکه چون مولای متقیان، انسی دیرینه با مر‏‏گ‏‏ دارد. (بیش از انس کودک به پستان مادر‏‏)‏‏ و‏‏ ‏‏این راز بزر‏‏گ‏‏ و توفیق انس با حضرت دست داد، در وصیتنامۀ سیاسی - الهی ایشان در‏‏ می ‏‏یابیم: «‏‏اکنو‏‏ن - با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاهد و ضمیری امیدوار به فضل خدا... بسوی جایگاه ابد‏‏ی‏‏ سفر می کنم...» (فراز‏‏ی‏‏ از وصیتنامه ایشان‏‏)‏‏ امام در زمینۀ سازماندهی نیز به پرورش نخبگان حوزه و پرورش اخلاقی و روحی آنان می پردازد. و کادر نیرومند ‏‏ا‏‏جرا‏‏یی‏‏، ‏‏قضایی‏‏ و پایگاه رهبری و دینی را به وجود می آورد. که الگوی بارز این تلاش عظیم فرهنگ و مدیریت را در عرصه ها‏‏ی‏‏ حساس انقلاب و تداوم آن در جامعه کنو‏‏نی‏‏ می بینیم. ‏

‏در مرحلۀ رهبری نیز‏‏،‏‏ حقانیت خود، ویژ‏‏گیها‏‏ و اهداف و.‏‏.. ‏‏انقلاب اسلامی را بیان می کند. بند‏‏گی‏‏ طاغوت را باطل می شمر‏‏د‏‏، شعائر اسلام‏‏می‏‏ را تعظیم می دارد. روحیه ‏

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 115
‏شجاعت و حمیت اسلامی را در روح و جان ملت خویش می پروراند. و راه مبارزه را هرچه هموارتر می سازد. تا حصول نتیجه در کنار ادای تکلیف منطقی آسانتر جلوه گر نماید. و بر فروغ امید ‏‏پیر‏‏وان بیفزاید. و در ‏‏بعد‏‏ ‏‏نظا‏‏رت و پیگیری جریان امور نیز، امام امت اساسی ترین شیوه را برمی ‏‏گز‏‏یند و با آوردن نمایند‏‏گا‏‏ن فرهیخته و شایسته، در مراکز حساس سیاسی، اجرا‏‏یی‏‏، تبلیغی و نظامی و خدماتی و... مدیریت و سیاست عاشورا‏‏یی‏‏ خود را اعمال می دارد و با نگاه ژرف اندیش و‏‏ ‏‏آینده نگر‏‏،‏‏حرکت نظام و انقلاب را، مدنظر والای خویش قرار می دهد. ‏

‏این مدیریت اجتماعی برخاسته از شخصیت سالم است که تجلیگاه آن آرامش درون، احساس کارآ‏‏یی‏‏، امیدواری، وفادار‏‏ی‏‏، عشق و هدفدار بودن انقلا‏‏ب‏‏ و نظام است. که همه این سجایا به تمام در وجود ایشان هویدا بود. و به گونه یک رهبری الگو، مقتدر و موفق برای یک امت ظهور کرد. و جهات اسلام و بپاخاستگان محروم گیتی به زعامت پیامبرگونه آن حضرت سر تعظیم فرود‏‏ ‏‏آوردند. ‏

‏می توان زندگی، هنر، اندیشه، مدیریّت، دیدگاهها، هجرت، جهاد و رحلت و دعوتگری ایشان را زنده کنندۀ یاد و خاطرۀ نهضت و فرهنگ عاشورا دانست. و انقلاب ایشان را که با اصالت و ریشه های جا افتاده در تاریخ و فرهنگ اسلام و سنن ثابت الهی پیوند خورده است ترجمان واقعی عاشورا شمرد. بدینسان پس از قیام 15 خرداد، هجرت جهاد و.. توانست عاشورای دیگری بیافریند. و پس از رسیدن به کعبه مقصود پیروزی و ادای تکلیف الهی، عزم سفر از این ثریٰ به ثریا نمود. و چهرۀ حماسی و عرفانی خویش را از خاک به افلاک درکشید. ‏«السلام علیه یوم وُلد ویَوْم یموتُ و یوم یبعثُ حیّاً».

ج - مردم:‏ ملت بیدار و عاشورا‏‏یی‏‏ ایران، با احساس مسؤلیت و ادای تکلیف و برای شرکت در سرنوشت جامعه خویش و ابراز خشم دیرینۀ خود با نظام سلطه، به صلای ‏‏پر‏‏ مهر رهبر عظیم الشأن خود لبیک نصوحاً‏‏ می ‏‏گوید و از نقطه آغازین انقلاب، نقش فعال و ‏‏گستر‏‏د‏‏ه ای ‏‏را در این جنبش اصلاحی از خود به نمایش می گذارد. برخلاف عاشورا، که مردم در‏‏ ‏‏آن قیام حضور‏‏ی‏‏ بس ضعیف دارند. اینجا مردم برای اطاعت از رهبر‏‏ی‏‏ و اعتلا‏‏ی‏‏ حق در مبارزه شرکت می جویند و یکصدا فریاد می زنند: «تا خون در رگ ماست - خمینی رهبر ماست، یا مرگ یا خمینی، ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند، وای اگر خمینی حکم جهادم دهد - ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد و...». ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 116
‏مردم، در این قیام، از صلابت بلال، رشادت عمّار، شکوه صحابه پیامبر و از تبار سربداران و سلمان و...  الهام گرفته بودند. اینها در پرتو کلام رهبری به انقلاب اسلامی صبغۀ مردمی بخشیدند، و در همۀ صحنه ها، به ندای «الست» رهبر، خروش ‏«قالوا بلی»‏ در آوردند. و چون سیلی بنیانکن، پیمان و غلطان، مواج و پر طغیان، به سوی دریای نیلگون پیروزی جریان یافتند. و پایه های زر و زور گردنکشان کهن تاریخ سلطنت را، از بن فرو ریختند. و هر یک از ذرات جاری، این نغمه را مترنّم بود. که (ما چو موجبیم کارامش ما عدم ماست نه سازش، نه تسلیم، نبرد تا پیروزی) و همان نوری جلوه گر شد که آنها خواستار دیدنش بودند. ‏

‏و امام و نور چشمشان فرمود: «در کشور، نور الهی جلوه‏‏ گر‏‏ شده است. قدر این جلو‏‏ۀ ‏‏الهی را بدانید‏‏» ‏‏و پاس دارند‏‏گا‏‏ن فداکار این«نور‏‏» ‏‏ترکیبی است از: رهبران، کارگزاران، جانبازان، خانواده های شهیدان، رزمند‏‏گا‏‏ن، ایثار‏‏گر‏‏ان، بسیجیان، کشاورزان و فرهنگیان و.. که با پژواکهای رفتاری و خدای خودشان، از به خاموش ‏‏گر‏‏اییدن این نور پرفروغ جلوگیر‏‏ی‏‏ می کنند. روز‏‏ ‏‏شمار انقلاب و اوج و حضیض آن نمایشگر تلاش خفاشان شب پرست و توطئه های عظیم و جهانی دشمنان قسم خورده اسلام برخاموشی این نور است. زیرا دهها سازمان، انجمن، و جمعیت تشکیل دادند، در‏‏گیر‏‏یهای نظامی در کردستان، ترکمن صحرا و ماجرای خودمختاری را دامن زدند، ‏‏گر‏‏وه ‏‏فر‏‏قان، ترورهای ناجوانمردانه نخبگان انقلاب،انفجار حزب جمهوری اسلامی،ریاست جمهوری، مبارزه مسلحانۀ منافقین داستان بنی صد‏‏ر‏‏ حزب توده، ‏‏کو‏‏دتای ‏‏نو‏‏ژه،اقلیت و اکثریت، فداییان خلق، تحریم و محاصره اقتصادی، حمله نظامی آمریکا به طبس و خلیج فارس، 8 سال جنگ تحمیلی، و صدها دسیسه سیاسی و بین المللی دیگر فقط برای به ستوه آوردن مردم و کناره گیر‏‏ی‏‏ آنان از صحنۀ‏‏ ‏‏ انقلاب و کم سو نمودن فروغ نهضت اسلامی، طرح و اجرا شده است. غافل از این که مردم سلحشور ما، پرورش یافتگان مکتب آزاد‏‏گی‏‏ و رشادت عاشورایند، زن و مرد، خرد و کلان، فداکار و ‏‏پیکا‏‏ر‏‏گر‏‏ند، اینان فرزندان محرمند، امانتداران شایسته و سربازان دلیر رهبرند. اینها جملگی از «حزب خدایند‏‏» ‏‏بیم و ترسی برایشان نیست و بهشت جاوید پاداش صبر و استقامتشان است. ‏

‏کوتاه سخن اینکه در ثبات، صدور و بقای انقلاب، باید به «دین» به عنوان معیار حقیقت نگریست نه «ابزار توجیه» چو‏‏ن‏‏ عامل حدوث نهضت است. ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 117
‏آنگه به اعتلای رهبری، «نه از زاویه قدرت»، بلکه قطب خدمت و پایگه دینی، سیاسی و وحدت آفرینی نگریست، چرا‏‏ ‏‏که افول جامعه به سقوط دستگاه و بی کفایتی رهبری بستگی تام دارد. و به مردم به عنوان نگهبانان همیشه بیدار و مرزبانان حماسه انقلاب و دستاوردها‏‏ی‏‏ عظیم آن و... به دید‏‏ۀ‏‏ تقدیس و احترام نگریست. و در بهبود‏‏ ‏‏آموزش، کیفیّت معاش و حمایت از‏‏ ‏‏آنان را در راستای سپاس و ستایش الهی، به نهایت کوشید، چرا‏‏ ‏‏که راه خدا، از میان خلق می گذرد. و بی تو‏‏جهی‏‏ به معاد و معاش مردم فداکار مقبول ساحت مکتب و‏‏ ‏‏آرمان انقلاب و رهبر فقید نیست. چون یکی از افتخاراتی که امام راحل بر خود مباهات می ورزید، «لقب خدمتگزاری بود به جای رهبری» سزاست آرمان این مصلح خدا‏‏یی‏‏ را فراموش نکنیم. و از خط مشی او تجاوز را جایز نشمریم. و محرمان را «ولینعمت»خود بدانیم و بوسه بر دست کارگر را افتخار و عشایر غیور و کشاورزان را ذخیره انقلاب بدانیم. امید است سیر‏‏ۀ‏‏ نظری و عملی امام، احکام اسلام و رهنمودها‏‏ی‏‏ رهبری، سر‏‏ ‏‏لوحۀ خدمت اجتماعی، علمی، اقتصادی، فرهنگی و الگوهای رفتاری، زیربنا‏‏ی‏‏ عقیدتی، شاخصهای سیاسی و... ما گردد. ‏

‏ ‏

‏منابع: ‏

‏چرا حسین قیام کرد. شهر حسینی. شخصیت حسین. لبخند انتظام. حسین مظ‏‏هر‏‏ آزاد‏‏گی‏‏. حسین درسی که به انسانها آموخت. نیایش حسینی. مقالات کنگره بین‏‏ ‏‏المللی امام و فرهنگ عاشورا. زند‏‏گینا‏‏مه امام خمینی(ره). انقلاب اسلامی و... ‏


کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 118

کتابمجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س) خرداد 1375صفحه 119